تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 126 از 129 اولاول ... 2676116122123124125126127128129 آخرآخر
نمايش نتايج 1,251 به 1,260 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #1251
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    شاد بودن معجزه نمی خواهد

    فقط

    با شادی سر دعوا نداشته باشید!



    در دنیایی زندگی می‏کنیم که مملو از نامرادی ها، فقر، خشونت، استرس، رقابت و انواع گوناگونی از غصه و ناراحتی است. این مسائل نگران کننده محیط اطراف ما را در برگرفته‏اند. پس بدیهی است که بخشی از تفکر روزمره ما به این مسائل و مشکلات معطوف شود. اما عقیده منطقی بر این است که رهایی از این شرایط تنها در دست خود انسان‏هاست. در حقیقت این خود انسان‏ها هستند که می‏توانند خود را درگیر مشکلات غمبار زندگی کرده و در عین حال محیط شاد و با طراوتی برای خود ایجاد کنند.

    :: تغییر نگرش

    این نخستین گام و در عین حال مهمترین بخش از فرآیند شاد کردن محیط زندگی است. بر اساس این استراتژی فرد باید به این نتیجه برسد که از لحاظ روحی و روانی نیز باید خود را آماده پذیرفتن شرایط محیطی جدیدی کند. زمانی که شخص درگیر مسائل مختلف زندگی است و دوست دارد که پذیرای شادی و نشاط باشد، به نوعی درگیر "تغییر" خواهد شد پس آمادگی برای این تغییر شرایط بسیار مهم است. بنابراین پیش از به خواب رفتن، ذهن خود را برای فردایی تازه و گام برداشتن به سوی از بین بردن تک‏ تک موانع در این فرآیند آماده کنید. در این صورت فردا که از خواب برمی‏خیزید بسیار سبک‏تر و با روحیه‏تر خواهید بود.

    :: یک لبخند بزرگ به زندگی

    یک لبخند بزرگ می‏تواند بهترین نشانه برای یک تفکر و روحیه شاد باشد. این کار نه تنها موجب می‏شود که احساس بهتری داشته باشید، بلکه آهنگ بهتر و شاد‏تری برای ادامه روز و انجام سایر فعالیت‏های روزمره ایجاد می‏کنید. در حقیقت با همین تک لبخند بزرگ می‏توانید به زندگی خود آهنگ دلنشینی ببخشید. از آن گذشته با این کار توجه و علاقه شمار بیشتری از مردم را به سوی خود جلب می‏کنید، افرادی که خود عمدتاً درگیر مسائل زندگی هستند و به دنبال فرار از این شرایط سراغ افرادی نظیر شما را می‏گیرند.

    :: مراقب تنبلی فکرتان باشید

    این یک خواسته طبیعی برای هر انسانی است که می‏خواهد شادی را در زندگی تجربه کند. سعی کنید همیشه خود را در تیررس دیدگان افراد زیادی ترسیم کنید که حالات و رفتار شما را به صورت لحظه به لحظه دنبال می‏کنند. همیشه از ذهنتان کار بکشید. حتی اگر فرد پیر و بازنشسته‏ای شده‏اید، خود را سرگرم کنید تا همواره بر شمار سلول‏های مغزی‏تان افزوده شود. شطرنج بازی کنید. از انجام بازی‏های ویدئویی لذت ببرید، جدول حل کنید و با فکر کردن و پیدا کردن پاسخی مناسب برای معماهای مختلف، شرایط را برای شاد شدن یا حفظ شادی در زندگی مهیا کنید.

    :: نسبت به آنچه دارید شکر گزار باشید

    همیشه به آینده و دستیابی به موقعیت‏های برتر در زندگی فکر کنید اما در عین حال از زمان حال و شرایط فعلی خود غافل نشوید. اینگونه با خود فکر کنید که در گذشته به داشتن شرایط فعلی خود غبطه می‏خورید و روزی دوست داشتید که به اینجا برسید. پس اکنون که این شرایط را به دست آورده‏اید، به نوعی در زندگی خود شاد هستید. پس نباید شکرگزاری را فراموش کنید. در این صورت است که از هم اکنون می‏توانید به فردایی بهتر و دستیابی به موقعیت‏های کاری و درآمدزایی مناسب‏تر فکر کنید.

    :: و امید به خوش شانس بودن را فراموش نکنید

    حتی اگر در بدترین مخمصه‏ ها نیز گیر کرده‏اید، اگر فردا باید بدهی سنگینی را پرداخت کنید اما پول کافی ندارید و اگر رویای بزرگی در ذهن دارید اما توانایی دستیابی به آن را ندارید، امیدتان را از دست ندهید. شانس برای آن دسته از افرادی بیشتر پیش می‏آید که امید خود را همواره حفظ می‏کنند.







  2. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1252
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    معجزه ای به نام "خنده درمانی"



    آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چند بار در روز از ته دل می خندید؟
    آیا آدم خوش خنده و خوشرویی هستید یا گرفته و عبوس و به اصطلاح جدی و مبادی آداب؟!

    پژوهشهای گوناگون در زمینه اثرات خندیدن بر جسم و روح بیانگر این واقعیت است که خندیدن سبب از بین رفتن بسیاری از فشارهای روحی و روانی شده و راندمان کاری را در افراد بالا می برد. در کشور هندوستان برای تشویق مردم به اینکه از دل مشغولی های روزانه خود دست برداشته برای لحظه ای هم که شده با "خنده" مشکلات خود را فراموش کنند، دست به ابتکار جالبی زده اند و دوره هایی تحت عنوان "خنده درمانی" تشکیل داده اند این دوره ها با استقبال بسیاری روبه رو شده است.


    بهره گـیـری از " خنده" برای درمان ناهنجاری های فکـری و عارضـه های جـسمـی، نخستین بار نیست که به مرحله اجرا درمی آید. پیش از این در کشور ژاپن به معجزه خنده پی برده و از آن برای آرامش روح و روان استفاده نموده اند. طی یک برنامه از پیش تعیین شده در کلاس های خنده درمانی برای علاقمندان به آرامش درونی، فواید خنده به طور مبسوط، شرح داده می شود. در این راستا بر این نکته تاکید می شود که بسیاری از ما اکثر وقت خود را در محل کار سپری می نماییم، جایی که بیشترین فشار را از لحاظ کاری متحمل می شویم، بیماری های زیادی مانند "فشار خون"، "نارسایی های قلبی"، "بی خوابی و افسردگی" حاصل فشارهای بیش از اندازه ای هستند که هر کدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، اضطراب و استرس محیط کار و فعالیت ممکن است به وضعیت بدتر مانند اعتیاد به مواد مخدر یا تفریحات غیر سازنده منجر شود.

    از این رو، تمرین خنده به فواصل زمانی در روز باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز برسد و با آزاد شدن هورمون های انرژی زا در بدن، فرد احساس آرامش بیشتری کند. پس سعی کنید همیشه لبخند بر لبانتان باشد. دست کم پس از هر دو یا سه ساعت کار مداوم یک نفس عمیق کشیده گردن و شانه هایتان را به عقب خم کنید تا به اصطلاح خستگی از تنتان بیرون برود. خنده درمانی سیستم ایمنی بدن را افزایش داده باعث می شود کمتر دچار سرماخوردگی و عطسه شوید همین طور بروز عفونت های حلق و ریه را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. خنده استقامت بدن را در ابتلا به بیماری هایی همچون آسم، برونشیت، سردردهای عصبی و میگرن و نیز دردهای ناشی از آرتروز، دیسک کمر و ستون فقرات افزایش می دهد.

    خنده درمانی در حقیقت نوعی تمرکز فکری محسوب می شود که افکار انسان را از دنیای فیزیکی جدا می کند تا جایی که ذهن به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد. تمام کسانی که از این روش استفاده می کنند به خوبی می دانند که هنگام متمرکز ساختن ذهن، همه افکار بد و منفی از قبیل اندیشه های جرم برانگیز، ترس، عصبانیت، حسادت و خود خواهی را می توان از ذهن بیرون کرد و روحیه ای شاد و سرزنده را با تمرین گذشت و فداکاری، احترام به دیگران، دوست داشتن و محبت ورزیدن و از همه مهمتر "بخشش" در وجود خود زنده ساخت. از این رو افراد باید بیش از هر چیز زوایای شخصیتی خود را به خوبی بشناسند و جنبه های شوخ طبعی را در وجود خود شناسایی کنند اگر چه این خصیصه در همه اشخاص به یک اندازه موجود نیست. طی فرآیند خنده درمانی به افراد آموزش داده می شود که صرف نظر از مشکلات و گرفتاری هایی که برای هر فردی در زندگی ممکن است پیش بیاید خندیدن و خوشحالی بخش جدایی ناپذیری از زندگی فردی انسان ها محسوب می شود.

    وقتی ذهن و فکر شما در آرامش کامل باشد قطعاَ راحت تر و آسان تر می توانید تصمیم بگیرید و با آرامش خاطر مشکلات خود را حل کنید. اعضاء کلاس های خنده درمانی ابتدا یکسری فعالیت های جمعی و گروهی را با هم انجام می دهند سپس هر کدام جداگانه همان فعالیت ها را به طور انفرادی و به فواصل زمانی در روز تکرار می کنند. هر فردی دارای استعدادهای بالقوه نامحدودی است که بکر و دست نخورده باقی مانده اند و می باید در مسیر درست و با شناخت صحیح فعالیت یابند. یکی از این راههای شناخت استعدادهای خاموش در وجود انسان خنده درمانی است. یک محقق دانمارکی با الگوگرفتن ازاتاق های "استراحت" و "استعمال دخانیات" در شرکت ها و ادارات پیشنهاد کرد اتاق هایی با نام "اتاق خنده" به این گونه مراکز اضافه شود تا کارمندان بتوانند دست کم 10 الی 15 دقیقه را در آنجا به خندیدن سپری کنند.

  4. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #1253
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    آیا شما روانی هستید؟

    در جامعه مدرن امروز درصد قابل توجهی از افراد دچار مشکلات روحی و روانی هستند، اما از وجود این شرایط اطلاع ندارند. در این مقاله سعی می‌کنیم مهم‌ترین مشکلات روانی را بررسی کنیم.
    ما اغلب در توصیف حالات روحی خود از کلماتی مانند افسرده یا مضطرب و مانند آن استفاده می‌کنیم. اما واقعاً چه زمانی باید در مورد این حالات نگران بود و به پزشک مراجعه کرد. تحقیقات نشان می‌دهد در جامعه مدرن امروز بسیاری درصد قابل توجهی از افراد جامعه دچار مشکلات روحی و روانی هستند، اما خودشان از وجود این شرایط اطلاع ندارند. در این مقاله سعی می‌کنیم مهم‌ترین مشکلات روحی را که ممکن است یک فرد به آن مبتلا باشد را بررسی کنیم. در صورتی که شما به یکی از این مشکلات دچار هستید باید هرچه سریع‌تر برای درمان آن اقدام کنید چرا که این شرایط روانی معمولاً حالت پیش رونده داشته و بعد از مدتی زندگی شما را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهند.


    اختلالات دو قطبی

    گاهی اوقات از این حالت به نام افسردگی روان‌شیدایی یاد می‌شود. افراد مبتلا به این حالت دچار تغییرات ناگهانی بسیار شدید در حالت روحی خود می‌شود که مهم‌ترین آن شامل افسردگی خفیف یا متوسط و حتی شدید باشد. این حالت می‌تواند حتی به مدت چند هفته یا چند ماه به طور بینجامد و اغلب شخص مبتلا قادر به کنترل آن نیست.

    مؤسسه ملی سلامت ذهنی آمریکا تخمین می‌زند که این بیماری ۵٫ ۷ میلیون فرد بالغ یا ۲٫ ۶ درصد از جمعیت بالای ۱۸ سال آمریکا را به شکلی به خود درگیر کرده است.

    به دلیل آن که اغلب افراد مبتلا به این بیماری دچار حالات چندگانه روحی هستند، ممکن است در هر دوره خاصی نسبت به سؤالات روانشناسی پاسخ‌های متفاوتی داشته باشند.

    مبتلایان به این بیماری نوسان‌های خلقی شدیدی را تجربه می‌کنند. آنها ممکن است دوره‌های شاد و پرانرژی یا برعکس دوره‌هایی از ناراحتی و ناامیدی را تجربه کنند. این حالات معمولاً به صورت نوسانی بروز می‌کند و در بین این دوره‌ها فرد خلق و خوی طبیعی دارد.

    اختلال دوقطبی دارای زمینه ارثی است و در برخی از خانواده‌ها بیشتر دیده می‌شود. این بیماری به طور معمول در انتهای نوجوانی یا در ابتدای بزرگسالی ظهور می‌کند.

    اختلال دو قطبی در صورت عدم درمان، ممکن است پیامدهایی مانند مختل‌شدن روابط با دیگران، افت کارکرد شغلی و تحصیلی، و حتی خودکشی را به دنبال داشته باشد.


    افسردگی

    افسردگی یک شرایط روحی است که معمولاً همراه با یک دوره ناراحتی، احساس ناامیدی و علائم فیزیکی مانند بی‌خوابی، بی‌اشتهایی یا پراشتهایی همراه است.

    به گفته مؤسسه ملی سلامت ذهنی انگلستان افسردگی می‌تواند با علائمی شامل مشکل در خوابیدن، غذا خوردن، تمرکز، ارتباط برقرار کردن با دیگران و مانند آن همراه باشد. این بیماری ممکن است شما را از عملکرد عادی و طبیعی باز دارد و حتی زندگی شما را به طور کامل مختل کند. تخمین زده می‌شود حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی‌خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.

    افسردگی به یک سن یا جامعه خاص بستگی ندارد و ممکن است در هر زمانی و در هر موقعیت اجتماعی و شغلی در انسان ظاهر شود. حتی بعد از درمان این بیماری خطر به طور کامل برطرف نمی‌شود چرا که ممکن است بعد از مدتی این بیماری به انسان بازگردد.

    تقریباً ۹٫ ۵ درصد از مردم آمریکا که جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر را شامل می‌شود در هر دوره یک ساله به بیماری افسردگی مبتلا هستند. بین ۱۰ تا ۲۵ درصد از زنان و ۵ تا ۱۲ درصد از مردان ممکن است به دلیل ابتلا به این بیماری به درمان‌های کلینیکی نیاز داشته باشند. تخمین زده می‌شود افسردگی هر سال بیش از ۳۰ میلیارد برای دولت آمریکا هزینه در بر داشته باشد.


    استرس و ناامیدی

    استرس قسمتی از زندگی عادی و طبیعی ما را تشکیل می‌دهد. در مقیاس‌های کوچک استرس می‌تواند مفید باشد و باعث ایجاد انگیزه شده و شما را به سمت کار و تولید بیشتر تحریک کند. اما اگر این حالت شکل مزمن به خود بگیرد ضررهای بسیاری برای شما دارد. استرس مداوم می‌‌تواند بیماری‌های روحی و ذهنی مانند افسردگی، بیماری‌های قلبی، ضربان قلب نامنظم، استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی، عصبانیت، بی‌توجهی، اختلال حواس و پیش گرفتن عادات ناسالم مانند سیگار کشیدن و پرخوری و کم‌خوری را شامل شود. این بیماری در حالت شدید حتی می‌تواند منجر به حمله قلبی و سکته نیز بشود.

    ناامیدی نیز نوعی بیماری روانی است که در طی آن فرد انگیزه‌ای برای انجام هیچ کاری ندارد. تقریباً سه چهارم از مبتلایان به این ناهنجاری تا قبل از سن ۲۱ سالگی اولین تجربه جدی خود از این بیماری را دارند.

    تخمین زده می‌شود این بیماری در هر سال نزدیک به ۴۲ میلیارد دلار برای دولت آمریکا هزینه در بر دارد. معمولاً متبلایان به این اختلال ۳ تا ۵ برابر بیشتر از افراد سالم ممکن است به پزشک مراجعه کنند.

    اختلال وسواس اجباری

    اختلال وسواسی یک نوع اختلال اضطرابی ناتوان‌کننده است. در این اختلال مدام افکار مزاحم و ناخواسته‌ای شکل می‌گیرند که فرد نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود. مثلاً ممکن است فرد دائماً از این که همه اجسام آلوده هستند هراس داشته باشد و برای رهایی از این هراس مکرراً دستها و اجسام را بشوید.

    وسواس به صورتهای مختلف بروز می‏کند که می‌توان از تکرار و مداومت، تردید، شک در عبادت، ترس، دقت و نظم افراطی، لجاجت و مانند آن را نام برد.

    به طور کلی وسواس شامل فکر، احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل، رفتاری آگاهانه و عودکننده است که به آن O. C. Dیا obsessive compulsive disorderیا اختلال وسواسی اجباری می‌گویند.

    این بیماری می‌تواند انواع مختلفی به خود بگیرد که بعضی از آن شامل وسواس درباره بدن که بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فکری بیمار متوجه بدن اوست. او دائماً به پزشک مراجعه می‏کند و یا تصور می‌کند نواقص خاصی در بدن یا چهره او وجود دارد. وسواس در مورد عملکرد گذشته یا آینده که فرد مبتلا دائماً می‏اندیشد که چرا در گذشته کار خاصی کرده است یا مرتبا در این فکر است که در آینده با ید چه رفتار خاصی را از خود نشان دهد.

    مصرف مواد مخدر


    امروزه اعتیاد به مواد مخدر در دسته بیماری‌های روانی قرار می‌گیرد.

    تحقیقات نشان می‌دهد مواد مخدر تأثیرات خاصی روی مغز می‌گذارند و فرد را از لحاظ روانی درگیر می‌کنند. به این ترتیب این داروها علاوه بر اثرات فیزیکی خود روح و روان فرد را هم درگیر می‌کند.

    اعتیاد یک بیماری مزمن و عود شونده مغزی است. در طی این بیماری مغز فرد با وجود اثرات مضر این مواد باز هم به طور دائم به دنبال مصرف آن‌هاست است. اعتیاد می‌تواند ساختار و عملکرد مغز را به طور کامل دستخوش تغییر قرار دهد.

    ترک عادت به مصرف مواد مخدر معمولاً کار بسیار مشکلی است. هر گونه تغییر در میزان مصرف چنان چالشی برای مغز به وجود می‌آورد که فرد ترجیح می‌دهد با بازگشت به سمت مصرف مواد هر چه سریع‌تر خود را از این کمبود رهایی بخشد.

  6. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1254
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    تو از بقیه خوشبخت تری ! - روانشناسی و روابط اجتماعی


    ▪ اگر امروز که بیدار شدی بیشتر احساس سلامت کردی تا مریضی ، تو خوشبخت تر از یک میلیون نفری هستی که تا آخر این هفته بیشتر زنده نیستند.
    ▪ اگر هیچ وقت خطر جنگ را تجرب نکرده ای و تنهایی زندان را حس نکرده ای ، در شمار ۵۰۰ میلیون نفر آدم خوشبخت دنیا هستی .
    ▪ اگر می توانی در یک جلسه مذهبی شرکت کنی بدون اینکه اذیت و آزار، دستگیری ، شکنجه و وحشت از مرگ داشته باشی خوشبخت تر از سه میلیون نفر در جهان هستی.
    ▪ اگر در جیب یا کیف خود پول داری و می توانی گاهی کمی پول خرج کنی ، جزو ۸ درصد آدمهای پولدار دنیایی.
    ▪ اگر پدر و مادرت هنوز زنده اند و هنوز با هم زندگی می کنند . تو واقعا بی نظیری!
    ▪ اگر سرت را بالا می گیری و لبخند می زنی و احساس خوبی داری ، تو خوشبختی ، چون خیلی ها می توانند این کار را بکنند ، ولی اکثرا نمی کنند.
    ▪ اگر امروز و دیروز دعا کردی ، واقعا خوشبختی ، چون اعتقاد داری که خدا صدای ما را می شنود و به ما جواب می دهد.
    ▪اگر می توانی این مطلب را بخوانی خوشبخت تر از کسانی هستی که نمی توانند این مطلب را بخوانند .

  8. #1255
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    5 روش جالب برای اینکه وقتهایی که می‌خواهید گریه کنید، بخندید !

    زندگی فوق العاده ست! زندگی یک شاهکاره! زندگی محشره! در حقیقت زندگی همه‌ی اینهاست. متاسفانه واقعیتی که هست، زندگی می‌تواند لحظه به لحظه خرد کننده‌تر از آنی باشد که در موردش می‌گویند. اغلب اوقات این روزها خیلی عادی است اگه بخواهی گریه کنی! غوطه ور شدن در یک دوره‌ی کوتاه خود‌خوری ایرادی ندارد. نکته اینجاست که این دوره باید کوتاه باشد. خودخوری بیش از اندازه، هیچ نتیجه‌ای ندارد. وقتی برای تغییر وضعیت آماده هستید 5 راه هست جلوی پای شما. 5 راه برای اینکه بخندید وقتی دنیا میخواد که گریه کنید‍! نکته : من در مورد تراژدی واقعی، مثل وقتی که عزیزی از دست رفت، صحبت نمی‌کنم. من در مورد مواقعی حرف می‌زنم که یک مهمانی خودخوری برای خودمان راه می‌اندازیم چون دلتنگ شدیم یا تنها موندیم یا یک ترفیع را از دست دادیم یا …


    یک / یه نگاه به اطراف بندازین حدس بزن چی شده است؟ زندگیت آنقدرها هم بد نیست. اگر الان داری این را می‌خوانی، پس حتما به کامپیوتر و اینترنت دسترسی داری. خودت می‌دانی برای میلیونها نفر در جهان، چیزهای خیلی بدتری ممکنه وجود باشد که…. چند وقت قبل، زمانی که وسط یک خودخوری کوچک بودم، آخرین نظریاتRandy Pausch را خواندم. حکایت یک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برایشان تشخیص بیماری لاعلاج سرطان داده شده بود. این داستان درسهای زندگی فوق‌العاده‌ای دارد، اما یکی از بزرگترین درسهایی که گرفتم، آنی نبود که رندی به طور واضح در سخنرانیش گفته بود. من پیش خودم فکر کردم: “wooow. زندگیم خیلی بد به نظر می‌رسه .خیلی بده. اما دست‌کم سرطان ندارم”. ممکن است یک خورده بی‌رحمانه باشد اما من احساسی را داشتم که رندی میخواست آن را تقویت کند. تراژدی‌های واقعی وجود دارد که می‌تواند به شما وارد شود. البته بیشتر اوقات مردم وقتشان را برای غصه خوردن روی چیزهایی تلف میکنند که تراژدی واقعی نیست. در مورد چیزهایی است که نهایتا هیچ اهمیتی ندارند. از عجایب روزگار این است که بیشتر مردمی که می‌شناسم، آنهایی که با تراژدی‌های واقعی روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترین نتیجه را هم گرفتند. اینجاست که زندگی عجیب می‌شود… دفعه‌ی بعد که در مورد چیزهای کم‌اهمیت غمگین بودید، یک نگاه به اطراف بی‌اندازید. آدمهای زیادی وجود دارند که وضعیتی خیلی بدتر از آن چیزی که شما احساس می‌کنید، داشتند و به بهترین نحو از پسش بر‌آمدند. از این نمونه‌ها پیروی کنید و با چیزهایی که دارید خوش باشید.


    دو / سفر زمان به “یه روزی” ببینید، شما این حقیقت رو می‌دانید که در چند ماه آینده، دقیقا برمی‌گردید به همین الان و به خودتان می‌خندید که چقدر احمقانه عکس‌العمل نشان دادید. این یه حقیقت است. احتمالا قبل از این به خودتان گفتید: “یک روزی برمی‌گردیم و به این موضوع میخندیم”. همین‌طور می‌دانید که در آینده چقدر خانواده و نزدیکان‌تان با آن شما را سوژه می‌کنند ازمرحله‌ی غم و غصه عبور کنید و همین الان به آن بخندید فقط تصور کنید که الان همان “یه روزی” است و فکر کنید که شمای آینده، درباره آن به شمای الان چه خواهد گفت. من بعید می‌دانم شمای آینده کلمات آرامش‌بخشی مثل “به آینده نگاه کن. همه چی عالی میشه” را بگوید. نه! شمای آینده خواهد گفت “هی ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگی خیلی کوتاهه و هیچکس یا هیچ چی ارزش اونو نداره که براش گریه کنی”. تصور کنید آرنولد با تیپ و قیافه «ترمیناتور» بیاد و به عنوان «آینده شما» این‌ها را با آن لهجه اتریشی بامزه و تیپ و قیافه‌اش بگوید نیازی نیست این تصویر بامزه را به همه نشان بدهید. فقط یک لبخند کوچولو هم می‌تواند شما رو بخنداند و دورنمایی که لازم است رو بهتان بدهد.


    سه / قهقهه بزنید، حتی بی‌دلیل! این یکی‌ را خواهشا توی خلوت انجام بدهید اما حتما امتحانش کنید. همین الان یک امتحانی کنید. فقط بلند بخندید. نه! نه! خنده ریز نه!! یک قهقهه‌ی طولانی از ته دل. اگر کسی آمد توی اتاق می‌توانید بگویید یک مطلب خیلی بامزه از یک فتحی خواندم. چقدر این فتحی بامزه است ماشالله ) کنتور که ندارد! از شوخی گذشته میدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بیاد، اما من قول میدهم که الان یک خورده بهتر شدید. درست است؟ دقیقا دلایل فیزیولوژیکی و عصبیش را نمی‌دانم، اما می‌دانم که خندیدن، حال شما را بهبود می‌بخشد. نسخه ی آبرومندانه و با تخفیفش یه لبخند ساده است، به جای خندیدن. همان اثر را دارد، و برای انجام دادن در جای عمومی یک کمی آسانتر است.


    چهار / از گالاگر الگو بگیرید. گالاگر کمدینی بود که جک‌های خیلی بدی می‌گفت، اما برای برخی دلایل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهای زیادی برای انجام دادن در برنامه‌اش داشت ولی بزرگترین قسمت از کارش خرد کردن میوه با یه پتک بسیار بزرگ بود. من پیشنهاد نمی‌کنم هندوانه خرد کنید اما توصیه می‌کنم که سعی کنید خوشمزگی مخصوص به خودتان را داشته باشید، حتی وقت‌هایی که آن احساس را ندارید. یک حقیقتی وجود دارد: برای ساختن جک، مجبور هستید به دنبال چیزهای بامزه باشید. وقتی دنبالش هستید، پیدایش میکنید و هر وقت پیدایش کردید، اولین قدم به سوی «خندیدن به جای زار زدن» را برداشتید. وقتی ناراحت هستید، قول بدید دنبال شوخی بگردید. یه راه ساده برای انجام دادن این کار این است که عادت کنید از خودتان بپرسید “چه چیز خنده داری در این مورد وجود داره؟” ممکن است همیشه به جواب نرسید، اما سعی کردید که مغزتان دنبال یک چیز بامزه بگردد عین گالاگر، حتما نیاز ندارید که هر حرفی می‌زنید خیلی هم بامزه باشد. شما جک‌تان را بسازید. خنده خودش می‌آید


    پنج / بپرید وسط یه خروار هرهر، کرکر عجیب است اما انسان‌هایی که غمگین هستند دوست دارند یک سری کارهایی را انجام بدهند که توی غم و غصه بمانند!! آنها فیلم‌های اشک‌انگیز نگاه میکنند، به عکس‌های غمناک زل می‌زنند و موسیقی‌های غم‌انگیز گوش می‌کنند که آدم سالم را هم غمگین می‌کند. وقتی شما وسط این پروسه هستید و دارید این کارها را انجام می‌دهید به نظرتان می‌رسد که دارید یک کار درست انجام می‌دهید اما هر ناظر بیرونی به راحتی می‌تواند به شما بگوید که توی یک وضعیت تاسف برانگیز گیر افتادید. با قفل کردن روی چیزهای شاد و خنده‌دار از این وضعیت خلاص شوید. فیلم و شوهای تلویزیونی خنده‌دار ببینید. با افراد شوخ معاشرت کنید. کمدی‌های حمید ماهی صفت را برای همین وقت‌ها می‌سازند دیگر این باعث یک تغییر دورنمای زیبا میشود که حتی انتظارش رو هم نداشتید.


    اگر موارد بالا موثر نبود چه؟ در این صورت دیگر تمرین کردن را متوقف کنید. باز بروید و به یک موجود بدعنق تبدیل بشوید. یک موجود ترحم‌ برانگیز. چندین سال بعد هم به خاطر روزهایی که می‌توانست معرکه باشد و از دستش دادید خودتان را سرزنش کنید. چند سال هم بعد به فرزندان‌تان بگویید ما نسل سوخته بودیم و غم و غصه یقه‌مان را گرفته بود و از این حرف‌ها ولی اگر فکر می‌کنید کاری هست که حال‌تان را بهتر می‌کند از خودتان دریغ نکنید. مثلا داد و هوار بکشید البته نه سر کسی. بروید تو بیابان 6 ساعت جیغ بکشید تا خالی بشوید. یک نامه پر از عصبانیت بنویسید ولی هیچ وقت به فکر ارسال کردنش نباشید. بروید به یک کیسه شنی مشت بزنید. ورزش هم هست و برای سلامتی خوب است توجه داشته باشید که بدخلقی فیزیکی و لفظی روی موضوع عصبانیت‌تان وارد نکنید. شما کار خودتان را انجام بدهید. بدخلقی و ناراحتی خودش از وجودتان می‌رود بیرون! سالها پیش یک ماهی بود که خودم را اذیت می‌کردم. یک جایی تصمیم گرفتم دیگر وقتش است که از این حالت خارج بشوم، پریدم روی تردمیل. موضوع اینه که من از دویدن متنفرم و اصلا دست به دویدنم خوب نیست. اگر بتوانم برای 20 دقیقه با تمرکز بدوم می‌تواند موثر باشد. این روزها تردمیل را روشن میکنم و شروع می‌کنم به دویدن و تمام احساسم و فکرم را روی دویدن متمرکز می‌کنم. بعد از 45 دقیقه، خسته که شدم، احساس میکنم بهتر از همه‌ی وقت‌های هفته‌های اخیر هستم. خود من خیلی دوست دارم یک سر بروم بانجی‌جامپینگ ولی خوب اعتراف می‌کنم می‌ترسم دقت کنید که کارهای احمقانه‌ای نکنید و به خودتان آسیب نرسانید، اما امتحانش کنید. وقتی انجامش دادید، دوش بگیرید و یه فیلم خنده‌دار نگاه کنید… دفعه‌ی بعد که گرفتار ناراحتی‌های الکی شدید، یکی یا چند تا از این تکنیک‌ها را امتحان کنید.

  9. #1256
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    باحس بویایی عمرخودراتخمین بزنید


    سلامت نیوز : با افزایش سن حواس انسان‌ها رو به ضعف می‌گذارد و به همین دلیل آن‌ها برای خواندن نیاز به عینک و برای شنیدن بهتر نیاز به سمعک پیدا می‌کنند.
    اما نتایج یک تحقیق جالب نشان می‌دهد از دست دادن حس بویایی در سنین پیری یکی از نشانه‌های نزدیک بودن زمان مرگ شماست.
    دانشمندان مرکز پزشکی دانشگاه راش در شیکاگو متوجه شدند هرچه قدر یک فرد در تشخیص عطرها و بوهای عادی توانایی بیش‌تری داشته باشد به همان اندازه شانس بیش‌تری برای زنده ماندن در سال‌های آینده خواهد داشت.
    این تیم روی هزار داوطلب بین 53 تا 100 سال 12 آزمایش مختلف بویایی انجام دادند.
    دکتر روبرت ویلسون در این باره گفت: ما بوهای مختلفی مانند بوی سیگار، لیمو، فلفل سیاه، شکلات و مانند آن‌ها را برای افراد تولید کردیم و توانایی شامه آن‌ها را در تشخیص این بوها سنجیدیم. البته هیچ کدام از شرکت‌کنندگان در این تحقیق به بیماری‌های مغزی یا پارکینسون دچار نبودند.
    این تحقیقات به مدت 4 سال ادامه پیدا کرد و در این مدت 27.6 درصد از این افراد جان خود را از دست دادند. در نهایت شگفتی دانشمندان متوجه شدند افرادی که از بین این 12 بوی مختلف فقط قادر به تشخیص 6 بو بودند با احتمال 36 درصد بیش‌تر از دیگران در معرض خطر مرگ قرار داشتند. این در حالی است که افرادی که توانستند از بین این 12 بو 11 مورد را تشخیص دهند کم‌تر از دیگران در این مدت جان خود را از دست داده بودند.
    زمانی که دانشمندان فاکتورهای دیگر مانند سن، ناتوانی جسمی، افسردگی و مانند آن‌ها را نیز در نظر گرفتند باز هم همین نتایج پابرجا بودند.
    دکتر ویلسون و تیم همراهش با انتشار نتایج تحقیقات خود در نشریه حس‌های شیمیایی در این باره اعلام کردند: این مطالعات نشان می‌دهد افرادی که در تشخیص بوهای مختلف در سنین پیری مشکل دارند بیش‌تر از دیگران ممکن است جان خود را از دست بدهند.
    مطالعات قبلی هم نشان داده بود ناتوانی در تشخیص بوها می‌تواند یکی از نشانه‌های معمول بیماری‌های مغزی و تخریب کننده اعصاب باشد. تمام این شرایط به آرامی در بدن رخ می‌دهند و در دراز مدت خطر مرگ یک فرد را افزایش می‌دهند.

  10. #1257
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    چگونه انرژی مثبت پخش کنیم



    حضرت محمد(ص) مي فرمايند : "فرزندان خود را به نام هاي نيك خطاب كنيد"آن چه مي گوييم در حقيقت فكري است كه بيان مي شود. كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امورمان شكل مي دهند.
    من و تو، ما و شما به طور حتم مي توانيم با استفاده از كلمه ها و اصطلاح هاي مثبت در سطي وسيع انرژي مثبت را بين همه پخش كنيم.
    امروزه ثابت شده كه كلمات منفي نيروي منفي به سمت شخص مي فرستند و او را به سمت منفي و بيماري سوق مي دهند! به طور مثال وقتي به ما مي گويند خسته نباشي دراصل خستگي را به يادمان مي آورند و ناخودآگاه احساس خستگي مي كنيم (با خودتان امتحان كنيد) اما اگر به جاي آن از يك عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نيروي ازدست رفته، ترميم و خستگي جسم را از بين مي برد بلكه نيروي مثبت و سازنده اي را به افراد هديه مي دهيم.
    براي مثال:
    به جاي خسته نباشيد؛ بگوييم : خدا قوت
    به جاي دستت درد نكنه ؛ بگوييم : ممنون از محبتت، سلامت باشي
    به جاي دروغ نگو؛ بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
    به جاي لعنت بر پدر كسي كه اينجا آشغال بريزد ؛ بگوييم: رحمت بر پدر كسي كه اينجا آشغال نمي ريزد
    به جاي خدا بد نده؛ بگوييم : خدا سلامتي بده
    به جاي فقير هستم؛ بگوييم : ثروت كمي دارم
    به جاي بد نيستم؛ بگوييم : خوب هستم
    به جاي فراموش نكني؛ بگوييم : يادت باشه
    به جاي داد نزن؛ بگوييم : آرام باش
    به جاي من مريض و غمگين نيستم؛ بگوييم : من سالم و با نشاط هستم
    به جاي جانم به لبم رسيد؛ بگوييم : چندان هم راحت نبود
    به جاي پدرم درآمد؛ بگوييم : خيلي راحت نبود
    به جاي ببخشيد مزاحمتون شدم؛ بگوييم : از اين كه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
    به جاي گرفتارم؛ بگوييم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
    به جاي قابل نداره؛ بگوييم : هديه براي شما
    به جاي شكست خورده؛ بگوييم : با تجربه
    به جاي مگه مشكل داري ؛ بگوييم : مگه مسئله اي داري؟
    به جاي بدرد من نمي خورد؛ بگوييم : مناسب من نيست
    به جاي مشكل دارم؛ بگوييم : مسئله دارم
    شما هم ميتوانيد به اين ليست مواردي رو اضافه كرده و براي ديگران بفرستيد...
    وقتي بعد از مدتي همديگر را ميبينيم، به جاي توجه كردن به نقاط ضعف همديگر و نام بردن از آن ها مثل:
    چقدر چاق شدي؟"، "چقدر لاغر شدي؟"، "چقدر خسته به نظر ميآيي؟" ، "چرا موهات را اين قدر كوتاه كردي؟"، "چرا ريشت را بلند كردي؟" ، "چرا گرفته اي ؟"، "چرا رنگت پريده؟"، "چرا تلفن نكردي؟"، "چرا حال مرا نپرسيدي؟" و ... بهتر است بگوييم : "سلام به روي ماهت"، "چقدر خوشحال شدم تو را ديدم" ، و ... عبارات ديگري كه نه تنها بيانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نيست
    بلكه نوعي اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء مي كند. البته اگر اصراري نداشته باشيم كه حتماً درباره ي همديگر اظهار نظر كنيم، وگرنه ميشود كه درباره ي موضوعات مشترك، البته در محوريت مثبت با هم صحبت كنيم

  11. #1258
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    ۲۳ راهکار تقویت هوشیاری



    آیا فهرست خرید، نام همسایه، علت رفتن به خیابان و عنوان کتابی را که باید برای فرزندتان تهیه کنید، فراموش کرده اید!ناراحت نشوید زیرا فراموشی بعضی از مطالب اجتناب ناپذیر است. در بیشتر موارد فراموشی هیچ ارتباطی با بیماری آلزایمر و دیگر بیماری ها ندارد بلکه بیشتر به استرس، کار زیاد و تشتت فکری افراد مربوط می شود. آیا شما می خواهید حافظه فعال تری داشته باشید؟ نکاتی درباره فعالیت حافظه در «Readers digest» عنوان شده است که خواندنش خالی از لطف نیست.
    1) از حافظه خود بهره ببرید ؛ این قانون طلایی قدرت مغز است. عملکرد مغز مانند ماهیچه هاست و هرچه بیشتر از آن استفاده شود، قوی تر می شود. تماشای برنامه های متعدد تلویزیونی، آشپزی، نظافت و خرید روزانه، هنگامی که به طور مرتب تکرار شود، قدرت مغز را کاهش می دهد.یادگیری مطالب جدید، تغییر برنامه های روزمره، گفت وگو، مسافرت های هیجان انگیز و ماجراجویی و… باعث بهبود عملکرد مغز می شود.
    ۲ ) مصرف ویتامین B کمپلکس؛ با بالا رفتن سن قدرت جذب ویتامین B از موادغذایی در بدن کاهش می یابد در صورتی که ویتامین B نیز برای داشتن حافظه قوی مهم است. لازم به ذکر است ۲ نوع مکمل دیگر که باید همراه ویتامین B مصرف شود و از بیماری آلزایمر جلوگیری می کند، ویتامین «C و E» است.
    ۳ ) گنجاندن نان سبوس دار در رژیم غذایی؛ بیش از هر قسمت دیگر بدن، مغز متکی به گلوکز به عنوان سوخت است. این گلوکز از کربوهیدرات به دست می آید. بنابراین با مصرف میوه، سبزی ها، مواد سبوس دار، کربوهیدرات مورد نیاز بدن را تامین کنید.
    ۴ ) مصرف ماهی؛ ماهی سرشار از اسیدهای چرب امگا۳ است که در حفظ و تقویت حافظه موثر است.
    5) حداقل هفته ای یک بار در وعده شام از سبزیجات استفاده کنید؛ سبزیجاتی که میزان کمی چربی اشباع شده دارد و سرشار از فیبر است، به شما در کنترل میزان کلسترول کمک می کند. میزان بالای کلسترول به مرور زمان به رگ ها آسیب می رساند، همچنین روی کارکرد حافظه در درازمدت تاثیر منفی می گذارد و به روند بیماری های پارکینسون و آلزایمر سرعت می بخشد.
    ۶ ) از مصرف دسر در هنگام شب پرهیز کنید؛ این کار باعث کاهش وزن می شود که برای تقویت حافظه مفید است، چرا که نتیجه محققان سوئدی نشان می دهد که زنان و مردان چاق بیشتر با خطر ابتلا به بیماری آلزایمر مواجه می شوند.
    7) لوح فشرده یا نوار آموزشی گوش دهید؛ ۳ روز در هفته در هنگام پیاده روی سریع به سی دی های صوتی گوش دهید تا هم سالم تر باشید و هم حافظه فعال تری داشته باشید.
    ۸ ) پس از یادگیری و آموزش، خواب کافی داشته باشید؛ اگر برنامه جدید رایانه ای را آموزش می بینید، باید هنگام شب خواب خوبی داشته باشید. نتایج تحقیقات انجام گرفته در دانشگاه هاروارد نشان می دهد، خواب شب توانایی یادآوری مطالبی را که در طول روز یاد گرفته اید، بهبود می بخشد.
    ۹ ) مصرف مریم گلی و لیمو؛ نتایج چند بررسی و تحقیق نشان داده است، تاثیر ضدالتهابی مریم گلی ساعت ها پس از مصرف آن، مغز را تقویت می کند. علاوه بر آن آنتی اکسیدان موجود در لیمو برای حفظ فعالیت سلول ها مهم است.
    ۱۰ ) تماشای برنامه های آموزشی تلویزیون؛ تماشای برنامه های آموزنده بیشتر از سریال های خانوادگی مغز و حافظه را فعال و تقویت می کند.
    ۱۱ ) انگور را جایگزین شیرینی کنید؛ نتایج بررسی ها نشان داده است، افرادی که شیرینی های حاوی میزان بالایی از چربی های اشباع نشده مصرف می کنند، نسبت به دیگران ۲ برابر بیشتر در خطر ابتلا به بیماری آلزایمر قرار دارند. در حالی که آنتی اکسیدان و مواد دیگر موجود در انگور باعث بهبود جریان خون و سلامت کلی بدن می شود. بنابراین انگور جایگزین مناسبی برای شیرینی است.
    ۱۲) پودر کاری؛ محققان ایتالیایی دریافته اند، این ادویه آنزیمی را که از مغز محافظت می کند و مانع از بیماری آلزایمر می شود، تقویت می کند. از این ادویه در هنگام پخت غذا استفاده کنید تا علاوه بر طعم آن از مزایای تقویت کننده حافظه نیز بهره مند شوید.
    ۱۳ ) سویا؛ ماده موجود در این محصول علاوه بر حفظ و تقویت حافظه، مانع از ایجاد تغییر در پروتئینی که بیماری آلزایمر را ایجاد می کند، می شود.
    ۱۴ ) مطالعه روزانه؛ روزی یک ساعت کتابی را مطالعه کنید که از آن اطلاعات کمی دارید. با این کار فعالیت مغز افزایش می یابد و حافظه تقویت می شود.
    ۱۵ ) سرگرمی های هنری؛ با انجام هر نوع سرگرمی از نقاشی گرفته تا نواختن پیانو، مغز خود را فعال نگه دارید؛ این عمل علاوه بر تقویت حافظه مانع از اختلال مشاعر نیز می شود.
    ۱۶ ) حفظ شعر؛ حفظ کردن شعر یا شماره تلفن دوستان و یا نشانی بستگان ورزش خوبی برای سلول های مغز است.
    17) کار متفاوتی انجام دهید؛ تغییر دادن مسیر خود به هنگام رفتن سر کار، نوشتن و… سلول های مغز را تقویت می کند
    ۱۸ ) گوش دادن به موسیقی هنگام ورزش؛ نتایج بررسی ها نشان می دهد این امر باعث می شود توان کلی مغز افزایش یابد.
    ۱۹ ) شرکت در کلاس ها ی آموزشی و ادامه تحصیل؛ در افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، علایم بیماری آلزایمر کمتر دیده می شود.
    ۲۰ )چند کار را با هم انجام ندهید؛ اگر قصد دارید هنگام مکالمه تلفنی به ایمیل خود نیز نگاه بیندازید، به احتمال زیاد از مکالمه ای که انجام داده اید چیزی به یاد نخواهید داشت! انجام دادن چند کار با هم به مغز صدمه می زند.
    ۲۱ ) تخمه کدو بخورید؛ آهن موجود در این دانه، مغز را تقویت می کند.
    ۲۲ ) دقت داشته باشید؛ اسامی اشخاص یا مکان ها و اشیا را به خوبی به ذهن بسپارید. در بیشتر موارد علت فراموشی به دلیل فعالیت سیستم خودکار مغز هنگام انجام دادن کاری یا شنیدن حرفی است. اما اگر هنگام حرف زدن با کسی یا انجام کاری دقیق باشید، دچار مشکل فراموشی نمی شوید.
    ۲۳ ) انجام هر نوع کار و مطالعه در محیط آرام؛ آلودگی صوتی، توانایی مرور کردن مطالب را در مغز کاهش می دهد.

    ---------- Post added at 08:34 PM ---------- Previous post was at 08:34 PM ----------

    روان شناسی لباس

    لباس های تنگ: افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند. همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.
    لباس های گشاد: افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند.
    لباس های تیره: افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند به ندرت عصبانی می شوند و و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.
    لباس های روشن: افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند. افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند
    سبز
    انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.
    آبی
    اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند . آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.
    مشکی
    بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.
    قهوه ای
    این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.
    خاکستری
    انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش
    می گردند . آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.
    سفید
    افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.
    رنگهای روشن
    انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد.

    ---------- Post added at 08:35 PM ---------- Previous post was at 08:34 PM ----------

    ناگفته های شادی

    شما چه قدر شادید؟ در پاسخ به این سوال، خیلی ها می گویند: «مگر شادی را هم می شود اندازه گرفت؟» پرفسور لورد لایارد، استاد اقتصاد و مؤلف کتاب «شادی و درس هایی از علم جدید» معتقد است: «وقتی از کلمه شادی استفاده می کنیم، مفهومی مانند بالا رفتن بادکنک در آسمان و یا سبکی و نشاط در ذهن مان تداعی می شود ولی امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که شادی را هم می شود اندازه گرفت و برای اینکه بتوانیم درباره اش دقیق تر حرف بزنیم، باید میزان شادی مان را بسنجیم!» چرا و چگونه اش را در «موضوع ویژه» این هفته بخوانید.

    ● فیلم خنده دار ببینید

    آیا می دانستید تماشای فیلم های کمدی به دلیل کمک به روان شدن جریان خون برای قلب تان مفید است؟! هنگام تماشای فیلم های کمدی به دنبال خنده و اثر آن یعنی عریض شدن شریان ها، جریان خون روان تر می شود و در مقابل، فیلم های پراسترس و پرهیجان باعث تنگ شدن شریان ها می گردند. البته این به هیچ وجه به آن معنا نیست که فیلم های غم انگیز یا پراسترس، تاثیر زیان آور درازمدتی روی قلب و جریان خون داشته باشند. اما آنچه مورد تاکید و تایید است، تماشای فیلم های کمدی و خنده ناشی از آنها، افزایش ضربان قلب، اکسیژن گیری بیشتر مغز و آرامش جسمی و روحی است.

    ● تقلید خنده از فیلم خنده دار

    بررسی فیلم های کمدی از زاویه دیگر نیز، باز به آثار مفید و مطلوب آن بر روح و روان، صحه خواهد گذاشت: انسان ها اصولا موجودات مقلدی هستند و از حالات افراد دیگر تاثیر می پذیرند پس وقتی بازیگرانی لبخند به لب دارند یا حرکات شادی بخشی انجام می دهند و به طور کلی شوخ طبعی و طنز بیشتری در رفتار و گفتار ایشان دیده می شود، به طور ناخودآگاه تاثیر مطلوبی نیز بر تماشاچی خواهند گذاشت.

    ● چند پیشنهاد ایرانی

    در سینمای ما تعداد فیلم های کمدی که توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرده باشد، کم نیست. از بین فیلم های کمدی دهه ۸۰ می توان به آثاری مثل مهمان مامان، مارمولک، آتش بس، نان، عشق و موتورهزار، مکس، ازدواج به سبک ایرانی، بی پولی و دایره زنگی اشاره کرد. در این میان می توان به تعدادی از فیلم های کمدی در خور توجه سال های قبل تر اشاره کرد که با کمدی های مبتذل فاصله زیادی داشته و در جذب مخاطب و گیشه موفق بوده اند. مومیایی ۳، مرد عوضی، اجاره نشین ها، روزفرشته، ناصرالدین شاه اکتور سینما، دیگه چه خبر، همسر و کلاه قرمزی و پسرخاله از آن جمله اند.

    ● چند فیلم خارجی

    و در پایان معرفی چند کمدی خارجی نیز خالی از لطف نیست: چندگانه دزدان دریایی کارائیب، تصورش کن، مامامیا، تعطیلات آقای بین، تقریبا مجموعه فیلم های جیم کری(خنگ و خنگ تر؛ مردی روی ماه، مرد بله گو، ماسک، دروغگو دروغگو)، فارست گامپ، ملاقات با والدین، مادر شوهر هیولا و...

    ● البته در کنار تمام این فیلم ها، انیمیشن های جذاب و سرگرم کننده ای چون کمپانی هیولاها، شنل قرمزی ۲۰۰۰، رییس مزرعه، فصل شکار و گارفیلد و... روحیه بخش و بسیار نشاط آفرین اند. یادمان نرود: «چو شادی بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان.»

    ● سنجش شادی

    امروزه دانشمندان علوم اجتماعی با سبکی ساده و از طریق پرسش نامه هایی، شادی را می سنجند. آنها با این سوال ساده شروع می کنند: «چگونه احساس شادی می کنید؟» این روش با بحث و اختلاف نظر همراه است چون آنچه که طبق گفته یک فرد باعث شادی او می شود ممکن است طوری باشد که بخواهد خود را با دوستان و سایرین تطابق دهد و حس واقعی او نباشد. اکثر مردم معتقدند که به طور نسبی و در حد متوسط خوشحال اند. پرفسور اد دینر، روان شناس ارشد آمریکایی از دانشگاه ایلی نویز معتقد است: «برای سنجش شادی فرمولی وجود دارد که علم شادی بر آن اساس و با یک ایده ساده که مستقیم به اصل مطلب می رود قابل بررسی است: شاید کمی احمقانه به نظر برسد اما ما از مردم می پرسیم چه قدر شاد هستید: یک از هفت یا یک از ده؟ و نکته جالب اینجاست که همین سوال ساده پاسخ هایی واقعی به همراه دارد که معتبر است. این پاسخ ها ایده آل و بدون نقص نیست اما اعتبار دارد و مردم وقتی پاسخ سوال ما را می دهند تمام انواع مسایل واقعی زندگی شان را در نظر گرفته و جواب آنها تلفیقی از تمام احساسات واقعی و قلبی آنهاست.»

    ● ثبت و ضبط شادی

    نوع دیگری از سنجش شادی وجود دارد که سطوح شادی مردم را در سراسر روز و همه جا ثبت می کند. در این روش، نوعی زمان سنج اکولوژیک ارزیابی کننده وجود دارد که از کامپیوترهای دستی استفاده می کند. فرد موردنظر، این کامپیوتر دستی را تمام روز با خود حمل می کند و وقتی از او سوال می شود، دستگاه سیگنال می زند تا توجه او جلب شود و بعد یک سری پرسشنامه برایش طرح می شود. پرفسور دینر معتقد است این سنجش ها هنوز کامل نیست اما فکر می کنیم در بسیاری روش ها به خوبی سنجش هایی است که اکولوژیست ها مورد استفاده قرار می دهند. این ادعای پرفسور دینر قابل توجه است. اگر بتوان با یک سوال ساده از مردم، شادی آنها را به خوبی روشی که اقتصاد دان ها با آن، میزان رشد فقر را می سنجند، بررسی کرد؛ این موضوع بسیار قابل توجه و بررسی است و اگر این ارزیابی واقعا درست باشد، دولت ها می توانند بر آن اساس قضاوت کنند که چه قدر موجبات شادی مردم شان را فراهم کرده اند. به عنوان مثال یکی از مشاوران نخست وزیر انگلستان اعلام کرده است که طی ۱۰ سال آینده، دولت انگلیس مورد سنجش قرار می گیرد که چه قدر مردم خود را شاد کرده است.

    ● چرا خوشحال نیستم

    طبیعی است موارد بسیاری را در زندگی تجربه می کنیم که باعث ناراحتی طولانی مدت می شود. پرفسور دینر دو واقعه کلیدی را شناسایی کرده که می تواند چنین اثرات طولانی مدتی داشته باشد. بعد از، از دست دادن همسر، چند سال طول می کشد تا احساس خشنودی قبلی به فرد بازگردد. از دست دادن شغل هم فرد را تا چند سال از نظر روحی به عقب می راند. اما به این موضوع مهم هم توجه کنید: اگر بداخلاق متولد شده باشید، همیشه بداخلاق می مانید؟ این موضوع موردی است که بحث و اختلاف نظر فراوانی را در بین روان شناسان مطرح کرده است. طبق نظر پرفسور روان شناس، مارتین سلیگمن از دانشگاه پنسیلوانیا، امکان افزایش میزان بیولوژیک شادی تا حدی وجود دارد به شرط آنکه روی آن کار شود.

    طبق نظر او بهترین کاری که می توان برای احساسات مثبت انجام داد این است که از آدم ها بخواهیم فراتر از میزان خلق و خویی که به طور ذاتی دارند حرکت کنند. به این ترتیب اگر چه آدم های ذاتا بداخلاق را نمی توان همیشه خوشحال دید اما اگر روی آنها کار کنند بین ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش خشنودی در آنها دیده خواهد شد.

    ● رابطه پول و شادی

    محققان حوزه شادی، رضایت از زندگی را در افراد برای مدت چند دهه بررسی کرده اند. با وجود افزایش گسترده ثروت و درآمد در ۵۰ سال گذشته، سطح شادی آدم ها همراه با این بهبود وضع مالی، بهتر نشده است و روندی افزایشی در آن دیده نمی شود. پرفسور دانیل کاهنمن از دانشگاه پرینستون معتقد است استاندارد زندگی به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده است اما شادی اصلا بیشتر نشده و حتی در بعضی موارد کمی سیر نزولی هم داشته است. در حال حاضر شواهد بی شماری وجود دارد که نشان می دهد ثروتمندتر بودن ما را شادتر نمی کند. تحقیق مورد نظر این موضوع را هم مطرح می کند که انتظار می رود در کشورهای ثروتمندتر، تمایل به شادی بیشتر باشد اما وقتی افراد خانه، غذا و لباس کافی و ایده آل داشته باشند دیگر پول اضافی نمی تواند باعث شادی بیشتر افراد شود. به نظر می رسد ثروت در سطحی که ذکر شد در حالی بی تاثیر می شود که متوسط درآمد افراد در کشورهای مورد نظر حدود ۱۰ هزار دلار در سال باشد. دانشمندان فکر می کنند دلیل اینکه چرا به رغم پول اضافی و امکانات مادی باز هم این آدم ها احساس شادی نمی کنند را می دانند:

    اول اینکه بشر به لذت و خشنودی عادت می کند، معمولا ما آدم ها به دنبال چیزهایی هستیم که به ما لذت ناگهانی بدهند چه این مورد یک تکه شکلات باشد چه خرید اتومبیلی تازه. اما این لذت و خشنودی به سرعت از بین می رود. دوم اینکه ما آدم ها دوست داریم زندگی مان نسبت به سایرین مقایسه و قضاوت شود. به همین دلیل دایم در مقام نظارت و مقایسه زندگی خود با دیگران هستیم و شادی خودمان را در مقابل بدبختی سایرین مقایسه می کنیم. افرادی که ثروتمندترند وقتی خودشان را با افراد بی پول مقایسه می کنند احساس می کنند شادترند چون وضع شان از آنها بهتر است اما وقتی با افراد هم سطح خود و یا بالاتر از خود مقایسه می شوند احساس خوشحالی نکرده و فکر می کنند باز هم باید برای شادتر شدن پولدارتر شوند! و البته باز هم افراد پولدارتر هستند و ماجرا ادامه دارد که نتیجه آن ناپایداری شادی است. اما یک خبر خوب این است که ما می توانیم میزان مقایسه خود با دیگران و اینکه خود را با چه کسانی مقایسه کنیم را انتخاب کرده و اوضاع را تحت کنترل بگیریم و محققان معتقدند آدم ها در مورد مسایلی پرمعنا مثل دوستی و اهداف متعالی زندگی، با سرعت کمتری تطابق پیدا می کنند و شادی ناشی از این جور مسایل پایدارتر است.

    ● کلیدهای شادمانی

    طبق نظر پرفسور دینر، یک کلید طلایی برای شادی وجود ندارد بلکه مجموعه ای از موارد برای شاد بودن ضروری و حیاتی است. اول اینکه خانواده و دوستان در این موضوع بسیار ضروری هستند. هر چه ارتباطات آدم ها گسترده تر و عمیق تر باشد احتمال شادی بالاتر می رود. حتی این مساله هم مطرح شده است که دوستی می تواند میکروب ها را از انسان دور کند. مغز ما آدم ها بسیاری از مکانیسم ها را در بدن کنترل می کند که این مکانیسم ها مسوول ابتلا به بیماری هستند. درست همان طور که استرس باعث شروع بیماری ها می شود، این تفکر وجود دارد که دوستی و شادی اثرات حفاظتی دارد. طبق بررسی ها و تحقیقاتی که در مورد شادی انجام شده است دوستی تاثیر بسیار بزرگ تری روی میزان متوسط شادی دارد و این تاثیر نسبت به تاثیر درآمد و وضعیت مالی فرد، روی شادی بسیار بیشتر است.

    پرفسور اوسفالد، اقتصاددان دانشگاه وارویک فرمولی دارد که می گوید با چه قدر پول اضافی می توان دوستان را از دست داد! طبق فرمول او، با ۵۰ هزار پوند درآمد سالانه می توان با دوستان خداحافظی کرد! به نظر می رسد ازدواج هم عامل بسیار مهمی باشد. طبق تحقیقات او، ازدواج حدود ۷ سال به عمر مردان و ۴ سال به عمر زنان اضافه می کند. دومین مورد حیاتی، داشتن زندگی بامعناست؛ یعنی باور به چیزی بزرگ تر از خود که ریشه در مذهب، مسایل معنوی و فلسفه زندگی دارد. سومین مورد، داشتن اهدافی است که ریشه در ارزش های طولانی مدت آدم ها داشته باشد و به خاطر آنها در زندگی تلاش کنیم که البته همین اهداف هم باید برای افراد، لذت بخش باشند.با تمام این توضیحات، همچنان مهم ترین عامل مولد شادی، داشتن ارتباطات اجتماعی است. افرادی که رضایت بیشتری از زندگی خود دارند خانواده ای حامی و دوستانی نزدیک دارند. عامل دیگری که رضایت از زندگی را به همراه دارد شغل و تحصیلات و داشتن نقشی مهم (مثل بزرگ خانواده بودن و یا مشاور اصلی خانواده بودن) است. وقتی فردی از شغل اش لذت می برد و آن را بامعنا و مهم می داند متعاقب آن، رضایت او از زندگی بیشتر می شود. وقتی اوضاع شغلی نامناسب می شود، قدرت فرد کاهش پیدا کرده و رضایت و شادی او هم کمتر می شود. داشتن اهدافی مهم در زندگی فرد را به سمت ارزش ها حرکت می دهد و وقتی در راه اهداف اش پیشرفت می کند خوشحالی او افزایش پیدا می کند. افرادی که از درون ناراحت و ناخشنود هستند باید به خودشان برگردند و طرز فکر و دیدگاهی مثبت به زندگی و دنیا پیدا کنند.

    ● قدرت شادی

    به نظر می رسد شادی قدرتی جادویی و معجزه آسا داشته باشد. علم بر این باور است که شادی باعث افزایش طول عمر، ارتقای سلامت، افزایش قابلیت های روانی و بهبود عملکرد آدم ها می شود که البته هنوز این موارد کاملا اثبات نشده اند. این نتایج براین اساس به دست آمده که دانشمندان، شادی مردم را با هم مقایسه می کنند و سایر عوامل مثل سن، جنسیت، وضعیت تأهل، مذهب، سلامتی، درآمد، اشتغال و بی کاری را هم در این بررسی در نظر می گیرند. ارزیابی ها پشت سر هم انجام می شوند و گروهی عظیم از مردم در نظر گرفته می شوند تا ارتباطاتی از نظر آماری معنی دار بین شادی و سایر عوامل مشخص شود و این بررسی ها بارها تکرار می شوند. در حال حاضر دانشمندان نمی توانند رابطه علت و معلولی واضحی را اثبات کنند. مثلا با قاطعیت بگویند مردم چون شاد هستند پس سالم اند و یا چون از سلامت برخوردارند شاد هستند. با این وجود روان شناسان این قابلیت را دارند که بعضی ارتباطات بسیار قوی را شناسایی کرده و تشخیص دهند. طبق نظر پرفسور دینر، مدارک و شواهد نشان می دهد افراد شاد نسبت به افراد افسرده از طول عمر بالاتری برخوردارند. حتی پرفسور تاکید می کند در یک مطالعه، این اختلاف بین شادترین گروه و ناشادترین آنها ۹ سال بوده است که این تاثیر بسیار عظیم است. با توجه به اینکه استعمال دخانیات حدود ۳ سال از عمر را کم می کند و اگر فرد کاملا سیگاری باشد تا ۶ سال عمرش کم می شود پس اگر شادی ۹ سال به طول عمر اضافه می کند تاثیری بسیار مهم و قابل توجه است.

    ● نمره شادی شما چند است

    تست زیر تستی است که توسط میشل آرگلی در سال ۲۰۰۱ به سفارش موسسه پرسشنامه خوشبختی آکسفورد تهیه شده است. تعداد تست های روان شناسانه ای که میزان خوشبختی و شادی انسان ها را تخمین می زنند کم نیستند. سوالات برخی از آنها به همین سادگی است که از خود شما می پرسند «آیا خوشبخت اید؟» برخی نیز به کمک سوالات پیچیده تر که شاید ربطی هم به موضوع نداشته باشد میزان شادی شما را اندازه می گیرد. تست زیر از ۲ جنبه بسیار جالب است: جنبه اول آنکه به مدت ۶ سال روی داوطلبان گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و از نظر علمی تایید شده است، جنبه دوم آنکه خوشبختی را به عنوان مساله ای ثابت و بادوام توصیف می کند نه یک احساس زودگذر. اگر می خواهید واقعا بدانید خوشبخت هستید یا خیر، توصیه می کنیم به مدت ۶ ماه هر ماه یک بار این تست را حل کنید.

    ۱) من بی نهایت خوشبخت هستم.

    ۲) حس می کنم آینده مملو از امید و آرزو است.

    ۳) از تمام زندگی ام کاملا راضی ام.

    ۴) حس می کنم جوانب گوناگون زندگی را تحت کنترل دارم.

    ۵) گمان می کنم زندگی پر از پاداش است.

    ۶) از آنچه هستم احساس غرور می کنم.

    ۷) همیشه پاقدم خوبی دارم.

    ۸) زندگی را دوست دارم.

    ۹) جذب افراد مختلف می شوم و به دوستی با آنان علاقه دارم.

    ۱۰) خیلی راحت و آسان تصمیم می گیرم.

    ۱۱) حس می کنم توانایی هر کاری را دارم.

    ۱۲) همیشه با حس خوب از خواب برمی خیزم.

    ۱۳) حس می کنم انرژی من تمام ناشدنی است.

    ۱۴) کائنات همیشه بهترین ها را به من هدیه می دهند.

    ۱۵) حس می کنم در بالاترین نقطه دنیا قرار دارم.

    ۱۶) از نظر روحی بسیار خوب و هوشیار هستم.

    ۱۷) همه را دوست دارم.

    ۱۸) حس می کنم گذشته خوب و خوشبختی داشته ام.

    ۱۹) همیشه حتی در شرایط سخت حس شادی دارم.

    ۲۰) همیشه هر آنچه خواسته ام را انجام داده ام.

    ۲۱) از بودن با دیگران لذت می برم.

    ۲۲) همیشه در خوشحالی دیگران نقشی داشته ام.

    ۲۳) زندگی من هدف دار و معنی دار است.

    ۲۴) انسان متعهدی هستم.

    ۲۵) گمان می کنم دنیا جای خوبی است.

    ۲۶) همیشه می خندم.

    ۲۷) انسان جذاب و دلپذیری هستم.

    ۲۸) همه چیز برای من جذاب و سرگرم کننده است.

    ● تفسیر آزمون

    بعد از اتمام تست نگاهی به جواب های خود بیندازید. اگر بیشتر گزینه الف و ب را انتخاب کرده اید یعنی خیلی از زندگی خود لذت نمی برید و چندان شاد نیستید. انتخاب گزینه های د و هـ یعنی به اندازه کافی شاد هستید، پس در همین حالت باقی بمانید. اما اگر اکثرا گزینه ج را انتخاب کرده اید یعنی شما قابلیت شاد بودن را دارید، تنها لازم است کمی بیشتر تلاش کنید و نگاه تان به زندگی مثبت تر باشد. فراموش نکنید برخی مسایل در شاد بودن ما تاثیر می گذارند. یکی از آنها روابط اجتماعی ماست. افرادی که روابط اجتماعی خوبی برقرار می کنند معمولا همیشه از حمایت خانواده و دوستان برخوردار می شوند. عامل بعدی کار یا تحصیل است. مهم و کاربردی بودن کار یا رشته تحصیلی شما در میزان رضایت از زندگی تاثیر می گذارد. فاکتور سوم شخصیت خود آدم هاست. داشتن حس اعتماد به نفس، اعتقاد به معنویات، هوش، جذابیت و حتی نوع لذایذی که می پسندیم در میزان شادی ما تاثیر می گذارند. تحقیقات نشان می دهد هیچ یک از ما به اندازه ای که دوست داریم شاد باشیم، شاد نیستیم. بعد از اتمام تست نگاهی بیندازید تا ببینید کجای کار می لنگد. اصلاح همان مساله می تواند شما را شادتر و خوشبخت تر کند.

    ● طرز نمره دهی

    کافی است بین اعداد ۱ تا ۵ برحسب حسی که دارید یکی را انتخاب کنید: عدد ۱ یعنی کاملا منفی و عدد ۵ یعنی کاملا مثبت. عدد ۲ کمی حس منفی پایین تری دارد. عدد ۳ تقریبا میانه و بی طرف است و عدد ۴ کمی مثبت است. سؤال ها را بخوانید!

  12. #1259
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    پست ها
    19

    پيش فرض

    روان شـنـاسـی دســت ها

    انسان بال ندارد برای پرواز و جای دو بال خدا به او دستانی داده که گاه می تواند در نم نم باران، رقص باد، جنگ با آب در دریای پرتلاطم به پروازشان دربیاورد. انسان بال ندارد و جای آن دستانی دارد برای نوازش دست دیگری، هر چند آن دست ها دست تنهای خودش باشد...

    این دست ها عضو عجیبی اند چرا که زبانی دارند که می توانند به شما بگویند طرف مقابلتان به شما چه می گوید یا حتی این جمله که نمی گوید و پنهانش کرده چیست؟

    ▪ دست های مشت، دست های باز: دست هایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشت های نیمه باز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشا ن دهنده ماده گرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دست ها در هم باشند نشان دهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشان دهنده استرس و اضطراب است. فشردن دست ها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشان دهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشت شده و دست دیگر آن را به عقب نگه می دارد نشان دهنده این است که شخص مانع خود می شود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ می گوید سعی می کند با این حالت دست هایش را کنترل کند.

    ▪ دست های کنترل گر: وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت می دهیم، یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی می خواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او می خواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبه رو نگه می داریم به این معنی است که نزدیک تر نیا.

    ▪ دست های غالب، دست های مهربان: وقتی دستمان را بالا می بریم و محکم نگه می داریم و با دست دیگر فرد را در آغوش می گیریم یعنی اینکه من می گویم وقت رفتن است. (غلبه و تسلط) وقتی دستمان را با سرعت و مستمر تکان می دهیم، نشان دهنده علاقه و مهربانی است. وقتی دستمان را شل و خیلی کوتاه و سرد تکان می دهیم نشان دهنده فرمانبرداری و تسلیم است.

    ▪ دست های پرخاشگر: با کناره دست مثل چاقو عمل کردن و هوان را بریدن مثل حرکت کاراته، با کناره کف دست و به سمت پایین ضربه زدن یعنی بازداشتن دیگران از کاری. این عمل می تواند نشان دهنده پرخاش در بحث ها باشد.

    ▪ مشتی برای دعوا یا پیروزی: مشت پرت کردن به طرف یکی می تواند به معنی تعرض به او باشد یا دعوت به دعوا. مشت را به سمت بالا بردن و ضربه زدن به هوا به معنی پیروزمندی است.

    ▪ دست های پوشاننده: وقتی نخواهیم چیزی را بشنویم گوشمان را می گیریم وقتی نمی خواهیم ببینیم جلوی چشمان را می گیریم و وقتی می خواهیم حرفی بزنیم ولی مانعی وجود دارد جلوی دهانمان را می گیریم. وقتی موقع حرف زدن جلوی دهان را بگیریم به معنی دروغ گفتن می تواند باشد همچنین به معنی این است که از حرفمان مطمئن نیستیم. وقتی با دست روی قلبمان را می گیریم ممکن است نشان دهنده حمله قلبی باشد. گاهی با یک دست، دست دیگرمان را که مشت شده و تحت هیجان است را می پوشانیم.

    ▪ دست های رو: دست باز و کشیده شده به سمت جلو به این معنی است که می خواهیم چیزی را به کسی بدهیم. یا نشان دهنده این است که چیزی برای مخفی کردن نداشته اید و شما همین هستید که نشان داده اید.

    ▪ دست های درخواست گر: اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را ۴۵ درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی می خواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحی ها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش می کنیم که به ما صدمه نزد.

    ▪ دست های بهم ساییده: به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیله ای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیم گیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.

    ▪ دست های متفکر: وقتی انگشت ها مثل مناره به هم پرس می شوند ممکن است بعضی از انگشت ها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبت های دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر می کنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم

    ▪ دست های پیشتیبان: وقتی دست را تکیه گاه و پشتیبان سر قرار می دهیم و سر را به آن تکیه می دهیم و آرنج ها روی میز است، نشان دهنده این است که شخص خوابش می آید یا وقتی دست خیلی به آرامی سر را نگه داشته است و با انگشت ها چانه را لمس می کنیم و به فرد روبه رو نگاه می کنیم به این معنی است که به صورت من نگاه کن آیا زیبا نیست؟ و حالتی اغواکننده است. همچنین اگر سر به دست تکیه داده باشد یعنی شخص کسل تر است. اگر شخص به موضوع علاقه مند باشد سرش را کمتر تکیه می دهد.

    ▪ دست های پنهان: دست به معنی ارتباط برقرارکردن است و پنهان کردن آن نشان دهنده عدم علاقه به ارتباط و همکاری است. همچنین نشان دهنده این است که شخص نمی خواهد حرف بزند چون می خواهد گوش دهد. همچنین می تواند نشان دهنده احساس آرامش و اینکه نیازی به حرف زدن نیست باشد.

    ▪ دست های نوازش گر: لمس کردن می تواند تایید کردن خود باشد یعنی من اینجا هستم من واقعی هستم و من خوبم و این حالتی است به معنی کاهش دادن نگرانی ها از دنیای بیرونی و دنیای درون. در لحظات احساسی مثل نوازش کردن فرزند هم به معنی مهربانی و عشق است. می تواند به معنی تنبیه هم باشد مثل سیلی زدن. یا به معنی اثبات دوستی وقتی شانه های کسی را لمس می کنیم یعنی به او قدرت و اختیار می دهیم و وقتی بازوی او را لمس می کنیم یعنی با او احساس همدردی می کنیم.

    ▪ دست های پرستش گر: وقتی دست به لباس خود می کشیم یعنی اینکه خودمان را جذاب تر می کنیم علامت می فرستیم که «آیا من زیبا نیستم؟» و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذره ای را از روی لباس فردی پرت می کنیم به معنی عدم تایید اوست.

    ---------- Post added at 08:37 PM ---------- Previous post was at 08:34 PM ----------

    پاکسازی درون



    در دهه های اخیر برنامه ریزی های بسیاری در زمینه تغذیه و عادت های غذایی انجام و دستورالعمل های جامعی ارائه شده است ولی متاسفانه عمل به بسیاری از آنها در دراز مدت چندان موفقیت آمیز نمی باشند. علت این امر فقدان پیش زمینه برای تغذیه مناسب است و این پیش زمینه ، داشتن دستگاه گوارش سالم و پاکسازی شده است که اکثر افراد بدون دارا بودن آن برنامه غذایی خود را شروع می کنند.

    تغذیه برابر است با حاصل ضرب عامل غذا در عامل گوارش( گوارش× غذا = تغذیه) .ولی اگر در عامل گوارش مشکلی رخ دهد ، بدن هرگز قادر به تغذیه کامل نخواهد بود. پس قبل از دسترسی به تغذیه مناسب تر لازم است دستگاه گوارش پاکسازی شده و منظم کار کند . طبق تحقیقات انجام شده دستگاه گوارش اغلب افراد پاک نیست و به خوبی کار نمی کند. انباشته شدن مواد زائد در دستگاه گوارش موجب سمی شدن آن می شود و در نتیجه دستگاه گوارش به صورت منبع خطرناک مواد سمی در می آید که باعث از دست دادن سلامتی ، جوانی و شادابی و پیدایش بیماری و پیری می شود.

    این امر به علت پرکردن بیش از حد دستگاه گوارش از مواد گوناگون غذایی به وجود می آید . معده انسان از کودکی و بر اثر پرخوری های مکرر به مرور تنبل و منبسط شده و بازتاب های سیری و تهوع دیگر به خوبی عمل نمی کنند . غذاهای اضافه در روده تخمیر و تجزیه می شوند و فرد مبتلا به سوء تغذیه می گردد . بنابراین انسان ذاتا پرخور زاده نشده بلکه پرخور بار آمده است. در شرایط طبیعی، غریزه میزان نیاز به مواد غذایی را تعیین می کند ولی متاسفانه آنچه جایگزین غریزه می شود اشتهای کاذب است و بدین ترتیب اغلب افراد دچار آشفتگی های مزمن گوارش می شوند که آغازی پنهان برای بیشتر بیماری های آنها خواهد بود.

    نتایج آسیب مزمن روده که بدین ترتیب حاصل می شوند عبارتند از:

    تولید مواد سمی بر اثر تجزیه مواد غذایی انباشته شده در بدن و تجمع باکتری های مضر

    شیوع بیماری های گوارش از جمله التهاب معده، زخم روده و معده، یبوست، بواسیر،فشار خون بالا و…

    تغییر وضعیت ظاهری بدن و زشتی اندامها مانند چاقی، برآمدگی شکم و باسن، گودی کمر، قوز ، افتادگی پستانها و…

    تغییر حالت پوست مانند پف کردن پوست صورت و ایجاد غبغب،به وجود آمدن چین و چروک و کهیر ،آگنه ، اگزما و …

    مسمومیت عمومی بدن و بروز سردرد ،بی حوصلگی، تحریک پذیری ،تنبلی و…

    بنابراین یکی از بهترین شیوه ها برای پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها و افزایش سطح سلامت و شادابی تغییر سبک تغذیه و پاکسازی و سم زدایی دستگاه گوارش است.تغذیه طبیعی و گیاهی اولین قدم برای پاکسازی دستگاه گوارش می باشد. با استفاده از غذاهای سالم گیاهی (بدون گوشت و تخم مرغ) سموم کمتری وارد بدن می شود و در نتیجه پاکسازی راحت تر و بهتر انجام می شود . به علاوه دستگاه گوارش به تدریج عکس العمل های طبیعی خود را بازیافته و ترمیم می شود.

    سم زدایی و پاکسازی با استفاده از رژیم های مناسب غذایی و شستشوهای خاص دستگاه گوارش به وسیله محلول آب و نمک انجام می شود.محلول آب و نمک مسیر معده و روده ها را در جهت طبیعی طی می کند و در سر راه خود ذرات مانده و زائدات غذاها را که شاید سالها در چین خوردگی های روده باقی مانده اند ، از دیواره مجرای روده کنده و از راه طبیعی دفع می کند ( البته این شستشوها باید زیر نظر متخصص انجام شود.)

    همچنین ماساژ دستی شکم که توسط پزشک و متخصص انجام می شود به روند سم زدایی و پاکسازی سرعت می بخشد. یکی از نتایج مثبت ماساژ این است که روده را ورزش می دهد تا کارکرد طبیعی خود را باز یابد و جایگزین مواد مسهل (که بعضا اثرات منفی ایجاد می کنند) می باشد. ماساژهای مناسب دیگر ، نوشیدن مقدار فراوان آب ، استحمام و شستشوی پوست، پیاده روی و ورزش سبک مانند حرکات یوگا نیز مفید می باشند.

    با یک برنامه غذایی مناسب علاوه بر حفظ ارزش غذایی و افزایش سبکی و نشاط می توان از بسیاری از بیماری ها پیشگیری و زندگی سالم و بهتری را تجربه کرد.

    در آینده نه چندان دور تکیه علم پزشکی صرفأ جستجوی علائم بیماری از طریق آزمایش های آزمایشگاهی و درمان نخواهد بود بلکه بیشتر نقش مشاور را برای افراد به اصطلاح " سالم" ایفا خواهد کرد و با تمرکز فعالیت های بیشتر در زمینۀ پیشگیری به افراد نشان خواهد داد که برای حفظ و بهبود سلامتی خود چه کارهای مثبتی باید انجام دهند . هدف اصلی علم پزشکی جهت دهی به آگاهی بهداشتی مردم در جهت بکارگیری روشهای درست زندگی و تغذیه مناسب است که باعث پرورش طبیعی جسم و روان انسان شده و در نهایت این روند به درمان بیماری منجر خواهد شد .

    یکی از روشهای پیشگیری و درمان، پاکسازی درون از طریق سم زدایی دستگاه گوارش توسط رژیم های غذایی خاص می باشد که بیش از یک قرن پیش توسط دکتر فرانتس مایر ابداع شده و از آن زمان افراد بسیاری از این روش طبیعی و کل نگر برای پاکسازی جسم و در نهایت ذهن و روان خود از آن بهره مند می شوند .

    دکتر فرانتس مایر پزشک معاصر اتریشی (١٩٦٥ ١٨٧٥) اعتقاد داشت که دستگاه گوارش اغلب افراد پاک نیست و به خوبی کار نمی کند و به همین دلیل آنها بیمار می شوند . انباشته شدن مواد زائد در دستگاه گوارش موجب سمی شدن و در برخی موارد عفونی شدن آن می شود و دستگاه گوارش به صورت منبع خطرناک مواد سمی در می آید . این امر باعث از دست دادن تندرستی ، پیدایش بیماری بسیار ، پیری و کاهش جذابیت می شود . در نتیجه وی اصرار داشت فردی که احساس تندرستی کامل نمی کند ، در اولین قدم لازم است روده های خود را تمیز کند چرا که حتی دستگاه گوارش ظاهرا پاک و سالم ، از گذشته آسیب دیده و از مواد زائد انباشته شده است . او صرف نظر از اینکه سر ، گلو ، ریه ، قلب ، معده و یا شکم بیمارانش دچار ناراحتی است، به پاک کردن دستگاه گوارش بیمارانش می پرداخت و البته با این روش به نتایج قابل توجهی دست یافت . دکتر مایر دریافت که با پاکسازی دستگاه گوارش و برگرداندن آن به سلامت کامل ، بسیاری از ناراحتی های دیگر همچون ناراحتی های ریه ، قلب ، معده و .... تسکین یافته و یا کاملا بهبود پیدا کرده است . سرانجام مایر پس از دهها سال تحقیق بر اساس یک سری معاینات و درمانهای مشابه روی هزاران بیمار توانست ” علم سالم بودن” را برمبنای پاکسازی درون پایه گذاری کند . هدف از این علم ، تشخیص و حفظ بهترین حالت و وضعیت ممکن سلامتی است .

    اصل ” سلامت کامل ” که مورد نظر دکتر مایر است تنها از طریق مشارکت فعالانه و تدریجی امکان پذیر خواهد بود، این امر تنها با مصرف مقداری قرص و دارو دست یافتنی نیست و انسان باید به جنگ عادات غلط خود برود، به همین جهت این روش کاملا به خلقیات و منش افراد بستگی دارد . بنابراین افرادی که به دنبال لذت و کام جویی هستند و کنترلی بر رفتار خود ندارند و همین طور کسانی که درک درستی از موضوع ندارند ولی فکر می کنند همه چیز را می دانند ، از انجام این روش عاجز خواهند بود .

    حقیقت انکار ناپذیر این است که اکثر مردم به معنای واقعی کلام مدت ها است که دیگر سالم نیستند بلکه در بهترین حالت ، ظاهرا سالم به نظر می رسند و این سلامت به طور مصنوعی تداوم یافته است .

    ” نشانه های سلامت کامل” که در این روش به تفصیل خواهد آمد مراحل زوال اولیه تندرستی را تشریح می کند تا هر شخص ظاهرا سالم بتواند علائم خطر را به موقع شناسایی کند ، از وقوع بیماری جلوگیری کند و به درمان خود بپردازد . حال این سؤال مطرح می شود که بیماری چه زمانی و چگونه آغاز می شود ؟

    بیماری نمایشنامه ای است که ده پرده (قسمت) دارد : پرده اول تا سوم بدون آگاهی و اطلاع فرد روی می دهد ؛ پرده چهارم تا ششم در مطب پزشک آشکار می شود ؛ پرده هفتم تا نهم در بیمارستان و آخرین پرده مرگ است . به طور مثال اگر فردی به یک بیماری مانند زخم معده ، فشار خون و .... مبتلا شود و علائمی چون یبوست ، بی رمقی ، کمردرد ، سردرد و بی خوابی را در خود مشاهده کند ، طبیعتا نتیجه می گیرد صرفا یک عامل خاص و فوری باعث ایجاد بیماری وی شده است . ولی در حقیقت عواملی که به عنوان عامل بیماری معرفی می شوند پرده چهارم تا پنجم نمایش هستند و پرده های قبلی که علت اصلی بیماری بوده اند ، بدون آنکه فرد از آنها مطلع باشد قبلا اجرا شده اند . این آسیبهای وارده می تواند به علت نقص عضو ، استعداد به بیماری ، اختلالات ارثی و یا بر اثر پرکردن بیش از حد دستگاه گوارش به وجود آید که حتی در مورد کودکان شیرخوار نیز صدق می کند .

    به طوری که حتی زمانی که نوزاد سیر شده و حین شیر خوردن خوابیده ، وی را بیدار می کنند تا شیر بیشتر بخورد . بعدها نیز غذا را در شرایطی به بچه می دهند که کاملا احساس سیری می کند . حتی زمانی که هنوز غذای قبلی هضم نشده ، وعده بعدی غذا را به زور به وی می خورانند . اگرچه کودک برای دفاع از خود غذا را تف می کند ولی این تلاش اغلب بی فایده می ماند و به مرور بازتاب های تهوع و سیری دیگر عمل نمی کرده و معده کودک تنبل و منبسط شده و غذای زیادی در روده تخمیر و تجزیه می شود و کودک مبتلا به سوء تغذیه می گردد . این توضیح نشان می دهد که انسان ذاتا پرخور زاده نشده بلکه پرخور بار آمده است . در شرایط طبیعی، غریزه میزان نیاز به مواد غذایی را تعیین می کند ولی متاسفانه آنچه جایگزین غریزه می شود خوشمزه بودن غذا است و بدین ترتیب اغلب افراد دچار آشفتگی های مزمن گوارش می شوند که آغازی پنهان برای بیشتر بیماریهای آنها خواهد بود .

    نتایج آسیب مزمن روده که بدین ترتیب حاصل می شوند عبارتند از :

    ۱) تولید مواد سمی بر اثر تجزیه برخی از مواد سمی (مانند ایندیکان ، پیوتریسین ، نورین و کاداورین) که از غذاهایی که پروتئین فراوان دارند (مانند گوشت و تخم مرغ) به وجود می آیند ، از طریق مدفوع دفع نمی شوند و در خون باقی می مانند. در صورتی که مواد سمی، به اندازه کافی در خون افزایش یابد و یا کبد بر اثر تنبلی روده ها و مصرف زیاد نوشابه های الکلی دچار سیروز کبدی شده و نارسا شود ، مواد سمی می توانند از سد بازدارنده کبد عبور کنند و کل بدن را مورد حمله قرار دهند که احتمالا عوارضی چون تحلیل عمومی بدن ، بی میلی نسبت به کار ، بی حوصلگی ، عصبانیت ، سردرد ، آشفتگی خواب ، تنگی نفس ، دردهای قلبی و .... را به همراه خواهد داشت . نتیجه این مسمومیت خود به خودی آسیبی است که به سلولها و اندامهای بدن ، به خصوص سلولهای عصبی ، رگ های خونی و غدد وارد می شود .

    ۲) تغییر وضعیت ظاهری بدن و زشتی اندامها :

    انباشتگی مواد زائد در روده به مرور زمان بر وضعیت ظاهری بدن تاثیر گذاشته و به آن شکلی غیر طبیعی می دهد . دکتر مایر توانست شش نوع وضعیت بدنی غیر طبیعی را شناسایی کند . یکی از جدی ترین آنها وضعیت اردکی است که به ویژه در زنان رایج است . در این حالت بالاتنه از محل مفصل لگن به جلو متمایل می شود و سپس برای جبران تقابل آن باسن به عقب برآمده می شود . در این موارد روده انباشته از غذای نیمه هضم شده با پیچ و تاب های متمایل به جلو باعث ایجاد فشار بر اندامهای کناری خود (تخمدان ، رحم ، دستگاه تناسلی ، مثانه و ....) می شود و درنتیجه بدن برای حفاظت از این اعضای حساس طوری تغییر وضعیت می دهد که فضای لازم برای آنها فراهم آورد .

    از جمله مشکلاتی که بر اثر وضعیت اردکی بوجود می آید عبارتند از : یبوست مکرر ، سوزش دل، بواسیر ، روماتیسم ماهیچه ای ، اختلالات قاعدگی ، افتادگی مهبل ، مستعد عفونت مثانه و بی اختیاری ادرار و .....

    ۳) تغییر حالت پوست :

    سم های روده ای که از بدترین سم های شناخته شده اند ، باعث تغییر حالت پوست شده و نشانه های خاصی روی پوست ایجاد می کنند . تاثیر این سموم بر پوست به قدری است که می توان از طریق آنها میزان مسمومیت خود به خودی را به طور دقیق اندازه گیری کرد . در اولین مرحله از مسمومیت ”دوره پف کردن” حالت کشسانی رشته ها و بافت پوست کاهش می یابد به طور مثال گونه ها فرو افتاده و لرزان می شود و در مرحله دوم ” مرحله لختی” به طرف پایین سقوط می کنند و خطوطی مشهور به خطوط خنده در اطراف و کناره های دهان و بینی پدیدار می شود .

    وجود رابطه بین مسمومیت ناشی از روده و تغییرات نسوج پوستی مانند چین ها ، افتادگی پستان ، غبغب و .... به اثبات رسیده و سم زدایی و بهبود عملکرد روده می تواند باعث دفع این عوارض شود . البته مشروط براینکه عوارض بیش از حد پیشرفت نکرده باشد . همین روند درباره بسیاری از اختلالات پوستی دیگر مانند آکنه ، کهیر ، اگزما و .....نیز صدق می کند .

    ---------- Post added at 08:37 PM ---------- Previous post was at 08:37 PM ----------

    غذاهای آرامش دهنده


    ارتباط مواد غذایی با حالات روحی-روانی و شادابی، یکی از موضوعاتی است که در طی زندگی روزمره برای هر کدام از ما به طور تجربی به اثبات رسیده است.

    خیلی از ما روزها و زمان هایی را دچار بی حالی و بی حوصلگی هستیم که علت آن را به درستی نمی دانیم.

    غذا و نحوه غذا خوردن به دلیل اثراتی که بر روی جنبه های مختلف حیات، به ویژه حالات روانی ما می توانند داشته باشند، از دیر هنگام مورد توجه بوده اند.

    آیا احساس افسردگی و بیهودگی می کنید؟ آیا از اینکه برخی اوقات بسیار تند مزاج و زود رنج می گردید، ناراحتید؟

    شاید اکنون، زمان آن فرا رسیده باشد که نگاهی به نوشیدنی ها و غذاهای مصرفی تان بیندازید تا دریابید که آیا آنها اثرات مخربی در حالات روحی-روانی شما دارند و یا خیر؟

    بنابر گفته متخصصین تغذیه، غذاهایی که می خورید می توانند موجب بهتر یا بدتر شدن احساس شما در کوتاه مدت یا دراز مدت گردند.

    اثرات زود گذر و روز به روز:
    ثابت نگه داشتن سطح قند خون و کارکرد مطلوب دستگاه گوارش، دو عامل بسیار مهم مرتبط با غذا می باشند که به شما کمک می کنند تا احساس بهتری داشته باشید و پر انرژی تر باشید. اگر سطح قند خونتان به خوبی کنترل نگردد( مثلا با خوردن مقادیر زیادی شکر و شیرینی ها بالا برود) و دچار نوسانات متعدد در هنگام شبانه روز شود، این احتمال بیشتر خواهد بود که احساس نامطلوبی از خود داشته باشید.

    وقتی به خیلی از افراد توصیه می شود که از مواد شیرین استفاده نکنند، می گویند پس از محدود نمودن مواد شیرین، دچار ضعف، بی حالی، حالت افسردگی و گاهی سردرد می گردند. غافل از آن که هر چقدر از این نوع مواد غذایی بیشتر استفاده نمایند، بروز مجدد این حالات برای آنان بیشتر خواهد شد.

    عامل دیگر مرتبط با تغذیه که می تواند تاثیرات نامطلوب بر روحیه و رفتار شما بگذارد، نامساعد بودن وضعیت گوارشی ناشی از گرسنگی شدید به علت رژیم لاغری نامناسب ، و یا یبوست به علت دریافت ناکافی فیبر غذایی و آب می باشد که نتیجه آن، ایجاد یک احساس ناخوشایند خواهد بود که فعالیت های روزمره شما را مختل می نماید.

    اثرات هفته به هفته و ماه به ماه:
    مطالعات تحقیقاتی نشان داده اند که سلامت جسم و نداشتن بیماری ، به بهبود حالات روحی شما کمک خواهد کرد، مثلا برخی مواد مغذی مهم که در برخی غذاهای خاص وجود دارند، می توانند سطح هورمون های ارتقادهنده روحیه ی خوب را افزایش دهند.

    برخی مواد مغذی نیز از التهابات پیشگیری می کنند و در نتیجه گردش خون بهتر می شود و خون بهتر به همه اندام های بدن می رسد.

    بدون شک، یک رژیم غذایی سالم برای قلب (مصرف فیبر زیاد و چربی اشباع کم) ، نقطه شروع خوبی برای بهبود حالات روحی شما می باشد. برعکس، مصرف یک وعده غذایی پُرچرب و یا با مواد قندی بالا، از لحاظ جسمانی می تواند موجب احساس ضعف و سنگینی در شما گردد. افرادی که چنین وعده های غذایی ای را مصرف می نمایند، مستعد ابتلا به احساس بد و خواب آلودگی پس از غذا هستند.

    چه غذاهای در ایجاد احساس نامطبوع در شما موثرند؟
    همان طور که برخی غذاها به شما کمک می کنند تا احساس بهتری داشته باشید، برخی دیگر از غذاها هم می توانند باعث ایجاد احساس نامطلوب در شما شوند.

    در این قسمت راهکارهایی برای کاهش اثرات مضر سه نوع غذا که می توانند در شما ایجاد احساس نامطلوب کنند، آورده شده است:

    1- غذاهای غنی از چربی اشباع را کم مصرف کنید:

    امروزه به خوبی معلوم شده است که چربی اشباع در بروز بیماری های قلبی و برخی انواع سرطان ها نقش دارد. هم اکنون شواهدی نیز وجود دارد که چربی اشباع در بروز افسردگی نیز نقش دارد.

    ارتباط بین مصرف چربی اشباع و بروز افسردگی، در تحقیقی به نام "بهبود بیماری های عروق قلبی" مشاهده شد که در این تحقیق، 348 نفر در سنین 24 تا 81 سال شرکت کردند. در این تحقیق، کاهش مصرف چربی اشباع برای یک دوره بیش از 6 هفته ای، با کاهش افسردگی در افراد همراه بود.

    2- از مصرف الکل خودداری نمایید.

    این نوشیدنی در واقعیت دارای خاصیت افسرده کنندگی است. الکل، ماده شیمیایی ای است که پریشان کننده مغز است و تمام سلول های عصبی را تحت تاثیر قرار می دهد.

    بسته به مقدار الکل مصرفی، وضعیت افراد به سرعت از احساس آرامش به سمت بروز احساسات ناخوشایند و اختلال در هماهنگی های بدن ، تغییر می کند.

    3- با مصرف کافئین زیاد، خود را دچار پریشانی نکنید.

    کافئین از دو طریق می تواند پریشانی و کج خلقی را افزایش دهد:

    الف) مصرف کافئین به ویژه در اواخر روز، منجر به بروز اختلال در خواب شبانه می گردد و این اختلالات خواب ، زمینه احساس بد خلقی و خستگی را در طی روز ایجاد می نماید و چاره ای نخواهید داشت مگر اینکه مجددا با یک استراحت کافی در شب، این حالت را از خودتان دور کنید.

    ب) کافئین همچنین در سوخت و ساز انرژی در بدن تاثیر می گذارد و باعث می شود سوخت و ساز شما افزایش یابد و از این طریق باعث بهبود خستگی خواهد شد، ولی مصرف طولانی مدت آن باعث تشدید حالت افسردگی خواهد شد.

    برخی افراد بیشتر از بقیه نسبت به اثرات مضر کافئین حساس هستند. اگر شما از جمله ی افراد حساس به کافئین هستید، مصرف نوشیدنی هایی مثل قهوه، چای و نوشابه های کافئین دار (کولا) را کاهش دهید تا ببینید که آیا کاهش مصرف کافئین، به بهبود وضعیت روحی و سطح انرژی شما به ویژه در اواخر روز کمک می کند یا خیر؟

    عملکرد مغز و حافظه

    **عملکرد مغز و حافظه با افزایش سن، کُندتر می شود به همین دلیل تقویت قسمت هایی از مغز که باعث بهبود سلامت آن می شوند مثل قدرت حافظه، مهم است.

    یک راه برای تقویت حافظه، انتخاب دقیق مواد غذایی مفید در برنامه غذایی روزانه است.

    1- غذاهای شور، خیلی شیرین و چرب را مصرف نکنید. این غذاها، به طور موقت، مقدار انرژی بدن را افزایش می دهند، ولی حالت بدن را خیلی تغییر می دهند و شما را بی حال و سست می کنند.

    2- مکمل ویتامین های گروه b را مصرف کنید، مثل شربت ب – کمپلکس. این ویتامین ها باعث حفظ سلامت مغز و عملکرد صحیح آن می شوند.

    تحقیقات دانشمندان نشان داده است، افرادی که به طور منظم از غذاهای ناسالم و غیرمغذی استفاده می کنند، سرانجام دچار زوال مغز و فقدان قدرت حافظه می شوند.

    3- مواد غذایی غنی از ویتامین های گروه b را مصرف کنید مثل گوشت، مرغ، ماهی، تخمه آفتابگردان، غلات و نان سبوس دار، جگر، جوانه گندم و جو.

    4- مواد غذایی غنی از آنتی اکسیدان را به مقدار زیاد مصرف کنید. میوه ها و سبزیجات دارای آنتی اکسیدان های فراوانی هستند، مثل توت سفید، شاتوت، تمشک، توت فرنگی، آلو، آواکادو، پرتقال، انگور قرمز، سیب قرمز، آلبالو، گیلاس، اسفناج، کلم، فلفل دلمه ای قرمز، پیاز، سیر، چغندر و ... .

    5- مقدار وزن خود را در حد متعادل نگه دارید. مصرف متعادل مواد غذایی و داشتن فعالیت بدنی، علاوه بر حفظ سلامت کلی بدن، باعث حفظ سلامت مغز و حافظه می شوند.

    6- با یک پزشک یا روانپزشک درباره کاهش قدرت حافظه ی خود مشورت کنید و از او درباره ی راه های بهبود سلامت مغز خود کمک بخواهید.

  13. #1260
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    بیان احساسات

    هیچ چیزی به اندازۀ ابراز کامل و صادقانۀ احساساتمان شخصیت ما را توصیف نمی کند.احساسات ما اطلاعاتی شخصی و خصوصی درباره ما را به تصویر می کشند. همانطور که دکتر ساندرا اسکوت اظهار داشته اند : تعجبی نیست که گاهی اوقات ما به سختی میتوانیم احساساتمان را بدون محدودیت بیان می کنیم.

    اکثر اوقات نگرانی ما از عواقب ابراز احساساتمان است – مردم چه عکس العملی نسبت به آنها نشان می دهند؟- بعضی از مردها به خاطر اعتقادشان مبنی براینکه ابراز احساساتشان مردانگی آنها را کمتر جلوه می دهد زیر فشار بیشتری هستند.

    آنها فکر میکنند که دربند تصویر غالب «مرد سنتی» هستند. این تصویر اینگونه القاء میکند که احساساتی مثل ترس ، نگرانی ، غم و امثال آنها «زنانه» هستند و باید به بصورت محدودی نشان داده شوند.

    اگر ابراز احساسات احساس ضعف و بی پناهی در ما به جای می گذارد پس چرا انجامش می دهیم؟ دو انگیزۀ عمده برای ابراز احساسات وجود دارد. یکی تاثیر آن بر خود ما و دومی تاثیر آن بر زندگی شخصی ما است.

    ابراز احساسات می تواند به صورت یک دریچۀ اطمینان عمل کند – و فشار درونی یک کتری را آزاد می کند. ابراز احساسات سبب تسکین احساساتی که در خود نگه داشته ایم و یا از آن متنفریم می گردد.

    احساسات بیان نشده در یک رابطه ممکن است باعث سوء تعبیر آنچه که شما واقعا" احساس می کنید شود. فقدان احساسات آشکار می تواند به صورت بی احساس بودن تلقی شود.

    این شرایط مسلما" می تواند سد راه یک ارتباط موفقیت آمیز شود.پس چه باید شود؟ برای افرادی که مشکلات جدی دارند مراحلی در اینجا آورده شده که برای کمک به خودشان می توانند انجام دهند.


    شفاف سازی مشکل

    مشکل شما در ابراز احساسات ممکن است همیشه شما را تحت تاثیر قرار ندهد. با تامل بیشتر ممکن است بفهمید که این حالت در موقعیت ها و یا شرایط خاص و یا وقتی که با افراد خاصی هستید روی می دهد. . اگر چنین مواردی وجود داشت از آن پس باید بر روی آنها تمرکز کنید. توصیف مشکل، شما را در مرحلۀ بعد نیز کمک می کند.

    فهمیدن اینکه چگونه مشکلتان شروع شده

    ممکن است شما همیشه اینگونه نبوده اید و مشکلتان با یک رویداد مهم در گذشته شروع شده باشد. تجربه های ناخوشایند شما می تواند منجر به ایجاد اعتقادات نگران کنندۀ شما نسبت به آینده شود. ترس از اینکه اگر ما دوباره به همان طریق عمل کنیم گذشته ممکن است تکرار شود.

    این ترس ها هستند که از ابراز احساسات ما جلوگیری می کنند. برای مثال مردی که به خاطر گریه کردن توسط دوستش مسخره شده شاید به خاطر ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن مجدد دیگر نتواند در حضور آن دوست گریه کند. این قضیه به خودی خود کاملا" قابل پیش بینی است و پاسخ غیر معقولی نیست. مشکل اینجاست که سیستم دفاعی ما گرایش به تعمیم دادن دارد. بنابراین همین مرد امکان دارد احساس کند که نمی تواند در مقابل هیچ دوست مذکری یا حتی در مقابل هیچ کس دیگری ابراز احساسات کند.اگر بتوانید این عامل اصلی را در گذشتۀ خود بیابید ، اعمال شما معقولانه تر ومشکلات شما راحت تر حل می شوند.


    تعیین اهداف

    اهداف شما برای تغییر بایدواقع بینانه باشند. افراد با یکدیگر متفاوت هستند و بعضی از آنها احساساتی تر از دیگران هستند. یک راه مطلقاً درست یا نادرست وجود ندارد. چیزهایی را هدف قرار دهید که احساس می کنید برای شما راحت است. توجه کنید که همیشه اختیار تام دادن به احساسات درست نیست و لذا می بایست امری که بتوان با آن زندگی کرد را به عنوان هدف انتخاب نمود.

    شروع کنید

    انتظار نداشته باشید که یک شبه تغییر کنید. تغییر رفتارهای دیرینه وقتگیر است .آرام حرکت کنید و خودتان را بسنجید. در آغاز به خودتان اطمینان دهید که تغییر رفتار ممکن است. برای مثال با سعی در ابراز احساسات در محیط کار شروع نکنید- محیطی را انتخاب کنید که در آن احساس امنیت کنید و با افرادی باشید که به آنها اعتماد دارید.آرام آرام احساسات خود را محک بزنید.

    باورهای خود را دربارۀ اینکه در صورت ابراز احساسات ممکن است اتفاقات بدی بیفتد به چالش بکشید- از خودتان بپرسید آیا این مساله درست است و آیا واقعاً میتواند روی دهدو سایر گزینه های احتمالی جایگزین کدامند؟

    وقتی احساس آمادگی کردید تغییرات رفتارتان و آنچه که اتفاق می افتد را امتحان کنید آنها را با صداقت تجزیه و تحلیل کنید و به وسیله ی آنها خود را هدایت کنید. به مرور زمان بیشتر و بیشتر در این زمینه حرکت کنید و خود را بسنجید .این باعث کاهش استرس شما می شود و باعث می شود پیشرفت کنید.


    محدودیت های خود را بپذیرید

    واقع بین باشید و قبول کنید که در بعضی موارد ممکن است شما هرگز نتوانید به طوری که می خواهید ابراز احساسات کنید اما این تغییرات حداقل شما را به اهدافتان نزدیکتر می کند. همچنین به خاطر داشته باشید ناتوانی در ابراز احساسات به معنی بی احساس بودن نیست. راههای دیگری هم برای ابراز احساسات نسبت به اطرافیانتان وجود دارد. برای مثال،آنچه که شما انجام می دهید، آنچه که شما می گویید و زبان بدن همگی راههای خوبی برای فهماندن احساساتتان بدون بیان جزء به جزء احساساتتان هستند.اگر در یک حوزه ضعیف هستید پس به حوزه های دیگر بیشتر تکیه کنید.

  14. 4 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •