تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 30 از 30

نام تاپيک: مهدی سهیلی

  1. #21
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    مردم نميدانند پشت چهره منـ
    يكمرد خشماگين درد آلوده خفته است
    مردم ز لبخندم نميخوانندحرفي
    تا آنكه دانند ـ
    بس گريه ها در خنده تلخم نهفته است
    وز دولت باران اشكم ـ
    گلهاي غم در جان غمگينم شكفته است
    ***
    من هيچگه بر درد « خود » زاري نكردم
    اندوه من، اندوه پست « آب و نان » ‌نيست
    اين اشكها بي امان از تو پنهانـ
    جز گريه بر سوك دل بيچارگان نيست
    ***
    شبها ز بام خانه ويرانه خودـ
    هر سو ببامي ميدود موج نگاهم
    در گوش جانم مي چكد بانگي كه گويد:
    « من دردمندم »
    « من بي پناهم »
    ***
    از سوي ديگر بانگ ميآيد كه: اي مرد !
    « من تيره بختم »
    «‌ من موج اشكم »
    « من ابر آهم »
    بانگ يتيمم مي خلد ناگاه درگوش:
    « كاي بر فراز بام خود استاده آرام
    « من در حصار بينوائي ها اسيرم » ـ
    « در قعر چاهم »
    ***
    بي خان و ماني ناله اي دارد كه: « اي مرد !
    من تيره روزم ـ
    بر كوچه هاي « روشني » بسته است راهم »
    ***
    ناگه دلم مي لرزد از اين موج اندوه
    اشكم فرو ميريزد از اين سوك بسيار
    در سينه مي پيچد فغان « عمر كاهم »
    ***
    با موج اشك و هاله يي از شرم گويم:
    كاي شب نشينان تهي دست !
    وي بي پناه خفته در چنگال اندوه !
    آه، اي يتيم مانده در چاه طبيعت !
    من خودتهي دستم، توان ياري ام نيست
    در پيشگاه زرد رويان، روسياهم
    شرمنده ام از دستگيري
    اما در اين شرمندگي ها بي گناهم
    دستي ندارم تا كه دستي را بگيرم
    اين را تو ميداني و ميداند خداهم

  2. #22
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    گرداب

    غوغاي توفاني كه كار مرگ مي كردـــ
    انگيخت در گرداب دريائي بلائي
    كشتي شكست و باد بان را باد بركند
    آشفته شد چون موج دريا ،ناخدائي
    ***
    او بود و فرزندان رنگ از رخ پريدهـــ
    او بود ودريا بود و توفان و بلا بود
    بيچاره ، در چنگال توفاني بلاخيز
    چشمش به فرزندان و دستش بر خدا بود
    ***
    او چون حبابي بود در گرداب ماندهـــ
    دستي نبودش تا كه با دريا ستيزد
    درمانده يي پا بند فرزندان خود بود
    پايي نبودش تا كه از درياگريزد.
    ***
    او سرنوشت تلخ فرزندان خود راـــ
    در دست توفان ، در دل گرداب ميديد
    در چنگ موج بي امان زندگي سوزـــ
    بنياد عمر خويش را بر آب ميديد
    ***
    من نا خداي كشتي بي بادبانم
    گرداب من ، اين موج خيز زندگاني
    من پاسبان جان فرزندان خويشم
    اما نمياد ز دستم پاسباني
    ***
    من ، آن حبابم در دل گرداب مانده
    دستي ندارم تا كه با دريا ستيزم
    در مانده ايي پا بند فرزندان خويشم
    پايي ندارم تا كه از دريا گريزم.

  3. #23
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سلام

    روند تاپيك داره از مقررات ادبيات خارج مي شه و تاپيك صرفا شعر هست

    اگر هدف اصلي فقط جمع اوري اشعار ايشونه به متفرقه منتقل بشه.؟

  4. #24
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    سلام

    روند تاپيك داره از مقررات ادبيات خارج مي شه و تاپيك صرفا شعر هست

    اگر هدف اصلي فقط جمع اوري اشعار ايشونه به متفرقه منتقل بشه.؟
    سلام
    نخیر منتقل نشه !!!!
    قراره مطالبی غیر از شعر هم اینجا گذاشته بشه(در دست تهیه هست)
    با تشکر

  5. #25
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    چگونه جلوه کند ماه در برابر تو
    که آفتاب نتابد زشرم منظر تو
    به شاخه بوسه زدي شاخه در خزان گل کرد
    بهار مي شود از يوسه ي مکرر تو
    مسيح چشم تو جان مي دهد به ناز نگاه
    فداي معجزه چشمان ناز پرور تو
    نظير روي تو هرگز نمي توانم ديد
    مگر که آينه يي آورم برابر تو
    مرا به گل چه نيازي که لحظه لحظه نسيم
    شميمي آورد از گيسوي معطر تو
    به يک نگاه دلم را در آتش افکندي
    خدا بداد رسد از نگاه ديگر تو
    فقير ميکده را هم به جرعه يي درباي
    چو ريخت دست زمان باده يي به ساغر تو
    به جان دوست ز جانت ملال برخيزد
    اگر خدا بنشيند به عمق باور تو
    تو سايه بخش عقابان ابر پيمايي
    چه قدرتيست که ايزد نهاده در پر تو
    گلاب مي چکد از خامه ات مبارک باد
    که غنچه هاي هنر ميدمد از دفتر تو

  6. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #26
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    نگاهت را نمیخوانم ، نه با مایی ٬نه بی مایی !
    ز کارت حیرتی دارم ٬ نه با جمعی نه تنهایی
    گهی از خنده گلریزی ٬ مگر ای غنچه گلزاری ؟
    گهی از گریه لبریزی٬ مگر ای ماه ٬ دریایی ؟
    چه می کوشی به طنّازی ٬ که بر ابرو گره بندی
    به هر حالت که بنشینی ٬ میان جمع ٬ زیبایی
    درون پیرهن داری تنی از آرزو خوشتر
    چرا پنهان کنی ای جان ؟ بهشت آرزوهایی
    گهی با من هم آغوشی ٬ گهی از ما گریزانی
    بدین افسونگری ٬ در خاطرم چون نقش رویایی
    لبت گر بی سخن باشد ٬ نگاهت صد زبان دارد
    بدین مستانه دیدنها ٬ نه خاموشی ٬ نه گویایی
    گهی از دیده پنهانی ٬ پریزادی ٬ پریرویی
    گهی در جان هویدایی ٬ فرح بخشی ٬ فریبایی
    به رخ گیسو فرو ریزی که دل ها را بر انگیزی
    از این بازیگری بگذر ٬ به هر صورت دلارایی
    زبانت را نمی دانم ٬ نه بی شوقی ٬ نه مشتاقی
    نگاهت را نمی خوانم ٬ نه با مایی ٬ نه بی مایی !!

  8. #27
    داره خودمونی میشه Miss Shirin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    52

    پيش فرض

    زندگي زيباست:


    « زندگي » زيباست، كو چشمي كه « زيبائي » به بيند ؟
    كو « دل آگاهي » كه در « هستي » دلارائي به بيند ؟

    صبحها « تاج طلا » را بر ستيغ كوه، يابد
    شب « گل الماس » را بر سقف مينائي به بيند

    ريخت ساقي باده هاي گونه گون در جام هستي
    غافل آنكو « سكر » را در باده پيمائي به بيند

    شكوه ها از بخت دارد « بي خدا » در « بيكسي ها »
    شادمان آنكو « خدا » را وقت « تنهائي » به بيند

    « زشت بينان » را بگو در « ديدۀ » خود عيب جويند
    « زندگي » زيباست كو چشمي كه « زيبائي » به بيند ؟

  9. #28
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    ببین ز پنجره ی چشمت آسمان پیداست
    ان که ز یک مردمک جهان پیداست
    تو مست حق نشدی ورنه رنگ باده ی ناب
    بدون جام ز هر شاخه ی رزان پیداست
    به
    پرده پرده ی قدرت اگر نظر فکنی
    به چشم عشق بسی نکته ی نهان پیداست
    نشانه هاست از او روشنای چشم تو و
    به هر طرف نگری صنع بی نشان پیداست
    زبان برگ سحرگه به گوش گل می گفت
    که یار غزل مرغ نغمه خوان پیداست
    بگو به ظلمتیان بهر روشنایی دل
    چراغهای درخشان در آسمان پیداست
    به نقشبندی نقش آفرین اگر نگری
    چه رنگها که به هر برگ ارغوان پیداست
    نوای بلبل و فریاد آهوان بشنو
    که ذکر ایزد یکتا به هرزبان پیداست
    سفر نمی کنی از خود وگرنه تا در دوست
    منازلیست که راهش ز کهکشان پیداست
    چه بهره ایست تو را در بهای عمر عزیز
    ز گفته شرم مکن
    سودت از زیان پیداست
    به واژه واژه ببین نقش من که آینهوار
    به پرده پرده ی گل رنگ باغبان پیداست
    به لطف دوست در آینده نیز ناموریم
    که این نشانه در آینه ی زمان پیداست

  10. #29
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض



    دوسـت میـــدارم که با خویشـان خود بیـگانـه باشــم
    همــدم عقلـــم چــرا همصحــبت دیــوانه باشــم

    دل بـه هر کــس کـِی سپــارم من در دلهــا مقیــم
    تا نتــوانم شمــع مجلــس شد چرا پــروانــه باشــم

    آزمــودم آشنــایــان را فغــان از آشنــایـی
    آرزومنــدم که با هر آشنــا بیــگانه باشـــم

    مــرغ خوشخــوانـم وگر در حلــقه زاغــان نشینـــم
    کی توانـــم لحظه ای در نغمــه مستــانه باشـــم

    مردمی گــم شد میان آشنــایــان از تــو پرســم
    با چنیــن نامــردمــان بیــگانه باشــم یا نباشـــم




  11. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #30
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض








    چه شيرين آمدی، شوری به دل انداختی، رفتی
    نگاهی کردی و کار دلم را ساختی، رفتی




    مهدی سهيلی

  13. 2 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •