تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 20 از 129 اولاول ... 101617181920212223243070120 ... آخرآخر
نمايش نتايج 191 به 200 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #191
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض جذابیت و اینکه نصبت به نفوذ در دیگران چقدر جذاب هستید؟

    میشه اگر در مورد قانون جذب هم مقاله ای دارید لطف کنید بگذارید؟


    راز جادبه
    مهم نیست که شما درهندوستان باشید یا در استرالیا نیوزلند,تورنتو,لندن,منترال و یا نیویورک مهم اینکه همه ی ما با یه نیرو سرو کار داریم یک قانون... اون جاذبه است.
    اون راز قانون جاذبه است:
    تمام چیز هایی که وارد زندگی شما می شه خودتون جذب می کنید و اینها به وسیله ی واقعیت ذاتی تصاویری که شما در ذهنتون دارید به سمت شما جذب می شن.این چیزیه که بهش فکر می کنید, در واقع تمام اون چیزایی که در ذهن شما میگذره رو شما به سوی خودتون جذب می کنید این رو می تونید در بین بابلیان باستان مشاهده کنید.
    فکر می کنید که چرا یک درصد ممتاز از جامعه حدود 96% پولی رو که به دست میاد در اختیار دارن...؟ فکر می کنید این یک اتفاقه...؟نه این اتفاقی نیست این به این صورت طراحی شده.
    اونها چیزی رو در می کنن اونها این راز رو می فهمن و حالا شما با این راز آشنا خواهید شد.
    ساده ترین تصوری که من می تونم از قانون جاذبه داشته باشم اینه که خودم رو در قالب یک آهن ربا ببینم و می دونم چیزای دیگر رو با نیروی مقناطیس جذب می کنم.
    اگه ساده تر بگیم نیروی جاذبه می گه دو چیز مشابه هم دیگر رو جذب می کنن ولی در واقع ما در سطح افکار حرف می زنیم. باب دویل:نویسنده
    نقش ما به عنوان یک انسان پایبندی به افکارمون در مورد چیزهایی که می خوایم و باید کاملا در ذهنمون روشن کنیم که چه چیزی می خوایم واز اینجاست که ما شروع به احضار یکی از بزرگ ترین قوانین کاينات خواهیم کرد و اون قانون جاذبه است شما چیزی رو که بیشتر بهش فکر می کنید رو جذب می کنید.
    اگه شما چیزی رو در ذهنتون ببینید به زودی در مشت خواهید داشت و این اصل رو می شه به طور خلاصه تو سه عبارت ساده گفت:افکار, تبدیل میشن به,اجسام .

  2. #192
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض فناورى بيومتريك

    فناوری بیومتریک
    آيا شما همان فردى هستيد كه خودتان مى گوييد؟ شايد تا چندى ديگر، براى اثبات اين قضيه فقط ارائه كارت شناسايى كافى نباشد و مجبور شويد خود را نيز در معرض اسكنرهاى بيومتريك قرار دهيد.
    واژه «بيومتريك» به طيف گسترده اى از فناورى هايى اطلاق مى شود كه هويت افراد را به كمك اندازه گيرى و تحليل خصوصيات انسانى شناسايى مى كنند. در يك تعريف عام تر، بيومتريك را علم و فناورى اندازه گيرى و تحليل آمارى داده هاى بيولوژيكى معرفى كرده اند اما تعريف دقيق تر و فنى تر آن كه امروزه رايج شده به قرار زير است:
    هر خصوصيت فيزيولوژيكى يا ويژگى رفتارى منحصر به فرد و متمايز كننده، مقاوم و قابل سنجش كه بتواند براى تعيين يا تأييد خودكار هويت افراد به كار رود، بيومتريك نام دارد.
    سيستم هاى بيومتريك داده هايى از كاربر را ذخيره و هر بار كه لازم شد براى تعيين هويت و تصديق اصالت فرد اين داده ها را مقايسه مى كنند.
    سال ها پيش كشور فرانسه سيستمى را ابداع كرد به نام سيستم برتيلون (Bertilon) كه براى تعيين هويت از تحليل اثر انگشت استفاده مى كرد. امروزه، تكنولوژى هاى بيومتريك مختلفى مورد استفاده قرار مى گيرد و هر كدام مبتنى بر يك خصوصيت فيزيولوژيكى يا رفتارى افرادند.

  3. #193
    پروفشنال sepideh_248's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    SinCity
    پست ها
    825

    پيش فرض آشنایی با بیماری اسکیزوفرنی

    اسـکیزوفرنی نـوعی بیــماری مــغزی جدی، مزمن و ناتوان کننده است. تقریباً یک درصد از جمــعیت طی دوره زندگی خـود به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند. بیـش از 2 میلـیـون آمریکایی امسال از این بیماری رنج می برند.
    سن و جنسیت
    اسکیزوفرنی به یک میزان بر زنها و مردها اثر می کند.
    این بیماری معمولاً در مردها زودتر و در سنین جوانی بروز می کند. اما در خانم ها در اواخر بیست سالگی و اوایل سی سالگی ایجاد می شود. کودکان بالای 5 سال نیز ممکن است به اسکیزوفرنی مبتلا شوند، اما بروز این بیماری قبل از دوره نوجوانی بسیار نادر است.
    دوره، دوره امیدواری است
    تحقیقات و مطالعات روز به روز به سمت داروهای مطمئن تر و جدیدتری می رود و پرده از راز دلایل و عوامل پیچیده این بیماری برمی دارد.
    دانشمند برای آگاهی یافتن از اسکیزوفرنی از رویکردها و شیوه های مختلفی استفاده می کنند، از بررسی و مطالعه ژنتیک های مولکولی گرفته تا مطالعات جمعیتی.
    اسکیزوفرنی بعنوان یک بیماری
    اسکیزوفرنی در سراسر جهان دیده می شود. شدت و جدیت علائم و وضعیت مزمن و ماندگار آن معمولاً در بیماران ایجاد از کار افتادگی و ناتوانی می کند. داروها و سایر روش های درمانی برای اسکیزوفرنی، اگر به طور مرتب و بنا بر تجویز استفاده شوند، می تواند به کاهش و کنترل علائم پریشان کننده بیماری کمک کند. اما، در برخی از افراد این دارو و درمان ها کمک چندانی نمی کند و گاهی به خاطر عوارض جانبی این داروها یا سایر دلایل، درمان قطع می شود. حتی زمانیکه درمان موثر واقع شود، ایستادگی دربرابر نتایج بیماری—از دست رفتن فرصت ها، ننگ حاصل از بیماری، باقیمانده علائم و عوارض جانبی داروها—باز هم برای بیمار مشکل ساز خواهد بود.
    علائم و نشانه های اولیه اسکیزوفرنی
    - ایجاد تغییرات پریشان کننده و حتی تکان دهنده در رفتار بیمار.
    - شروع ناگهانی علائم دیوانگی و جنون (مراحل پیشرفته اسکیزوفرنی).
    - کناره گیری و انزوای اجتماعی و ترد شدگی.
    - رفتار، گفتار و تفکرات غیرعادی.
    برخی از افراد فقط دچار یک مرحله دیوانگی و جنون می شوند؛ سایرین در طی زندگی خود مراحل مختلفی از آن را تجربه می کنند، اما در فاصله بین این دوران ها زندگی عادی دارند. گرچه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی حاد، یا تداوم بروز علائم در فرد، معمولاً از عملکردهای عادی خود ریکاور نمی شود و برای کنترل علائم نیاز به درمان های طولانی مدت، از جمله دارو، دارد.
    تشخیص اسکیزوفرنی
    متخصصین سلامت مغز احتمالاً در اول کار از طریق موارد زیر، دلایل احتمالی دیگر برای این علائم را رد می کنند:
    - تاریخچه کامل پزشکی
    - معاینات جسمی
    - آزمایش
    - بررسی داروها
    - جلوگیری از سایر اختلالات فکری (افسردگی بالینی، اختلال بیپولار، و ...)

    دیدگاه اسکیزوفرنی از دنیا
    - تحریف درک فرد از واقعیت
    - زندگی کردن در دنیایی که از توهمات و هذیان ها تحریف شده است، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همیشه احساس ترس، اضطراب و پریشانی می کنند.
    - خیال و توهمات
    - توهمات و خیال ها، اختلالات ادراکی است که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً با آن دست و پنجه نرم می کنند. صداهایی که فرد می شنود می تواند وصف فعالیت های او باشد، گفتگو با کسی، هشدار از خطرات قریب الوقوع، و از این قبیل.
    - پندارهای بیهوده
    این پندارها می تواند موضوعات مختلفی داشته باشد. برای مثال، بیمارانی که از علائم نوع پارانوئید رنج می برند—که تقریباً یک سوم افراد مبتلا به شیزوفرنی را تشکیل می دهند—معمولاً تصور می کنند که تحت تعقیب اند یا کسی می خواهد آنها را فریب دهد، اذیتشان کند، به آنها سم بدهد، یا به آنها خیانت کند. این بیماران، ممکن است تصور کنند که خودشان، یا یکی از اعضای خانواده یا نزدیکانشان، در مرکز این آزار و اذیت قرار دارد. بعلاوه، هذیان بزرگی و عظمت که در آن بیمار تصور می کند فردی بسیار معروف و مهم است، نیز می تواند در اسکیزوفرنی اتفاق بیفتد.

    رفتارهای متداول اسکیزوفرنیک
    - اعتیاد به موادمخدر
    - اعتیاد به سیگار
    - تفکرات آشفته
    - شخصیتی بی تفاوت و بی احساس
    - تغییر رفتارهای "نرمال درمقابل غیرنرمال" (تغییرات رفتاری که می تواند در نتیجه همسازی داروها ایجاد شود).
    تصورات نادرست در مورد اسکیزوفرنی
    - بیماران اسکیزوفرنی دوشخصیتی نیستند
    - بیماران اسکیزوفرنی به طور کلی خشن نیستند
    اسکیزوفرنی و اقدام به خودکشی
    خودکشی یکی از خطرات جدی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی است. برای افرادی که اقدام به خودکشی می کنند یا دیگران را به آن عمل تهدید می کنند، حتماً باید به دنبال مشاورات تخصصی بود. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به کل اجتماع به میزان بسیار بیشتری ارتکاب به خودکشی می نمایند. به طور تقریبی، 10 درصد از افراد اسکیزوفرنی (به ویژه مردان جوان) دست به خودکشی می زنند. متاسفانه، پیشبینی این عمل در این بیماران بسیار دشوار است.

    منبع : مردمان

  4. #194
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rafifar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    371

    پيش فرض

    انواع افسردگي


    افسردگي خفيف
    افسردگي خفيف باعث خلق پايين مي شود وبعد از مدتي از بين برود. اين بيماري اغلب بعد از يك واقعه استرس زا بروز مي كند. شخص ممكن است به غير از احساس خلق پايين، احساس اضطراب و نگراني هم داشته باشد. تغيير در نحوه زندگي، اغلب تمام آن چيزي است كه براي درمان اين نوع افسردگي لازم است.

    افسردگي متوسط
    در افسردگي متوسط، خلق پايين طول كشيده و باقي مي ماند و شخص دچار علايم جسمي نيز مي گردد. گرچه اين علايم از فردي به فرد ديگر فرق مي كند. در چنين مواردي، فقط تغيير در نحوه زندگي بندرت باعث بهبود مي شود و نياز به درمان دارويي دارد.

    افسردگي شديد
    افسردگي شديد يك بيماري تهديدكننده زندگي مي باشد كه داراي علايم شديدي مي باشد. بيمار دچار علايم و مشكلات جسمي، هذيان ها و توهمات شده و مراجعه به پزشك در اولين فرصت از اهميت زيادي برخوردار است.

    ساير اصطلاحهاي افسردگي
    ساير اصطلاحهايي كه به طور رايج در پزشكي براي توصيف انواع افسردگي به كار مي روند، عبارتند از: افسردگي واكنشي، افسردگي درون زاد، افسردگي عصبي، افسردگي رواني، افسردگي دوقطبي، افسردگي يك قطبي، افسردگي تهييجي، افسردگي تاخيري، افسرده خويي، افسردگي پنهان، افسردگي عضوي، افسردگي راجعه كوتاه مدت و افسردگي مفصلي.

    افسردگي واكنشي
    پزشكان از اصطلاح افسردگي واكنشي (Reactive Depression) در دو مورد استفاده مي كنند. در مورد اول، به افسردگيهايي كه به علت يك حادثه استرس زا ايجاد شده است و مدت اين افسردگيها هم معمولاً زياد نيست. چنين افسردگيهايي را مي توان به صورت يك پاسخ طبيعي تشديديافته در مقابل ناملايمات زندگي نيز درنظر گرفت.
    انجام مشاوره، حمايت خانواده، كنترل استرس و بعضي از اقدامات عملي، ممكن است تمام آن چيزهايي باشند كه براي درمان اين بيماري لازم هستند.
    با اين حال، يك حادثه استرس زا مي تواند باعث شروع افسردگي شديدي شود و افرادي كه مستعد به اين بيماري هستند، مي توانند بعد از شروع بيماريشان، زندگي پراسترسي را داشته باشند. در صورت وقوع چنين وضعيتي، بسيار مشكل است كه دقيقاً بگوييم كه اين افسردگي، واقعاً واكنشي به استرس بوده است.
    اصطلاح واكنش افسردگي را همچنين براي مواردي كه يك شخص هنوز مي تواند به موقعيتهاي اجتماعي واكنش نشان داده و از آن لذت ببرد نيز به كار مي برند.

    افسردگي درون زاد
    افسردگي درون زاد (Endogenous Depression) بدون هيچ دليلي ايجاد مي شود. اين افسردگي معمولاً شديد بوده و بيمار احتمالاً دچار علايم جسمي افسردگي همچون از دست دادن اشتها، كاهش وزن، صبح خيلي زود از خواب بيدار شدن، بدتر شدن خلق در هنگام صبح و... مي باشد. اين نوع افسردگي معمولاً فقط با درمان بهبود مي يابد.
    اشكالي كه استفاده از اين نوع روشها براي توصيف انواع افسردگي وجود دارد، اين است كه همين علايم بيماري مي تواند در بعضي افراد به علت حوادث استرس زا ايجاد شود. همچنين به دليل اينكه شما قادر نيستيد روي يك حادثه استرس زا انگشت بگذاريد و آن را مشخص نماييد و بدين معني نيست كه چنين حادثه استرس زايي وجود نداشته است.

    افسردگي عصبي
    اصطلاح افسردگي عصبي (Neurotic Depression) براي توصيف نوع خفيفي از افسردگي به كار مي رود كه در آن، در بعضي روزها حال بيمار خوب است و در بعضي روزها حالش بد مي شود. چنين بيماراني معمولاً عصرها بيشتر احساس افسردگي مي كنند. در چنين نوعي از افسردگي، بيمار ممكن است شبها در به خواب رفتن مشكل داشته باشد و در نيمه هاي شب هم از خواب بيدار مي شود، اما اين افراد صبحهاي زود بيدار نمي شوند. بعضي از اين بيماران بيش از حد مي خوابند و بعضي نيز احساس مي كنند كه بيشتر از معمول تحريك پذير شده اند.

    افسردگي رواني
    افسردگي رواني (Psychotic Depression) يك افسردگي شديد بوده و بيماراني كه به چنين افسردگي دچار مي شوند به علايم جسمي آن نيز مبتلا شده و ممكن است ارتباطشان را با واقعيت از دست بدهند. آنها ممكن است به هذيانها و يا توهمات نيز دچار شوند. بيماران مبتلا به افسردگي رواني هميشه به درمان پزشكي نياز دارند.

    افسردگي دوقطبي
    افسردگي دوقطبي (Bipolar Depression) نام ديگر بيماري شيدايي- افسردگي (مانيك- دپرسيو) مي باشد. افراد مبتلا به بيماري شيدايي- افسردگي در بعضي مواقع دچار خلق بالا هستند و در دوره هايي نيز به خلق پايين دچار مي شوند كه مي تواند افسردگي آن خفيف و يا شديد باشد.
    وقتي چنين بيماراني در حالت خلق بالا (شيدايي) قرار دارند، احتمالاً احساس خوشحالي و سرخوشي دارند، به خواب و خوراك كمتر از حد معمول نياز دارند و احساس مي كنند كه حال عموميشان خيلي خوب است. آنان در چنين مواقعي داراي انرژي زيادي مي باشند، خيلي سريع و تند حرف مي زنند و احساس مي كنند كه انگار افكار در مغز آنان در حال مسابقه دادن هستند. قضاوتشان مختلف و بد شده و ممكن است دچار هذيانها و يا توهمات نيز بشوند، اما اين هذيانها و توهمات با آن نوعي كه در افسردگي رواني ديده ميشود، فرق دارد و محتواي آنها بسيار مثبت تر است.
    در چنين مواقعي بعضي از بيماران فكر مي كنند كه خيلي پولدارند و آدم معروفي شده اند و يا اينكه از قدرت زيادي برخوردارند.
    اين خلق بالا نيز همانند خلق پايين مي تواند به بيمار آسيب برساند. گاهي اوقات قضاوتهاي نادرست و توهمات آنها به ايجاد مسايل مالي منجر مي شود. در بعضي موارد، اين بيماران خرجها و ولخرجي هاي زيادي انجام مي دهند.



    بر گرفته از سايت : انجمن روانشناسات ايران
    دكتر آرش ميراب زاده.
    دكتر داويديان.

  5. #195
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض خودتان باشید

    خودتان باشید

    معمولا مشكلات‌ در روابط‌ بین‌ آدم‌ها از همان‌ زمان‌ شروع‌ رابطه‌ شكل‌ می‌گیرد.طبیعی‌ است‌ كه‌ در دوستی‌ با آدم‌ها باید خودتان‌ باشید؛ با همه‌ چیزهای‌ دوست‌ داشتنی‌ یا منفی‌ كه‌ در رفتارتان‌ دارید. در غیر این‌ صورت‌، وقتی‌ خود را مجبور می‌كنید تا تمام‌ و كمال‌، كسی‌ باشید كه‌ مثلا نامزدتان‌ انتظار دارد، باید حساب‌ زمانی‌ را هم‌ بكنید كه‌ شب‌های‌تان‌ را مقابل‌ تلویزیون‌ با یك‌ پیتزا سر می‌كنید و دیگر دل‌تان‌ نمی‌خواهد با او وقت‌ بگذرانید.
    این‌ را بدانید كه‌ رابطه‌ بین‌ دو انسان‌ هیچ‌ وقت‌ درست‌ شكل‌ نمی‌گیرد مگر اینكه‌ هر دو نفر برای‌ یكدیگر آزادی‌ قایل‌ باشند كه‌ خودشان‌ باشند.
    وقتی‌ نامزد یا دوست‌ صمیمی‌تان‌ می‌گوید كه‌ دوست‌ دارد به‌ سینما برود اما شما از فیلم‌ دیدن‌ در سینما بیزارید، لطفا حس‌ واقعی‌ خود را بگویید و به‌ او پیشنهاد دهید كه‌ با یكی‌ دیگر از دوستانش‌ به‌ سینما برود... یا پیشنهاد دیگری‌ بدهید كه‌ هر دو از انجامش‌ لذت‌ می‌برید.
    در غیر این‌ صورت‌، حاضر نشوید به‌ سینما بروید تا زمانی‌ كه‌ كاملا آماده‌ نشده‌اید چند ساعت‌ در سالن‌ تاریك‌ نشسته‌ و از دیدن‌ فیلم‌ لذت‌ ببرید.
    اما اگر قرار باشد ابتدای‌ شكل‌ گیری‌ رابطه‌ كسی‌ باشید كه‌ طرف‌ مقابل‌ دوست‌ دارد و بعد به‌ این‌ نتیجه‌ برسید كه‌ از خود تان‌ دور شده‌اید و باید به‌ خواسته‌های‌ شخصی‌ خودتان‌ هم‌ توجه‌ كنید، به‌ طرف‌ مقابل‌ حق‌ بدهید كه‌ با این‌ سوءتفاهم‌ روبرو شود كه‌ شما ناگهان‌ عوض‌ شده‌اید!
    رابطه‌ و ارتباط‌ با آدم‌ها، شبیه‌ یك‌ كار و كسب‌ پر پیچ‌ و خم‌ و حساس‌ است‌. تا زمانی‌ كه‌ خودتان‌ هستید قرار نیست‌ برای‌ ورود به‌ آن‌ هزینه‌یی‌ صرف‌ كنید. این‌ روش‌ كاملا دوطرفه‌ است‌.اگر به‌ همان‌ صورتی‌ كه‌ هستید، پذیرفته‌ شوید، (با همه‌ موارد مثبت‌ و منفی‌، نوع‌ لباس‌ پوشیدن‌، دوست‌ داشتن‌ چیزهایی‌ كه‌ از دید دیگران‌ كسالت‌آور است‌ و تنفرتان‌ از كتاب‌، فیلم‌، گل‌ یا خوراكی‌ مورد علاقه‌ بقیه‌ دوستان) می‌توان‌ امید داشت‌ كه‌ در نوع‌ رابطه‌ خود پیشرفت‌ خواهید داشت‌.
    پذیرفتن‌ تفاوت‌های‌ فرد مقابل‌ هم‌ یكی‌ از وظایف‌ شماست‌. هیچ‌ وقت‌ رابطه‌یی‌ را شروع‌ نكنید كه‌ در آن‌ امید تغییر فردی‌ را داشته‌ باشید، آنقدر كه‌ یادتان‌ برود باید خودتان‌ باشید.

  6. #196
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض خود هیپنوتیزم

    مقدمه:

    تعلق و وابستگي به جسمانيت وعادت کردن به آن ، دليل بسياري از مشکلات روحي يا حتي از دست دادن لذتهاي بي نهايتي است که خداوند امکان تجربه آن را به بشر داده است ...لذا اولين مرحله و گام در رسيدن به عالم آرامش و در واقع رسيدن به او ، رها شدن از جسم و قطع تعلقات است .
    مقاله زير آموزش ساده ترين نوع خود هيپنوتيزم به عنوان Relaxation ، مقدمه اي براي کنترل ذهن ، راز اصلي تمرکز قوا و حذف تنشهاي غير ضروري و زيانبار بدن است .

    مراحل يازده گانه:

    1- ( شروع خواب مصنوعي )
    مکاني ساکت و دنج پيدا کنيد ، آرام روي صندلي اي راحت بنشينيد و يا در جايي نرم دراز بکشيد (گذاشتن موسيقي اي آرام يا صداي طبيعت مي تواند کيفيت کار را بهتر کند). سپس چشمها را بسته و از 10 تا 1 به صورت معکوس بشماريد به طوريکه شماره ها يک در ميان با دم و بازدم تنظيم شوند ، مثلا با شماره 10 ،نفسي عميق بکشيد و 15 ثانيه نگهداريد سپس با شماره 9 بيرون دهيد و همينطور الي آخر. . . در ضمن تصور کنيد لحظه به لحظه و با هر شماره بدن شما سنگينتر مي شود.

    2- ( رها سازي پاها )
    ابتدا پاي راست خود را از انگشتانش تا کمر(يا تا زانو)در ذهن مجسم کنيد . آن را احساس کنيد و در ذهن خود تصور کنيد که تمام اجزاي آن مثل خمير شل ، گرم و سنگين شود ؛ سنگين سنگين ،اين کلمه را 5 بار تکرار کنيد ؛ وارد جزئيات شويد و سعي کنيد به ترتيب عمل کنيد يعني به خود القا کنيد که پاي راستتان تا کمر از نوک انگشتان ، پاشنه پا ، کف پا، ساق پا، ران و... همه و همه شل ، سنگين و گرم شده اند بعد همينطور پاي چپ(براي اينکار مي توانيد در ذهن خود 5 بار به پاهايتان دستور بدهيد که آرام سنگين و گرم شو و بگوييد لحظه به لحظه پاهايم گرمتر و سنگينتر و شل تر مي شوند . احساس سه کلمهً گرم ، سنگين و شل را مدام در ذهن خود تکرار کنيد .)

    3- ( رها سازي تنه )
    يک نفس نيمه عميق و آرام بکشيد و همه بدنتان را رها کنيد.حالا عضلات شکم ، سينه ، سرسينه ها و پهلوها را رها کنيد ؛ تصور کنيد تمام قسمتهاي بدنتان شل شده اند لذا اين قسمتها را ، راحت ، آسوده ، شل ، سنگين و گرم شده باور کنيد ، مي توانيد 5 بار ذهني بگوييد از کمر تا کتفم شل و سنگين شده و لحظه به لحظه گرمتر و شل تر و روانتر مي شود .(به تصوير کشيدن اجزاء بدن در ذهن به صورت ماده اي مثل خمير يا هر ماده اي که در حال وارفتن و روان شدن باشد بسيار کمکتان مي کند)

    4- ( رها سازي دستها )
    منظور ، قسمت مچ دست تا انگشتان مي باشد ؛ پس ابتدا دست راست و سپس چپ خود را رها و شل کنيد ،دقيقا مانند مراحل قبل ؛يعني تصورکنيد تمام اجزاي دست مورد نظر شل و سنگين شده .بهتر است از نوک انگشتان شروع کنيد و 5 بار به خود بگوييد دست چپم شل و سنگين شده است ،آرام و رها .

    5- ( رها سازي کتفها و بازوها )
    کتفها و بازوهايتان را شل ، سنگين و بدون هيچ انقباضي قرار دهيد (همانطور که با اعضاي قبلي رفتار کرديد) ، مي توانيد تصور کنيد همينطور که بازوهاي شما سنگين، شل و گرم مي شوند به تدريج مثل خميري نرم ، روان به سوي پاهايتان در جريان است .

    6- ( رها سازي سر )

    حال نوبت عضلات گردن ، فک ، چانه ، صورت ، لبها ، گونه ها ، پيشاني ، گوشها ، ماهيچه هاي زير چشم و موها رسيده است .تصور کنيد اختيار اين قسمتها دست شما نيست و همه شان شل ، گرم ، سنگين و مايع شده اند ؛ رهايشان کنيد و در ذهن ببينيد صورتتان آرام و آسوده شل شده است .

    7- ( چسباندن پلکها )
    اکنون تصور کنيد پلکهايتان شديداً به هم چسبيده اند ، يعني تصور کنيد آنها را با قويترين چسب دنيا به هم چسبانده اند و شما در ذهن خود مجسم کنيد که نمي توانيد چشمهايتانرا باز کنيد آرام آرام عضلات صورت را شل کرده و رهايشان کنيد .

    8- ( پاکسازي آلودگيها )
    در اين مرحله در ذهن و خيال خود تصور کنيد هوايي زلال و شفاف (ترجيحا قابل رويت) به درون ريه هايتان مي فرستيد به طوريکه اين هوا علاوه بر ريه ها ، به تمام سلولها و اتمهاي اجزاي ديگربدن نيز وارد شده و همه عضلات داخلي و ماهيچه ها و مغزتان را پاک پاک پاک ، صاف و زلال و شفاف مي کند و به همين دليل هواي وارد شده سياه رنگ مي شود ؛ پس در بازدم ، آن رنگ سياه که در واقع بيماريها ، نقطه ضعفها ، ناراحتي ها و مشکلاتتان است بيرون مي رود . اين تنفس شامل دم پاک و بازدم سياه رنگ را مرتب تکرار کنيد و تصور کنيد که با بيرون رفتن تنشها و بيماريها به صورت دود سياه ، لحظه به لحظه شادابتر و سرحالتر مي شويد و رفته رفته رنگ سِاه بازدمها نيز کمتر مي شود تا آنجا که هم دم و هم بازدمتان زلال و شفاف و پاک مي شوند و در واقع تمام سلولهاي بدنتان را پاک و تميز و جوانتر شده مي بينيد .

    9- ( افزايش کيفيت آرامش )
    تصور کنيد کنار دريا در ساحلي بسيار زيبا يا کنار رودخانه اي جنگلي يا در باغي سرسبز و آرام يا روي تشکي نرم و لطيف يا قايقي راحت در وسط اقيانوسي آرام زير گرماي مطلوب خورشيد ونسيم خنک پرطراوتي(و خلاصه هر مکان و فضاي آرامشبخشي که بودن در آنجا را دوست داريد )دراز کشيده ايد ؛ احساس کنيد که نسيم دريا يا صداي آب شما را آرام و آرامتر مي کند ، خورشيد به صورت حرارتي مطبوع بر شما مي تابد و بدنتان را نوازش و گرم مي کند . حالا در ذهن بگوييد لحظه به لحظه آرامتر مي شوم ، دستهايم ، پاهايم ،کمرم ،سينه ام ،شکمم ،عضلات صورتم همه سنگين و سنگين تر مي شوند .دست چپم ، سنگين شده سنگين سنگين ، دست راستم شل و آرام شده سنگين سنگين ، گرم گرم ؛ هر نفسي که مي کشم مشکلات ، تنشها ،بيماريها و انقباضها از بدنم حذف ميشود و من آرام و راحتم ، پاهايم ، سينه ام و سرم سنگين و گرمند ، من راحتم من آرامم . در اوج نشاط وآرامش ، آسوده و راحت ، رها و آزاد و شاد و اميدوار .(دقت کنيد که تکرار اين کلمات و تصور کردن دوباره اجزاي بدن به صورتي آرام در افزايش کيفت آرامش شما بسيار مهم است).

    10- ( تلقين خواسته ها)
    اين مرحله ، مرحله تلقين دقيقتر آمال است ؛ هر چه مي خواهيد و هر آرزوئي که داريد به صورت جمله اي کوتاه در ذهن خود بيان کنيد مثلا بگوئيد من هر لحظه به لحظه و روز به روز از هر لحاظ بهتر مي شوم يا من در درسها يا کارم موفق هستم ،يا من ثروتمندم ،يا من سالمم . حتما اين جملات را به زبان حال (نه اينکه از اين به بعد مي خواهم باشم)و با ساختاري مثبت بيان کنيد (ا زکلمات منفي و کلمه نه خودداري کنيد) . جملات را چندين بار تکرار کنيد و تصور کنيد که به هدف خود رسيده ايد .دوستان را ببينيد که برايتان شادماني مي کنند ، صداها را بشنويد که به شما تبريک مي گويند ، افراد و دوستان شما را در بغل کرده مي بوسند و موفقيتتان را تبريک ميگويند ، احساس بسيار بسيار خوبي داريد .خوش به حالتان.

    11- ( بيدار شدن از خواب مصنوعي )
    آرام آرام از 1 تا 10 بشماريد ، با هر شماره تنفس را تندتر کنيد کوتاه و سريع ، و به خود بگوييد وقتي به 10 رسيدم چشمهايم را باز مي کنم ، شاداب و سر حالم ، کاملا با نشاط و سرحال ، خوشحال و پر انرژي . انگشتان پاي راست را تکان بدهيد ، آنگاه انگشتان پاي چپ ،ساق پاي راست و ساق پاي چپ ؛رانها را به حرکت درآوريد ؛ پاها را بالا بياوريد ؛ دستهايتان را تکان دهيد ؛ گردنتان و عضلات صورت را منقبض کنيد ، تکان بخوريد ، شاد و سر حال چشمها را باز کنيد و بعد از 30 ثانيه بنشينيد با اين عمل شما امواج آلفا مغز خود را فعال مي کنيد .( تذکر مهم اينکه در مرحله 11 حتما با تلقين معکوس ، حالت سنگيني و کرختي بدنتان را حذف کنيد مثلا بگوييد پاي چپم سبک شده ، دمايش عاليست و راحتم ، همچنين حتما تلقين کنيد من بعد از بيداري شاد و سرحال و پر انرژي مي شوم ، تمام اعضاي بدنم در حالت عادي راحتتر و پر انرژي اند.)

    نکاتي بيشتر:

    تقسيم کردن بدن به اجزاي بيشتربدين منظور است که عمل تن آرامي به آساني امکانپذير شود .زيرا مغز فرمانهاي جزئي را سريعتر از فرمانهاي کلي به اجرا مي گذارد . پس بدن خود را قسمت به قسمت شل کنيد تا به مرحله مفيد و موثر تن آرامي برسيد.

    مثالها ، ترتيب و جملاتي که در اين مراحل آورده شده بود بي شک ثابت نيستند ؛ بخصوص در مراحل 8 ،9 و 10 تا آنجا که مي توانيد قوه تخيلتان را به کار بگيرد .طبيعتا پس از انجام يکي دو بار مي توانيد متناسب سيستم روحي ، جسمي و نيازهاي خود آنها را تغيير دهيد و سعي کنيد تمام مراحل را براي خود سفارشي(Customize)کنيد .

    با توجه به تکنيکهاي NAC (علم تداعي عصبي شرطي ) در ابتداي مرحله 11 که شروع به برگشت به حالت عادي مي کنيد در ذهن خود تصور کنيد مثلا دست چپتان را مشت کرده ايد . بعدها در مواقع ضروري ، هر وقت و هر جا ، در جمع ، ماشين و محيطي شلوغ يا پرتنش که شما اين کار يعني مشت کردن دست چپتان را انجام دهيد و چشمهايتان را ببنديد ، بلافاصله احساس آرامش مي کنيد و امواج آلفا ، مغز شما را شاد مي کنند.

    در ضمن ذکر اين نکته نيز لازم است که منظور از گفتن فلان جمله در مراحل مذکور آن نيست که آنها را به زبان بياوريد بلکه بايد طوري بيان و احساس شود که کل وجود شما جملات مورد نظر را فرياد کند.

    مي توانيد جملات مورد نظر را با تنظيم زمانبندي مناسب ،همراه موسيقي اي ملايم بر روي يک نوار کاست ذخيره کرده و از آن در حين انجام دادن مراحل استفاده کنيد .

    مسلما رفتن به حالت Relaxation و اعمال مشابه براي عوض کردن اجتماع يا آدمهاي اطرافتان نيست بلکه روشي است تا شما را با روحتان آشتي دهد و قدرتهاي نامتناهي اي که خداوند متعال در اختيارتان قرار داده را به کنترل شما درآورد تا بوسيله آنها بتوانيد در برابر محيط ، موقعيتها ، فرصتها و افراد پيرامونتان بهترين تصميم و عکس العمل را به کار بنديد ...

  7. #197
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض چهل تمرین خودشناسی

    شخصیت شامل ویژگی ها و مختصاتی است كه هر فرد را از سایرین متمایز می كند. شخصیت، سبك زندگی هر فرد را می سازد، مجموعه باورها و اعتقادات، احساسات و رفتار هر فرد را شكل می دهد و نحوه برقراری ارتباط او را با خود، دیگران و هستی تعیین می كند. شیوه ادراك، تجربه اندوزی، تفاهم، ارزیابی، نحوه واكنش و برخورد با مسائل و مشكلات، اجزاء شخصیت افراد را روشن می كند.

    شخصیت شامل ویژگی ها و مختصاتی است كه هر فرد را از سایرین متمایز می كند. شخصیت، سبك زندگی هر فرد را می سازد، مجموعه باورها و اعتقادات، احساسات و رفتار هر فرد را شكل می دهد و نحوه برقراری ارتباط او را با خود، دیگران و هستی تعیین می كند. شیوه ادراك، تجربه اندوزی، تفاهم، ارزیابی، نحوه واكنش و برخورد با مسائل و مشكلات، اجزاء شخصیت افراد را روشن می كند. شخصیت دو وجه دارد: یك وجه آن درونی است و یك وجه بیرونی كه از آن محافظت می كند(مانند جمجمه كه از مغز در برابر آسیب ها و لطمات و صدمات خارجی محافظت می كند.) شخصیت ظاهری (بیرونی) پوششی است برای شخصیت باطنی(درونی) از ضربه های روحی و روانی. هر فرد دارای سه مركز یا غریزه است كه به وی كمك می كند تا به زندگی خود ادامه دهد:

    ۱- غریزه صیانت ذات: در ناحیه شكم واقع شده است. كار اساسی آن آگاه ساختن ما از نیازهایمان است. هنگامی كه این غریزه بیمار می شود، احساس ناامنی می كنیم.
    ۲- غریزه ارتباطات: در ناحیه قلب قرار دارد و احساسات عاطفی و هیجانی شخص را تولید می كند. هنگامی كه این غریزه خوب كار نكند، دچار احساس تنهایی، ملال و افسردگی می شویم.
    ۳- غریزه جهت یابی كه در مركز سر قرار دارد و احساس هویت و بودن ما را ایجاد می كند: این كه ما چه كسی هستیم، از كجا آمده ایم و به كجا خواهیم رفت. این غریزه كمك می كند تا هدف و مقصود و مقصد و مفهوم زندگی خویش را بشناسیم. هنگامی كه این غریزه آسیب می بیند، احساس بیهودگی و پوچی می كنیم. در طبیعت و سرشت انسان ها وجوه مشترك فراوانی وجود دارد.
    افراد دارای رنگ های گوناگون شخصیتی هستند، اما در هر فرد یك رنگ می تواند بر سایر رنگ های برتری و تفوق داشته باشد كه دیگر رنگ ها را تحت الشعاع خود قرار دهد. در واقع این رنگ غالب، رنگ قوی تر شخصیت آن فرد را تشكیل می دهد. این سه مركز، كانون هایی برای استنتاج و ارزیابی و كسب اطلاعات است، مثلاً افرادی كه ناحیه شكمی را ترجیح می دهند، تیپ های خوب، مقتدر و مسالمت جو هستند و افرادی كه ناحیه قلب در آنها برتری دارد، تیپ های دوست داشتنی، اهل عمل و مبتكر هستند و افرادی كه مركز سر در آنها غالب است، تیپ های دانا، صادق و وفادار، شاد و مسرور هستند. هنگامی كه یك مركز بر آن می شود تا وظایف سایر مراكز را انجام دهد آنگاه شاهد اختلالاتی چون عدم تعادل می شویم و یا سرسخت و لجباز افراطی می شویم و یا احساساتی و زودرنج، ولی وقتی كه هر سه مركز به گونه ای آزاد و هماهنگ عمل می كنند احساس رهایی ،اعتدال و آرامش می كنیم.

    اگر می خواهیم به تكامل برسیم باید تمام جنبه های متضاد وجود خود را كشف كنیم و تمام آنها را مشخص سازیم و تنها به شناخت شماری از آنها اكتفا نكنیم. با معرفتی كه از قطب های متضاد وجود خود پیدا می كنیم، انرژی و نیروی لازم را در خویش بوجود خواهیم آورد، حال آن كه اگر تنها به یك قطب بپردازیم توان دلخواه را از دست می دهیم. صفاتی كه برای شما قابل قبول است، در باطن شما جایگاه خاصی دارد و مشخص و معلوم است، اما صفاتی را كه از دایره شخصیت خود بیرون كرده اید چه بسا به صورت رؤیا و كابوس به خوابتان می آیند و یا آنها را به سوی دیگران فرافكنی می كنید. به همین علت است كه در بعضی اشخاص صفات خوشایند و یا ناخوشایند می یابید. انجام تمرین های زیر به خودشناسی شما كمك می كند. در مورد پرسش های زیر خوب بیندیشید و با دقت پاسخ دهید:

    ۱- آیا به وضعیت فیزیكی (جسمی) خود رسیدگی می كنید تا بتوانید آن را شاداب و با نشاط نگه دارید؟
    ۲- آیا با حالات جسمانی خود مثل خستگی و بیماری كنار می آیید؟
    ۳- وضعیت عاطفی و هیجانی شما چگونه است؟ آیا آنها را ابراز می كنید یا به احساسی مخالف با احساسی كه دارید، تظاهر می كنید؟
    ۴- عشق خود را چگونه اظهار می كنید؟
    ۵- خشم خود را چگونه اظهار می كنید؟
    ۶- آیا عواطف شما جسمتان را تحت تأثیر قرار می دهد؟
    ۷- آیا می توانید با دیگران برخورد مناسب و همراه با مسالمت و مدارا داشته باشید؟ آیا با دیگران با گرمی و صمیمیت، رفتار می كنید؟ آیا به موقع می توانید خود را از مردم كنار بكشید و در صورت ضرورت از ایشان دور نمایید؟
    ۸- آیا خود را آسیب پذیر و ضعیف نشان می دهید؟ آیا برای آزاد ساختن هیجانات خود نیاز به روان درمانی، رفتار درمانی و یا گروه درمانی احساس می كنید؟
    ۹- آیا احساسات شما تابع شماست و یا شما تابع احساسات خود؟ آیا احساساتتان آشفته و ناگهانی هستند؟ با احساسات خود چگونه كنار می آیید؟
    ۱۰- آیا قواعد ذهنی شما با واقعیت های موجود توافق و هماهنگی دارد؟ آیا نقشه هایی را كه در ذهنتان می پرورید، مبهم و غیر حقیقی می انگارید؟ آیا نیاز دارید كه نقشه های ذهنی خود را با شرایط و اوضاع كنونی وقف دهید؟
    ۱۱- آیا افكار آزاردهنده دارید و یا مسائل و مشكلات را كوچك و بی اهمیت تلقی می كنید و خود را به تغافل و بی خبری می زنید؟
    ۱۲- آیا می توانید روی موضوع خاصی متمركز شوید و یا در دور باطلی قرار می گیرید؟ آیا نیاز به شناخت درمانی دارید تا افكاری روشن، متمركز و منطبق با حقیقت داشته باشید؟
    ۱۳- در تصمیم گیری كدام مركز را برای مشورت انتخاب می كنید و به آن اطمینان دارید؟ تصمیم های عجولانه و شتابزده می گیرید و یا با هیجانات و احساسات خود مشورت می كنید و یا عقل و منطق را ترجیح می دهید(یعنی نظریات مختلف را جمع آوری می كنید تا بتوانید آنها را مورد استفاده قرار دهید)؟

    ۱۴- تصمیم های مهم زندگی خود را بنویسید و كانون تصمیم گیری خود را در هر یك مشخص كنید و بالاخره كانون ارجح را پیدا كنید كه جسمتان است یا قلبتان و یا ذهنتان؟
    ۱۵- هنگامی كه حال خوش و آرامی دارید چه احساس و تفكری نسبت به خود و دیگران و نحوه ارتباط با آنها دارید و اصولاً چه تفاوتی با زمانی كه ناراحت و كج خلق و دلواپس هستید دارید؟ مثلاً قادر به انجام چه كارهایی می شوید كه در موقع بد حالی از عهده آنها برنمی آیید؟
    ۱۶- احساسات، اندیشه ها و رفتارهای خود را در زمانی كه حس می كنید، دارید از هم می پاشید و توان مقابله با مشكلات را از دست داده اید، شرح دهید. ۱۷- با موقعیت های تنش زا چگونه برخورد می كنید و چگونه می كوشید تا با پیدا كردن موقعیت مناسب، خود را از این وضع رها كنید؟ آیا برای رهایی از مشكلی كه آزارتان می دهد به روش های نومیدكننده و بی اثر متوسل می شوید؟
    ۱۸- چه چیزهایی مانع از آن می شود تا نتوانید كار دلخواه خود را انجام دهید و یا آنچه را در دل دارید به زبان نیاورید؟
    ۱۹-چه عواملی شما را از نیرومند شدن و یا عاشق شدن باز می دارد و یا از ابراز احساسات شما جلوگیری می كند و اجازه نمی دهد كه خوش خلق باشید؟ ۲۰- آنچه را كه قادر به انجام آنها نیستید یا اجازه انجام آنها را به خود نمی دهید، به دقت بنویسید. (منظور كارهایی است كه با انجامش می توانید تغییرات اساسی در سبك زندگی و شیوه ارتباطی خود بوجود آورید).
    ۲۱- چه وسوسه هایی در ذهنتان دارید؟ آیا هیچ یك از این وسوسه ها مسبب مشكلات شما نبوده و یا موجب انحراف خلق و خو و ناسازگاری در شما نگشته است؟
    ۲۲- به نظر شما چه خصوصیاتی باعث رشد و بلوغ و كمال فردی می شود؟ آن صفات، ویژگی ها و خصلت ها را فهرست وار بنویسید.
    ۲۳- از مهارت های مذكور در سؤال قبل، كدامیك را دارا و یا فاقد آن هستید؟
    ۲۴- وقتی مضطرب هستید و یا مثلاً دچار خشم و یا هراس شده اید، چه واكنشی نشان می دهید؟ گزینه های زیر را در مورد خود به ترتیب اولویت مشخص كنید: - در خود می خزید و به تفكر می پردازید. - احساساتی می شوید و بدون فكر وارد عمل می شوید. - دیگران را سرزنش می كنید و عیب جو و خرده گیر می شوید. - كارهایی را انجام می دهید كه مطابق تمایلات باطنی شما نیست. - آنچه را كه برای دیگران آشكار است ، انكار می كنید و می كوشید واقعیت را نادیده بگیرید. - و...
    ۲۵- ما برای چه در این دنیا هستیم و هدف و مقصودما از زندگی چیست؟ خیلی واضح و روشن بیان كنید به طوری كه یك موجود غیرزمینی پاسخ شما را درك كند.
    ۲۶- اگر فقط یك سال فرصت زنده ماندن و زندگی كردن داشتید چه كارهایی انجام می دادید؟ چرا از هم اكنون این كارها را انجام نمی دهید؟
    ۲۷- وظایف شما در زندگی چیست؟ احساس می كنید برای چه كاری ساخته شده اید و از عهده چه كاری بهتر برمی آیید؟ جملات زیر را كامل كند: - دوست دارم چه جور آدمی باشم... - دوست دارم چه فعالیت هایی را دنبال كنم... - رسالت فردی من عبارت است از این كه...
    ۲۸- چه توقعاتی دارید؟
    ۲۹- دنیا را چگونه می بینید؟ (مثلاً عقیده بر این است كه دنیا رحم و مروت نمی فهمد. پس چه تاكتیك و شگردی باید به كار برد تا بتوان در این معركه مغلوب حریفان نشویم و در صحنه كارزار پیروز و سربلند شویم؟)
    ۳۰- در زندگی چه اشتباهاتی مرتكب شده اید؟ در ازای از دست دادن بعضی چیزها، چه چیزهایی را بدست آورده اید؟ آیا جزو آن افرادی هستید كه عشق را در جایی كه نبوده، جسته اید؟ مثلاً در غذا و...
    ۳۱- چه هیولایی بر سر راه شما كمین كرده و نمی گذارد تا به شخصیت اصلی و باطنی خود دسترسی پیدا كنید؟ فهرستی از تمام آنچه كه شما را به هراس می افكند، یادداشت كنید (مثلاً از اظهار عقیده می ترسید و یا از عصبانی شدن و ...)
    ۳۲- كدامیك از ترس ها واقعی است و كدام غیرواقعی؟ آیا هنجارهای شخصیتی و باورهای ذهنی شما نیست كه موجب ترس شما می شود (مثل كمال گرایی، اصرار بر آرام و خونسرد بودن، قوی بودن و ...)؟
    ۳۳- اگر شما وارد قلمرو امر و نهی ها شوید و قواعد را بشكنید و یا از این حد و مرز بگذرید، احساس ترس می كنید؟
    ۳۴- برای از بین بردن این ترس چه اقداماتی باید انجام دهید و به چه نیرویی نیاز دارید تا بتوانید با این ترس ها مقابله كنید؟ تمام ترفندها و شگردهایی را كه نیاز دارید، فهرست وار ذكر كنید.
    ۳۵- دو ستون رسم كنید. در ستون اول تمام صفاتی را كه در خود سراغ دارید، بنویسید. در ستون دوم، صفات متضاد را بنویسید، صفاتی كه شما مایل به قبول آنها نیستید. با توجه به پاسخ هایتان به سؤالات فوق، به پرسش های زیر پاسخ دهید.
    ۱- در دل شما چه می گذرد؟ ادراكات و احساسات شما كدام است؟ با خود و دیگران چگونه ارتباطی دارید؟
    ۲- در ذهن شما چه می گذرد؟ باورها، اعتقادات، ارزش ها و افكار شما چیست؟
    ۳- از چه می ترسید؟ (از گزینه های زیر یكی را انتخاب كنید.) الف) ابراز خشم، برخورد كردن، ضعیف بودن ب) نیازمندی، شكست، سطحی بودن ج) درد و رنج، انحراف و كژروی، تهی و پوچ بودن
    ۴- نیازهای شما چیست؟ كدامیك از مجموعه های زیر را ترجیح می دهید؟ الف) نیكوكاری، صلح و آرامش، قدرت ب) عشق، كارایی، اصالت ج) عقل و خرد، وفاداری، شادمانی
    ۵- كدامیك از مكانیزم های دفاعی زیر را غالباً به كار می برید؟ الف) واكنش سازی (تظاهر و وانمود كردن)، اعتیاد، انكار ب) واپس رانی، همسان سازی، درون نگری ج) انزوا، فرافكنی، تصعید

  8. #198
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض رفتار شناسي

    به مجموعه واکنش ها و کنش های پدیده ها، رفتار گفته می شود. شناخت و شناسایی این رفتارها امکان پیش بینی، کنترل و تغییر رفتار پدیده ها را میسر می سازد. در مقوله تجارت و بازار، مطالعه رفتار مشتری، رفتار کارکنان، رفتار سازمان، رفتار رقبا و سایر اجزاء از اهمیت بسزایی برخوردار است که باید با روشهای علمی و تحقیقاتی به آن پرداخته شود. مثلاً بررسی و شناخت رفتار مشتری با محصول، ما را در زمینه تغییر روشهای فروش، تولید، توزیع و قیمت راهنمایی می کند. مطالعه رفتار کارکنان و واکنش های فردی یا گروهی آنان می تواند تحلیل های بسیار مفیدی را برای پیش بینی، کنترل و تغییر هنجارهای رسمی و غیر رسمی درباره شخصیت، ادراک، نگرش، انگیزش، یادگیری و آموزش افراد در اختیار مدیران قرار دهد تا امکان دستیابی به راهکارهای تقویت هنجارها و یا حذف ناهنجارها برای ایشان فراهم آید. سازمانها نیز تحت تاثیر نیروهای محیطی ، دارای واکنش هایی هستند که رفتار سازمانی نام دارند. مواردی چون فرهنگ سازی، جایگاه سازمانی و... از جمله رفتارهای سازمانی هستند که همواره در تحلیل های کلان از یک موسسه و بنگاه اقتصادی، مورد توجه قرار می گیرند.
    مطالعات رفتارشناسی
    برای بررسی و شناخت رفتارها، مطالعات و روشهای فراوانی وجود دارد که در چارچوب روشهای علمی و تخصصی انجام می شود. مثلاً درباره رفتارشناسی نیروی انسانی، کارشناسان علوم مدیریت، روان شناسی و جامعه شناسی مطالعات بسیار عمیقی انجام داده اند و روشهای مناسبی را ابداع کرده اند تا بتوانند وضعیت و علل رفتارهای نیروی انسانی را شناسایی و ارزیابی کنند و راه کارهای مناسب آن را برای تقویت هنجارها و رفع ناهنجاری ها عرضه نمایند. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، توصیه می شود، موسسات و بنگاه های اقتصادی با مشاوره کارشناسان به بررسی رفتارهای فردی، گروهی، و یا سازمانی خود اقدام کنند. در این بخش، برخی از نتایج کلی مطالعات رفتارشناسی را درباره ویژگی های افراد منفعل، متعادل و تعارض آفرین به طور خلاصه مطرح می کنیم.
    ویژگی های فرد منفعل
    افراد منفعل از ویژگی های زیر برخوردارند:
    -زود تحت تاثیر قرار می گیریند.
    -نمی توانند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
    -در مقابل کار شکنی دیگران عکس العمل نشان نمی دهند.
    -دوست دارند به دیگران وابسته باشند.
    -وابستگی خود را به دیگران ناخوشایند می دانند.
    -از پایمال شدن حق خود ناراحت نمی شوند.
    -در مقابل کسانی که به قیمت عدم موفقیت آنان پیروز می شوند، عکس العمل نشان نمی دهند.
    -مصالحه را به مجادله و مشاجره ترجیح می دهند.
    -از کارهای پرجنب و جوش دوری می کنند.
    -با استدلال طرف مقابل زود قانع می شوند.
    -از تغییر وضعیت خود احساس نگرانی می کنند.
    -در صورت تعارض با دیگران، نیازهای طرف مقابل را بر نیازهای خود ترجیح می دهند.
    -در صورت تعارض با دیگران، اختیار حل مسئله را به طرف مقابل می دهند.
    -از تعارض و اختلاف با دیگران دوری و وحشت دارند.
    -علایق خود را رک و روراست بیان نمی کنند.
    ویژگیهای فرد متعادل
    فرد متعادل از ویژگی های زیر برخوردار است:
    -با همکاران خود تفاهم دارد.
    -از روی عمد برای دیگران ایجاد مشکل می کند.
    -نسبت به دیگران پرخاشگری نمی کند.
    -درصدد انتقام جویی از دیگران برنمی آید.
    -واقع گرا است.
    -اشتباهات خود را می پذیرد و درصدد اصلاح آن برمی آید.
    -به دیگران فرصت موفقیت می دهد.
    -وابستگی دوطرفه با دیگران را دوست دارد.
    -پیروزی را تنها برای خود نمی خواهد و از موفقیت دیگران هم لذت می برد.
    -عمدتاً مصالحه را بر مشاجره ترجیح می دهد.
    -منطق طرف مقابل را می پذیرد.
    -در برخورد با مسائل، راه حل های مختلف را به کار می بندد.
    -خواسته های طرف مقابل را همانند خواسته های خود می داند.
    -خود را به جای طرف مقابل قرار می دهد و به مواضع او احترام می گذارد.
    -راه حل های میانه را کارساز می داند.
    -به طور کلی فردی است متعادل، میانه رو،مصلحت گرا،اهل همکاری و بحث منطقی.
    ویژگی های فرد تعارض آفرین
    فرد متعارض از ویژگی های زیر برخوردار است:
    -با همکاران ودربعضی مواقع با همسر خود تفاهم ندارند.
    -از ناکامی دیگران احساس رضایت می کند.
    -خودخواه است.
    -برسرمسائل جزئی خشمگین می شود.
    -کینه توز و انتقام جو است.
    -پرخاشگری را دوست دارد.
    -اشتباهات خود را نمی پذیرد.
    -از مخالفت کردن در جمع لذت می برد.
    -از رک گویی و بدون پرده حرف زدن ابایی ندارد.
    -مشارکت با دیگران را دوست ندارد.
    -همواره سعی دارد خواسته های خود را به دیگران تحمیل کند.
    -وابستگی دیگران را به خود دوست دارد.
    -در برابر نظرهای جمع مقاومت می کند.
    -به دیگران اعتماد ندارد.
    -دائماً احساس شکست می کند.
    -رقابت ناسالم را دوست دارد.
    -در به کرسی نشاندن خواسته های خود اصرار می ورزد.
    -پیروزی خود به قیمت شکست دیگران را دوست دارد.
    -از جریحه دار کردن احساسات دیگران لذت می برد.


    منبع : آچارفرانسه

  9. #199
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    تأثیرات روانی زلزله


    خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات مالی و جانی آن است . زلزله یکی از مخرب ترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است ، که تنها در قرن بیستم بیش از ۳ میلیون انسان را به کام مرگ فرو برده است . زلزله خسارات روحی جبران ناپذیری را بر پیکره بشریت وارد می سازد ، اغلب انسان ها در اثر شوک روحی حاصل از زلزله دقیقاً نمی دانند که چه اتفاقی برای آنها رخ داده است و مدام علت آن را از افراد دیگر جویا می شوند . انسان ها در اثر وقوع زلزله خانه و خانواده و دوستان و بستگان یا به عبارتی منابع مالی و عاطفی خود را از دست می دهند ، زلزله زدگان با از دست دادن خانه و کاشانه خود تمام این مفاهیم و معانی را به یک باره از دست می دهند . آنها بعد از وقوع زلزله نیاز به مراقبت ، حمایت و آگاهی دارند . اما شدت این واکنش های روحی در برخی افراد بسته به نوع شخصیت آنها و عمق مصیبت وارده بیشتر است .
    شوک زلزله:
    در ابتدا باید گفت که چنین حوادثی شوک بزرگی به روان وارد می آورد و کارکرد نرمال و عادی آن را به کل مختل کرده و کنترل فرد را بر رفتار خود ، دیگران و محیط اطراف به طرز چشمگیری کاهش می دهد . چنین حالتی در فرد به چند دلیل ایجاد می شود :
    * زلزله ای که موجب از دست دادن بستگان و ویرانی محل زندگی فرد می شود ، در حقیقت واقعه ای با شدت و عواقب وخیم بسیار است که در مدتی بسیار کوتاه رخ می دهد . مسئله زمان کوتاه و شدت واقعه تأثیری کاری بر کارکرد روان دارد .
    * نکته مهم دیگر این است که چنین پیشامدی به شکل ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ می دهد و فرد را به شدت غافلگیر می کند .
    * چنین اتفاقاتی تأثیر خود را بر تمامی سیستم ( روحی و بدنی ) بر جای می گذارد .
    مراحل شوک به این ترتیب است که زلزله زده ها ابتدا دچار شوک روحی می شوند ، ترس تمام وجود آنها را فرا می گیرد و با ناباوری به محیط اطراف خود نگاه می کنند برخی از آنها دچار اختلالات مربوط به خواب و کابوس های شبانه می شوند برخی دیگر مدام وقایع گذشته را در ذهن خود مرور ، می کنند و برخی به گذشته برمی گردند و احساس می کنند زلزله همچنان ادامه دارد . این افراد برای رسیدن به یک تعادل نسبی سعی می کنند از چیزهائی که یادآور آن لحظات است دوری کنند . در مورد زلزله مطلقاً صحبت نمی کنند . از قرار گرفتن در معرض بوها و صداهای موجود در فضای حادثه خودداری می کنند و از مصاحبت با افرادی که آنها را به یاد روزهای تلخ زلزله می اندازند ، امتناع می ورزند .
    همچنین مشاهده می شود که این افراد از انواع دردهای فیزیکی هم شکایت می کنند . اما زمانی که به پزشکان مراجعه می کنند هیچ علائم و نشانه ای در بدن آنها مشاهده نمی شود . با وقوع زلزله رفتار کودکان نیز تغییر میکند نسبت به روزهای عادی بی قرارتر ، زودرنج تر و پرخاشگرتر و ساکت تر می شوند . در تمام لحظات دوست دارند د رکنار والدین باشند . از بی خوابی رنج می برند و در برخی موارد نیز عادت های کودکی مانند شب ادراری و مکیدن انگشتان مجدداً در آنها نمود پیدا می کند .
    کودکان زلزله زده ممکن است در آینده دچار ترس های متعددی از قبیل ترس از مدرسه ، حیوانات ، تاریکی واماکن محصور شوند البته این واکنش ها در هنگام وقوع زلزله کاملاً طبیعی هستند و اکثر افراد با گذشت یک ماه به حالت طبیعی بازمی گردند . اما با وجود طبیعی بودن این حالات افراد آسیب دیده ناخودآگاه نگران می شوند و احساس می کنند دیوانه شده اند . در این موارد این افراد حتماً باید با یک روانپزشک مشورت کرده تا اقدامات لازم جهت آنها انجام گیرد .

    واحد مرکزی خبر

  10. #200
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض اعتماد به نفس

    مقدمه
    اغلب مردم معناي واقعي کلمه ي "اعتماد به نفس"را به خوبي درک نمي کنند . به همين دليل ان نوع از اعتماد به نفس وخود باوري را که مطلوب ومورد نظرشان است در زند گي تجربه نمي کنند چون فکر مي کنند اعتماد به نفس يعني اين که ايمان واعتماد به موفقيتها يي که در کارها به دست مي اورند. در صورتي که اعتماد به نفس واقعي وحقيقي ان است که قبل از اين که در کاري موفق شويم نوعي اعتماد به توانايي خود براي انجام ان کار داشته باشيم .

    اعتماد به نفس چيست ؟
    "عزت نفس" يک منبع انرژي است . يک چتر وسيعي است که" اعتماد به نفس " زير سايه ان است . اعتماد به نفس يعني ديدن خودبه عنوان فردي توانا با کفايت دوست داشتني ومنحصر به فرد .
    کفايت يعني توانايي که درحد کافي وتسلط بر امور باشد .
    منحصر به فرد يعني با توجه ودر نظر گرفتن تفاوتها ي فردي.
    به تعبير ديگر اعتماد به نفس يعني ان احساس وشناختي که از توانايي هاومحد وديت هاي بيروني ودروني خود داريد .
    بنا براين وقتي که اعتماد به نفس وخود باوري خود را بر اساس ان که وان چه به راستي هستيد ونه بر اساس موفقيت ها و دست يا بي ها يا شکست ها وناکامي هاي خود بنا مي کنيد چيزي را در خود خلق مي نماييد که هيچ کس وهيچ چيز ياراي گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهيم بالا مي توان گفت که اعتماد به نفس واقعي همواره در درون خود شما توليد مي شود نه از بيرون . اعتماد به نفس واقعي زاييده ي تعهد شما به خودتان است . اين تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهيد داد تا به خواسته ها ونيازهايتان برسيد .
    اعتماد به نفس باور شخصي شماست نسبت به روح خودتان به عنوان يک انسان .
    اعتمادبه نفس حقيقت اين نيست که نترسيم . بلکه ان است که بدانيد ومطمئن باشيد با اين که مي ترسيد
    اما بي گمان دست يه عمل خواهيد زد .

    انواع اعتماد به نفس!!!

    * اعتماد به نفس رفتاري
    * اعتماد به نفس احساسي ، عاطفي
    * اعتماد به نفس روحي ومعنوي
    به منظوران که اقتدار شخصي لازم رابه دست اورده ورضايت وغنايي که استحقاقش راداريد تجربه کنيد ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نياز داريدz
    — اعتماد به نفس رفتاري ، به معناي قابليت وتوانايي در عمل کردن وانجام دادن کارهاست . از کارهاي ساده گرفته تا کارهاي
    سخت همانند جامه عمل پوشاندن به روياهايتان . اين همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .
    -- اعتماد به نفس احساسي وعاطفي به معناي توانايي در تسلط وبه کنترل در اوردن دنياي احساس وعواطف شماست .اين که بدانيد
    چه احساساتي داريد ، معناي ان ها را بفهميد وبتوانيد انتخابهاي احساسي درست بکنيد وازخود در مقابل درد و رنج روحي ولطمه ها وصد مه هاي عاطفي محافظت کنيد وبدانيد چگونه روابطي صميمي ، سالم ومانگار خلق نماييد .
    -- سومين نوع از اعتماد به نفس که مهم ترين انها مي باشد ، اعتماد به نفس روحي ومعنوي است . اين نوع از اعتماد به نفس همانا
    اعتماد وايمان شما به جهان هستي وکل افرينش وموجودات است . اين ايمان روحي که زندگي ، هدف ونهايتي مثبت را در پي
    خواهد داشت وشمابه خاطر هدفي اين جا هستيد وزندگي 70 – 80 - 90 ساله تان برروي اين کره خاکي هدف ومقصودي را دنبال
    مي کند .
    اعتماد به نفس ان است که باور داشته باشيد مي توانيد وتوانايي ان را داريد که تمام توانتان رابه کار
    بگيريد وشرايط واوضاع زندگي را ان گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغيير دهيد

    چگونه اعتماد به نفس را در خود تقويت کنيم ؟

    اصل اول - گذشته را بپذيريد وا ينده را دگرگون کنيد
    شما بايد بدانيد که گذشته را نمي توان تغييرداداما اينده هنوز افريده نشده است . اينده چيزي نيست جز انديشه هاي شما وکوشش براي افريدن انها . منظور ما اين است که در بند گذ شته نباشيد نه اينکه از تجربيات ، خطاها وشکستهاي گذشته درس نگيريد .پس بايد عاقلانه به گذشته نگاه کردواند يشه ووقت خودرا صرف چيزي کنيم که توان افريدن ودگرگون ساختن ان را داريم .
    اصل دوم – درباره اهدافتان با خود گفتگو کنيد .
    اهداف را به صورت جملا تي مشخص در اوريد وبه خود بگوييد ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف بايد واقعي ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسي به انها ممکن نباشد ونه پيش پا افتاده که ارزش کوشيدن را نداشته باشند . اهداف معقولي براي هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنيد . موفقييت در اهداف کوتاه شما را براي دست يافتن به اهداف بلند مدت تشويق مي کند و انگيزه تلاش را در شما بيدار مي سازد . همواره اهداف را ياداور شويد تا بخشي از ضمير ناخوداگاه شما گردد.
    اصل سوم – تصميم گرفتن را تمرين کنيد .
    روانشناسان نشان داده اند که کودکاني که در سالهاي اوليه زندگي خود تشويق شده اند تا براي خود تصميم بگيرند از ديگر
    کودکاني که اين موقعييت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتري کسب کرده اند .تمرين تصميم گيري به شما کمک مي کند تا
    نسبت به قدرت قضاوت خود اطمينان بيشتري به دست اوريد ودرنتيجه اعتماد به نفس کامل تري کسب نماييد . مهم تصميم گيري
    است . يادتان باشد که قضاوت درست نتيجه تجربه است وتجربه خود نتيجه چندين قضاوت نادرست . بنابراين از هرفرصتي براي تصميم گيري استفاده کنيد واين نيرو را در خود پرورش دهيد .
    تصميم گيري مستلزم خطر پذيري واحساس مسئوليت است

    اصل چهارم – نتايجي را که مي خواهيد مجسم کنيد .
    تصوير روشني را از انچه مي خواهيد به دست اوريد ، داشته باشيد اين کار باعث مي شود تا انرژي خودرا بران هدف متمرکز کنيد . اين برخورد تصويري باهمه ارمان ها واهداف براي شما مفيد است وياري تان مي دهد تا کم کم زمينه هاي -دست يابي به انها را فراهم سازيد .
    اگر مي خواهيد از شر خصلتي رها شويد خودر ا در حالتي تصور کنيد که از ان خصلت هيچ اثري در شما نيست . همين تصوير وتکرار ان وانجام دادن تمرينهاي اصلاحي به شما کمک مي کند تا از ان خصلت نا خوشايند رها شويد . اين کار خيال پردازي ، بي خاصيت نيست بلکه واقعيت روانشناختي پذيرفته شده اي است که به بسياري کسا ن ياري رسانده است .
    اصل پنجم – دربرخي زمينه ها متخصص شويد .
    آگاهي عمومي لازمه زندگي فردي واجتماعي است اما کافي نيست . براي پيشرفت در زندگي فردي وحرفه اي شما بايد در زمينه هايي متخصص ومنحصر به فرد باشيد . همين نکته که شما چيزي مي دانيد وديگران نمي دانند به شما اعتماد به نفس مي دهد . بايد اموزش مداوم را به عنوان يک اصل در زندگي خويش بپذيريد .

    ofc.ir
    Last edited by ghazal_ak; 15-12-2007 at 17:35.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •