تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 934 اولاول ... 345678910111757107507 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #61
    در آغاز فعالیت aghayusi's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    4

    پيش فرض

    تماشايی ترين تصوير دنيا می شوی گاهی
    دلم می پاشد از هم بس که زيبا می شوی گاهی
    حضور گاهگاهت بازی خورشيد با ابر است
    که پنهان می شوی گاهی و پيدا می شوی گاهی
    به ما تا می رسی کج می کنی يکباره راهت را
    ز ناچاريست گر همصحبت ما می شوی گاهی
    دلت پاک است اما با تمام سادگيهايت
    به قصد عاشق آزاری معما می شوی گاهی
    تو را از سرخی سيب غزلهايم گريزی نيست
    تو هم مانند حوا زود اغوا می شوی گاهی

  2. #62
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نازنين
    من از اين نام كه مي‌آيد و
    اين نام مرا مي‌شكند
    دانستم
    كه سرانجام
    اسير غم عشقت شده‌ام
    تا بدنبال اسارت
    در زندان دلت باز شود
    تا شايد
    بتوانم جايي
    در دلت باز كنم.
    با تو بودن برايم كافي‌ست
    با تو پاييز برايم چو بهار
    و بهارم بي‌تو
    سرد و غمناك‌تر از پاييز است
    من بدنبال بهاري گشتم
    كه مرا سبز كند
    و بدنبال خزان
    تا در آن ريزش برگ
    همدمي يابم من
    و بريزم برگهاي زرد دلم را با او
    تو بگو
    به همين ابر دلت
    كه ببارد باران
    زيرا من
    چو گلي تشنه باران محبت هستم
    بچشان اي نازم
    به من اين شيره عشقت كه بر آن باز كنم
    در اين قفل دل سنگي خود را تا باز
    اين دل سنگي خود را
    به مثال دل تو نرم كنم
    قسمت مي‌دهم اي از همه دنيا بهتر
    كه مرا تا آخر
    هرگز از خاطره ذهن خودت پاك مكن
    و به چشمان مست تو قسم
    تا توان در من هست
    از تو
    برنمي‌دارم دست !!!!!

  3. #63
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12

    آری...
    آغاز دوست داشتن است...
    گرچه پایان راه ناپیداست...
    من به پایان دگر نیندیشم
    که همین دوست داشتن زیباست...
    (فروغ فرخزاد)

    یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم، اگر که در خود شکستیم صدایی نکنیم،
    یادمان باشد اگر خاطراتمان تنها ماند، طلب عشق زهر بی سرو پایی نکنیم...

  4. #64
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    نازنینم! نمیدانم تو میدانی؟
    دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده


    سراپای وجودم در فراقت آب گردیده
    ز هجرت دیدگانم همچو دریایی


    ز خون گشته غم و دردم فزون گشته
    و اکنون در میان بسترم

    چون شمع میسوزم برای دیدن رویت.....
    دو چشم اشک بارم را به روی ماه میدوزم

    و با او از غم و درد درون ام راز میگویم .
    جز تو ای دور از من از همه بیزارم

  5. #65
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    این چه عشقی ست که در دل دارم

    من از این عشق چه حاصل دارم


    می گریزی زمن و در طلبت


    بازهم، کوشش باطل دارم


    باز لبهای عطش کرده من


    عشق سوزان تو را می جوید


    می طپد قلبم و با هر طپشی


    قصه ی عشق تو را می گوید

  6. #66
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    من میان کوچه های بی کسی

    خلوتم را با تو قست می کنم

    گرچه از من روی گردانی هنوز

    رو به تو از روی عادت می کنم


    یک سبد نذرو دعا دارم ولی

    در میان کوچه ها جا مانده است

    من غریبم باز کن دروازه را

    گرچه مهمان رهت

    ناخوانده است!!!!

  7. این کاربر از فداغی لاری بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #67
    داره خودمونی میشه فداغی لاری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    38

    12


    چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست.......

    ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست.......

    مرا در اوج می خواهی تماشا کن تماشا کن.......

    دروغین بودم از دیروز مرا امروز تماشا کن.......


  9. #68
    آخر فروم باز titanium_zarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    خوزستان / شوش دانيال
    پست ها
    2,285

    پيش فرض

    در پشت میله های قفس، با ستاره ها
    سر گرم راز بودم، ناگاه
    توفان هول برخاست
    باران مرگ بارید
    بنیان شهر لرزید...
    فریاد بر کشیدم:
    آیا کسی به داد اسیران نمی رسد
    در این فضای لایتناهی؟
    یک آسمان نگاه!
    یک کهکشان سیاهی!

  10. #69
    آخر فروم باز titanium_zarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    خوزستان / شوش دانيال
    پست ها
    2,285

    پيش فرض

    گفت روزی به من خدای بزرگ
    نشدی از جهان من خشنود !
    این همه لطف و نعمتی که مراست
    چهرهات را به خنده ای نگشود !
    این هوا ، این شکوفه، این خورشید
    عشق ، این گوهر جهان وجود
    این بشر ، این ستاره ، این هوا
    این شب و ماه و آسمان کبود !
    این همه دیدی و نیاوردی
    همچو شیطان ، سری به سجده فرود !
    در همه عمر جز ملامت من
    گوش من از تو صحبتی نشنود !
    وین زمانه هم در آستانه مرگ
    بی شکایت نمی کنی بدرود !
    گفتم:آری درست فرمودی
    که درست است هر چه حق فرمود
    خوش سرایی ست این جهان ، لیکن
    جان آزادگان در آن فرسود
    جای اینها که بر شمردی ، کاش
    در جهان ذره ای عدالت بود.

  11. #70
    آخر فروم باز titanium_zarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    خوزستان / شوش دانيال
    پست ها
    2,285

    پيش فرض

    یکی از این همه مردم
    یکی از این شب ها
    که ماه می تابد
    آیا بلند خواهد گفت:
    " خوش آمدی؟"
    و یا سپیده دم، آنگه که وقت رفتن اوست
    یکی زند فریاد:
    " که ای دویده به پهنای آسمان دشت شب، همه شب
    رهانده جان من از تیرگی
    سفر خوش باد."
    چه مردمان بدی!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •