در ساغر تو چيست که با جرعه ی نخست
هشيار و مست را همه مدهوش مي کني
مِي جوش مي زند به دلِ خُم بيا ببين
يادي اگر ز خونِ سياووش مي کني
در ساغر تو چيست که با جرعه ی نخست
هشيار و مست را همه مدهوش مي کني
مِي جوش مي زند به دلِ خُم بيا ببين
يادي اگر ز خونِ سياووش مي کني
ید بیضای جمالش چو بیند زاهد
ترک سجاده و تسبیح و عصا چون نکند
نسیمی
دريا منم، اگر تو دلی، پس شتاب کن
آماده شو برای خطرها، بزن به من
حالا که سرنوشتِ درختی به دست توست
محکم تر از تمام تبرها بزن به من
نه من برآن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
در انتظار ديدنِ تو مانده ام هنوز
انگار با تو وقتِ قرارم نمي رسد
من لحظه لحظه بي تو در اين شعر مُرده ام
از تو صداي پا به مزارم نمي رسد
در دبستان اذل ، حُسن تو ارشادم کرد # بهر صیدم ز کرم ، لطف تو امدادم کرد
نفس بد سیرت من ، مایل باطل بود # فیض بخشی تو از دست وی ازادم کرد
دوباره به اين خيمه تک مي زني
به زخم دل من نمک مي زني
کبوتر شدم سنگ انداختي
بلور دلم را ترک مي زني
کسی میتون کامل این شعر رو به من بگه
نام نیک دگران زنده نگه دار تا نامت به نیکی بماند
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد ؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد ؟
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست ؟
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد ؟
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد ؟
دور ای دعوالر اصلانی
ابوالفضلیم،علمداریم
آخان سو تک قیزیل قانی
ابوالفضلیم,علمداریم
دئیم دوتمیر دیلیم قارداش
دور ای آرخام،ائلیم قارداش
سینیب سنسیز بئلیم قارداش
ابوالفضلیم،علمداریم
...
قالیب صرّاف بیچاره
محیط غمده آواره
ئوزین قیل دردینه چاره
ابوالفضلیم،علمداریم
صرّاف تبریزی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)