1
در شهر
هم نمك مي فروشند
هم نان
اما نان و نمك نمي فروشند
"وقار نعمت"
2
شمردن بلد نيستم
دوست داشتن بلدم
گاهي شده
يكي را دوبار دوست داشته باشم
دو نفر را يك جاچه كار مي شود كرد
دوست داشتن بلدم
شمردن بلد نيستم.
"آيدين روشن"
3
خاقان رعد گريست
ابرهاي مادر گريستند
وبر پهنه دريا
ردپاي خانم باران نقش بست
"سعيد موغانلي"
سایه نقره ای (شامل ترجمه اشعار ترکی)
مترجم رسول یونان