تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 18 از 18

نام تاپيک: قالب های شعر پارسی

  1. #11
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    دوبیتی

    کلمه ی "دوبیتی" علاوه بر اینکه در مورد رباعی به کار می رود به معنی شعری است که دارای چهار مصراع است. دوبیتی شعری است که دارای چهار مصراع است و می تواند در هر وزنی سروده شود. رباعی نیز در واقع یک نوع دوبیتی است که وزن خاصی دارد. بیشتر دو بیتی های مربوط به بابا طاهر است.


    نمونه هایی از دو بیتی های باباطاهر:

    دل عاشق به پیغامی بسازد ----- خمارآلوده با جامی بسازد

    مرا کیفیت چشم تو کافی است ----- ریاضت کش به بادامی بسازد

    ***

    ز دست دیده و دل هر دو فریاد ----- هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

    بسازم خنجری نیشش ز فولاد-------------زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

    ***

    جوونی هم بهاری بود و گذشت ----- به ما یک اعتباری بود و بگذشت

    میون ما و تو یک الفتی بود. ------ که آن هم نوبهاری بود و گذشت

  2. #12
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    تصنیف

    بوی جوی مولیان آید همی ------ یاد یار مهربان آید همی

    این شعر منسوب به رودکی را که همراه با چنگ خوانده میشده شاید بتوان تصنیف دانست و از آن به بعد نیز عده ای از شاعران اشعار خویش را همراه با عود و چنگ می خوانده اند.

    در قرن ششم و هفتم تصنیف سرائی معمول بوده چنانکه دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابن حسام هروی (متوفی به سال 737- ه � ق) تصنیفی سرود.

    در روزگار صفویه نیز سرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاهمراد خوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.

    در عهد زندیه تصنیف های زیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.

    در زمان ناصرالدین شاه قاجار نیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می توان به تصنیف هائی که درباره ظل السلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره ی ماشین دودی شهر ری اشاره شد اما مشهورترین تصنیف ساز دوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه با تصنیف، سه تار می زد.

    عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود که تصنیف را برای مقاصد سیاسی و میهنی سرود
    ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز از تصنیف سازان معروف بودند.

    نمونه ای از تصنیف های ملک الشعرای بهار که در دستگاه ماهور خوانده می شود:

    زمن نگارم / خبر ندارد/ بحال زارم/ نظر ندارد

    خبر ندارم / من از دل خود / دل من از من / خبر ندارد

    کجا رود دل که دلبرش نیست/ کجا پرد مرغ / که پر ندارد

    امان ازین عشق / فغان ازین عشق / که غیر خون / جگر ندارد

    همه سیاهی/ همه تباهی / مگر شب ما / سحر ندارد

    بهار مضطر مثال دیگر / که آه و زاری / اثر ندارد

  3. #13
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    چهارپاره


    "چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بوجود آمده است.

    "چهارپاره" مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کل یک شعر را می سازند.

    دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند.

    نمونه ای از چهارپاره:


    فالگیر


    کند وی آفتاب به پهلو فتاده بود ----- زنبورهای نور زگردش گریخته


    در پشت سبزه های لگدکوب آسمان----- گلبرگ های سرخ شفق تازه ریخته


    ***


    کف بین پیرد باد درآمد ز راه دور ----- پیچیده شال زرد خزان را به گردنش


    آن روز میهمان درختان کوچه بود ----- تا بشنوند راز خود از فال روشنش



    ***



    در هر قدم که رفت درختی سلام گفت----- هر شاخه دست خویش به سویش دراز کرد


    او دست های یک یکشان را کنار زد ----- چون کولیان نوای غریبانه ساز کرد



    ***



    آن قدر خواند که زاغان شامگاه ----- شب را ز لابلای درختان صدا زدند


    از بیم آن صدا به زمین ریخت برگ ها----- گویی هزار چلچله را در هوا زدند



    ***



    شب همچو آبی از سراین برگ ها گذشت ----- هر برگ همچو نیمه دستی بریده بود


    هر چند نقشی از کف این دست ها نخواند ----- کف بین باد طالع هر برگ دیده بود

    (نادر نادرپور)

  4. #14
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    مفردات


    هر شعری حداقل یک بیت دارد.

    "مفرد" شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.

    "مفرد" یا همان "تک بیت" اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود.

    در "مفرد" گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.


    بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایان دیوانش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیم بندی شده اند.

    بعضی گفته اند که "مفرد" در واقع همان ضرب المثل است که به شعر بیان شده است.

    نمونه هایی از مفرد:

    پای ملخی نزد سلیمان بردن ----- زشت است ولیکن هنر است از موری

    ***

    مردی نه به قوت است و شمشیر زنی ----- آن است که جوری که توانی نکنی

  5. #15
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    تضمین

    تضمین به طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خود بیاورند.

    در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و ... تضمین به این معنا بوده است که با ذکر اسم شاعر، مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خود بیاورند.

    مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:

    من از آن روز که در بند تو ام آزادم ----- پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

    و حافظ در غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.

    زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ----- ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم


    و در آخر، مصراع سعدی را تضمین می کند و می گوید:

    حافظ از جو ر تو، حاشا که بگرداند روی ---- من از آن روز که در بند تو ام آزادم

    اما تضمین در بین شعرای سده ی اخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.

    مثلاً غزلی از سعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع های اول آن شعر، شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.

    این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.

    یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است ک غزلی از سعدی را تضمین کرده است.

    قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:

    ابیاتی که به رنگ نارنجی آورده شده است مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن را در بین شعر خود آورده است.


    سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ ----- یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟

    یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟----- هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست

    مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست ----- یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست



    لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس----- به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

    پایبند تو ندارد سر دمسازی **----- موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

    به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس----- که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هست



    بی‌گلستان تو در دست بجز خاری نیست----- به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیست

    فارغ از جلوه‌ی حسنت در و دیواری نیست----- ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!

    گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست----- در و دیوار گواهی بدهد کاری هست



    روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم----- شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم

    منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم ----- نزد اعمی صفت مهر منور نکنم

    صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟----- همه دانند که در صحبت گل خاری هست

  6. #16
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    در پایان به شرح و توضیح مهمترین قالب های نو می پردازیم:

    ****************************

    شکل نیمائی
    که به آن شعر آزاد گویند.

    نیمایی شعری است با وزن عروضی منتها ارکان آن مانند شعر سنتی محدود به دو و سه و چهار رکن نیست و قافیه جای منظم و مشخصی ندارد. اشعار نیما و اخوان و فروغ و سپهری و بیشتر شاعران نو پرداز بدین شکل است.


    نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:

    "هدیه"

    من از نهایت شب حرف می زنم
    من از نهایت تاریکی
    و از نهایت شب حرف می زنم

    ***

    اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
    و یک دریچه که از آن
    به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

  7. #17
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    سپید

    شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند. این نوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. اغلب شعرهای احمد شاملو چنین است:

    نمونه ای از شعر احمد شاملو:

    "سرود برای مرد روشن که به سایه رفت"

    قناعت وار
    تکیده بود
    باریک و بلند
    چون پیامی دشوار
    در لغتی
    با چشمانی از سؤال و عسل
    و رخساری بر تافته از حقیقت و باد
    مردی با گردش آب
    مردی مختصر
    که خلاصه خود بود
    خر خاکی های در جنازه ات به سوء ظن می نگرند

    ***

    بیش از آن که خشم صاعقه خاکسترش کند
    تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود
    آزمون ایمان های کهن را
    بر قفل معجرهای عقیق
    دندان فرسوده بود
    بر پرت افتاده ترین راه ها
    پو زار کشیده بود
    رهگذری نا منتظر
    که هر بیشه و هر پل آوازش را می شناخت

    ***

    جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند
    که روز را پیشباز می رفتی
    هر چند سپیده تو را
    از آن پیشتر دمید
    که خروسان بانگ سحر کنند
    مرغی در بال هایش شکفت
    باغی درد رختش
    ماد رعتاب تو می شکوفیم
    در شتابت
    مادر کتاب تو می شکوفیم
    در دفاع از لبخند تو
    که یقین است و باور است
    دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند

    این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سروده است.

  8. #18
    آخر فروم باز Sharim's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    A Stairway To Heaven
    پست ها
    2,352

    پيش فرض

    موج نو

    شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندار بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آن است.

    در شعر سپید تشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود و جز لطافت و تاثیرگذار معنوی، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.

    نمونه ی شعر موج از احمد رضا احمدی:

    "قلب تو....."

    قلب تو هوا را گرم کرد
    در هوای گرم
    عشق ما تعارف پذیر بود و
    قناعت به نگاه در چاه آب

    ***

    مردم که در گرما
    از باران آمدند
    گفتی از اطاق بروند
    چراغ بگذارند
    من ترا دوست دارم

    ***

    ای تو
    ای تو عادل
    تو عادلانه غزل را
    در خواب
    در ظرف های شکسته
    تنها نمی گذاری
    در اطراف انفجار
    یک شاخه له شده انگور است
    قضاوت فقط از توست

    ***

    شاخه ابریشم را از چهره ات بر می دارم
    گفتم از توست
    گفتی: نه باد آورده است

    ***

    هنگام که در طنز خاکستری زمستان
    زمین را تازیانه می زدی
    خون شقایق از پوستم بر زمین ریخت

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •