نه گفتن را بايستي ياد بگيريم
همسر- رئيس – بچه ها : همه آرزوها ي فراواني از شما دارند. هيچ كس نمي تواند تما م اين خواسته ها را برآورده كند. هر كه بايد بتواند نه بگويد. سوا ل فقط اين است كه چطور؟
رئيس از شما خواهش مي كند ميتوانيد امروزعصر بيشتر بمانيد. روي دوستي ، بله خيلي خوب ، شما ترديد داريد با اينكه براي بار سوم در اين هفته قبول كرديد. در آخر سر عصبانيت شما بالا مي رود ، پس چرا شما نه نگفتيد ؟ تمام غير ممكن را آزمايش كنيد يعني با مردم درست باشيد . اما نمي توان عمل كرد. يا رئيس ويا وقت آزاد شما در يك مسير هستند. يك نه گفتن مي تواند فردا باعث شود كه رئيس با شما بد صحبت كند. اما شما به خودتان برتري داديد و به رئيس هم نشا ن داديد كه او نمي تواند آزادانه شما را در اختيا ر داشته باشد . هر كسي كه اغلب بله مي گويد استقلا ل و حرمت خود را در برابر همنوع خود از دست مي دهد. چرا انجام مي دهيد،بعضي از انسانها هميشه وظيفه جديدي را به كردن مي گيرند.
امتناع كردن را بايستي ياد گرفت
خيلي از كودكان بله گفتن را تا زمان بزرگ شدن شان نگه مي دارند احسا س مي كنند كه با مصرف آن آنها تاييد مي شوند اعتماد به نفس خودشان را پنهان مي كنند. براي همين آنها اصلا\" فداكار نيستند ، بلكه دوست دارند درخفا ازشان قدرداني شود درخا نمها اين مرض بيماري بيشتر است تا آقايان ، زيرا ترس از اين دارند ايجاد خودخواهانه و سرد مزاجي شود. و اين ويژگي باعث مي شود كه در اجتماع در مسير با لايي نتوانند به ايستند. بدين ترتيب خيلي ها دوست دارند اول بله بجاي راحت ترين مسير انتخاب كنند. براي مدت كوتاهي بطور واضح اين مسير خسته كننده مي شود . بله گفتن مورد سوء استفاده ديگران قرار مي گيريد