تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 27 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 265

نام تاپيک: باران ...

  1. #41
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض



    باران بهانه بود
    که تو
    زير چتر من
    تا انتهای کوچه بيايی
    و دوستی
    مثل گلی
    شکوفه کند در ميانمان . . .
    Last edited by thomas-anders; 07-10-2008 at 21:49.

  2. این کاربر از thomas-anders بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    من چه میدانم ز رقص شاپرکها؟....
    من چه میدانم که چیست راز باران زیر ابر.....؟
    من چه میدانم اگر ابری
    شود اسمان ابری
    یک دلی میشکند....؟
    من فقط میدانم زندگی خواهد رفت.......
    ...

  4. #43
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    آسمان را
    هوای بوسه زدن بر خاک است
    باران بهانه است

  5. این کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #44
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    شرمنده ام قربان شما باران نداريد ؟
    در خود پلايسدم شما گلدان نداريد؟
    اين قدر بد اخميد پس لبخندتان كو؟
    جز اين نگاه سرد يخبندان نداريد؟
    گيرم كه ما زشتيم اين آغازمان نيست
    باشد شما زيبا ولي پايان نداريد؟
    قربان چرا وقتي كه مي بينيد ما را
    در ذهنتان تصويري از انسان نداريد؟
    البته مي بخشيد اما مطمئنيد
    مخلوط با ايمانتان شيطان نداريد؟\
    ...

  7. #45
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    باران باشد ، تو باشی ، یک خیابان بی انتها باشد ... به دنیا می گویم :


    خدا حافظ !

  8. #46
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    خواب خوبی دیدم
    زیر باران بودیم
    و کسی چتر نداشت
    ...

  9. #47
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    بوسه باران

    غیر از این داغ که در سینه سوزان دارم
    چه گل از گلشن عشق تو به دامان دارم ؟
    این همه خاطر آشفته و مجموعه ی رنج
    یادگاری ست کزان زلف پریشان دارم
    به هواداریت ای پک نسیم سحری
    شور و آشفتگی گرد بیابان دارم
    مگذر ای خاطره ی او ز کنارم مگذر
    موج بی ساحل اشکم سر طوفان دارم
    خار خشکم مزن ای برق به جانم آتش
    که هنوز آرزوی بوسه ی باران دارم
    غنچه آسا نشوم خیره به خورشید سحر
    من که با عطر غمت سر به گریبان دارم
    شمع سوزانم و روشن بود از آغازم
    که من سوخته سامان چه به پایان دارم

  10. #48
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    آخرین برگ سفرنامه ی باران
    این است
    که زمین چرکین است

  11. #49
    پروفشنال thomas-anders's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    565

    پيش فرض

    مرغ باران


    در تلاش شب که ابر تیره می بارد

    روی دریای هراس انگیز


    و ز فراز برج باراند از خلوت، مرغ باران می کشد فریاد خشم آمیز


    و سرود سرد و پر توفان دریای حماسه خوان گرفته اوج

    می زند بالای هر بام و سرائی موج


    و عبوس ظلمت خیس شب مغموم

    ثقل ناهنجار خود را بر سکوت بندر خاموش می ریزد، -

    می کشد دیوانه واری

    در چنین هنگامه

    روی گام های کند و سنگینش

    پیکری افسرده را خاموش.


    مرغ باران می کشد فریاد دائم:

    - عابر! ای عابر!

    جامه ات خیس آمد از باران.

    نیستت آهنگ خفتن

    یا نشستن در بر یاران؟ ...


    ابر می گرید

    باد می گردد

    و به زیر لب چنین می گوید عابر:

    - آه!

    رفته اند از من همه بیگانه خو بامن...

    من به هذیان تب رؤیای خود دارم

    گفت و گو با یار دیگر سان

    کاین عطش جز با تلاش بوسه خونین او درمان نمی گیرد.

    ***

    اندر آن هنگامه کاندر بندر مغلوب

    باد می غلتد درون بستر ظلمت

    ابر می غرد و ز او هر چیز می ماند به ره منکوب،

    مرغ باران می زند فریاد:

    - عابر!

    درشبی این گونه توفانی

    گوشه گرمی نمی جوئی؟

    یا بدین پرسنده دلسوز

    پاسخ سردی نمی گوئی؟


    ابر می گرید

    باد می گردد

    و به خود این گونه در نجوای خاموش است عار:

    - خانه ام، افسوس!

    بی چراغ و آتشی آنسان که من خواهم، خموش و سرد و تاریک است.

    ***

    رعد می ترکد به خنده از پس نجوای آرامی که دارد با شب چرکین.

    وپس نجوای آرامش

    سرد خندی غمزده، دزدانه از او بر لب شب می گریزد

    می زند شب با غمش لبخند...


    مرغ باران می دهد آواز:

    - ای شبگرد!

    از چنین بی نقشه رفتن تن نفرسودت؟


    ابر می گرید

    باد می گردد

    و به خود این گونه نجوا می کند عابر:

    - با چنین هر در زدن، هر گوشه گردیدن،

    در شبی که وهم از پستان چونان قیر نوشد زهر

    رهگذار مقصد فردای خویشم من...

    ورنه در این گونه شب این گونه باران اینچنین توفان

    که تواند داشت منظوری که سودی در نظر با آن نبندد نقش؟

    مرغ مسکین! زندگی زیباست

    خورد و خفتی نیست بی مقصود.

    می توان هر گونه کشتی راند بر دریا:

    می توان مستانه در مهتاب با یاری بلم بر خلوت آرام دریا راند

    می توان زیر نگاه ماه، با آواز قایقران سه تاری زد لبی بوسید.

    لیکن آن شبخیز تن پولاد ماهیگیر

    که به زیر چشم توفان بر می افرازد شراع کشتی خود را

    در نشیب پرتگاه مظلم خیزاب های هایل دریا

    تا بگیرد زاد و رود زندگی را از دهان مرگ،

    مانده با دندانش ایا طعم دیگر سان

    از تلاش بوسه ئی خونین

    که به گرما گرم وصلی کوته و پر درد

    بر لبان زندگی داده ست؟


    مرغ مسکین! زندگی زیباست ...

    من درین گود سیاه و سرد و توفانی نظر باجست و جوی گوهری دارم

    تارک زیبای صبح روشن فردای خود را تا بدان گوهر بیارایم.

    مرغ مسکین! زندگی، بی گوهری این گونه، نازیباست!

    ***

    اندر سرمای تاریکی

    که چراغ مرد قایقچی به پشت پنجره افسرده می ماند

    و سیاهی می مکد هر نور را در بطن هر فانوس

    و زملالی گنگ

    دریا

    در تب هذیانیش

    با خویش می پیچد،

    وز هراسی کور

    پنهان می شود

    در بستر شب

    باد،

    و ز نشاطی مست

    رعد

    از خنده می ترکد

    و ز نهیبی سخت

    ابر خسته

    می گرید،-

    در پناه قایقی وارون پی تعمیر بر ساحل،

    بین جمعی گفت و گوشان گرم،

    شمع خردی شعله اش بر فرق می لرزد.


    ابر می گرید

    باد می گردد

    وندر این هنگام

    روی گام های کند و سنگینش

    باز می استد ز راهش مرد،

    و ز گلو می خواند آوازی که

    ماهیخوار می خواند

    شباهنگام

    آن آواز

    بر دریا

    پس به زیر قایق وارون

    با تلاشش از پی بهزیستن، امید می تابد به چشمش رنگ.

    ***

    می زند باران به انگشت بلورین

    ضرب

    با وارون شده قایق

    می کشد دریا غریو خشم

    می کشد دریا غریو خشم

    می خورد شب

    بر تن

    از توفان

    به تسلیمی که دارد

    مشت

    می گزد بندر

    با غمی انگشت.


    تا دل شب از امید انگیز یک اختر تهی گردد.

    ابر می گرید

    باد می گردد...



  12. #50
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض بزن باران

    بزن باران بهاران فصل خون است
    بزن باران که صحرا لاله گون است

    بزن باران که به چشمان یاران
    جهان تاریک و دریا واژگون است
    بزن باران که به چشمان یاران
    جهان تاریک و دریا واژگون است

    بزن باران بهاران فصل خون است
    بزن باران که صحرا لاله گون است

    بزن باران که دین را دام کردند
    شکار خلق و صید خام کردند
    بزن باران خدا بازیچه ای شد
    که با آن کسب ننگ و نام کردند

    بزن باران به نام هرچه خوبی ست
    به زیر آوار گاه پایکوبی ست
    مزار تشنه جوباران پراز سنگ
    بزن باران که وقت لایروبی ست

    بزن باران بهاران فصل خون است
    بزن باران که صحرا لاله گون است

    بزن باران و شادی بخش جان را
    بباران شوق و شیرین کن زمان را
    به بام غرقه در خون دیارم
    بپا کن پرچم رنگین کمان را

    بزن باران که بی صبرند یاران
    نمان خاموش گریان شو بباران
    بزن باران بشوی آلودگی را
    ز دامان بلند روزگاران

    بزن باران بهاران فصل خون است
    بزن باران که صحرا لاله گون است

    بزن باران که دین را دام کردند
    شکار خلق و صید خام کردند
    بزن باران خدا بازیچه ای شد
    که با آن کسب ننگ و نام کردند

    بزن باران به نام هرچه خوبی ست
    به زیر آ وار گاه پایکوبی ست
    مزار تشنه جو باران پر از سنگ
    بزن باران که وقت لایروبی ست

    بزن باران بهاران فصل خون است
    بزن باران که صحرا لاله گون است


    Last edited by دل تنگم; 13-10-2008 at 03:15.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •