تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 35 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 347

نام تاپيک: گفتگو درباره کتاب هایی که خوانده ایم

  1. #21
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    اون نگاهي كه اين كتاب به آدم بزرگها داره ناشي از حسرت پشت سر گذاشتن دوران كودكيه
    اينكه خيلي حرفهايي كه ما مي زنيم توي زندگي لازمن اما ما رو دچار يه روزمرگي كردن چيزهايي كه وقتي بچه باشي مي توني بذاري بزرگترها بهش برسن و هيچوقت ذهنت رو مشغول نكنن
    بزرگ شدن يعني از دست دادن بي خيالي و الكي خوش بودن و تخيلات دوران كودكي
    اين گناه بزرگترها نيست ! چيزي كه كتاب تقريبا داره تقصير اونها مي اندازه واقعا تقصير اونا نيست! اين جريانيه كه نمي شه جلوشو گرفت اما هميشه وقتي به كودكي نگاه مي كني نمي توني از ياد ببري كه چقدر در بيخيالي و رها بودن از جريانات روزمره زندگي كردن نعمت بزرگيه!
    بله درسته این کتاب بیشتر این دیدگاه رو مطرح کرده که بچه ها صداقت و ازادی خاصی دارند...حرف من بیشتر راجع به کتاب ناتور دشت بود...ببخشید که بحث رو کشوندم به یه کتاب دیگه.....ایشالا سر همون کتاب این بحث رو ادامه بدیم....

    با این حرفتون هم که نمی شه جلو ی بزرگ شدن و مثل اون ها شدن رو گرفت کاملا موافقم ..همه ی ما مجبوریم که این جوری بشم و تنها چیزی که از کودکی برامون باقی می مونه یاد خوشی های اون زمانه....

  2. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    شازده كوچولو هم قصه دوران كودكي است و هم دوران بزرگسالي
    شايد داستان زندگي خود اگزوپري است
    داستان مردي كه هواپيمايش سقوط ميكند همچون خود او
    داستان شازده كوچولويي كه شايد ديگر به آشيانه خويش بازنگشت

    تفاوت ديدگاههاي انسانها و اينكه چقدر دنياي هر كسي ميتونه با بقيه اطرافيانش متفاوت باشه

    شازده كوچولو كسيه كه از دنياي پاكيها مياد و همچون كسي كه تازه به دنيا آمده عاري از هرگونه ناپاكيهاست

    از شش سياره ميگذره و در هر كدوم يكي از خصلتهاي انساني رو ميبينه كه در هفتمين سياره زندگي ميكنه
    و تك تك آن خصلتها رو با خود به همراه داره.

    اولين چيزي رو كه در زمين ميبينه يك مار هست و آخرين چيز هم همان مار
    به نظرم مار همان چيزي است كه وقتي بدنيا مياييم با ماست و آخرين چيزي هم هست كه تا لحظه آخر با ما همراه است
    مار همان مرگ است.

    تمام آنچه را كه بايد بياموزد را از زبان يك روباه ميشنود سخناني كه چندين باز بايد خواند
    و شايد يكي از اصلي ‌ترين قسمتهاي كتاب نيز باشد


    تصويري ساده ولي پرمعنا


    امتياز : 8.1 از 10

  4. این کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من ترجمه احمد شاملو رو خوندم اصلا خوشم نیومد که به جای شازده کوچولو می گفت شهریار کوچولو چون هر چی باشه کتاب مال بچه هاست در اصل و شهریار لغت سختی هست .

    اون قسمت اول تقدیم کردنش هم جملات زیبایی داره به نظرم

    و به نظرم نقاشی ها فوق العاده است و منم از اون قسمت مار بوآ خیلی لذت می برم عمیق هست و لطیف و واقعا تجربه ای که اکثرمون به شیوه های مختلفی احساسش کردیم


    یک نکته خیلی جالب

    در سال 2005 اين کتاب به زبان توگال که زبان يکي از اقوام سرخ پوست آمريکاي جنوبي است ترجمه شد که پس از انجيل دومين کتاب ترجمه شده به اين زبان بود


    و جالبه بازم بدونید هر چند این کتاب افتخار فرانسویهاست اما در حقیقت در امریکا نوشته شده

  6. #24
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    من ترجمه احمد شاملو رو خوندم اصلا خوشم نیومد که به جای شازده کوچولو می گفت شهریار کوچولو چون هر چی باشه کتاب مال بچه هاست در اصل و شهریار لغت سختی هست .

    اون قسمت اول تقدیم کردنش هم جملات زیبایی داره به نظرم

    و به نظرم نقاشی ها فوق العاده است و منم از اون قسمت مار بوآ خیلی لذت می برم عمیق هست و لطیف و واقعا تجربه ای که اکثرمون به شیوه های مختلفی احساسش کردیم


    یک نکته خیلی جالب

    در سال 2005 اين کتاب به زبان توگال که زبان يکي از اقوام سرخ پوست آمريکاي جنوبي است ترجمه شد که پس از انجيل دومين کتاب ترجمه شده به اين زبان بود


    و جالبه بازم بدونید هر چند این کتاب افتخار فرانسویهاست اما در حقیقت در امریکا نوشته شده

    منم از ترجمه ی شاملو خوشم نیومد...من ترجمه ی آقای محمد قاضی رو خوندم و واقعا لذت بردم

    در مورد نقاشی ها با دوستان موافقم..نقاشی هاش یکی از جذابیت های این داستان هستن

    یه سری کاست های قدیمی هم من از این داستان شنیدم ، نمیدونم کار کیه..ولی صداها رو واقعا خوب کار کردن..و واقعا تاثیر گذاره

  7. #25
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    منم از ترجمه ی شاملو خوشم نیومد...من ترجمه ی آقای محمد قاضی رو خوندم و واقعا لذت بردم

    در مورد نقاشی ها با دوستان موافقم..نقاشی هاش یکی از جذابیت های این داستان هستن

    یه سری کاست های قدیمی هم من از این داستان شنیدم ، نمیدونم کار کیه..ولی صداها رو واقعا خوب کار کردن..و واقعا تاثیر گذاره


    من خودم گوش ندادم اما منم از همکه شنیدم یک فایل صوتی داره که خیلی عالیه

  8. #26
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اون نگاهي كه اين كتاب به آدم بزرگها داره ناشي از حسرت پشت سر گذاشتن دوران كودكيه
    اينكه خيلي حرفهايي كه ما مي زنيم توي زندگي لازمن اما ما رو دچار يه روزمرگي كردن چيزهايي كه وقتي بچه باشي مي توني بذاري بزرگترها بهش برسن و هيچوقت ذهنت رو مشغول نكنن
    بزرگ شدن يعني از دست دادن بي خيالي و الكي خوش بودن و تخيلات دوران كودكي
    اين گناه بزرگترها نيست ! چيزي كه كتاب تقريبا داره تقصير اونها مي اندازه واقعا تقصير اونا نيست! اين جريانيه كه نمي شه جلوشو گرفت اما هميشه وقتي به كودكي نگاه مي كني نمي توني از ياد ببري كه چقدر در بيخيالي و رها بودن از جريانات روزمره زندگي كردن نعمت بزرگيه!
    اینجاهاش خیلی قشنگ بود آرام جان

    واقعا تقصیر ما نیست بخواهیم یا نخواهیم همین می شه اما تاسف آوره


    به قول یکی از شاعرای خیلی خیلی دوست داشتنیمون

    كودك كه هستي
    باهرچه كه هست
    شادي
    بزرگ كه مي شوي
    با هرچه كه نيست
    غمگين!


  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sweet_mahsa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    208

    پيش فرض

    اولش که واقعا تاپیک خوبیه
    من شازده کوچولو رو وقتی خوندم که 12 سال داشتم پس انتظاری هم نبود که خیلی سرم بشه اما حتی اون زمان هم 3 بار خوندمش
    واقعا قشنگ بود حالا شاید دوباره بخونمش
    متاسفانه به یاد ندارم کار ترجمه اش کار کی بود

  11. #28
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    خب داستان که قشنگه و نکته های بیشماری داره. اما چنتا مورد داره که خیلی به چشم من میاد


    گل میتونه نماد ی از جنس لطیف باشه. البته من دوست ندارم برای هر چیزی نماد بسازم و مطلبو پیچیده کنم. اما حس میکنم که اینجا صدق میکنه
    گلی که خیلی حرفا را میزنه ولی منظور واقعی اش همون نیست
    بهانه میگیره...
    اما باید به قول شازده کوچولو "دلمو نرم کنه به جا اینکه دلخورم کنه"

    مرد "فانوس بان " خیلی مورد جالبیه.
    " گردش سیاره به دور خودش تندتر و تندتر شد..."
    افرادی هستن که بدون هیچ فکری تابع قانون و دستوراتن. اینا مثل اینکه فلسفه وجودی اون قانونو فراموش کرده اند. و نمیدونن که بین امور رابطه علی و معلول هست.

    گفتگوی با روباه به این دلیل زیباست که به شازده کوچولو میفهمونه فرق اون یکی گل تو سیاره اش با اون 5هزارتای دیگه که مثل اون بودن چیه. این خیلی مهمه
    و نکته دیگه اینکه نویسنده بر خلاف رایج که روباه را موجودی مکار و حیله گر تصویر میکنن؛ اینجا حیوانی فهمیده و با احساس معرفی میکنه که جالبه


    آدم بزرگها
    یه زمونی خودم ازشون بدم میومد اما حالا نگاه میکنم میبینم دارم میشم مثل یکی از اونا!!
    دلیلش چیه؟
    یکی اینکه مسائل دیگه زندگی هم بالاخره هستن چه خوشمون بیاد چه نیاد و این مسائل را نمیشه همینجوری ولشون کرد یعنی اونا شما را ول نمیکنن!

    اما این دلیل نمیشه که خودمونو غرق در آنها بکنیم به این بهانه که زندگی اینطوره. میشه بهتر زندگی کرد و بیشتر از روزمره بود.
    یکیش خود نویسنده. شغل او خلبانی بود. اما اگه یکی ندونه فکر میکنه بیشتر شاعر باشه تا نویسنده.
    در آثار دیگش چنان از هواپیمایش صحبت مبکنه که انگار داره از موجودی با روح حرف میزنه. او هم ریاضی و جغرافیا خونده
    او هم نگران زندگیش بوده و او هم دغدغه های معمول زندگی را داشته و احتمالا بارها و بارها سر راهش به خونه مجبور شده مثلا میوه بگیره!

    اما اینکه به بچه ها خیلی خوش میگذره موافق نیستم کما اینکه داستان هم اینو نمیگه
    بلکه صداقت کوچولوها را نشون میده. که البته خیلی دوست داشتنیه اما به نظر من خیلی قابل توجه نیست چرا که اختیاری نیست.

    و ...

    فایل صوتی هم هست که پیشنهاد میکنم حتما گوشش کنید. با صدای احمد شاملو که اینجا دیگه نمیگه "شهریار کوچولو" بلکه میگه
    "امیر کوچولو"!

    صدای افراد خیلی جالب تو این فایل اجرا شده.
    یادمه این گفته پادشاه سر زبونمون افتاده بود تو جمع دوستان که تا یکی میومد تو میگفتیم:
    " بیا جلو بهتر ببینمت رعیت"

  12. 4 کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #29
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    اینجاهاش خیلی قشنگ بود آرام جان

    واقعا تقصیر ما نیست بخواهیم یا نخواهیم همین می شه اما تاسف آوره


    به قول یکی از شاعرای خیلی خیلی دوست داشتنیمون

    كودك كه هستي
    باهرچه كه هست
    شادي
    بزرگ كه مي شوي
    با هرچه كه نيست
    غمگين!

    بوی توجیه میاد

  14. #30
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من بی تقصیرم . شاعر گفته :

    هی دلم برای خودم تنگ می شود

    هی به گذشته فکر می کنم

    بعد به این نتیجه می رسم که بهتر هم نمی توانست باشد آینده ...

    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •