سلام بر همه.من اومدم تا یه مقاله درباره این موضوع بنویسم.وقتی بازی رو کردین و وسیله رو خاموش کردین یه صدایی در اطراف خانه پخش میشه(اگه گفتی)فکر کردین صدای روحو جن میگم نه من درباره مادر پدرامون صحبت میکنم.وقتی کامپیوتر خاموش میکنین صداشون در میاد میدونین دیگه چی میگن :کارخونه رو خاموش کردی(یه جور میگن انگار واقعا یه نفر کارخونه زده)،بابا ما دیوانه شدیم اینقدر بازی کردی،بابا کامپیوتر چیه؟ی چیز مضخرفه.ولی اینا که درد مارو نمیدونن،به نظر شما میدونن، ولی حالا تو بهشون کامپیوتر بده،مگه ول میکنن(عین کنه میچسبن بهش)بعد بهشون میگی کامپیوتر برای چشم شما ضرر داره،میگه نه کدوم خری این حرفو گفته،حالا تو بیا درستش کن حالا چیکار کنیم چیکار نکنیم(what to do what not to do)برو خودت زخمی کن مثلا بره یه چسب بیاره نمیاره بعد میگه:مجبور بودی،اینقدر بهت گفتم بیرون نرو بیا کامپیوتر بازی کن(قبل بازی کردن خودشون، بر عکس بود)حالا من چیکار کنم برو از مغازه نمک بگیر روغن بگیر یه چسبم بگیر(بابا بچت داره میمیره میفرستیش پی زغال سیاه)راه حل بعدی حتما ول میکنن:گریه کردن. برو پیشش خودتو به گریه بنداز طرف میگه بچه دیوانستبرو بکف یه جا بازیمون بکنیم .راه حل بعدی:خودمون به درس نخوندن بزنیم.مامان:پسرم چرا درس نمیخونی.پسر:نمیخوام.مامان:چ را نمیخوای.پسر:سرگرمی وبازی ندارم.مادر:اگه درس بخونی،میزارم بازی کنی.نیم ساعت بعد:پسر:مامان خوندم.مامان:من چیکار کنم؟پسر:قول دادی درس خوندم بازی کنم.مامان:من!!!!هر کی گفته بهت دروغ گفته.من که نگفتم.پسر:
خب این یه قسمتش بود اگه مور توجه قرار بگیره و نظر بدین من قسمت۲هم میزازم شعار من خداحافظ(خدا حافظ را بیامرزد)