تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 51 از 129 اولاول ... 4147484950515253545561101 ... آخرآخر
نمايش نتايج 501 به 510 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #501
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    چرا گاهي برخي مكانها براي ما آشنايند؟


    گاهي اوقات زماني كه براي نخستين بار به جايي مي رويد ناگهان احساس مي كنيد آنجا چقدر برايتان آشناست و بي درنگ از خود مي پرسيد «آيا پيشتر اين جا بوده ام»؟

    در دنياي پر شتاب امروزي كه همه جاي آن شبيه به هم شده و انگار در هتلي هستيد كه راهروها و اتاقهايي شبيه به هم دارد، پاسخ دادن به اين سؤال بسيار ساده، اندكي زمان مي برد.

    عصب شناسان دانشگاه پريستول انگلستان كه با همكارانشان در انستيتوي فناوري ماساچوست كار مي كنند در نسخه الكترونيك نشريه ساينس اعلام كرده اند مكانيسمي عصبي را شناسايي كرده اند كه به احتمال زياد مغز ما از اين مكانيسم استفاده مي كند تا به سرعت مكانهاي مشابه و در عين حال متفاوت و مجزا را تشخيص دهد. اين كشف مي تواند به توضيح حس آشناپنداري و احساس آشنايي كمك كند.

    اين كار تحقيقاتي مي تواند به تجويز داروهايي براي درمان بيماريهاي مرتبط با حافظه و همچنين مشكلاتي منجر شود كه در سنين بالا رخ مي دهد و افراد مسن در تشخيص مكانهاي مشابه و متفاوت و همچنين به يادآوري صحيح خاطرات خود دچار مشكل مي شوند.

    شكل گيري خاطرات مربوط به مكانها مستلزم درگير شدن بخشي از مغز به نام هيپوكاموس است. محققان به بررسي نحوه درگيري و كاركرد مغز پرداخته اند تا بفهمند بخشهاي مؤثر اين عضو حياتي به چه نحوي در اين فرآيند مشاركت كرده و ميان ابعاد متفاوت يادگيري و حافظه تفاوت قايل مي شود. تحقيق اخير فاش ساخته است آموختن در شكنج هاي دندانه اي شكل ميان شيارهاي سطح مغز در شناسايي و شرح و تفصيل جزييات و تفاوتهاي كوچكي كه هر مكاني را منحصر به فرد و متفاوت از ساير جاها مي كند، نقش بسيار حياتي دارد.

    به گفته محققان در بسياري مواقع وقتي وارد شهري مي شويد محيط آن بسيار آشنا به نظرتان مي آيد و اين امر به خاطر مشابهتهايي است كه مكان جديد با نقاطي دارد كه پيشتر در آنجا حضور داشته ايد، براي مثال خيابانها، نيمكتها، گيشه هاي فروش بليت احساس آشنا پنداري را به طور ناخودآگاه در مغز به وجود آورده و انسان احساس مي كند كه اين محيط چه قدر برايش آشنا بوده و انگار پيشتر آنجا حضور داشته است.

    در اين آزمايش محققان از گروهي موش بهره گرفتند كه از نظر ژنتيكي اصلاح شده بودند تا مشخص شود شكنج هاي دندانه اي شيار مغز به چه نحوي در فرآيند تمايز گذاري ميان مكانهاي مختلف مشاركت مي كنند و فضاهاي جديد را از فضاهاي پيشين و قبلي تشخيص مي دهند.

    نتايج به دست آمده از اين تحقيق مي تواند بسيار تأثير گذار و مؤثر بوده و بسياري از مشكلات غير قابل حل پيشين مغزي و عصبي درآينده درمان پذير شوند.

  2. #502
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    روشهاي زنده نگه داشتن اشتياق و علاقه در روابط





    تـمام روابـط بـلند مدت فراز و نشیب های مخصوص به خود را تـجربه می کنند. معاشقه و عشوه گری نیز دوره و زمـان خـود را دارد و روزی می رسد که پایان آن نزدیک می شود. اگر رابطه شما جدیـتر شــود، آنگاه ثبات بیشتری پیدا کرده و شما به عنوان یک زوج موفق، خاطرات بیشتری را با هم به وجود خواهید آورد.
    همه ما می دانیم که زنده نگه داشتن اشتیاق، علاقه، از ضروریات هر رابطه بلند مدتی به شمار می رود و همچنین واقف به این مسئله هم هستیم که توانایی انجام چنین کاری آنقدرها هم که فکرش را می توان کرد، آسان نیست. هر رابطه ای خوبی ها و بدی های مخصوص به خود را دارد، اما تکنیک هایی وجود دارد که با تکیه بر آنها به راحتی می توانید شعله های عشق و علاقه را همواره در میان خود زنده نگه دارید. در این قسمت ما شما را با 9 نمونه از این تکنیک ها آشنا می کنیم.

    1- وفادار و مهربان باشید
    الان که این مطالب را می نویسم در یک پارك تفريحي هستم. بعضی از افراد واقعاً نظر انسان را به خود جلب می کنند. به عنوان مثال کسانی را مشاهده می کنی که دست در دست همسران خود در حال قدم زدن هستند، اما ناگهان روی خود را بر میگردانند و به یک غریبه لبخند می زنند. ما باید با دوستان و خانواده خود مهربان باشیم و هیچ گاه کاری انجام ندهیم که موجبات پریشانی و ناراحتی آنها را فراهم آوریم. یک لبخند، و یا یک چشمک به یک شخص غریبه می تواند به راحتی عشق و علاقه موجود را از میان بردارد.

    2- به او توجه کنید
    اهمیت دادن به جزئیات زندگی از ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. به عنوان مثال: اگر چیزی میل می کنید، سعی کنید که حتماً خودتان زباله آنرا درون سطل بیندازید. با یکدیگر در کارهای روزمره خانه کمک و همیاری داشته باشید. چنین مواردی اعتبار عشق شما را افزایش می دهند.

    3- خیرخواه و بخشنده باشید
    سورپرایز های کوچک می توانند تفاوت های بزرگی در زندگی ایجاد کنند. تاثیر آنها واقعاً شگفت انگیز است. به عنوان مثال می توانید لباس های خود را قبل از صرف شام عوض کنید، از ظروف چینی لوکس استفاده کنید، و یا گل هایی را از باغچه چیده و درون گلدان قرار دهید. تمام موارد ذکر شده به زندگی شما طعم و روح تازه ای هدیه می کنند.

    4- صبور باشید
    همه ما به هر حال روزهای بدی را در زندگی خود تجربه می کنیم. زمانی که احساس می کنید همسرتان در یک چنین شرایطی قرار گرفته است باید از هوش و ذکاوت خود بهره بگیرید! برای کمک کردن به او می توانید بچه ها را به مدت یک ساعت به پارک ببرید و برایش غذای مورد علاقه اش را سفارش دهید. کاری کنید تا خود به خود فضایی برای استراحت و آرامش او فراهم گردد؛ این جزء حقیقت زندگی است. با رضایت خاطر تمام و کمال به انجام چنین اموری اقدام کنید.

    5- صادق باشید
    با صداقت کامل به بیان احساسات خود بپردازید و این کار را با رعایت کامل احترام انجام دهید. ناامیدی ها و شکست هایتان را با او در میان بگذارید؛ البته توجه داشته باشید که در عین حال باید امیدها و آرزوهایتان را نیز با یکدیگر تقسیم کنید. اگر بخواهید چیزهایی را از یکدیگر پنهان کرده و به رازداری بپردازید، مطمئن باشید که دیری نخواهد گذشت که عشق و علاقه میان شما دو نفر از بین می رود.

    6- شوخ طبع و سرگرم کننده باشید
    زندگی در عصر تکنولوژی، بدون وجود استرس و تنش، امکان پذیر نیست؛ اما به هر حال باید سعی کنید هر طور که شده روح شوخ طبعی و بذله گویی را در زندگی خود زنده نگه دارید. برای هم جوک های بامزه تعریف کنید، یکدیگر را غلغلک بدهید و یا هرزگاهی به تماشای فیلم های کمدی بنشینید. زن و مردی که بتوانند با هم به یک موضوع خاص بخندند، معمولاً توانایی انجام کارهای سرگرم کننده دیگر را نیز پیدا می کنند.

    7- انعطاف پذیر باشید
    همه افراد در طول زندگی مشترک خود، دستخوش تغییرات فراوانی قرار می گیرند. خوشبختانه رابطه آنها نیز با این تغییرات دگرگون شده و به رشد و تعالی نزدیک تر میشود. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که یکی از شما شغل خود را تغییر دهد و دیگری هم مذهب خودش را؛ یکی دچار بیماری می شود و دیگری مرتکب خطایی بزرگ؛ رابطه شما باید انعطاف بالایی داشته باشد در غیر اینصورت از شدت تندبادهای گاه و بیگاه خم شده و در برخی موارد در معرض خرد شدن و منقطع گشتن، قرار میگیرد.

    8- سخاوتمند باشید
    من یکی از بهترین موارد را برای قسمت پایانی نگه داشتم. پس از تحقیقاتی که بر روی هزاران زوج مختلف به وجود آمد، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که تکنیک "هدیه دادن" غوغا به پا می کند. با تهیه گل، شکلات، کارت تبریک و سایر هدایای دیگر میتوانید همسر خود را بیش از پیش خوشحال کنید. سعی کنید این کار را به طور مکرر انجام دهید و برای انجام آن دنبال دلیل خاصی نباشید. هدف شما از این کار این است که می خواهید عشق و علاقه خود را با هدیه ای هر چند کوچک و ناقابل به طرف مقابل اثبات کنید.

    9- در دسترس باشید
    برای یکدیگر وقت بگذارید. وقتی را برای قدم زدن و صحبت کردن با یکدیگر کنار بگذارید. می توانید با هم، دوری در اطراف شهر بزنید، شام را در بیرون از منزل میل کنید، و یا به سینما بروید. در بررسی های اخیر، زوج های موفق، گذراندن وقت در کنار یکدیگر را به عنوان یکی از فاکتورهای مهم موفقیت رابطه خود عنوان کردند.
    Last edited by jamshidjap; 09-02-2009 at 12:22.

  3. #503
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    چگونه بر خواب بيش از حد غلبه كنيم

    از روتم کوهن Rotem Cohen
    اگر شما به طور مداوم بیش از حدی که میخواهید و مجازید، میخوابید، بدانید که در دنیا مانند شما کم نیست..


    من شخصا عادت داشتم که روزی 10 ساعت بخوابم که این زمان حداقل دو بار در هفته گاهی تا "شبی" 14 ساعت هم افزایش میافت. در نتیجه من میتوانم با توجه به تجربه شخصی و با اطمینان به شما بگویم که "در اکثر موارد، خواب بیش از حد میتواند به تمام سیستم خوابیدن شما آسیبی جدی وارد کند."

    شما به سرعت به خوابیدن اعتیاد پیدا میکنید، زیرا دیگر خواب شما طبیعی و با کیفیت خوب و مناسب نیست.

    تاثیرات منفی خواب بیش از حد
    کاملا واضح است که بیش از حد خوابیدن، موجب اتلاف وقت شده و کمبود وقت نیز موجب بی فایدگی و ناتوانی در انجام وظایف و مسئولیتهای روزانه میشود. گاهی هنگامی که بیش از حد میخوابید، دچار خجالت شده و نسبت به خود خشمگین میشوید که این حالت به تدریج میتواند تاثیری منفی بر عزت نفس شما داشته باشد. این علت و معلولهای خواب بیش از حد میتوانند در یک چرخه پایان ناپذیر مداوم بر یکدیگر تاثیر گذاشته و مدام شرایط شما را سخت تر کنند.

    برای مثال: شما اندکی افسرده هستید  بیش از حد میخوابید دیگر زمان اضافه ای برای رسیدگی به امور شخصی ندارید بیش از پیش افسرده میشوید بیش از حد میخوابید ...

    اما از کجا بدانید که واقعا به این خواب اضافه نیاز ندارید؟
    گزینه اول: آن را حس میکنید. زیرا پس از خواب مفرط، اصلا احساس تجدید قوا و پر انرژی بودن نمیکنید. برعکس، کاملا خواب آلود هستید گاهی اوقات چشم یا سرتان هم درد میکند، گیج هستید و حتی ممکن است نتوانید حواس خود را متمرکز کنید.

    گزینه دوم: شما واقعا به خواب اضافه نیاز داشته اید. زیرا به اندازه کافی خوب نمیخوابید.

    در هر دو مورد، اگر شبی بیش از 8 ساعت میخوابید و میل دارید بدانید که چگونه میتوانید با کمتر خوابیدن، به همین اندازه استراحت کنید، به خواندن ادامه دهید:

    دلایل خواب بیش از حد
    همانطور که گفتیم، یک دلیل خواب بیش از حد شما میتواند کیفیت بد خواب باشد. دلایل داشتن چنین خوابی میتواند عادات یا شرایط بد و غیر اصولی مانند بیدار ماندن تا دیر وقت، انجام کارهای شیفتی، تغذیه نامناسب و محیط پر سر و صدا باشد. این حالت میتواند به دلیل ناهنجاریهای فیزیکی مانند قطع تنفس هنگام خواب یا Sleep apnea باشد.

    اما بگذارید سوالی از شما بپرسم:
    فرض کنیم که شما در اکثر اوقات بیش از حد میخوابید و هر از گاهی دیر به سر کار میرسید.. احتمال خواب ماندن شما در صبح روزی که باید زود بیدار شده و به هواپیمایی که شما را به تعطیلاتی طولانی میبرد برسید، چقدر است؟ متوجه منظورم شدید؟


    بگذارید سر اصل مطلب برویم:
    حتی زمانی که بد میخوابید و کسر خواب دارید، باز هم در زمانی که واقعا بخواهید، بیدار میشوید، مگر نه؟ شاید باید اعتراف کنید که در ذهن خود موانعی ساخته اید که شما را در تختخواب نگه میدارد.

    منظورم مشکلات احساسی/روانی مانند افسردگی، کمبود انگیزه یا ترس از شکست است. شاید ترکیبی از بعضی یا تمام دلایل مذکور باشد که همراه با کمبود خویشتن داری و همچنین نیرویی که ما را اسیر عادات میکند، یکجا جمع شده و شما را در اکثر موارد وادار به خواب بیش از حد میکنند.

    چگونه خواب بیش از حد را متوقف کنیم؟
    ابتدا باید این احساس تعهد را در خود ایجاد کنید که حتما بر عادت خواب بیش از حد خود غلبه کنید. باید بدانید که "چرا" میخواهید چنین کنید. شما باید با دانستن این دلیل، در خود انگیزه غلبه بر این عادت را ایجاد کنید. سپس: با برقرار کردن یک برنامه منظم خوابیدن و بیدار شدن و رعایت آن، سیستم خواب خود را دوباره به نظم درآورید.

    چه زمانی به خواب میروید؟ چه زمانی بیدار میشوید؟ حداقل طوری برنامه ریزی کنید که هر روز- حتی اگر دیر خوابیدید و حتی در روزهای تعطیل- در یک ساعت مشخص بیدار شوید.

    شما باید برای خود برنامه ای داشته و آن را به طور دقیق اجرا کنید. انجام این کار در ابتدا مشکل است زیرا ممکن است سیستم خوابتان آسیب دیده باشد. یک نمونه ساده آن این است که اگر امروز صبح بیش از حد خوابیده باشید، زود خوابیدن در شب برایتان مشکل خواهد بود.

    پس باید چه کنید؟
    باید به هر روشی که بتواند شما را یک بار درست سر موقع بیدار کند متوصل شوید و یک چرخه تازه را آغاز کنید. چند ساعت زنگ دار را تنظیم کرده و همه را با هم و در جاهای مختلفی که نتوانید خاموششان کنید بگذارید، از دوستی بخواهید که به شما تلفن کند، همسرتان را به کمک بطلبید و خلاصه هر کاری میتوانید انجام دهید.

    به یاد داشته باشید که "باید" به محض بیدار شدن از جای خود برخیزید و فرصت دوباره به خواب رفتن را به خود ندهید. البته این تازه اول کار است، پس از این شما باید:

    • شرایط مناسب را برای داشتن خوابی خوب در شب محیا کنید و عوامل مخرب (نور، سر و صدا، عادت تماشای فیلم در رختخواب و...) را حذف کرده یا تعدیل کنید.

    • روشی مناسب و عملی برای بیدار شدن خود پیدا کرده و هر روز از آن استفاده کنید

    • بر روی انگیزه های خود و انضباط شخصی متمرکز شده، آنها را تقویت کنید.

    فراموش نکنید که عادات، اکتسابی هستند و هرچند تغییر دادن آن در ابتدا مشکل به نظر میرسد، اما به خصوص درمورد خواب، الگوهای تازه سریع جا میافتند و شما پس از چند روز متوجه میشوید که به موقع و بدون نیاز به شنیدن زنگ ساعت یا ریخته شدن آب بر صورتتان! از خواب بیدار شده اید.

    منبع: فریا

  4. #504
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض توصیه‌هایی برای غلبه بر عصبانیت

    همه ما با واژه‌هایی چون خشم، غضب، پرخاش، پرخاشگری، تندمزاجی و کلمات مشابه آنها آشنا هستیم و در زندگی بارها آنها را تجربه کرده‌ایم. اما آیا تا کنون با خود اندیشیده‌اید چگونه می‌توانیم خشم‌مان را کنترل کنیم؟

    به همین بهانه سراغ دکتر محمدمهدی قاسمی، روانپزشک (همکار تبیان) رفتیم تا برخی از سوال‌هایی را که در این زمینه در ذهن شماست، از ایشان بپرسیم.

    جناب دکتر، خیلی اوقات از دست دوستان و اعضای خانواده ی خود ناراحت و خشمگین ‌شده و بعد از مدتی نیز از کرده خود پشیمان می‌شویم. به نظر شما این نشانه بیماری است؟

    نخست باید بپذیریم که خشم یکی از جنبه‌های عادی زندگی است و هر کسی گاهی دچار خشم می‌شود. خشم یک امر کاملا عادی و طبیعی و واکنشی غریزی است که اساسا در پاسخ به تهدید علایق حیاتی بروز می‌کند و بنا به دلایلی از جمله حوادث و رویدادهای بیرونی یا تغییرات درونی پیش می‌آید.

    ولی وقتی که خشم از کنترل خارج می‌شود، به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل می‌شود که به اشکال متعددی در محیط اطراف و روابط با سایر اشخاص، دیده می‌شود. در واقع نحوه ابراز خشم یک رفتار اکتسابی و خصلت آموخته شده است که تحت تاثیر محیط، اجتماع و خانواده است.

    چه‌طور از خشم فرار کنیم؟

    نیازی نیست از خشم خود فرار کنید. با آن دوست هم نشوید. بلکه آن را به عنوان علامت و نشانه دقیقی بپذیرید که مشکلات زندگی را به شما نشان می‌دهد، آنگاه درصدد ترمیم بخش‌های آسیب دیده باشید.

    خشم مثل چراغ چشمک‌زنی است که در تقاطع راه‌آهن، روشن می‌شود و خبر از آمدن قطار در حال حرکت می‌دهد. خشم به این معنی است که باید به دنبال مشکل بگردید. باید برای بهبود وضعیت، کاری انجام دهید.

    خشم پیامی است که نشان می‌دهد یک نیاز یا خواسته، برآورده نشده است. اگر شما خشمگین شوید و پرخاش کنید، در بیشتر موارد ظاهر قضیه، رفتار خشمگینانه است و عملا نیازی از شما مرتفع نشده یا نادیده گرفته شده است. اگر دیگران هم خشمگین شوند، بهتر است قبل از پاسخ‌دهی به خشم آنها به منشا آن توجه کنید.

    وقتی به پیام احساسات خود یا دیگران توجه نکنید، نیاز برآورده نشده، از بین نمی‌رود و به اشکال مختلف بروز می‌یابد تا شما از آن مطلع شوید و متاسفانه اگر زمانی از نیازهایتان مطلع شوید که احساسات شما سخت و حاد شده باشد به جای کُنِش، واکنش نشان می‌دهید و در اغلب موارد نسبت به خود یا دیگران خشمگین می‌شوید.
    مطمئن باشید هنگام خشم، همیشه اولین راهی که به ذهن می‌رسد بهترین راه نیست، بنابراین با کنترل خشم و به تعویق انداختن تصمیم خود، می‌توانید بهترین راه را برگزینید.

    اگر خشم از محور اصلی خارج ‌شود، چه اتفاقاتی روی می‌دهد؟

    خشم نیرویی دفاعی است که برای دفاع از خود و حقوق فردی یا اجتماعی در وجود انسان گذاشته شده است که اگر از محور اصلی خارج شود به خصلتی ناپسندی تبدیل می‌شود و خوی‌های ناپسند دیگری را با خود به همراه می‌آورد. خشمی که بر اساس خودخواهی پدید آید، مادر بسیاری از صفت‌های زشت می‌شود و اگر شخص، قدرت انتقام داشته باشد او را وادار به اعمال خشونت می‌کند و اگر در موضع قدرت نباشد آن را درون خویش ریخته و اگر نتواند آن را حل کند، همچون عقده‌های روانی در قالب کینه درمی‌آید.

    خشم یک کینه ی موقت است، اما کینه یک خشم دایم است. در واقع کینه، فرم تغییر شکل یافته غضب است که بر حسب شرایط بیرونی به صورت‌های حسد، غیبت، دروغ، شماتت، تحقیر، بدزبانی و تضییع حقوق دیگران بروز می‌کند.

    اگر بخواهیم به‌طور کاربردی کنترل خشم را بیاموزیم باید به چه نکاتی توجه کنیم؟

    هنگام خشمگین شدن نخستین مطلبی که باید به آن توجه کنید کنترل زبانتان است (یعنی هر سخنی را نگویید و اول فکر کنید). اگرچه کنترل زبان هنگام عصبانیت و خشم، سخت و دشوار است، چون برای برخی افراد کنترل دست خود که به کسی صدمه نزنند و کنترل پای خود که در مسیر خلاف گام برندارند، بسیار آسان‌تر از کنترل زبان است، اما باید بدانیم که بسیاری از گناهان و خطاها به دلیل کنترل نکردن زبان روی می‌دهد.



    نکته دیگری که برای کنترل خشم توصیه می‌شود سکوت و خاموشی است. سعی کنید با سکوت حاکم بر لحظه‌ها، ارزش واقعی آن را دریابید. اغلب در خلوت و سکوت است که پرمعناترین لحظه‌های زندگی خود را پیدا می‌کنید. سکوت روح را تغذیه می‌کند و فضایی نفوذناپذیر بین شما و دنیای پرهیاهویی که در آن زندگی می‌کنید به وجود می‌آورد.

    هنگامی که با کسی سر موضوعی اختلاف نظر داریم و خشمگین شده‌ایم، چه طور صحبت کنیم؟

    بهترین توصیه، درست صحبت کردن است. هرگاه فردی کنترل زبانش را در دست گرفت، به راحتی می‌تواند هر جا که لازم است سکوت اختیار کند و اگر ایجاب کرد سکوت را بشکند و سخن بگوید و نکته‌های ظریف سخن گفتن را رعایت کند تا کلامش به عمق جان نفوذ کند.

    اگر در شرایطی می‌خواهید با فردی که شما را ناراحت کرده سخن بگویید، به طرف مقابل نگویید «تو مرا عصبی کرده‌ای» بلکه بگویید «این رفتار تو مرا عصبی کرده است».

    همچنین اگر از طرف مقابل در حال انتقاد کردن هستید، هرگز وی را با دیگری مقایسه نکنید، چون معمولا مقایسه کردن در آن شرایط مخرب است و می‌تواند به تصویر ذهنی بد منجر شود؛ به طور مثال اگر همسرتان را با زنان یا مردان دیگر مقایسه کنید و حتی در پایان بگویید «تو هم می‌توانی این کار را بکنی» باز هم به نتیجه مطلوب نخواهید رسید.

    توجه داشته باشید که در مکالمه رو در رو، بیشتر پیام‌های شما غیرکلامی است، لذا چگونگی ایستادن‌ و حالت چهره شما هم دارای معنی است، بنابراین با لحن کاملا مودبانه سخن بگویید و از بلند و صریح صحبت کردن بپرهیزید.

    اخم کردن، پوزخند زدن یا با صدای تمسخرآمیز صحبت کردن هنگام خشم چه تاثیری بر طرف مقابل دارد؟

    چنین رویکردهایی، احساس‌های منفی را در طرف مقابل پرورش داده و ناخودآگاه، شنوایی او نسبت به حرف‌های شما کاهش می‌یابد. نکته دیگری که لازم می‌دانم درباره کنترل خشم تاکید کنم صبر و بردباری است.

    همان‌طور که می‌دانید خشم، انرژی و انگیزه‌ای را در واکنش به یک تهدید ایجاد می‌کند که هر چه شدت آن بیشتر باشد، توانایی فرد را در حل مسایل ضعیف‌تر می‌کند. معمولا وقتی خشمگین هستیم می‌خواهیم مسایل را بلافاصله حل و فصل کنیم و توجه نمی‌کنیم که در این شرایط نمی‌توان اقدام مناسبی اتخاذ کرد.

    یکی از واقعیت‌های مهم زندگی این است که به ندرت مساله‌ای را می توان پیدا کرد که بلافاصله حل شود و برخی از مسایل را می‌توان به بعد موکول نمود. در واقع وقتی اقدام خود را به عقب می‌اندازید به آرامش می‌رسید و می‌توانید از قدرت استدلال خود استفاده کنید و اقدامات بهتری انجام دهید.

    مطمئن باشید هنگام خشم، همیشه اولین راهی که به ذهن می‌رسد بهترین راه نیست، بنابراین با به تعویق انداختن خشم می‌توانید بهترین راه را برگزینید.

  5. #505
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    چند نكته براي جلوگيري از خواب آلودگي بعدازظهر

    در طول روز زماني مي‌رسد كه احساس مي‌كنيد توانايي ادامه فعاليت‌هاي خود را نداريد. نمي‌توانيد به درستي فكر كنيد، سرتان سنگين مي‌شود و دائما به ساعت نگاه مي‌كنيد تا ببينيد چه زماني مي‌توانيد به خانه برگرديد اما هنوز ساعت 2 بعدازظهر است. براي حل اين مشكل راهكارهايي وجود دارد كه عبارتند از:

    1- چيزي بنوشيد

    براي شروع مي‌توانيد از روزي يك ليوان قهوه، چاي و نوشابه شروع كنيد اما توجه داشته باشيد كه مصرف بيش از اندازه كافئين نيز موجب مي‌شود كه اندكي عصباني شويد. به علاوه در طول روز بايد به ميزان كافي آب بنوشيد. اين عمل از اشتهاي كاذب به ميان وعده‌هاي ناسالم جلوگيري كرده و حس خواب‌آلودگي را هم از ميان مي‌برد.

    2- ناهار را حتما بخوريد

    گاهي آنقدر سرمان شلوغ مي‌شود كه نمي‌توانيم هيچ زماني را به خوردن ناهار اختصاص دهيم در حالي كه از مضرات آن بي‌خبريم و نمي‌دانيم اين كار باعث ايجاد كسالت و خواب‌آلودگي مي‌شود.

    3- استراحت كوتاهي داشته باشيد

    بايستيد و تمام عضلات خود را بكشيد تا خستگي از بدنتان درآيد. اگر نمي‌توانيد دفتر كارتان را ترك كنيد به عقب تكيه دهيد و نفس عميقي بكشيد تا كاملا ريلكس شويد و ميزان اكسيژن جذب شده‌تان را نيز افزايش دهيد.

    4- گرما را كاهش دهيد

    كار كردن در فضاي سرد باعث مي‌شود هوشيارتر بمانيد. اگر اطراف شما گرم باشد احتمال دارد كه به خواب فرو رويد.

    5- از نور بيشتري استفاده كنيد

    ميزان نوري را كه در طول روز در معرض آن قرار داشته‌ايد، افزايش دهيد. ميز خود را جايي قرار دهيد كه بتوانيد به راحتي به خارج از پنجره نگاه كنيد.

    6- شب‌ها زودتر بخوابيد

    بي‌خوابي، مزمن مشكل ديگري است كه برخي افراد با آن مواجهند. مهماني‌هاي شبانه نيز از عوامل ديگري هستند كه مي‌توانند شما را به سمت خستگي‌هاي زودرس عصرانه بكشانند. سعي كنيد ميزان خوابي را كه بدن احتياج دارد فراهم كنيد تا در طول روز سرحال‌تر باشيد.

    7- ميزان استرس خود را بسنجيد

    خستگي‌هاي گاه و بيگاه شايد به دليل نارضايتي شغلي و مشكلات محيط خانوادگي بروز كند. اين علائم مي‌تواند نشانه افسردگي باشد. با خودتان صادق باشيد و كارهايي انجام دهيد كه ميزان استرس شما را كاهش دهند تا هر روز و هميشه احساس بهتري داشته باشيد.

  6. #506
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    Tips for an Exceptional, Superb & Powerful Life 40

    40 نکته برای داشتن یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی








    1
    Take a 10-30 minute walk every day and while you walk, smile. It is the ultimate anti-depressant.
    روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.



    2
    Sit in silence for at least 10 minutes each day. Buy a lock if you have to.
    حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید.


    3
    Buy a TiVo (DVR), tape your late night shows and get more sleep.
    با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.


    4
    When you wake up in the morning complete the following statement, "My purpose is to__________ _ today."
    صبح¬ها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم....»


    5
    Live with the 3 E's -- Energy, Enthusiasm, Empathy, and the 3 F's--
    Faith, Family, Friends.
    با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).


    6
    Watch more G movies play more games with friends and read more books than you did in 2006.
    امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.


    7
    Make time to practice meditation and prayer. They provide us with daily fuel for our busy lives.
    زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.


    8
    Spend more time with people over the age of 70 and under the age of six.
    با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.


    9
    Dream more while you are awake.
    وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.


    10
    Eat more foods that grow on trees and plants and eat less foods that are manufactured in plants.
    از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.


    11
    Drink some green tea and plenty of water. Eat blueberries, seafood, broccoli, almonds & walnuts.
    مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.


    12
    Try to make at least three people smile each day.
    تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.


    13
    Clear your clutter from your house, your car, your desk, and let new energy into your life.
    از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.


    14
    Don't waste your precious energy on gossip, energy vampires, issues of the past, negative thoughts or things you cannot control. Instead, invest your energy in the positive present moment.
    انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.



    15
    Realize that life is a school and you are here to learn, pass all your tests. Problems are simply part of the curriculum that appear and fade away like algebra class but the lessons you learn will last a lifetime.
    این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.



    16
    Eat breakfast like a king, lunch like a prince and dinner like a college kid with a maxed out charge card.
    صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.



    17
    Smile and laugh more. It will keep the energy vampires away.
    بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را از شما دور نگه خواهد داشت.



    18
    Life isn't fair, but it's still good.
    زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.



    19
    Life is too short to waste time hating anyone.
    زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.



    20
    Don't take yourself so seriously. No one else does.
    خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.



    21
    You don't have to win every argument. Agree to disagree.
    مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.



    22
    Make peace with your past, so it won't mess up the present.
    با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.



    23
    Don't compare your life to others'. You have no idea what their journey is all about.
    زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.



    24
    Burn the candles, use the nice sheets. Don't save it for a special occasion. Today is special.
    از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.



    25
    No one is in charge of your happiness except you.
    جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.



    26
    Frame every so-called disaster with these words: "In five years, will this matter?"
    همه باصطلاح¬ بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»



    27
    Forgive everyone for everything.
    همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.



    28
    What other people think of you is none of your business.
    افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.



    29
    Time heals almost everything. Give time, time.
    زمان حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.



    30
    However good or bad a situation is, it will change.
    یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.



    31
    Your job won't take care of you when you are sick. Your friends will. Stay in touch.
    زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.



    32
    Get rid of anything that isn't useful, beautiful or joyful.
    از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.



    33
    Envy is a waste of time. You already have all you need.
    حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.



    34
    The best is yet to come.
    بهترینها هنوز در راه اند.



    35
    No matter how you feel, get up, dress up and show up.
    هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.



    36
    Do the right thing!
    کار درست را انجام دهید!



    37
    Call your family often.
    گاه با خانواده در تماس باشید.



    38
    Each night before you go to bed complete the following statements:
    "I am thankful for __________." "Today I accomplished _________."
    شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر... ممنونم.» «امروز به ... دست یافتم.»



    39
    Remember that you are too blessed to be stressed.
    یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.



    40
    Enjoy the ride. Remember that this is not Disney World and you certainly don't want a fast pass. Make the most of it and enjoy the ride.
    از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.

  7. #507
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    اثرات فیزیولوژیائی فشار روانی



    هرگاه دستگاه عصبی خودمختار که کار بسیج بدن را در موقعیت‌های اضطراری برعهده دارد مدت طولانی بی‌وقفه فعالیت کند، ممکن است برخی اختلال‌های جسمانی بروز کند، مانند زخم‌های گوارشی، زیادی فشار خون و بیماری قلبی به فشار روانی شدید نیز (که از راه دستگاه عصبی مرکزی، موازنه‌های هورمونی را بر هم می‌زند) پاسخ‌های ایمنی جاندار را مختل کرده و توانائی بدن را در مبارزه علیه ویروس‌ها و باکتری‌ها کم می‌کند. چنین برآورد شده که فشار هیجانی در بیش از پنجاه درصد اختلال‌های جسمانی نقش عمده‌ای دارد.

    رشته‌ای که با بررسی رابطهٔ متغیرهای روانشناختی با سلامت جسمانی سروکار دارد ـ پزشک روان‌تنی می‌باشد در پهنهٔ پژوهش‌های میان رشته‌ای مرتباً اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. اصطلاح ”Psychosomotic“ (روان‌تنی) از دو کلمهٔ یونانی (Psyche ـ ذهن) و (Soma ـ تن) گرفته شده است. اعتقاد بر این است که بیماری‌هائی مانند حساسیت‌ها، سردرد‌های میگرنی، فشارخون، ناراحتی‌های قلبی، زخم‌های گوارشی و حتی جوش‌های غرور جوانی با فشار هیجانی ارتباط دارد. پژوهش‌هائی که دربارهٔ این اختلال‌ها صورت گرفته بیش از آن است که بتوان فشردهٔ آنها را در اینجا بیان داشت، اما ذکر پژوهش‌هائی که رابطهٔ فشار روانی را با زخم‌های گوارشی و بیماری قلب نشان می‌دهد نمونه‌هائی از آن پژوهش‌ها به‌دست خواهد داد.


    فشار روانی و زخم‌های گوارشی

    یک زخم گوارشی، ضایعه یا حفره‌ای است در پوشش درونی معده یا دوازهه که بر اثر ترشح زیادی اسید کلرئیدریک ایجاد می‌شود. این اسید در فرآیند گوارش، در کار تجزیهٔ خوراک به مواردی که بدن بتواند آنها را به‌کار ببرد با آنزیم‌های گوناگون تعامل می‌کند. هرگاه این اسید بیش از اندازه ترشح شود رفته رفته لایهٔ مخاطی حافظ دیوارهٔ معده را از بین می‌برد و زخم‌های کوچکی ایجاد می‌کند. چندین عامل در فزونی ترشح این اسید مؤثر هستند که فشار روانی یکی از آنها است.

    پژوهش‌ با حیوان‌ها نشان داده که در بعضی شرایط، فشار روانی موجب زخم‌های گوارشی می‌شود. در یک رشته آزمایش با موش‌ها، با وارد آوردن ضربه‌های برقی ملایم به دم حیوان، ایجاد فشار هیجانی کردند. موش‌ها در گروه‌های سه‌تائی در دستگاهی شبیه‌ آنچه در شکل زخم گوارشی در موش‌ها می‌بینید آزمایش می‌شدند. موشی که در اتاقک سمت چپ قرار دارد با گرداندن یک چرخ می‌تواند از وارد آمدن ضربه‌های برقی برنامه‌ریزی شده جلوگیری کند. علاوه بر این، پیش از هر ضربهٔ برقی یک علامت هشدار داده می‌شود که اگر حیوان در پاسخ به آن، چرخ را به موقع بگرداند، ضربه‌ٔ بعدی دیرتر وارد می‌شود. موش اتاقک میانی به موش اتاقک سمت چپ زنجیر شده است، طوری‌که هر وقت به موش سمت چپ ضربه وارد می‌‌آید، موش میانی هم یک ضربهٔ برقی با مدت زمان و شدت همسان دریافت می‌کند با این تفاوت که این یکی هیچ کنترلی بر ضربه‌های برقی ندارد. موش اتاقک سمت راست هم مانند دو موش دیگر در بند شده است اما در مورد او الکترودها به برق وصل نیست و هیچ ضربهٔ برقی بر او وارد نمی‌شود.


    پس از مدتی آزمایش، موش‌ها از نظر زخم‌های گوارشی‌ مورد بررسی قرار می‌گرفتند. موش‌هائی که توانسته بودند برای کنترل ضربهٔ برقی کاری بکنند بسیار کمتر از موش‌های عاجز اتاقک میانی دچار این زخم‌ها شدند. در موش‌های گروه گواه که هیچ ضربه‌ای دریافت نمی‌کردند، زخم‌ها بسیار ناچیز بود (وایس، ۱۹۷۲).


    این آزمایش و آزمایش‌های همانند آن، حاکی است که فشار روانی کنترل‌نشدنی که دیرزمانی به درازا بکشد مسلماً نقشی در ایجاد زخم‌های گوارشی دارد. گرچه باید پژوهش‌های دیگری انجام گیرد تا بتوان یافته‌های حاصل از آزمایش با حیوان‌ها را به آدمیان تعمیم داد، اما همین، جا می‌توان این احتمال را پذیرفت که فشار روانی یکی از عواملی است که زخم‌های گوارشی ایجاد می‌کند، به‌ویژه در کسانی که به‌خاطر آمادگی زیستی مقدار بیشتر اسید کارئیدریک در آنها تولید می‌شود. مسئولان کنترل پرواز هواپیماها که در شرایط فشار روانی شدید کار می‌کنند و هر لحظه باید تصمیم‌هائی بگیرند که جان صدها آدمی در گرو آنها است بیش از صاحبان سایر حرفه‌ها به زخم‌های گوارشی دچار می‌شوند. و نسبت به یک آدم میان‌حال، بیشتر در معرض بیماری‌های فشار خون و قلب هستند (گریسون ـ Grayson ۱۹۷۲).



    زخم گوارشی در موش‌ها

    موش دستگاه سمت چپ، در شرایط اجتناب ـ گریز قرار دارد، یعنی می‌تواند با گرداندن چرخ از وارد آمدن ضربه‌های برقی برنامه‌ریزی شده جلوگیری کند. علاوه بر این، با گرداندن چرخ در فاصلهٔ بین ضربه‌های برقی می‌تواند آنها را به تأخیر بیندازد. موش اتاقک میانی با سیم برق موش اتاقک سمت چپ پیوند دارد، طوری‌که هر وقت به موش سمت چپ ضربه وارد می‌آید، موش میانی هم یک ضربهٔ برقی با مدت زمان و شدت همسان دریافت می‌کند، ولی رفتارهای این موش تأثیری بر توالی ضربه‌های برقی ندارد. اکتروهائی که به دُم موش سمت راست (آزمودنی گواه) نصب شده به برق وصل نیست و به او ضربه‌ای وارد نمی‌شود. در پایان دورهٔ آزمایش، زخم‌های گوارشی هر موش اندازه‌گیری می‌شود (نقل از وایس Weiss ، ۱۹۷۲).

  8. #508
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    راه‌هاي حفظ شادابي در طول روز




    ترجمه : نفيسه راجي

    كمبود انرژي بدن در طول روز باعث سختي براي شما مي‌شود و مانع لذت بردن شما از انجام فعاليت‌هاي روزانه‌تان مي‌گردد.
    اگر چه دلايل بسيار زيادي براي كم بودن انرژي افراد در طول روز وجود دارد اما از جمله عوامل بسيار مهعم اين امر استرس هاي زندگي دنياي مدرن مي‌باشد.انسان براي فائق آمدن برحالت‌هاي پراضطراب و رها يي از خستگي و حتي افسردگي به انرژي بسيار زياد نياز دارد.

    با كشف 6 راه بسيار جالب شما مي‌توانيد انرژيتان را در طول روز بازيابيد و شادابي خود را حفظ نماييد.


    1- انرژي گرفتن با يك صبحانه خوب

    همه ما اين مثل را شنيده‌ايم كه "شما همان چيزي هستيد كه مي‌خوريد"،اما اين هم درست است كه شما هنگامي وجود داريد كه غذا مي‌خوريد.بدن انسان از يك ريتم چرخشي پيروي مي‌كند و به همين دليل است كه غذاهايي كه هنگام صبحانه و نهار خورده مي شود اگر در زماني ديرتر از اين وقت ها خورده شود به شيوه اي متفاوت‌تر جذب مي‌شود.روز خود را با صبحانه اي آغاز كنيد كه انرژيي لازم براي فعاليت شديد در طول روز را به شما بدهد.

    مطالعات نشان داده كه اگر شما پروتئين و چربي مورد نياز بدنتان را هنگام صبحانه بخوريد،قادر خواهيد بود وزن خود را پايين نگه ‌داريد و انرژي بيشتري بدست آوريد،برعكس اگر همان چيزها را در موقع شام بخوريد وزن شما افزايش خواهد يافت و فشار خون و بيماري هاي قلبي نيز افزايش مي‌يابد.

    2- انرژي مستمر با ميان وعده

    اكثر مردم غذاهايي مي‌خورند كه انرژي زيادي را به شكل كربوهيدرات هاي ساده و قندهايي كه سريع مي‌سوزند تامين مي كند.اين غذاها انرژي بدن ما را سريع تر از غذاهايي كه در بردارنده انرژي پايدار تر هستند،تخليه مي‌شود.

    يك ميان وعده در صبح و در بعد از ظهر بخوريد.آجيل ها، مغزها، ميوه‌ها، يا غذاهاي غني از پروتئين كه از بذرها درست مي‌شود مي‌تواند انتخاب‌هاي خوبي باشد؛اينها به شما كمك خواهد كرد كه انرژي‌تان را حفظ كنيد و از پايين آمدن قند خون جلوگيري مي‌كند.براي ميان وعده ها خودتان مخلوطي از مغز بادام، آجيل، مغز گردو، ميوه‌هاي خشك شده، كشمش، يا هر تركيب ديگري را درست كنيد.

    3- بازابي انرزي از دست رفته با اكسير جينسنگ

    معروفترين ماده انرژي زا اكسير جينسنگ است كه بسيار مغتنم شمرده شده است و براي 5000 سال است كه در سنت هاي پزشكي آسيا استفاده مي‌شود.جينسنگ را معمولا براي مواردي از قبيل افزايش مقاومت جسمي و روحي،كاهش خستگي وبراي كمك به افزايش تدريجي انرژي استفاده مي‌كنند. جينسنگ بر خلاف قهوه كه سيستم عصبي مركزي را تحريك مي‌كند به تدريج انرژي را بالا مي‌برد.گزارش شده است كه افرادي كه جينسنگ را مي‌خورند روي هم‌رفته در بهبود سلامتي آنها مؤثر بوده است. جينسنگ به صورت پودر،كپسول و چاي قابل دسترس است و شما مي‌توانيد آنرا در فروشگاهاي مواد غذايي و دارويي پيدا كنيد.

    4- دفع سموم از بدن

    يكي از دلايل كاهش انرژي بدن توليد سموم در سيستم بدن مي‌باشد.خوردن آب براي شستشوي مناسب سيستم داخلي بدن ازسموم و هيدراته كردن سلول ها براي جلوگيري از ساخته شدن سموم از محصولات زائد خيلي اهميت دارد.
    حداقل 8 ليوان آب در روز در دماي اتاق بنوشيد.اما بهتر است كه جوشاندهايي از برگهاي نعناع، گل داودي، و گل قاصدك بنوشيد تا بتدريج بدنتان را تميز كنند.

    5- درست ايستادن انرژي را بالا مي‌برد

    مادرتان هنگامي كه به شما مي‌گفت راست بايست از سلامتي‌تان مراقبت مي‌كرد.خميده ايستادن نه تنها شما را مسن‌تر از سنتان نشان مي‌دهد،بلكه باعث افت شديدي انرژي بدن از طريق كاهش جذب اكسيژن مي‌شود.هنگامي كه شما ديافراگم و دنده هاي خود را به هم فشرده مي‌كنيد،تنفس كامل انجام نمي شود و جريان خون به مغز و سر و پاها كند مي‌شود.براي درست‌ايستادن،چانه‌تان را به داخل بكشيد و فرض كنيد كه يك خط كشيده مستقيم از نوك سرتان به بالا گذاشته شده است.

    6- با ورزش كردن انرژي خود را بالا ببريد

    به طور قطع با ورزش كافي سطح بالاي انرژي حفظ مي شود. ورزش به ما كمك مي‌كند كه بتوانيم با استرس هاي روزانه مقابله كنيم. بدون ورزش انرژي حياتي بدن به سرعت ‌تخليه مي شود. فرصت‌هاي بسياري در يك روز وجود دارد تا شما فعال باشيد. به جاي استفاده از آسانسور از پله‌ها بالا برويد.خودرو خود را چند بلوك دورتر از مقصدتان پارك كنيد و اين فاصله را پياده يا با دوچرخه برويد. منزل خود را به جاي جارو برقي با جارو دستي جارو كنيد. هنگام نشسته به جاي قوز كردن صاف بنشينيد.

    براي افزايش واقعي انرژي بدن خود اين كار را بكنيد:در طول روز هر يك ساعت 5 دقيقه طناب بزنيد و پس از آن يك ليوان آب بنوشيد.اين كار باعث افزايش گردش خون مي‌شود، بدن شما اكسيژن بيشتري دريافت مي‌كند و سموم را مي‌زدايد.
    اميدوارم كه اين مقاله به حفظ انرژي و شادابي‌تان كمك كند. همچنين اميدوارم كه زندگي شما طولاني، پرانرژي و شاد باشد.

    دكتر مائو

  9. #509
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    سی گام تا آرامش





    سید رحیم گشتی : کارشناس روان شناسی بالینی

    به آرامش می توان رسید.آرامش دور از دسترس نیست اگر تمرین کنید ونکاتی که در ذیل می آید را باور داشته باشید و در زندگی تان وارد کنید.
    1- شکر گذار نعمات الهی باشید.
    2- نیاش را فراموش نکنید .
    3 - با صدایی ملایم گفتگو کنید وبا دیگران نجوا نمایید.
    4 - باغبانی کنید.
    5 - به آواز پرندگان و به صدای طبیعت گوش دهید.
    6 - طلوع وغروب خورشید را تماشا کنید.
    7 - خود را عادت دهید تا گلها را ببویید.
    8 - در هرفرصتی که بدست آوردید به دامن طبیعت پناه ببرید.
    9 - گاهی در قید ساعت و زمان نباشید.
    10 - شقیقه هایتان را ماساژدهید.
    11 - موهایتان را شانه بزنید به آرامش وملایمت
    12 - به موسیقی دلخواه تان گوش دهید.
    13 -لبخند را بر چهره خود مهمان سازید.
    14 - نفس عمیق بکشید.
    15 -هر روز استحمام کنید.در غیر اینصورت پاهایتان را با آب ولرم بشویید.
    16 - از نوشیدن شیر غافل نشوید.
    17 - به سبدی پر از میوه نگاه کنید و انها راببویید.
    18 - نوشیدن آب کافی را در برنامه روزانه تا ن قرار دهید.
    19 - تغذیه مناسب و متنوع داشته باشید و رعایت اعتدال را فراموش نکنید.
    20 - به اندازه کافی استراحت کنید.
    21 - به بازی بپردازید.
    22 - با دوستی راز دارو امین درد دل کنید.
    23 - در مواقعی که لازم است از سرازیر شدن اشک هایتان ممانعت نورزید.
    24 - پاکیزه باشید.
    25 - نظم را رعایت کنید.
    26 - صادق ورازدار باشید.
    27 - همه کائنات را دوست داشته باشید.
    28 - به خود و دیگران احترام بگذارید.
    29 - به کسانی که دوستشان دارید ابراز علاقه کنید .
    30 - مهربان و مودب باشید.

  10. #510
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    چگونه غم جدایی را تحمل کنیم

    در چرخه طبیعت ، پدیده از دست دادن ، عنصری ضروری و در خور توجه است . غنچه های گل سرخ در پی استحاله جوانه ها ، سبز شدن گیاه در پی دگردیسی دانه و آغاز روز در پی رفتن شب پدید می آید . این همه حکایت از بازآفرینی های مکرری دارد که در پی هر از دست رفتن در چرخه آفرینش پدید می آید .
    همین حالت در زندگی انسان نیز وجود دارد . بندرت می توان در زندگی به دست آوردنی را یافت که از دست دادنی را به همراه نداشته باشد .
    با این پیشینه ذهنی می توان به شناسایی انواع خلا های عاطفی پیش آمده در زندگی پرداخت . برای مصادیق از دست دادن های آشکار می توان به مواردی همچون مرگ عزیزان ، قطع رابطه عاشقانه ، جدایی و طلاق ، اخراج از کار ، بی پولی ، و...اشاره کرد .
    احساس تردید میان داشتن و نداشتن نیز خود نوعی از دست دادن است ، حتی اگر اوضاع بهبود یابد . بطور مثال : فرد مورد علاقه تان با شما تماس بگیرد و دو باره به عشق ابدی خود اعتراف کند و ... باز هم این حس سرگردانی و تردید وجود دارد و باید این تردید را نوعی از دست دادن تلقی کنیم .
    چنانچه در مرز بین داشتن و نداشتن هستید و در این میان احساسی ناپیدا در شما نوید امید می دهد ، بهتر است به جای پرداختن به این احساس امیدواری متزلزل ، آن را خاتمه دهید و این پایان را به ترتیبی اعلام و به ادامه زندگی و رشد و شکوفایی خود بپردازید

    احساسی که پس از هر از دست دادن پدید می آید


    علاوه بر احساس درد ، افسردگی و اندوهی که آشکارا در فرد پدید می آید ؛ واکنش های دیگری نیز بر اثر از دست دادن گریبانگیر فرد می شود که از آن جمله می توان به احساس درماندگی ، هراس ، خلاء ، ناامیدی ، بدبینی ، بیقراری ، خشم ، گناه ، آسیب پذیری و همچنین از دست دادن تمرکز ، امیدواری ، انگیزه و انرژی و نیز بی اشتهایی یا پر خوری ، کم خوابی یا پر خوابی ، تغییراتی در انگیزه جنسی و در نهایت بی حوصلگی و خستگی ، کندی در محاوره و راه رفتن اشاره نمود که در طول مرحله از دست دادن و یا پس از آن ، انتظار بروز تمامی این علائم یا بخشی از آنها طبیعی است .
    این حالات ، بخشی از روند طبیعی بهبود یافتن تدریجی جسم است . بهتر است با این تغییرات مبارزه نکنید ، بلکه آنها را لمس کنید .

    مراحل بهبودی


    عوارض ناشی از پدیده از دست دادن در افراد طی سه مرحله بطور متمایز و همزمان بهبود خواهد یافت . این مراحل عبارتند از :
    1 - شوک یا ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
    2 - ترس ، خشم ، افسردگی
    3 - درک ، پذیرش ، پیشروی

    ضربه ناگهانی ، انکار ، کرختی
    ما قادر به درک آنچه که برایمان اتفاق افتاده نیستیم . ضمیر ناخود آگاه مان دائما آن را انکار می کند و نخستین کلماتی را که پس از شنیدن خبر به زبان می آوریم `چی ؟` و ` آه ، نه ! ` است . گاه موضوع را فراموش می کنیم و هر بار که دوباره به خاطر می آوریم ، مبهوت می شویم . در این میان ، سیستم دفاعی بدن در مقابل درد شدید ، ضربه ناگهانی و نیز کرختی و سستی فعال می شود .

    ترس ، خشم ، افسردگی
    ترس ، خشم و افسردگی ، حالات و واکنش هایی هستند که با پدیده ` از دست دادن ` ارتباط نزدیکی دارند . اگر اندوه ، ترس و ناامیدی هر از گاه بر شما هجوم آورد ، همراهی اش کنید ، اما نه برای زمانی طولانی . آن را بپذیرید ، اما خود دعوتش نکنید .

    درک ، پذیرش ، پیشروی
    زندگی ما همچون گذشته جریان دارد و حالت جسمی و روحی ما رو به بهبودی است و ذهن ما این واقعیت را که بدون از دست رفته مان نیز قادر به ادامه زندگی هستیم پذیرفته و ما را به سمت مرحله جدیدی از زندگی مان سوق می دهد . در موقع بتدریج قادر خواهیم بود سه مرحله بهبودی را بدون توجه به فقدان از دست رفته مان پشت سر بگذاریم .
    بهتر است بدانیم از دست دادن ، از دست دادن است ؛ مهم نیست علت آن چه باشد . هر گاه کسی یا چیزی را که دوست می داریم از ما گرفته شود و یا به ما داده نشود ، معنای آن دوری و از دست دادن است . تنها نکته مهم در درمان انواع مختلف از دست دادن ها ، عمق احساس اندوه و مدت زمانی است که صرف درمان آن می شود . هر چه از دست رفته مان عزیزتر باشد ، شدت اندوه ما نیز بیشتر خواهد بود و نیز برای گذر از مرحله ای به مرحله دیگر مدت زمان بیشتری صرف می شود .در از دست دادن های جزیی ( مانند گم کردن شی مورد علاقه ) ممکن است ، سه مرحله کسب بهبودی ظرف چند دقیقه به وقوع بپیوندد ، در حالی که برای از دست دادن های بزرگی ( مانند فرد مورد علاقه ) گاهی سال ها زمان صرف شود .


    زنده خواهید ماند

    بدون شک بهبود خواهید یافت . مسیر بهبودی نیز همچون روند زندگی ، آغاز ، میانه و پایانی داشته که بهتر است از ابتدا به یاد داشته باشید که پایانی نیز وجود دارد و چندان دور نیست . مطمئن باشید بهبود خواهید یافت ؛ زیرا طبیعت یاوری است قدرتمند که جانب شما را دارد . همواره به خود بگویید :` من زنده ام و زنده خواهم ماند . ` حقیقت دارد ، زنده ای و زنده خواهی ماند .

    جدایی را بپذیرید!

    بی گمان تلاش وسیعی برای باور و یا انکار وقوع حادثه جدایی از خود بروز خواهید داد . اما بهتر است حقیقت را بپذیرید و بدانید که واقعا یک جدایی در زندگی شما رخ داده است . ممکن است از خود سوال کنید که آیا به اندازه کافی توانایی تحمل این مصیبت را دارید ؟ بهتر است بدانید که شما به اندازه کافی نیرومند هستید . زندگی نیز جریان داشته و شما در آن حضور دارید .

    این رنج فقط از آن شما نیست


    شکست و از دست دادن ، بخشی از زندگی ، زنده بودن و انسان بودن است که همگان آن را تجربه کرده اند ؛ تنها وظیفه ما این است که مسیر شکست به پیروزی را تا حد امکان سریع ، به نرمی و با شهامت پشت سر بگذاریم .
    بهتر است بدانید که در این راه تنها نیستید . بیش از شش میلیارد نفر در این کره خاکی ، همچون شما در دوران فراق بسر می برند و بد نیست بدانید که وجود همدلی در رنجی مشترک ، از شدت درد آن می کاهد .

    احساساتی بودن خوب است


    اگر احساس سردرگمی و کرختی می کنید ، نگران نباشید . پس از هر از دست دادنی ، ممکن است تا مد تها در حالت شوک به سر برید . از این حالت وحشت نکنید . ممکن است از خود بپرسی : ` آیا موفق خواهم شد ؟ ` ، ` آیا دوباره عاشق خواهم شد ؟ ` ، ` ممکن است یک بار دیگر به چیزی دل ببندم ؟ ` این سوال ها و نظیر اینها ، نگرانی های آشنایی هستند که در پی ` از دست دادن ` ایجاد می شوند ، می توانید آنها را حس کنید ، اما بهتر است باورشان نکنید . گاه پیش می آید که هیچ احساسی نداشته باشید که این هم جای نگرانی ندارد .
    ممکن است در طول این دوره احساسات و حالاتی چون غم ، خشم ، شکست ، فرسودگی ، آشفتگی ، گمگشتگی ، باختن ، بلاتکلیفی ، درهم شکستگی ، پستی ، گیجی ، حماقت ، نفرت شدید از خود و دیگران ، حسد ، میل به خودکشی ( احساش خوب است ، اما عمل به آن اشتباه است ) ، افسار گسیختگی ، تهوع ، عصبانیت شدید و ... در شما پدید آید که همگی آنها بخشی از روند رو به بهبودی شماست . بگذارید با احساس آنها بهبود یابید ، نگران نباشید .

    خود را محکوم و تحقیر نکنید !


    شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ، بهتر است نگران نباشید ؛ زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید . نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید و خود را با ` اگرهایی ` چون ` اگر این کار را نکرده یا کرده بودم ، در این وضعیت اسفناک عاطفی قرار نمی گرفتم ` تنبیه کنید .
    طبع شما بلند تد از زخم عاطفی کوچکی است که اکنون گریبانگیر شما است . آن را رها کنید و بدانید که : در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست .

    خود را محکوم و تحقیر نکنید !


    شما انسان شایسته ، ارزشمند ، خوب و حتی فوق العاده ای هستید. ممکن است ضربه ای بر بدنه اتکاء به نفستان وارد شده باشد و یا افکارتان سرشار از احساس گناه ، محکوم بودن و احساس حقارت باشد ، بهتر است نگران نباشید ؛ زیرا ، این حالات کاملا طبیعی و ناشی از فشار روانی است که با آن دست به گریبان هستید . نیازی نیست ذهنتان را بر افکار پوچ و منفی متمرکز کنید و خود را با ` اگرهایی ` چون ` اگر این کار را نکرده یا کرده بودم ، در این وضعیت اسفناک عاطفی قرار نمی گرفتم ` تنبیه کنید .
    طبع شما بلند تد از زخم عاطفی کوچکی است که اکنون گریبانگیر شما است . آن را رها کنید و بدانید که : در زیر پوشش این دل نگرانی و آشفتگی ظاهری ، یک انسان قدرتمند ، دانا ، شایسته و فوق العاده نهان است و او کسی جز شخص شما نیست .

    به خود فرصت بهبودی بدهید


    دوره درمان و بهبودی نیاز به زمان دارد . هر اندازه شدت وابستگی ما نسبت به عزیز از دست رفته مان بیشتر باشد ، مدت زمان بیشتری را صرف بهبودی خواهیم کرد . طبیعی است در دورانی که همه چیز بسرعت سپری می شود ، پذیرش موضوعی که نیازمند صرف زمان است دشوار به نظر می رسد . اما شما برای بهبودی ، نیازمند زمان هستید . بهتر است این مدت را بر خود ارزانی داشته و بدانید که سزاوارش هستید .

    فرایند بهبود ، شدت و ضعف دارد

    روند رشد و بهبودی بر خلاف تصور عموم ، پیشروی دائم و یکنواخت نیست . بلکه بیشتر شبیه به آذرخش است ؛ سرشار از نوسان ، از بالا به پایین و بر عکس ، پیشروی و پسروی و فراز و نشیب . در نتیجه ، چنانچه بهتر یا بدتر از دیروز یا حتی چند لحظه قبل هستید ، نگران نباشید و بدانید که روند بهبودی در جریان است .

    فردا در پیش است


    زندگی سرشار از تجربیات مثبت است ، زیبایی در راه است و بی شک فردایی زیبا از راه خواهد رسید . نفس عمیقی کشیده و اکسیژن را روانه ریه های خود کنید ؛ مگر نه این است که نفس کشیدن نشانه سلامتی و زندگی است ؟
    حال به طور کامل هوا را بیرون بفرستید و سپس با طمانینه نفس عمیق دیگری بکشید . برای نفس کشیدن از تمام ظرفیت شکم ، معده و قفسه سینه استفاده کنید . دستتان را روی قلب ، معده یا هر بخش دیگری از بدنتان که در تلاطم است بگذارید و همان طور که نفس را بدان سو می فرستید ، به خود بگویید : آرام باش ، من زنده ام و زنده می مانم .

    استراحت کنید


    بهتر است در این دوران استراحت و حتی خواب بیشتری داشته باشید و برای انجام کارهایتان از دیگران کمک بگیرید . زندگیتان را به گونه ای برنامه ریزی کنید که اغلب اوقات در استراحت و انجام فعالیت های مثبت و سرگرم کننده باشید . با خودتان مهربان باشید و عجله نکنید ، جسمتان برای تجدید قوا نیاز به انرژی دارد . تفکر کنید و به عواطف خود استراحت بدهید . بهتر است تا مدتی درگیر هیچ رابطه ای نشوید . کارهای سازنده اغلب به آرامش روحی مدد می رساند . بنابر این ، مادامی که متحمل فشاری نشد هاید برای آن وقت صرف کنید . به یاد داشته باشید که استراحت و تفریح اساس سلامتی است .


    برنامه سبکی برای خودتان تعیین کنید


    بسیار خوب استراحت کافی است ، اکنون وقت آن رسیده که فعالیت را آغاز کنید . استراحت متناوب ، همراه با فعالیت ، شما را به مرز بهبودی نزدیک میکند . از همین رو بهتر است به قدر نیاز به استراحت بپردازید تا دچار سستی و تنبلی نشده و فعال باقی بمانید .
    مادامی که دنیای درونتان سرشار از هرج و مرج و آشفتگی است ، برنامه سبک و در عین حال اندیشمندانه ای را برای دنیای بیرون خود برگزینید . خوب است که بدانید این برنامه ریزی علاوه بر ایجاد نظم در زندگی ، تکیه گاه بسیار خوبی برای فعالیت ذهنی شماست .


    از دیگران یاری بخواهید


    خوب است که مدتی را تحت مراقبت قرار بگیرید ، بخصوص اگر این حمایت و مراقبت از جانب خانواده ، دوستان و همکاران صورت بگیرد . شکست های عاطفی حقیقتا تضعیف کننده و دردناک هستند . در چنین حالتی احساس نیاز به دلجویی شدن از سوی دیگران کاملا طبیعی است . عده ای از افراد هستند که تخصص عجیبی در دلجویی و قوت دادن دارند . بهتر است شهامت داشته و از آنان طلب یاری کنید .
    از دیگران طلب یاری کنید ، حتی اگر برایتان چندان خوشایند نباشد . کمک کردن عملی انسان دوستانه است . خود را در زیر چتر حمایتی خانواده ، دوستان و همکاران قرار داده و اندوهتان را برایشان بازگو کنید . مطمئن باشید حرف های شما برای آنان مهم بوده و تلاش خود را در جهت کمک به شما خواهند کرد . تلفن بهترین وسیله برای این موضوع است . همچنین می توانید از دوستی دعوت کنید که به خانه شما بیاید . بیگانگان می توانند دوستانی باشند که شما هنوز آنان را نشناخته اید .

    خود را از فضای پیرامونی جدا نکنید


    بهتر است خود را از دنیای زندگان جدا نکنید . این موضوع تنها اختصاص به خانواده و اطرافیان نداشته ، بلکه می تواند یک گلدان ، ظرفی پر از میوه که برای شما شادی آور است را شامل شود .

    احساس درماندگی و خودکشی را از خودتان دور کنید


    احتمال دارد طی این دوران احساس درماندگی ، بی کسی و یا حتی فکر خودکشی نیز به ذهنتان خطور کرده باشد . چنین تفکری البته به شیوایی کلام هاملت ( بودن یا نبودن ) را در بر ندارد ؛ اما به هر حال دور از ذهن هم نیست . بهتر است بدانید که این موضوع نشانه طبیعی دردمندی است ، نیازی نیست که به آن عمل نمایید . چنانچه نگرانید در برابر چنین وسوسه ای کنترل خود را از دست بدهید ، بی درنگ از یک مشاور کمک بخواهید . نوک پیکان خشم شدیدی را که احساس می کنید ، به سمت خود نگیرید . این احساس کاملا طبیعی است و بهتر است روش مناسبی را برای تخلیه آن بیابید . ضربه ای بر بالش وارد کنید ، با صدای بلند گریه کنید ، فریاد بکشید و در همه حال به خود یاد آوری کنید که خودکشی عملی احمقانه است . بهتر است بدانید ، این احساس گذر خواهد کرد و شما بهبود خواهید یافت . براستی نوید باغی پر از گل سرخ را به شما می دهم ، اما نبودن خار را در آن تضمین نمی کنم .

    خاطرات تلخ جدایی های پیشین نیز به سراغتان خواهند آمد


    احتمالا طعم جدایی هایی را نیز در گذشته چشیده اید که آثار ناگوار آن تاکنون در ذهنتان باقی بوده و بهبود نیافته اند و اینک زخم های آنها با بروز حادثه جدایی فعلی شما سرباز کرده و احساس می کنید که بی دلیل نسبت به آنها نیز واکنش نشان می دهید . این دسته از جدایی های قدیمی احتمالا مربوط به روابط قدیمی ، طردشدگی ها ، ناامیدی ها ، جراحت ها ، و یا حتی دوران از دست رفته کودکی است . در حقیقت ممکن است شما در روند درمان مشکل فعلی خویش ، به نوعی در حال درمان و خلاص شدن از دردهای پیشین خود نیز هستید . فرصت خوبی است که از تمامی مشکلات حال و گذشته رهایی یافته و درمان شوید . به خود اجازه دهید که شفا یابید .


    با خود مهربان باشید


    اگر بپذیرید که جدایی ، خراشی زخم گونه بر پیکره عواطفتان بر جای گذاشته ، خواهید پذیرفت که برای درمان این زخم نیز به زمان نیاز دارید ؛ پس تلاش بیشتری کنید که تا حد ممکن نسبت به خود مهربان ، بخشنده و با ملاحظه تر شوید .
    بهتر است همانگونه با خود رفتار کنید که با دوست صمیمی تان _ که اگر در این وضعیت بود_ رفتار می کردید . به این منظور ، لازم است مسوولیت های جدیدی را به عهده نگیرید و نیز از قرار گرفتن در موقعیت هایی که با کشمکش ، فشار روانی و تنش همراه است ، اجتناب کنید . در صورتی که از جانب کسی دست یاری به سو شما دراز می شود ، آن را بپذیرید و البته به خاطر داشته باشید که مراقبت و دلسوزی و کمک را در ابتدا از خود طلب کنید .
    مهمتر از همه این که خود را با بروز هر اشتباهی که احساس می کنید به این جدایی ارتباط دارد ، مورد شماتت و سرزنش قرار ندهید ، مطمئن باشید که انسان خوب و شایسته ایی هستید .

    در پی تکرار تجربه جدایی برنیایید !


    طبیعت از خلاء بیزار است . احتمالا در این دوران ، تلاش می کنید برای پر کردن خلاء درونی خود ، با شتاب و به طور ناپخته ای خود را درگیر رابطه عاطفی جدیدی کنید . چنانچه به بهبودی کامل دست نیافته باشید ، این عمل ناپخته شما به جدایی دیگری می انجامد و سپس یک ارتباط دیگر ، جدایی دیگر تا جایی که زندگی عاطفی شما تبدیل به حرکت توپ بسکتبال می شود .
    عاشق شدن پس از گسستی آسیب بخش ، در ابتدا بی نظیر به نظر می رسد ، گویی به دست نیافته ترین آرزوها دست یافته اید ، اما پس از مدتی درمی یابیید که عشق تازه شما ، الهه خوبی ها ، درایت ها ، ملاحظه گری ها و عاطفه ها که در ابتدا تصور می کردید ، نیست . پی می برید که او انسانی همچون سایر انسانهاست و لاجرم افسوس می خورید .
    اگر در پی عشق ورزیدن هستید ، بهتر است آن را به خودتان هدیه کنید و خود را انتخاب کنید .


    پریشان ماندن نشانه عشق نیست


    نباید تصور کنید که اگر به مدت طولانی در حالت جنون و عاشقی بودید، پس به طور حتم عاشق بوده اید . البته تردیدی در علاقه مندی شما نیست که اگر غیر از این بود ، هرگز احساس جدایی نمی کردید.
    سرعت یافتن روند بهبودی شما به دلیل به کارگیری تمامی انرژی تان برای شفا یافتن است نه آن که تصور کنید عمق عشقتان کم بوده و یا اصلا عشقی در کار نبوده است . دلیلی ندارد که بیش از حد دچار اندوه و درد باشید . بهبودی نشانه نیرومندی شماست ، نه نشانه سبک انگاری اصالت عشق شما .


    زندگی خود را سرشار از زیبایی و روشنایی نمایید !


    هر زمان که حادثه جدایی را به خاطر آوردید ، اطرافتان را تا حد تصور سرشار از خوبی و نور نمایید . خوبی مقوله بسیار روشنی است و به سختی می توان تعریف مبهمی برایش ارائه نمود . همه ما بر سر والاترین ، بهترین ، عالی ترین ، و مهمترین چیزها اتفاق نظر داریم . خوبی را می توان با همان معنای دنیایی آن به ذهن آورد و از طرف می توان آن را با واژه خدا تجسم کرد .
    مفهوم نور و روشنایی نیز در تمامی باورهای دینی و آیین های مذهبی و معنوی از جایگاه ویژه ای برخوردار است . از نور طبیعت تا نور خدایی ، از نور خورشید تا نور خدا . هر گاه به این دو - خوبی و نور - متوسل گشتید ، بهتر است تقاضا کنید به بهترین وجه هر آنچه به صلاح شما و زندگی تان است ، برایتان پیش آورد . به این ترتیب مصالح واقعی شما فدای مصالح و خواسته های آنی شما نخواهد شد . کافی است با یک نفس عمیق هر آنچه خوبی و نور و روشنایی است را به درون خود فرو ببرید تا به تک تک سلول های بدنتان نفوذ کرده و به هر بخشی از وجودتان که نیاز به درمان دارد ، نیرو ببخشد . تقاضای بهترین مصلحت ها برای خود به زمان چندانی نیاز ندارد ؛ فقط چند ثانیه و یا به میزان مطالعه این سطر از این متن وقت شما را خواهد گرفت .


    اندوه نیز زیبایی خاص خود را دارد


    در اندوه نوعی زیبایی وجود دارد ، البته منظور از اندوه ، نوع اصیل آن است نه صرفا دلسوزی برای خود . در این باره چیزی زیادی نمی توان گفت و فقط می توان گفت ` اندوه ` بسیار ارزشمند است . می توانید از زیبایی اندوه لذت ببرید .


    خود را تایید کنید !


    تایید کردن خود ، ایجاد ثبات و استحکام می کند . تفکرات محبت آمیز مثبت و بهبود دهنده ای که از خود و زندگی تان دارید ، استحکام بخشید . تایید کردن خود معمولا با جمله ` من ... هستم ` شروع می شود . لازم است از افعال زمان حال استفاده کنید و خواست خود را به نوعی بیان کنید که گویی هم اکنون به آن دست یافته اید . جملاتی نظیر ` موفق و خوشبخت هستم ` ، نه این که `می خواهم باشم ` . نیز ` خود را به روند شفا می سپارم ... با خود مهربان هستم ... دل شکستگی ام خوب می شود ... شهامت رشد کردن را دارم ... نیرومند هستم ... قدر همه چیز را می دانم ... شکیبا هستم و ... `

    برای افزایش روحیه از رنگ ها بهره ببرید !


    بی شک تاثیر رنگ ها در زندگی انسان ها بر کسی پوشیده نیست . احساس ما هنگام ورود به اتاقی تاریک و کم نور با احساسی که به هنگام ورود به اتاقی روشن و پر نور داریم ، کاملا متفاوت است .
    توصیه می شود تا حد امکان برای خود محیطی با طیف بالای رنگ ها - زرد ، نارنجی ، قرمز - فراهم کنید . همچنین آرامش بخشی رنگ سبز بهبودی و رشد شما را سرعت می دهد . بهتر است از لباس های سبز رنگ ، غذاهای سبز رنگ و لوازم زندگی سبز ، استفاده کنید . به خاطر داشته باشید که باید از رنگ ها ی سیاه و آبی دوری کنید . زیرا روحیه تان به حد کافی اسیر فضای تیره و کبود هست .

    بخندید !


    از مهمترین کارهایی که جهت بهبودی خود در دسترس دارید ، خندیدن است . کافی است فیلم کمدی ویدیویی را اجاره کرده و تماشا کنید . حتی می توانید کتاب خنده داری بخوانید و یا با افراد بذله گوی معاشرت کنید . از آنان بخواهید دائما با شما در ارتباط باشتند و حتی می توانید به داستان جدایی خود بخندید . میان تراژدی و کمدی فاصله اندکی وجود دارد و شما می توانید با دیدی طنز گونه ، ماجرای از دست دادن ، واکنش نسبت به آن و حتی خاطرات قبل از جدایی را مرور کنید و مطمئن باشید با این کار خیانتی به عشقتان نکرده اید . در واقع نگاه طنز آمیز به ماجرا ، به نوعی احترام قائل شدن برای رابطه گذشته شما است و قطعا به بهبودی شما منتهی می شود .

    فکر جدایی را رها کنید و به جلو قدم بردارید!


    اکنون زمان آن رسیده که از فکر از دست دادن خود خارج شده و به جلو گام بردارید . تردیدی نیست که گاه گاهی نگاهی به پشت سر خود خواهید انداخت ؛ اما بیشتر اوقات خود را صرف تمرکز به آینده نموده و پیش بروید . لذت بردن از رویدادهای پیش تیامده نیز ارزشمند است .

    خود را ببخشید !


    از هر فرصتی برای بخشیدن خود استفاده کنید و خود را به دلیل ارتکاب هر اشتباه و گناه ، کوتاهی ، ضعف ، تخلف ، یا خطایی که به غلط یا درست تصور می کنید مسبب این از دست رفتن است ببخشید . این روش هم مانند بخشش دیگری ساده است و کافی است بگویید :` من خود را به خاطر کوتاهی می بخشم ` و سپس بگویید : ` من خود را به خاطر قضاوتی که درباره خود به دلیل همان کوتاهی داشته ام ، می بخشم . ` مهمترین بخش این فرایند ، همین بخشش قضاوت خود است . چه کسی شما را انسان کاملی دانسته است و در این حد از شما انتظار دارد ؟ ما کامل نیستیم ، ما انسان هستیم و به خاطر انسان بودن باید خود را ببخشیم . پس خود را به خاطر قضاوت درباره انسان بودنتان ببخشید و پیش بروید .


    شهامت خود را در دوست یابی ، ستایش کنید !


    در تجربه اندوزی از یک رابطه - حتی اگر پایان تلخی به همراه داشته باشد - شما ، انسانی غنی تر ، تواناتر ، ژرف تر و داناتر خواهید شد . بهتر است خود را به دلیل شهامتی که در برقراری رابطه داشته و دارید مورد ستایش قرار دهید .
    شهامت داشتن و بی باکی امری است درونی ، اهمیت دادن و مهر ورزیدن با علم بر آسیب پذیریتان ، به جرات و شهامت بسیاری زیادی نیاز دارد . بی باکی خود را ستایش کنید ، بزرگ بدارید و محترم بشمارید . حتی شهامت بیان این جمله که ` عاشق شدن و از دست دادن به مراتب بهتر از هرگز عاشق نشدن است ` ارزشمند است .
    اینک زمان آن رسیده که دریابید در پی این جدایی چه تجربه هایی کسب کرده و یا کسب خواهید کرد .

    زندگی جدیدی را شروع کنید !


    در اجتماعات شرکت کنید و از تجارب جدید ، موقعیت ها ، افراد و نظریات آنان بهره ببرید . اینک زمان آن رسیده که فراتر از ذهنیات خود مبنی بر `عاشق شدن = دردکشیدن ` گام برداشته و در راستای مبارزه با بی اعتمادی نسبت به خود و دیگران و نیز فراگیری تجربیات تازه تلاش کنید . برای نیل به این منظور بهتر است دکوراسیون خانه تان را تغییر دهید ، به جاهای جدیدی رفته و لباس های تازه بخرید ، به فراگیری موضوعاتی که به آنها علاقه مندید مانند سفالگری ، موسیقی و ... بپردازید و اهداف جدیدی را برای خود برگزینید .

    از تنهایی لذت ببرید !


    تنهایی دوباره خود را پس از یک دوره با هم بودن لمس کنید و از آن لذت ببرید و به خاطر داشته باشید که ` تنهایی ` هرگز به معنای ` بی کسی ` نیست .
    در پی یک احساس تنهایی لذت بخش ، آرامش ، شادی و سرور و نیز نیروی خلاقیت به زندگی شما باز می گردد. همچنین فرصت خوبی برای رسیدگی به سایر افرادی که در زندگی شما از جایگاه ویژهای برخوردارند ، به دست می آورید . فراموش نکنید که شادی شما در گرو سادی و جلب رضایت و خشنودی دیگران است .


    از زندگی خود لذت ببرید !


    لطفا تا سر حد امکان بیشتر از آنچه که قادرید و به مدتی طولانی تر از آنچه که می توانید ، غرق سرور و شادی باشید . نگران بر چسب ` بی وفایی ` و ` بی تمفاوتی ` نسبت به معشوق از دست رفته تان نباشید و هرگز احساس گناه نکنید . به خاطر داشته باشید پایه و اساس این دگرگونی و جابه جایی در زندگی تان باید با شادی و نشاط باشد .

    بخشش ، عاملی برای بهبودی


    نفع فوق العاده ای که از بخشش به ما می رسد ناشی از عمل پالایش آن است . بخشش ، ذهن را از افکاری که ناخوشایند ، دردناک و اکثراغ بی خاصیت اند ، می شوید و می برد . چرا این موضوع این قدر مهم است ؟ زیرا بهترین راه برای ساختن خوش بینی ، خلاص شدن از دست افکار منفی است . تا وقتی که خود آگاهی ما با افکار خشم ، آزردگی یا انتقام تاریک شده است ، پرتوهای مثبت نمی توانند از آن عبور کنند و به زندگی ما روشنایی بخشند .
    البته گاهی اوقات عصبانیت قابل قبول یا حتی مناسب است . اما تا کی می خواهید این وضع را ادامه دهید ؟ دو ساعت ؟ دو هفته ؟ یا می خواهید سالها آن را طول بدهید ، یا شاید می خواهید تا دم مرگ هم آن را ادامه دهید ؟ چه چیزی از این خشم به دست می آورید که ارزش آن را داشته باشد ؟ چگونه احتمالا می توانید آن را با مزایای بخشش مقایسه کنید ؟ بی تردید باید از تجربیات بد درس بگیریم . تنها دو دستی به این درس ها بچسبیم ، حتی وقتی از هیجانات منفی که درونمان را مسموم می کند ، رها هستیم .
    هر چه ضربه شدیدتر و دلشکستگی یا فقدان بزرگتر باشد ، معمولا زمان بیشتری مورد نیاز است تا ذهنمان به بخشش برسد . اما اگر بتوانید احساسات منفی را رها کنید ، به نوعی از شرشان خلاص شوید و از آنها عبور کنید ، بخشش شما را از نظر هیجانی تقویت و فورانی از انرژی مثبت در شما ایجاد می کند .
    گاهی اوقات افراد به جای عصبانیت ، در اندوه غرق می شوند . اندوه می تواند بخشی طبیعی از روند بهبود باشد . اما وقتی در آن گیر کنیم ، اندوه صرفا ناراحتی مان را تداوم می بخشد و احساس شکستمان را طولانی می کند . احتمالا بخشش داروی به مراتب بهتری است و شما را قادر می سازد که با شرایط از در صلح درآیید و با زندگی تان پیش بروید .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •