تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 8 اولاول 1234567 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 80

نام تاپيک: گروس عبدالملکیان

  1. #21
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پرواز هم دیگر

    رویای آن پرنده نبود



    دانه دانه پرهایش را چید

    تا بر این بالش

    خواب دیگری ببیند

  2. 6 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    موسیقی عجیبی ست مرگ.

    بلند می شوی

    و چنان آرام و نرم می رقصی

    که دیگر هیچکس تو را نمی بیند

  4. 7 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زیر این آسمان ابری

    به معنای نامش فکر می کند

    گل آفتابگردان!

  6. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    چه فرقی می کند
    من عاشق تو باشم
    یا تو عاشق من
    چه فرقی می کند
    رنگین کمان
    از کدام سمت آسمان
    آغاز می شود

  8. 10 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #25
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    ندیده ای؟!
    همان انگشت که ماه را نشان می داد
    ماشه را کشید

  10. 9 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #26
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    هر روز/
    پرده را کنار می‌زنیم
    / و خورشید را در آسمان
    / به خاطر می‌آوریم
    / تقصیر مرگ نیست
    / که ما این‌همه تنهاییم/
    ما/
    با دهان دودکش‌ها سخن گفتیم و
    / واژهٔ «باران مصنوعی» را چون کودکی ترسناک
    / به دنیا آوردیم/
    تقصیر مرگ نیست/
    که این‌همه تنهاییم/
    انگار/
    جهان چایی‌ است که سرد شده/
    و گاهی
    / پشیمانی، تنها درآوردن سوزن است/
    از سینهٔ پروانه‌ای غبارگرفته
    /... /
    کبریت بکش/
    تا ستاره‌ای به شب اضافه کنیم/
    و خیره شو/
    به مردمان تنهایی
    / که در آسمان سیگار می‌کشند/
    به رودخانه‌ای که از کودکی‌ات می گذشت/
    و یال موج موج پرماهی‌اش
    / خون جنگل بود
    / رودخانه‌ای وحشی/
    که در لوله‌های آهنی رام شد/
    و با یک پیچ/
    سرد و گرمش کردیم

  12. 4 کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    دروغ ديواري است
    كه هر صبح آجرهايش را مي چيني
    بناي بي حواس من!
    در را فراموش كرده اي

  14. 12 کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #28
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    دراز کشیده ام

    زنم شعری از جنگ می خواند

    همین مانده بود

    تانک ها به تختخوابم بیایند

    گلوله ها

    خواب هایم را

    سوراخ سوراخ

    کرده اند

    بر یکی از آنها چشم می گذاری

    خیابانی می بینی

    که برف پوستش را سفید کرده



    کاش برف نمی آمد!

    که مرز ملافه و خیابان پیدا بود



    حالا

    تانک ها

    از خاکریز ملافه های تخت گذشته اند و

    کم کم به خوابم وارد می شوند

    : من بچه بودم

    مادرم ظرف می شست

    و پدر با سبیل سیاهش به خانه بر می گشت



    بمب ها که می باریدند

    هر سه بچه بودیم...



    تصویرهای بعدی این خواب

    خفه ات می کند

    چشم هایت را ببند

    لب بر این دریچه ی کوچک بگذار

    و تنها نفس بکش

    نفس بکش

    نفس بکش

    نفس بکش!

    نفس بکش!

    نفس بکش!

    نفس بکش لعنتی!

    نفس بکش !

    نفس...!

    دکتر سرش را تکان می دهد

    پرستار سرش را تکان می دهد

    دکتر عرقش را پاک می کند

    و کوه های سبز

    بر صفحه ی مانیتور

    کویر می شوند

  16. 7 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    تن دادن
    --------
    و درد

    که این بار پیش از زخم آمده بود

    آنقدر در خانه ماند

    که خواهرم شد



    با چرک پرده ها

    با چروک پیشانی دیوار کنار آمدیم

    و تن دادیم

    به تیک تاک عقربه هایی

    که تکه تکه مان کردند

    پس زندگی همین قدر بود ؟

    انگشت اشاره ای به دوردست ؟

    برفی که سال ها

    بیاید و ننشیند ؟



    و عمر

    که هر شب از دری مخفی می آید

    با چاقویی کند

    ...

    ماه

    شاهد این تاریکی ست

    و ماه

    دهان زنی زیباست

    که در چهارده شب

    حرفش را کامل می کند

    و ماهی سیاه کوچولو

    که روزی از مویرگ های انگشتانم راه افتاده بود

    حالا در شقیقه هایم می چرخد



    در من صدای تبر می آید.

    آه ، انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج

    وقتی که چارفصل به دورم می رقصیدند

    رفتارتان چقدر شبیهم بود



    در من فریادهای درختی ست

    خسته از میوه های تکراری



    من ماهی خسته از آبم

    تن می دهم به تو

    تور عروسی غمگین

    تن می دهم

    به علامت سوال بزرگی

    که در دهانم گیر کرده است.



    پس روزهایمان همین قدر بود؟



    و زندگی آنقدر کوچک شد

    تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم

    افتادیم.

  18. 6 کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #30
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    درست مثل فنجان قهوه
    که ته می کشد
    پنجره
    کم کم از تصویر تو
    تهی می شود
    حالا
    من مانده ام و
    پنجره ای خالی و
    فنجان قهوه
    که از حرف های نگفته
    پشیمان است

  20. 9 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •