تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 16 اولاول 1234567814 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 154

نام تاپيک: معرفی مشاهیر و اسطوره های ایرانی

  1. #31
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض پروفسور غلامحسين مصاحب

    پروفسور غلامحسين مصاحب
    رياضي دان، محقق، نويسنده، فرهنگ نويس

    سال و محل تولد: 1289 ه. ش‌ - تهران‌
    سال و محل وفات: 1358 ه. ش‌ - تهران‌
    زندگينامه: دكتر غلامحسين‌ مصاحب‌ محقق‌ و رياضيدان‌ برجسته‌ معاصر در سال‌ 1289 ه. ش‌ بدنيا آمد. وي‌پس‌ از طي‌ دوره‌ متوسطه‌ و اخذ درجه‌ كارشناسي‌ رياضيات‌ از دانشگاه‌ تهران‌، در سال‌ 1323 ه.ش‌ براي‌ تكميل‌ تحصيلات‌ عاليه‌ به‌ انگلستان‌ رفت‌ و در سال‌ 1327 به‌ درجه‌ دكتري‌ رياضيات‌ از دانشگاه‌ كمبريج‌ نائل‌ آمد. دكتر مصاحب‌ جداي‌ از فعاليتهاي‌ اداري‌ و اجرايي‌، كه‌ نهايتا به‌ پست‌ معاونت‌ وزارت‌ آموزش‌ وپرورش‌ منصوب‌ شد; اكثر اوقات‌ عمر خود را صرف‌ تحقيق‌، مطالعه‌، نويسندگي‌ و تدريس‌ كرد و سالها در دانشكده‌ علوم‌ دانشگاه‌ تهران‌ در مقاطع‌ مختلف‌ به‌ تدريس‌ رياضيات‌ اشتغال‌ داشت‌. علاقه‌ وافر دكتر مصاحب‌ به‌ فعاليتهاي‌ تحقيقاتي‌ و نويسندگي‌ بود و در طول‌ زندگاني‌ خود كتب‌ و مقالات‌ ارزشمندي‌ از خود بر جاي‌ گذاشت‌. استاد مصاحب‌ خدمات‌ زيادي‌ را به‌ جامعه‌ دانشگاهي‌ ايران‌ ارائه‌ نمود و از جمله‌ مؤسسه‌اي‌ براي‌ تحقيق‌ در رياضيات‌ و تربيت‌ مدرس‌ رياضي‌ تأسيس‌ كرد كه‌ به‌ همت‌ دانشگاه‌ تربيت‌ معلم‌ صورت‌ تحقق‌ يافت‌. از ديگر فعاليتهاي‌ بسيار مهم‌ و زيربنايي‌ اين‌ دانشمند والامقام‌ تهيه‌ دايره‌المعارف‌ فارسي‌ بود كه‌ با همكاري‌ عده‌ زيادي‌ از برجسته‌ترين‌ دانشمندان‌ عصرخود فرهنگ‌ جامع‌ و بي‌نظيري‌ را در رشته‌هاي‌ مختلف‌ تاريخي‌، ادبي‌، فرهنگي‌، هنري‌، مذهبي‌،علمي‌، فني‌، پزشكي‌ و... در سه‌ مجموعه‌ بزرگ‌ برشته‌ تحرير درآورد.(1) در تهيه‌ اين‌ دايره‌المعارف‌ كه‌ اولين‌ فرهنگ‌ فارسي‌ بزرگ‌ و جامع‌ در نوع‌ خود بود، دانشمندان‌ ومحققاني‌ همچون‌ دكتر عباس‌ زرياب‌ خوئي‌، دكتر عبدالحسين‌ زرين‌كوب‌، دكتر غلامحسين‌صديقي‌، سيدمحمدتقي‌ مصطفوي‌، دكتر محمد معين‌، دكتر مهدي‌ حائري‌، ايرج‌ افشار، دكتر مهدي‌آذر، دكتر محمدجعفر محجوب‌ و... به‌ ياري‌ دكتر مصاحب‌ شتافتند. با سرپرستي‌ دكتر مصاحب‌ سازمان‌ دفتر دايره‌المعارف‌ فارسي‌ موفق‌ شد پس‌ از يازده‌ سال‌ در سال‌ 1345 اولين‌ جلد از اين‌ دايره‌المعارف‌ جامع‌ را منتشر نمايد. بخش‌ اول‌ از جلد دوم‌ اين‌ مجموعه‌ در سال‌ 1356 و بخش‌ دوم‌ از جلد دوم‌دايره‌المعارف‌ مصاحب‌ در سال‌ 1374 (سالها پس‌ از مرگ‌ استاد) انتشار يافت‌ كه‌ هر يك‌ از اين‌مجموعه‌ها پس‌ از چاپ‌ بسرعت‌ ناياب‌ شده‌ و با استقبال‌ فراوان‌ مردم‌ و تحصيلكردگان‌ مواجه‌ گرديد. دكتر مصاحب‌ علاوه‌ بر فعاليت‌ دامنه‌دار خود در تدوين‌ و انتشار مجموعه‌ دايره‌المعارف‌ مزبور، كتب‌ ارزشمندي‌ در علم‌ رياضيات‌ بر جاي‌ نهاد كه‌ امروزه‌ از كتب‌ مهم‌ رياضي‌ محسوب‌ شده‌ و در دانشگاهها و مراكز آموزش‌ عالي‌ تدريس‌ مي‌شوند. اين‌ دانشمند برجسته‌ در سال‌ 1358 ه. ش‌ در تهران‌ درگذشت‌. مرحوم‌ دكتر مصاحب‌ در سال‌ 1350 بر اثر پاره‌اي‌ مشكلات‌ از سرپرستي‌ دايره‌المعارف‌ فارسي‌كناره‌گيري‌ كرد و بخش‌ دوم‌ از مجلد دوم‌ اين‌ مجموعه‌ نيز حدود 16 سال‌ پس‌ از مرگ‌ وي‌ منتشر شد ولي‌تمامي‌ مجلدهاي‌ اين‌ مجموعه‌ بزرگ‌ حاصل‌ كوشش‌ و تلاش‌ خستگي‌ناپذير اين‌ دانشمند والامقام‌ بوده‌ است‌.

  2. #32
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض احمد آرام اولين دارنده ديپلم در ايران

    آرام احمد . (1281-1377ش),مترجم و نويسنده .در تهران متولد شد . پس از پايان تحصيلات متوسطه , نخست به رشته حقوق روى آورد ولى پس از چندى آن را رها كرد وبه طب تمايل يافت , ولى اين يك نيز چندان پاى بندش نكرد ودر آخرين سال آن را نيز رها كرد و به فعاليتهاى فرهنگى و ترجمه روى آورد . احمد آرام يكى از پركارترين مترجمين معاصر است كه بيش از يكصد و چهل اثر از زبانهاى انگليسى فرانسه و عربى ترجمه كرده است . از آثار ايشان است اثبات وجود خدا ؛ سه حكيم مسلمان ؛ علم و تمدن در اسلام ؛پيدايش و مرگ خورشيد ؛ تكامل فيزيك ؛ تاريخ تمدن ويل دورانت ,ج اول يا مشرق زمين,گاهواره تمدن ؛ تاريخ علم شش بال علم ؛ ايـرانيـان و بـربـرهـا ؛ هيئت . لغتهاى قرآن

    آثار: وي بيش از يكصد و چهل اثر از زبانهاى انگليسى فرانسه و عربى ترجمه كرده است . از آثار ايشان است اثبات وجود خدا ؛ سه حكيم مسلمان ؛ علم و تمدن در اسلام ؛پيدايش و مرگ خورشيد ؛ تكامل فيزيك ؛ تاريخ تمدن ويل دورانت ,ج اول يا مشرق زمين,گاهواره تمدن ؛ تاريخ علم شش بال علم ؛ ايـرانيـان و بـربـرهـا ؛ هيئت . لغتهاى قرآن

  3. #33
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض بديع الزمان فروزانفر

    سال و محل تولد: 1283 ه.ش‌ - روستاي‌ بشرويه‌ طبس‌
    سال و محل وفات: 1349- تهران‌
    زندگينامه: جليل‌ ضياء اديب‌،دانشمند و مورخ‌ مشهور معاصر كه‌ بعد ها بديع‌ الزمان‌ فروزانفر نام‌ گرفت‌ در سال‌ 1283 ه.ش‌ در روستاي‌ بشرويه‌ از توابع‌ طبس‌ به‌ دنيا آمد. پدرش‌ شيخ‌ علي‌ پسر آخوند ملا محمد حسن‌ قاضي‌ بود كه‌ هر دو شاعر و فقيه‌ و طبيب‌ بودند ونسبشان‌ به‌ ملا احمد توني‌ از علماي‌ عصر شاه‌ عباس‌ اول‌ صفوي مي‌رسيد. بديع‌ الزمان‌ مقدمات‌ علوم‌ اسلامي‌ را در زادگاه‌ خود آموخت‌ و در سال‌ 1338 ه.ش‌ به‌ مشهد رفت‌ و به‌ مدت‌ چهار سال‌ در محضر اساتيد بزرگي‌ نظير عبدالجواد اديب‌ نيشابوري‌، حاج‌ ميرزا حسين‌ سبزواري‌ و حاج‌ شيخ‌ مرتضي‌ آشتياني‌ فقه‌ و منطق‌ ،اصول‌ وادبيات‌ عرب‌ را فراگرفت‌. وي‌ در سال‌ 1342 ه. ش‌ به‌ بديع‌ الزمان‌ فروزانفر جليل‌ ضياء اديب‌،دانشمند و مورخ‌ مشهور معاصر كه‌ بعد ها بديع‌ الزمان‌ فروزانفر نام‌ گرفت‌ در سال‌ 1283 ه.ش‌ در روستاي‌ بشرويه‌ از توابع‌ طبس‌ به‌ دنيا آمد. پدرش‌ شيخ‌ علي‌ پسر آخوند ملا محمد حسن‌ قاضي‌ بود كه‌ هر دو شاعر و فقيه‌ و طبيب‌ بودند ونسبشان‌ به‌ ملا احمد توني‌ از علماي‌ عصر شاه‌ عباس‌ اول‌ صفوي‌ مي‌رسيد. بديع‌ الزمان‌ مقدمات‌ علوم‌ اسلامي‌ را در زادگاه‌ خود آموخت‌ و در سال‌ 1338 ه.ش‌به‌ مشهد رفت‌ و به‌ مدت‌ چهار سال‌ در محضر اساتيد بزرگي‌ نظير عبدالجواد اديب‌ نيشابوري‌، حاج‌ ميرزا حسين‌ سبزواري‌ و حاج‌ شيخ‌ مرتضي‌ آشتياني‌ فقه‌ و منطق‌ ،اصول‌ وادبيات‌ عرب‌ را فراگرفت‌. وي‌ در سال‌ 1342 ه. ش‌ به‌ تهران رفت‌ و مطالعات‌ اسلامي‌ وادبي‌ خود را در رشته‌ هاي‌ گوناگون‌ اعم‌ از فقه‌ و اصول‌ ،شرح‌ اشارات‌ و شفا و كليات‌ قانون‌ابو علي‌ سينا،تحرير اقليدس‌ و اسفار و الهيات‌ ادامه‌ داد. استاد بديع‌ الزمان‌ فروزانفر در سال‌ 1305 در مدرسه‌ معروف‌ دارالفنون‌ به‌ تدريس‌ فقه‌ و اصول‌ پرداخت‌ و در سالهاي‌ 1306 و 1307 ادبيات‌ فارسي‌، منطق‌ و عربي‌ را در مدرسه‌ حقوق‌ و دارالمعلمين‌ تدريس‌ نمود. در سال‌ 1310 استاد تفسير قرآن‌ و ادبيات‌ عربي‌ مدرسه‌ عالي سپهسالار شد و در سال‌ 1313 پس‌ از تأسيس‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ استادي‌ و معاونت‌ دانشكده‌ معقول‌ و منقول‌ (دانشكده‌ الهيات‌ فعلي‌) برگزيده‌ شد. بديع‌الزمان‌ فروزانفر از اين‌ زمان‌ به‌ مدت‌ 30 سال‌ در دانشگاه‌ تهران‌ و در رشته‌ هاي‌ مختلف‌ اعم‌از ادبيات‌ فارسي‌ ، تاريخ‌ ، تصوف‌ اسلامي‌، عرفان‌ و ادبيات‌ عرب‌ تدريس‌ نمود.وي‌ درسال‌ 1323 به‌ سمت‌ رئيس‌ دانشكده‌ معقول‌ و منقول‌ دانشگاه‌ تهران‌ برگزيده‌ شد و از ابتداي‌ تأسيس‌ فرهنگستان‌ ايران‌ به‌ عضويت‌ آن‌ درآمد. بديع‌ الزمان‌ طي‌ سالهاي‌ 1313 تا 1332 عضو شوراي‌ عالي‌ فرهنگ‌ ايران‌ بود و دو دوره‌ به‌ نمايندگي‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي‌وقت‌ (مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ فعلي‌) و مجلس‌ سنا انتخاب‌ شد. استاد فروزانفر دهها سفر علمي‌ به‌ كشورهاي‌ مختلف‌ اروپائي‌ و آسيائي‌ انجام‌ داد و يك‌ دوره‌ نيز در دانشگاه‌ بيروت‌ لبنان‌ زبان‌ و ادبيات‌ فارسي‌ را تدريس‌ نمود. وي‌دانشمندي‌ برجسته‌ و نكته‌ سنج‌ بود و در علم‌ رجال‌ و تحقيق‌ احوال‌ بزرگان‌ ادب‌ و فارسي‌ ايران‌ كنجكاوي‌ خاصي‌ داشت‌ و از اساتيد منحصر به‌ فرد تاريخ‌ و فرهنگ‌ ايران‌ بود كه‌ به‌ معارف‌ اسلامي‌ و ادبيات‌ عرب‌ نيز تسلط داشت‌ . عمده‌ مطالعات‌ استاد بديع‌ الزمان‌ در مورد عطار نيشابوري و مولانا جلال‌ الدين‌ رومي بود و بيش‌ از چهل‌ سال‌ به‌ غور و بررسي‌ پيرامون‌ مثنوي‌ معنوي‌ مولانا پرداخت‌ وشرح‌ پرمايه‌ او بر مثنوي‌ مولانا جلال‌ الدين‌ رومي‌ مانند خود مثنوي‌ از آثار جاويدان‌ ادبيات‌ فارسي‌ بشمار مي‌رود. از نصايح‌ مكرر استاد به‌ شاگردانش‌ اين‌ جمله‌ بود (توقف‌ مرگ‌ است‌.) بديع‌ الزمان‌ شعر نيز مي‌ سرود و اشعار باقي‌ مانده‌ از وي‌ نمودار سبك‌ خراساني‌ به‌ويژه‌ سبك‌ ناصر خسرو است‌. اين‌ استاد گرانمايه در سال‌ 1349 در سن‌ 68 سالگي‌ در تهران‌ درگذشت‌.

    آثار: مهم‌ترين‌ آثار بديع‌ الزمان‌ فروزانفر عبارت‌ است‌ از: سخن‌ و سخنوران‌ در 2 جلد 1312 ، منتخبات‌ ادبيات‌ فارسي‌ 1314 ،رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌ الدين‌ رومي‌ 1315، تاريخ‌ ادبيات‌ ايران‌ 1317 ، فرهنگ‌ تازي‌ (عربي‌)به‌ فارسي‌ ج‌ 1 ، 1319، خلاصه‌ مثنوي‌ 1321 ، دستور زبان‌ فارسي‌ (بامشاركت‌ چهار تن‌ از دانشمندان‌) 1323 ، قديمي‌ ترين‌ اطلاع‌ از زندگاني‌ خيام1327، فيه‌ مافيه‌ از گفتار مولوي‌1330، مأخذ قصص‌ و تمثيلات‌ مثنوي‌ 1333 ، احاديث‌ مثنوي‌ 1334 ، ديوان‌ شمس‌ تبريزي (دو جلد) 1336-47، احوال‌ و تحليل‌ آثار فريدالدين‌ عطار نيشابوري 1340،شرح‌ مثنوي‌ شريف‌ 3 جلد 1346-48 ،مناقب‌ اوحد الدين‌ حامد كرماني‌ 1347.

  4. #34
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض روح الله موسوی خمینی

    مولودي از سلاله ي عصمت و طهارت در 20 جمادي الاخر 1320 ه. ق مصادف با ميلاد دخت گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آيت الله شهيد سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود . وي را روح الله نامگذاري كردند. مرحوم سيد مصطفي كه تحصيلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با كسب معارف الهيه ادامه داده بود ، زمان ميرزاي شيرازي در زمره علما و مجتهدين آن عصر قرار داشت و از نجف كه بازگشت ، زعامت اهالي خمين را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعديات دستگاه ظالم پرداخت . او در خمين ، با ايجاد جلسات معارف اسلامي به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام كرد؛ و سرانجام در راه خمين و اراك به دست طاغوتيان و اصحاب شقاوت شهيد شد. امام ( ره ) در پنج ماهگي يتيم شد و بعد از شهادت پدر، تحت سرپرستي مادر ، عمه و دائي مهربانش پرورش يافت. امام تحصيلات مقدماتي را در خمين نزد ميرزا محمود شروع كرد و سپس آن را در مكتب ملاابوالقاسم در مدرسه جديد التأسيس احمديه ي آن ديار ادامه داد. در سن پانزده سالگي ، تحصيلات فارسي آن روز را به اتمام رسانيد و نزد برادر بزرگش مرحوم آيت الله پسنديده ، صرف ، نحو و منطق را شروع كرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ايشان بهره كافي برد .
    در سن 19 سالگي هنگامي كه چهار سال از وفات مادرش مي گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهي حوزه علميه اراك شد كه ازحوزه هاي بزرگ ديني به شمار مي رفت و تحت زعامت و سرپرستي مؤسس حوزه علميه ي قم مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي ، از مجتهدين حوزه علميه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم ميرزاي شيرازي ، اداره مي شد. در سال 1340 ه.ق آيت الله حائري يزدي به درخواست علماي بزرگ شهر مذهبي قم از اراك مهاجرت و تحت الطاف الهي موفق شد حوزه علميه قم را تأسيس كند . امام ره در پي استاد، حوزه اراك را ترك كرد و در حوزه علميه ي قم به تحصيل پرداخت و درمحضر آيت الله حائري يزدي پايه هاي علمي و مباني فقهي و اصولي را تكميل كرد و در محضر مرحوم آيت الله شيخ علي اكبر يزدي ( معروف به حكيم) درعلم هيئت مهارت يافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آيت الله شاه آبادي متون مختلف عرفان، حكمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در درياي علوم اسلامي غرق كرد . در سال 1345 ه. ق سطوح را به پايان رسانيد و به درجه اجتهاد نايل آمد و بدون نياز علمي و فلسفي به حوزه هاي علميه نجف در زمره ي مجتهدين و نوابغ فقهي قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مكرمه مرحوم آيت الله آقاي حاج ميرزا محمد ثـقفي تهراني ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره ) در سال 1347 ه.ق در حالي كه فقط 27 سال داشت، تدريس فلسفه را آغاز كرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آيت الله بروجردي به قم به تدريس علوم منقول ، خارج فقه و اصول پرداخت . قبل از آن ، مدتي به تدريس " سطوح" اشتغال داشت و كتاب هاي فقه و اصول را با بياني شيوا و رسا براي طلاب و فضلا شرح و بسط مي داد .
    ايشان از همان اوان جواني ، مبارزات سياسي خويش را عليه ظلم و جور آغاز نمود و چندين بار تبعيد و زنداني شد.
    امام در پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش بزرگي را در رهبري مردم برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعيد به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدايت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنياي خاكي را وداع گفت و به عرش الهي هجرت نمود.

  5. #35
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض استاد مهرداد اوستا

    سال و محل تولد: تولد 20 بهمن 1308 - بروجرد
    سال و محل وفات: 17 ارديبهشت 1370، تهران.
    زندگينامه: محمد رضا رحماني ياراحمدي مشهور به مهرداد اوستا كه در شعر اوستا تخلص مي كرد، از ده سالگي به سرودن شعر پرداخت. بعد از پايان دوره ي دبستان در سال 1321، براي تحصيلات متوسطه به تهران آمد و پس از تحصيل در يكي از دبيرستان هاي شبانه، در سال 1327 ديپلم ادبي گرفت. در همان سال همكاري با آموزش و پرورش را ( به عنوان مسئول سامان دادن به كتابخانه هاي موجود در اين وزارتخانه و تاسيس كتابخانه هايي در شهرستان ها، اصلاح متون و مقالات و كتب ادبي اين وزارتخانه، تدريس در چند دبيرستان) آغاز و هم زمان وارد دانشگاه شد و در سال 1330 از دانشكده ي معقول و منقول (دانشكده ي الهيات و معارف اسلامي تهران) موفق به دريافت مدرك كارشناسي شد و سپس به ادامه ي تحصيل در رشته ي فلسفه ي تحليلي در دانشگاه تهران پرداخت و كارشناسي ارشد خود را در همين رشته گرفت. در شهريور 1332 به سبب طرفداري از دكتر محمد مصدق، مخالفت با شاه و سخنراني هاي انقلابي در جريان كودتاي 28 مرداد دستگير و به مدت هفت ماه زنداني شد. ضمنا همان سال اوستا به تصحيح و چاپ ديوان سلمان ساوجي اقدام نمود. در سال 1333 رساله اي در فلسفه، منطق و روان شناسي و اخلاق را منتشر ساخت و شروع به تدريس در دانشگاه تهران نمود. سپس كتاب فلسفي عقل و اشراق و پس ار آن رسايل خيام (نوروزنامه رساله ي موجود) را با مقدمه و تحقيق در زندگي خيام تحقيق و منتشر نمود. در سال 1335 با سباستين مونه، فيلسوف و شرق شناس فرانسوي، آشنا شد و نزد ايشان شروع به تحصيل فلسفه ي تكميلي نموده و در مقابل، عرفان مشرق زمين و آثار عرفاني اسلامي از جمله مولوي و عطار نيشابوري را به مونه درس مي داد. اين ارتباط تا سال 1339 ادامه داشت. در اين سال اولين مجموعه ي شعر خود را به نام از كاروان رفته را منتشر ساخت. سال ها بعد پاليزبان، حماسه ي آرش و از امروز تا هرگز را منتشر ساخت. در تابستان 1346 براي نخستين بار براي مدت يك ماه به كشورهاي فرانسه، انگلستان و ايتاليا سفر كرد. دو سال بعد كتاب اشك و سرنوشت كه گزيده اي از شاهكارهاي ادبي جهان است و سپس روش تحقيق در دستور زبان فارسي و شيوه ي نگارش را منتشر كرد. در سال 1349 براي بار دوم به اروپا سفر كرد و در مدت اقامت يك ماهه اش در فرانسه و سوييس با ژان پل سارتر ارتباط برقرار كرد. اين ارتباط چندين سال ادامه داشته است. در تير 1351 مجموعه ي شعر شراب خانگي ترس محتصب خورده را به رشته ي تحرير درآورد كه در همان سال توقيف شد. در خرداد 1352 كتاب انتقادي تيرانا را منتشر كرد كه اين كتاب هم توقيف شد. ضمنا به سبب طرح پاره اي از مسايل از جمله ذكر نام آيت اله خميني در اين كتاب به مدت يك سال ممنوع القلم گرديد. در تابستان 1356 به فرانسه و سوييس رفت و با سيد محمدعلي جمال زاده در ژنو ديداري داشت. در شهريور 1359 نيز يك ماهي در فرانسه اقامت گزيد و در دانشگاه ها و مراكز فرهنگي اين كشور سخنراني نمود. در سال 1360 مجموعه ي شعر امام و حماسه ي ديگر را منتشر ساخت. در سال 1362 جهت معالجه ي بيماري قلبي و بازگرداندن چند كتاب ارزشمند خطي كه در سال هاي انقلاب به فرانسه منتقل شده بود، براي مدت يك ماه به فرانسه رفت. در زمستان 1367 به پاكستان رفت و چندين سخنراني درباره ي شخصيت حافظ و آثار او ياد نمود. دز سال 1369 نيز دوباره به پاكستان سفر كرد و در مراسم بزرگداشت خليل اله خليلي، قصيده سراي افغاني سخنراني نمود. استاد اوستا طي سال هاي تدريس در مراكزي چون دانشگاه هاي تهران، مدارس عالي ترجمه و پارس، دانشكده ي هنرهاي تزييني، دانشگاه تربيت مدرس، مجتمع عالي هنر، رشته هاي ادبيات پارسي، فلسفه، تاريخ هنر، فلسفه ي تاريخ هنر، تاريخ اجتماعي هنر، روش تحقيق هنر در اروپا، روش تحقيق هنر در شرق، ادبيات جهان، ادبيات نمايشي، زيبايي شناسي، روش تحقيق در زيبايي شناسي، به تدريس تاريخ موسيقي اشتغال داشت. آخرين سال هاي تدريس اوستا 1369 و 1370 بود كه در دانشكده ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران تاريخ موسيقي تدريس مي كرد. وي همچنين مشاور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بود. مهرداد اوستا با اينكه بيشتر به قصيده سرايي مايل بود در زمينه هاي ديگر شعر همانند غزل، مثنوي، دوبيتي هاي پيوسته، رباعي و غيره نيز تسلط داشته است. از نظر قالب به شيوه ي شعراي خراساني و بيشتر پيرو ناصر خسرو، خاقاني و مسعود سعد بود و در انديشه هاي شاعرانه اش قالبا دقايق فلسفي و تفكرات حكيمانه را مي پروراند. وي معتقد بود كه يك هنرمند بايد فرزند زمان خود باشد و اگر احيانا خود نيازمندي هاي زيادي از نظر مادي ندارد آنقدر روحيه ي حساس و تاثير پذيري داشته باشد كه دردها و نيازمندي هاي اكثريت مردم را درك كند و آينه ي گوياي رنج و شادي مردم زمان باشد. مهرداد اوستا سرانجام روز 17 اردي بهشت 1370 در ساعت 1:30 بعد از ظهر درگذشت. پيكر وي در بهشت زهرا در مقبره ي مشاهير فرهنگ، ادب و هنر ايران در كنار مجتبي مينوي و مشايخ فريدني (حجره ي 953) به خاك سپرده شد.

    آثار: فهرست آثارش (هرچند برخي از كتاب هايي كه در زير آمده در هيچ كتابخانه اي يافت نمي شود، مع هذا عنوان آن در اينجا درج مي شود) بدين شرح است: - از كاروان رفته (شعر، 1339) - پاليزبان (شعر، 1342) - حماسه ي آرش (شعر، 1344) - از امروز تا هرگز (نثر داستاني، 1345) - روش تحقيق در دستور زبان و شيوه ي نگارش (1348) - شراب خانگي ترس محتصب خورده (شعر، 1351) - تيرانا (نثر انتقادي، 1352) - سرود نا تمام (مجموعه ي شعر از عبداله صالحي سمناني با ديباچه اي از مهرداد اوستا، 1353) - امام و حماسه ي ديگر (1368) - اشك و سرنوشت (قطعه هاي ادبي، ترجمه، شعر) - پرنيان (شعر) - تحليل فلسفي و علمي پيرامون اسطوره هاي ملل - تحليل فلسفي و علمي پيرامون اصول اديان - رسايل خيام - نوروزنامه رساله ي وجود (تصحيح، مقدمه و تحقيق در زندگي خيام) - تصحيح ديوان سلمان ساوجي - تصحيح و تحقيق كليات شيخ سعدي - تعريف و توجيه انسان - رساله اي در منطق و فلسفه - روانشناسي و اخلاق - روش تحقيق در تاريخ هنر - روش تحقيق در تحولات فكري و فلسفي در اروپا و آسيا - روش تحقيق در زيبايي شناسي - روش تحقيق در بيان فلسفي اسطوره ها - روش تحقيق در بيان دين و اخلاق - سير مكاتب هنري در ايران - عدالت - حكومت - جامعه - عقل و اشراق - كارنامه ي شعر معاصر پارسي - له شناسي (پيرامون آثار و افكار بزرگان سخن ايران) - مجموعه ي مقالات - مقدمه اي بر ديوان حافظ - مكاتب فلسفي در آسيا - مكاتب فلسفي در اروپا - مكاتب هنري در اروپا - مكاتب فلسفي در شرق - منطق حماسي مهابهارات - منطق كلام حافظ - منطق كلام فردوسي - نامه ها - نقد و بررسي آثار سنايي.

  6. #36
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض شيخ محى الدين مهدى الهى قمشه‌اى

    سال و محل تولد: 1320 ق - شهرضا (قمشه)
    سال و محل وفات: 1392ق
    زندگينامه: الهى قمشه‌اى, شيخ محى الدين مهدى, فرزند ملاابوالحسن. (1320-1392ق), حكيم, عالم وشاعر, متخلص به الهى. در شهرضا (قمشه) متولد شد. مقدمات علوم فقه و اصول و حكمت را از شيخ هادى قمشه‌اى و ديگران آموخت و جهت تكميل آن به اصفهان رفت و در خدمت آقا شيخ محمد حكيم خراسانى و پس از آن در خراسان در محضر مرحوم آقا بزرگ حكيم مشهدى و آقا شيخ اسدالله يزدى مشغول شد تا در حكمت و فلسفه صاحب نظر شد . مدتى نيز در حوزه درس آيت‌الله حاج آقا حسين قمى و ميرزا مهدى اصفهانى حاضر گشت سپس به تهران آمد .و در مدرسه عالى سپهسالار به تدريس حكمت و فلسفه پرداخت همچنين به سمت استاد زبان عربى در دانشكده دانشگاه تهران و استاد فلسفه در دانشكده الهيات (معقول و منقول) تدريس كرد. وى در تهران وفات يافت و در قم در جوار حضرت معصومه (ع), به خاك سپرده شد.
    آثار: از آثار منثور وى: رساله‌اى در فلسفه كلى ؛ شرح رساله حكيم فارابى ؛ رساله‌اى در سيــر و ســلوك ؛ حاشيه‌‌اى بر مبدأ و معاد ملاصدرا؛ رساله‌اى در مراتب ادراك ؛ رساله‌اى در مراتب عشق .واز آثارمنظوم وى: نغمه عشاق , ديوان , شعر؛ نغمه حسينى , كه تاريخ بزرگترين شهيد اسلام است؛ نغمه الهى . و از ديگر آثار او ترجمه قرآن مجيد , ترجمه صحيفه سجاديه ؛ ترجمه مفاتيح‌الجنان ؛ و تصيح و تحشيه تفسيرابوالفتح رازى .
    جالب است بدانيد كه اولين شخصي كه جرات نمود تا اسم خود را به صورت مستقل به عنوان مترجم قرآن در ترجمه خويش بياورد اين حكيم دانشمند بود . تا قبل از ايشان در معرفي مترجمان قرآن نام " جمعي از مترجمان " را مي آوردند . آنهم به دليل اينكه اگر اشكالي در اين ترجمه ها باشد خطر يا تهديدي متوجه شخص خاصي نگردد .

  7. این کاربر از Mahdi Hero بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #37
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض ابن مقفع، عبدالله

    (102- ح139ق), مترجم و عالم وى يكى از نخستين مترجمان آثار ادبى تمدنهاى هند و ايرانى به زبان عربى و يكى از آفرينندگان نثر ادبى عربى است . در خاندانى نجيب زاده در جور فارس, فيروز آباد كنونى, متولد شد. پدرش دادويه كه با نام اسلامى مبارك, معروف بود در زمان حجاج تحصيلدار ماليات بود و چون به جرم اختلاس شكنجه شد, وى را به تمسخر مقفع خواندند .عبدالله نام اسلامى روزبه بود. در آغاز در كرمان منشى حكام و صاحب منصبان اموى بود. در آنجا ثروتى هنگفت به دست آورد. پس از آن به خدمت عيسى بن على, عموى منصور, خليفه عباسى در آمد. بهترين سالهاى عمر وى در كوفه و بصره طى شد. در محفل اديبان و ظريفان رفت و آمد داشت. مرگ وى عللى سياسى داشت. ابن مقفع با دست بردن در متن دستخط امان‌‌نامه منصور خليفه سبب برآشفتگى و بد گمانى خليفه در حق خود شد. خليفه فرمان داد تا دست كاتب گستاخ را قطع كنند حاكم بصره كه از مدتها پيش كينه وى را در دل داشت از اين پيش آمد براى گرفتن انتقام شديد بهره برد و اين مقفع را زير شكنجه‌‌هاى سهمناك به قتل رساند. ابن مقفع, با وجود كمى عمر خود آثار گرانبهائى را تأليف و ترجمه كرد.
    آثار: ترجمه كليه و دمنه كه قديمى ترين ترجمه از اين اثر هندى است؛ ادب‌‌الصغير و ادب‌‌الكبير ؛ اليتيمة ؛ خداى نامه كه ترجمه‌‌اى است از آئين نامه عهد ساسانيان, كتاب مزدك ؛ كتاب التاج .

  9. #38
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض عباس آريانپور

    سال و محل تولد: 1285ش - کاشان
    سال و محل وفات: -1363ش آمريكا
    زندگينامه: آريانپور ,عباس , فرزند ماشاالله خان كاشى (1285-1363ش), نويسنده و شاعر . وى پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى و متوسطه ,به مديريت داخلى مجله عالم نسوان منصوب شد . وتا سه سال دراين سمت باقى بود 0 سپس به شركت نفت وارد شد . وپس از دريافت ديپلم دوره متوسطه شعبه بازرگانى , مدتى به تدريس علوم بازرگانى در دبيرستان ادب اصفهان پرداخت . آريانپور در سال 1335ش,بـراى مـطالعـه امـور مـاليـاتى 6ماه به امريكا رفت. در سال 1336 ش به دريافت ليسانس قضائى از دانشگاه تهران نائل آمد . آريانپور در سرودن شعر به زبان فارسى انگليسى نيز توانا بود . وى بنيانگذار مدرسه عالى ترجمه در ايران و دانشگاه مكاتبه اى زبان انگليسى در آمريكا ست . آريانپور در آمريكا در گذشت .
    آثار: اشتباهات خنده‌‌دار ؛ زمينه دانش در علوم طبيعى ؛ ماشين زندگى ؛ نخستين بانوى پزشك ؛ فرهنگ آريان پور جيبى (يك جلدى, دو جلدى , و پنج جلدى)انگليسى به فارسي و فارسى به انگليسى؛ تاريخ كليساى شرق .

  10. #39
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض شادروان کیومرث صابری طنز پرداز ایران، مدیر مجله گل آقا

    صابري فومني (گل‌آقا) اديب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهريور 1320، زمان حضور ارتش متفقين جنگ دوم جهاني در ايران، در صومعه‌سرا ـ يكي از شهرهاي استان گيلان در شمال ايران ـ به دنيا آمد. پدرش كه كارمند دون‌پاية وزارت دارايي و اصلاً اهل رشت بود، در سال 1317 به اداره دارايي صومعه‌سرا منتقل شد. در سال 1321 به اداره دارايي فومن انتقال يافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت.
    خانوادة او بسيار فقير بودند. مادر صابري فرزند يك روحاني از سادات ترك و مورد احترام مردم بود اما اين احترام كه سادات عمدتاً از آن برخوردار بودند، جنبة معنوي داشت و آنها همچنان در فقر و ناداري به سرمي‌بردند. مادر صابري كه از معدود زنان باسواد شهر بود، در مكتبخانه قرآن تدريس مي‌كرد و اينكه تنها ممر معاش خانواده پس از مرگ پدر بود، تكافوي زندگيشان را نمي‌داد. پس، برادرش كه در آن زمان 15 ساله بود، تحصيل را رها كرد تا با كار خود، به معيشت خانواده كمك كند.
    صابري تحصيلات دبستاني خود را در شهر فومن گذراند. برادر بزرگ او كه چهارده سال از او بزرگتر بود، به سختي مي‌توانست مخارج خانواده را تأمين كند. به همين جهت، ادامة تحصيل براي صابري دشوار شد. او پس از پايان تحصيلات ابتدايي، به شاگردي در يك مغازة خياطي پرداخت ولي در اواخر مهرماه همان سال، به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصيل در دبيرستان را آغاز كرد. به دليل فقرِ مادي، بعد از اتمام دورة اول دبيرستان (9 سال تحصيل)، مجدداً به مغازه خياطي رفت و آن‌طور كه خودش مي‌گفت، پيشرفتهايي هم در اين رشته داشت. ناگفته نماند كه او در طول تحصيلات ابتدايي و متوسطه در مغازة برادرش كه تعميركار دوچرخه بود، شاگردي مي‌كرد.
    در شانزده سالگي (1326) در امتحان ورودي دانشسراي كشاورزي ساري كه از شهرستان فومن فقط يك نفر را مي‌پذيرفت، قبول شد. دو سال در آنجا ـ كه شبانه‌روزي هم بود ـ تحصيل كرد و پس از قبولي در امتحانات، در سن هجده سالگي (1338) به عنوان معلم يك دبستان روستايي، به كَسما از توابع صومعه‌سرا رفت و يك سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن (1339) به دهي به نام كوچه چال از توابع ماكلوان در نزديكي فومن منتقل شد. او مدت يك سال، مدرسة چهار كلاسة آنجا را به تنهايي اداره مي‌كرد.
    در بيست سالگي (1340) در رشتة ادبي، به طور متفرقه امتحان داد و ديپلم گرفت. همان سال، در كنكور رشتة سياسي دانشكدة حقوق تهران پذيرفته شد و همزمان با تدريس در دبستان و دبيرستان، به تحصيل پرداخت. او جز چند ماهي در سال اول تحصيل كه با دستگيري او در تظاهرات سياسي دانشگاه تهران مقارن بود، در كلاس درس حاضر نشد و فقط موقع امتحانات به دانشگاه مي‌رفت. با اين حال پس از چهار سال (1344) توانست ليسانس حقوق سياسي خود را از دانشكدة مذكور، دريافت دارد و اين در شرايطي بود كه در سال 1341 پس از يك دوره بركناري از كار معلمي، مجدداً و پس از محاكمة اداري، به كار معلمي برگشت و در دبستاني در شهرستان فومن به تدريس پرداخت. او هر ماه يك بار به مدت دو روز به دانشكده مي‌آمد تا جزوه‌هاي درسي را از دانشجويان ديگر بگيرد و از روي آن نسخه بردارد.
    صابري اولين شعرش را در چهارده سالگي هنگامي‌كه كلاس هشتم دبيرستان بود، براي درج در روزنامه ديواري مدرسه‌شان سرود كه يك غزل هشت بيتي با عنوان يتيم بود. علت اين نامگذاري كاملاً مشخص بود. او مي‌گفت: از چهارده سالگي تا شانزده سالگي جمعاً نه شعر سرودم كه تمام آنها يا عنوان يتيم داشت يا درباره يتيم بود!
    اولين نوشتة صابري، بين سالهاي 1339ـ1336 در مجلة اميد ايران چاپ شد. عنوان آن شعر هم يتيم بود!
    صابري در اولين سال تحصيل در دانشكده (1340) در تظاهرات دانشجويي شركت كرد و مضروب و دستگير شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسيب ديده بود. او شعري به طنز و سياسي سرود و با امضاي گردن شكستة فومني براي توفيق ارسال كرد.
    پس از چاپ اين شعر در چند شمارة بعد توفيق، صابري به طنزنويسي كشيده شد. او تا سال 1345 گهگاه اشعاري براي توفيق مي‌فرستاد.
    سال 1345 با كمك حسين توفيق به تهران منتقل شد و در يكي از دبيرستانهاي تهران به تدريس پرداخت. او عصرها، همكار ثابت توفيق بود و پس از مدت زماني كوتاه، به معاونت حسين توفيق كه سردبيري توفيق را به عهده داشت، رسيد.
    او در كنار اين كار، صفحه‌بندي و بعضاً اصلاح و آمادة چاپ كردن مطالب اعضاي هيأت تحريريه را نيز برعهده داشت. خود او بعدها ستون ثابتي را با عنوان هشت روز هفته مي‌نوشت و تا زمان توقيف توفيق (1350) همكار ثابت آن بود. امضاهاي او در توفيق، عبارت بودند از: ميرزاگل، عبدالفانوس، ريش سفيد، لوده، گردن شكستة فومني و...
    پس از تعطيلي توفيق، صابري به تدريس ادامه داد. او گهگاه اشعار جدي مي‌سرود كه جز به ندرت، چاپ نمي‌كرد. او بعدها مجموعة اشعار جدي‌اش را از بين برد چراكه معتقد بود شاعر متوسطي است. او متوسط بودن را دوست نداشت.
    صابري بعدها در هنرستان صنعتي كارآموز تهران، با محمدعلي رجايي كه بعد از انقلاب اسلامي به نخست‌وزيري و رياست‌جمهوري رسيد، آشنا شد. اين آشنايي به دوستي صميمانة اين دو انجاميد و تا زمان شهادت محمدعلي رجايي (هشتم شهريور ماه 1360) ادامه يافت.
    برداشتي از فرمان حضرت علي (ع) به مالك اشتر ، عنوان پايان‌نامة مقطع ليسانس صابري است كه آن را بين سالهاي 1344ـ1343 نوشته است. به پيشنهاد شهيد رجايي، اين پايان‌نامه به صورت كتابي درآمد و اوايل سال 1357 به چاپ رسيد. ويرايش اين كتاب را همكار ديگر اين دو، حجت‌الاسلام سيدمحمد خامنه‌اي (برادر بزرگ حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر انقلاب) برعهده گرفته بود. لازم به ذكر است كه اين كتاب، قبل از اين تاريخ، تا مدتي به صورت كپي، بين دانش‌آموزان و مردم پخش مي‌شد.
    صابري در دهة پنجاه، بيشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدريس كرد و در سال 1357 موفق به اخذ فوق ليسانس ادبيات تطبيقي از دانشگاه تهران شد.
    پس از انقلاب در زمان نخست‌وزيري شهيد رجايي به مقام مشاورت فرهنگي و مطبوعاتي نخست‌وزير منصوب شد. در زمان رياست‌جمهوري شهيد رجايي به مشاورت فرهنگي رئيس‌جمهور رسيد و تا زمان شهادت رجايي در اين سمت باقي بود و هنگام رياست‌جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي در همان سمت ابقا شد.
    مشاغلي كه صابري از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عبارتند از:
    ـ عضو هيأت مؤسس انجمن موسيقي
    ـ مشاور وزير مسكن و شهرسازي
    ـ مديركلي دفتر آموزش بازرگاني و حرفه‌اي وزارت آموزش و پرورش (1358 تا 1359)
    ـ تدريس در كلاسهاي حضوري دانشكدة مكاتبه‌اي
    ـ تدريس در دانشكدة روابط بين‌الملل
    ـ تدريس در مركز اسلامي آموزش فيلمسازي
    ـ همكاري با معاونت امور بين‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سمت مشاور افتخاري (1363 تا 1369)
    ـ عضو منتخب شوراي عالي انقلاب فرهنگي در كميتة نامگذاري
    ـ عضو هيأت ايراني در كنفرانس سران كشورهاي غيرمتعهد (دهلي نو 1361)
    او همچنين به هند، شوروي سابق، الجزاير، سوريه، ايتاليا، فرانسه، سوئيس، تايلند، تركيه، اتريش، مالزي، سنگاپور، كنيا و آلمان سفر كرده و سه بار (1374 و 1364 و 1363) به زيارت خانة خدا مشرف شده بود.
    مشاغل سياسي نمي‌توانست صابري را ارضا كند، به همين علت به تدريج از مشاغل سياسي كناره گرفت و بُعد فرهنگي كار خود را وسعت بخشيد.
    او كه مسؤوليت مجلة رشد ادب فارسي را برعهده داشت، گهگاه مطالبي براي روزنامة اطلاعات مي‌نوشت. سفرنامة شوروي او كه بعداً با عنوان ديدار از شوروي به صورت كتاب منتشر شد، از اين دست مطالب بود.
    او مدتها طرح ايجاد يك ستون طنز سياسي را در خاطر داشت. صابري در سال 1363 به حج مشرف شد. در بعثة امام خميني ـ رضوان‌الله تعالي عليه ـ روزانه، بولتني براي صد و پنجاه هزار حاجي ايراني منتشر مي‌شد كه شامل بيان مناسك و اخبار ايران و جهان و مكه و مدينه بود. او براي خواندني‌تر كردن اين بولتن، ابتدا در مدينه و سپس در مكه، هر روز ستوني به طنز با عنوان داستانهاي جعفر‌آقا در خبرنامه مي‌نوشت كه در ميان حجاج ايراني هواداران بسيار پيدا كرده بود.
    صابري هنگام نقل خاطرات حج، مي‌گفت: در مكه، به كعبه رفتم و در جوار كعبه، قلمم را درآوردم و رو به كعبه كردم و گفتم: من اين قلم را در خانة خدا، با خدا معامله كردم. خدايا تو شاهد باش كه من در راه اعتلاي دين تو و كشورم گام برمي‌دارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ كن.
    او پس از بازگشت از حج، مدتي روي طرح ستون طنز خود كار كرد. از ميان چند عنوان، نام دو كلمه حرف حساب را برگزيد و همچنين با نظر داشتن به يكي از اسامي مستعار خود در توفيق (ميرزاگل) اسم مستعار گل‌آقا را براي خود انتخاب كرد.
    اولين دو كلمه حرف حساب گل‌آقا، بيست و سوم دي ماه 1363 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. طنز سياسي كه تقريباً از سال 1359 به اين سو تعطيل شده بود، با شكل‌گيري اين ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازه‌اي گرفت.
    با گذشت مدت زماني كوتاه از آغاز انتشار دو كلمه حرف حساب ، صابري به عنوان مهم‌ترين منتقد حكومت در داخل كشور، مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابري در بيان واقعيتهاي سياسي و اجتماعي، موجب شده بود كه او را سوپاپ دولت قلمداد كنند، ولي صابري بدون توجه به نظرات دلسردكننده‌اي كه برخي عنوان مي‌كردند، به كار خود ادامه داد و ظرف مدت كوتاهي، توانست توجه بسياري از مردم، مقامات، ادبا، نويسندگان و رسانه‌هاي داخلي و خارجي را به خود جلب كند. استاد محمدعلي جمالزاده از اولين كساني بود كه با ارسال چندين نامه، صابري را به ادامة راه تشويق كرد و طنز صابري را ستود.
    صابري با اينكه مقام بالايي در نظام سياسي احراز كرده بود، كار طنز سياسي را بيشتر جدي گرفت و بدون اعتنا به سختي‌هاي كار، به راه خود ادامه داد.
    پس از گذشت نزديك به شش سال از انتشار اولين دو كلمه حرف حساب، صابري كه پيش از آن تقاضاي انتشار يك هفته‌نامة جدي به نام فصل جديد كرده و امتيازش را نيز گرفته بود، به دلايلي از انتشار آن منصرف شد و تقاضاي امتياز هفته‌نامة طنز با نام گل‌آقا را كرد و توانست در آبان ماه 1369 اولين شمارة هفته‌نامه گل‌آقا را منتشر كند. استقبال مردم از اين مجله، غيرقابل تصور بود. تمامي نسخه‌هاي اولين شمارة هفته‌نامه گل‌آقا، در سراسر تهران ظرف كمتر از نيم‌ساعت به فروش رفت (شماره‌هاي سال اول گل‌آقا بعداً در تيراژ وسيع تجديد چاپ شد).
    صابري بعد از آن، امتياز انتشار دو نشرية ديگر را هم گرفت. انتشار اولين شماره ماهنامه گل‌آقا در مردادماه 1370 و همچنين انتشار اولين سالنامة گل‌آقا در اواخر همان سال، نشان داد كه صابري با چنته‌اي پُر، پا به عرصة طنز كشور گذاشته است و مردم ايران نيز با استقبال كم‌نظير خود، مشوق او در اين راه شدند.
    نشريات گل‌آقا كه از هر قشري خواننده دارند، گرچه اصطلاحاً مردمي‌ اند، اما در عرصة طنز ـ به عنوان شاخه‌اي از ادبيات فارسي ـ جايگاه والايي دارند و مورد پسند و تأييد صاحبنظران و اهل تحقيق‌اند. به عنوان مثال: در اولين نمايشگاه مطبوعات كه در ارديبهشت 1371 كه همزمان و پيوسته با چهارمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران برگزار شد، گل‌آقا از ميان تمامي نشريات كشور، حائز مقام اول شد و به دريافت جايزه اول نمايشگاه مطبوعات (لوح بلورين و تقديرنامه) مفتخر گرديد. در دومين نمايشگاه مطبوعات (ارديبهشت 1372) نيز جايزه دوم نمايشگاه را از بين تمام نشريات كشور نصيب خود كرد.
    در ارديبهشت 1373 در سومين نمايشگاه و اولين جشنواره مطبوعات، مقام اول و جايزة اول جشنواره مطبوعات كشور (لوح زرين) به گل‌آقا اهدا شد و كميتة آيين نگارش اولين جشنواره مطبوعات، متشكل از اعضاي گروه نگارش فرهنگستان ايران، گل‌آقا را به عنوان نشريه برتر در زمينة درست‌نويسي و حراست از حريم زبان و ادب فارسي تأييد و براي احراز مقام اول به هيأت داوران جشنواره مطبوعات معرفي كرد.
    مشكلات انتشار هفته‌نامه، ماهنامه، سالنامه و كتابهاي گل‌آقا، از فعاليت صابري در اطلاعات كاست و نهايتاً در سال 1372و پس از نُه سال به تعطيلي موقت ستون دو كلمه حرف حساب در اطلاعات انجاميد.
    آشنايي علمي و توأم كيومرث صابري با سياست و ادبيات، موجب شد كه نوشته‌هاي او، هم از حيث قالب و هم از حيث محتوا، غني و درخور تأمل باشد. او نويسنده‌اي فرم‌گرا و در نظيره‌سازي از منابع غني ادبيات فارسي، فوق‌العاده توانا بود. شيوة نگارش صابري، سهل و ممتنع و غيرقابل تقليد بود.
    صابري در سال 1345 ازدواج كرد. ثمرة اين ازدواج، يك پسر و يك دختر بود. پسرش آرش در سال 1364، بر اثر يك سانحة اتومبيل درگذشت. درگذشت او كه سال دوم دانشگاه را مي‌گذراند، بر قلب صابري داغي جانكاه گذاشت، اما باعث نشد كه او از هدفش كه شادي‌آفريني و مقابله با مفاسد بود، دست بردارد.
    كيومرث صابري توانست با سرمايه‌گذاري روي جوانان، نسل آيندة طنز كشور را تربيت كند. او بي‌شك تأثيرگذارترين طنزنويس كشور بر ديدگاههاي طنز است.
    طنز گل‌آقايي، آميزه‌اي است از: انتقاد، تجاهل، شفقت، انصاف، ادب، تدين، ايجاز، رندي حافظانه، اميدبخشي و شادي‌آفريني.
    شخصيت گل‌آقا در دو كلمه حرف حساب شخصيتي بود دانا به امور، يك دنده، مستبد، جدي و مدير كه هميشه حرف اول را مي‌زد و گوشش به حرف هيچ‌كس بدهكار نبود. عينك و عصا و قلم، از ملزومات شخص گل‌آقا بود.
    شاغلام ـ آبدارچي گل‌آقا ـ نمايندة قشر عامي و آسيب‌پذير بود كه با بياني عوامانه و بدون تحليل، سياستهاي داخلي و خارجي دولت را زير سؤال مي‌برد و عجيب است كه هميشه توي خال مي‌زد! گل‌آقا تجاهل مي‌كرد ولي شاغلام فطرتاً عوام بود و به همين علت، مدام مورد تنبيه شخص گل‌آقا قرار مي‌گرفت. عصا بر كله شكانيدن، دود دادن سبيل، كشيدن و پيچاندن گوش، يك لنگ پا كنار در ايستادن، دست به ديوارة سماور چسباندن و... از بلاهايي است كه گل‌آقا در هنگام ناراحتي، بر سر شاغلام مي‌آورد.
    ممصادق نمايندة مردم كوچه و بازار بود. او هرازچندگاهي به گل‌آقا نامه مي‌نوشت و با بيان مشكلات وانتقاداتش از گل‌آقا رهنمود مي‌خواست. كمينه ـ عيال ممصادق ـ سخنگوي زنان در دو كلمه حرف حساب بود. او نيز با نامه نوشتن به گل‌آقا، از بعضي مسائل مربوط به زنان يا فراتر از آن انتقاد مي‌كرد.
    مش‌رجب پيرمردي دهاتي و كلاه‌نمدي بود كه تا پيش از خلق شاغلام در ستون دو كلمه حرف حساب، شخصيت مطرحي بود. بعدها نقش او در مجلة گل‌آقا ـ و نيز در ستون دو كلمه حرف حساب در اطلاعات ـ كمرنگ شد و به تدريج حذف گرديد.
    غضنفر بي‌سواد مسؤول روابط عمومي گل‌آقا بود. او بي‌ذوق‌ترين عضو آبدارخانة شاغلام بود و به همين جهت، كارهاي اجرايي را به او سپرده بودند. گاه داخل بحثهاي شاغلام و گل‌آقا مي‌شد يا خودش چيزهايي مي‌نوشت ولي اين كاره نبود!
    صابري خالق اين جمع دوست‌داشتني بود و از دهان اين افراد، مشكلات و انتقادات جمعيت شصت ميليوني كشورش را بيان مي‌كرد.
    شخصيت جدي و معنوي كيومرث صابري، به مراتب از شخصيت طنز او والاتر و درخور ستايش‌تر بود. كمكهاي او به مطبوعات، مدارس، افراد بي‌بضاعت، آسايشگاههاي معلولين و سالمندان، بيماران كليوي و تالاسمي، آوارگان عراقي، ستم‌ديدگان بوسني و هرزگوين و... درخور تأمل و قابل ملاحظه بود.
    آثاري كه تابه‌حال از صابري منتشر شده، عبارتند از:
    1ـ برداشتي از فرمان حضرت علي (ع) به مالك اشتر (1357)
    2ـ تحليل داستان ضحاك و كاوه آهنگر
    3ـ مكاتبات شهيد رجايي و بني‌صدر
    4ـ اولين استيضاح در جمهوري اسلامي ايران
    5ـ ديدار از شوروي
    6ـ گزيدة دو كلمه حرف حساب (جلد اول)
    7ـ گزيدة دو كلمه حرف حساب (جلد دوم)
    8ـ گزيدة دو كلمه حرف حساب (جلد سوم)
    9ـ گزيدة دو كلمه حرف حساب (جلد چهارم)
    صابري در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سيزدهمين سال انتشار هفته‌نامة گل‌آقا، انتشار آن را متوقف ساخت. وي كه علت اين توقف ناگهاني را دلايل شخصي ذكر كرد، تا آخرين لحظه روزة سكوت خود را در اين‌باره نگشود.
    گل‌آقاي ملت ايران سرانجام در صبح روز جمعه يازدهم ارديبهشت ماه 1383 پس از طي يك دوره بيماري به ملكوت اعلي پيوست.
    روحش شاد كه هميشه مردمان را شاد مي‌خواست.

  11. #40
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض ابونصر فارابی

    محمد بن محمد، از پاراب، فاراب ماوراء النهر، در کناره سير دريا ( رود سيحون ) بود. در سال 259 ه متولد شد ، پدرش از سرداران سپاه سامانيان و از نژاد ايرانی بود. ترک دانستن او، چنانکه بعضی پنداشته اند خطاست . " ابن النديم " که معاصر آن فيلسوف بود، اصلا به ترک بودن او اشاره يی ندارد ، بلکه در آثار قرن ششم هجری و بعد از آن به ترک بودن فارابی تصريح شده است.
    فارابی از ماوراء النهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در محضر " ابو بشر متی بن يونس القنائی " ، استاد بزرگ منطق و حکمت حاضر شد و سپس از استادی "يوحنا نام " منسوب به شهر حران، که از تربيت شدگان حوزه علمی مرو بود قسمتی از منطق و علوم فلسفی را فرا گرفت ، همه کتب ارسطو را مطالعه کرد و بر معانی آنها واقف شد ، پس از بغداد به مصر و از آنجا به شام رفت .
    اهميت فارابی بيشتر در شرحهای او بر آثار ارسطو خاصه بر منطقيات معلم اول است، چون با کارهای او منطق ارسطو به بهترين وجه به مسلمين شناسانده شد. او را تالی معلم اول يعنی ارسطو دانسته و "المعلم الثانی" لقب داده اند . اما فعاليت علمی او در اين حد نماند بلکه خود نيز آثار مهمی ابداع کرد که بخش بزرگی از آن در دست و بسياری تاکنون طبع و به زبانهای مختلف ترجمه شده که از آنجمله می توان به : " رسالة فی مبادی آرا اهل المدينة الفاضلة " حاوی نظريه فارابی در اخلاق است و " الجمع بين رايی الحکيمين افلاطون الالهی و ارسطو " را نام برد که فارابی در آن کوشيده است تا اصول عقايد افلاطون و ارسطو را با هم وفق دهد ، اغراض ما بعد الطبيعة که شرح و تحرير روشنی است از کتاب " الحروف " ارسطو در ما بعد الطبيعة ، " فصوص الحکم " ، " عيون المسائل " ، " احصاء العلوم " و چندين کتاب و رساله ديگر . به فارابی اشعاری را به فارسی نسبت داده اند که اين رباعی از جمله آنهاست :
    اسرار وجود خام و ناپخته بماند و آن گوهر بس شريف ناسفته بماند
    هر کس به دليل عقل چيزی گفتست آن نکته که اصل بود ناگفته بماند
    کتاب فارابی در علم موسيقی همواره به عنوان مهمترين کتاب ديرين فن محسوب می شود ، اين کتاب چند بار به طبع رسيده و ترجمه يی از آن نيز به زبان فرانسوی منتشر شده است.
    فارابی مانند همه دانشمندانی که در تمدن اسلامی عنوان فيلسوف داشته اند در اغلب علوم زمان خود صاحب تصانيفی بوده است . اطلاعات وی در رياضيات و موسيقی خوب ولی در طب و طبيعيات متوسط بوده است . روش فلسفی او را بايد در حقيقت يک روش نو افلاطونی اسلامی ناميد.
    اثر فارابی در حکمای بعد از او بسيار بوده چنانکه هرگاه سخن از حکمت مشاء يا به طور اعم فلسفه در تمدن اسلامی به ميان آمده است او و ابن سينا به عنوان دو فرد شاخص از ميان مسلمين و در کنار هم و همراه افلاطون و ارسطو ذکر شده اند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •