تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 129 اولاول ... 61213141516171819202666116 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #151
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    12 درهواي گرم خودكشي افزايش پيدا مي‌كند

    گروهي از محققان انستيتو روان‌پزشكي لندن اعلام كردند كه هواي داغ مي‌تواند انسان را حساس كرده و به همين دليل در هواي بسيار گرم آمار اقدام به خودكشي افزايش پيدا مي‌كند.
    به گزارش سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تحليل و بررسي بيش از 50 هزار مورد خودكشي در انگليس و ويلز بين سال‌هاي 1993 تا 2003 نشان داده است كه نرخ خودكشي با بالا رفتن ميانگين دماي روزانه، افزايش پيدا مي‌كند. نتايج اين پژوهش در مجله انگليسي روانپزشكي منتشر شده است.
    اين محققان دريافتند كه با افزايش درجه حرارت هوا از 18 درجه سانتي‌گراد به بالا، با هر درجه افزايش گرماي هوا احتمال اقدام به خودكشي در افراد مستعد 4 درصد بيشتر مي‌شود.
    اين محققان مي‌گويند: چندين دليل احتمالي در مورد ارتباط بين گرماي هوا و خودكشي وجود دارد. ما تصور مي‌كنيم كه به طور كلي محتمل‌ترين توجيه در اين زمينه يك علت روانشناسي باشد كه طبق آن برخي افراد به طور غيرطبيعي داراي درجه بالايي از تحريك پذيري، خشم و شتاب‌زدگي هستند.
    به علاوه به گفته محققان، شايد علت اين امر تاثير ميزان ترشح هورمون كنترل كننده خلق در مغز موسوم به سروتونين باشد كه در ماه‌هاي تابستان ميزان ترشح اين هورمون كاهش پيدا مي‌كند.

  2. #152
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض بیماری اختلال اضطراب ( ناشی از حوادث تلخ )

    مبارزه با شکست ها و یا آسیب هایی که در طول زندگی خود با آن مواجه بوده اید، کار بسیار دشواری است. غریزه ی بقا، تحت شرایط دشوار به ما کمک می کند تا بتوانیم سرسختانه در برابر مشکلات بایستیم و به این طریق می توانیم توان و نیروی کافی برای مقابله با مشکلات را بدست آوریم.
    تحت هر شرایطی باید به نحوی با مرگ افرادی که دوستشان داریم، یک بیماری ناگهانی، تجاوز، صدمه و جراحت، حملات خشونت آمیز، دزدی، بلایای طبیعی.... روبرو شویم. اینگونه وقایع جزء اتفاقاتی هستند که می توانند زندگی شما را دگرگون سازند. ممکن است که احساس کنید با بروز این واقعه زندگی شما برای همیشه تغییر مییابد و احساس خشم و نفرت در شما بوجود می آید و تلخی، ترس، ناراحتی، و یا آسیب های شدید وجودتان را فرا می گیرد.
    احساساتی که ما در طول، و بعد از دقایق ايجاد مشکل تجربه می کنیم به گونه های مختلف ظاهر می شوند و ما ممکن است حتی برای درک احساساتمان نیز با خودمان کلنجار برویم.
    به عنوان مثال سیل و ویرانی های گسترده ی اخیر که در اطراف انگلستان به وقوع پیوست، خانمان صدها نفر را به آتش کشید. پذیرفتن این سانحه می تواند برای هر کسی دشوار باشد، به ویژه اگر منجر به از دست دادن کسانی شود که شما دوستشان می دارید.
    اگر احساس می کنید که مدتی است در گرداب سختی ها و سوانح ناگوار فراموش نشدنی غوطه ور شده اید، اصلاً تامل نکنید و با مشاور خود تماس بگیرید. شاید این مشکل شما نوعی عارضه افسردگی باشد و برای فائق آمدن به آن نیاز به حمایت و پشتیبانی یک متخصص داشته باشید.

    من چه احساسی دارم؟

    عارضه ای که معمولاً پس از یک آسیب جدی احساس می شود، از نظر علم پزشکی به عنوان اختلال "اضطراب" شناخته می شود. این بیماری در پی مشاهده و یا شرکت در یک واقعه ناگوار پدید می آید.
    علائم و نشانه های این بیماری معمولاً در طول 3 ماه پس از سپری شدن حادثه ناگوار در بیمار بروز می کنند. البته این امکان نیز وجود دارد که دوره پیشرفت بیماری تا 1 سال نیز به طول بینجامد. به طور خلاصه می توان گفت که بیماری دارای 3 مشخصه بارز اصلی می باشد که به شرح ذیل می باشند:

    دوره نفوذی

    این مرحله درست زمانی است که شما آن حادثه ناگوار را مرتباً مانند یک فیلم در ذهن خود تکرار می کنید و فراموش کردن واقعه تقریباً برایتان امکان ناپذیر است. این امر شامل بازتاب های ناگهانی واقعه (Flashbacks) و همچنین ایجاد احساسات بسیار ناگوار می باشد.

    دوره کناره گیری

    مرحله ای است که در طی آن بیمار سعی بر آن دارد تا حتی الامکان اجازه ندهد افکار مربوط به سانحه ناگوار به ذهنش خطور کند. فرد ممکن است حالات زیر را تجربه نماید:

    • بی حسی ؛ در این حالت احساس می کنید که هیچ کدام از احساساتتان برایتان معنا و مفهومی ندارند.
    • از هر گونه ارتباطی عقب نشینی می کنید، احساس دلسردی دارید، خودتان را با دیگران بیگانه می بینید، و می خواهید از آنها دور باشید.
    • احساس افسردگی، گناه و اضطراب به شما دست می دهد.
    • علاقه تان را به زندگی از دست می دهید.
    • از مکان ها، افراد و شرایطی که موجب می شوند شما به یاد آن واقعه تلخ بیفتید، پرهیز می کنید.
    • دلتان نمی خواهد با احساساتی که نسبت به آن سانحه تلخ دارید، روبرو شده و با آنها برخورد کنید.
    • از طریق مصرف مشروب یا مواد مخدر می خواهید بر سر مشکل خود درپوش بگذارید.

    دوره پیشرفت بیماری

    به زمانی ارجاع داده می شود که شما به طور مداوم احساس خطر کرده و تصور میکنید در حال تهدید شدن هستید. این امر می تواند منجر شود به:

    • حساسیت بیش از اندازه نسبت به کلیه خطرات
    • عصبانی شدن و برانگیختگی بیش از اندازه
    • زود از کوره در رفتن، و تحریک پذیری سریع و آسان
    • خشم و نفرت
    • عدم توانایی در تمرکز کردن
    • اختلال در خواب
    • کابوس های شبانه
    • کارایی ضعیف در کار، مدرسه و سایر روابط

    اگر احساس می کنید که به هر نحوی هر یک از علائم این بیماری در شما وجود دارد، باید به سرعت به فکر کمک باشید. هنگام گفتگو با یک مشاور، او ابتدا در مورد علائم بیماری با شما صحبت می کند تا بتواند تشخیص صحیح تری از وضعیت نسبی شما پیدا کند.
    کمک به آسانی در اختیار شما قرار خواهد گرفت؛
    پس از یک بررسی دقیق و موشکافانه پزشک متخصص درمانی را برای شما تجویز خواهد کرد که مناسب با نیاز های شخصی تان باشد. البته متخصیصین پس از تجویز نحوه درمان، توضیح دقیق و کاملی در مورد مراحل درمان در اختیار شما قرار خواهند داد.
    در صورت مشاهده هر یک از علائم بیماری می توانید به افراد زیر مراجعه کنید:

    • مشاور
    • رواندرمانگر
    • روانشناس
    • روانپزشک

    کمک های پزشکی به شما این امکان را می دهند تا بتوانید دوباره اعتماد به نفستان را بدست آورید. آنها به درستی مشکل شما را درک می کنند و راهبردهای مناسب را در اختیارتان قرار می دهند. صحبت کردن با دیگران می تواند در مورد این بیماری بسیار سودمند باشد چراکه با انجام این کار به نحوی می توانید احساسات خود را بروز داده و خیلی راحت تر با آنها کنار بیایید.

    درمان روانی و دارویی

    با مصرف دارو نیز می توان تا حدود بسیار زیادی از شدت بیماری کاست.
    با تکیه بر علم نوپای رفتار شناسی نیز می توان به برطرف کردن این عارضه اهتمام ورزید. به موجب یک چنین درمانی، به شما کمک می کنند تا بتوانید افکار منفی خود را به انواع مثبت آن تبدیل کنید. این امر به طور اخص می تواند از شدت استرس کاسته و به شما کمک کند تا بر ترس و پریشانی خود کنترل پیدا کنید.
    درمان از طریق "در معرض قراردادن" نیز نوع دیگری از شیوه های جدید درمانی به شمار می رود. در این روش شما را با ترس هایتان مواجه می کنند تا از پریشانی نجات پیدا کرده، آرام شوید و دل و جرات بیشتری پیدا کنید.
    داروهای خوراکی نیز معمولاً برای کمک به از میان بردن علائم بیماری تجویز می شوند. از جمله رایج ترین داروهایی که در این زمینه تجویز می شوند می توان به بازدارنده های سروتین جاذب (SSRI) مانند پاراکستین اشاره کرد. این داروها به شما کمک میکنند تا میزان استرس، و افسردگیتان کاهش پیدا کند و راحت تر بتوانید بخوابید.

    بازگشت به حالت اولیه

    از پریشانی دوری کنید، به وقایع دل انگیز و لذت بخش فکر کنید تا آرامش در وجودتان ایجاد شود. در مورد احساسات قلبی تان با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید، کتاب بخوانید، ورزش کنید، دوش آب گرم بگیرید، ماساژ بگیرید و موسیقی گوش کنید. شرایط فعلی زندگی خود را قبول کنید؛ این امر نشان دهنده ضعف فردی شما نیست. به خودتان وقت بدهید، اصلاً لازم نیست خیلی سریع خودتان را هل بدهید و انتظار داشته باشید که خیلی زود به شرایط آرمانی گذشته بازگردید.
    برخی از افراد ظرف چند ماه از این بیماری نجات پیدا می کنند، اما علائم بیماری در برخی دیگر برای سال ها به قوت خود باقی خواهد ماند.
    شاید کارها هیچ وقت آنطور که در گذشته بودند، نشوند، اما این امر بدان معنا نیست که شما نمی توانید از زندگی لذت ببرید و یا مجدداً خوشحال باشید. باید به دنیا ثابت کنید که انسان قوی و سرسختی هستید.

    منبع : مردمان

  3. #153
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض مغز، خاطرات دردناك را فراموش نمي‌كند

    بعضي از خاطرات، چه خوب و چه بد، براي هميشه در ذهن مي‌مانند و در اين ميان، خاطراتي كه مي‌خواهيم از ياد ببريم، سخت تر از همه از ذهن زدوده مي‌شوند.
    سايت خبري "تايمزآو اينديا" مي‌نويسد محققاني كه درباره اين پديده مطالعه مي‌كنند، اكنون دريافته‌اند زماني كه صحبت از سركوب خاطرات ناخوشايندي به ميان مي‌آيد كه محرك احساسي داشته‌اند، "فراموشي عمدي" يا "فراموشي داوطلبانه" به هيچوجه كارايي ندارد.
    گروهي از فيزيولوژيست‌هاي دانشگاه كاروليناي شمالي در گزارشي كه قرار است در شماره ماه سپتامبر "مجله روانشناسي اجتماعي تجربي" به چاپ برسد، اظهار داشتند كه دريافته‌اند افراد مورد مطالعه آنها قادر نيستند آنگونه كه رويدادهاي خوشايند و مادي خود را عمدا فراموش مي‌كنند، خاطرات احساسي و معنوي خود را از ذهن پاك كنند.
    به گفته آنان، زماني كه انسانها سعي مي‌كنند عمدا اطلاعاتي را فراموش كنند، بايد در ذهن خود آن اطلاعات را از بقيه موضوعات همراه آن جدا كنند و آنچه را كه مايل نيستند دوباره به خاطر بياورند، كنار بگذارند اما احساسات مانع از برداشتن اين دو گام مي‌شود.
    دراين مطالعه محققان با استفاده از تصاوير احساس‌برانگيز و خنثي، شيوه‌اي را براي فراموشي هدايت شده به كار بستند تا دريابند كه آيا انسانها مي‌توانند به آساني فراموش كردن رويدادهاي مادي و غير احساسي، رويدادهاي احساسي را نيز به دست فراموشي بسپارند يا خير.
    زماني كه فهرست اطلاعاتي كه مي‌بايست فراموش شود، خنثي بود، داوطلبان شركت‌كننده موفق شدند آنها را عمدا فراموش كنند اما زماني كه اين فهرست شامل رويدادهاي احساسي بود، فراموشي هدايت شده، شكست خورد.
    اين يافته‌ها مي‌توانند به درك راههايي كمك كند كه احساسات، با چيره‌شدن به فرآيندهاي مغزي، فعاليت ذهن، از جمله كار بازيابي خاطرات را در كنترل خود مي‌گيرد. احساسات، مي‌تواند در فرايندهايي كه براي فراموش كردن عمدي بخشهاي ناخوشايندي از خاطرات گذشته در مغز انجام مي‌شود، "اتصالي" ايجاد كند.
    دكتر ه.ن.ماليك، استاد فيزيولوژي در ‪ ،aiims‬احساسات، به شدت روي حافظه اثر مي‌گذارد و زنده‌ترين خاطرات، رويدادهاي احساسي هستند كه به دفعات به ذهن بازمي‌گردند.
    وي گفت برخي معتقدند كه تحريك احساسات منجر به دقيق‌تر و باريكتر شدن توجه انسان مي‌شود به گونه‌اي كه به اطلاعات پيراموني توجه نمي‌شود و در نتيجه احتمال كمتري دارد كه بعدا به خاطر آورده شوند.
    دكتر سونيتا تيواري ، استاد فيزيولوي در دانشگاه پزشكي كينگ جرج، در "لكنو"ي هند نيز در اين‌باره گفت " انسانها به ندرت لحظات احساسي‌شان را فراموش مي‌كنند. فراموشي عمدي، براي كدر و تاريك كردن خاطرات ناخوشايند، در بسياري موارد ناموفق است.
    او گفت احساسات شديد باعث مي‌شود رويدادهايي كه همراه آنها بوده‌اند، هميشه در مغز در دسترس و قابل يادآوري باشند.
    اين دانشمند گفت فراموشي عمدي رويدادهاي خنثي، اقدامي مفيد است كه به مغز در روزآمد كردن اطلاعات خود كمك مي‌كند.

    منبع : ایرنا

  4. #154
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض سطوح مختلف ميزان استرس و نحوه درمان آن

    برای اینکه بتوانید استرس را بهتر بشناسید پیش از هر چیز باید بدانید که استرس سطوح مختلفی دارد. این سطوح اغلب به گونه های مختلف در فرد برزو کرده و اصولاً به پزشک کمک می کنند تا شیوه ی درمانی مناسب را آسان تر انتخاب کند. تست هایی نیز وجود دارند که به شما کمک می کنند بتوانید میزان استرس فردی خود را تشخیص دهید و با اتکا به این دانش حتی می توانید خودتان را نیز بهتر بشناسید. نهایتاً با اتکا به این دانسته ها قادر می شوید تا یک شیوه مناسب برای مدیریت استرس ایجاد کنید.
    بنابراین زمانی که میزان استرس فردی خود را محاسبه می کنید، این سطوح مختلف را در ذهن خود داشته باشید تا بتوانید میزان دقیق آنرا ارزیابی کرده و ذهن خود را متعادل و متوازن نگه دارید.
    این سطوح توسط دکتر "هین سل" و دکتر "ریچارد ایرل" از انجمن کانادایی استرس تعیین شده اند و نام و نوع آنها از جانب آنها مهین گردیده است.

    نوع 1 – عجول

    آنها در اکثر موارد می خواهند 110 درصد باشند. نوعی ایده آل گرایی واهی؛ آنها به سرعت صحبت می کنند و خیلی ناآرام هستند. بطور کلی افراد عجول تصور می کنند که موظف هستند برای رسیدن به موفقیت به شدت کار کنند. به همین دلیل احساس می کنند که اگر همیشه به سختی کار کنند بی شک موفقیت از آنشان خواهد شد. مطمئناً همیشه یک چنین اتفاقی پیش نمی آید، بلکه شدت عمل به خرج دادن در کلیه کارها، فقط باعث می شود که فرد حتی بر سر مسائل کوچک نیز دچار استرس شود.
    این افراد باید یاد بگیرند که چگونه می توانند آرام باشند. پیش از هر چیز باید اهدافشان را در ذهن مجسم کرده تا بتوانند بر سر مسائل مهم تمرکز کنند و آرامش بیشتری داشته باشند. با انجام یک چنین کاری، می توانند در مواقع ضروری سخت کوش حاضر شده و در مواقع غیر ضروری انرژی خود را برای مواقع ضروری ذخیره کنند.

    نوع 2 – نگران

    این افراد نمی توانند افکار خود را به مرحله اجرا بگذارند. آنها بیش از اندازه به تجزیه و تحلیل موارد مختلف می پردازند و با این کار به اصطلاح خودشان را از انجام هر عملی فلج می کنند. همانطور که از نام این گروه پیداست، آنها مدت زمان بسیار زیادی را صرف نگرانی می کنند و این کار تنها آنها را از انجام هر گونه واکنشی ناتوان می کند.
    افراد نگران تصور می کنند که باید خیلی دقیق جزئیات تمام مسائل را موشکافی کنند. آنها باید تمام موارد احتمال خطا را در نظر بگیرند و بعد هم بنشینند و برای مدت زمان طولانی به آنها فکر کنند. سپس زمانیکه مسائل را با یک منطق فیلسوفانه که مختص خودشان است تحلیل و بررسی نمودند، نگرانی حتی از قبل هم بیشتر می شود و فرد ترجیح می دهد که به طور کلی دست از انجام آن بردارد.

    نوع 3 – بی اراده

    این افراد آنقدر گزینه های مختلف را در ذهن خود مرور می کنند که به هیچ وجه نمی توانند دست به انجام کاری بزنند. به جای اینکه انرژی خود را صرف هدف مشخصی در زندگی بکنند، نیروی خود را بر روی چند امر مختلف پخش می کنند، و نهایتاً هیچ کدامشان نیز خوب از آب درنمی آیند. ذهن آنها خلاق است اما کمتر اتفاق می افتد که از این خلاقیت خود استفاده کرده و چیزی را خلق کنند. در حقیقت آنها یک پارادوکس را به وجود آورده اند: آزاد هستند اما به خودشان توانایی استفاده از این آزادی را نمیدهند.
    این افراد باید اهداف خود را در زندگی معین کنند و بر روی چیزهایی تمرکز کنند که ارزشمند هستند. بهتر است برای خودشان توضیح دهند که می بایست زندگی را در پیش بگیرند و چیزهای دیگری به غیر از کار هم در آن وجود دارد و همین موارد هستند که زندگی را لذت بخش تر و جذاب می کنند. زمانکیه توانستند اهداف خود را در یک مسیر مشخص دنبال کنند، می توانند کلیه مسائل پوچی را که جلوی دست وپایشان را گرفته به فراموشی بسپارند.

    نوع 4 – تنها

    این افراد قادر به برقراری ارتباط معنی دار با اشخاص دیگر نیستند. این امر به این دلیل به وجود می آید که انها اغلب تنها کار می کنند و به همین دلیل هیچ گونه بازخوردی از دیگران دریافت نمی کنند. به همین دلیل به جای اینکه بتوانند روابطی را بنیان بگذارند که نقطه قوت زندگی شان باشد به سمت پناهگاهی می روند که بتوانند خودشان را از مردم دور نگه دارند. به همین دلیل نمی توانند تشخیص دهند که چه چیزهایی در زندگی می تواند به آنها لذت بدهد و با چه کسی می توانند آن کارها را انجام دهند.
    افراد تنها باید بتوانند در وهله اول ارزش های فردی زندگی خود را بیابند، و بعد هم با افرادیکه دارای همان ارزش ها هستند ارتباط برقرار کنند. این امر آنها را قادر می سازد تا راحت تر بتوانند به اهدافشان دست پیدا کنند. این امر نه تنها به آنها هدف می دهد بلکه به عنوان پشتیبانی نیز محسوب می شود که به آنها کمک می کند به اهدافشان برسند.

    نوع 5 – موارد سبدی

    این سطح از استرس بسیار خطرناک است. این افراد به خودی خود برای خودشان بحران انرژی به وجود می آورند. به جای اینکه به فکر خودشان باشند معمولاً افسرده هستند و درد دارند و فعالیت های مختلف را به این خاطر که انرژی زیادی می خواهد، انجام نمی دهند. معمولاً از سلامت جسمانی خوبی برخوردار نیستند و افسردگی و کسالتی که خودشان به وجود آورده اند آنها را از انجام هر کاری باز می دارد.
    برای اینکه بتوانند از این وضعیت نجات پیدا کنند، باید ابتدا آداب غذایی خود را درست کرده و به خوبی غذا بخورند. سپس با گذشت چند هفته باید ورزش و نرمش را شروع کنند و بعد وقتیکه مقداری انرژی بیشتری بدست آوردند باید یاد بگیرند که چگونه میتوانند با استفاده از وقفه های کوتاه مدت در حین کار، انرژی خود را برای تمام مدت روز تقسیم کنند تا بیش از اندازه خسته نشوند.

    نوع 6 – صخره نورد

    این افراد کسانی هستند که سلامت خود را در خطر می اندازند. همیشه خسته به نظر می رسند، سیگار می کشند، بد غذا می خورند، بیش از اندازه از مشروبات الکلی استفاده می کنند و به ندرت اتفاق می افتد که ورزش کنند. البته به هیچ وجه آگاهی ندارند که ممکن است اتفاقات ناخوشایندی با انجام این کارها برایشان ایجاد شود و با این ایده چه بسا خیلی بیشتر نیز به خودشان لطمه وارد می آورند. به همین دلیل مشکلاتی پیرامون تقسیم بندی انرژی بدن خود دارند.
    راه حل این گروه نیز تقریباً مشابه راه حل افرادی است که در گروه 5 به آنها اشاره شد. غذا خوردن صحیح، ورزش کردن، و تقسیم مناسب انرژی چاره کار آنهاست.
    با درک نوع استرس افراد می توانند نه تنها چیزهای بیشتری در مورد خودشان یاد بگیرند، بلکه می توانند آموزش ببینند که چگونه می توانند به موفقیت دست پیدا کنند. زمانیکه استرس به طور مقتضی درمان پیدا کند، نقطه ای از شخصیت فرد که روزی به مثابه سد و مانعی در برابر او قرار گرفته بود تبدیل به نقطه قوت او خواهد شد. بنابراین فهمیدن این مطلب که چگونه می توانید استرس خود را کاهش دهید می تواند به شما کمک کند تا راحت تر به اهدافتان دست پیدا کنید.

    منبع : مردمان

  5. #155
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض جهش ژنتيكي با وسواس ارتباط دارد

    پژوهشگران دريافتند بچه موشهايي كه فاقد يك پروتيين مهم مغزي به دنيا آمدند چار علايم وسواس شدند و وقتي با داروهاي ضد اضطراب تحت درمان قرار گرفتند اين علايم در آنها ناپديد شد.
    به گزارش خبرگزاري رويترز از شيكاگو، موشهاي فاقد ژن ‪ SAPAP3‬آنقدر صورت خود را ماليدند تا دچار خونريزي شد. مشخصه ديگر اين موشها دوري گزيدن از فضاهاي روشن و باز بود.
    گوپينگ فنگ متخصص ژنتيك مولكولي در مركز پزشكي دانشگاه دوك مي‌گويد به عقيده ما اين حيوانات نمي‌توانند جلوي اين رفتار خود را بگيرند.
    اين يافته‌ها در مجله نيچر منتشر شده است.
    اين رفتارها نظير اختلال وسواسي ‪ OCD‬در انسان است.
    مشخصه اين اختلال اضطرابي افكار مخل و رفتارهاي وسواسي مانند شستشوي مكرر دستها است كه زندگي روزمره را مختل مي‌كند. دو درصد جمعيت جهان دچار وسواس هستند.
    محققان تحقيقات خود را بر عملكرد پروتييني كه ژن ‪ SAPAP3‬مي‌سازد معطوف كردند. آنها موشهاي فاقد اين ژن پرورش دادند.
    در ابتدا اين موشها ظاهري طبيعي داشتند ، اما بعد از چهار تا شش هفته تكه‌هاي بي‌مو در صورتشان پديدار شد. تصاوير ويديويي گرفته شده از اين حيوانات نشان از تميز كردن وسواسي موشها داشت.
    آزمايشهاي بعدي نشان داد اين حيوانات دچار اضطراب مفرط هستند.
    هنگامي كه آنها در يك جعبه تاريك قرار داده شدند كه دري به سوي فضاهاي باز و روشن داشت موشهاي طبيعي از جعبه خارج شدند، اما موشهاي فاقد اين پروتيين داخل جعبه ماندند.
    اين حيوانات احساس مي‌كنند فضاهاي روشن مخاطره آميزترند. اين رفتار شواهد ديگري در مورد افزايش اضطراب در حيوانات نشان مي‌دهد.
    هنگامي كه ژن مفقود شده وارد بدن حيوان شد، موش رفتار طبيعي پيدا كرد.
    داروي ‪ Fluoxetine‬علايم اين حيوانات را تسكين بخشيد. اين دارو يك داروي ضد اضطراب است كه شركت الي ليلي با نام تجاري پروزاك براي درمان علايم وسواس در انسانها عرضه مي‌كند.
    اين مطالعه اولين تحقيقي است كه نشان مي‌دهد نقص در بخشي از مغز مي‌تواند باعث بروز علايم وسواس شود.
    ژن ‪ SAPAP3‬جزو خانواده پروتيين‌هايي است كه ماده انتقال‌دهنده عصبي يا ماده شيميايي گلوتامات پيام رسان را تنظيم مي‌كند. فنگ معتقد است اين ماده مي‌تواند هدف مفيدي براي شركتهاي داروسازي باشد كه به دنبال ساخت داروهاي اختلالات اضطرابي هستند.

    منبع : ایرنا

  6. #156
    پروفشنال Like Honey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    604

    پيش فرض


    روانشناسی رنگ ها
    روانشناسي رنگها
    رنگها بر نيازهاي روحي-رواني، شرايط يادگيري، کنترل رفتارهاي خشمگينانه، احساسات،
    درمان افسردگي و
    اختلالات يادگيري و سطح انرژي اثر دارند.رنگها در کنترل نبض، تپش قلب، فشار خون،
    اشتها و حتي خواب مفيد هستند و همچنين در درمان بيماريهايي مثل ميگرن، سرطان،
    اعتياد و امراض پوستي و حتي تومورهاي مغزي اثر دارند.
    رنگها در هر جا از دنيا و به تناسب فرهنگ و عرف هر جامعه معاني متفاوت و حتي متضاد
    دارند.براي مثال سفيد در کشوري مثل ايران نشان شادي، پاکدامني است و براي مراسم جشن
    و عروسي استفاده مي شود، در حاليکه در کشوري ديگر نشان روحانيت است و در مراسم
    عزاداري کاربرد دارد.
    شايد تا به حال از خودتان پرسيده باشيد که چرا کشتي و يا هواپيماي سياه نداريم؟و يا
    چرا هيچ جعبه شکلاتي سبز نيست؟شايد در اين مطلب جوابهايتان را پيدا کنيد.
    متأسفانه به دليل جذابيت روانشناسي رنگها، اين شاخه از علم مورد سوء استفاده قرار
    گرفته است.در هر سايت، مجله، روزنامه و يا وبلاگي از اين مطالب زياد ديده مي شود
    ولي درست يا غلط بودنشان مشخص نيست.
    پروفسور لوشر از دانشمنداني است که حدود بيست سال و اندي در اين مورد تحقيق کرده
    است.
    حال بد نيست از نظر اين محقق در مورد روانشناسي رنگها براي بعضي از رنگهاي پر
    طرفدار نگاهي بياندازيم.
    پروفسور لوشر مي گويد:
    سياه:
    سياه رنگي مطلق است که در فراسوي آن، زندگي تمام مي شود.سياه يعني نه، که نشانه اي
    از ترک عشق و انصراف از فعاليتهاي جمعي است.به معني نيستي، نااميدي به آينده و
    سکوتي ابدي است و حس سنگيني را به افراد القا مي کند.تأثير خوبي بر مزاج ندارد و در
    کودکان هم اثرات منفي دارد.دوستداران رنگ سياه معمولا" خسته و افسرده اند.اگر خسته
    نباشند، ناراضي اند.اگر ناراضي نباشند، مغرورند.اگر مغرور نباشند، انکار مي
    کنند.اگر انکار نکنند هم ناراضي اند، هم مغرور، هم خسته و هم انکار مي کنند اما
    احتمالا" خودشان هم خبر ندارند.
    طرفداران سياه زياد هم نااميد نشوند چون از طرفي ديگر سياه نمادي از آبرومندي و
    شرافت است(ديده ايد ماشين هاي شيک و کلاس بالا معمولا" سياه و براقند).
    قهوه اي:
    آدمهاي قهوه اي را بدون قسم خوردن مي توان باور کرد، يعني حرفشان سند است.اما
    طرفداران اين رنگ معمولا" آواره اند(جالب است بدانيد که رنگ مورد علاقه آوارگان جنگ
    جهاني دوم، قهوه اي بوده است).قهوه ايها يا يک بيماري جسمي جدي دارند و يا مشکلي که
    به نظر آنها غير قابل حل است، پس اين افراد از نظر جسمي و روحي در خطرند.
    خاکستري:
    خاکستري را در کهنسالان و خانه سالمندان بايد پيدا کرد.اين افراد معمولا" غمگينند و
    محافظه کار و حتي اگر آهنگي گوش کنند(اگر خجالت نکشند)، غمگين است(مثلا" مثل اينکه
    ايرانيها داريوش گوش کنند)، مثل اينکه به آنها گفته اند خوشي بي خوشي.
    قرمز:
    قرمز پسندها پر از شوق زندگي، عاشق و مبارزه طلب، پرتکاپو و شجاع، اهل معاشرت، شلوغ
    و پر سروصدا هستند.ظاهرا" نيرويشان تمام نشدني است، خوب مشت مي زنند و کتک خورهاي
    خوبي هم هستند.در مجموع و خلاصه اينکه برونگرا هستند.قرمز باعث افزايش نبض و فشار
    خون مي شود.(هر چي باشه پرسپوليسه ديگه)
    آبي:
    آبيها خلاقند و هميشه فکرهاي تازه مي کنند، مورد احترام، آرام و دوست داشتني هستند
    و احساساتشان را خوب کنترل مي کنند.عاشق تنهايي، احساساتي و ملايم اند.نماد ابديت و
    عمق و کمال گرايي است.از ويژگيهاي افراد آبي دوست صلح، مهرباني و هماهنگي
    است.(طرفداران آبي به خودشون نگيرند، هميشه و همه جا استثنا هست).اين رنگ سبب کاهش
    نبض و فشار خون مي شود.
    سبز:
    آدمهاي سبز مذهبي اند.در انجمنهاي خيريه يا بيمارستان يافت مي شوند!!!مضطرب و
    انعطاف پذيرند.اگر دنبال شريک(البته شريک تجاري نه زندگي) مي گرديد سعي کنيد سبز
    باشد(نه اينکه رنگ پوستش سبزه باشد).رنگي مقدس است.سبزها اصلاح گرند و بسيار علاقه
    به نصيحت کردن دارند.کوشش و پشتکار عجيبي دارند.
    زرد:
    آدمهاي زرد بر خلاف نظر عموم بيمار و رنجور نيستند و منتظر خوشبختيهاي بزرگند.آرام
    و قرار ندارند.توسعه طلب و اهل اختراعند.گاهي حسود و معمولا" بلند پرواز.
    بنفش:
    بنفش دوستها صميمي و حساسند وذوق عارفانه دارند.گاهي آنقدر صميمي مي شوند که قضاوت
    و تصميم درست نمي توانند بگيرند.
    نارنجي:
    نارنجي پسندها اهل مسابقه و سلطه طلبند و سرشار از آرزوهاي دور و درازند.
    ارغواني:
    ارغواني ها پايشان روي زمين است و سر و فکرشان در ابرها پرواز مي کند(البته فکر بد
    نکنيد!!).عاشق دين و عرفان اند.انديشمند و عاشق مناظره و اثبات حقايق، اما هنوز
    معلوم نيست که چرا يک دفعه از اين رو به آن رو مي شوند و بنابراين اصلا" به فکر پيش
    بيني آنها نباشيد.
    تغيير رنگ محبوب با گذشت زمان امري طبيعي است اما اگر ناگهاني باشد خطرناک و بحث
    برانگيز و عجيب است.

  7. #157
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض مردان بيشتر از زنان خودکشي مي‌کنند

    به گفته محققان 70 تا 75 درصد کساني که خودکشي مي‌کنند، مردان هستند.
    به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس و بنا به گفته محققان آلماني مردان سهم بيشتري در خودکشي دارند. طبق اطلاعات آماري در اين کشور در سال 2005 تقريبا 11 هزارتن در اثر خودکشي جان خود را از دست داده‌اند در حالي كه اين رقم در سال 1980، 17 هزار تن بوده است. در بين کشورهاي که داراي بالاترين ميزان خودکشي هستند، آلمان در مقام سوم قرار دارد.
    قبل از آلمان، ليتواني و روسيه به ترتيب در مقام هاي اول و دوم در خودكشي را قرار دارند.
    طبق نظر محققان آلماني، بيماري‌هايي چون ايدز، ضعف اعصاب، اختلالات عصبي، سرطان‌هاي گلو و همچنين انواع سرطان‌هاي ناحيه سر نقش بالايي را در ميزان خودکشي افراد بازي مي‌کنند. بيش از 90 درصد افرادي که اقدام به خود کشي مي‌کنند از استرس، اعتياد به الکل و مصرف مواد مخدر رنج مي‌برند.
    اين متخصصان اضافه کرده‌اند که با درمان و پيگيري اين نوع بيماري‌ها، نرخ خودکشي از 1/15 به 12 به ازاي هر 100 هزار نفر کاهش مي‌يابد. علاوه بر درمان اين بيماري‌ها، فاکتورهايي چون رضايت شغلي، روابط اجتماعي فعال و حل بحران‌هاي روحي نقش مهمي را در پيشگيري از خودکشي دارند.
    به طور کلي خطرخود کشي در بين سنين 35 تا 54 در بالاترين ميزان خود قرار دارد. منبع : ایسنا

  8. #158
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض عدم درمان به موقع افسردگی

    با توجه به اینکه مبتلایان به افسردگی های شدید در مواردی تمایل به خودکشی پیدا می کنند، چنانچه تحت درمان افسردگی قرار گیرند چنین تفکراتی نیز فروکش می کند.
    به گزارش خبرنگار مهر به نقل از واشنگتن پست محققان طی یک بررسی دو ساله دریافتند چنانچه مراجعه مبتلایان به افسردگی شدید - که عموماً از جوانان بوده اند- به متخصص کمتر شود و آنها تحت درمان قرار نگیرند، میزان تمایل به خودکشی در این گروه از 14 درصد به 19 درصد افزایش خواهد یافت.
    به عبارت دیگر چنانچه مصرف داروهای موثر در درمان افسردگی توسط مبتلایان قطع شود، این گونه افکار مخرب در آنها شدت یافته و در مواردی منجر به بروز حوادثی نیز می شود.
    با توجه به اینکه افسردگی در صورت عدم درمان پیشرفت کرده و جنبه های گوناگون زندگی فرد را در بر می گیرد، بی توجهی به آن ممکن است موجب دست زدن فرد به اعمالی شود که در حالت عادی به هیچ وجه اقدام به آنها نمی کند.
    به همین دلیل کارشناسان به افراد به ویژه والدین هشدار می دهند که در صورتی که دریافتند فرزندشان مبتلا به افسردگی است حتماً جهت درمان او توسط متخصص اقدام نمایند. زیرا در مواردی با پیشرفته تر شدن این بیماری عوارض غیر قابل جبرانی برای فرد و خانواده به همراه خواهد داشت.
    در عین حال لازم است که افراد دوره درمان را تکمیل کنند و با فروکش کردن ظاهری علائم، مصرف دارو را خودسرانه قطع نکنند زیرا امکان دارد این کار موجب عود مجدد و شدید تر شدن بیماری در مدتی کوتاه شود.

  9. #159
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض قدرت انتقـاد سـازنده

    نوشته: پروفسور هندری وایزنینگر

    ترجمه: دکتر سید مهدی الوانی، محمدرضا ربیعی مندجین

    تلخیص: سیروس مرادی



    مقدمه:

    انتقاد؛ پیچیده، مهم و ضروری است. باید به یاد داشت که هیچ شغلی، از انتقاد معاف نیست. انتقاد در کار، وجه مشترک همه­ی ما است که نتایج مطلوب تر را همراه دارد.

    انتقاد وسیله­ای است برای انگیزش، آموختن، توسعه، آموزش و ایجاد روابطی قوی، تبادل اطلاعات، تاثیر گذاشتن و برانگیختن. برای بهره­مندی از نتایج سحرانگیز "انتقاد"، شیوه­ی عملی آن را در قالب بیست توصیه تنظیم و جهت استفاده تقدیم می­دارد.

    اول: استقبال از انتقاد: هر شغلی، انتقاد به همراه دارد . فرقی نمی­کند که شما رییس جمهور، معلم، بانکدار و یا مامور دولتی باشید. کار شما به هر حال انتقاداتی در پی داشته و شما باید با روحیه­ای مثبت از انتقاد استقبال کرده و از آن در جهت بهبود کار خود استفاده کنید. انتقاد تنها کلمه ای است که مفهوم ارزیابی را نیز در بردارد. بنابراین انتقاد یعنی انتقال نتایج ارزیابی. تمرین برای انتقادپذیری: در قدم اول یک عبارت مثبت درباره­ی انتقاد را روی کارت بنویسید و آن را در جایی قرار دهید که در دید شما باشد. هر بار که شما و دیگران آن را ببینند باعث می­شود دیدگاه مثبت شما درباره­ی انتـقاد تقویت شود؛ جملاتی از قبیل انتـقاد اطلاعاتی است که باعث رشد من می­شود، انتـقاد مهارت­ها و دانش مورد نیاز را به من آموزش می­دهد. قدم دوم کمی مشکل، اما بسیار با ارزش تر است. شما باید از دیگران بخواهیداز شما انتقاد کنند.صادقانه از آنان بپرسید؛ به نظر آنان شما چگونه می­توانید کارهایتان را بهتر انجام دهید.

    دوم: به طور استراتژیک انتقاد کنید: قبل از اینکه انتقاد کنید، این سوالات را ا ز خود بپرسید: دقیقاً چه چیز را می­خواهم بیان کنم؟ چه چیز را می خواهم تغییر دهم؟ انگیزه ومحرک من برای بیان این انتقاد چیست؟ چه راه حل­ها و اهداف خاصی را می­توانم ارایه کنم؟ در مورد موقعیت­های غیر قابل پیش بینی که نیاز به عکس العمل­های فوری دارد، چه باید کرد؟ قبل از انتقاد کردن از زیر دست یا همکار، این سوال استراتژیک را ازخود بپرسید: «چگونه این اطلاعات را مطرح کنم که او پذیرای آنها باشد؟»

    سوم: بهبود گرا باشید: دو روش برای انتقاد بهبود گرا: اول، شما نوک پیکان انتقاد را متوجه آینده کنید. به جای اینکه به کارآموز خود بگوید: « در ارایه داده ها عملکرد ضعیفی داشتی»، بگویید: «دفعه­ی بعد برای نمایش اطلاعات از اورهد استفاده کن». روش دوم: پیامی دهید که باعث تقویت اعتماد به نفس او شود؛ «اطمینان دارم که موفق می­شوی». با این ذهنیت، کارآموز به جای این که از عملکرد گذشته­ی خود دفاع کند، با تمام انرژی برای بهبود عملکرد آتی خویش تلاش می­کند و ماهیت انتقاد به جای سرکوب گرا، بهبود گرا می­شود.

    چهارم: حفظ خودباوری: چگونه می­توانید هنگام انتقاد از فردی، مراقب احساس خود باوری او نیز باشید؟ اولاً، "از کلمات و انتقادات سرزنش آمیز استفاده نکنید، که بدون شک تحقیرآمیز تلقی خواهد شد و شانس کمی برای درک مثبت آن باقی می­ماند. ثانیاً، با حفظ خود باوری فرد، می­توانید از شخصیت او دفاع کنید. بجای استفاده از عبارت های؛ درست/غلط/ امکان ندارد، عباراتی مانند، "شاید شما از این مطلب اطلاع نداشتید،" (حتی اگر فکر می­کنید که اطلاع داشته است)، استفاده کنید. تصور او از شما به عنوان مرجعی قابل اطمینان که نظریاتش شایسته توجه و دقت است، تغییر پیدا می کند. متعاقباً او از انتقادات بعدی با آغوشی باز استقبال می­کند.

    پنجم : کلمات صحیح انتخاب کنید: در درجه­ی اول اطمینان حاصل کنید آنچه را که می­گویید، همان چیزی است که در ذهن دارید. در بسیاری از مواقع، تغییر جزیی کلمات، باعث تفاوت­های بزرگی می­شود. اگر هنگام انتقاد بگویید؛ "کار شما زیر استانداردهای ماست"، به طور قطع باعث بیدار شدن حس دفاعی او می­شود. در حالی که اگر بگویید؛ "کار شما فقط کمی با استانداردهای ما تفاوت دارد"، این حالت را به وجود نمی­آورد. به جای «هرگز یا همیشه»، پیشنهاد می شود؛ « گاهی اوقات» استفاده شود. کلمه­ی دیگری که نتایج مخرب در پی دارد، عبارت « باید» می­باشد. کلمه­ی « می­توانی» را آزمایش کنید.

    ششم: انتقادات خود را نقد کنید: فقط به دلیل این که چون انتقاد، اطلاعات با ارزش را دراختیار شمار قرار می­دهد و با استفاده از آن­ها می­توانید خود و کار خویش را بهبود بخشید، نمی­توانید هر انتقادی که به شما وارد می­شود را به کار ببندید. از سوی دیگر، فقط چون یک انتقاد خاص، احساسات شما را خدشه­دار ساخته است، دلیل نمی­شود که شما فوراً هر انتقادی را نادیده بگیرید. به هر حال اگر درباره­ی انتقاد درست فکر کنید، انتقاد می­تواند برای شمار بسیار مفید واقع شود.

    بنابراین برای دست­یابی به یک نقد سازنده درباره­ی انتقاد، شایسته است ویژه­گی­های زیر را در نظر داشت:

    1- باید به خاطر داشته باشید که اهمیت انتقاد همواره ثابت نیست، بلکه با توجه به نیاز شما و نیاز دیگران و محیطی که انتقاد در آن ارایه شده است، تغییر می­کند.

    2- به یاد داشته باشید که علاقه­ی شما نسبت به یک فرد، نشانه­ی صلاحیت او برای انتقاد از کار شما و همچنین احساسات منفی شما نسبت به یک مشتری یا همکار، دلیل مناسبی برای نادیده گرفتن گفته­های آنان تلقی نمی­شود.

    3- پاسخ دادن به جملاتی که متأثر از جوّ احساسی است، فقط وضعیت را وخیم­تر می­کنند.

    هفتم: مخاطب خود را در فرآیند انتقاد شرکت دهید: شرکت دادن مخاطب در فرآیند انتقاد و ارتباط متقابل و با روشی مثبت ، یک هم افزایی synergy به دنبال دارد. مثلاً ممکن است شما به جای صدور دستوراتی مبنی بر انجام یا عدم انجام کار، با دستیار خود در حل موقعیت مورد انتقاد، همکاری کنید . با استفاده از تکنیک پیش­بینی و بکار بردن جملاتی نظیر « این نظر من است . البته می دانم که ممکن است نظر شما متفاوت باشد، خوب مسئله­ای نیست، و شاید هم موافق باشید»، اورا در انجام تغییرات کمک کنید.

    هشتم: بدون(هیچ و اما)، شایستگی­ها را متذکر شوید: انتقاد یعنی ارزش یابی شایستگی­ها و عدم شایستگی­ها. با بکار بردن کلمه­ی « اما» در ابتدای سخن، تاثیر عبارت مثبت را از بین خواهید برد. در حالی که کلمه­ی «اما» تاثیر منفی بر پیام قبل از خود می­گذارد، حرف «و» تاثیر مثبت به دنبال خواهد داشت. مخاطب شما به جای اینکه فکر کند؛ «من شکست خورده ام» به خود می­گوید «نکات مثبت فراوانی در کار من وجود دارد و اگر برخی چیزها را هم درست کنم، عملکرد من بهتر خواهد شد». گرچه استفاده از حرف « و» به جای« اما» تغییر کوچکی به نظر می­رسد ولی تاثیرات آن در درازمدت، پر قدرت است.

    نهم: به آن­ها بگویید که چه چیز می­خواهید: با ارایه­ی یک انتقاد روشن، می­توانید مخاطب خود را در اصلاح رفتار و نحوه­ی عملکرد کمک کنید. این توصیه می­تواند برای مخاطب یک پیام مشخص و روشنی داشته باشد: "اگر لغو جلساتت را به دقایقی قبل از شروع جلسه موکول نکنی و سهم خود را در کار به موقع انجام دهی و در مورد تلاش دیگران مثبت­تر قضاوت کنی، می­توانی روابط خود را با همکارانت بهبود بخشی".

    دهم: وقت­شناس باشید: چه زمانی برای انتقاد مناسب ترین است؟ آیا بهتر است در خلوت انتقاد کنیم یا در جمع؟ چقدر باید منتظر بمانید تا زمان انتقاد فرا رسد؟ هیچ گاه با عصبانیت از کسی انتقاد نکنید. زیرا ممکن است انتقاد شما تحت تاثیر احساسات قرار گیرد.، وقتی احساس شود پشت انتقاد مطرح شده محرک­های احساسی و عصبانیت شدید وجود دارد، از درجه­ی اعتبار ساقط شده وتاثیر خود را از دست می دهد. هیچ گاه افرادی را که عصبانی هستند مورد انتقاد قرار ندهید.عصبانیت باعث تغییرات فیزیولوژیکی در مغز شده و در نتیجه از عقیده­ی خود سرسختانه دفاع می­کند. از خود بپرسید، آیا این مناسب­ترین زمان برای انتقاد است؟ آیا ضروری است که آلان انتقاد کنم؟ آیا او شرایط روحی مناسبی دارد؟ پاسخ این پرسش­ها به شما کمک می­کند تا وقت شناس شوید.

    یازدهم: از سوالات سقراطی استفاده کنید: برای تشویق مخاطب به منظور یافتن جواب از روش پرسیدن سوال استفاده می­شود. هنگامی که افراد راه­حل­ها را خودشان پیدا می­کنند، اعتماد به نفس آن­ها تقویت شده و احساس شایستگی و قدرت می­کنند. حُسن دیگر آن این است که چون مخاطب، راه حل خود را اجرا می­کند، احتمال اینکه اقدامات مورد نیاز بعدی را نیز دنبال کند افزایش می یابد.

    دوازهم: وقتی کلمات کار ساز نیستند: وقتی رفتار مورد انتقاد حتی با وجود انتقادات دایم تکرار می­شود. به جای آنکه چیزی بگویید، کاری انجام دهید:

    1- مشخص کردن انتقاداتی که به طور دایم بیان کرده­اید.

    2- رفتاری را در پیش بگیرید که مخاطب را مجبور به تغییر کند.

    3- در اقدامات خود، استمرار داشته باشید.

    4- اگر مشکل همچنان حل نشده باقی ماند، رفتار دیگری را به کار گیرید.

    سیزدهم: از انتقادات خود بهره ببرید: از انتقادات شتاب­زده دوری کنید. از تجربیات گذشته به عنوان پایه و معیار استفاده کنید. اگر توقع دارید که فروشندگان شما میزان فروش رادر سال آینده 30 درصد افزایش دهند، ولی تجربیات قبل نشان می­دهد که بهترین میزان افزایش فروش 20 درصد بوده است، بنابر این شما انتقاد خود را بر اساس یک توقع غیر معقول بنا کرده­اید .

    چهاردهم: تصدیق کنید که انتقاد، امری ذهنی است: اگر شخصی در جواب انتقاد شما گفت «این عقیده­ی شما است»، لطفا به نظر او احترام بگذارید. حتی اگر بر یک واقعیت عینی استوار باشد، این ارزیابی ذهنی شماست که مسئول قضاوت درباره­ی اهمیت یک روش یا رفتار خاص است. بطور مثال، «کار تو باید بهتر انجام شود» یا «تو به آن خوبی که باید باشی نیستی» و... تمام این انتقادات به عنوان واقعیت مطرح شده است؛ در حالی که آن­ها صرفاً قضاوت شما هستند. ممکن است دیگران درباره­ی همان موضوعات، قضاوت­های دیگری داشته باشند.

    پانزدهم: در انتقادات خود انگیزه­ای قراردهید: اگر در مخاطبان شما پس از انتقاد، تمایل به بهبود در کار دیده شود و ادامه یابد، احتمالاً انگیزه­ی کاملاً مناسبی در بطن انتقاد شما وجود داشته است که مخاطب به جای احساس اجبار، احساس تمایل نشان می­دهد.

    شانزدهم: از دنیای مخاطبان خود استفاده کنید: استعاره به شما اجازه می­دهد از مسیری وارد دنیای مخاطب شوید که برای او معنی دار باشد. اگر مخاطب شما به ورزش علاقه دارد، از یک استعاره ورزشی استفاده کنید.

    هفدهم: پی­گیر باشید، پی­گیر باشید،پی­گیر باشید: مهمترین فایده­ی پی­گیری این است که مخاطب می­فهمد که شما واقعا قصد دارید به او کمک کنید. او اطمینان می­یابد هر انتقادی تلاش دو طرفه برای بهبود بوده و چشم انتظار انتقادات بعدی شما خواهد بود. به محض آنکه متوجه پیشرفتی شدید، مستقیماً با فرد صحبت کنید. قدردانی شما مانند یک محرک مثبت عمل کرده و مخاطب را قادر می­سازد که بهتر از قبل عمل کند.

    هجدهم: معیارهای خود را برای انتقاد بشناسید: انتقاد بیانگر منطق شما در ارزیابی است. مواردی که از نظر شما اهمیت داشته، معیارها و استانداردهای شما را مشخص می­کنند . گاهی اوقات بهتر است معیارهای خود را نشان دهید. مثلاً ویراستاری که مجبور بود برای اینکه هر بار با نویسنده­ای جدید کار کند، یک نسخه از کتابی را که از دیدگاه خویش، بیانگر شیوه­ی درست نگارش یک کتاب مدیریت بود، برای او ارسال و معیار خود را به مخاطبش نشان داده، و نویسنده را از روش، سبک و سیاق خود آگاه ساخت.

    نوزدهم: به خودتان گوش دهید: آنچه که به خود می­گویید نظارت کرده و ببیند آیا کمک­کننده هستند یا آسیب زننده. هر روز به مدت پنج دقیقه با آرامش نشسته و به گفتگوی درونی که در آن لحظه در ذهن شما جاری است گوش فرا دهید. این تمرین را به مدت یک هفته ادامه دهید در موقعیت­های بسیاری؛ هنگام ورزش و جلسات اداری، به افکار درونی و شنیدن گفتگوی درونی خود تمرکز کنید. اگر شــنیدید که به خود می گویــیـد؛ « او می­خواهد مرا سرزنش کند»، با این جمله، اثر آن را خنثی کنید؛ "واقعاً از کجا می­دانم؟ شاید او فقط می­خواهد به من بگوید چگونه کارم را بهتر انجام دهم». یک روش خوب برای تمرین:1- مسایل را برای خودت تشریح کن 2- به آنچه که می­گوید گوش کن 3- می­توانم از این وضعیت چیزهایی یاد بگیریم. 4- یک نفس عمیق بکش و به عقب تکیه بزن.

    بیستم: خونسرد، آرام و متمرکز باشید: اگر برانگیختگی شما کنترل شده نباشد، چالاکی ذهنی خود را از دست می­دهید. اگر مخاطب باشید نسبت به انتقاد قفل، و اگر منتقد باشید، نسبت به دیدگاه­های خود، سر سخت شده و فکر می­کنید حق با شماست. اولین راه: اگر انتقاد کننده هستید، عصبانی تر و مضطرب­تر از آن هستنید که انتقاد کنید. نفس عمیق بکشید تا خونسردی خود را حفظ کنید. دومین روش، تمرینات آرام بخش است. یک تمرین آرام بخش انتخاب کنید و آن را به مدت ده روز تمرین کنید.

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  10. #160
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض دعا و نقش آن در بهداشت رواني

    الا بذكرا… تطمئن القلوب » «همانا با ذكر خدا دل ها آرام مي گيرند .»

    منظور از ذكرا… چيست ؟ چگونه دل انسان با ياد الله آرام مي گيرد ؟ اگر شخصيت انسان شبيه به يك كوه يخ باشد و ضمير ناخودآگاه آدمي ، نـُه دهم كوه يخ مستور و مخفي در آب ؛ اگر ضمير ناخودآگاه بر وجود آدمي سيطره داشته باشد و تعيين كننده و كارگردان پشت صحنه باشد ، اگر انواع اختلالات رفتاري و بيماري هاي روحي و رواني تجلي تيره شدن روابط خودآگاه و ناخودآگاه تلقي گردد و اولين گام در تخفيف اين بيماري ها انتقال موضوعات و مسائل درون ناخودآگاه به سطح آگاه بيمارباشد، معنا و اهميت ذكر معلوم و روشن مي گردد. ذكرا… به طور خاص يعني باخبر ساختن ، خبر گرفتن و توجه كردن ارادي و متعمدانه ذهن هشيار و خودآگاه از آن چيزي كه در ناخودآگاه آدمي وجود دارد . ذكريعني اعتراف به حضور او.

    به محض اين كه ا… حاضر در ناخودآگاه آدمي ، اما غايب از سطح آگاه ذهن به ياد آورده مي شود ، ناگهان ابهامات از بين مي رود. يك احساس شعف ، آرامش، طمأنينه ، احساس معنادار بودن زندگي شخص و كل هستي ، يك احساس تعالي به انسان دست مي دهد و قلب متلاطم ، ناآرام و مضطرب ، آرام مي گيرد

    اگر هدف مهمي در پيش داريد ابتدا براي تحقق آن به دعا متوسل شويد و سپس آن را به خدا واگذار كنيد . بعد در ذهنتان واقع شدن آن را مجسم كنيد و به اين تصوير ذهني تا آنجا كه مي توانيد قدرت ببخشيد ، آن وقت از خدا بخواهيد هر طور به صلاح شماست عمل نمايد و عنايت خود را شامل حال شما سازد .

    از طرف ديگر غفلت يا بي توجهي نسبت به ناخودآگاه معنوي يا روحي و فراموش كردن خدا در اين ناخودآگاه به تعبير «ويكتورفرانكل » سبب « خلاء وجودي » و يا « ناكامي وجودي » و به بيان قرآن سبب «فراموشي خود / خويش يا نفس » مي گردد.

    «نباشيد مانند كساني كه خدا را فراموش كردند سپس نفسهايشان را فراموش كردند » سوره حشر- آيه 19

    فراموشي خدا موجب بروز احساس پوچي ، بي هدفي ، تهي بودن زندگي مي گردد و به اين معنا زندگي براي انسان سخت مي شود.

    « هر كس از ياد من اعراض كند، زندگيش تنگ (ناگوار) شود » طه ، 124

    يكي از راه هاي ذكر و ياد خدا « دعا » كردن است. افراد آگاه و هشيار مي دانند كه با ياد خدا، توكل بر او و دعا كردن احساس بهتري داشته و موفق تر خواهند بود. ياد خداي متعال هيچوقت از دل آدمي بيرون نمي رود و در هيچ حالي مغفول نيست و اگر انسان دعا مي كند، ذات و فطرت اوست كه وادارش مي كند در تمامي شرايط او را بخواند و از او طلب ياري كند. رمز دعا اين است ، انسان روندي را در پيش بگيرد كه به بهترين وجهي قلب او را بگشايد و پرتو حق را به آن بتاباند.

    فرمول دعا

    1- دعا كنيد

    2- تجسم كنيد

    3- واقعيت ببخشيد

    اگر هدف مهمي در پيش داريد ابتدا براي تحقق آن به دعا متوسل شويد و سپس آن را به خدا واگذار كنيد . بعد در ذهنتان واقع شدن آن را مجسم كنيد و به اين تصوير ذهني تا آنجا كه مي توانيد قدرت ببخشيد ، آن وقت از خدا بخواهيد هر طور به صلاح شماست عمل نمايد و عنايت خود را شامل حال شما سازد . با هشياري و سختكوشي هدفتان را دنبال كنيد تا نقش خود را در اين قسمت ايفا كرده باشيد . تمام مدت به خود تلقين كنيد كه به هدفتان خواهيد رسيد و ذهن خود را از افكار مثبت و اميدوار كننده لبريز سازيد. بعد به مرحله اي مي رسيد كه از تحقق تصوير ذهني خود شگفت زده شويد. در اين حالت تصوير به واقعيت تبديل شده و آنچه دعا كرده ايد و در ذهن مجسم نموده ايد براساس آرزوي واقع بينانه شما و سپردن به دست خدا و تجسم تصوير كامل موفقيت در ذهن به « واقعيت » مبدل شده است.

    افراد آگاه و هشيار مي دانند كه با ياد خدا، توكل بر او و دعا كردن احساس بهتري داشته و موفق تر خواهند بود.

    چند دستوربراي كسب نتايج مفيد از دعا

    1- هر روز چند دقيقه اي را جز الله به چيز ديگري نينديشيد.

    2- به زبان خود و ساده و راحت با خدا سخن بگوييد؛ لازم نيست حتماً از واژه هاي خاص يا مذهبي استفاده كنيد.

    3- هنگام فعاليت ، در ايستگاه اتوبوس ، پشت ميز و… لحظاتي چشمان خود را ببنديد و به خود تلقين كنيد كه الله اكنون با شماست.

    4- هميشه موقع دعا سعي نكنيد كه چيزي از خدا بخواهيد ، بيشتر سعي كنيد ضمن دعا از نعمت هاي او تشكر كنيد .

    5- با اين نيت دعا كنيد كه دعاهاي صادقانه شما مؤثر است.

    6- هنگام دعا فكر منفي به ذهن خود راه ندهيد؛ اين تلقينات مثبت است كه نتيجه مي دهد .

    7- هميشه طوري سخن بگوييد كه گويي آماده براي قبول مشيّت الهي هستيد. هر چه مي خواهيد از خدا طلب كنيد اما همواره راضي به رضاي او باشيد .

    8- همه كارهايتان را به خدا سپرده و انجام هر كاري را به او واگذار كنيد .

    9- براي كساني كه به نحوي شما را آزرده اند ، دعا كنيد، زيرا كه رنجش راه قدرت معنوي را سد مي كند.

    10- فهرستي از كساني كه مايل به دعا براي آنها هستيد ، تهيه كنيد. هرچه بيشتر اطرافيانتان را دعا كنيد، نتيجه دعا بيشتر به خودتان برمي گردد.

    منابع :

    1-مثبت درماني ؛ نوشتة نورمن وينسنت پيل / توراندخت تمدن

    2- خدا در ناخودآگاه ؛ نوشته ويكتور فرانكل/ ترجمه ابراهيم يزدي

    3- قرآن مجيد

    4- با خالق هستي ؛ نوشته ؛ جي پي واسواني ؛ ترجمه فريبا مقدم

    تبیان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •