اخیراً نظرات خانم
لین مارگولیس رو توی یک مصاحبه ای که باهاش شده بود میخوندم که بدجور به شان کارول (که نظرات منطقی تری داره) تاخته بود. این خانم در محافل علمی معروف شده به ستیزه جو! و نظریه ی «همزیستی» رو در مقابل ارائه داده.
دوستان نظرشون در زمینه ی نظرات ایشون چیه؟
(تصویر مقاله ی مورد نظر رو اگر دوستان بیولوژیست تمایل داشتند بگن تا اسکن کنم)
مدارک برای ساپورت این ایده (اندامک های یوکاریوت ها از همزیستی ارگانیسم های تک هسته ای پدید اومدند) وجود داره البته این به هیچ وجه در تضاد یا مقابل تکامل نیست، بخشی از کاره.
تا جایی که من می دونم (من بیولوژیست نیستم!)، این بیشتر درباره چگونگی کمک باکتری ها به تکامل سلول ها و همینطور توضیح اینکه بخش های مختلف سلول (هسته و ...) در ابتدا مکانیزم های مستقل بودند که با هم همیزیستی کردند و این همزیستی و ارتباط به همدیگه کمک کرد.
In 1981, Margulis published Symbiosis in Cell Evolution in which she proposed that the eukaryotic cells originated as communities of interacting entities that joined together in a specific order. The prokaryote elements could have entered a host cell, perhaps as an indigested prey or as a parasite. Over time, the elements and the host could have developed a mutually beneficial interaction, later evolving in an obligatory symbiosis.
البته وستا جان محیط دائمن در حال تغییر هست و اینطور نیست که موجودی که تکامل پیدا میکنه مدت زمان زیادی به همون حالت باقی بمونه. حتی تکامل موجودات دیگر هم نوعی تغییر محیط محسوب میشه و در واقع ما هر لحظه در حال تکامل هستیم.
تکامل تمام موجودات همسان و هم شکل و هم اندازه نیست.
این ممکنه که برای مدت طولانی، تکامل محسوسی صورت نگیره چون عوامل محدود کننده طول عمر موجودات (یا قابلیتشون در تولید مثل) اینقدر ضعیف بودند که اون تغییرات کوچک ژنتیک موقع تولد و تفاوت های کوچک ژنتیک بین موجودات کمکی به شانس بیشتر برای تولید مثل نمی کرده (کم و بیش مثل وضعیت فعلی ما انسان ها). البته اون سوالی که در پست 117 پرسیده شده بر اساس پیش فرض های اشتباه بوده، اینطور نیست که خیلی از موجودات تفاوت خیلی اندکی با اجدادشان داشته باشند.
کلا هوش دشمن تکامله. چون ما به خاطر بالا رفتن هوش محیط اطرافمون رو هوشمندانه تغییر میدیم تا خطرات رو کم کنیم و راحت تر زندگی کنیم، این باعث میشه که رسیدن به سن تولید مثل و تولید مثل کردن اصلا چیز سخت و پیچیده ای برامون نباشه و همه به راحتی از پسش بر بیان، برای همین هم اون تغییرات ژنتیکی دیگه کمک خاصی به شانس بیشتر تولید مثل نمی کنن و ما هم تغییر خاصی نمی کنیم. اگه الان موجودات جدیدی وارد معادله می شدن که زندگی ما رو به خطر می انداختند (مثلا جنگ با ربات ها، چیزی که در سینما زیاد می بینیم)، چون دوباره زنده موندن و رسیدن به سن تولید مثل سخت می شد، تکامل ما انسان ها یکدفعه سرعت بسیار بیشتری پیدا می کرد و خصوصیاتی در ما که بتونه مقابل اون خطر ایجاد شده بهتر مقاومت کنه، تشدید می شد (حالا هوش بیشتر، فیزیک قوی تر، مکانیزم های دفاعی قوی تر، ...) که اینها بستگی به نوع خطر ایجاد شده داشت.