آها فهمیدم قبلا بوده به این متن توجه کنین:
(چندي بعد شايد باز بتقليد قوم برادر يعني آريائيهاي هندي سال و ماه قمري را که محتاج به کبيسه غير منظم و مشکلي بود (يعني گاهي دردو و گاهي در سه سال آن هم بطور غيرمتناوب يک ماه اضافه لازم داشت ) و ترتيب منظم و علمي صحيح آن براي اقوام قديمه تا قرن پنجم و چهارم قبل از ميلاد که بابليها و يونانيها دوره کامل آن را کشف کردند مجهول و بسيار مشکل و پيچاپيچ بود، رها کرده و سال 360 روزه به اقتضاي مهاجرت تدريجي که ايرانيان تا آن موقع رو به نقاط جنوبي تر کرده بودند تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه ايجاد شد و در نتيجه آن ميذيوي شم ، و ميذيايري هر کدام 15 روز عقب تر برده شد و نيز قوياً مظنون است که در اين دوره (يعني گاه شماري با سال 360 روزه ) شايد بر اثر آشنائي کمابيش ايرانيان با فصول چهارگانه معروف تقسيم سال به شش قسمت يا فصل باز بتقليد از سال هندي (منتهي در فصول ايراني با طول مختلف )به عمل آمده است يعني براي اوقات و موسمهاي مختلف سال مانند موقع شير و عسل و موقع درو و خرمن و موقع جفت گيري احشام و موقع خزيدن به کنج خانه و موقع قربانيها و آئين مذهبي عمده ساليانه که عيد ازدواج مردگان باشد مانند هنديها (ولي نه بترتيب و کيفيت آنها) شش فصل يا شش گاه اختيار کردند و براي اين مقصود دو جشن بزرگ اساسي موجود و قديم يعني ميذيوي شم و ميذيايري را اساس و مبداء قرار داده و به فاصله هاي معيني ازآن ها مبني بر اساس حساب نيم ماهه (15 روزه ) موسمهاي عمده زندگي طبيعي ساليانه خود را که مربوط به زراعت و گله داري بود معين نمودند يعني از جشن ميذيوي شم پنج نيم ماه شمرده روز هفتاد و پنجم را جشن موسم جفت گيري گوسفندان و جمعآوري حيوانات اهلي از صحرا به «آغل » کردند)
متن کاملشو می تونین تو این سایت بخونین:
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید