تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 8 اولاول ... 45678
نمايش نتايج 71 به 80 از 80

نام تاپيک: گروس عبدالملکیان

  1. #71
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    بازی را عوض می‌کنی
    و خود را از طنابی می‌آویزی
    که سال‌ها پیش بر آن تاب خورده‌ای


    ما
    تکرار تکه‌های همیم
    مثل تو پسرم که تاب می‌خوری
    مثل من
    که تو را تاب می‌دهم
    تا طناب را فراموش کنم

  2. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #72
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    و تازه می فهمم
    که برف خستگی خداست

    آن قدر که حس می کنی
    پاک کنش را برداشته
    می کشد
    روی نام من
    روی تمام خیابان ها
    خاطره ها


  4. 2 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #73
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض





    مگر ما چند بار به دنیا آمده ایم
    که این همه
    میمیریم







  6. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #74
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض من مرده ام ...

    من مرده ام
    و این را فقط

    من می دانم و تو
    تو
    که چای را تنها در استکان خودت می ریزی

    خسته تر از آنم که بنشینم
    به خیابان می روم
    با دوستانم دست می دهم
    انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است

    ــگیرم کلید را در قفل چرخاندی
    دلت باز نخواهد شد!
    می دانم
    من مرده ام
    و این را فقط من می دانم و تو
    که دیگر روزنامه ها را با صدای بلند نمی خوانی

    نمی خوانی و
    این سکوت مرا دیوانه کرده است
    آنقدر که گاهی دلم می خواهد
    مورچه ای شوم
    تا در گلوی نی لبکی خانه بسازم
    و باد نت ها را به خانه ام بیاورد
    یا مرا از سیاهی سنگفرش خیابان بردارد
    بگذارد روی پیراهن سفید تو
    که می دانم
    باز هم مرا پرت می کنی
    لا به لای همین سطرها
    لا به لای همین روزها

    این روزها
    در خواب هایم تصویری است
    که مرا می ترساند

    تصویری از ریسمانی آویخته از سقف
    مردی آویخته از ریسمان
    پشت به من
    و این را فقط من می دانم و من
    که می ترسم برش گردانم...



  8. این کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #75
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض



    بوی خونم

    چرا تو را برنمی‌گرداند

    کوسه‌ی آب‌های گرم






    تصویر از وبلاگ رقص گندمزار

  10. 6 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #76
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض



    گلوله ای از گردنم عبور می کند
    و خون در پرهایم
    به حرف در می آید

    شکارچی نمی داند
    شامی که می خورند
    همه را غمگین خواهد کرد

    شکارچی نمی داند
    که بچه هایم همین حالا گرسنه اند
    و من به طرز احمقانه ای
    به پروازم ادامه خواهم داد

    شکارچی نمی داند
    که سالها در درونشان بال بال خواهم زد
    و کودکانش کم کم
    به قفس بدل می شوند ...

  12. این کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #77
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض تاختن



    تنها‌تر از آنم
    كه واقعيت داشته باشم
    به خيابان می‌روم
    و ساعت‌ها در خودم قدم می‌زنم
    از تو
    خاطره‌ای مانده است
    كه امشب
    چون اسبی زينش می‌كنم
    بر آن می‌تازم و
    از استخوان‌هايم بيرون می‌زنم
    اسبی كه رد سم‌هايش بر دشت
    سطری‌ست
    كه در دوردست شعر می‌شود


    گروس عبدالملكيان

  14. 2 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #78
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض شعری زخمی بر ميز







    حتی صبح
    غروب كرده است
    شعری زخمی بر ميز
    آخرين سطرهايش را بغل گرفته
    نگاهم می‌كند
    باد می‌آيد و می‌رود
    می‌دانم اين مجسمه هم اگر پا داشت
    مرا ترك كرده بود


    ***

    تنهايی
    زخمی است كه از تن من بزرگ‌تر است
    و اين در
    حتی اگر به جهنم باز شود خوشحالم می‌كند




    گروس عبدالملكيان

  16. 2 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #79
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض قفس خالی





    آخرين پرنده را هم رها كرده‌ام
    اما هنوز غمگينم


    ***

    چيزی
    در اين قفس خالی هست
    كه آزاد نمی‌شود




    گروس عبدالملكيان

  18. 5 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #80
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    خودم را می‌زنم به خیابان‌های
    شب‌های...
    سیگارهای...
    های‌هایِ من‌ی که از خلأ پُر بود...
    همین‌طور برای خودم می‌خندم
    همین‌طور برای خودش اشک می‌آید
    گروس عبدالملکیان




  20. 3 کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 8 از 8 اولاول ... 45678

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •