تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 27 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 265

نام تاپيک: باران ...

  1. #21
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    از تمام خشت های خانه پرسیدم ترا
    پرسش پنهان من اما نفهمیدم ترا


    باد بر شن های بعد از ظهر می کوبید ومن
    بر دهان دوره گرد باد کوبیدم ترا

    خون من در پنجه هایم پیر شد تبخیر شد
    تا خداوندانه از مرمر تراشیدم ترا

    آسمان کوچک شد و افتاد پایین و شکست
    آسمان اندوه من شد که باریدم ترا

    یک نفر فانوس چشمان مر ا پایین کشید
    باورت می شد که خوابم برد و نشنیدم ترا

    باد بر شن ها زد و گنجشک ها ویران شدند
    باد جور ترسناکی بود ترسیدم ترا

    مثل خواب نازک گنجشک ها ویران شدم
    خواب می دیدم که در باران پرستیدم ترا

    باد چرخی زد، اتاقم پرت شد باران گرفت
    چشم من روشن! ترادیدم ترا دیدم، تو را


  2. 2 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    پس از باران

    گل از طراوت باران صبحدم لبریز
    هوای باغ و بهار از نسیم و نم لبریز
    صفای روی تو ای ابر مهربان بهار
    که هست دامنت از رشحه کرم لبریز
    هزار چلچله در برج صبح می خوانند
    هنوز گوش شب از بانگ زیر و بم لبریز
    به پای گل چه نشینم دریندیار که هست
    روان خلق ز غوغای بیش و کم لبریز
    مرا به دشت شقایق مخوان که لبریز است
    فضای دهر ز خونابه لبریز
    ببین در ایینه روزگار نقش بلا
    که شد ز خون سیاووش جام لبریز
    چگونه درد شکیبایی اش نیازارد
    دلی که هست به هر جا ز درد و غم لبریز



  4. این کاربر از thomas-anders بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    داروگ

    خشک آمد کشتگاه
    در جوار کشت همسایه.
    گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
    سوگواران در میان سوگواران.»
    قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

    بر
    بساطی که بساطی نیست
    در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
    و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
    ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
    قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟


    یه شاعر بارون دار از نیما.........


  6. 2 کاربر از thomas-anders بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    باران كه بزند
    تازه آسمان مي‌شود عين اين دل من
    بي‌ستاره و مه‌آلود
    آنوقت اين دل بي‌همراه
    مي‌خواهد كه بخواند
    نمناك، چون نواي باران
    مي‌خواهد كه آواز در آواز باران بيفكند
    چندان كه آسمان هم
    نداند اين نوا از كدامين برآمده
    به‌گاه رعد اما
    سكوت مي‌كند اين دل
    كه شهرآشوب نمي‌داند

  8. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #25
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دل تنگ باران
    به دنیا می آید کودک
    و به حرف های آمده می گرید
    دل تنگ کوچه
    به شیشه پناه می برد کودک
    بازی هایی که نمی بیند
    و در غوغای کوچه از یاد می روند
    دل تنگ باغ ها
    به گلدان پناه می برد مرد
    باد هایی که می آیند
    و بی حرفی از باران
    در اتاق می پیچند
    و در لرزش پرده ی بی رنگ
    تمام می شوند
    دل تنگ باران
    تابوتی در برف
    گم می شود

  10. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #26
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بزن باران! که آتش شعله دارد توی آغوشم
    همین امشب که دارم دردها را می فراموشم

    مدار ِ زندگی بر خطِ استدلال می چرخد
    ندارد دل به منطق ربطی و بیهوده می کوشم

    رعایت های منطق را کنار ِ عشق بنشانم
    زیادی های دل را زیر ِ خط جبر بفروشم

    مرا با یک مساوی بایکُتِ مغلوب می خواهی
    جناب عقل! من با این تساوی ها نمی جوشم

    و تنها نقطه ی عطف من ِ دیوانه در این است:

    یکی را با نباید های بسیاری که دارد، دوست می دارم
    یکی را با دلِ نرم بی آزاری که دارد، دوست می دارم

  12. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #27
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    دلم تنگ است ای باران...
    بدان در لا به لای قطره هایت زندگی را با دلم نوشیده ام امشب...
    حریر اسمان را با تمام وسعتش پوشیده ام امشب...
    در این شبهای بیتابی...
    به بودن در هوای تازه ی بوی نفس های خدا کوشیده ام امشب...
    دلم تنگ است ای باران...

    دلم تنگ است ای باران...
    ببار ای همنشین لحظه های شادی و همدرد غمهای فراوانم...
    بدان من هم در این شب زنده داری ها...
    زلالم...
    قطره ای از جنس بارانم...
    دلم تنگ است ای باران...
    صدای بارشت موسیقی ازادی از اندوه تنهایی...
    بباران پاکی چشمان معصومانه ی خود را...
    بر این دنیای بی مقدار هرجایی...
    نمیدانم چرا در این ورق ها هم...
    فقط باران...
    تو با مایی...
    دلم تنگ است ای باران...
    بباران بر تن مرمر نشانم اشک شوق جاریت را...
    خیس خیسم کن...
    چکیدن را گواهی بر...
    نفسهای نفیسم کن...
    دلم تنگ است ای باران...
    دلم تنگ است...

  14. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #28
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    ببار اى باران/حتى اگر نميخواهى!/حتى اگر دلت تنگ ست !/ ببار حتى اگر مجالى نيست/ اين همه دل تنگى تو را /کسى يک بار حتى/
    از هجوم شرم هنگام باريدنت لمس کند/
    ببار/خودخواهى من ست/ اما ببار/ تا بفهمم در اسمان من هنوز رمقى هست براى باريدن!/

  16. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض


    ای قطره قطره ات
    تکه تکه روح آسمان
    باران .....
    بر لوح جان من
    بازآفرین
    راز چهره ات
    باران .....




  18. #30
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    خانه ام ابری است
    یکسره روی زمین ابری است با آن
    از فراز گردنه خرد و خراب و مست
    باد می پیچد
    یکسره دنیا خراب از اوست
    و حواس من
    آی نی زن که تو رو آواز ره برده ست دور از ره کجایی؟
    خانه ام ابری است
    اما ابر بارانش گرفته است
    در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم
    من به روی آفتابم
    می برم در ساحت دریا نظاره
    و همه دنیا خراب و خرد از باران است
    و به ره نی زن که دایم می نوازد نی ،در این دنیای ابر اندود
    را خود را دارد اندر پیش


    نیما


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •