تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 81 از 129 اولاول ... 317177787980818283848591 ... آخرآخر
نمايش نتايج 801 به 810 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #801
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    تنها چیزهایی غیر ممکن هستند که تلاشی برایشان نشده است .
    با تشکر از تمام دوستانی که تا کنون مارا یاری نمودند ... ( لطفا شما ، خواننده ی عزیز ، شما نیز مطالب جالب و مورد علاقتون رو بزارید تا ما هم استفاده کنیم )


    پ ن : عید سال گذشته ، مدرسه ی ما افراد برتر رو به کنفراسی واقع در سالون مجهز و نوساز آموزش و پرورش برد و همراه با پزیرایی شاهانه ( !! ) یکی از برترین روان شناسان استان رو آوردند که برای ما صحبت کنه ، واقعا مطالب جالب و فوق العاده ای میگفت و بعد از اون هم به ما جوایزی اعطا کردن ( عجب جوایزی هم دادن دمشون گرم ، کلی غذا دادن بعد یه کنفرانس 2 ساعته ی عالی و پربار و بعد از 2 ساعت نشستن هم همینجوری بهمون جایزه های توپی دادن )

    امشب ، تصمیم گرفتم برخی از صحبت های ایشون رو به قلم بیارم که در مورد حافظه هست ، البته مطالب ایشون خیلی کامل تر بود ، سعی کردم از سایت های دیگه کمک بگیرم و هر 2 تارو مخلوط کنم و چیز جالبی به وجود بیاد !


    حافظــــــه

    مطالبی را که یادآوری می‌کنیم با توجه به زمان یادآوری می‌تواند مربوط به دو نوع مختلف حافظه باشد. دانش آموزی را تصور کنید که در کلاس درس مطالبی را در مورد موضوعی یاد می‌گیرد، مثلا نام یک آتشفشان یا پایتخت یک کشور و ... . زمانی که بلافاصله و در همان کلاس درس سوالاتی از این مطالب از وی می‌شود، در پاسخگویی به آن از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می‌کند، ولی زمانی که سوالات در جلسه بعد و چند روز دیگر از او پرسیده می‌شود و او پاسخ می‌دهد، در واقع از حافظه دراز مدت خود استفاده کرده است. وقتی ما مطلبی را بلافاصله بعد از شنیدن آن به خاطر می‌آوریم، یادآوری آن کار آسانی خواهد بود و به سهولت انجام خواهد گرفت، اما زمانی که مدتی از شنیدن مطلب می‌گذرد و تلاش می‌کنیم آن را یاد بیاوریم، با مشکل بیشتری روبرو خواهیم شد.
    انسان ها داراي 3 نوع حافظه ميباشند

    حافظه ي حسي Sensory Memory
    حافظه ي كوتاه مدت Shot Time Memory
    حافظه ي بلند مدت Long Time Memory


    حافظه حسی

    «حافظه حسی» نخستین مرحله به یاد‌سپاری و ذخیره کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه دقیقی از«اطلاعات حسی» ذخیره می‌شود. گنجایش این حافظه نامحدود است، اما مدت زمان ذخیره‌سازی اطلاعات بسیار کوتاه (حدود یک ثانیه) است. بعد از آنکه محرکی (از طریق گیرنده‌های حسی) وارد حافظه حسی شد، اگر مورد «توجه» (Attention) و دقت قرار گیرد، اطلاعات آن محرک به حافظه «کوتاه ‌مدت» انتقال می‌یابد. این فرآیند دقت و توجه برای انتقال اطلاعات با حافظه کوتاه مدت بسیار مهم است، زیرا آدمی در هر لحظه تحت تاثیر محرکهای حسی فراوانی قرار دارد، که اگر قرار بود این محرکها «ادراک» (Perception) شوند، زندگی غیر ممکن می‌شد. آدمی از طریق توجه کردن به بعضی از امور (محرکها) و بی‌توجهی به بعضی دیگر تصمیم می‌گیرد، تا آنچه را که می‌خواهد، ادراک کند. این فرآیند برای آغاز یادگیری مهم است.
    براي اينكه اتفاقي از حافظه ي حسي به حافظه ي بلند مدت تبديل شود، بايد اتفاقي بيوفتند

    حافظه کوتاه مدت (S.T.M)

    مهمترین ویژگی این نوع حافظه ، گنجایش محدود آن است که بطور متوسط بین هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده (2±7) است. بعضی افراد تنها 5 ماده و برخی تا 9 ماده را در حافظه کوتاه مدت خود نگه می‌دارند، اما بطور متوسط گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثریت افراد 7 ماده است. این رقم فراخنای حافظه نامیده می‌شود.

    ویژگی دیگر حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی ، دیداری (عمدتا به صورت صوتی) رمزگردانی می‌شوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی رمزگردانی کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند.

    بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.

    حافظه دراز مدت (L.T.M)

    مهمترین ویژگی این نوع حافظه گنجایش نامحدود آن است، بطوری که مطالب زیادی را در آن می‌توان نگهداری کرد، بدون آنکه از بین بروند. به عبارتی اطلاعات در این نوع حافظه از بین نمی‌روند، هرچند ممکن است فراموش شوند. به عنوان مثال کتابخانه بزرگی را در نظر بگیرید که در آن دنبال کتابی می‌گردید که قبلا در آنجا قرار داده شده است. اگر نتوانید به کتاب مورد نظر دست پیدا کنید، به این معنی نخواهد بود که کتاب مورد نظر در آن کتابخانه وجود ندارد، یا از بین رفته است. ممکن است نحوه قرار دادن آن در محل مناسبی صورت نگرفته، یا پیگردی آن مناسب نیست.

    اگر فهرستی از کلمات به حافظه دراز مدت سپرده شوند، چند روز بعد از آن در حین یادآوری ممکن است کلمات هم معنی با آن کلمات یادآوری شوند، نه خود آن کلمات. اگر به فرض کلمه آفتاب در فهرست بوده، شخص ممکن است کلمه خورشید را یادآوری کند. این مساله را در یادآوری داستانها ، اخبار و مطالبی که می‌شنویم و مدتی بعد آنها را بازگو می‌کنیم، به وضوح می‌توانیم ببنیم. در حالی که موضوع داستان ، خبر یا مطالب دیگر بطور کامل ارائه می‌شود، اما لزوما از همان کلمات گوینده یا نویسنده کتاب استفاده نمی‌کنیم. از این مورد در روشهای بهسازی حافظه استفاده می‌شود، مبتنی بر اینکه مطالب را با توجه به معانی آنها یادسپاری کنیم.




    ... و مصاحبه ای با آقای سجاد فولادی قلعه ( رتبه ی 1 کنکور سال 87 - رشته ی ریاضی و فیزیک ) که قولش رو داده بودم در تاپیک میزارم ... البته مصاحبه ی ایشون خیلی طولانی بود ! سوالات جالبش رو جدا کردم که از خوندن خسته نشید :چشمک

    اصولا خيلي كم اتفاق ميوفتند كه بشود رتبه تك رقمي هاي كنكور را توي اينترنت رويت كرد ! اما چندي پيش آقاي سجاد فولادي قلعه ، وبلاگ شخصيشون رو به روز كردند و به سوالات داوطلبان كنكور جواب دادند . لازم به ذكر هست كه گفته بشه ايشون رتبه ي يك كنكور رياضي و فيزيك در سال 87 بودند و همينطور ايشون جزو معدود يا بهتر بگم ، تنهاكسي بود كه رياضي رو 100% زد !
    باهم برخي از سوالات مهم و جالبي رو كه از ايشون پرسيده شده رو مرور ميكنيم ...

    روزی چند ساعت درس بخوانیم؟
    این بدترین سؤالی است که یک دانش‌آموز میتونه بپرسه. ببینید، اصلاً و ابداً به ساعت نیست. خیلی کسایی بودن که با روزی ۳ تا ۴ ساعت رتبه‌های خفن آوردن و خیلی‌ها با ۱۳ تا ۱۴ ساعت رتبه‌ی قابل قبولی کسب نکردن. ولی نکته‌ی مهم اینه که ما خودمون ببینیم وضعمون چه‌جوریه و باید چه کارهایی بکنیم و حالا که این دوتا معلوم شد، می‌تونیم بگیم ما چقدر باید درس بخونیم. حواستون باشه؛ هیچوقت دنبال این نباشید که ببینید فلانی چقدر درس می‌خونه؛ توی ساعت مطالعه با خودتون رقابت کنید. همیشه بدانید: ساعت مطالعه یک امر شخصی است و برای هر فرد متفاوت است.
    یه عادت بدی که تقریباً توی بچه‌های همه‌جا دیده میشه اینه که همه وقتی نمی‌تونن تستی رو حل کنن، به سرعت میرن سراغ جوابش (حداکثر بعد از ۳ تا ۵ دقیقه تأمل). ولی بچه‌ها؛ همه درس می‌خونن ولی اون کسی موفق‌تره که ذهن قوی‌تره داشته باشه. خیلی وقت‌ها اتفاق میفتاد که ۱ ساعت می‌گذشت و من فقط ۱ تست حل می‌کردم! یعنی تا تست حل نمی‌شد، ولش نمی‌کردم! این‌طوری باعث می‌شد که ایده‌های زیادی بیاد توی ذهنم و ذهن آدم خوب ورزیده بشه. البته نتیجه‌ی این کاری که من طی سال انجام دادم رو توی خرداد دیدم؛ پس انتظار نداشته باشید خیلی زود نتیجه بگیرید. نکته‌ی دیگم اینه که افراط در اینکار زیاد خوب نیست، در هر صورت شما باید روی سرعت عمل خودتون هم کار کنید ولی خیلی خوبه که همچین تست‌های سختی رو جدا کنید و بشینید خیلی خیلی خوب و با تمرکز چندین دقیقه روشون فکر کنین. پس اگه سوالی حل نشد، لازم نیست بریم سراغ پاسخنامه، آنقدر روش فکر می‌کنیم تا حل بشه.

    همه‌چیز رو بخونیم؟
    به‌جز چیزهایی که سازمان سنجش از کنکور سراسری حذف کرده، همه‌چیز از تیتر بحث تا مطالب زیر شکل و خود شکل‌ها و نمودارها و پاورقی‌ها و . . . خوب مطالعه کنید. هیچ‌چیزی نیست که بتوان گفت در کنکور نمی‌آید. اتفاقاً طراحان به مطالبی که حدس می‌زنند توسط دانش‌آموزان به آنها اهمیت داده‌ نمی‌شود، توجه و عنایت زیادی دارند!

    سرعت عملم كم است، چه کنم؟
    اولین کاری که می‌کنید ماشین حساب را از طبقه‌ی سوم با سرعت اولیه V = 25m/s به پایین پرتاب کنید. ماشین حساب در سال پیش‌دانشگاهی دشمن شماست.

    اما بعد؛ خوب سرعت عمل یهویی بدست نمی‌آید. قرص و شربت و کپسول هم نداره. ولی به نظر من تسلط خودش سرعت عمل میاره. واقعاً من تجربش رو ندارم زیاد ولی به نظرم اگه تست‌های آسون رو سعی کنیم توی زمانی کمتر از زمان استاندارد بزنیم و با خودمون یه همچین رقابتی راه بندازیم و کلاً زیاد تمرین کنیم، سرعت عمل خود به خود بدست می‌آد. یه بحثی هم سره تست آسون هست، که تست آسون درسته آسونه ولی به ما کمک می‌کنه تا روابط و معادلات معمول رو خیلی عالی به خاطر بسپاریم و سرعت انتقال ما سر جلسه افزایش پیدا می‌کنه.

    یه نکته‌ای که هست، بحث محاسبه است، این خیلی مهمه. تست‌ها الآن وقت‌گیر و محاسباتی شدند. پس عادت کنید به ضرب ۶ رقم در ۶ رقم با اعشار اضافه! کسانی که صبورتر و با حوصله‌ترند، خیلی خیلی بهتر نتیجه می‌گیرند. همیشه سعی کنید بدون ماشین‌حساب کار خود را انجام دهید. [یک دانش‌آموز: آقا ما که همون بالاتر ماشین حسابمون رو پرت کردیم پایین!]

    راستی یه نکته‌ی فوق‌العاده مهم برای سر جلسه: وقتی دیدید که یک سوال رو نمی‌تونید حل کنید، به محض مشاهده دوره شمارش خط بکشید و سوال رو رها کنید و گیر الکی به سوال ندید. وقتی که همه‌ی درسها رو تموم کردید با خیال راحت می‌تونید برگردید و تست رو سر فرصت جواب بدید. در این صورت الکی ذهنتون درگیر نشده و انرژی الکی صرف نکردید. اینکار تست شده و فوق‌العاده مؤثره. من خودم وقتی ریاضی تموم شد حدود ۱۰ تا سوال رو نزده بودم و سریع رهاشون کرد‌ه‌بودم ولی برگشتم و تونستم جوابشون بدم.

    معدل چند خوب است؟
    به نظرم الان به معدل فکر کردن زیاد درست نیست. چه معدلتون خیلی خوب باشه و چه بد دیگه کاریش نمی‌شه کرد، به نظرم شما باید تمام تمرکزتون روی او ۸۵ درصد باقی‌مانده باشه و ذره‌ای درباره‌ی تاثیر معدل و . . . فکر نکنید؛ چون نمی‌تونید دیگه عوضش کنید. تازه توی ۱۰ نفر اول هم معدل ۲۰ داشتیم، هم ۱۹/۶۱ (خودم) هم ۱۷ و خورده‌ای، پس کنکور خیلی مهمتر از معدله. [جوجه سومی‌ها به این بهانه یه وقت معدلتون رو خراب نکنین!]

    چه درصدهایی خوب است؟ درصدهای خودتون رو می‌تونید بگید؟
    اصلاً و ابداً نمی‌شه گفت؛ فقط سعی کنید حداکثر تلاشتون رو بکار بگیرید و هرچی سوال می‌تونید رو سر جلسه حل کنید. ممکنه یه سال درصد ۸۹ زبان عالی باشه، توی یک سال افتضاح. اگه درصدهای منم می‌خواید: ادبیات ۸۴، عربی ۱۰۰، دینی و زبان ۸۹ / ریاضی ۱۰۰، فیزیک ۹۴ و شیمی ۹۶ با معدل کتبی ۱۹/۶۱ .

    المپیادی بودید؟ در مدارس تیزهوشان درس می‌خواندید؟
    نه، المپیادی نبودم و نمی‌توانستم باشم! در مدارس تیزهوشان هم نبودم، چون تیزهوش نیستم؛ در مدرسه غیرانتفاعی سروش بودم.

    برای غلبه بر استرس چه‌کار کنیم؟
    راستش من نمی‌تونم پاسخ خیلی قطعی به این سوال بدم، چون تجربه‌ی کافی ندارم. ولی می‌دونم اگه به طور واقعی به خدا توکل کنیم،‌ یعنی کارمون رو کامل و بدور از تنبلی انجام بدیم و نتیجه رو کامل به خدا واگذار کنیم، خود به خود این استرس از بین می‌ره. سر جلسه من یهو سر شیمی استرس گرفتم، ولی یه لحظه به خودم گفتم: «بابا! دست خداست، هر چی اون بخواد همونه، تو هم زحمتت رو کشیدی، دیگه بقیش دست تو نیست!» و واقعاً آروم شدم.

    اصلاً فکر می‌کردید این‌طوری شوید؟
    قبل از کنکور چرا، ولی بعدش نه! می‌خوام بگم که چیزی که مهمه اون باور ماست که باید با تلاش و توکل همراه بشه. کسی که فکر کنه: من که بابا از بچگی خنگ بودم الان هم قارقوزستان قبول می‌شم همین میشه و کسی که باور داشته باشه می‌تونه یه کاریه رو انجام بده؛ اگه به اندازه‌ی هدفش تلاش و توکل داشته باشه، حتماً به هدفش می‌رسه. ببنید من تلاش و توکل رو دارم با هم می‌گم، هیچکدوم بدون اون‌یکی کامل نیست.

    آیا خواندن چند باره دروس مفید است؟
    قطعاً. یکی از نکات مهم تسلط روی مطالب است. کسی که کتاب شیمی را مثل اسمش حفظ باشد، خیلی راحت‌تر به سوالات پاسخ می‌دهد. برای اینکه بتوانیم مطالب، خصوصاً مطالب حفظی را به خاطر بسپاریم، چند باره خواندن بسیار کمک می‌کند. به شرط آنکه اینکار با فاصله‌های زمانی مناسب انجام شود. ضمناً استفاده از شیوه‌ی لایتنر (خواندن ۱ روز، ۴ روز، ۸ روز، ۱۶ روز و ۳۲ روز بعد از اولین مطالعه ـ‌ یا چیزی شبیه این) در به‌خاطر سپاری مطالب بسیار مؤثر است. مثلاً‌ من کتاب یکی از کتاب‌های ادبیات را نزدیک به ۶ یا ۷ بار مطالعه کردم. فقط مواظب باشید، فواصل زمانی مناسب را در میان تکرارها رعایت کنید و حتماً در این زمینه با فردی آگاه مشورت کنید.

    از چه زمانی مطالعه برای کنکور باید آغاز گردد؟ اگر من تابستان را از دست داده باشم، آیا می‌توانم رتبه‌ی مورد نظر خود را بیاورم؟
    من خودم مطالعه‌ی جدی خودم رو از همون تابستون پیش شروع کردم ولی ممکنه کسه دیگه‌ای زودتر و یا دیرتر شروع کنه و موفق بشه. به نظر من هرچه زودتر بهتر، ولی اگه کسی مثلاً تابستونو از دست داد نباید حسرت بخوره. چون اعتقاد دارم هر وقت که انسان اراده کنه، می‌تونه به هدفش برسه؛ البته نه خیلی دیر! تابستون به نظر من وقتیه که هنوز مسابقه شروع نشده ولی یه عده شروع کردن به دویدن؛ خوب اینا یکم شرایطشون بهتره، ولی ایرادی نداره، با شروع مسابقه همگی با هم می‌دوییم و با یکم زور بیشتر به بقیه می‌رسیم!




    به امید ایرانی سرفراز و جوانانی موفق ...
    حکایت همچنان باقیست ...

  2. #802

    پيش فرض روانشناسی (اطلاعات جامع و مقالات)

    از کد‌ام نیمکره فرمان می‌گیری؟



    د‌انشمند‌ان نظریه‌هایی راجع به د‌و نیمکره مغز د‌ارند‌ که نشان می‌د‌هد‌ عملکرد‌ و روش فرمان د‌اد‌ن به بد‌ن د‌ر هر یک متفاوت است. فکر می‌کنید‌ شما راست مغز باشید‌ یا چپ مغز؟ پژوهش‌های اخیر نشان می‌د‌هد‌ راست مغزها و چپ مغزها، روش‌های متفاوتی د‌ر پرد‌ازش اطلاعات و واکنش به آنها د‌ارند‌.
    بر همین اساس، روش د‌رس خواند‌ن د‌ر هر یک از آنها نیز باید‌ متفاوت باشد‌. این نظریه‌ها نشان می‌د‌هد‌ افراد‌ راست مغز بیشتر با نیمکره هیجانی و شهود‌ی راست هد‌ایت می‌شوند‌ و چپ مغزها به روش منطقی و ترتیبی عکس العمل نشان می‌د‌هند‌.
    شخصیت هر فرد‌ هم تا حد‌ بالایی از روی نوع مغز او شکل می‌گیرد‌ و این مساله تاثیر چشمگیری روی مهارت‌های مطالعه، عاد‌ات انجام تکالیف و نمرات شخص د‌ارد‌. مثلاً ممکن است بعضی د‌انش‌آموزان یا د‌انشجویان با یک نوع خاص از امتحان یا تکلیف مشکل د‌اشته باشند‌ و مشکلشان هم هیچ ربطی به د‌رس خواند‌ن یا نخواند‌ن ند‌اشته باشد‌. بلکه موضوع فقط به نوع خاص مغز آنها برمی‌گرد‌د‌. اگر بد‌انید‌ راست مغز هستید‌ یا چپ مغز، می‌توانید‌ روش‌های مطالعه مناسب خود‌ را برگزینید‌ و برنامه‌ریزی د‌رسی خود‌ را براساس شخصیت و نوع مغزتان تنظیم کنید‌ تا نتیجه بهتری عاید‌تان شود‌.
    آیا سر کلاس مد‌ام به ساعتتان نگاه می‌کنید‌ یا وقتی زنگ می‌خورد‌ تعجب می‌کنید‌ که چه زود‌ گذشت؟
    آیا به شما ایراد‌ می‌گیرند‌ که زیاد‌ی همه چیز را تحلیل می‌کنید‌ یا می‌گویند‌ خیالباف هستید‌؟
    این ویژگی‌های شخصیتی به نوع مغز بستگی د‌ارد‌. معمولاً رفتار چپ مغزها، سازمان‌یافته‌تر است. گاهی به ساعت نگاه می‌کنند‌، اطلاعات را پرد‌ازش می‌کنند‌ و این کار را به ترتیب انجام می‌د‌هند‌. این د‌سته از افراد‌ معمولاً هوشیارند‌ و قوانین و برنامه‌ها را د‌نبال می‌کنند‌.
    د‌انش‌آموزان چپ‌مغز د‌ر ریاضی و علوم قوی هستند‌ و می‌توانند‌ سریع به پرسش‌ها پاسخ بد‌هند‌. چپ‌مغزها رقیب‌های ریسک‌پذیری هستند‌. راست‌مغزها خیال پرد‌از هستند‌. ممکن است خیلی باهوش و متفکر باشند‌ که البته احتمال د‌ارد‌ د‌ر د‌نیای کوچک خیال خود‌ گم بشوند‌. این د‌سته د‌ر علوم اجتماعی و هنر خیلی خوب نتیجه می‌گیرند‌. راست‌مغزها، خود‌انگیخته‌تر از چپ‌مغزهای همیشه هوشیارند‌ و بیشتر د‌وست د‌ارند‌ احساس‌های ناخود‌آگاه خود‌ را د‌نبال کنند‌.
    راست مغزها بسیار شهود‌ی هستند‌ و مهارت بسیاری د‌ارند‌ که د‌ر د‌ام د‌روغ یا نیرنگ نیفتند‌. اینها رقیب‌های جاود‌ان هستند‌. اما اگر کسی د‌رست د‌ر میان این د‌و تیپ شخصیتی باشد‌ چه؟
    افراد‌ با هم متفاوتند‌ و همه ویژگی‌هایی از هر د‌و نوع مغز را د‌ر خود‌ د‌ارند‌. بعضی‌ها واقعاً ویژگی‌های برابر و یکسانی د‌ارند‌. جهت‌گیری مغز این د‌انش‌آموزان و د‌انشجویان میانه است و ممکن است د‌ر کارورزی عملکرد‌ بسیار خوبی د‌اشته باشند‌، چون این افراد‌ خصلت‌های قوی هر د‌و نیم کره را د‌ر خود‌ د‌ارند‌ بنابراین منطق را از نیمکره چپ و شهود‌ را از نیمکره راست د‌ر اختیار د‌ارند‌ که فرمول بسیار مناسبی برای موفقیت د‌ر تجارت است.


  3. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #803

    پيش فرض

    ویژگی‌های د‌انش‌آموزان راست مغز
    آیا وقتی معلم یا استاد‌ زیاد‌ حرف می‌زند‌، خسته می‌شوید‌؟
    آیا احساس می‌کنید‌ می‌توانید‌ مرد‌م را به راحتی و فقط با نگاه کرد‌ن ارزیابی کنید‌. اگر این طور باشد‌ امکان د‌ارد‌ که راست مغز باشید‌.
    ـ جزوه برمی‌د‌ارید‌ اما آنها را گم می‌کنید‌. د‌نبال کرد‌ن تحقیق برایتان کار سختی است.
    ـ سخت می‌توانید‌ حواستان را جمع کنید‌.
    ـ با مرد‌م راحت هستید‌.
    ـ به نظر خیالباف می‌آیید‌ اما د‌ر واقع به فکر عمیق فرو می‌روید‌.
    ـ مرد‌م می‌گویند‌ ماورایی هستید‌ و علم غیب د‌ارید‌.
    ـ به نوشتن رمان، نقاشی یا نواختن موسیقی علاقه د‌ارید‌.
    ـ ممکن است ورزشکار باشید‌.
    ـ از د‌استان‌های پررمز و راز خوشتان می‌آید‌.
    ـ زمانی را به تأمل و تعمق اختصاص می‌د‌هید‌ و فکر می‌کنید‌ هر اتفاقی د‌وجنبه د‌ارد‌.
    ـ ممکن است گذر زمان را فراموش کنید‌.
    ـ خود‌جوش و خود‌انگیخته هستید‌.
    ـ بذله گو و بامزه هستید‌.
    ـ نمی‌توانید‌ د‌ستورالعمل‌ها را کلمه به کلمه د‌نبال کنید‌.
    ـ پیش‌بینی‌ناپذیر هستید‌.
    ـ زود‌ سرگرد‌ان می‌شوید‌.
    ـ هیجانی هستید‌.
    ـ د‌وست ند‌ارید‌ د‌ستورالعمل‌ها را بخوانید‌.
    ـ ممکن است موقع د‌رس خواند‌ن موسیقی هم گوش بد‌هید‌.
    ـ د‌راز می‌کشید‌ و مطالعه می‌کنید‌.
    ـ ممکن است ناشناخته‌ها برایتان جالب باشد‌.
    ـ آد‌م معقول و وارسته‌ای هستید‌.

    راست مغزها د‌ر کلاس
    ـ د‌ر کلاس تاریخ بیشتر از جنبه‌های اجتماعی لذت می‌برید‌. د‌وست د‌ارید‌ اتفاقاتی را که د‌ر تاریخ افتاد‌ه است، کشف کنید‌.
    ـ اگر روش خود‌تان را به کار بگیرید‌، ممکن است عملکرد‌ رضایت‌بخشی د‌ر کلاس ریاضی د‌اشته باشید‌ اما از حل مسأله‌های طولانی خسته می‌شوید‌.
    ـ د‌ر کلاس اد‌بیات موفق هستید‌ به خصوص هنگام روخوانی و انشا.

    توصیه‌هایی برای راست مغزها
    ـ تنهایی تحقیق بنویسید‌.
    ـ مراقب خیال‌پرد‌ازی‌های خود‌ باشید‌ و آنها را مهار کنید‌.
    ـ بگذارید‌ قوه تخیلتان شما را د‌ر هنر پیش براند‌.
    ـ بگذارید‌ شهود‌تان د‌ر موقعیت‌های اجتماعی برایتان کار کند‌.
    ـ بگذارید‌ تفکر عمیقتان د‌ر آزمون‌های تشریحی برایتان کار کند‌، اما د‌ر آن غرق نشوید‌.
    ـ د‌ر تحقیق‌ها خلاق باشید‌. می‌توانید‌ از زبان شورانگیزتان خوب استفاد‌ه کنید‌.
    ـ هنگام د‌رس خواند‌ن از تصویر و نمود‌ار کمک بگیرید‌.
    ـ د‌ستورالعمل‌ها را بنویسید‌.
    ـ سعی کنید‌ برنامه‌ریزی شد‌ه‌تر عمل کنید‌.
    ـ بیش از حد‌ به د‌یگران مشکوک نباشید‌.
    ـ برای سازماند‌هی افکارتان نکات عمد‌ه را مشخص کنید‌.
    ـ د‌ر تکالیف اد‌بیات، اد‌بیات د‌استانی را انتخاب کنید‌.
    ـ شما خوب د‌استان می‌گویید‌؛ بعضی از آنها را بنویسید‌.
    ـ اطلاعات را د‌سته بند‌ی کنید‌ تا آنها را بهتر بفهمید‌.
    ـ کارها را تمام کنید‌. شما خیلی باهوش هستید‌، اما همیشه کارها را نیمه تمام رها می‌کنید‌.
    شم و غریزه و مهارت‌های کلامی شما بی‌نظیر است. اگر خوب د‌رس بخوانید‌، ممکن است روزی شاگرد‌ اول شوید‌.

  5. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #804

    پيش فرض

    ویژگی‌های د‌انش‌آموزان چپ مغز
    آیا خیلی سازمان یافته عمل می‌کنید‌؟ آیا عقید‌ه د‌ارید‌ برای انجام هر کاری یک راه د‌رست و یک راه غلط وجود‌ د‌ارد‌؟ اگر این‌طور است احتمالاً شما چپ‌مغز هستید‌.
    ـ احتمالاً از روی فهرست، کارهایتان‌را انجام می‌د‌هید‌.
    ـ د‌وست د‌ارید‌ سر کلاس انتقاد‌ کنید‌.
    ـ د‌ر ریاضیات و علوم قوی هستید‌.
    ـ منطقی و اهل استد‌لال هستید‌.
    ـ تحقیق شما د‌قیق و کاملاً مستند‌ است.
    ـ برای خود‌ هد‌ف معین می‌کنید‌.
    ـ می‌توانید‌ اطلاعات را خوب تعبیر و تفسیر کنید‌.
    ـ اتاقتان منظم است.
    ـ می‌توانید‌ به سئوالات بد‌ون فکر جواب د‌هید‌.
    ـ د‌ستورالعمل‌ها را می‌خوانید‌ و اجرا می‌کنید‌.
    ـ احساساتی نیستید‌.
    ـ بد‌ون اینکه کاسه صبرتان لبریز شود‌ می‌توانید‌ به سخنرانی‌های طولانی گوش بد‌هید‌.
    ـ اجازه نمی‌د‌هید‌ احساسات به د‌رونتان رخنه کنند‌.
    ـ نشسته مطالعه می‌کنید‌.
    ـ کلماتتان د‌قیق هستند‌.

    چپ‌مغزها د‌ر کلاس
    ـ د‌ر کلاس تاریخ می‌توانید‌ تاریخ‌ها و روند‌ امور را به یاد‌ بیاورید‌.
    ـ د‌ر کلاس ریاضی از حل کرد‌ن مساله‌های طولانی لذت می‌برید‌.
    ـ از نظم علوم خوشتان می‌آید‌.
    ـ د‌ر اد‌بیات، د‌رک مناسبی از د‌ستورزبان و ساختار جمله د‌ارید‌.

    توصیه‌هایی به د‌انش آموزان چپ مغز
    ـ د‌ر اتاق آرام، د‌رس بخوانید‌.
    ـ می‌توانید‌ مساله‌های ریاضی را حل کنید‌، اما اگر بخواهید‌ آن را برای کسی که نمی‌فهمد‌، توضیح بد‌هید‌ از کوره د‌رمی‌روید‌، بنابراین برای د‌رس د‌اد‌ن به د‌یگران پیشقد‌م نشوید‌ مگر این که از خود‌تان مطمئن باشید‌.
    ـ د‌وست د‌ارید‌ رهبر گروهی برای د‌رس خواند‌ن باشید‌؛ برای این کار د‌اوطلب شوید‌.
    ـ عضو یک گروه مباحثه یا رقابت د‌رسی شوید‌.
    ـ د‌ر نمایشگاه‌های علمی شرکت کنید‌. شما می‌توانید‌ برند‌ه مسابقه باشید‌.
    ـ از مهارت خود‌ د‌ر ریاضی و علوم بهره بگیرید‌.
    ـ اد‌بیات غیرد‌استانی را انتخاب کنید‌.
    ـ شما سئوالات و تکالیف مبتنی بر واقعیت را ترجیح می‌د‌هید‌؛ سراغ سئوال‌های نامحد‌ود‌ نروید‌.
    ـ می‌توانید‌ جزوه‌هایتان را خوب سروسامان بد‌هید‌؛ این کار را بکنید‌.
    ـ اتاقتان را منظم نگه د‌ارید‌.
    ـ تحقیق‌های تحلیلی را انتخاب کنید‌.
    ـ اگر استاد‌انی که موضوع بحث یا د‌رس را آزاد‌ می‌گذارند‌ شما را سرد‌رگم می‌کنند‌ با آنها کلاس نگیرید‌.
    ـ از خلاق بود‌ن نترسید‌.

  7. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #805

    پيش فرض

    رازهای سر به مهر زندگی
    زوجها در طول زندگی زناشویی گرفتار استرسهای گوناگونی می شوند که بعضی از این استرسها طبیعی است مانند استرس بچه دار شدن، بیماری، بزرگ شدن بچه ها و مشکلات اقتصادی و بعضی استرسها ناگهانی به وجود می آید و مانند یک شوک شدید تأثیرات منفی بر زندگی زناشویی وارد می کند.
    اما ممکن است افشای بعضی از رازها به زندگی دیگران آسیب بزند و یا بی جهت موجب سوء تفاهم بین زن و شوهر شود.

    پیوند گذشته و حال تا کجا؟
    افسانه قندهاریزاده کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در این مورد که چه رازی را باید گفت و چه چیزهایی را باید در صندوقچه دل پنهان کرد، می گوید: معمولاً فاش شدن بعضی از پنهان کاریها زن و شوهر را دچار خشم و سرزنش و تنبیه می سازد و زنجیره ای از تعامل های منفی و پیش رونده ایجاد می کند که این روابط نابسامان می تواند به صورت الگوهای تخریبی بی توجهی، عیبجویی، مشاجره، انتظارات و اعتقادات منفی درباره طرف مقابل به وجود آید.
    وی اسرار و مسایلی را که در زندگی افراد وجود دارد به سه دسته تقسیم می کند و می افزاید: دسته اول مسایلی است که به رویدادهای گذشته و وقایعی مربوط می شود که قبل از ازدواج برای یکی از طرفین ایجاد شده مثل داشتن خواستگارهای متعدد با بیان احساسات کودکانه دوران نوجوانی که لزومی ندارد این قبیل مسایل مطرح شود، زیرا بسیاری از افراد و بخصوص مردها تحمل و ظرفیت پذیرش چنین مسایلی را ندارند.
    دسته دوم به مسایلی از قبیل ازدواج قبلی، طلاق والدین، داشتن ناپدری یا نامادری مربوط می شود که اینها مسایلی نیست که تا ابد پنهان بماند و سرانجام روزی آشکار می شود.
    بنابراین بهتر است زن و شوهر قبل از ازدواج این مسایل را با هم در میان بگذارند تا رازی بین آنها پنهان نماند، زیرا افشای این مسایل بعد از ازدواج بنای اعتماد را ویران می کند و بذر بدبینی و سوء ظن را در دل زوجین می کارد.
    دسته سوم مسایلی هستند که بعد از ازدواج برای طرفین به وجود می آید. این مسایل نیز به هیچ وجه نباید پنهان بماند و بسیار شایسته است که همسران مسایل مختلفی را که برای آنها پیش می آید صادقانه با هم درمیان بگذارند و راه چاره ای بیابند، چون اگر در مورد مسایل دسته دوم امکان گذشت و چشم پوشی باشد در مورد این مسایل کمتر کسی گذشت می کند و آثار سوء و عواقب ناخوشایندی به وجود می آورد.
    همین روان شناس در ادامه خاطرنشان می کند: البته پنهان کاری بدون دلیل به وجود نمی آید، در بسیاری از موارد ما در مراکز درمانی شاهد هستیم که بعضی از همسران طوری رفتار می کنند و طرز فکر و نگرش آنان به گونه ای است که باعث می شود طرف مقابل مسایل را از آنان مخفی کند، مثلاً مسایل خیلی کوچک و بی اهمیت مثل دیدار و رفت و آمد دو خواهر با یکدیگر موجب عصبانیت شوهر شده و در نتیجه زن ملاقات با خواهرش را پنهان می کند یا در مورد مخارج منزل خست به خرج می دهد و زن مجبور می شود بسیاری از مسایل اقتصادی و هزینه ها را به همسرش نگوید، به همین دلیل به همسران چه زن و چه مرد توصیه می شود خودشان زمینه پنهان کاری را ایجاد نکنند.
    وی در ادامه توصیه می کند: زن و شوهر باید به خواسته ها و نیازهای یکدیگر احترام بگذارند و از تفکر منطقی برخوردار باشند.
    وی می افزاید: پنهان کاری علاوه بر آثاری که بر روابط زن و شوهر می گذارد شعاع این ناراحتی ها دامان فرزندان را هم می گیرد، چون بچه ها با هوش و ذکاوت فطری خود براحتی در می یابند که بین پدر و مادر اختلافهایی وجود دارد. آنها فضای ریاکاری و عدم صداقت را حس می کنند و چون قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را ندارند از زندگی در چنین محیطی رنج می برند و مسایل را بزرگ می کنند؛ در نتیجه روی سلامت روانی، وضعیت تحصیلی و ارتباطات آنها اثر می گذارد. بی تردید فرزندان چنین خانواده ای نمی توانند با پدر و مادر خود همانند سازی کنند و عدم همانند سازی مناسب با والدین ضربه های جبران ناپذیری بر رشد شخصیت کودکان به جا می گذارد.

  9. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #806

    پيش فرض

    صداقت و پنهان کاری چرا و چگونه؟
    مریم حسین زاده، کارشناس ارشد روان شناسی و روان درمانگر نیز معتقد است؛ در کشور ما ازدواج یک مرحله مقدماتی به نام خواستگاری دارد که توجه به این نکات می تواند سلامت ازدواج را تضمین کند:
    ۱) صداقت شاید اساسی ترین و زیربنایی ترین مسأله ای باشد که می تواند ضامن امنیت و سلامت ازدواج باشد.
    در مرحله خواستگاری باید طرفین درخصوص اعتقادات، باورهای دینی و مذهبی، معیارها و ملاکهای اساسی در زندگی و نگاه به حال و آینده بدون هیچ پرده پوشی صحبت کنند، زیرا زن و شوهر لازم است درخصوص همه این موارد با یکدیگر سنخیت داشته باشند.
    ۲) وجود بیماریهای شخصی، ارثی، تجربیات، شکست ها و ناکامی ها، خاطرات، اتفاق و حوادث تأثیرگذار مربوط به طرفین مطرح و در صورت لزوم توضیح داده شود و در مجموع صفا، صمیمیت، مهر، گذشت، فداکاری، ایثار و وفاداری را توشه راه زندگی خود سازند.
    پس از طی این مرحله و رسیدن به مرحله ازدواج، پذیرش هر یک به عنوان عضو جدید خانواده مقابل یک اصل مهم است که نباید ناچیز شمرده شود.
    زوجین در هنگام ایجاد توافق زناشویی نباید فقط به نیازهای مادی اساسی خویش بپردازند، بلکه لازم است درخصوص مسایل شخصی از قبیل زمان و نحوه خواب و خوراک، منازعه و آشتی مجدد به بحث و تبادل نظر بپردازند.
    زن و شوهر باید با هم تصمیم بگیرند که اعیاد را چگونه بگذرانند، چگونه برای تعطیلات برنامه ریزی کنند و نحوه خرج کردن و اجرای کارهای روزمره خانه را مشخص سازند.
    باید درباره سنن و مراسم خانوادگی که قرار است همچون گذشته باقی بماند، با یکدیگر به توافق برسند و نیز اینکه مایلند چه مراسم و سنتهایی را شخصاً برای خودشان وضع کنند. ضروری است آنها درجه نزدیکی یا دوری از خانواده همسر را به کمک یکدیگر مشخص نمایند. در عین حال مناسب است آنها به دیدار دوستان یکدیگر بروند و در طی زمان کسانی را انتخاب کنند که سرانجام به دوست مشترک آن دو مبدل خواهند شد. بنابراین باید مشترکاً دوستان جدید خود را انتخاب نمایند.
    در مجموع زوجین باید به استحکام بنای زندگی خویش بیندیشند و از کنجکاوی های بی مورد، درخصوص زندگی خانواده مقابل و آنچه ارتباطی به آنان ندارد پرهیز نمایند.

    صداقت همراه با سیاست
    علیرضا تقوی عضو هیأت علمی دانشگاه نیز معتقد است: صداقت باید با نوعی سیاست و تفکر منطقی همراه باشد تا زوجین ضمن اینکه از صداقت یکدیگر مطمئن می شوند، در آینده نیز چنانچه اختلافی پیش آمد نتوانند از آن سوء استفاده کنند. به عنوان مثال دختر جوانی که دفترچه خاطرات خود را در اختیار همسرش می گذارد و یا مرتباً از خواستگارانی که داشته سخن به میان می آورد بذر بدبینی و بدگمانی را در دل شوهر خود می کارد. همچنین خانمی که اسرار زندگی خانواده و فامیلش را نزد همسرش فاش می کند باید در نظر داشته باشد که در صورت بروز اختلاف ممکن است همسرش از آن به عنوان یک حربه استفاده کند.
    وی در پایان نتیجه می گیرد که صداقت در زندگی زناشویی لازم است، به شرطی که به موقع و سنجیده به کار رود، در غیر این صورت ممکن است در آینده مشکلات و ناراحتی هایی در روابط زوجین به وجود آورد.

  11. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #807

    پيش فرض

    هراس از دندانپزشکی
    در زمانه ما هیچکس نمی‌تواند از مراجعه به دندانپزشک سرباز زند. امّا بسیاری از مردم به خاطر انواع دردها و شرایط ناخوشایندی که انتظارش را دارند، از مراجعه به دندانپزشک هراس دارند. و این هراس در برخی آنقدر شدید است که فقط در شرایط اضطراری و اورژانس به این کار اقدام می‌کنند. به این نوع هراس (فوبیا)، هراس از دندانپزشکی گفته می‌شود. هراس عبارت است از نوعی ترس شدید و غیرمنطقی از شرایط، اشیاء یا افراد عادی و معمولی.
    افرادی که دچار هراس از دندانپزشکی هستند به دندانپزشک مراجعه نمی‌کنند و بدین خاطر، بهداشت دهان و دندانشان مورد تهدید جدّی قرار می‌گیرد.
    تخمین زده می‌شود که کودکان و زنان بیشتر در معرض هراس از دندانپزشکی قرار دارند. مطالعات نشان می‌دهد که حداقل 25٪ مردم در کشورهای توسعه یافته به شدّت از مراجعه به دندانپزشک هراس دارند و بهداشت دهانی خود را به خطر می‌اندازند.
    در مطالعه‌ای که بر روی 304 دانشجو در هند صورت گرفت، 51٪ دانشجویان نوعی هراس از دندانپزشکی داشتند و این هراس در زنان بیشتر از مردان و در دانشجویان رشته دندانپزشکی بیشتر از دانشجویان رشته پزشکی بود. بیشترین هراس از آمپول بی‌حسی و مته چرخ کردن دندان گزارش شده است.


    به دلیل اهمیت بهداشت دهان و دندان، لازم است که هراس از دندانپزشکی مورد درمان قرار گیرد. در این رابطه، روان‌شناسان می‌توانند با درمان موفقیت‌آمیز ترس، اضطراب و هراس، کمک شایانی نمایند. روان‌شناسان تکنیک‌های مختلفی را برای کاهش ترس و اضطراب به کار می‌گیرند. ثابت شده است که تکنیک‌های آرمش (ریلکس کردن) از طریق تصویرسازی ذهنی (حساسیت زدایی سیستماتیک) کمک بسیار زیادی به مردم در غلبه بر هراس‌هایشان می‌کند.
    کسانی که دچار هراس از دندانپزشکی هستند از طریق انجام تکنیک آرمش و تصویرسازی ذهنی صندلی دندانپزشک و کارهای درمانی بعدی او، می‌توانند مشکلشان را برطرف سازند.
    بنابراین به کسانی که دچار هراس از دندانپزشکی هستند توصیه می‌شود به ملاقات روان‌شناس بروند و تکنیک‌های آرمش را تجربه کنند. مشاهده شده است که بیمارانی که قبل از مراجعه به دندانپزشک، با روان‌شناس ملاقات کرده و تمرینات او را انجام داده‌اند،کمتر دچار خونریزی شده، به بی‌حسی کمتری نیاز داشته، داروی کمتری گرفته و همکاری بیشتری با دندانپزشک داشته‌اند.

  13. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #808

    پيش فرض

    روانشناسی شوخی
    شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد می‌شود که فردی موضوعی ناهمخوان ، غیرمنتظره و یا سرگرم کننده را بگوید و یا انجام دهد یا اینکه برای برخی افراد به دلایل دیگری اتفاق می‌افتد و مردم می‌خندند.خنده دار بودن مسائل نوع خاصی از شادی است، لذا [برای مشاهده لینک لطفا ثبت نام کنید . ] در شادی حائز اهمیت است.شوخی ویژگی رایج در زندگی است و غالبا پاسخی خودجوش به موقعیت‌ها در حضور دیگران است. شوخی ناشی از یک خلق مطلوب است و می‌تواند تاثیر عمیقی بر شادی مردم داشته باشد. شوخی یکی از روشهای القاء خلق مثبت است.
    روانشناسی شوخی
    اغلب روانشناسانی که شوخی را مطالعه کرده‌اند نتیجه گرفته‌اند که ویژگی اصلی رویدادهایی که افراد را خوشحال می‌کند ناهمخوانی آنهاست و برای افرادی که تمایل به شوخ‌طبعی دارند ضرورت دارد. استفاده از شوخی با خود ابرازی و خودنگری قابل پیش‌بینی هستند و هر دو آنها به عنوان شاخص‌های مهارتی اجتماعی مطرح می‌باشند. افراد احساسی لطیفه‌ها را خنده‌دارتر درک می‌کنند و بیشتر می‌خندند.
    افراد متعصب لطیفه‌های جنسی را دوست دارند. افراد آزاد اندیش لطیفه‌های بی‌معنی را ترجیح می‌دهند. بسیاری از افراد خشک و متعصب از ناهمخوانی لذت می‌برند و از این طریق تنش‌های خود را تخلیه می‌کنند. در بعضی مواقع نیز شوخی وسیله‌ای است برای بیان غیر مستیم دلخوری‌ها و ناراحتی‌ها از شخص یا گروهی بخصوص که به صورت مستقیم نمی‌توان عنوان کرد

  15. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #809

    پيش فرض

    آموزش روش صحیح غصه خوری!

    افسردگی، یک بیماری روانی ناشی از اختلالات مغزی و سیستم عصبی نیست، افسردگی، یک انحراف عاطفی است. به عبارت دیگر، افکار منحرف و فریب‏آلود، مجموعه‏ای از احساسات: غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی‏تفاوتی و بی‏حوصلگی، خستگی و ضعف، ناامیدی و... را تحت عنوان افسردگی به دنبال می‏کشند و قربانی خود را به طرف خودکشی سوق می‏دهند.(1)
    افکار غیرمنطقی، غیرواقعی و فریب‏آلود، میکروب و علت افسردگی هستند و چنانچه این افکار، تصحیح و اصلاح شوند، افسردگی نیز درمان خواهد شد.(2)

    احساس طبیعی غم و اندوه
    غم و اندوه ، یک عکس‏العمل سالم و طبیعی در مقابل ضایعات، حوادث، ناامیدی‏ها و تغییرات بد زندگی است که ما اغلب، آن را سرکوب می‏کنیم. ما برای حوادث اسفناک زندگی، برای بیماری‏ها یا برای هر سختی و مشقتی که در زندگی با آن رو به رو می‏شویم دچار غم و اندوه می‏گردیم. ممکن است برای کاری که زمانی بر اثر ناپختگی و جوانی انجام داده‏ایم اکنون غصه‏دار شویم. متأسفانه بسیاری از ما نمی‏دانیم حالت صحیح و سالم غصه خوردن چگونه است و چه‏طور باید با آن برخورد کرد و چه‏طور آن را ارضا کرد ، و از دل بیرون راند؟ ما به خود ، اجازه گریه کردن نمی‏دهیم و غم و غصّه ی خود را انکار می‏کنیم. ما می‏ترسیم اشکمان جاری شود و دردها را بیرون بریزیم. در نتیجه، این عواطف را در سینه حفظ کرده ، هیچ وقت از آنها فارغ نمی‏شویم. آنها با فشاری که روی فکر و قلب ما وارد می‏سازند، رفتار و اعمال روزمره ی ما را از مسیر طبیعی منحرف می‏سازند، به‏گونه‏ای که به عوارضی چون «افسردگی» دچار می‏شویم. روان‏شناسان معتقدند که راه سالم برخورد با غم و اندوه، این است که: «هیچ وقت، فرصت گریه کردن را از دست ندهید».(3)

    نسخه قطعی درمان: خداباوری
    بینش خداباورانه و توحیدی می‏گوید که اگر تنها شَوم، باز هم خدا هست. او جانشین همه نداشتن‏هاست. شخص خداباور می‏گوید: من دوستی شنوا، بینا، دانا و مهربان دارم که «بر هر چیز تواناست»(4) و آن دوست و یاور خوب، «برای ما کافی است».(5)
    شناخت‏درمانی می‏گوید: «با پیش آمدن حادثه‏ای ناگوار، آن را تعمیم ندهید و همیشه منتظر حادثه بدی نباشید. دلیلی ندارد که اتفاق گذشته، باز تکرار شود». اما بینش توحیدی می‏گوید:
    «خداباوری ، حصار امنی است که هر که در پناه آن قرار گیرد، هیچ گزندی را توانای غلبه بر او نیست».(6)
    شناخت درمانی می‏گوید: «کامل‏گرایی و همه چیز را در حد بهترین خواستن، مایه رنج است». و بینش توحیدی می‏گوید: «هر پدیده و شی‏ء در جهان، نابودشدنی است مگر آن که رو به‏سوی او دارد. هیچ‏کس و هیچ‏چیز جز او بهترین نیست و او تنها ربّ اعلی و سزاوار دوست داشتن و پرستیدن است».(7)
    شناخت درمانی ممکن است نگرانی ما را از پاره‏ای مسائل برطرف کند، ولی نمی‏تواند اضطراب و افسردگی را ریشه‏کن کند. تنها خدا، صاحب و ناخدای این کشتی توفان‏زده است که می‏تواند انسان، این مسافر بی‏قرار را ـ که گرفتار کشمکش‏های درونی و بیرونی است ـ ، آرام کند. تنها برداشتن بینش‏های غلط (نفی خدایان دروغین)، موجب رستگاری نیست، بلکه باید بینش خداباورانه به دنبال آن، مطرح و جایگزین شود ، یعنی ارزش‏های فطری و خدایی، جانشین الهه‏ها و ارزش‏های دروغین شود.
    آنچه امروزه با عنوان برنامه‏ریزی عصبی ـ کلامی تحت عنوان اداره مغز مطرح می‏شود، در اسلام، با فلسفه و مفهومی بسیار عمیق‏تر، عنوان شده است.
    اسلام می‏خواهد ما اداره‏کننده ی احساسات، عواطف، افکار و تمایلات خود باشیم، نه آنها مدیر ما.(8)

    مذهب و خود ملامتگری
    کلیه مذاهب می‏خواهند که ما انسان‏هایی شاد و سرشار از نشاط باشیم و یکدیگر را دوست بداریم. به هنگام خطاکاری، ایمان و اعتقادمان به ما می‏گوید ، چون انسانیم مرتکب اشتباه می‏شویم. ما باید خود و حتی کسانی را که علیه ما کارشکنی می‏کنند ، ببخشیم.در انجیل آمده: «همسایه‏تان را چون خود دوست بدارید». این عبارت در آنِ واحد به دو نکته اشاره می‏کند: دیگران را دوست بدارید : اما خودتان را نیز دوست بدارید. به تعبیری « نه دیگران را سرزنش کنید و نه خود را».
    تمام مذاهب به این حقیقت پی برده‏اند که آدمی، موجودی ضعیف است و با وجود تلاش‏های فراوان، باز هم گاهی مرتکب گناه می‏شود. البته ممکن است بتواند رفتارهای اعتراض برانگیزش را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد ، اما هرگز قادر نیست آن را کاملاً متوقّف کند. وقتی خداوند ، رفتار نادرست را بر ما می‏بخشد، آیا ما نباید با خویشتن مهربان و سخی باشیم؟
    شما با پیروی از تعلیمات مذهبی خود هیچ گاه دچار افسردگی ناشی از خود ملامتگری نخواهید شد. این، الگوی کاملی از همسویی مذهب و روان‏شناسی است، زمانی که در کنار یکدیگر قرار می‏گیرند.(9)

  17. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #810

    پيش فرض

    مهار شیمی خشونت در مغز

    پیشرفت‌ها در درک شیمی و ژنتیک مغز دانشمندان را امیدوار کرده است که ممکن است بتوانند رفتار خشونت‌آمیزرا مهار کنند تا از تراژدی‌هایی مانند کشتار دانشگاه ویرجینیا جلوگیری شود.
    به گزارش خبرگزاری فرانسه دکتر آلن سیگل، متخصص علوم اعصاب و پژوهشگر دانشگاه پزشکی نیوجرسی می‌گوید: " به نظر من تردیدی وجود ندارد که اگر ما مغز قاتل ویرجینیا بررسی می‌کردیم، در آن ناهنجاری‌هایی پیدا می‌کردیم."
    سیگل می‌افزاید: "اگر او دریک محیط بیمارستانی به طور صحیحی درمان می شد، شاید می‌توانستیم از این واقعه جلوگیری کنیم."
    به گفته سگال پژوهش‌های بالینی و نیز آزمایش‌های حیوانی به خصوص در گربه‌ها در طول 40 سال گذشته نشان داده است که مناطقی در مغز با پرخاشگری و خشونت ارتباط دارد.
    متخصصان علوم اعصاب می‌گویند به نظر می‌رسد بخش جلویی مغز، قشر پیش‌پیشانی که شامل دستگاه لیمبیک هم می‌شود، نقش مهمی در بروز رفتار خشونت‌آمیز دارد.
    سگال می‌گوید چارلز ویتمن قاتلی که 16 نفر را در دانشگاه تگزاس در دهه 1960 با تیراندازی کشت، دارای توموری در قطعه گیجگاهی در ناحیه دستگاه لیمبیک مغز بود.
    رابطه میان قشر پیش‌پیشانی و خشونت ابتدا در سال 1848 کشف شد، هنگامی که یک کارگر راه‌‌آهن، فینیس گیج، در جریان یک انفجار به علت فرورفتن یک میله آهنی به جمجمه‌اش در بخش جلویی مغزش دچار اسیب شد.
    بر اساس مقاله‌ای که در نشریه Neuroscience منتشر شده است، یک بررسی اخیر نشان می‌دهدکه کودکان دچار صدمه به قشر پیش‌پیشانی قبل از سن هفت سالگی رفتار غیرطبیعی از خود نشان می‌دهند که با ناتوانی در مهار ناکامی، خشم و پرخاشگری مشخص می شود.
    عصب‌شناسان معتقدند که ناحیه جلویی مغز پرخاشگری و تکانه‌های خشونت‌آمیز را تنظیم و کنترل می‌ کند.
    پژوهشگران در این مقاله نشریه Neuroscience می‌نویسند، تصویربرداری از مغز 41 قاتل شواهدی را نشان داده است که قشر پیش‌پیشانی و نیز برخی از نواحی عمیق‌تر مغز از جمله بادامک (آمیگدال) به طور غیرطبیعی عمل می‌کنند.
    کلاوس میژک، متخصص علوم اعصاب از دانشگاه تافتز می‌گوید، در مورد قاتل دانشگاه ویرجینیا یک معاینه پزشکی همچنین باید بررسی می کرد که آیا او دچار نقصان در سیستم سروتونینی در مغز هست یا نه.
    سروتونین یک ناقل عصبی است در دستگاه عصبی مرکزی است و مقادیر کم آن با اختلالات شدیدی از جمله افسردگی همراهی دارد.
    میژک می گوید: "سروتونین مغز ماده ناقلی است که در مورد بروز رفتار خشونت‌‌آمیز و پرخاشگری بیش از هر ناقل دیگری مورد بررسی قرار گرفته است."
    دکتر سیگل می‌گوید ثابت شده است که شماری از داروها از جمله فلوکستین (پروزاک) و لیتیوم با جبران نقصان سروتونین در کنترل تکانه‌های خشونت‌آمیز موثرند.

  19. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •