تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 9 اولاول 12345678 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 85

نام تاپيک: داستان های ذن

  1. #31
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    اجازه هست بپرسم ؟
    رهروی به استاد سپو ( Seppo ) گفت : نگرش سرشت واقعی يك رهرو مثل خيره شدن به ماه در شب است و ديدن يك فرد روشنی يافته مانند نگريستن به خورشيد در روز . اكنون اجازه هست بپرسم كه ديد شما در مورد طبيعت خودتان چگونه است ؟
    سپو او را سه بار با عصايش زد .
    سپس رهرو نزد استاد گانتو ( Ganto ) رفت و همين سوال را پرسيد . گانتو او را سه بار سيلی زد .

  2. #32
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    مگس كش
    رهروی از استاد گنشا ( Gensha ) پرسيد : آيا وقتی استادان قديمی مگس كش خود را بلند می كردند می خواستند به اين طريق اصل ذن را نشان دهند ؟
    گنشا گفت : نه اين طور نيست ؟
    سپس رهرو پرسيد : مفهوم اين عمل آنها چه بود ؟
    گنشا مگس كش خود را بلند كرد .
    رهرو پرسيد : اصل و ريشه ی ذن چيست ؟
    گنشا گفت : هر وقت به اشراق رسيدی خواهی فهميد .

  3. 2 کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #33
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    عدم قضاوت
    رهرویی به استاد سپو (Seppo ) گفت : سرم را تراشيده ام ، جامه ی سياه رهروی بر تن كرده و تمام شرايط و پيمان ها را پذيرفته ام ، پس چرا يك بودا نيستم ؟
    سپو گفت : هيچ چيز بهتر از عدم قضاوت وجود ندارد .

  5. 2 کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #34
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    با سلام دوست عزیز تاپیک زیبائیه موفق باشید

  7. #35
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض يك سر مو اختلاف

    رهروی از استاد جوشو ( Joshu ) پرسيد : يك سر مو اختلاف ؛ چه اتفاقی می افتد ؟
    جوشو پاسخ داد : آسمان و زمين خيلی از هم دور هستند .
    رهرو گفت : و هنگامی كه يك سر مو اختلاف نباشد ؟
    جوشو گفت : آسمان و زمين خيلی از هم دور هستند .

  8. #36
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض معبد در حال فرو ريختن است

    طرز مردن استاد ياكوسان ( Yakusan ) هم قسمتی از زندگيش بود . هنگامی كه در شرف مرگ بود فرياد كشيد : معبد در حال فرو ريختن است ، معبد در حال فرو ريختن است !
    رهروان وسايل مختلفی برای نگهداشتن معبد آوردند . ياكوسان دستهايش را بالا برد و گفت : هيچكدام از شما مرا نفهمديد . و مرد .


  9. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #37
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض فنجان خالی

    كسی به ديدار استاد نان اين ( Nan – in ) آمده بود تا از ذن بپرسد ، ولی به جای شنيدن ، مدام از عقايد خود می گفت . پس از مدتی نان اين برای مهمانش چای ريخت و آنقدر به چای ريختن ادامه داد تا فنجان مهمان پر شد و چای از آن سرازير گشت . سرانجام مهمان طاقت نياورد و گفت : مگر نمی بينيد كه فنجان پر شده و ديگر جا برای چای ندارد .
    نان اين پاسخ داد : كاملاً درست است ، شما هم مانند اين فنجان از افكار خودتان لبريز هستيد ، چطور از من ذن را می خواهيد ، حال آنكه يك فنجان خالی به من نمی دهيد .

  11. 3 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #38
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض ماه در آب

    شيونو ( Chiyono ) كه به سلك پيروان ذن پيوسته بود ، پس از سالها مطالعه هنوز به بيداری نرسيده بود . يك شب مهتابی سطلی كهنه و پر آب را با خود می برد و به عكس قرص ماه در آب سطل می نگريست .
    ناگهان نی های سطل حصيری از هم گسيخت ، آب پراكنده شد و تصوير ماه نيز ناپديد گرديد.
    شيونو به بيداری رسيد و اين شعر را سرود :
    از اين راه و آن راه
    می كوشم تا دلو را نگهدارم
    با اين اميد كه
    نی های فرسوده هرگز نخواهد شكست
    ناگهان ته سطل باز می شود
    ديگر نه آبی
    نه ماهی در آب
    خالی ای در دست من .

  13. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #39
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض همه ميميرند

    بازرگان ثروتمندی از استاد سنگای ( Sengai ) خواست سخنی گويد كه به حفظ سعادت و شادكامی خانواده اش كمك كند . استاد قلم و كاغذ برداشت و نوشت :

    پدر بزرگ می ميرد
    پدر می ميرد
    پسر می ميرد

    بازرگان بر آشفت و گفت : چه طلسم شومی عليه خانواده من نوشته ايد ؟
    سنگای گفت : اين طلسم شوم نيست ، بلكه آرزوی بزرگترين نيك بختی برای خانواده ی شماست . من آرزو می كنم كه مردان خانواده شما همگی آنقدر زندگی كنند كه پدربزرگ شوند و آرزو می كنم كه هيچ پسری قبل از پدر نميرد ، آيا زندگی و مرگ در اين روال و ترتيب، حقيقی ترين سعادتی نيست كه هر خانواده ای آرزوی آن را دارد ؟

  15. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #40
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض ماورای كوه

    سالكی از پيری كه در كوهستان زندگی می كرد پرسيد :
    راه چيست ؟
    پير در پاسخ گفت : اين كوهستان چه زيباست .
    سالك گفت : من از كوه نپرسيدم ، از راه پرسيدم .
    پير گفت : پسرم ، تا ماورای كوه را در نيابی نمی توانی راه را بيابی .

  17. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •