تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 15 اولاول 123456789 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 147

نام تاپيک: مریم حیدر زاده

  1. #41
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    يك سبد آرزوي كال


    كاشكه يه روز با همديگه سوار قايق مي شديم
    دور از نگاه ادما هر دومون عاشق مي شديم
    كاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا مي گرفت
    گلاي سرخ دلمون كاش بوي دريا مي گرفت
    كاش تو هواي عاشقي ليلي و مجنون مي شديم
    باد كه تو دريا مي وزيد ما هم پريشون مي شديم
    كاش كه يه ماهي قشنگ براي ما فال م يگرفت
    برامون از فرشته ها امانتي بال مي گرفت
    با بال اون فرشته ها تو آسمون پر مي زديم
    به شهر بي ستاره ها به آرومي سر مي زديم
    شب كه مي شد امانت فرشته ها رو مي داديم
    مامونو مي بستيم و به ياد هم مي افتاديم
    كاشكه تو درياي قشنگ خواب شقايق مي ديديم
    خواب دو تا مسافر و عشق و يه قاشق مي ديدم
    كاشكه مي شد نيمه شب با همديگه دعا كنيم
    خداي آسمونا رو با يك زبون صدا كنيم
    بگيم خداي مهربون ما رو ز هم جدا نكن
    هرگز به عشق ديگري ما رو مبتلا نكن
    كاش مقصد قايق ما يه جاي دور و ساده بود
    كه عكس ماه مهربون رو پنجره اش افتاده بود
    كاش اومجا هيچ كسي نبود
    يه وقتي با تو دوست بشه
    تو نازنين من بودي مثل حالا تا هميشه
    كاشكه به جز من هيچ كسي اين قدر زياد دوست نداشت
    يا كه دلت عشق منو اول عشقاش مي گذاشت
    كاش به پرنده بودي و من واسه تودونه بودم
    شك ندارم اون موقع هم اين جوري ديوونه بودم
    كاش تو ضريح عشق تو يه روز كبوتر مي شدم
    يه بار نگاه مي كردي و اون موقع پر پر مي شدم
    كاش گره دستامونو اين سرنوشت وا نمي كرد
    كاش هيچ كدوم از ما دو تا هيچ دوستي پيدا نمي كرد
    كاش كه مي شد جدايي رو يه جايي پنهون بكنيم
    خاراي زرد غصه رو از ريشه ويرون بكنيم
    كاش كه با هم يه جا بريم كه آدماش آبي باشن
    شباش مثه تو قصه ها زلال و مهتابي باشن
    كاشكه يه روز من و تو رو تو دريا تنها بذارن
    تو قايق آرزوها يه روز مارو جا بذارن
    اون وقت با لطف ماهيا دريا رو جارو بزنيم
    بسوي شهر آرزو بريم و پارو بزنيم
    بريم يه جا كه آدماش بر سر هم داد نزنن
    به خاطر يه بادبادك بچه ها فرياد نزنن
    بريم يه جا كه دلها رو با يك اشاره نشكنن
    بچه ها توي بازيشون به قمريا سنگ نزنن
    جايي كه ما بايد بريم پشت در زندگيه
    عادت مردمش فقط عشقه و آشفتگيه
    چشمامونو مي بنديم و با هم ديگه مي ريم سفر
    يادت باشه اينجا هوا غرق يه دلواپسيه
    اما از اينجا كه بريم فقط گل اطلسيه
    ترو خدا منو بدون شريك شادي و غمت
    مثل هميشه عاشقت مثل گذشته مريمت

  2. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    پيمان سبز


    آن روز در نگاه تو و خنده بهار
    مي شد به منتهاي شكفتن اشاره كرد
    مي شد ميان چشمك ياس و نسيم صبح
    ل را فداي چشم نجيب ستاره كرد
    هر صبح با صداي تو بيدار مي شوم
    در قلب من هميشه مي آيد صداي تو
    هر چه نگاه عاطفه و اشك شبنم ست
    با قطره هاي ساكت باران فداي تو
    اي انتظار خسته گل هاي رازقي
    تو يادگار ميخك و ياس و شقايق ي
    تو بردي از ميان سكوتم دل مرا
    تو معني سرودن پاك حقايقي
    تو جاده رسيدن قلبي به آسمان
    من بي تو ذره ذره بدان آب مي شوم
    تا سرزمين سبز تجسم مي آيم و
    در بين راه عاشق مهتاب مي شوم
    تو با وفاترين افق دور مبهمي
    يادت كنار ساحل دل تاب مي خورد
    هر قوي تشنه اي كه ترك مي خورد دلش
    از بركه لطيف دلت آب مي خورد
    نقاشي تمام افقهاي عالمي
    نقاشي ام بدون تو بي رنگ مي شود
    در شعر من هميشه تو معناي بودني
    قلب غزل براي تو دلتنگ مي شود
    تو قصه مهاجرت غم ز شهر عشق
    تو ماندني ترين گل خوشبوي ميخكي
    تنها تو بال عاطفه را ناز ي كني
    تو مهربان ترين گل زيباي پيچكي
    تب مي كند بدون تو احساس پاك عشق
    جز تو چه كس نگاه مرا ناز ميكند
    جز تو چه كس نگاه مرا ناز ميكند
    جز تو چه كس كنار دلم مي نشيند و
    روح مرا روانه پرواز ميكند
    هر وقت شهر پنجره ها باز ميشود
    من ابتداي نام ترا گوش مي كنم
    وقتي به عشق مي رسم از لذت نگاه
    غم را به حرمت تو فراموش ميكنم
    آن لادني كه كاشته اي در دلم هنوز
    گاهي دلش براي دلت شور مي زند
    پروانه اي ز باغ تبسم مي آيد و
    دل را به سوي شمع پر از نور مي زند
    احساس من هميشه پر از قطره هاي عشق
    قلبم بدون نام تو دلگير مي شود
    هر صبح نغمه هاي من و قلب عاشقم
    بر برگ هاي عاطفه تكثير مي شود
    تو بهترين حكايت گل هاي نرگسي
    با چشم تو نگاه پر از ياس مي شود
    در لا به لاي عاطفه هاي نوازشت
    عطر نجيب خاطره احساس مي شود
    تا آخرين نگاه به ياد توام بدان
    دل هر چه مي كند همه آن براي تو
    قلب مرا كه برده اي و رفته ام ز دست
    قلب تمام عشق پرستان فداي تو

  4. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #43
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    زندگي

    در حيرتم ز ثانيه هاي بهار عمر
    در حسرت عبور شكيباي زندگي
    در انتظار طايفه سبز بودنم
    در انتظار رويش ميناي زندگي
    در زندگي تمام غزل ها سراب بود
    شعري نماند در دل شيداي زندگي
    تو تا كنون تراوش يك اشك ديده اي
    كه پر كند سراسر درياي زندگي
    شب تا سحر ميان نقابي ز فاصله
    من بودم و تفكر فرداي زندگي
    آن دور دست كوچه آلاله هاي سرخ
    يك كودك آمده به تماشا ي زندگي
    پس زندگي چه بود جز آهنگ يك نفس
    موسيقي تبسم و غوغاي زندگي
    اي كاش مي شد از گل آلاله كلبه ساخت
    در آن نشست و رفت به دنياي زندگي
    مفهوم زندگي نه به معناي بودنست
    در يك گل است لذت معناي زندگي
    يك جرعه عشق با كمي از شهد عاطفه
    اينست راز سبز مداواي زندگي
    گلدان لاله هاي شفق خشك شد ز غم
    در انتظار ياس شكوفاي زندگي
    من ماندم و كبوتر و يك باغ آرزو
    در جستجوي لذت و گرماي زندگي
    يعني كجاست آن سر دنياي آرزو
    كم كهن ز شرح حال دارزاي زندگي

  6. #44
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    پاييز و بچه ها

    مهر آمد و دوباره گلستان سبز عشق
    با عطر ياد و خاطره هايش چعه ديدني ست
    آهنگ پاك زمزمه غنچه هاي ناز
    از لابه لاي وسعت سبزش شنيدني ست
    مهر آمد و تبسمي از جنس نو بهار
    روي لبان پاك و لطيف بنفشه هاست
    گلبوته هاي شادي و شور و نشاط و عشق
    دسته گلي ست آبي و در دست بچه هاست
    مهر آمد و طلوع نجيب و بهاريش
    در جاي جاي دفتر دل سبز و ماندني ست
    شعر بلند خاطره هاي بهار شوق
    در روزهاي آبي و بي كينه خواندني ست
    مهر آمد و نويد شكفتن و يك حضور
    دل ها همه به پاكي برگ شقايق ست
    مي گفت باغبان كه بدانيد قدر آن
    چون بهترين و سبزترين دقايق ست
    در گلستان سبز پر از عطر ياس عشق
    آينه هاي عشق و صفا رو بروي ماست
    مهر آمد و درين تپش قلب زندگي
    پرواز تا شكفته شدن آرزوي ماست

  7. #45
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    عشق يعني


    اي پناه قلبهاي بي پناه اي اميد آسمان هاي غريب
    اي به رنگ اشك هاي گرم شمع اي چنان لبخند ميخك ها نجيب
    اي دواي درد دلهاي اسير اي نگاهت مرهم زخم بهار
    اي عبور تو غروب آرزو اي ز شبنم هاي رويا يادگار
    كوچه دل با تو زيبا ميشود
    تو شفا بخش نگاه عاشقي
    مهرباني نازنني مثل عشق
    با تمام شاپرك ها صادق ي
    چشم هايت مثل رنگين كمان دست هايت باغ پاك نسترن
    قلب اقيانوسي از شوق و نگاه با دلت پروانه شد احساس من
    قلب من يك جاده تاريك بود
    با تو قلبم كلبه پيوند شد
    اشك هايم مثل نيلوفر شكفت
    حاصلش يك آسمان لبخند شد
    مرز ما گلداني از احساس شد
    تو گلدان پيچكي از عاطفه
    تو شدي راز شكفتن
    من شدم برگ سبز و كوچكي از عاطفه
    اي تماشاي تو يك حس لطيف
    بي تو فرش ك.چه هاي باراني ست
    بي تو صد نيلوفر عاشق هنوز
    در حصار عاشقي زنداني ست
    قلب من تقديم چشمان تو شد
    عشق يعني تا ابد آبي شدن
    عشق يعني لحظه اي باراني و
    لحظه اي شفاف و مهتابي شدن
    عشق يعني لذت يك آرزو
    عشق يعني يك بلاي ماندگار
    عشق يعني هديه اي از آسمان
    عشق يعني يك صفاي سازگار
    عشق يعني با وجود زندگي دور از آداب مردم زيستن
    عشق يعني لحظه اي خنديدن و
    سال ها اشك ندامت ريختن
    عشق يعني زنگ تكرار نگاه
    عشق يعني لحظه اي زيبا شدن
    عشق يعني قطره بودن سوختن
    عشق يعني راهي دريا شدن
    هر چه هست اين عشق صد ها قلب صاف
    با حضورش ‌آبي و بي كينه است
    عشق يعني سبز بودن تا ابد
    عشق رنگ نقره آينه است
    تو گل گلدان قلب من شدي
    عشق شد يك برگ از گلدان تو
    در بهار آرزوها مي دهد
    ميوه هاي عاطفه چشمان تو
    چشمهايم باز باراني شدند
    قلبم اما گشت درياي ز عشق
    دل گذشت از كوچه هاي خاطره
    ر.ح شد مضمون و معنايي ز عشق
    بايد از آرامش دل ها گذشت
    شادمان چون لحظه ديدار شد
    بهترين تسكين دل اين جمله است
    بايد از پيوند تو سرشار شد

  8. #46
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
    نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
    من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
    نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم
    حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم
    با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
    شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
    نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
    نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببینم
    نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
    یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
    اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش
    پیغام واسش فرستادم بیا بازم منو بکش
    نسد که نشکنه بازم این چینی شکستنی
    هیچ جای دنیا ندیدم هیچ جای دنیا ندیدم
    عجب چشای روشنی
    باور نکرد یه موژشو به صدتا دریا نمیدم
    یه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنیا نمیدم
    راست میگه هر چی اون بگه راست میگه هر چی اون بگه
    من کجا و دیوونگی
    چه جوری به حرفش گوش کنم
    اون گفت بچسب به زندگی
    خلاصه آخرش نشد ما گل سرخ رو بو کنیم
    اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
    نشد یه بار برسم به آرزوهای محال
    یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه کال
    نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
    گذشته کار از کارمون
    دیر شده به خدا قسم
    نشد به موقع این کویر ابری بشه بارون بگیره
    نشد خودش آینه که هست بیاد و شمعدون بگیره
    نشد بپاچم زیر پاش عطر گل محمدی
    نشد بهم جواب بده
    حتی بهم بگه بدی
    نشد دوستت دارم بگه
    به من که نه به دیگری
    نشد یه بارم رد بشه
    از روی شعرا سرسری
    نشد یه کاری بکنه
    که بدونم دوستم داره
    آتیش گرفتم و یه بار
    نگام نکرد بگه آره
    نشد یه بار حرف بزنه
    نزاره پای سرنوشت
    نشد یه شب نگم خدا الهی که بره بهشت
    نشد بشه یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم
    نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
    نشد بره
    نشد نره
    نشد بخواد
    نشد بیاد
    نشد ولی
    شاید بشه
    واسم دعا کنید
    زیاد
    از شما پنهون نکنم
    یه حرفهایی بهم زده
    گفته همین روزا میاد
    اما هنوز نیومده
    قصه داره تموم میشه
    مثل تموم قصه ها
    فقط واسم دعا کنید
    اول خدا بعدا شما
    قصه داره تموم میشه
    مثل تموم قصه ها
    فقط واسم دعا کنید
    اول خدا بعدا شما

  9. #47
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    ّلا لا لا لا نخواب سودی نداره

    همون بهتر که بشماری ستاره

    همون بهتر که چشمات وا بمونه

    که ماه غصه اش نشه تنها بيداره

    لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت

    نميدونم به کارون يا خزر رفت

    فقط دردم اينه مثل هميشه بدون اطلاع و بی خبر رفت

    لا لا لا لا نخواب ميدونه جنگه

    دست هر کی ميبينی يه تفنگه

    يه عمره دور چشماش گشتم اما نفهميدم که اون چشما چه رنگه

    لا لا لا لا نخواب زندونه دنيا سر ناسازگاری داره با ما

    بشين باز هم دعا کن واسه اون که ما رو اينجا گذاشت تنهای تنها

    لا لا لا لا نخواب اون راه دوره خدا ميدونه که حالش چه جوره

    توی خلوت ميگم اينجا کسی نيست خداييش که دلم خيلی صبوره

    لا لا لا لا نخواب تيره است چراغم مثل اتشقشان ميمونه داغم

    به جون گلدونا کم غصه ای نيست

    هزار شب شد هزار شب شد نيومد باز سراغم

    لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نيست

    دل ديوونه داشتن که خطا نيست

    ميگن دست از سرش بردار نميشه اخه عاشق شدن که دست ما نيست

    لا لا لا لا نخواب تنها ميمونم کاش اون قدر چشماتو بدونم

    چرا چشمات پر خشم عزيزم مگه من مثل اون نامهربونم

    لا لا لا لا نخواب ماه رو نگاه کن

    من اسفند رو ميارم تو دعا کن

    بگو برگرده پيش ما بمونه کتاب حافظ رو بردار و وا کن

    لا لا لا لا نخواب سرما تو راهه هميشه عمر خوشبختی کوتاهه

    ميگن با يه فرشته اونو ديدن دروغه جون دريا اشتباهه

    لا لا لا لا نخواب تلخ جدايی کمر خم ميشه زير بی وفايی

    تو بيدار باش همه تو خواب نازن برای کی بخونم پس لالايی

    لا لا لا لا نخواب تنهايی زرده اگه طولانی شه مثل يه درده اگه چشم انتظار باشی که

    هيچی دروغ ميگی به دل که بر ميگرده

    لا لا لا لا نخواب اشکت زلاله مثل بارون پای نخل وصاله

    من و تو هم شب و هم قلب و کشتيم ولی اون چی ؟ چقدر اون بی خياله

    لا لا لا لا نخواب دنيا خسيسه واسه کم ادمی خوب مينويسه

    يکی لبهاش تو خوابم غرق خنده است يکی پلکاش تو خوابم خيسه خيسه

    لا لا لا لا نخواب عاشق يه سيبه هميشه سرخ و تب دار و غريبه

    تا اون بالاست رسيده است اما تنهاست پايين هم که بيوفته بی نصيبه

    لا لا لا لا نخواب اينجا سياهی پر اما تو تنگه قصه ماهی

    اونی که ما ها رو بيدار نگه داشت الهی خواب باشه حالا الهی

    لا لا لا لا نخواب تا اون بخوابه بشين انقدر تا که خورشيد بتابه

    زمونی که يقين کردم بيدار شد بخواب با ياد عکسی که تو يه قابه

    لا لا لا لا بخواب بيدار حالا ديگه بايد بخوابی پس لالالا بخواب

    ديگه تو ميتونی بخوابی

    ببين خورشيد اومد بالای بالا

    لا لا لا لا اين هم بود سرنوشتم

    اين از امروزم و اين از گذشتم

    نميخوابم تا تو برگردی يک روز

    منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

    نميخوابم تا تو برگردی يک روز

    منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

  10. #48
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    شب شده دوباره ساکته خونه
    می گرده دل دنبال یک بهونه
    می گرده باز گنجۀ خاطراتو
    بگین یه حرف ناب عاشقونه
    بگین یه حرف ناب عاشقونه

    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
    عکس تو رو باز می ذاره روبروش
    که تا ته شب واسه تو بخونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

    من خودمو باز می زنم به اون راه
    میگم بیارید واسه من نشونه
    چقدر حسودیم میشه
    وقتی همه بهم میگن دل تو پیش اونه
    وقتی همه بهم میگن دل تو پیش اونه

    مهم ولی تویی که اسم نازت
    با من یه جایی پیش آسمونه
    اونا نمی دونن ستاره هامون
    دوتاست ولی توی یه کهکشونه
    دوتاست ولی توی یه کهکشونه

    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

    عکس تو رو باز می ذاره روبروش
    که تا ته شب واسه تو بخونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه
    دیوونتم ، دیوونتم دیوونه

  11. #49
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    اين روزا سنگين سرت
    طول و درازه سفرت
    هواي ما رو نداري
    شلوغ شده دورو برت
    برات شدم مثل همه
    يه سايه ي مجسمه
    از جون دنيا چي ميخواي
    كجاي دنيا مبهمه
    هر چي ميگم مال مني
    ساز مخالف ميزني
    حلقه ي بي نگين شدي
    با اونا همنشين شدي
    ما رو ديگه ميخواي چيكار
    تو خوبا بهترين شدي
    آرزو خواب نمیکنی
    شهرو خراب نميكني
    ديگه واسه خاطر من
    کسی رو خواب نميكني
    هر چی میگم مال منی
    ساز مخالف میزنی

    عشق و گرفته تفرقه
    سفر میری بی بدرقه
    تكليف روياهام چي شد
    دست تو بود بي دغدغه
    عاشقي اما نداره
    جنون كه حاشا نداره
    از همشون عاشق ترمی
    اين ديگه دعوا نداره
    ساده نميشه تو رو داشت
    بايد پيشت ستاره كاشت
    ماه و بايد از آسمون
    رو طاق چشم تو گذاشت
    من از تو دل نميكنم
    عاشق ترينشون منم
    ساز مخالفو بزن
    من ولي دم نمي زنم

  12. #50
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    توی قفس نشستن بازم دو تا قناری
    ياد تو افتادم و اون عکس يادگاری
    يادت مياد ميگفتی برای من ميميری
    خدا را شکر زنده ای اما دوسم نداری
    قناريا ميخونن واسه دل من و تو
    تو لحنشون چه پيداست قصه بی قراری
    تو قفسن وليکن باز يه کمی ميترسن
    يه وقتی از راه بياد پرنده شکاری

    شکاری مثل خودت که اومدی سراغم‏
    منو نشونه رفتی با تيرکمون زاری
    گفتی يه عصر پاييز که برگا سرخ و زردن
    ميريم کنار دريا ميريم قايق سواری

    حالا چقدر گذشته از اون روزای رنگی
    سختته ديگه انگار اسم منو بياری
    قرار آخر ما يه روز پاييزی بود
    مونده هنوز روی پنج اين ساعت ديواری

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •