من از اسیدپاشی طرفداری نکردم عزیز، چندبار باید اینو بگم؟
اگر من هم به شکل شما اینقدر واضح و عمومی ابراز تنفر میکردم الان اخراج شده بودم بدون شک! متوجه سطح دموکراسی اینجا شدم!
بله تابو است محض اطلاع شما. این هم نشون میده متاسفانه شما در این کشور فقط حضور فیزیکی دارید، ذهنتون جای دیگر است و متوجه مقررات وضع شده نیست!!
بنده سعی در توجیه رفتار اسیدپاش نداشتم. بنده دارم به سیر اتفاقاتی که باعث شده اسید در صورت شخص مضروب پاشیده بشه اشاره می کنم. شماها همتون صرفا دوست دارید بنده رو طرفدار این موضوع جلوه بدید بعد هم با شلیک اتهامات به سوی من ناراحتی های خودتون رو سر من تخلیه کنید!! (طبیعی هم هست). اما باید خدمتتون عرض کنم سیبل اشتباهی را هدف گرفتید و در ادامه توضیح خواهم داد که چرا. مع الوصف، تعداد تشکرات هم قیامت دیدنیه، جامعه داره به کجا میره
بله متوجه این هستم که در برخی موارد حسب مصلحت بعضی افراد "در این انجمن نمی شود بررسی فقهی داشت" می تواند بخوبی نقش یک
سپر را ایفا کند. حادثه ای که اتفاق افتاد شامل ابعاد وسیع دیگری بغیر از هنجارهای اجتماعی است عزیز، اما شما صرفا می خواهید از بعد اجتماعی بررسی اش کنید و در نهایت محکومش کنید. بله درست حدس زدید، ما درون یک جامعه ء اسلامی زندگی می کنیم که دارای قوانین وضع شده و چارچوبهای خاص خود می باشد که اگر دوست داشته باشید می توانم در اینجا قرار دهم بعید میدانم تابحال قوانین اسلامی کشور را مطالعه کرده باشید.
تعریف بنده از تابو همان تعریف فرهنگنامه است:
"کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیتهای شرعی یا عرفی ناپسند است."
1) بله اگر تابو مثل الان در مقررات وضع شده باشد، از لحاظ قانونی دلیل کافی برای برخورد و مجازات است. (مسئله را شخصی نکنید، داریم به صورت کلی صحبت میکنیم)
شما از کجا می دانید این کار توسط افراد عادی جامعه و نه مجری قانون انجام گرفته است؟ خواهش می کنم منبع موثق بیاورید چون بنده هنوز چنین چیزی ندیده ام.
2) ؟؟؟؟؟
لطفا یکبار دیگه مثالتان را مطالعه اش کنید. جنابعالی اول فرمودید فقط ادم خوار ها اجازهء رفت و آمد در خیابان را داشته باشند (که این یعنی چنین قانونی در قوانین آن منطقه آورده شده) بعد فرمودید آیا عاقلانه این است که با آدم خوارها برخورد شود یا با...؟
اما فارغ از اشتباه، متوجه منظور اصلی شما شدم. چنانچه آدم خوارها باعث اغتشاش باشند، و چنانچه
بتوانیم آنهارا از بین ببریم (و مطمئن باشیم آسیبی به خودمان نمیرسد و مطمئن باشیم که آنها به طور کامل از بین خواهند رفت) باید با آنها برخورد شود.
بله حذف صورت مسئله در برخی موارد می تواند راه مناسبی باشد. در ادامه...
و اما چنانچه در توان شما نباشد که با آدم خورها برخورد کنید و آنهارا از بین ببرید، با هر اقدام احمقانه ای نه تنها به موفقیت نمی رسید، بلکه جان خود را هم بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ سودی از دست خواهید داد! وقتی توان مقابله با آدم خور ها موجود نیست، خارج نشدن از خانه می تواند بهترین و البته عاقلانه ترین راه حل باشد!
در مورد اسیدپاشی بگم خدمت حضرت عالی و باقی افراد که اینجا اینقدر راحت توهین می کنند بدون برخوردی از سوی مسئولین انجمن، شما دارید از یک دیدگاه به حرف من نگاه می کنید (و خیال میکنید بنده اسیدپاشی را از طریق فقه
توجیه میکنم! بسی جای ناراحتی داره این) من از دیدگاه دیگه حرف رو زدم. با یک مثال توضیح بدم.
ما در رانندگی قوانینی داریم. قوانین حق تقدم یا عبور عابر پیاده را مثلا ً در نظر بگیرید. فردی داره در امتداد خط عرضی و محل مجاز از خیابان رد میشه، ناگهان ماشینی با سرعت به ایشان نزدیک میشه، اما ایشان صرفا به پشتوانهء اینکه "قانون حق عبور و تقدم رو به شخص پیاده ای میده که از روی خط عرضی میگذره میده"، بدون کوچکترین مراقبتی نسبت به ماشین به کار خودش ادامه میده و خیلی شانس میاره که ماشین نمیزنه لهش کنه.
این فرد تا مرگ فاصله ای نداشت. استدلالش چه بود؟ "از لحاظ قانونی حق با من است". شخصی نیست به او بگوید "بندهء خدا!! اگر ماشین میزد شمارا می کشت اونوقت قانون به چه درد شما میخورد؟! باعث نجات شما میشد بعد از مرگ؟!! "
ماجرای حجاب و اسیدپاشی تفاوت چندانی با تمثیل بالا نداشت. فرد بیحجاب بیرون میاد از خانه، با این استدلال شما که میگید از لحاظ اجتماعی
حق من است که هرجور که دوست دارم لباس خود را بپوشم و هیچ بنی بشری هم نمی بایست مسدع اوقات شریفم در خیابان شود. (بگذریم که خلاف مقرراست هم هست) اما همین شخص وقتی بهش اسید پاشیده میشه، دیگه اون
حق به چه دردیش میخوره؟ پس بی دقتی خود شخص این مصیبت را برایش به بار آورده. در اینجا کاری به منظر فقهی قضیه هم نداشتیم و نداریم. شما به من بگو اهمیت و ارزش کدام یک بالاتر است:
1- اینکه شخصی بگوید حق من است که هرجور که دوست دارم در خیابان راه بروم و لباس بپوشم. و در نهایت با این دیدگاه جان خودش را از دست بدهد.
2- اینکه شخص کمی مراقب خود باشد و با اینکه می داند آزادی پوشش حق بدیهی اوست، باید محتاط باشد و بداند که عدم احتیاط میتواند باعث بروز خطرات جانی بشود.
یعنی شما صرفا حاضرید در خیابان راه بروید با هرپوششی چون میدانید این حق شماست؟ و آن حق را بر هرگونه آسیب دیدگی و صدمات جسمی رجحان میدهید؟
عزیز! چه حق با شما باشد چه نباشد، همیشه اولویت با جان انسان است. اینطور نیست که اسیدپاش هنگامی که میخواهد اسید بپاشد قبلش از شما سوال کند "ببخشید ایا شما آزادی پوشش را حق بدیهی خودتان میدانید یا خیر؟" بعد شما پاسخ بدهید "بله آزادی پوشش حق من است" و بعد اسیدپاش بگوید "خیلی ببخشید مزاحم شما شدم، خدانگهدار" و بعد بدون هیچکاری شما را ترک کند؟ و همین اسیدپاش برود اسید را در صورت شخص بی حجاب دیگری بپاشد که در جوابش بگوید " خیر آزادی پوشش حق من نیست"
وقتی بنده حرف از علت و معلول میزنم دارم به اولویت جان شما در برابر حق/عدم حق شما اشاره میکنم عزیز جان. ما کاری نداریم حق شما هست یا نیست، اسیدپاش هم به این کاری ندارد و در نهایت کار خود را در قبال شخصی که از نظرش بی حجاب باشد، انجام میدهد!!!
رجوع به عرایض بالا.