شما مطالب زیادی با عناوین هوش آب، تاثیر موسیقی بر آب، با احساس بودن آب یا پیامهای آب در وب فارسی پیدا میکنید
متاسفانه بسیاری از وبلاگنوسهای دیگر نیز جوگیر شده و آن را در همه جا کپی پیست کرده اند و با علاقه پذیرفته اند. کتابهایی هم در این زمینه به فارسی ترجمه شده است. با این همه آیا این مساله علمی است و حقیقت دارد؟ متاسفانه خیر. در ادامه میبینیم چرا.
ابتدا پیش از هر چیز به برخی منتقدان بگویم که من این مسائل را تنها از این جهت قبول نمیکنم که مبنای درست علمی ندارند و توسط مدارک علمی پشتیبانی نمیشوند. متاسفانه بسیاری مفهوم مدرک علمی و روش علمی را اشتباه متوجه میشوند. چه بسا تا اسم یک دانشمند خارجی یا انرژی و کوانتوم و.. می آید فکر میکنند آن چیز علمی است و آن را بیدرنگ میپذیرند. من با این مخالفم.
میروم سر اصل مطلب. ایده هوشمند بودن آب توسط فردی ژاپنی به نام «ماسارو ایموتو» مطرح شده است. این فرد ادعا میکند که بر اساس آزمایشهایش، آب درک و احساس دارد. مثلا میگوید اگر شما به یک لیوان آب با عشق و علاقه نگاه کنید! و سپس آن را سرد کنید، بلورهای آن قشنگتر میشوند! یا با دعاکردن و گفتن واژههای خاص، آب واکنش ویژه ای انجام میدهد. یکی دیگر از ادعاهای ایموتو این است که روی چندین ظرف آب، تعدادی برچسب چسبانده. روی برخی از این برچسبها واژگان خوب مانند سلامتی و دوستی و… نوشته و روی برخی دیگر واژگان زشت و پلید مانند کشتن و خشونت و… . حالا او ادعا کرده که آب مفهوم نوشته روی کاغذ را میفهمد و ساختاری بر اساس آن پیدا میکند.
به ادعای ایموتو بر روی ظرف سمت راستی واژه «مادر ترزا» و بر چپی «آدولف هیتلر» نوشته شده است؛ در نتیجه بلور سمت راستی زیبا و سمت چپی زشت شده! (هرچند من نمیدانم چرا مادرترزا را مثال زده! )
خب حالا چند مطلب هست! ابتدا بگذارید ببینیم این آقای ایموتو که در منابع فارسی از او به نام دانشمند ژاپنی یاد شده که هست و چه تحصیلاتی دارد. بد نیست بدانیم که ایشان در دانشگاه یوکوهاما در رشته ارتباط بینالملل تحصیل کرده که هیچ ارتباطی به دانش طبیعی ندارد! درضمن یک مدرک دکترا هم در رشته طب جایگزین “Alternative Medicine” از یک موسسه غیر معتبر در هند دارد! (در پرانتز بگویم که این طب جایگزین آنقدر رشته غیرعلمی و چرندی است که در دانشگاههای معتبر جهان ارائه نمیشود. طب جایگزین به طور خلاصه طبی است که با طب معمول علمی متفاوت است؛ برای نمونه هومیوپاتی که یک روش غیرعلمی است).
پس نخستین مطلبی که میآموزیم این است که هرکجا نام دکتر و دانشمند شنیدیم، زود باور نکنیم! شوربختانه در ایران به ویژه رایج است که تا اسم دکتر مهندس (آن هم از نوع خارجی) میآید، انگار دیگر آخر خط است و هرچه گفته درست است! البته این مشکل جهانی است. گول دانشمندنماها را نخورید! با پیشرفت دانش، شمار شیادانی که دانشنما را به جای دانش جا میزنند زیاد شده است. به نظر من چنین افرادی تنها به تخریب دانش واقعی میپردازند.
برویم سر اصل مطلب. ایرادهای این ادعای غیر علمی بسیار است. به چند نکته اشاره میکنم:
- ۱. یعنی چه که ساختار آب زشت و زیبا میشود! معیار زشتی و زیبایی چیست؟
- ۲. از کجا معلوم این تصاویر در شرایط کاملا یکسان گرفته شده باشند؟ مثلا در تصویر سمت چپ معلوم است که کمی دیرتر آب شده و ظاهر آن به این شکل درآمده است.
- ۳. ایموتو از دادن تمام عکسها و روش به کار برده شده خودداری کرده است.
- ۴. آزمایش بدون جهتدهی “Double-blind” (یعنی اینکه پیشبینی روی نتیجه تاثیر نگذارد) نبوده است. ایموتو میدانسته که چه واژگانی روی جداره شیشهها نوشته شده اند و در نمونهها آنهایی که به نظرش به آن احساسات یا کلمات میخورده دستچین کرده و بقیه را بیخیال شده است! (این روش به شدت غیر علمی است).
- ۵. در این آزمایش راه کاملا برای انواع خطاهای انسانی باز است. خود ایموتو هم بارها اعلام کرده که دانشمند نیست و عکسها را براساس نظر شخصی انتخاب کرده است.
درباره دانشنما
خلاصه اینکه کاری که ایموتو انجام میدهد، دانش نیست، شبیه دانش است. ولی متاسفانه اینطور مسائل در میان بسیاری علم تلقی میشود. نظریه دادن در جهان دانش به این راحتیها نیست که یک نفر از روی بخار معده نظر دهد و حرفش مورد قبول واقع شود. کار علمی بسیار سخت و طاقتفرساست. ابتدا پدیدهای مشاهده میشود و پرسشهایی مطرح میشوند. بعد فرضیههایی به وجود میآیند که آزمونپذیرند. آنگاه آزمایشهای بسیاری انجام میگیرد. پس از آن فرضیههای ناسازگار حذف میشوند و پس از رسیدن به یک فرضیه، بارها و بارها آزمایش میکنند. تازه بعد از اینها مساله توسط همکاران دیگر که معمولا میخواهند آدم را ضایع کنند! بارها و بارها آزمایش میشود و تمام تلاششان را میکنند تا از نظریه اشتباه بگیرند! بعد از آن تازه دانشمند جرات میکند سرش را بالا بگیرد و چیزی را اعلام کند. تازه پس از آن باز هم کار تمام نمیشود و پژوهشها ادامه پیدا میکند. ادعاهای غیرعلمی و دانشنما این مراحل را طی نمیکنند و به همین دلیل جدی گرفته نمیشوند. معمولا هم دانشنماها «ابطالپذیر» نیستند یعنی ردشدنی نیستند، که در این صورت به هیچ دردی نمیخورند. همچنین تکرارپذیر نیستند.
دیگر آنکه ادعاهای شبه علم معمولا گنگ، کلی، مبهم، شاعرانه، عارفانه و احساسی هستند و با زبانی چرب و نرم و با استفاده از واژگان دهنپرکن علمی ارائه میشوند. به همین دلیل هم معمولا مقبول کسانی میافتند که علاقه زیادی به مسائل روحانی و ماوراطبیعه دارند. آنها معمولا با تحریف واژگان و با استفاده از اصطلاحات علمی سعی میکنند ادعای خود را درباره ماوراطبیعه یا هر چیز دیگر موجه جلوه دهند. پایان سخن اینکه هر وقت کسی از عباراتی چون «ارتعاشات انرژی کوانتومی» یا «میدانهای بسیط انرژی» و دیگر عبارات کلی و نامفهوم اینچنینی استفاده کرد، بهتر است کمی شک کنید!
جهان واقعی و دانش واقعی بسیار جالبتر، زیباتر، عمیقتر، شگفتانگیزتر و آرامشبخشتر از این چیزهاست. این پست را با گفته یکی از دانشمند بزرگ دوران ما، «کارل سیگان» به پایان میبرم: اما زندگی، نظاره آنی و گذرای عجایب این جهان شگفتانگیز است. جای تأسف است که بسیاری با رویای توهمات روحانی از دستش میدهند.
دوستان عزيزم ، خردگرا باشيد.