درس هايي از ادبيات فرانسه
خلبان آن هواپيما اگزوپري بود
ترجمه؛ سميه نوروزي
بخشي از اسرار فاش شد؛ تنها بخشي. بدون شک خلبان هواپيمايي که بقاياي آن در درياي آزاد مارسي کشف شد، سنت- اگزوپري بود، که در روز 31 ماه ژوئيه سال 1944 در دريا ناپديد شد. البته، اين که تصادف بوده يا خودکشي، همچنان معمايي پررمز و راز است.
اسطوره ها سرسخت و غيرقابل نفوذ هستند ولي واقعيت، شايد سرسخت تر باشد. در واقع اکنون ديگر شکي باقي نمانده؛ بقاياي هواپيمايي که پنج سال پيش در چند صد متري جزيره ريو، در درياي مارسي کشف شد، هماني بود که سنت-اگزوپري در روز مرگش هدايت آن را بر عهده داشت، يعني روز 31 ژوئيه 1944. هواپيماي لايتنينگ مدل جي، که قطعاتش هکتارها آن طرف تر تا عمق 60 متري پراکنده شده، با بررسي ها و تحقيقات به سخن آمده و پرده از اسرار برمي دارد؛ پس از پاک سازي با اسيد، شماره 2734 ال، بر روي صفحه فلزي کمپرسور نمايان مي شود، شماره مذکور با شماره نظامي ثبت شده اين خلبان نويسنده مطابقت دارد. موسسه امريکايي لاکهيد، توليدکننده اين نوع هواپيما، به رغم سکوت عمدي و ملاحظه کاري وراث، که آب را به مثابه مزار اين نويسنده مي دانستند و دعوت آنها را براي ارائه و نمايش رسمي قطعات نپذيرفتند، بالاخره توانست پرده از رازي بردارد که سازمان تحقيقات باستان شناسي زير آب و زير درياها (DRASSM) پس از سه سال، نتوانسته بود پاسخي درخور توجه به اين اکتشاف بدهد و قطعات را به سطح آب انتقال دهد.
از آن روز در ماه مه سال 2000 که لوک وانرل غواص، يک سال پس از دوست ديگرش، مقامات را از کشف بقايايي مطلع کرد که با هواپيماي تحت هدايت سنت- اگزوپري همسان بود («مرگ به خاطر فرانسه» در ماموريت شناسايي)، خانواده اين نويسنده سعي داشتند عصبانيت خود را به گوش شيفتگاني که به اين قبرستان اسرارآميز دريايي علاقه نشان مي دادند، برسانند. ژان داگي خواهرزاده نويسنده اين گونه اظهار نظر کرد؛ «اي کاش اجازه مي دادند تا او در مزارش آرامش داشته باشد. روح سنت- اگزوپري به نويسندگان خلبان بزرگ ديگري چون مًرموز که در دريا مفقود شده بودند، پيوست. نبايد حريم اين افسانه ها شکسته شود. بديهي است خود آنتوان هم به فاش سازي اين اسرار تمايلي ندارد.» خيلي هم مطمئن نيستيم، با پيدا شدن يک زنجير، شخصيت بسيار رمانتيکي از اين نويسنده به ما معرفي شده باشد؛ زنجير نقره اي که در تور يکي از ماهيگيران اهل مارسي در
7 سپتامبر 1998 گير کرده و نام نويسنده، همسرش و آدرس ناشر نيويورکي آثارش روي آن حک شده بود. صيدي شگفت انگيز که به جاي نشان دلاوري و شجاعت نويسنده نزد ميليون ها علاقه مند، با ابهامات و شبهه هايي که خانواده او منتشر کردند و مطرح کردن جعلي بودن و اصل نبودن اين «يادگار» باعث تمسخر شد.
ولي کشف قطعات هواپيما در چند صد متري محلي که زنجير صيد شده بود، ممکن بود به يک باره تمامي داده ها را تغيير دهد. البته فقط براي آن صياد که ديگر کسي از او نخواهد پرسيد آيا با زنجير نويسنده کمي هم ساردين کنار بندر مارسي دريافت کرده تا آن چه ديده، بيان نکند و واقعيت را پنهان سازد. چرا که با وجود رد فرضيه جعلي بودن اين زنجير، مرگ نويسنده، هنوز هم اسرارآميز است. حتي با تخمين هايي که محققان زده اند؛ با ديدن خم شدگي و تغيير شکل يافتن کمپرسور هواپيما، اين گونه به نظر مي رسد که اين دستگاه با سرعت بسيار کم و عملاً به صورت عمودي با آب برخورد کرده است. آيا سنت-اگزوپري را آلمان ها زده اند؟ سال هاست که بر اين باوريم. بر اساس بايگاني رادار، روزي که اين خلبان در حال انجام آخرين ماموريت خود بود - شناسايي و عکاسي بر فراز درياچه آنسي - هرگز از مرزهاي فرانسه عبور نکرده است. در سال 1981 نيز يک تاريخ نگار تاکيد کرد که يکي از خلبان هاي لوفت واف1 گزارشي در اين زمينه داده است. او سوگند ياد کرده که در ظهر روز 31 ژوئيه سال 1944، يک هواپيماي لايتنينگ پي - 38 را ديده و در حال پرواز گلوله باران کرده که پس از آن در مديترانه غرق شده است. اين فرضيه با گفته لوک وانرل پس از پيدا کردن اين قطعات محقق تر مي شود. در بقاياي لايتنينگ، قطعاتي از يک مسرشميت2 فرو رفته است. آيا آنها باهم برخورد کرده اند؟ فيليپ کاستلانو تاريخ نويس هوانوردي که معتقد به اصالت نتايج بر اساس تحقيقات است، چندي پيش اعلام کرد که «هيچ گلوله اي با کابين خلبان برخورد نکرده است»، اگر اثري از اين برخورد پيدا مي کردند، به واقعيت نزديک تر بود. چرا که با مطالعه خدمات و عمليات هاي اين نويسنده خلبان، درمي يابيم که او در حوادث و اتفاق هاي هوايي رکورد دارد و بار اولش نبود.
خال ماه
سنت- اگزوپري پيشاپيش خود را «پيرترين خلبان جنگ دنيا» معرفي کرده بود و نيز در شکستن و قراضه کردن شهرت زيادي داشت، دوستانش در اسکادران اطلاعات II-33 که پس از تبعيد به نيويورک به آنها پيوسته بود، درباره او مي گفتند؛ «ملال آور بود، اشتياق زيادي داشت تا عمليات حرکت هواپيما پس از فرود را فراموش کند.» امريکايي ها پس از حادثه در تونس، سنت- اگزوپري را از انجام ماموريت منع کردند، با اين بهانه که او مجبور بود از تمامي وقايع و عمليات ها، گزارش تهيه کند - تا جايگاه نويسندگي اش هم حفظ شود - تا بتواند به پرواز خود ادامه دهد... و بتواند مافوق هايش را بازهم نگران کند. امانوئل شادو زندگينامه نويس او مي نويسد که کارمندان بخش فني به او لقب «خال ماه» داده بودند، پس از آن که در بازگشت از يک عمليات شناسايي بر فراز ليون، از صفحه رادار بيرون رفته و گم شده بود، به اين دليل بسيار ساده که يادش رفته بود دکمه خلبان اتوماتيک را روشن کند. دوستش ژان فيليپ هم خاطره اي از او دارد، در بازگشت از يکي از ماموريت ها، نتوانسته بود باتري هاي ضدهوايي را راه اندازي کند. نويسنده «پرواز شبانه» براي خلباني بسيار بي دقت و پير بود، به خصوص وقتي سر و کارش با اين «شيطان هاي دو دïم» مي افتاد. نقطه ضعف او در همين بود. سنت- اگزوپري 44 سالش بود و از نقرس و سرگيجه رنج مي برد، بسيار کم تمرين مي کرد، همچنين با اين که تنومندتر از بقيه بود، تندتند نفس مي کشيد و از يک خلبان معمولي بيشتر اکسيژن مصرف مي کرد، علاوه بر اينها، شب قبل از آخرين ماموريتش، در رستوراني در باستيا جشن گرفته بود و از تمرين و آمادگي لازم برخوردار نبود.
پيشگويي
در کنار تخت خوابش دو نامه پيدا شد. وصيت نامه؟ اين گونه مي گفتند. در اولين نامه که به يک زن نوشته بود، مي گويد؛ «چهار بار اشتباه شد و من زنده ماندم. بسيار بسيار برايم بي اهميت است. آنها را آزار مي دهم. جمله هاي آنها هم مرا آزار مي دهد.» در نامه ديگر که به نويسنده مقاومت ژان پروو نوشته، آمده است؛ «اگر سقوط کردم، مطلقاً پشيمان نخواهم شد. لانه موريانه ها که در آينده نصيبم خواهد شد مرا به وحشت مي اندازد. از پرهيزکاري هايشان که همچون آدم مصنوعي مي مانند، بيزارم. من براي باغباني آفريده شده بودم.» نامه اي که هيچ چيز اسرارآميز براي نزديکانش ندارد، همان ها که از بدبيني او نسبت به آينده و بدگماني اش نسبت به گوليست ها که هرگز دوست نداشت به آنها ملحق شوند، آگاه بودند. (به يکي از دوستانش گفته بود «مي خواهند تيربارانم کنند.») چند روز قبل از مفقود شدنش، بي هدف در آسمان تورين مشغول گشت بوده که با دو هواپيماي آلماني برخورد مي کند و لايتنينگش مورد اصابت قرار مي گيرد، اين ماموريت به نظر برنارد مارک، مورخ هوانوردي، حال و هواي «ماموريتي براي خودکشي» داشته است. همچنان که در 24 ژوئيه براي دوستان خلبانش پيشگويي کرده است؛ «من با دستان باز مثل صليب در مديترانه تمام خواهم کرد.»
خودکشي؟ اين فرضيه چه کسي را غافلگير خواهد کرد؟ حتي براي خوانندگان شازده کوچولو هم پيشگويي کرده بود؛ «انگار مرده ام، ولي نه واقعي.»
مجله لو پوئن؛ شماره 1648
پي نوشت ها؛
1- نيروي هوايي آلمان ها از سال1935 با اين نام خوانده مي شد.
2- هواپيماي جنگنده آلماني