شعر پروین اعتصامی بر روی مزارش:
اين کـه خاک سـيـهش بالـين اسـت
اخـتر چـرخ ادب پـرويـن اسـت
گرچه جـز تلـخی از ايـام نـديـد
هرچه خواهی سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است
دوستان به که ز وی ياد کنند
دل بی دوست دلی غمگين است
خاک در ديده بسی جان فرساست
سنگ بر سينه بسی سنگين است
بيند اين بستر و عبرت گيرد
هر که را چشم حقيقت بين است
هر که باشی و به هر جا برسی
آخرين منزل هستی اين است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسليم و ادب ٬ تمکين است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و راه ديرين است
خـرم آن کس کـه در ايـن محـنت گـاه
خـاطری را سـبب تسکـين اسـت