تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 51 از 137 اولاول ... 4147484950515253545561101 ... آخرآخر
نمايش نتايج 501 به 510 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #501
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    با پاهايت مرا همراهي مي کردي و با چشمانت به استقبالم مي امدي


    و با دستهايت مرا در اغوش مي گرفتي

    اما اينک
    با پاهايت کس ديگري را همراهي مي کني و با چشمانت دل ديگري را


    مي بري و دستهايت را در دست ديگري قرار مي دهي ولي من اينجا


    محکوم به حبس ابد در جزيره ي تنهايي از سوي تو شدم

  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #502
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    هميشه از من مي پرسيدي چرا بيشتر از اينکه عاشق تو باشم

    عاشق شبم؟امروز مي خواهم اين راز را فاش کنم چون از وقتي تو را


    شناختم تمام روزهايم در حسرت ديدن تو سياه شده اما تمام شبهايم


    با روياي تو سپيد و روشن شده حالا فهميدي چرا شب را بيشتر از تو

    دوستت دارم

  4. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #503
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    دلم از زمين و زمان پر است و کسي نيست که اين سنگيني را از روي

    دلم بردارد.وقتي ادم هيچ دلخوشي تو دنيا ندارد،به چه اميدي زنده است؟

    به چه اميدي روز را به شب مي رساند؟پس براي چه خود را دلبسته ي

    زندگي کرده ايم؟
    اما
    مرگ واژه است ساده اما در عين حال سنگين که همه از ان فرار مي کنند

    اما اينک من به اين واژه ي سنگين رسيده ام و حالا:

    اين مرگ است که از من فرار مي کند

    و من در پي مرگ مي دوم

  6. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #504
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اون لحظه که فرياد زدي دوستت دارم
    گفتم نمي شنوم بلندتر بگو
    اما اون وقت گه به آرومي گفتي ديگه دوستت ندارم
    گفتم هيس چرا داد مي زني اصلا حرف نزن

  8. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #505
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mobiler's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    امپراطوری پارس
    پست ها
    329

    پيش فرض

    ghorbat22 عزیز این جمله ها رو خودتون مینویسید؟

  10. #506
    داره خودمونی میشه jokvsms's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    133

    پيش فرض

    گريه كردم تا بدوني زندگي بي غم نميشه اگه دستم و بگيري از غرورت كم نميشه ساكت و صبور و عاشق وقتي حوصله نداري پيش حرفاي دل من حرف عشق و كم مياري لحظه هام تلخ و حقيرن وقتي قهري با دل من كاش چشات يه جاده ميزد از دل تو تا دل من


    اگه يه روز من مُردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سرِ مزارم و گلِ سرخي رو روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي که بهت داده بودم رو به خاطرم بيارم ... ولي... اگه تو مُردي ... من فقط يه بار ميام مزارِت .. ميام و اون دسته گلِ سفيدِ مريم رو که با خون خودم سرخشون کردم ، برات هديه ميکنم وعاشقانه کنارت جون ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي...

  11. #507
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    به چشمانت نگاه مي كنم و پي نگاهي مي گردم كه ، حسي غريب را بيدار مي كرد ، بغض ام را به گريه مي نشاند و شعرهاي خط خورده ، مرا خوانا مي كرد ، اما آن نگاه نيست، انگار تو از هر چه كه به چشم من بودي تهي شده اي ...

    تنها هزار امكان ِ توانستن است كه پشت فكر هايم هوار مي شود ، لابلاي بوق ها و چراغ هاي قرمز چشمك زن ، كنار مرد راننده ، كنار خط كشي هاي پياده رو ، از ميان تير آهن هاي مسجد نيمه كاره ، از زنگ در كه مرا به خانه مي رساند وبه پشت اين كلمات ِ نامرتب و بي ربط !
    ‌مي توانستم ، پس مانده ي زرد شده ي نگاهت را تا كنم و دور از مردمك هاي نگران آن روزها ، در سنگفرش ِ همان محل آشنا ، پاره كنم ،‌ مي توانستم ، دستانم را ستون كلمات فرو خورده ي ، روزهاي شادمانيت كنم و وقاحت تو را بر سرت آوار كنم ،حتي مي توانستم مثل تو لبخند بزنم و بگويم : آه ، من بسيار خوشبختم * ، اما بي حرف ، گذشتم ...
    امروز هم بي حسرت ِ خوشبختي تو ، مي گذرم ، كه گذشته ام اين همه روز و امروز هم ، از اين همه وقاحت !

    ....از تو خالي ام ؛ نه !
    از تو امروز، ديگر خالي ِ خاليم
    گذشته از من و
    من از گذشته ها گذشت *
    .

  12. #508
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    از چه رو با من اینگونه مهربانی ؟ از چه رو بدی ها را برای خودت نگه میداری ؟

    سر بر زانو که بگذارم و چشم بر هم ... مهربانی توست ...
    پیغام آور دوستی و مهر قاصدک * بودی ، روزهایی که می شکستم ...
    اما میدانی که اینگونه پیمان بستن و دلتنگ شدن بیهوده است ... من همان دور تر بمانم ،برای گل های خانه کوچکت ،بهتر است - به نبودنم عادت میکنند....
    میدانی باران که بزند و ابر ها که از صورت آبی آسمان کنار بروند ، این یاد پاییزی پُر برگ که تمام شود ... تو می مانی و خودت ... و یک دل تنگ ...
    بگذار بر سر پیمان روز اول بمانیم- همان دور دور - در هیاهوی روزهای نیامده که گم شوم ،اگر دیگر به مهر نخوانمت و به دوستی میلادت را مهمان نشوم....شاید ،باور کنی ، که خنکای مرهمی نیستم ، که شعله زخمی - شاید ....

    نگاهم به پشت سر مانده و سنگ شده (همان حکایت زن لوط ) ، سنگ ها دروغ نمی گویند ، باور کن - نمی خواهند بشکنند ، تنها میخواهند که ، بر سر پیمانت بمانی - مرا آنگونه که هستم ، بیاد بیاور - نه آنگونه که درتنهایت - تصویرم میکنی ، نقش هایی که میزنی نقش من نیست ...

    طاقتی که باد برده و چشمانی که هاشور خورده ی مهری دور است و گاه به اشک مینشیند ، هر روز که دلتنگ میشود و دل به باد میسپارد، که بیاید و ببرد هر چه رفتنی ست ...
    این ها را ندیدی ؟! نقش من است ، نمی خواهم که خط بیاندازد تنهاییت را...

    بگذار نبودن را تمرین کنیم،که نمی خواهم ، نمی خواهم - دلتنگِ دل ِ تنگ من باشی ./

  13. #509
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    هواي رفتن
    مي خوام يه قصري بسازم
    پنجره هاش آبي باشه
    من باشم و تو باشي و
    يه شب مهتابي باشه
    امشب مي خوام از آسمون
    ياسهاي خوشبو بچينم
    امشب مي خوام عکس تو رو
    تو خواب گل ها ببينم
    کاشکي بدوني چشمات رو
    به صد تا دنيا نمي دم
    يه موج گيسوي تو رو
    به صد تا دريا نمي دم
    کاش تو هواي عاشقي
    هميشه پيشم بموني
    از تو کتاب زندگي
    حرفاي رنگي بخوني
    حتي اگه دلت نخواد
    اسم تو ، تو قلب منه
    چهره تو يادم مياد
    وقتي که بارون مي زنه
    امشب مي خوام براي تو
    يه فال حافظ بگيرم اگر که خوب در نيومد
    به احترامت بميرم
    امشب مي خوام رو آسمون
    عکس چشات رو بکشم
    اگر نگاهم نکني
    ناز نگات رو بکشم
    مي خوام تو رو قسم بدم
    به جون هر چي عاشقه
    به جون هر چي قلب صاف
    رنگ گل شقايقه
    يه وقتي که من نبودم
    بي خبر از اينجا نري
    بدون يه خداحافظي
    پر نزني تنها نري
    وقتي که اينجا بموني
    بارون قشنگ و نم نمه
    هواي رفتن که کني
    مرگ گلهاي مريمه



    مريم حيدرزاده

  14. #510
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    وقتي که عاشقم شدي
    وقتي که عاشقم شدي پاييز بود و خنک بود
    تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود
    تنگ بلوري دلت درست مث دل من
    کلي لبش پريده بود همش پر ترک بود
    وقتي که عاشقم شدي چيزي ازم نخواستي
    توقعت فقط يه کم نوازش و کمک بود
    چه روزا که با هم ديگه مسابقه مي ذاشتيم
    که رو گل کدوممون قايق شاپرک بود ؟
    تقويم که از روزا گذشت دلم يه جوري لرزيد
    راستش دلم خونه ي ترديد و هراس و شک بود
    ديگه نه از تو خبي بود ،‌ نه از آرزوهات
    قحطي مژده و روزاي خوش و قاصدک بود
    يادم مياد روزي رو که هوا گرفته بود و
    اشکاي سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
    تو در جواب پرسشم فقط همينو گفتي
    عاشقيمون يه بازي شايد ،‌ يه الک دولک بود
    نه باورم نمي شه که تو اينو گفته باشي
    کسي که تا ديروز برام تو کل دنيا تک بود
    قصه ي با تو بودن و مي شه فقط يه جور گفت
    کسي که رو زخماي قلب من مث نمک بود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •