تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 27

نام تاپيک: داستان غریبه ای در اتاق من ( مهرنوش مزارعی )

  1. #1
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض داستان غریبه ای در اتاق من ( مهرنوش مزارعی )

    داستانی از مهرنوش مزارعی
    سنگام

    دوشنبه،9 آگست 1999

    امروز بالاخره بعداز یک هفته انتظار، در اولین جلسه بررسی پروژه، با افرادی که قرار است با آن‌ها کار کنم، آشنا شدم؛ کتی، ساندرا، مایک و شالپا. کتی لاغر وبلند قداست با موهای بلوند. ساندرا نژاد چینی دارد و هیکلی کوچک. مایک در عوض بلند قد است با سبیل‌های بور و باریکی که تا دقت نکنی نمی‌توانی آن را تشخیص بدهی. شالپا هندی است. موهای مشکی و براقی دارد با پوستی روشن، چشمانی درشت و دو حلقه سیاه دور چشمانش. در اوایل جلسه قیافه اش تلخ و اخمو بود. بعد از چند لحظه موهایش را به یک طرف برد و روی شانه چپ انداخت. بعد، انگار که گرمش شده باشد، موها را با سنجاقی دربالای سرجمع کرد. وقتی دید نگاهش می‌کنم، لبخندی زد که همه تلخی صورتش را گرفت و چهره اش دلپذیر و جذاب شد. بعد از اتمام جلسه با هم به طرف اتاق کارمان راه افتادیم. پرسید: اهل کجایی؟ اما قبل از آن که جوابش را بدهم خودش گفت. اول فکر کرده بود هندی هستم، بعد از لهجه‌ام فهمیده بود ایرانی هستم. گفتم ما شرقی‌ها شباهت‌ها ی زیادی با هم داریم. گفت خیلی‌ها فکر می‌کنند دخترش مینا ایرانی است. برایش از علاقه ام به فیلم‌های هندی در دوران تین ایجری، و از خاطراتی که از این فیلم‌ها داشتم گفتم، به خصوص از فیلم سنگام. بعد صدایم را نازک کردم و یک سطر از آواز فیلم سنگام را خواندم. نمی‌دانم چطور این سطر به یادم مانده. معنی آن را اصلا نمی‌دانم. مطمئنم که بیش تر کلماتش را عوضی تلفظ کردم. هر دو به شدت خندیدیم. بعد، چند دقیقه درمورد مثلث عشقی فیلم و دختر قهرمان داستان که در انتخاب دو مردی که عاشقش بودند نقشی نداشت، صحبت کردیم. شالپا گفت خودش به سینما چندان علاقه ای ندارد، اما شوهرش عاشق سینماست. گفت همراه با او چند فیلم خوب ایرانی دیده است، یک فیلم از کیارستمی‌و یکی هم از مخملباف. برایم جالب بود که یک هندی سینمای پیشروی ایران را بشناسد.

  2. 2 کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    دوشنبه،16 آگست 1999


    امروز از جلوی اتاق شالپا که رد شدم،عکس‌های روی میزش توجهم را جلب کرد. روی میز پر است از قاب عکس و مجسمه‌های تزیینی. یک عکس از او با مردی همسن و سال خودش و یک دختر و دو پسر در سنین بیست سالگی. حتما خانواده اش هستند. همه صمیمی ‌و نزدیک به هم ایستاده اند و می‌خندند. شالپا و دخترش ساری پوشیده اند و مردها بلوز و شلوارهای سفید هندی. شالپا به میان ابروانش یک خال قرمز چسبانده و صورتش را لبخندی از رضایت پوشانده است. یک عکس تکی هم از دخترش دارد (خیلی شبیه ایرانی‌هاست) یک عکس هم از همان مرد با کت وشلوار و کراوات، با پوستی کاملا تیره، موهای مشکی، نگاهی خندان و خیره به دوربین.

  4. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    جمعه،20 آگست 1999

    از شالپا درمورد مرد مو مشکی داخل عکس‌ها پرسیدم. گفت شوهرش سانجی است. گفتم به نظرم ورزشکار می‌آید. گفت هم اسکی می‌کند، هم کوهنوردی. از نزدیک به عکس نگاه کردم. باید آدم جالبی باشد. هم ورزشکار است هم علاقه مند به سینما.

  6. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    سه شنبه،1 سپتامبر 1999

    با شالپا برای خوردن ناهار رفتیم بیرون. برخلاف من رستوران‌ها و خیابان‌های اطراف را خوب می‌شناسد. قرار گذاشتیم یکی از روزها به رستوران ایرانی ای برویم که در همان اطراف است. گفت با شوهرش چند بار به این رستوران رفته. قبلا گفته بود که خانه اش از اداره دور است. تعجب کردم که چطور آن همه راه را برای رفتن به یک رستوران می‌آیند. گفت شوهرش قبلا در این اداره کار می‌کرده، اغلب روزها با هم ناهار می‌خورده اند.

  8. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    جمعه، 25 سپتامبر 1999

    امروز شالپا کت و دامن بنفشی پوشیده بود با یک بلوز مشکی یقه باز. یک ردیف مروارید کبود هم به گردن داشت. از لباسش تعریف کردم و گفتم که چقدر رنگ بنفش و ترکیب آن با مشکی را دوست دارم. گفت شوهرش از رنگ بنفش خیلی خوشش می‌آید. بعد گردنبند را با دستش لمس کرد و گفت آن را سانجی موقع به دنیا آمدن دخترش به او هدیه داده. چه مرد خوش سلیقه‌ای! رنگ بنفش معمولا رنگ مورد علاقه فیمینیست‌هاست.

  10. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #6
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    پنج شنبه،31 سپتامبر 1999

    با شالپا برای ناهار به رستوران خیام رفتیم. گفت جوجه کباب این رستوران غذای مورد علاقه سانجی است. حق با اوست. از بهترین جوجه کباب‌های است که تا به حال خورده ام. شالپا خودش گیاهخوار است،کشک بادمجان و ماست و خیار سفارش داد.

  12. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    دوشنبه،1نوامبر 1999

    شالپا در کارش خیلی وارد است. در اداره برایش احترام زیادی قائل اند. امروز با کتی در مورد او صحبت می‌کردم. گفت سطح کار شالپا خیلی بالاتر از شغلی است که دراین جا دارد. قبلا به عنوان حسابدار قسم خورده در یک شرکت بین المللی کار می‌کرده. تعجب کردم که چرا این شغل را قبول کرده است. گفت بعداز مرگ شوهرش به این اداره آمده. این طور بهتر می‌تواند خاطرات او را زنده گه دارد.
    تمام روز از دیدن شالپا پرهیز کردم. نمی‌دانستم چطور با او برخورد کنم. هنوز هم باورم نمی‌شود. سانجی مرده؟

  14. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #8
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    دوشنبه،30نوامبر


    امروز که به اتاق شالپا رفتم به عکس خانوادگی روی میز اشاره کردم و پرسیدم عکس مال چند سال پیش است؟ گفت سه سال پیش. پرسیدم عکس شوهرت چطور؟ قاب را از روی میز برداشت، غبار روی آن را پاک کرد و گفت چهار سال پیش گرفته شده. می‌خواستم در مورد مرگ سانجی بپرسم اما او چنان با هیجان در مورد روزی که سانجی عکس را گرفته بود حرف زد که پشیمان شدم.

  16. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #9
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    دوشنبه،7 دسامبر 1999


    ظهر که با شالپا برای پیاده روی رفته بودیم، از او پرسیدم سانجی را خیلی دوست دارد؟ گفت زندگی بدون او برایش بی‌مفهوم است. گفتم حالا باید زندگی جدیدی را شروع کند. باز صورتش تلخ شد. گفتم که می‌دانم در قسمت‌هایی از کشورش هنوز زنان بیوه را با شوهرانشان می‌سوزانند. قدری در هم رفت، بعد گفت که آن‌ها از ایالت کرالای هند هستند. بین هندوهای این منطقه قوانین مادر تباری برقرار است. بچه‌ها به خانواده مادر تعلق دارند و شوهر بعداز ازدواج به خانواده زن ملحق می‌شود. زن‌ها هر وقت بخواهند شوهرشان را طلاق می‌دهند و بعداز مرگ او خیلی راحت ازدواج می‌کنند. برایم خیلی جالب بود. پرسیدم آیا خانواده او و سانجی هنوز ازاین قوانین پیروی می‌کنند؟ گفت بعد از مادرش، او و خواهرش تنها وارثان املاک موروثی خانواده خواهند بود، املاکی که قرن‌ها به خانواده مادرش تعلق داشته.
    خیلی برایم جالب بود که بدانم در هند هم مناطقی وجود دارد که زنان هنوز صاحب اختیار زندگی و وارثان ثروت خانوادگی هستند درست مثل بعضی قبایل امریکای لاتین که هنوز قوانین مادر تباری دارند.

  18. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #10
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    دوشنبه،4 ژانویه 2000


    امروز شالپا از سفرش به هند برگشت. خوش به حالش! چقدر دلم می‌خواست من هم می‌توانستم مدتی به مرخصی بروم! خیلی درهم و غمگین به نظر می‌آید. کمی ‌هم لاغر شده. هر دو تمام روز گرفتار بودیم و نتوانستیم بیش از چند دقیقه صحبت کنیم. قرار شد چند روز دیگر با هم به یک رستوران هندی برویم و سرفرصت گپ بزنیم.

  20. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •