تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 17 از 19 اولاول ... 713141516171819 آخرآخر
نمايش نتايج 161 به 170 از 185

نام تاپيک: احمد شاملو

  1. #161
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    تا كه شب سوی من باز گردی


    بادل خسته همراز گردی


    همدم جان ناساز گردی


    بر فلك هست، دست دعایم .

  2. 2 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #162
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اقیانوس
    پست ها
    636

    پيش فرض عشق

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  4. این کاربر از Hasan.M بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #163
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    335

    پيش فرض نمی رقصانمت چون دودی آبی رنگ ... / از مجموعه هوای تازه

    نمي گردانمت در برج ابريشم
    نمي رقصانمت بر صحنه هاي عاج: -

    شب پائيز مي لرزد به روي بستر خاكستر سيراب ابر سرد
    سحر با لحظه هاي دير مانش مي كشاند انتظار صبح را در خويش.
    دو كودك بر جلو خان كدامين خانه آيا خواب آتش مي كندشان گرم؟
    سه كودك بر كدامين سنگفرش سرد؟
    صد كودك به نمناك كدامين كوي؟

    ***
    نمي رقصانمت چون دودي آبي رنگ
    نمي لغزانمت بر خواب هاي مخمل انديشه ئي ناچيز: -

    حباب خنده ئي بي رنگ مي تركد به شب گرييدن پائيز اگر در جويبار تنگ،
    و گر عشقي كزو اميد با من نيست
    درين تاريكي نوميد سايه سر به درگاهم -

    دو كودك بر جلو خان سرائي خفته اند اكنون
    سه كودك بر سرير سنگفرش سرد و صد كودك به خاك مرده مرطوب.

    ***
    نمي لغزانمت بر مخمل انديشه ئي بي پاي
    نمي غلتانمت بر بستر نرم خيالي خام:

    اگر خواب آور ست آهنگ باراني كه مي بارد به بام تو
    و گر انگيزه عشق است رقص شعله آتش به ديوار اتاق من

    اگر در جويبار خرد، مي بندد حباب از قطره هاي سرد
    و گر در كوچه مي خواند به شوري عابر شبگرد -

    دو كودك بر جلو خان كدامين خانه با رؤيا آتش مي كند تن گرم؟
    سه كودك بر كدامين سنگفرش سرد؟
    صد كودك به نمناك كدامين كوي؟

    ***
    نمي گردانمت بر پهنه هاي آرزوئي دور
    نمي رقصانمت در دودناك عنبر اميد:

    ميان آفتاب و شب بر آورده ست ديواري ز خاكستر سحر هر چند،
    دو كودك بر جلو خان سرائي مرده اند اكنون
    سه كودك بر سرير سنگفرش سرد و صد كودك به خاك مرده مرطوب

  6. 2 کاربر از Maryam j0on بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #164
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض

    بگذار کسی نداند که چگونه من به جای

    نوازش شدن ،

    بوسیده شدن ،

    گزیده شده ام ...


    "شاملو"

  8. 7 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #165
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض میعاد

    در فــراســوي مــرزهاي تــنت،

    تــو را دوســت دارم . . .


    در فــراســوي مــرزهــاي تنــم،

    تــو را دوســت دارم . . .


    در فــراســوي عشــق،

    تــو را دوســت دارم . . .


    در فــراســوي پــرده و رنــگ،

    در فــراســوي پيکــرهــايمــان،

    بــا مــن وعــده ي ديــداري بــده . . .

      محتوای مخفی: متن کامل شعر 

    در فراسوی مرزهای تنت
    تو را دوست می دارم.
    آينه ها و شب پره های مشتاق را به من بده؛
    روشنی و شراب را
    آسمان بلند و کمان گشاده پل
    پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
    و راه آخرين را در پرده ای که می زنی مکرر کن
    در فراسوی مرزهای تنم
    تو را دوست می دارم.
    که در آن دور دست بعيد؛
    که رسالت اندامها پايان می پذيرد
    وشعله و شور تپش ها و خواهش ها
    به تمامی فرو مينشيند
    و هر معنا قالب لفظ را واميگذارد
    چنان چون روحی که جسد را در پايان سفر؛
    تا به هجوم کرکسهای پايانش وانهد
    در فراسو های عشق
    تو را دوست ميدارم
    در فراسوهای پرده و رنگ
    Last edited by F l o w e r; 25-06-2012 at 16:26. دليل: تکمیل + اضافه کردن نام شعر

  10. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #166
    در آغاز فعالیت MaRiPoSa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    Iran , Tehran
    پست ها
    18

    پيش فرض

    شــانــه ات مجــاب ام مــي کنــد
    در بستــري کــه عشــق
    تشنــه گــي ســت!

    زلال شــانــه هــاي ات
    همچنــان ام عطــش مــي دهــد
    در بستــري کــه عشــق
    مجــاب اش کــرده اســت . . .

    احمد شاملو

  12. #167
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    میان رفتن و ماندن ....


    ميان ماندن و رفتن حكايتي كرديم
    كه آشكارا در پرده كنايت رفت.
    مجال ما همه اين تنگمايه بود و،دريغ
    كه مايه خود همه در وجه اين حكايت رفت.

  13. #168
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است

    زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است

    زمان ناصرالدین شاه می‌کشتند که بابی است

    زمان محمد علی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است

    زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است

    زمان پسرش می‌کشتند که خراب‌کار است

    امروز

    توی دهن‌اش می‌زنند که منافق است و

    فردا

    وارونه بر خرش می‌نشانند و شمع‌آجین‌اش می‌کنند که لا مذهب است.

    اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود :

    در آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است

    حالا

    در اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است

    عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است

    صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است

    فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌

    کمونیست‌ها می‌کشند که آنارشیست است

    روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند

    چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند

    و می‌کشند و می‌کشند و می‌کشند :

    و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت ....

  14. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #169
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    مســافــر تنهــا،

    بــا آتــش حقیــرت

    در ســایــه‌ســار بیــد،

    در انتظــار کــدام سپیــده‌دمــی؟!


  16. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #170
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ما بی چرا زندگانیم

    آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.



      محتوای مخفی: ما بی چرا زندگانیم 
    شکاف

    زاده شدن
    بر نیزه تاریک
    همچون میلاد گشاده زخمی،
    سفر یگانه فرصت را
    سراسر
    در سلسه پیمودن.
    بر شعله خویش
    سوختن
    تا جرقه واپسین،
    بر شعله خرمنی
    که در خاک راهش
    یافته اند

    بردگان
    این چنین.
    این چنین سرخ و لوند
    بر خار بوته خون
    شکفتن
    وینچنین گردن فراز
    بر تازیانه زار تحقیر
    گذشتن
    و راه را تا غایت نفرت
    بریدن.
    آه، از که سخن می گویم؟
    ما بیچرا زندگانیم
    آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.


    از احمد شاملو برای خسرو گلسرخی
    Last edited by F l o w e r; 21-07-2012 at 11:46. دليل: تکمیل

  18. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •