تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 9 اولاول ... 3456789 آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 84

نام تاپيک: اشعار سنگ قبری!

  1. #61
    داره خودمونی میشه zanastark's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    گوشه ای از سکوت قفس
    پست ها
    163

    پيش فرض

    نبودن هرگز به تلخی از دست دادن یک بودن نیست;بودن هایت را از دست نده.

  2. #62
    در آغاز فعالیت Mahtab-14's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    16

    پيش فرض



    بـر سنگ مــزارم بنویسـد کـه مـن هـم // روزی چـوهمـه نامـده رفتـم بـه یکـی دم
    دنیـا نکنـد هیـچ وفـا بـر کس و نـا کس // عاشق به جهان باش وبرون کن زدلت غم

  3. #63
    پروفشنال Amirdb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    800

    پيش فرض

    روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
    زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
    چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم
    انقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
    روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
    مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
    او کسی بود که از غرق شدن میترسید
    عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت.......

  4. 3 کاربر از Amirdb بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #64
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    بی خانمان
    پست ها
    2,533

    پيش فرض

    بتراش ای سنگ تراش!
    پدرجان رفتی ولی چرا ارثی نذاشتی!

  6. این کاربر از Help118 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #65
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ABEL's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    B.A.N.D.A.R_A.B.B.A.S
    پست ها
    485

    پيش فرض

    یك چند به كودكی ، به استاد شدیم
    یك چند ز استادی خود شاد شدیم !
    پایان سخن شنو كه ما را چه رسید
    از خاك برآمدیم و بر باد شدیم !!

  8. #66
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    بی خانمان
    پست ها
    2,533

    پيش فرض

    حجاب چهره جان می شود غبار تنم
    خوشا دمی از این چهره پرده برفکنم
    چنین قفس نه سزای من خوش الحانیست
    روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
    حافظ

  9. #67
    کـاربـر بـاسـابـقـه mohsen_gh1991's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    در جای خشک و خنک، دور از دسترس اطفال
    پست ها
    2,405

    پيش فرض

    آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
    تا در سفر دوزخ ازین باده بنوشم برخاک من از ساقه انگور بکارید
    آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
    هرقدر که درخاک ننوشیدم ازین باده صافی بنشینم با دوزخیان کنم تلافی

  10. 4 کاربر از mohsen_gh1991 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #68
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    بی خانمان
    پست ها
    2,533

    پيش فرض

    بودیم و کسی پاس نداشت که هستیم
    باشد که نباشــــــــیم و بدانند که بودیم

    اینو یه جوون 18 ساله که ناکام بوده و به مرض سرطان خون مبتلا بوده سروده و روی سنگ قبرش نوشته اند!

  12. 2 کاربر از Help118 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #69
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ABEL's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    B.A.N.D.A.R_A.B.B.A.S
    پست ها
    485

    پيش فرض

    بردی از یادم
    دادی بر بادم
    با یادت شادم
    دل به تو دادم
    در دام افتادم

    از غم آزادم

  14. #70
    داره خودمونی میشه zhoovaan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    53

    پيش فرض

    سنگ گور


    ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
    بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
    بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
    در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
    ای رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب
    با خاطره ها آمدهای باز به سویم؟
    گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
    من او نیم او مرده و من سایه ی اویم
    من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
    او در دل سودازده از عشق شرر داشت
    او در همه جا با همه کس در همه احوال
    سودای تو را ای بت بی مهر !‌ به سر داشت
    من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
    در دیده ی او آن همه گفتار ، نهان بود
    وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
    مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود
    من او نیم آری ، لب من این لب بی رنگ
    دیری ست که با خنده یی از عشق تو نشکفت
    اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
    مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
    بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
    آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد
    او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه
    چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد
    من گور ویم ، گور ویم ، بر تن گرمش
    افسردگی و سردی ی کافور نهادم
    او مرده و در سینه ی من ،‌ این دل بی مهر
    سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

    سیمین بهبهانی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •