تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 15 اولاول ... 5678910111213 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 146

نام تاپيک: رسول یونان

  1. #81
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    خسته از تو
    در پياده روها پرسه مي زنم
    و خوشبختي
    همان ماشين ليمويي بود
    كه از كنارم گذشت
    ديگر زيبا نخواهي بود
    من عشق را
    مثل سيگاري دود مي كنم.

  2. 4 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    غير ممكن است
    او نيامده باشد
    حتما ،حالا
    زير باران مانده است
    و نا اميد و خسته
    در خيابان ها قدم مي زند
    من به باز بودن درها مشكوكم

  4. 7 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #83
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    امشب
    ساعت نمی‌دانم چند است
    اما کسی دست برده است توی سینه‌ام
    تا چیزی را
    تا چیزی را از تپیدن بازبدارد.
    آه،
    برای زنی ایستاده بر لبه‌ی اندوهی ژرف دعا کنید...

  6. 3 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #84
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض شعرهاي تركي «رسول يونان» منتشر مي‌شود

    خبرگزاري فارس: يك دفتر شعر تركي و يك رمان از «رسول يونان» به زودي منتشر خواهد شد.
    رسول يونان در گفت وگو با خبرنگار ادبي فارس گفت:
    دفتر شعر «جاماكا» كه مجموعه‌اي از اشعار تركي من با محور
    عشق، مرگ و زندگي است به زودي توسط نشر «امرود» به چاپ خواهد رسيد.
    وي در خصوص رمان نيز اظهار داشت: رمان «خيلي نگرانيم! شما ليلا را نديديد؟!»

    نخستين تجربه من در زمينه رمان است و توسط نشر «افكار» به بازار خواهد آمد.
    اين كتاب اكنون مراحل نهايي چاپ را سپري مي كند.
    يونان افزود: اين رمان در خصوص تقابل سنت و مدرنتيه است

    كه در جنگ اين دو، انسان‌ها آزرده خاطر و رنجور مي شوند.
    از رسول يونان، شاعر و نويسنده تاكنون در زمينه شعر دفترهاي

    «روزبخير محبوب من»، «كنسرت در جهنم» و «من يك پسر بد بودم» و
    در زمينه داستان كوتاه كتاب‌هاي «كلبه‌اي در مزرعه برفي»، «فرشته‌ها» و «قصيده كوچك عشق»
    به چاپ رسيده است.


  8. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #85
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    دهكده اي را
    كه در آن به دنيا آمده ام
    دوست مي دارم
    و زباني را
    كه با آن حرف مي زنم
    پدرم را تحسين مي كنم
    كه برنوي خود را
    به رودخانه اي عميق انداخت
    و «تاماي» را
    كه همسر من نشد
    تا قوم ديگري را
    با ما مهربان كند
    من يك تركم
    روي اسب ها زاده شده ام
    روي اسب ها
    از دنيا خواهم رفت
    فردا را
    گل سرخي زيبا معني مي كنم
    كه در قلب انسان ها
    خواهد رست.

  10. 2 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #86
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    مادر به دخترش - زينب- گفت:
    - تو فرشته مني!
    زينب تعجب كرد و پرسيد:
    - اگر من فرشته ام
    پس بال هايم كو؟!
    مادر جواب داد:
    غير از تو
    سه كودك ديگر نيز داشتم
    اما آنها پرواز كردند و رفتند
    تنها گذاشتند
    مرا كه زني بيچاره ام...
    به همين خاطر
    من بال هايت را كندم
    تا تو ديگر پرواز نكني!

  12. 5 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #87
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    من دیگر
    تفنگ را شسته و آویخته ام
    چشم هایت
    شکارم کرده اند
    -آن دو گوزن سبز
    آن ها زودتر از تمام شکارچیان شلیک می کنند
    بعد ازاین
    پای تمام آتش ها
    قصه تو را خواهم گفت.

  14. 3 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #88
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    بیهوده برایت شعر می گفتم
    بیهوده برایت دامن گلدار می خریدم
    بیهوده...
    مثل آینه
    نگاه می کردی
    مثل صندلی ؛ می ایستادی
    و مثل میز....
    همان بهتر که گریختم
    تو جزو اشیا شده بودی .

  16. 3 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #89
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    نام من لیلاست
    لیلا، دختر رجب؛ رجب آهنگر
    چشم‌هایم هدیه دریاست
    و موهایم را
    از خرمن خورشید درو کرده‌اند
    شب به دنیا آمده‌ام
    و به همین خاطر
    اسمم را لیلا گذاشته‌اند
    لیلا یک نام است
    نامی برای نامیدن عشق و رنج
    من نام کوچک تمام زن‌های زمینم
    با این همه من هرگز وجود نداشته‌ام.
    مرا مردم یک دهکده خواب دیده‌اند.
    داستان من در پای آتش‌ها ساخته شده‌است. در شب‌های برفی زمستان.
    من حکایت غریب انسان است. دورشده از خویش و در جست‌وجوی خویش.
    داستان من، هیچکس را به خواب نخواهد برد. من داستان غم‌انگیزی دارم.
    گوزنی زخمی‌ام
    که در دریا جان می‌دهد
    و گل سرخی شکفته در رؤیاها
    که بازیچه‌ی دست بادهاست
    من آوازی سربریده‌ام که سر زبان‌ها افتاده‌است.

  18. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #90
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    در چشم های من آجر می چینند
    دیوار خانه ی تو
    هر روز بالاتر می رود
    خداحافظ محبوب من!
    تو را دوباره نخواهم دید
    حالا که این شعر را می نویسم
    کارگرها
    آنجا مشغول کارند.

  20. 4 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •