تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 101 از 137 اولاول ... 5191979899100101102103104105111 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,001 به 1,010 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #1001
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    درک کن آنچه را می گویم
    از من روی بر نگردان
    چرا که نیمی از زندگی ام را در آنجا گذرانیدم
    مخالف نخواهی بود
    آیا مرا می بینی؟ آیا مرا می بینی؟
    آیا دوستم داری؟ آیا در اینجایی که هستم دوستم داری ؟
    آیا متوجه یی ؟ آیا می دانی؟
    آیا مرا می بینی ؟ آیا مرا می بینی ؟
    آیا کسی اهمیت می دهد؟

    آن هنگام که جوان بودیم غصه ها کجا بودند ؟
    و اهمیت هم نمی دادیم
    زیرا آنگونه بار آمده بودیم
    گه زندگی را شاد ببینیم و آنگونه که هست آنرا بپذیریم.
    مادرم ,پناهم می داد
    آیا وقتی که آنجا نبودم مادرم پناهم می داد؟
    پدرم , پدرم مرا دوست می داشت
    آه ,او مرا دوست می داشت , آیا کسی اهمیت می دهد ؟

    ببین مرا چه شده است ؟
    مقصودم این نبود
    و مردم در هر کجا به هر چیز
    از من بهتر می اندیشند
    دلم برایت تنگ شده است
    چون دلتنگی را دوست دارم ,دلتنگی را دوست دارم
    وقتی که آنجا بودم
    آیا این را می دانستی ؟آیا می دانستی که
    مرا نخواهی یافت؟نخواهی یافت
    آیا کسی اهمیت می دهد ؟

  2. #1002
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    هیچکس


    خب من هرگز نتوانسته ام
    باور کنم
    کسی فرستاده نشده برای رسیدن ِ به من
    و فکر می کنم من
    محو شده ام
    کسی اینجا نمانده

    من بسیار تنهایم
    کسی فرستاده نشده برای رسیدن ِ به من
    من بسیار تنهایم
    کسی اینجا نمانده

    اما من خوبم (از لحاظ احسااس)
    کسی اینجا نمانده
    اما من خوبم
    کسی اینجا نمانده

    نمی توانم نفس بکشم وقتی که
    تصویری بدون تو برای من فرستاده می شود
    حس می کنم که محو شده ام
    کسی اینجا نمانده

    -1من بسیار تنهایم
    کسی فرستاده نشده برای رسیدن ِ به من
    من بسیار تنهایم
    کسی اینجا نمانده

    اما من خوبم (از لحاظ احسااس)
    کسی اینجا نمانده
    اما من خوبم
    کسی اینجا نمانده

    اما من خوبم (از لحاظ احسااس)
    کسی اینجا نمانده
    اما من خوبم
    کسی اینجا نمانده

    من بسیار دردمندم
    ازین غریزه ی وحشتناک
    بسیار سخت است اکنون
    فقط برای یافتن تو
    من دچار ضعف شده ام
    ازین غریزه ی وحشتناک
    بسیار سخت است اکنون
    فقط برای یافتن تو

    بسیار دردمند برای
    غریزه ی وحشتناک
    من تنها(فقط)می توانم تو را بیابم
    کسی اینجا نمانده

    اما من خوبم (از لحاظ احسااس
    کسی اینجا نمانده
    خب من خوبم
    ]کسی اینجا نمانده

    اما من خوبم (از لحاظ احساس)
    کسی اینجا نمانده
    خب من خوبم
    کسی اینجا نمانده

  3. #1003
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    If you go away on this summer day
    اگر مرا در اين روز تابستانى رها کنى


    ;Then you might as well take the sun away
    خوب است که خورشيد را هم با خود ببرى

    All the birds that flew in the summer sky
    به همراه تمام پرندگانى که در آسمان تابستان پرواز مى کردند

    ;When our love was new and our hearts were high
    زمانى که عشقمان تازه بود و قلبمان مى تپيد

    When the day was young
    زمانى که روز کوتاه

    and the night was long
    و شب بلند بود

    And the moon stood still for the night bird's song
    و ماه براى شنيدن صداى پرندگان شب ساکت و آرام مى ماند

    If you go away,if you go away, if you go away
    اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى

    But if you stay, I'll make you a day
    اما اگر بمانى، روزى را برايت خواهم ساخت

    ;Like no day has been or will be again
    که مانند آن هرگز نبوده و نخواهد آمد

    We'll sail the sun
    ما تا خورشيد خواهيم راند

    we'll ride on the rain
    سوار بر باران خواهيم تاخت

    We'll talk to the trees
    با درختان سخن خواهيم گفت

    and worship the wind
    و باد را خواهيم پرستيد

    Then if you go
    اگر بروى

    I'll understand
    من درک خواهم کرد

    Leave me just enough love to fill up my hand
    تنها برايم آنقدر عشق باقى بگذار که آغوشم را از آن پر کنم

    If you go away, If you go away, If you go away
    اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى

    ,If you go away, As I know you will
    اگر تو بروى که مى دانم خواهى رفت

    You must tell the world to stop turning
    بايد به هستى بگويى که بايستد

    ,Till you return again
    تا آن زمان که باز گردى

    ,If you ever do
    اگر زمانى چنين کنى

    For what good is love
    ارزش عشق براى چيست

    ,Without loving you
    بدون دوست داشتن تو

    Can I tell you now
    حال مى توانم برايت بگويم

    As you turn to go
    تا زمانى که تو باز گردى

    I'll be dying slowly Till the next hello
    من آرام آرام تا سلامى دوباره خواهم مرد

    If you go away, If you go away, If you go away
    اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى


    But if you stay, I'll make you a night
    اما اگر بمانى، شبى را برايت خواهم ساخت

    Like no night has been, Or will be again
    که مانند آن هرگز نبوده و نخواهد آمد

    I'll sail on your smile
    بر لبخندت خواهم راند

    I'll ride on your touch
    با لمس کردنت خواهم تاخت

    I'll talk to your eyes That I love so much
    و با چشمانت که اين همه دوستشان دارم سخن خواهم گفت

    But if you go
    اما اگر بروى

    I won't cry
    من اشک نخواهم ريخت

    Though the good is gone From the world... goodbye
    زيرا که نيکى رخت بسته است از دنيا ... خدانگهدار

    If you go away,If you go away,If you go away
    اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى

    If you go away, As I know you must
    اگر تو بروى که مى دانم خواهى رفت

    There'll be nothing left In the world to trust
    در اين هستى چيزى برايم باقى نمى ماند که بتوانم به آن اعتماد کنم

    Just an empty room
    جز اتاقى خالى

    Full of empty space
    پر از خلا

    Like the empty look
    مانند نگاهى تهى

    I see on your face
    که در صورتت مى بينم

    I’ll have been the shadow Of your shadow
    من سايه سايه ات مى شدم

    If I thought it might have kept me By your side
    اگر مى دانستم اين مرا در کنار تو نگه مى دارد

    If you go away,If you go away,If you go away
    اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى ... اگر رهايم کنى

  4. #1004
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    بدون گریه کردن نمیشه از کسی جدا شد
    خاطراتمون آروم نمیشینه ( و باعث گریه میشه )
    اونایی که می مونن اونی که از دست رفته رو تو قلبشون زنده نگه میدارن
    عشق برای عاشق بار سنگینی نیست ( یعنی عاشق خودخواسته سختی های عشقو به جون میخره )
    ما با اینا ( حرفای بالا ) بزرگ شدیمو با اونا زندگی می کنیم

    اونم می دونه
    اونم عاشقه
    اون چشم سیا ه بیخودی با عشق لجبازی می کنه
    بازم کار خودشو می کنه و به حرف کسی توجه نمیکنه

    مثل یه گل با طراوته
    یه جواهره قیمتیه
    مثل شیر مادر تمیزه
    با اون زبونه شیرینش دلمو میلرزونه
    چشماش مثل دریا و رودخونه میمونه

    قلب من همش می بخشتش و بهش آوانس میده
    مثل پروانه دورش می چرخه
    نمیزاره روزگار بهش سخت بگذره
    اون ( معشوق ) هر کاری میکنه قلب من از لج من عشق میبینه و منو به فکر وامی داره

    اونم منو دوست داره
    اون چشم سیاه بیخودی با عشق لجبازی می کنه و
    بازم کار خودشو می کنه و به حرف کسی توجه نمی کنه


    تو به خندیدنم نگاه نکن
    ببین و بشنو اما باور نکن
    قلبم هزار پارچه شد اما اون توجه نکرد
    با هر نفسی که می کشم و هر قدمی که برمی دارم
    اینجا باشه و عشقم کنارم باشه

    مثل یه گل با طراوته
    یه جواهر قیمتیه
    مثل شیر مادر پاکه
    با زبون شیرینش دلمو می لرزونه
    چشماش مثل دریا و رودخونه می مونه

    دردا رو همش تو خودم ریختم
    مثل انسان زندگی کردن حق منم هست
    قلبم دیگه شکست
    اگه نشه تعمیرش کرد دیگه وای به حالمون
    هر روز میشه بارون بباره .
    انسان میتونه اشتباه کنه
    اگه همدیگه رو دوست داشته باشیم ممکنه آفتاب طلوع کنه

  5. #1005
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    تو به ملایمت حرف می زنی

    آرزوهای گمشده ام را رها می کنی

    که همگی

    نهان بوده اند


    و قلبم بسیار عریان

    احساساتم جدایی ناپذیر


    اوه ، بسیار قوی

    ارزو هایم بسیار خواستنی اند


    برای این قلب برهنه (برای اینکه راز دلم را مخفی نکرده ام )

    من نمی توانم (چیزی ) را مخفی کنم

    وقلبم به کجا(کی) تعلق داره ؟

    تعلق داره

    اکنون که تو را یافته ام

    و از ورای چشمان تو نگریسته شده ام

    من چطور

    می توان ادامه دهم


    برای این قلب برهنه (برای اینکه راز دلم را مخفی نکرده ام )

    من نمی توانم (چیزی ) را مخفی کنم

    وقلبم به کجا(کی) تعلق داره ؟

    تعلق داره

  6. #1006
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    عزیزم میخوام ترکت کنم


    عزیزم ،عزیزم ،عزیزم می خوام ترکت کنم
    من گفتم عزیزم ، می دونی من می خوام ترکت کنم
    من تو رو تابستون ترک خواهم کرد
    ترکت می کنم وقتی تابستون می یاد پیش ما
    ترکت می کنم وقتی تابستون جلویه ماست

    عزیزم من نمی خوام ترکت کنم
    هی خانم من شوخی نمی کنم ، من باید بسوی سرگردونی برم
    آره عزیزم ،عزیزم ،من پیشت نخواهم بود
    واقعا می خوام سرگردون بشم
    می توانم بشنوم مثل سابق صدام می کنی
    می توانم بشنوم برای بازگشت به خانه صدام می کنی

    می دانم ، که هیچ وقت ترکت نکردم ،عزیزم
    آاه عزیزم
    عزیزم ،اوه تو نمیتونی بشنوی این کشش را؟
    خانم ،خانم ،می دونم ، می دونم که این خوبه که تو رو به بازگشت وادارم
    و می دونم یک روز عزیزم ، واقعا رشد می کند (کامل میشود) ، بله حتم دارم
    ما می ریم که هر روز در پارک قدم بزنیم
    بشنو انچه که می گویم ف هر روز
    عزیزم ، هر روز کامل تر می شه ، تو مرا هر روز خوشحال تر(راضی تر ) می کنی
    ولی بدون که من باید دور شم
    عزیزم ،عزیزم ،عزیزم ،عزیزم
    این وقتی ِ که من فراخوانده می شم
    این وقتی ی که من به خانه ام فراخوانده می شم ...

  7. #1007
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    این اخرین باره


    ن آخرین باریه که
    که این حرف ها را به زبان خواهم آورد
    من اغاز را به یاد می آورم
    اغاز تمام دروغ ها
    به گوشه ای کشیده شدیم
    یا دز زیر بستر مخفی اش کردیم
    اینا رو بگو ، اونا دور می شوند
    ولی هرگز انجام نمیشن

    چیزایی که من ازشون مطمئن نیستم
    ولی من در میان چیزاییم
    که اکنون فراموش می کنم
    ولی کمتر دیده شده اند

    اخرین بار
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    آخرین درروغ تو
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و زمان همه چیز رو رو به را می کنه
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و من ، نه من ارزشی قائل نیستم واسش

    این اخرین باریه که
    من چهره ام را نشان خواهم داد
    آخرین دروغ ِ عاشق
    و سپس من خارج از این ماجرا هستم
    بر این فرش گام بردار
    یا مخفی اش کن در ورای پلکان
    تو می گی که بعضی چیزا هرگز از بین نمی رن
    خب من سعی می کنم و سعی می کنم همچنان

    چیزایی که من ازشون مطمئن نیستم
    ولی من در میان چیزاییم
    که اکنون فراموش می کنم
    ولی کمتر دیده شده اند

    اخرین بار
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    آخرین درروغ تو
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و زمان همه چیز رو رو به را می کنه
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و من ، نه من ارزشی قائل نیستم واسش

    اخرین بار
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    آخرین درروغ تو
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و زمان همه چیز رو رو به را می کنه
    تو به سوی من آمدی (یا بر من نازل شدی ) با میل خودت
    و من ، نه من ارزشی قائل نیستم واسش

  8. #1008
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    بازیچه غم

    کودکی بی نام رشد کرده تا بازیچه ای شود
    تا مراقب تو باشد ،تو سپر بلا باشد یا با اراده تو بکشد
    انتخابی که کرد رو نمی تونه درک کنه
    وجودش رازی خوفه که اونا از آن ِ خود دارند تا برش حکمفرمایی کنند

    او ما بین ِ شرافت و عشق واقعی زندگی اش دچار از هم گسیختگی شده
    او برای( بدست آوردن) هر دو دعا کرده ولی او مورد چشم پوشی واقع شده

    خیلی از رویا ها از دست رفته و خیلیشون قربانی شدن
    آیا این ارزش کسایی نیست که ما بهشون عشق ورزیدیم و یا پشت سر نهادیمشون ؟
    خیلی سال ها گذشته (ولی) کی محترم و با عزته و کی عاقله ؟
    آیا تمام گناها مون توجیه شده ؟

    لطفا منو ببخش برای اندوهی (که برات بوجود آوردم) ، برای رها کردنت در ترس
    برای آرزوهایی که داشتیم برای سکوت ، اونا تمام چیزایی هستن که تا همیشه خواهند بود
    من هنوز بازیچه ای هستم که به تو خدمت می کنه
    اگر چه (تا حالا ) هرگز ندیدی که این منم .

    خیلی از رویا ها از دست رفته و خیلیشون قربانی شدن
    آیا این ارزش کسایی نیست که ما بهشون عشق ورزیدیم و یا پشت سر نهادیمشون ؟
    خیلی سال ها گذشته (ولی) کی محترم و با عزته و کی عاقله ؟
    آیا تمام گناها مون توجیه شده ؟

  9. #1009
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    تا ابد


    چشمانت را ببند ،تو اونارو حس نمی کنی
    اونا نمی خوان تو رو گریان ببینند
    نمی تونم بهت قول بدم که حالتو خوب کنم
    ولی اگه اینو می خوای سعی خواهم کرد

    در ترانه عاشقانه این تابستان بخوان
    گذشته گذشته است ، ما خیانت کرده ایم
    این حقیقت داره
    بعضی ها ممکنه بگن این واقعیت از ذهن میره
    ولی من بدون ذره ای تردید به تو ایمان دارم

    تو بخاطر رویاپردزای تابستونه اونجا (پیش من) بودی
    و تو آنچه من نیاز داشتمو به من بخشیدی
    و من آرزو می کنم که تو آزادی ات را بیابی
    تا ابد
    تا ابد

    دیروز وقتی که پرسه می زدیم
    تو درباره بابا و مامانت حرف زدی
    (اونا) چطور تو رو خوشحال کردند
    (اونا) چطور تو رو غمگین کردند

    ما نشستیم و به غروب خورشید نگاه کردیم
    و سپس یه ستاره چیدیم پیش از اینکه گم شویم
    ماه
    (حال و هوای ) جوانی در جوان ها از بین رفته است
    قبل از اینکه متوجه بشی میاد و ناپدید میشه (جوانی)
    خیلی زود

    تو بخاطر رویاپردزای تابستونه اونجا (پیش من) بودی
    و تو واقعا دوست من بودی
    و من آرزو می کنم که تو آزادی ات را بیابی
    تا ابد

    تو بخاطر رویاپردزای تابستونه اونجا (پیش من) بودی
    و تو واقعا دوست من بودی
    و من آرزو می کنم سر انجام
    آزادی ات را بیابی
    تا ابد
    تا ابد

  10. #1010
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    سال ها پيش، وقتي جوان تر بودم
    يه جورايي يه دختري رو كه مي شناختم، دوست داشتم
    اون مال من بود، و ما عزيز دل هم بوديم
    اين مال آن زمان بود، البته بعدش به حقيقت پيوست
    من عاشق دختر شاه پريان هستم
    حتی اگر [روحم رو] آزار بده
    چرا که اگر دیوانه شوم، اهميتي نميدهم
    من پیش از این نفرين شدم
    هر روز با هم می جنگیدیم (دعوا می کردیم)
    و هر شب به هم عشق می ورزیدیم
    هیچ کس نمی توانست تا این حد مرا ناراحت کند
    البته كس ديگه‌اي هم نميتوانست تا این حد مرا به اوج برساند
    نمي دانم چه می كردم
    وقتي بطور ناگهاني از هم جدا شديم
    اين روزها نميتوانم پيدایش كنم
    اما اگر پيدایش كنم، شروعي تازه خواهيم داشت
    اون دختري از افسانه ی پريان است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •