تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 15 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 146

نام تاپيک: رسول یونان

  1. #21
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    تو بايد بيايی

    تو با كشتي فيتز كارالدو خواهي آمد
    از دور دست آوازهاي بومي
    تو با اسب زورو
    از ميان نور و موزيك
    و حتماً در وراي شنل بلندت
    آفتابي نهان كرده اي;
    شايدهم از كوپه اي درجه سه پياده شوي
    تا هيچ فرقي نداشته باشي
    با زنان فقير كارگر
    كه از پنبه زاران بر مي گردند
    براي آمدنت داستان ها ساخته ايم.

  2. 3 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    پرواز

    روز اول گفت:
    - قلبم بد جوری می‌زند.
    روز دوم گفت:
    - کاش می‌شد پرواز کنم.
    روز سوم احساس کرد می‌خواهد بالا بی‌آورد، دو دستی جلو دهانش را گرفت.
    روز چهارم اتفاقی نیافتاد.
    روز پنجم پرنده‌ای از دهانش بال زد و رفت.
    روز ششم مرد.
    روز هفتم از شاخه‌ای به شاخه‌ای پرواز می‌کرد.

    فرشته‌ها، مینی‌مال‌های رسول یونان، تهران: مشکی،1384
    --------------

    تصادف

    من داشتم این‌جا می‌آمدم که تصادف کردم. ناگهان یک ماشین آمد و مرا
    زیر گرفت. وقتی می‌خواستم ازعرض خیابان رد شوم، این اتفاق افتاد.
    جنازه‌ام را گوشه‌ی خیابان در برف رها کردم و آمدم اما کاش نمی‌آمدم.
    نه مرا می‌بینی و نه صدایم را می‌شنوی. کاش نمی‌آمدم، من داشتم
    به دیدن تو می‌آمدم که مردم.

    فرشته‌ها، مینی‌مال‌های رسول یونان، تهران: مشکی،1384

  4. 5 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    سفر



    چمدانم را برداشتم و

    آمدم

    اما اين فقط يك شوخي ست

    ويا لااقل تو باورنكن!

    جدايي

    بريدن درخت از ريشه است

    و اره كردن زندگي

    كه مرگ را رقم مي زند

    اما من زنده ام

    واين يعني من آنجايم

    كنار تو

    كنار تو و درخت توت و اسب.

    ----------

    نه به خاطر شعر

    نه به خاطر جور دیگر زیستن

    خانه من برای دو نفر کوچک بود

    به همین خاطر تنها ماندم

    رسول یونان، دو ماهنامه شوکران، شماره بیست و ششش

  6. 3 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    ... و سرانجام
    از قصه هاي شكارچيان چيزي نمي ماند
    جز يك مرغابي
    بر پيشخوان
    رنج آور است
    اما چيز مهمي نيست
    بگذارهر چه دوست دارند تعريف كنند
    خوب يا بد
    داستان ها بايد ساخته شوند
    اما فراموش نكن
    تو بايد
    مثل انسان زندگي كني
    جهان
    جاي عجيبي است
    اين جا
    هر كسي شليك مي كند
    خودش كشته مي شود.

  8. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #25
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    یک روز می آیی
    و در گورستانی دور
    در استخوانم می دمی
    تا شعر های نا سروده ام را بشنوی

  10. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #26
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    اگر تو نبودی عشق نبود
    همین طور
    اصراری برای زندگی
    اگر تو نبودی
    زمین یک زیر سیگاری گلی بود
    جایی
    برای خاموش کردن بی حوصلگی ها
    اگر تو نبودی
    من کاملاً بیکار بودم
    هیچ کاری در این دنیا ندارم
    جز دوست داشتن تو

  12. 4 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #27
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    مرگ در نمی زند
    کلید می اندازد
    مرگ اگر در بزند
    که مرگ نیست
    حتما مامور مالیات است
    و یا پستچی و یا مهمان...
    او چهره ای محو دارد
    و در گلویش...
    مردگان سرفه می کنند

  14. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #28
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    نه امپراطورم
    و نه ستاره ای در مشت دارم
    اما خودم را
    با کسی که خیلی خوشبخت است
    اشتباه گرفته ام
    و به جای او نفس می کشم
    راه می روم
    غدا می خورم
    می خوابم و...
    چه اشتباه دل انگیزی...

  16. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    داشتم از این شهر میرفتم
    صدایم کردی
    جا ماندم
    از کشتی ای که رفت و غرق شد
    البته...
    این فقط می تواند یک قصه باشد
    در این شهر دود و آهن
    دریا کجا بود
    که من بخواهم سوار کشتی شوم و...
    تو صدایم کنی
    فقط می خواهم بگویم
    تو نجاتم دادی
    تا اسیرم کنی

  18. 5 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #30
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    ما ،
    غصه هایمان را شمردیم و به خواب رفتیم
    باید هم کابوس می دیدیم !

  20. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •