تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 10 از 10

نام تاپيک: کشف لانه شیطان !!!

  1. #1
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ______
    پست ها
    1,855

    پيش فرض کشف لانه شیطان !!!

    یک عصب‌شناس آلمانی مدعی شده که توانسته منطقه مغزی که شیطان ذهنی قاتلان، متجاوزان و سارقین در آن فعالیت داشته را شناسایی کند.



    دکتر «جرارد راث» اظهار کرده که وصله شر در لوب مرکزی مغزی قرار داشته و در تابش‌های ایکس به شکل یک توده سیاه مشخص می‌شود. راث این منطقه را در زمان بررسی مجرمین جرائم خشونت‌آمیز محکوم در طول سالها پژوهش برای دولت آلمان شناسایی کرده است....

    وی به این مجرمین فیلمهای کوتاه نشان داده و امواج مغزی آنها را اندازه‌گیری کرد. هر زمان که صحنه‌های خشن و زننده در این فیلمها پخش می‌شد، این افراد هیچ حسی را نشان نمی‌دادند و در واقع، در مناطق مغزی مرتبط با حس شفقت و اندوه هیچ تغییری ایجاد نمی‌شد.

    به گفته راث، اسکنهای افراد دارای سوابق خشونت جنایی، توده تاریکی در جلوی مغز را نشان می‌دهد که وی بر اساس آنها مدعی شده که برخی از مجرمین از زمینه ژنتیکی برای خشونت برخوردارند. راث افزود: هنگامی که به اسکنهای مغزی صدها مجرم می‌نگرید، تقریبا همیشه کمبودهای شدیدی در بخش پیشانی پایین‌تر مغز وجود دارد. مواردی بوده که شخص در نتیجه یک تومور یا آسیب در این منطقه مجرم شده و پس از عمل جراحی برای برداشتن تومور، فرد به حالت عادی بازگشته است. وی اظهار کرد: همچنین ممکن است کمبودهای فیزیولوژیکی وجود داشته باشد؛ چرا که مواد خاصی مانند سروتونین در جلوی مغز به شکل موثر کار نمی‌کنند؛ اما مسلما این منطقه جایی است که شر در آن شکل گرفته و فعالیت می‌کند.

    به گفته راث هیچ دو مجرمی شبیه به هم نبوده و وی مجرمان را برای شناسایی جایگاه مغزی شر به سه دسته تقسیم کرده است:

    گروه اول در طبقه «از لحاظ روانی سالم» قرار دارند که اعضای آن در یک محیط آماده برای خشونت، دزدی و قتل بزرگ شده‌اند.

    گروه دوم مجرمان با اختلال روانی هستند که جهان را تهدیدآمیز می‌بینند و گروه سوم کاملا روانی هستند که دیکتاتورهایی مانند هیتلر و استالین در آن جا گرفته‌اند.
    دکتر راث یکی از شناخته‌شده‌ترین متخصصان مغز در آلمان بوده و چند سال پیش در خط مقدم خواستاران اصلاح صدور حکم قرار داشت .



    ایسنا
    Last edited by Saeed Dz; 08-11-2013 at 16:16. دليل: افزودن تصویر


  2. #2
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    اختلال شخصیتی ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder) یا همون Psychopathy بارها نشون داده شده وابسته است به Prefrontal cortex که مسئولیت پردازش همدردی، وجدان و تا حدی احساسات رو داره. به خصوص قسمت های Ventromedial prefrontal cortex و Anterior cingulate cortex که ضعف های عملکردشون خیلی دقیق مرتبط با رفتار ضداجتماعی است و این قضیه همونطور که در پست اول هم توضیح داده شد احتمالا با اسکن های مغز قابل نشون دادن هست.

    افرادی که این اختلال رو دارند معمولا در کودکی مغزشون قادر به یادگیری اینکه چه کاری خوب یا بد هست نبوده و مثل افراد عادی درک صحیحی از مفهوم خوب و بد ندارند و موقع انجام هر کار همون لحظه به پردازش عواقبش می پردازند. انسان های عادی چون همیشه از کودکی "بارخورد اعمال" مختلف رو توسط بقیه دیدن یک مفهوم نسبی از خوب و بد برای خودشون در ذهنشون پدید آوردند و این افراد این قابلیت رو ندارند.

  3. 11 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,219

    پيش فرض

    دیدم که Stream به psychopathy اشاره نمود، یه کامنتی بزارم در این باره:


    افراد sociopath/psychopath در بسیاری از موارد در زمینه ای به حد بالایی از موفقیت دست میابن؛ حالا برخی جنایت کاران بسیار موفق و برخی تاجران، سیاسیون، و دانشمندان موفق.

    این افراد (در درجات بالا از ناتوانی) به دلیل عدم توان درک احساسات (بخصوص 'وجدان')، توان برقراری ارتباط احساسی با دیگر افراد جامعه را نداشته و مجبور به 'جعل' رفتارهای احساسی اند.

    ولی از طرفی، اینگونه افراد، به دلیل حذف عامل 'احساس' از تفکراتشون، قادر به تفکر کاملاً منطقی بر اساس شرایط و فاکتورهای محیطی اند؛ همچنین بسیاری از اینگونه افراد توان بالایی در ترغیب و کنترل کردن دیگران دارند که منجر به موفقیت ایشان در برخی اهداف و حرفه ها میشه.


    نمیدونم باید اسم این حالت رو یه نوعی از perfection گذاشت، یا ناتوانی مغزی فقط به این دلیل که با انسان های اغلب fragile/weak عادی که تماماً در بند احساساتشون هستن تفاوت دارن...
    Last edited by Zeitgeist; 09-11-2013 at 16:08.

  5. 8 کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    نکته ای که وجود داره عدم ارتباطات صحیح و مکانیسم اجتماعی شدن افراد، بخصوص در دوران کودکی، باعث زمینه مساعد این افراد در بزهکاری آینده میشه،
    بهمین دلیل نباید همواره فکر کرد که گروه بزهکار اجتماعی، دچار نقصان در توده سلولی مغزی، و عدم امکان تفکرات درست نرم افزاری، در نتیجه نقصان های سخت افزاری هست...
    یعنی بسیار دیده شده است که ساختار مغزی افراد بخصوص جنایتکاران نقصان غیر عادی نداشته ولی طرف به جنایات هولناکی دست میزند و با بررسی سوابق زندگی فرد مشخص میشود که پروسه نرم افزاری این شخص در دوران بخصوص کودکی، بدلیل بسیاری مسائل درست طی نشده است و فرد مستعد کارهای بد گردیده است....و این کارها را نیز در آینده انجام داده است، در حالیکه ساختار مغزی او معیوب سخت افزاری نیست.....

    همچنین بسیار دیده شده است که افراد با سخت افزار مغزی سالم ( حداقل ظاهرآ و با بررسی روند زندگی شخص ، چون بررسی این قضیه بسیار سخت تجربی بنظر می آید ) در طی یک فرایند یا اتفاق بسیار غیر منتظره، عمل هولناکی انجام داده.....عملی که در لحظه بوده است.....

    البته نقصان سخت افزار مغزی، سریعآ حکم به عدم دانلود صحیح پکیج های نرم افزاری به شخص، و عدم طی کردن یک روال منطقی احساسات میتوان داد، که این مورد نیز در مسائل حقوقی جوامع بنظر می آید با یک روال منطقی ( کم و بیش به نسبت جامعه ) رعایت میشود.....
    Last edited by shabe.saket; 10-11-2013 at 00:56.

  7. 3 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    دیدم که Stream به psychopathy اشاره نمود، یه کامنتی بزارم در این باره:


    افراد sociopath/psychopath در بسیاری از موارد در زمینه ای به حد بالایی از موفقیت دست میابن؛ حالا برخی جنایت کاران بسیار موفق و برخی تاجران، سیاسیون، و دانشمندان موفق.

    این افراد (در درجات بالا از ناتوانی) به دلیل عدم توان درک احساسات (بخصوص 'وجدان')، توان برقراری ارتباط احساسی با دیگر افراد جامعه را نداشته و مجبور به 'جعل' رفتارهای احساسی اند.

    ولی از طرفی، اینگونه افراد، به دلیل حذف عامل 'احساس' از تفکراتشون، قادر به تفکر کاملاً منطقی بر اساس شرایط و فاکتورهای محیطی اند؛ همچنین بسیاری از اینگونه افراد توان بالایی در ترغیب و کنترل کردن دیگران دارند که منجر به موفقیت ایشان در برخی اهداف و حرفه ها میشه.


    نمیدونم باید اسم این حالت رو یه نوعی از perfection گذاشت، یا ناتوانی مغزی فقط به این دلیل که با انسان های اغلب fragile/weak عادی که تماماً در بند احساساتشون هستن تفاوت دارن...
    موفقیت کاری و Psychopathy با هم مرتبط هستند (البته نه همیشه و ارتباطش هم قوی نیست)، چیزی که خیلی ارتباط قوی داره Psychopathy، هوش بالا و موفقیت بسیار عالی شغلی است چون این اختلال باعث میشه شخص بتونه از تمام هوش و توانش در هدفش بهره بگیره و چیزهایی مثل ترحم و احساسات و ... مانع کارش نشه و هوش بالا هم باعث میشه تصمیمات "ضد اجتماعی" که می گیره مهمتر و حساس تر باشه و گیر نیفته و ... ، و همینطور کار جعل یا بطور دقیق تر Camouflage رو بهتر انجام بده. نکته جالب اینجاست که هوش بالا در خیلی از مواقع با موفقیت ارتباط مستقیم نداره ولی یک سری فاکتورها یا اختلالات هستند که وقتی همزمان با هوش بالا در شخصی وجود دارن شدیدا اثر هر دو میشن که یکی از اونها همین مسئله است. این رو نمیشه Perfection دونست چون Psychopath ها معمولا Life-satisfaction پایینی دارند و بیشتر از دید خارجی جالب و مفید هستن.

    این رو باید در نظر داشت که قطعا دنیا برای Psychopath ها جای مخصوصی داره و ما خیلی از پیشرفت های اجتماعی، اقتصادی، علمی، نظامی و سیاسی مون رو مدیون این افراد هستیم.

  9. 6 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    چون بحث کمی به سمت اختلال روانی کشیده شد شاید جالب باشه.....

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  11. 5 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    کـاربـر بـاسـابـقـه Iron's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    527

    پيش فرض

    عذر میخوام از دوستان که با سوادی در حد مکتب در این زمینه، اینجا نظر میدم. اما همیشه این سوال برام مطرح بوده که آیا ممکن نیست رابطه برعکس باشه؟ یعنی ممکنه چون از بعضی قابلیتهای مغز استفاده نمیشه قسمتهای مربوطه کوچکتر باشن و برعکس چون بعضی قابلیتها استفاده میشن قسمتهای مربوطه از مغز بزرگتر بشن؟ منظورم اینه که مساله (یا بخشی از اون) مادرزادی نباشه و مغز بر اساس استفاده ای که ازش میشه رشد کنه؟ (یا شاید حتی تحلیل بره)

  13. این کاربر از Iron بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #8
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    آیا ممکن نیست رابطه برعکس باشه؟ یعنی ممکنه چون از بعضی قابلیتهای مغز استفاده نمیشه قسمتهای مربوطه کوچکتر باشن و برعکس چون بعضی قابلیتها استفاده میشن قسمتهای مربوطه از مغز بزرگتر بشن؟
    سلام
    در اینصورت کوچکی مغز انیشتین چجوری توجیه شود؟
    مغز کوچکتر از نرمال انسانها، با نبوغ غیر قابل توصیف.....
    بزرگی و کوچکی بنظر نمیاد رابطه داشته باشه، ولی شاید اتصالات عصبی تاثیر گذار باشه.....

  15. 4 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    عذر میخوام از دوستان که با سوادی در حد مکتب در این زمینه، اینجا نظر میدم. اما همیشه این سوال برام مطرح بوده که آیا ممکن نیست رابطه برعکس باشه؟ یعنی ممکنه چون از بعضی قابلیتهای مغز استفاده نمیشه قسمتهای مربوطه کوچکتر باشن و برعکس چون بعضی قابلیتها استفاده میشن قسمتهای مربوطه از مغز بزرگتر بشن؟ منظورم اینه که مساله (یا بخشی از اون) مادرزادی نباشه و مغز بر اساس استفاده ای که ازش میشه رشد کنه؟ (یا شاید حتی تحلیل بره)
    خیر این قضیه کلا صحیح نیست و استفاده نکردن از قسمت های خاص مغز (مگر در بیماری های مغزی خاص) باعث کوچک شدن یا کم شدن فعالیت اون قسمت نمیشه و استفاده زیاد هم باعث بزرگ شدن نمیشه. مغز ماهیچه نیست و مثل ماهیچه ها رفتار نمی کنه. البته صحبت درباره ژنتیک یا مادرزاد بودن این قضیه هم نیست (براش شواهد کافی وجود نداره گرچه ممکنه عوامل ژنتیک تاثیرگذار باشن)، خیلی اتفاق ها هستن که در کودکی می تونن باعث بشن رشد بعضی قسمت های مغز کند یا مختل بشه و چنین تاثیرهایی داشته باشه.

  17. 3 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #10
    کـاربـر بـاسـابـقـه Iron's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    527

    پيش فرض

    سلام
    در اینصورت کوچکی مغز انیشتین چجوری توجیه شود؟
    مغز کوچکتر از نرمال انسانها، با نبوغ غیر قابل توصیف.....
    بزرگی و کوچکی بنظر نمیاد رابطه داشته باشه، ولی شاید اتصالات عصبی تاثیر گذار باشه.....
    اطلاعات من در حدی نیست که بخوام توجیه کنم (هرچند اونقدر هست که بدونم مغز ماهیچه نیست) ولی منظور من هم یه قانون جامع نبود. فکر نمی کنم موضوع مطرح شده تو این تاپیک هم قانون جامع و بدون استثنا باشه و بیشتر یه بررسی آمار و احتمالی هست.

  19. این کاربر از Iron بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •