تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 31 از 129 اولاول ... 212728293031323334354181 ... آخرآخر
نمايش نتايج 301 به 310 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #301
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض مشکل دیر به خواب رفتن در کودکان

    عواملی که سبب دیر به خواب رفتن در کودکان می‌شود

    والدین در خواباندن کودک نقش مهمی را ایفا می‌کنند، حتی عده‌ای از کودکان تا زمانی که یکی از والدین خصوصا مادر در کنارشان نباشد، به خواب فرو نمی‌روند. عواملی که سبب دیر به خواب رفتن در کودکان می‌شود، ممکن است دلایل متعددی داشته باشد. وقتی می‌بینید کودک شما در به خواب رفتن مشکل دارد، بهتر است به موارد زیر توجه کنید:



    • آیا ساعت مشخص و منظمی برای رفتن کودک به تخت وجود دارد؟
    • آیا کودک در تخت خود احساس خوبی دارد (به عنوان مثال محیط اتاق خواب برایش مطبوع است؟ خیلی روشن یا تاریک نیست؟ زیاد گرم یا سرد نیست؟ آیا تخت مرتب شده و یا تشک خوبی دارد؟ )
    • آیا بچه‌های متعدد در یک اتاق می‌خوابند و همدیگر را بیدار نگه می‌دارند؟
    • آیا کودک شما در طول روز مسائلی داشته که فکرش را به طور مداوم مشغول می‌دارد و وی را هیجان زده می‌کند و باعث اختلال در خواب می‌شود؟ (مثال: هیجانات ، دعوا و درگیری ، فیلم‌های مهیج و یا تولد بچه دیگر )
    • آیا ممکن است سر و صدا زیاد باشد و مانع خواب کودک شود؟
    • آیا مهمان آمده و کودک تمایل دارد ترجیحا بیدار بماند؟
    • آیا کودک در اتاق وقتی تنها است احساس ترس می‌کند؟

    در کل دلایل متفاوتی می‌تواند باعث نرفتن به موقع کودک به طرف تخت خود شود.

    راه حل‌هایی برای خواب راحت داشتن کودک


    واقعیت این است که برای خوابی راحت داشتن در شب برای کودک تنها یک روش وجود ندارد، راه حل‌ها و توصیه‌های گوناگونی در این زمینه وجود دارد :

    • برای کودک‌تان زمان خواب با مشورت با خودش تعیین کنید و وقتی به زمان خواب وی نزدیک است به کودک باید حتما فرا رسیدن زمان خواب را یادآوری کنید، آنها به برخورد قاطع شما و یک قرار ثابت برای خواب نیاز دارند.
    • سعی کنید برو به اتاق خوابت مثل یک عمل تنبیهی به نظر نرسد و به جای آن می‌توانید به کودک بگویید که لازم نیست بخوابی بلکه باید در تخت خودت استراحت کنی، وقتی جنبه اجبار برای خواب از بین برود احساس آرامش و خواب خود به خود به وجود می‌آید.
    • تشویق کودک با صحبت و با عمل ، به این صورت که هر شب به وقت شناسی و در رختخواب رفتن وی جایزه بدهید. جایزه می‌تواند یک خوراکی ویژه قبل از خواب مثل یک لیوان شیر یا خوراکی که کودک دوست دارد باشد و یا به عنوان تشویق یک لباس خواب نو و قشنگ به او هدیه بدهید.
    • می‌توانید قبل از خواب با یک عمل مطبوع مثل : قصه گفتن و یا گوش کردن به نوار قصه و یا لالایی روزش را به پایان برسانید. همین طور حمام کردن و ماساژ قبل از خواب و یا تکان دادن کودکان کوچکتر به آرامی ، مفید خواهد بود.
    • سعی کنید هنگام خواب ، کودک لباس خواب راحتی بپوشد و اتاق خواب کودک تهویه خوبی داشته باشد و لحاف‌های سنگین را برای او نگذارید. توجه کنید کودک شما یک محل خواب مطبوع داشته باشد که خوب به نظر برسد مثل یک اتاق شخصی و یا تخت شخصی.
    • فعالیت‌های بدنی کودک مانند: بازی کردن در پارک، برنامه‌های ورزشی و ... را در طول روز افزایش دهید. البته باید این بازی‌ها تا غروب ادامه داشته باشد و بتدریج فعالیت کودک را از زمان غروب به بعد کاهش داده و به جای بازی‌های پر تحرک ، فعالیت‌هایی مثل: مطالعه کردن و شنیدن قصه و یا تماشای تلویزیون را جایگزین کرد، باید سعی کرد قبل از خواب بازی‌های هیجان انگیز مثل بازی‌های کامپیوتری انجام ندهند و یا فیلم‌های هیجان انگیز نبیند.
    • اگر کودک در شب سخت به خواب می‌رود به او اجازه خوابیدن در طول روز را ندهید.
    • به خاطر داشته باشید مصرف شبانه برخی از مواد غذایی مانند : چای و یا نوشابه ، خواب کودک را کاهش می‌دهد.
    • اگر کودک شما در اتاق خواب خودش می‌ترسد خیلی مهم است که شما ترس او را جدی بگیرید، کودک را آرام کنید و سعی کنید با هم پی به علت ترس ببرید. به کودک این فرصت را بدهید که در مورد مشکل احتمالی و هیجانات یا چیزهای جالبی که در روز برایش اتفاق افتاده با شما صحبت کند، حتی کودک می‌تواند وقتی در تخت خود دراز کشید از زبان خودش داستانی برای شما بگوید و در مورد این داستان با او صحبت کنید و مطمئن شوید که تخیلات در ذهن او نماند. این مسئله کمک می‌کند که کودک با آرامش بیشتری به خواب فرو رود.

    مقدار لازم خواب برای کودکان در سنین مختلف چقدر است؟

    معمولا کودکان و نوجوانان 8 ساعت در شبانه روز می‌خوابند و مقدار نیاز به خواب در انسان‌ها را نمی‌توان به طور دقیق گفت به این دلیل که مقدار خواب بر اساس نیازهای فرد فرق می‌کند. اما به طور میانگین می‌توان گفت: یک نوزاد در 24 ساعت بین 19 تا 20 ساعت می‌خوابد.

    یک کودک 1 ساله معمولا در شبانه روز بین 14 تا 15 ساعت در خواب است، همینطور یک کودک 3 ساله در 24 ساعت به طور میانگین 12 ساعت در خواب است و یک کودک 5 ساله معمولا در شبانه روز 11 ساعت می‌خوابد و همچنین یک کودک 7 ساله در طول 24 ساعت به طور میانگین 9 تا 10 ساعت می‌خوابد .

    دیر خوابیدن کودکان زیر 1 سال که تقریبا زیاد مشاهده می‌شود چه علتی دارد؟


    خواب یک نوزاد به طور کل با خواب بزرگسالان تفاوت دارد و ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که بتوانیم نوزاد را به خواب منظمی عادت دهیم ، خواب نوزاد قبل از 3 ماهگی خیلی سبک است و نوزاد می‌تواند بر اثر گرسنگی و سر و صدا از خواب بپرد. در واقع این به این دلیل است که خواب نوزاد در این مرحله به این صورت است که او در جریان خواب ، در مرحله خواب سبک و سپس خواب سنگین در تناوب است و تدریجا با رشد سنی او این خواب به مراحل عمیقتری تبدیل می گردد.

    معمولا از 3 ماهگی خواب کودک ریتم پیدا می‌کند و در 6 ماهگی کودک می‌تواند تمام شب را یکسره به خواب رود و در صبح و بعد ظهر خواب کوتاهی داشته باشد. در مورد کودکان بین 9 تا 12 ماه می‌توان گفت که این کودکان در این سن به این دلیل که می‌خواهند محیط اطراف را شناسائی کنند و میل به شناخت محیط اطراف آنها را فعال می‌کند، معمولا دیر به خواب فرو می‌روند.

  2. #302
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض حسادت در کودکان

    حسد یک پاسخ بهنجار عاطفی است که در نتیجه از دست دادن دوستی کسی یا احتمال و یا تصور آن ظاهر می‌شود. حسد همیشه متوجه اشخاص است، در صورتی که هدف خشم شاید اشیا ، اشخاص و حتی خود شخص خشمگین باشد. پاسخ‌های ناشی از حسد گاهی با پاسخ‌های خشم شباهت زیاد دارند. گاهی نیز به علت حرکات ناشی از حسد نمی‌توان پی‌برد. حسد غالبا با ترس و خشم می‌آمیزد.

    کسی که دچار حسد می‌شود، در روابط خود با شخص محبوب ، اطمینان خاطر را از کف می‌دهد و بیمناک است که مباد دوستش به او بی‌مهری کند. محرک‌های حسد و پاسخ‌های عاطفی ناشی از آن به ترتیب شخص حسود و طرز رفتار دیگران با او بستگی دارد. حسد به هر صورت که ظاهر شود، شخص را ناشاد می‌سازد و سازگاری او صدمات بزرگ و یا اندک وارد می‌کند. کسی که در کودکی گرفتار حسد باشد، هم در این دوره و شاید هم در تمام عمر به مردم و جهان با نظر حسد و بدبینی نگاه کند.

    محرک‌های حسد


    منشا محرک‌های حسد را باید همیشه در روابط اجتماعی و مخصوصا در وجود اشخاص جستجو کرد. محرک حسادت اطفال ، پدر و مادر یا کسی است که از او مواظبت می‌کند. بچه به سبب نیاز بیشتری که به محبت و توجه اطرافیان دارد، با طفل دیگر در رقابت می‌افتد. از تحقیقاتی که درباره حسد اطفال در درمانگاه‌های روان‌شناسی صورت گرفته است، معلوم می‌شود که حسد یک عاطفه بسیار عمومی است که معمولا با تولد خواهر یا برادر در اطفال بین سنین 2 و 5 ایجاد می‌شود.

    در این‌باره نخستین فرزند بیشتر صادق است. چه او مدت‌ها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده است و تولد بچه دوم این فرصت را از او می‌گیرد و این موجب تحریک حسادت او به بچه دوم می‌شود. از جمله اقداماتی که برای جلوگیری از حسد بچه معمول است، این است که می‌کوشند او را برای پذیرفتن نوزادی که در پی است آماده سازند. ولی از این کار نتیجه شایانی گرفته نشده است. زیرا طفل کوچک نمی‌تواند ماهیت چنین واقعه‌ای را خوب درک کند.

    حسد گاهی ثمره تفاوت سنی میان فرزندان یک خانواده است. بچه خردسال به هر مزایایی که طفل بزرگ از آنها برخوردار است، حسادت می‌ورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتی که به بچه کوچکتر می‌شود بدش می‌آید. تبعیض پدر و مادر و علت دیگر حسد کودکان است. والدین بدون اینکه آگاه باشند به فرزندان زیبا ، خونگرم و با استعداد بیشتر مهر می‌ورزند و این باعث حسد فرزندانی می‌شود که چینی نیستند.

    والدین از آنجایی که میل دارند بچه‌هایشان طبق موازین معینی پرورش یابند و بر کودکان دیگر پیشی گیرند، حدودی برای پیشرفت فرزندان خود قائل نمی‌شوند. وقتی که اطفال نتوانند به این حدود خود را برسانند خود را نالایق و گناهکار می پندارند. این از یک طرف و از طرف دیگر سرزنش پدر و مادر و مقایسه ناپسندی که بین فرزندان و اطفال دیگر بعمل می‌آورند، حسد کودکان را نسبت به آنها بیشتر رفته‌اند بر می‌انگیزد.

    حسادت کودک به پدر یا مادر


    بسیاری از بچه‌ها به یکی از والدین بخصوص به پدر حسادت می‌ورزند. در نتیجه تماس همیشگی که بچه با مادر خود دارد، میل مالکیتی نسبت به او پیدا می‌کند و چون مادر در حضور او به پدر محبت کند، حسودیش می‌شود. اگر میان همسران تضاد باشد، فرزندی که از یک یا چند جهت به یکی شبیه است، هدف خشم و قصاص دیگری می‌شود و طفلی که اینگونه مورد بی‌مهری واقع شده است، به خواهر و یا برادری که برخلاف خودش از محبت و نوازش برخوردار است، حسد می‌ورزد.

    در حدود پنج و شش سالگی که علایق کودکان به خارج خانه گسترش می‌یابد، حسد در میان افراد کمتر می‌شود. در عوض همشاگردی‌ها مخصوصا آنها که به جهاتی به طفل برتری دارند، محسود واقع می‌شوند. اگر معلمی در کلاس یک یا چند نور چشمی داشته باشد و به مقایسه‌های ناپسند بچه‌ها بپردازد، آتش حسد را دامن می‌زند. بیشتر بچه‌ها وقتی ببینید که اطفال دیگر ، اشیا بیشتر و بزرگتر از ایشان را مالکند بر آنها حسد می‌خورند.

    اگر کودک بازیچه‌ای در دست کودک دیگر ببیند که خود ندارد، احساس می‌کند که به او ستم رفته است و دلش می‌خواهد از همان بازیچه او نیز داشته باشد. برای جلوگیری از حسد در میان خواهران و برادران دستور از هر چیز دو تا بی‌نتیجه است. چه طفل بزرگتر فکر می‌کند که چون بزرگتر است همش باید مال او باشد و گرنه می‌رنجد و حسود می‌شود.

    پاسخ‌های حسد


    حسد با فشار عاطفی همراه است و به اشکال گوناگون ظاهر می‌شود. کودک حسود ممکن است:

    • با رقیب خود دشمنی و بدرفتاری کند.
    • از شخص مورد علاقه دوری کند.
    • از جمع ، گوشه‌گیری و تظاهر به بی‌اعتنایی کند.
    • به تعالی و برترسازی و به رقابت ابداعی یا خلاق بپردازد.

    اعمال طفل همیشه در همه موارد یکسان نیستند. گاهی ممکن است، شخص مورد نظر را مورد حمله قرار دهد و گاهی در صدد جلب محبتش برآید. در هر صورت تشویق و عدم اعتماد از کلیه اعمالش هویداست و چنین می‌نماید که می‌خواهد شایستگی خود را به شخص مورد علاقه نشان دهد. طفلی که خود را گرفتار رقیب می‌بیند همه کوشش‌ها را بکار می‌برد تا به هر طریقی این مشکل را حل کند. یک کودک چهار ساله را به خود جلب کند و گاهی با آنها تندی می‌کرد و به نوزاد بد می‌گفت و انگشت می‌مکید. پاسخ‌های حسد ، ممکن است تمام ذهن کودک را مدتی اشغال کند و یا اینکه در فواصل مختلف و فقط هنگام برخورد وضع حسد انگیز ظاهر شود.

    ظاهرسازی حسد به صورت مستقیم یا غیر مستقیم



    • اطفال خردسال ممکن است حسد خود را بطور مستقیم و غیر مستقیم ظاهر سازند.
    • اعمال مستقیم شامل الفاظ خشن و حملات بدنی است که گاهی زیان آور و خطرناک می‌باشد.

    پاسخ‌های غیرمستقیم ، عبارتند از : بازگشت به رفتار دوره شیرخوارگی مانند جا تر کردن و انگشت مکیدن ، کوشش برای جلب توجه از طریق تظاهر به ترسهایی که پیشتر از او دیده نشده است، خواستن غذاهای مخصوص ، شیطنت ، ایجاد خرابی ، ناسزاگویی و عیب‌جویی با تظاهر به بی‌نیازی از محبت و توجه اطرافیان ، شکستن و خراب کردن بازیچه ها و در مقام خشم و انتقام و نیز ممکن است وضع تسلیم آمیخته به اندوه به خود بگیرد.

    پاسخ‌های غیر مستقیم در مورد کودکان بزرگسال ، با اطفال خردسال سر به سر گذاشتن ، آزار اطفال کوچکتر و جانوران ، بین بچه نزاع انداختن ، خرابکاری ، ترشرویی و بدرفتاری ، حالت یک قهرمان مطلق به خود گرفتن ، در رویا فرو رفتن ، تکبر ، تظاهر ، تقلب و ادای کلمات رکیک از جمله اعمال غیر مستقیمی هستند که معرف حسد کودکان می‌باشند. طفل حسود ممکن است یک شخص خودنما از آب در آید. یا اینکه آدم خوبی بشود. این بستگی دارد به اینکه تجارب و تلاش‌های کودک ، وقتی که با حسد دست به گریبان است او را به کدام سو بکشد.

    تفاوت‌های فردی در حسد


    مقدار و شدت حسد در اطفال، متفاوت است و با عواملی از قبیل سن ، جنس ، هوش و رشد ذهنی ، تعداد اطفال در یک خانواده و طرز رفتار والدین بخصوص رفتار مادر بستگی دارد. حسد اطفال در بین 2 و 4 سال و بار دوم در ایام بلوغ به شدیدترین مرحله خود می‌رسد از هر سه بچه حسود دو تاشان دخترند. حسد در میان اطفال باهوشتر بیشتر است. در روابط بین دختر و دختر بیشتر حسد مشاهده شده است تا روابط بین پسر و پسر و دختر.

    هر چه اطفال در یک خانواده کمتر باشد، حسد در میان آنها بیشتر است و غالبا نخستین فرزند خانواده بیشتر حسود می‌شود. غالب اوقات رفتار مادر است که حسد اطفال را سبب می‌شود. مادری که بیش از حد به اطفال اظهار علاقه کند و مادرانی که مقررات انظباطی خود ثبات و نظم ندارند، بیش از مادران معتدل و منظم حسد فرزندان خود را باعث می‌شوند. هر قدر توجه و علاقه مادر به بچه کمتر باشد، بروز حسد کمتر است.

  3. #303
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض با کودک چگونه از مرگ صحبت کنیم؟

    توضیح مرگ به کودکان یکى از سخت‌ترین کارها براى اولیاست، بخصوص هنگامى که خود آنها با غم مرگ عزیزى دست به گریبان هستند. اما مرگ یک بخش غیر قابل انکار از زندگى است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خیلى خردسالى ، کودکان نسبت به آن کنجکاو مى‌شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روش‌هایى که احساس غم مربوط به آن را بطور طبیعى نشان بدهد، علاقه‌مند هستند، روش‌هایى که بزرگترها عزادارى مى‌نامند.

    چگونگى نگاه کودکان به مقوله مرگ


    شاید باعث تعجب باشد که بدانید حتى کودکان ۲ ساله از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه‌هایشان یا برنامه‌هاى تلویزیون از مرگ مى‌شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگى یا خیابانى مرده را مى‌بینند. علی‌رغم این موارد ، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمى‌دانند. آنها نمى‌توانند مفهوم همیشگى بودن مرگ را درک کنند و در عوض ، آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى‌گیرند.

    آنها تصور مى‌کنند که اجساد هنوز مى‌خورند و مى‌خوابند و کارهاى همیشگى خود را انجام مى‌دهند، فقط با این فرق که این کارها را یا در آسمان‌ها و یا در زیر خاک انجام مى‌دهند. حتى وقتى یکى از اولیا یا خواهران و برادران کودک درگذشته است، او نمى‌تواند این اتفاق را براى آنها در نظر بگیرد.

    واکنش کودکان نسبت به مرگ


    کودکان به روش‌هاى مختلف نسبت به مرگ واکنش نشان مى‌دهند: اصلا تعجب نکنید اگر کودک ۲ ساله‌اى در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت کند، یا کودک ۵ ساله‌اى نخواهد به مهد کودک همیشگى‌اش برود، چرا که کودک در جست و جوى علت پریشانى و غمگینى بزرگترها است و مى‌خواهد بداند چرا برنامه روزمره‌اش تغییر کرده است. او با خودش فکر مى‌‌کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران کننده شده است. از سوى دیگر ، ممکن است کودکى هم باشد که اصلا واکنشى به مرگ نشان ندهد، یا گاه گاهى در بین شادى و خوشحالى‌هاى کودکانه‌اش به یاد آن بیفتد که این هم کاملا طبیعى است و دلیل سنگدلى کودک نیست!

    اصولا کودکان این مفهوم را کم‌کم و به آهستگى درک مى‌کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز بفهمند و حتى بسیارى از آنها تا وقتى که کاملا احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمى‌دهند، یعنى فرایندى که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد، بخصوص اگر مرگ عزیزى را شاهد بوده باشند. بعضى از کودکان رفتارهایى انجام مى‌دهند که به نظر عجیب مى‌رسد. مثل بازی‌هاى تشییع جنازه یا اداى مردن کسى را درآوردن. این هم امرى طبیعى است، حتى اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین ، این روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.

    احساسات خود را در مورد مرگ توضیح بدهید.


    سوگوارى یک قسمت بسیار مهم براى التیام غم مرگ عزیزان است و این هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است. کودک را نباید با سوگوارى شدید ، وحشت‌زده کرد، ولى از طرفى هم نباید مسأله را بى‌اهمیت جلوه داد. به کودک باید توضیح داد که بزرگترها هم نیاز به گریه کردن دارند و اینکه ما به خاطر از دست دادن کسى ناراحت هستیم. در غیر این صورت ، کودک کنجکاوانه تغییرات خلقى شما را درک مى‌کند و بخصوص وقتى حس کند مسأله‌اى وجود دارد، ولى شما سعى در مخفى کردن آن دارید، نگران‌تر مى‌شود.

    پاسخ دادن به سوالات کودکان


    به سؤالات کودک پاسخ دهید. کنجکاوى کودکان درباره مرگ یک امر عادى است و نباید از سؤالات آنها فرار کرد، بلکه بهتر است از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به کودک کمک کنیم تا بتواند با مسأله از دست دادن دیگران روبرو بشود. جواب‌هاى آسان و کوتاه عرضه کنید. کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعى کنید براى توضیح مرگ وارد جزئیات و بحث‌هاى پیچیده آن نشوید. آنچه براى کودکان بخصوص زیر ۵ سال درک بهترى دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهاى جسمانى است.

    مثلا به او گفته شود مردن این گربه یعنى اینکه او دیگر راه نمى‌رود یا غذا نمى‌خورد و چیزى را نمى‌بیند و هیچ دردى را احساس نمى‌کند و جسم آن دیگر کار نمى‌کند. کودکان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممکن است بپرسند که «من کى مى‌میرم؟» که در جواب بهتر است گفته شود: «هیچ کس نمى‌داند که کى کسى مى‌میرد، ولى بیشتر ما زمان خیلى خیلى زیادى زندگى مى‌کنیم. من مطمئنم که تو تا وقتى که خیلى پیر بشوى، زندگى مى‌کنى.» یا ممکن است کودک بپرسد: «مامان ، تو کى مى‌میرى؟» این سؤال معمولا براى اولیا خیلى تکان‌دهنده است.

    عملا منظور کودک از این نوع سؤال این است که آیا تو از من مراقبت مى‌کنى و یا چه کسى بعد از این از من مراقبت مى‌کند، بنابراین بهتر است به کودک گفته شود «مامان قوى و سالم است و خیلى خیلى وقت زیادى ، پیش تو خواهد ماند.» حتى به اولیا توصیه مى‌شود به کودکان زیر ۵ سال بگویند: «مامان نمى‌میرد»، «بابا نمى‌میرد». بنابراین اگر اینگونه جواب بدهیم که «فرزند عزیزم همه ما یک روزى مى‌میریم» براى کودک مانند این است که بگوییم ما همین امروز مى‌میریم.

    از عبارت‌هایى که به یک امر خوب اشاره مى‌کند، پرهیزکنید.


    عبارت‌هاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «در آرامش استراحت کردن» یا «خواب ابدى» یا «رفتن به یک جاى دور» براى خردسالان بسیار گیج‌کننده است. پس نگویید که «پدربزرگ خوابیده است» یا «به یک جاى دور رفته است». کودک ممکن است با این توضیحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فکر کند که او هم ممکن است بخوابد و دیگر برنگردد، یا اگر شما به خرید و کار بروید، فکر کند که شما هم برنمى‌گردید.

    مرگ را هرچه قابل لمس‌تر براى او توضیح بدهید مثلا بگویید: «پدربزرگ خیلى خیلى پیر شده بود و بدنش قادر به کارکردن نبود.» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مریض بوده، اطمینان حاصل کنید که کودک بفهمد مریض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمى‌دهد. به او توضیح بدهید که این مریضى‌ها نمى‌تواند کسى را بکشد.

    در مورد کاربرد واژه‌هاى خداوند و بهشت با احتیاط کامل رفتار کنید.


    دقت کنید این مفاهیم را براى یک کودک ۵ ساله یا حتى کوچکتر بکار مى‌برید و هدف شما این است که او را آرام کنید. پس مراقب باشید او را بیشتر گیج و مضطرب نکنید. براى مثال اگر بگویید «مادربزرگ الان خیلى خوشحال است، چون توى بهشت است.» کودک فکر مى‌کند «چطور مادربزرگ واقعا خوشحال است اگر همه کسانى که دور و بر من هستند، این همه ناراحتند؟!» یا مثلا بگویید که «عمو آنقدر خوب بود که خداوند او را پیش خودش برد.» کودک فکر مى‌کند اگر خدا عمو را پیش خودش برده چون خوب بوده، پس ممکن است مامان ، من یا هرکس خوب دیگرى را نیز پیش خودش ببرد!!» یا «اگر من هم خیلى خوب باشم، مى‌توانم برم پیش خداوند و بابابزرگ را ببینم» یا اینکه «سعى کنم که بچه بدى باشم تا بتوانم بیشتر پیش بابا و مامان بمانم!» بنابراین عبارتى بکار ببرید که او را نگران‌تر نسازد. مثلا بگویید: «ما خیلى ناراحتیم که بابابزرگ دیگر پیش ما نیست و ما خیلى دلتنگ او مى‌شویم، ولى این خوب است که بدانى او الان پیش خداوند است.»

    منتظر واکنش‌هاى مختلفى ازسوى کودک باشید.


    کودکان علاوه بر احساس غم درباره مرگ ، احساس گناه یا خشم نیز پیدا مى‌کنند. بخصوص اگر متوفى یک فرد نزدیک خانواده باشد. مثلا کودک ممکن است فکر کند خواهرش به خاطر حسادت‌هاى او مرده است یا چون او خواهرش را کتک مى‌زده و اذیت مى‌کرده، مرده است و از این احساس به احساس گناه شدید برسد. گاهى ممکن است کودک نسبت به متوفى خشمگین بشود که چرا او را ترک کرده و رفته، یا حتى نسبت به شما ، پزشکان و پرستاران احساس خشم کند.

    ازسوى دیگر کودک ممکن است با بروز رفتارى کاملا بى‌تفاوت شما را متعجب کند. مثلا بگوید: «حالا که بابا پیش ما نیست، من راحت‌تر مى‌توانم بازى کنم!» از اینگونه عبارات تعجب نکنید و آنها را به حساب ناتوانى کودک از درک مفهوم پیچیده مرگ بگذارید. کودکان نمى‌توانند آنطور که بزرگترها معنى و اثر مرگ را درک مى‌کنند، این موضوع را درک کنند، بنابراین چنین کودکانى سنگدل و بى‌احساس نیستند.

    انتظار تکرار سوالات کودک را داشته باشید.


    سوالات تکرارى در مورد مرگ و توضیح علائم غم و ناراحتى براى کودک ممکن است مدت‌ها به طول بینجامد. حتى با بزرگترشدن وى و رشد مهارت‌هاى شناختى او ، سوالات تازه‌ترى مطرح مى‌شود. نگران نباشید که توضیحات شما ناقص بوده، چرا که سوالات تکرارى کودکان یک امر طبیعى است. تنها کارى که باید بکنید این است که با صبر هرچه تمام‌تر به آنها پاسخ دهید.

    به کودک کمک کنید خاطرات خوب فرد فوت شده را به یاد بیاورد.


    صحبت از شیرینى با او بودن و اجازه تعریف از گذشته دادن به کودک خیلى آرامش مى‌دهد. کودکان به روش‌هاى قابل لمس براى سوگوارى نیازمند هستند، بنابراین به جاى شرکت در مراسم تدفین ، کودک زیر ۵ سال مى‌تواند در خانه شمع روشن کند، یا یک آواز براى فرد درگذشته بخواند، تصویر او را بکشد یا در مراسم دیگر سوگوارى شرکت داده شود. دادن یک وسیله از فرد فوت شده به کودک ، براى ایجاد احساس آرامش در او بسیار موثر است، مثلا مى‌توان یک گردنبند از مادربزرگ را در اتاقش گذاشت.

    گاهى اوقات مادر به علت سقط جنین بیمار ، دچار سوگ مى‌شود. در این موارد کودک نیز نگران مادر مى‌شود، حتى بدون اینکه بداند حاملگى و تولد چه معنى مى‌دهد. او ممکن است احساس گناه کند و یا به سوگ از دست رفتن نقش خواهر یا برادر بزرگتر شدن خودش بنشیند که شما از قبل به او وعده داده بودید. دراین مواقع ، کودک احتیاج دارد مطمئن بشود اینگونه مرگ و میر خیلى نادر است، بخصوص اگر شما قصد باردارى دیگرى دارید. به کودک باید توضیح داد «بچه فوت شده به اندازه کافى بزرگ نشده بود که بتواند به دنیا بیاید و بیرون شکم مامان زندگى کند». به کودک خود اجازه بدهید با کشیدن یک نقاشى یا درست کردن یک کاردستى در این باره سوگوارى خود را نشان بدهد.

    وقتی با مساله مرگ روبه رو می‌شوید



    • در شرایط دشوارى که خود شما از یک غم بزرگ در رنج هستید، انتظار رفتار کامل و بدون اشکال ازخود نداشته باشید. در این مواقع ، ممکن است شما جلوى کودک گریه کنید، یا جواب سوالات او را در وهله اول نداشته باشید، که اینها همه طبیعى است. بنابراین از دوستان و اقوام کمک بخواهید و به یاد داشته باشید هرچه شما به خودتان بیشتر کمک کنید تا با مسأله سوگ کنار بیایید، به کودکتان نیز بیشتر مى‌توانید یارى برسانید.
    • در مواقعى که از تلویزیون یک حادثه را مشاهده مى‌کنید، کودک شما اضطراب و نگرانى شما را درک مى‌کند. بنابراین به او بگویید: « از اینکه مردم ناراحت شده‌اند و با سختى روبه رو هستند، من هم ناراحت هستم. ولى در کنار تو ، کودکم ، خواهم بود و از تو مراقبت خواهم کرد.»
    • سعى کنید که کودک هرچه زودتر به زندگى همیشگى و روزمر‌ه‌اش برگردد، فعالیت‌ها و برنامه‌هاى همیشگى به کودک کمک می‌کند که زودتر احساس امنیت و آرامش کند.

  4. #304
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض ادراک و خطای ادراک

    ادراک (perception) یعنی تعبیر و تفسیر احساس.
    ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را به راه می‌اندازد. نیاید ادراک را با احساس مخلوط کرد. احساس یعنی ورود اطلاعات حسی به مراکز عصبی. اطلاعات حسی ممکن است مستیما به عضلات و غدد منتقل شود یا به طرف مراکز عالی کورتکس راه پیدا کند و اثر خود را تنها با تغییر دادن فعالیتی که در سطح کورتکس انجام می‌گیرد نشان دهد.

    اگر اطلاع جسمی مستقیما به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد تحت حاکمیت حس خواهد بود و با ادراک رابطه‌ای نخواهد داشت. اما اگر اطلاع حسی به مراکز عالی کرتکس انتقال یابد، ادراک وجود خواهد داشت و رفتار فرد تحت حاکمیت اطلاع حسی و فرایندهای قشر خارجی مخ خواهد بود.

    احساس و ادراک


    بنابراین آنچه را احساس می‌نامیم، عبارت است از فعالیت گیرنده‌های حسی ، همچنین فعالیتی که به دنبال فعالیت گیرنده‌های حسی در مسیرهای آورنده ایجاد می‌شود و تا مناطق حسی مربوط در کورتکس پستانداران یا نقاط مشابه دیگر در حیواناتی که کورتکس ندارد ادامه می یابد. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را راه می‌اندازد. جایی که فرایند میانجی وجود ندارد، جایی که تفکر وجود ندارد، جایی که رفتار به صورت بازتاب انجام می‌گیرد، صحبت از ادراک نخواهد بود. اگر اطلاع حس مستقیما به عضلات یا غدد برود، مثلا نور مردمک را منقبض کند، ترشی بزاق را به ترشح وا دارد اطلاع حسی و پاسخ واسطه وجود داشته باشد.

    یعنی تفکر وارد عمل شود، از ادراک صحبت خواهد شد. به عنوان مثال ، اگر پس از عرق کردن پنجره را باز کنیم یا پس از لرزیدن به دنبال لباس گرم برویم ادراک وجود خواهد داشت. در واقع احساس ، یک فرایند یک مرحله‌ای است. بدین ترتیب که اندام حسی تحریک می‌شود و احساس تولید می‌کند ادراک از توالی رویدادها تشکیل می‌شود. بدین ترتیب که با آغاز احساس اولین واکنش حرکتی را نشان می‌دهیم که به اطلاع حسیب اضافه می‌شود و به دنبال آن احتمالا یک سری واکنش‌های اکتشافی نسبتا سر می‌زند که با تشکیل ادراک پایان می پذیرد.

    ادراک بینایی و ادراک شنوایی


    ادراک بینایی به حرکات پیچیده بینایی ، ادراک لمس به حرکت قسمتی از بدن (دست ، پا ، پوزه . منقار) که وارد عمل می‌شوند، وابسته است. ادراک شنوایی یک صدای بیگانه معمولا مستلزم حرکات سر است (و حرکات گوش‌ها در پستانداران پست) به علاوه ، ادراک شنوایایی اغلب یک رشته محرک را در بر می‌گیرد و این پدیده مخصوصا در ادراک یک نغمه یا یک سخن ، مشخص است. ذایقه یا ادراک چشایی بر حرکت لب‌ها و زبان تکیه می‌کند و بویایی بر تغییرات تنفسی (بالا کشیدن دماغ) به شرط آنکه مواد خیلی آسان تشخیص داده نشوند، استوار است.

    خلاصه این که ادراک سری رویدادها را وارد عمل می‌کند. ادراک ، بر عملکرد فرایندهای میانجی مبتنی است که معمولا یا برخی پاسخ‌های مقدماتی ، مثل حرکات دیدن یا لمس کردن همراه هستند. به نظر می‌رسد که ادراک اشیایی که بطور کامل شناخته شده‌اند، بلافاصله حاصل می‌شود. ادراک یعنی آمادگی برای واکنش نشان دادن ، درست مثل شناخت در واقع شناخت به شرایط بستگی دارد و در برخی مواقع واکنش خوب بر هیچ کاری نکردن استوار است. وقتی افتادن برگ از درخت را می‌بینید، وقتی صدای زنگ خانه یا صدای زنگ تلفن را می‌شنوید، وقتی در داخل کیف دستی خود به دنبال کلید می‌گردید و هم زمان با آن بوی سیگار را احساس می‌کنید.

    اگر به تهیه آلبوم برگ خشک علاقه‌مند نباشید، اگر بدانید که نباید در را باز کنید یا به تلفن جواب دهید. یا میل به کشیدن سیگار نداشته باشید، این ادراک‌ها در شما واکنشی ایجاد نخواهد کرد. اما اینها رویدادهای واقعی است و در هر یک از این موارد ، ادراک می‌تواند شما را برای انجام دادن تعداد زیادی از واکنش‌های ممکن آماده کند. ادراک پاسخ خاصی به دنبال ندارد. بنابراین ، نمی‌توان آن را یک عمل ناقص به حساب آورد. ادراک تا زمانی که دوام دارد شناخت نامیده می‌شود.

    چگونه می‌توان ادراک را از احساس تمیز دارد؟


    اغلب طوری از ادراک صحبت می‌شود که گویی احساس نوع ساده‌ای از ادراک است، یا اینکه ادراک یعنی شکلی از پیام حسی در کورتکس پیدا می‌کند. درست است که احساس را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی نامیدیم، ادراک از آمیزش اصلاح حسی با مکانیزم تفکر بوجود می آید. بنابراین احساس و ادراک از نظر فیزیولوژی دو فرایند متفاوت هستند. با اطلاعات روان‌شناختی نیز می‌توان نشان داد که باید ادراک را رویدادی کاملا متفاوت از احساس در نظر گرفت.

    این است که یک تحرک حسی معین می‌تواند ادراک‌های کاملا متفاوتی تولید کند و تحریک‌های حسی متفاوت می‌تواند به ادراک واحدی منجر شود. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک نشان می‌دهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید می‌کند، اما واقعیت‌ها به طور آشکار ، نشان می‌دهند که همان تحریک الزاما ادراک معین به دنبال نمی‌آورد به عبارت دیگر یک تحریک معین می‌تواند ادراک‌های متفاوت ایجاد کند.

    پدیده خای


    پدیده خای یعنی ادراک حرکت در غیاب واقعی حرکت ، مثل سینما ، تابلوهای روشن مخصوص بعضی فروشگاه‌های کفش ملی و چراغ‌های راهنمایی رانندگی به هنگام چشمک زدن ، موارد دیگری است برای نشان دادن این که یک ادراک واحد می‌تواند از تحریک‌های متفاوت ناشی شود. به عبارت دیگر ادراک حرکت می‌تواند هم از جابجا شدن یک محرک حاصل شود (حرکت واقعی) هم در اگر خاموش و روشن شدن دو نقطه در فاصله زمانی معین (حرکت ظاهری)

    خطای ادراک


    تجربه ثابت کرده ادراک ما کپیه ساده واقعیت نیست. زمانی که به ادراک ما با واقعیت تطبیق نمی‌کند، اصطلاحا می‌گوییم که به خطای ادراک گرفتار شده‌ایم. البته نباید خطای ادراک را با توهم اشتباه گرفت. توهم عبارت است ادراکی که موضوع مشخص ندارد و در اثر اختلات فردی آزمودنی بوجود می‌آید. این اختلالات ممکن است فیزیکی (مثلا مسمومیت) یا روانی (مثلا هذیان مزمن) توهم فقط به افراد بیمار دست می‌دهد. اما خطای ادراک در همه افراد یکسان است و همه مردم آن را تجربه کرده‌اند، حال آن که توهمات یکسان نیستند. یکسان بودن خطاهای ادراکی موجب شده است که ما بتوانیم آنها را بطور تجربی مطالعه کنیم حال آن که مطالعه تجربی توهمات امکان پذیر نشده است.

    انواع مختلف خطاهای ادراکی


    خطای مولر مولر - لایر

    خطای مولر مولر - لایر ، نمونه‌ای از خطاهای ادراکی است. اگر طول دو خط B و A برابر باشد خط A را از هر دو طرف به دو نیم خط همگرا و خط B را از هر دو طرف به دو خط واگرا محدود کنیم، طول آنها متفاوت دیده خواهد شد.

    خطای عمودی


    خطای عمودی نمونه دیگری از خطاهای ادراکی است. منظور از خطای عمودی این است که در یک سطح عمودی خط مایل بلندتر از خط افقی هم طول خود به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر اگر دو خط مساوی یکدیگر را قطع کنند، خط مایل بیشتر از اندازه واقعی خود تخمین زده می‌شود. هر اندازه خط مایل به خط عمود نزدیکتر باشد، به همان اندازه بیشتر از اندازه واقعی خود به نظر خواهد رسید. اگر دو خط یکسان باشد، خطی که دیگری را به دو قسمت تقسیم می‌کند، بزرگتر باشد به همان اندازه خطای ادراک بیشتر خواهد بود.

    خطای بینایی- حرکتی


    خطای بینایی- حرکتی نیز نمونه دیگری از خطاهای ادراکی است. این خطا نیز مثل خطاهای ادراکی دیگر نشان می‌دهد که آنچه را که ادراک می‌کنیم، همیشه با آنچه در مقابل ما قرار دارد، منطبق نیست. به عبارت دیگر ما می‌توانیم واقعیات فیزیکی را غیر از آنچه هست، ادراک کنیم. مثلا هر اندازه یک شی بزرگتر باشد، به همان اندازه انتظار داریم که سنگین‌تر باشد. اگر دو جسم از یک ماده معین ساخته شوند، اما اندازه‌های متفاوت داشته باشند، در اثر تضاد آنچه کوچکتر است سنگین‌تر به نظر می‌رسد. برای اثبات این قضیه می‌توانید دو ظرف ماست که یکی بزرگ و یکی کوچک است تهیه کنید.

    در هر دو ظرف مقدار مساوی مثلا 300 گرم آب بریزید. بعد از یک نفر بخواهید با هر یک از دو دست خود یکی از ظرف‌ها را از دسته بگیرد و همزمان بلند کند. خواهید دید که او ظرف کوچکتر را سنگین‌تر احساس می‌کند. ابتدا ظرف بزرگ در آزمودنی این انتظار را ایجاد می‌کند که سنگین‌تر باشد، اما چون آن دو برابرند، انتظار فرد برآورده نمی‌شود، ظرف کوچکتر به نظرش سنگین‌تر می‌آید. شاید روی همین اصل است گفته‌های بچه‌های خردسال خیلی در نظر ما مهم می‌کند، کوچکترین حرف نشنوی فرزندان ، باعث ناراحتی و عصبانیت والدین می‌شود.

  5. این کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #305
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض تاثیر عوامل درونی بر ادراک

    ادراک (preception) ، یعنی تعبیر و تفسیر احساس. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را به راه می‌اندازد. ادراک از پدیده‌های محیط همیشه عین واقعیت نیست. حال باید دید که چه عواملی ادراک را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

    حساسیت اندام حسی


    بدیهی است که انسانها از نظر بینایی ، چشایی ، بویایی و سایر حواس یکسان نیستند. بنابراین از نظر ادراک نیز یکسان نخواهد بود. برای آنکه ادراک دقیق‌تر باشد، باید اندام حسی سالم باشد. اگر اندام حسی نقص داشته باشد، باید با ابزاری که علم در اختیار می‌گذارد، در رفع آن کوشید. مثلا ، عینک برای اصلاح نقایص بینایی ، سمعک برای سنگینی گوش و...

    محرومیت حسی


    اگر کسی برای مدتی از احساس محروم شود یا میزان تحریک‌های محیط به حداقل برسد، به محرومیت حسی گرفتار خواهد شد. مثلا اگر چشمهای فردی را به مدت نسبتا طولانی بسته نگه دارند یا در جایی زندگی کند که برای مدتی هیچ صدایی نشنود، به محرومیت بینایی یا شنوایی دچار خواهد شد. افرادی که برای مدت مدیدی تنها بر سر می‌برند، قبلا جنگلبانان و در نتیجه میزان تحریک‌های اجتماعی آنها به حداقل می‌رسد ، به اوهام و تخیلات گرفتار می‌شوند و حرکات دیوانگان را بروز می‌دهند.

    یا رانندگانی که در جاده‌های خلوت ، مستقیم و طولانی رانندگی می‌کنند. گزارش می‌دهند که شبها اجسام عجیبی در مقابل اتومبیل یا روی شیشه جلو می‌بینند. افرادی که به حبس مجرد محکوم می‌شوند و مدتی از دیدن و شنیدن محروم می‌مانند، حالتی از خود نشان می‌دهند که حکایت از دگرگونی شخصیت آنها می‌کند. آنچه تحت عنوان شستشوی مغزی نام برده می‌شود، در واقع همان آثار محرومیت حسی است.

    شیوه عمل به این صورت است که فرد را در محیطی ناراحت کننده ، در شرایطی دشوار و به حالت انزوا نگه می‌دارند، بطوری که امکان ارتباط با دیگران را پیدا نمی‌کند. در اثر تنهایی ، محرومیت از تماس‌های اجتماعی ، گرفتار شدن به غصه و هیجان به تدریج عنان اختیار را به دست توهمات و تخیلات می‌دهد. در این حالت است که فرد سخت تلقین پذیر می‌شود و هر چه به او بگویند بی‌چون و چرا می‌پذیرد.

    سایق‌های فیزیولوژیک


    سایق یعنی سوق‌دهنده ، عاملی که فرد را در جهتی سوق می‌دهد. سایق‌های فیزیولوژیک عبارتند از: گرسنگی و تشنگی و جنسی که ادراک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. مثلا فرد گرسنه ، مغازه‌های اغذیه فروشی را زودتر می‌بیند ، آدم تشنه سراب را برکه آب تصور می‌کند، پسر یا دختر مجرد خیلی زود متوجه جنس مخالف می‌شود.

    در آزمایشی که برای نشان دادن اثر سایق‌ها در ادراک انجام گرفته ، اشیاء مختلفی ، از پشت شیشه مات ، یک به یک به گروهی از دانشجویان که مدتهای متفاوت از غذا محروم مانده بودند، نشان داده‌اند. شیشه طوری بود که دانشجویان می‌توانستند طرح‌های مبهم اشیا را ببینند. آزمایش نشان داد که هر چه بر میزان گرسنگی افزوده می‌شد، دانشجویان تمایل بیشتری پیدا می‌کردند که اشکال در هم بر هم را مواد غذایی ببینند.

    توجه یا دقت


    توجه یا دقت یعنی متحدالمرکز کردن توانایی‌ها. وقتی تصمیم می‌گیریم از پدیده‌های مختلف چشم بپوشیم و در میان آنها فقط یکی را در نظر بگیریم، اصطلاحا می‌گوییم که به آن توجه یا دقت می‌کنیم. حال این سوال مطرح می‌شود که کدام عامل یا چه عواملی موجب می‌شوند تا ما از بین محرک‌های مختلف یکی را ، به اختیار یا بدون اختیار ، بر بقیه ترجیح می‌دهیم و دقت خود را روی آن متمرکز می‌کنیم؟

    باید گفت که علت این توجه یا در خود محرک است یا در درون ما وجود دارد. بنابراین ، عامل یا عوامل دقت می‌توانند بیرونی یا درونی باشند. از عوامل بیرونی می‌توان اندازه شدت ، حرکت ، تضاد ، تکرار ، تغییر و استمرار را نام برد. از عوامل درونی می‌توان به نیازهای جسمی آمادگی ذهنی ، آموخته‌های پیشین و رغبت‌ها اشاره کرد.

    تجربه‌های قبلی یادگیری


    در ادراک ، تفکر و اندیشه وجود دارد. به عبارت دیگر ادراک یعنی تعبیر و تفسیر احساس به کمک تجربه‌های قبلی بنابراین ادراک‌های آنها نیز متفاوت خواهد بود. آزمایش‌های زیادی در این زمینه انجام گرفته است. مشهورترین آنها آزمایشی است که وقتی در آن فرد به تصویر دو پهلوی زن جوان و پیری نگاه می‌کنند تقریبا 65 درصد آنها زن جوان و جذاب و 35 درصد دیگر زن پیر را می‌بینند. حال به گروهی از آزمودنی‌ها ، ابتدا عکس زن جوان را نشان می‌دهند بعد تصویر دو پهلو را ارائه می‌کنند. تقریبا همه آنها عکس زن جوان را می‌بینند. به گروه دیگر ابتدا عکس زن پیر را نشان می‌دهند، بعد تصویر دو پهلو را تقریبا همه آنها عکس پیر زن را می‌بینند.

    حالات هیجانی


    معلوم است که بزهکاران و خیانتکاران ، در اثر هیجان و ترس ، در شناخت نمود دچار اشتباه می‌شوند. بدین ترتیب که در قیافه افراد بی‌گناه آثار سوءظن می‌خوانند و از ترس بر ملاشدن خیانت خود به آنها حمله می‌کنند. این توهم ممکن است در کسانی هم که به محیط تازه‌ای قدم گذاشته‌اند و احساس ناامنی می‌کنند بوجود آید. در موارد دیگر نیز ، اگر هیجان وارد عمل شود، ادراک تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

    مثلا روان درمانگران ، معمولا افراد خانواده خود را نمی‌توانند معالجه کنند، یا کسانی که آزمون‌های روانی اجرا می‌کنند و با آنها هوش و توانایی‌های ذهنی دیگران را اندازه می‌گیرند، نمی‌توانند به روال عادی توانایی‌های ذهنی فرزندان و اطرافیان خود را نیز اندازه بگیرند. در آزمایش ، مطالبی به شرکت‌کنندگان عرضه کردند که به امور جنسی ارتباط داشت. نتیجه این شد که بعضی از آزمودنی‌ها ، برای درک مطالب به زمان کمتر و بعضی دیگر به زمان بیشتر نیاز پیدا کردند.

    علت عدم وجود علاقه به درک واژه‌های مربوط به امور جنسی در گروه دوم این بود که آنها ، قبل از ادراک کلمات مذکور در مورد ممنوع بودن آنها نزد خود حدس می‌زدند و در نتیجه از درک کردن آن امتناع می‌ورزیدند. به عبارت دیگر و به قول روان‌شناسان در آنها پیش از آنکه بدانند در خاکروبه واقعا چیزی وجود دارد، انتظار داشتند که چیز کثیفی وجود داشته باشد.

    تربیت


    اگر به کودک یاد بدهند بطور دقیق و درست درک کند، او این رفتار را اغلب در طول عمر خود حفظ خواهد کرد. بطور مثال ، عملا باید تشخیص دقیق رنگ‌ها مزه‌ها ، بوها ، صداها را به کودک یاد داد. کودک باید بطور ملموس به تخمین وزن ، اندازه گیری طول ، سطح و حجم دست بزند. لازم است درست حرف زدن ، درست نوشتن و درست تلفظ کردن را به او یاد داد خلاصه او را دقیق بار آورد. کودکان را باید طوری تربیت کرد که درست نگاه کنند، درست بشنوند، درست احساس و ادراک کنند.

    نگرش‌ها ، علایق ، تمایلات و آروزها


    تجربه نشان می‌دهد که در محیط‌های شلوغ و پر از اشیای گوناگون ‌، آن دسته از اشیا درک می‌شوند که شخص به آنها علاقمند است. هر اندازه علاقه شخص به چیز خاصی زیادتر باشد آن را با دقت و روشنی بیشتری درک خواهد کرد. نگرش‌ها ، علایق ، تمایلات و آرزوها موجب می‌شوند تا فرد به دنبال چیزی بگردد که آرزوی دیدن آن را دارد.

    اگر نظر معلم درباره یک شاگرد مثبت باشد، در ورقه او به دنبال شاخص‌هایی خواهد بود که بر اساس آنها می‌تواند نمره خوبی به او بدهد، اما اگر نظر اونسبت به شاگرد منفی باشد، بدین معنا که او را تنبل بشناسد، شاخص‌هایی در ورقه او جستجو خواهد کرد که حکایت از ضعف شاگرد می‌کنند. اگر شما با این نیت از خانه بیرون بیایید که کفش بخرید، مغازه بزازی را نخواهد دید و برعکس.

    شخصیت


    شخصیت عامل دیگری است که ادراک را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آزمایش‌ها نشان می‌دهد که ادراک افراد درونگرا با ادراک افراد برونگرا ، ادراک افراد نابهنجار با ادراک افراد بهنجار متفاوت است. مثلا افراد مبتلا به هیستری و اضطراب ، در یادآوری کلمات و حروف ، بی‌دقت و بی‌ثبات هستند. آنها گاهی وقت‌ها کلمات و حروف دیگری به جای کلمات و حروفی که به آنها نشان داده‌اند به خاطر می‌آورند. از نظر دقت و به خاطر آوردن کلمات ، افراد طبیعی در حد وسط افراد وسواسی و هیستریک قرار می‌گیرند.

    آمادگی ذهنی


    آمادگی ذهنی علاوه بر این که یکی از عوامل درونی دقت است، از عوامل مهم ادراک نیز به حساب می‌آید. وقتی برای خریدن کالای خاصی وارد فروشگاه می‌شویم، آن را زودتر از هر چیز دیگری می‌بینیم. مادری که نزد بچه خود خوابیده با کوچکترین صدای بچه از خواب بیدار می شود. همین مادر ممکن است به صدای رعد و برق یا صدای بوق اتومبیل که از کنار خانه او می‌گذرد بیدار نشود.

    تلقین


    ممکن است خود شما بارها این مساله را تجربه کرده باشید که وقتی به بیماری می‌گویید خوب شده‌اید ، رنگ رخسارتان درست مثل اول شده و..." می‌بینید که بسیار خوشحال می‌شود و به احتمال زیاد رو به بهبود می‌گذارد. این پدیده را اصلاحا تلقین می‌نامند. در یک آزمایش به دانشجویان گفته شد که درها و پنجره‌های کلاس را ببندند. بعد به آنها گفته شد که آنها باید دقت کنند و بعد از باز کردن در شیشه‌ای که داخل عطر است بگویند بعد از چند دقیقه بوی آن را حس کردند. این آزمایش چند بار تکرار شد و 66% دانشجویان بوی عطر استشمام کردند غافل از اینکه در داخل شیشه چیزی جز چای کمرنگ ریخته نشده بود.

    تنبیه و پاداش


    آزمایش‌های مختلف نشان می‌دهد که افراد تمایل دارند چیزهایی درک کنند که قبلا به خاطر درک آنها پاداش دریافت کرده‌اند. همچنین تجربه نشان داده ‌است که اشخاص اشیایی را که به خاطر آن تنبیه شده‌اند به خوبی اشیایی که به خاطر درک آنها پاداش دریافت کرده‌اند، درک نمی‌کنند.

    موفقیت و شکست


    احساس موفقیت ادراک را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به سخن دیگر اگر آزمایش شونده‌ای حین انجام دادن آزمایش یا پس از اتمام آن احساس موفقیت کند، مسائل بعدی را بهتر و راحت‌تر درک خواهد کرد. برعکس ، عدم احساس موفقیت ، ادراک‌های بعدی را مختل می‌سازد. مسلما عوامل دیگری نیز وجود دارد که ادراک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. مثلا در ناراحتی از آن جمله‌اند. افزایش تعداد این عوامل احتمالا یادگیری آنها را با دشواری روبرو خواهد کرد.
    نکته مهم این است که ادراک همیشه عین واقعیت نیست، بنابراین باید در قضاوت‌ها و اظهار نظرهای خود جانب احتیاط را در نظر بگیرد و به بررسی مجدد آنها بپردازد. معلمی که دانش آموزی را تنبل یا ساعی تصور می‌کند، ممکن است به خطای ادراک گرفتار شود و به ناحق نمره کمتر یا بیشتری به او بدهد. در این گونه موارد برای اطمینان از گرفتار شدن به پیش‌داوری‌ها و خطاهای ادراکی ، بهتر است از ابزارهای عینی کمک بگیرد. مثلا بهتر است گاهی با سوالات عینی به ارزشیابی پیشرفت دانش آموزان بپردازد تا هم از دخالت نظر شخصی خود جلوگیری کند و هم نظر قبلی خود را محک بزند.

  7. این کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #306
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    هفت گام سریع برای تقویت عزت نفس



    به اولین باری که کاری انجام داده اید، فکر کنید.
    یادگیری موارد جدید با ترس و اضطراب همراه است. به طور حتم همه این موارد همیشه در روند یادگیری وجود دارند. هر زمان که در حال یادگیری هستید و اعتماد به نفس ندارید باید به یاد آورید که این دلهره و نگرانی طبیعی است.

    کارهایی را انجام دهید که به تعویق انداخته اید.
    مثلا تلفن کردن به دوستان، مرتب کردن خانه، تعمیر ماشین، رسیدگی به باغچه و..................

    به کارهایی بپردازید که در آن مهارت دارید وآن ها را خوب انجام می دهید.
    به طور مثال، شنا، دویدن، آشپزی، باغبانی، کوهنوردی، نقاشی، نوشتن و هرکاری که می دانید در آن خوب هستید را انجام دهید فکر شما متمرکز انجام آن کار می شود و بدین ترتیب اطراف خود را فراموش کرده احساس شایسته بودن می کنید. این احساس با ارزش بودن عزت نفس شما را تقویت می کند.

    به خودتان فکر نکنید.
    شاید به نظر شما این جمله عجیب باشد. اما باور کنید افرادی که عزت نفس ندارند به خودشان زیاد فکر می کنند.

    آرام باشید.
    اگر شما نگران هستید و اعتماد به نفس کافی ندارید اولین چیزی که باید انجام دهید این است که فکر نکنید و آرام باشید. بعضی افراد این آرامش را با ورزش کردن به دست می آورند، افراد دیگر با انجام دادن کاری خود را مشغول می کنند و آرام می شوند. به هر حال دانستن این که چگونه خود را آرام کنید مهارت خوب و جالبی در زندگی است. زمانی که آرام هستید ذهن تان هیجان کمتری دارد و حافظه شما بهتر کار می کند.

    به چیزهایی که به دست آورده اید، فکر کنید.
    به طور حتم برای شروع، کار سختی است اما بعد از مدتی آسان می شود به خود نگویید که تا کنون موفقیتی کسب نکرده ام، منظور ما فتح قله اورست نیست!

    کارهایی مانند: قبولی در امتحان رانندگی، امتحان مدرسه یا دانشگاه، بازی در یک تیم ورزشی، پس انداز پول، کمک به دیگران و.............

    به خاطر داشته باشید که می توانید اشتباه کنید.
    اگر تصور بدی از خودتان داشته باشید، افکارتان منفی می شوند و تاثیر بدی بر احساس و رفتارتان می گذارند.

    زمانی که احساس بدی دارید فقط چیزهای ناخوشایند را به خاطر می آورید و بدبین می شوید. اینجاست که این جمله را باید به طور عملی به کار برد: " آرام باشید " این موارد را در زندگی خود انجام دهید و آن ها را همیشگی سازید برای بیشتر افراد عزت نفس تصادفی به وجود نمی آید بلکه نتیجه افکار و رفتار هر روز آن هاست.

    مترجم : آیلای خرمی نژاد

  9. 2 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #307
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض ۱۰ راهکار برای اینکه مالک ذهن خود باشید

    ● تفکر مثبت کلیدی برای موفقیت
    تفکر مثبت، موجب آرامش درونی، مفوقیت، روابط بهتر و سلامتی بیشتر می‌شود. امور روزمره زندگی، با تفکر مثبت به آسانی سپری می‌شوند. زندگی، امیدوارانه‌تر و مسرت‌بخش‌تر می‌شود و خوشبختی و رضایت‌خاطر بیشتری بر زندگی حاکم خواهد شد.


    تفکر مثبت مسری است. افراد پیرامون شما افکار شما را می‌گیرند و به همان ترتیب تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند. به‌عبارتی احساسات شما به دیگران سرایت می‌کند به خوشبختی، سلامتی و موفقیت بیندیشید. در آن صورت مردم هم شما را دوست خواهند داشت و به شما کمک می‌کنند، چرا که از نوسانات و احساساتی که از ذهن و فکر مثبت ساطع می‌شود، لذت می‌برند. برای اینکه تفکر مثبت نتایج خوبی را به بار آورد، یک سری کارهای درونی لازم است باید ابتدا دیدگاه مثبتی به زندگی داشته باشید و در هر کاری، منتظر نتایج موفقیت‌آمیز باشید. در این راستا هر نوع عملکرد ضروری را برای اطمینان بخشیدن به موفقیت خود اتخاذ کنید.
    تفکر مثبت تأثیرگذار، فقط تکرار واژه‌های مثبت و یا اینکه مرتب به خودتان بگوئید که همه چیز درست می‌شود، نیست. کافی است برای چند لحظه مثبت بیندیشید و بعد بگذارید ترس و بی‌اعتمادی به ذهنتان خطور کند. اگر می‌خواهید یک تحول درونی واقعی در خود ایجاد کنید، اگر می‌خواهید طرز فکر خود را تغییر دهید، اگر می‌خواهید مالک نیروئی ذهنی شوید که می‌تواند به‌طور سازنده و مثبت بر شما، محیط و افراد پیرامونتان تأثیر بگذارد، به دستورالعمل‌های زیر توجه کنید تا قدرت تفکر مثبت خود را بهبود بخشید:

    ۱) همواره از واژه‌های مثبت در گفت‌وگوهای درونی‌تان استفاده کنید. استفاده از واژه‌هائی مثل ”من می‌توانم، من قادرم، این‌کار ممکن است، این‌کار می‌تواند صورت گیرد“.
    ۲) گفت‌وگوهای درونی‌تان را با احساسات خوشبختی، قدرت و موفقیت همراه سازید.
    ۳) به افکار منفی اعتنا نکنید. به آرامی از کار کردن به این نوع افکار اجتناب ورزید و آنها را با افکار شادی‌بخش و سازنده جایگزین سازید.
    ۴) در مکالمه‌های خود با افراد دیگر، از واژه‌هائی که حس توانائی، قدرت خوشحالی و موفقیت را در ذهن آنان برمی‌انگیزاند، استفاده کنید.
    ۵) قبل از شروع هر کاری، به‌طور مشخصی در ذهنتان نتایج موفقیت‌آمیز آن را تجسم کنید. اگر با ایمان تمرکز کنید، مسلماً با نتایج شگرفی روبه‌رو می‌شوید.
    ۶) هر روز حداقل یک صفحه نوشته روحیه‌بخش بخوانید.
    ۷) فیلم‌هائی تماشا کنید که شما را خوشحال می‌کنند. به اخبار گوش دهید و روزنامه بخوانید، اما به میزان کم و بدون اینکه بگذارید بر احساساتتان تأثیر بگذارد.
    ۸) با افرادی معاشرت کنید که مثبت می‌اندیشند.
    ۹) همواره پشت خود را هنگام نشستن و راه رفتن صاف نگه دارید، این‌کار اعتمادبه‌نفس و نیروی درونی شما را تقویت می‌کند.
    ۱۰) قدم بزنید، شنا کنید و در فعالیت‌های گوناگون شرکت کنید. این‌کار به توسعه و بهبود نگرش مثبت‌تر کمک می‌کند.

    مثبت بیندیشید و انتظار داشته باشید که به نتایج و موقعیت‌های مطلوب دست یابید. حتی اگر اکنون زندگی شما آن طور که می‌خواهید نباشد، بعد از گذشت مدتی مشخص، دیدگاه ذهنی و شرایط زندگی‌تان تغییر خواهد کرد. وقتی می‌گوئید: ”می‌توانم و انتظار موفقیت را داشته باشید، خود را با اعتمادبه‌نفس‌تر و مسرورتر می‌سازید. ذهن خود را با روشنائی، خوشبختی، امید، احساس امنیت و قدرت پر کنید، تا خیلی زود زندگی‌تان این مشخصات را منعکس سازد.

    منبع: hamparvaz.com

  11. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #308
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض تقویت عزت نفس در کودکان

    همه کودکان بویژه کودکانی که پا به مرحله رشد می‌گذارند باید از آزادی و استقلال نسبی برخوردار باشند. ولی آنچه که آنان باید بدانند این است که در این جهان افرادی زندگی می‌کنند که ممکن است به آنان صدمه بزنند و آنچه که والدین انجام می‌دهند به منظور حفظ آنان از دست این افراد است. فراموش نکنید که التیام احساسات سرکوب شده دوران کودکی بویژه کودک بزهکار مشکل و سخت است.

    حکمفرما کردن انضباط در خانواده کاری بس مشکل است. تنظیم قوانین منصفانه و بکار بستن آنها بطور منطقی می‌تواند مهارتهای هر پدر و مادری را آزمایش کند. مهم نیست که شما چه حد و حدودی را در مورد کودکانتان بکار می‌برید، زیرا آنان همواره در جستجوی راههایی برای شکستن این حد و حدود هستند. این امر طبیعی است، ولی کودکانی که از قوانین و حد و حدود آن تبعیت می‌کنند، احساس مهم بودن می‌کنند. مهم نیست که تا چه اندازه آنان ممکن است از خود مقاومت نشان دهند.

    تقویت عزت نفس کودکان


    می‌گویند کودکان بزهکار به توجه ، محبت و پذیرش بیشتری نیاز دارند. اغلب آنان احساس انزوا و جدایی می‌کنند که این امر آسیب پذیری آنان را نیز افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر کودکانی که دارای حس خود ارزشی هستند کمتر دچار بزهکاری می‌شوند. بنابراین برای تقویت عزت نفس در کودکان چه باید کرد؟ برای انجام این مهم چهار رکن وجود دارد: محبت ، زمان ، انضباط ، پذیرش.


    • بیشتر اوقات دوست داشتن کودکان خیلی ساده و آسان است و در برخی مواقع مشکل.
    • ابراز محبت به کودکی که پیوسته بی تربیت ، ناسازگار و بدخلق است، همچون بیشتر کودکانی که دوران بلوغ را سپری می‌کنند، سخت است.
    • جالب است بدانیم در این زمان او به محبت بیشتری نیاز دارد. والدینی که هم در دوران سرکشی و ستیز کودکان و هم در دورانی که کودکان نوپا می‌باشند و از شیرینی خاصی برخوردارند به آنان توجه می‌کنند در واقع پایه عزت نفس کودکانشان را می‌سازند.



    • وقتی را که با کودکتان می‌گذرانید یکی دیگر از مواردی است که برای تقویت عزت نفس او مهم است. کودکان به زمان با کیفیت نیاز دارند. آنان به شما نیاز دارند تا در حیاط مدرسه و بازی و حتی در برخی زمانهای معمولی در کنارشان باشید. این بدین معنا نیست که شما باید کاملاً در همه احوال مراقب کودکانتان باشید. اغلب برای بیشتر کودکان فقط حضور والدین در خانواده کافی است.
    • گاهی اوقات مشغله کاری در بیرون از خانه به قدری زیاد است که مجبوریم زمان خیلی کمی را با کودکانمان بگذرانیم هیچ چیز مشکلتر از این نیست که برای بودن با کودک زمان کافی پیدا کنیم، ولی باید بدانیم که این زمان برای رشد کودک اهمیت دارد.

    تقویت عزت نفس با پذیرش


    • یکی دیگر از ارکان عزت نفس در کودکان «پذیرش» است که انجام آن دشوار است. برای والدین طبیعی است که نسبت به کودکانشان امیدواری زیادی داشته باشند. همه ما دوست داریم که کودکانمان دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و یا بهترین شاگرد در کلاس درس باشند.
    • ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمی‌کنند. یکی از روشهای مهم تقویت عزت نفس، پذیرش کودکان در همه شرایط است.



    • هر کودکی دارای مشخصه منحصر به فرد خویش است و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. بطور یقین ما باید انتظار داشته باشیم که کودکانمان تا آنجا که می‌توانند تلاش کنند. در هر صورت چه آنان در کاری به راحتی موفق شوند یا به سختی در انجام آن موفق شوند، تشویق کارهایشان و تصدیق قوه خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است.



    • تا آنجایی که می‌توانید وقت زیادی را با کودکتان بگذرانید. اگر شما بیش از یک فرزند دارید سعی کنید طوری وقت خود را تقسیم کنید که به هر یک از فرزندانتان زمان کافی اختصاص یابد. گرچه تنظیم زمان بندی بدین شکل مشکل است، ولی این مسئله برای رشد کودک ضروری است حتی اگر لازم باشد از فعالیتهای دیگر زندگی خود صرف نظر کنید.



    • همیشه سعی کنید در لحظه‌های مهم زندگی فرزندانتان حاضر باشید. حضور در بازیهای مدرسه‌ای ، مراسم اعطای جوایز و … لحظات مهمی هستند که طبیعتاً کودکان دوست دارند با شما سهیم شوند.

    آموزه‌های روان شناختی تقویت عزت نفس


    • به کودکان خود امیدوار باشید.
    • به جای نصیحت کردن آنان برای انتخابهای بد ، انتخاب خود آنان را مورد تمجید قرار دهید.
    • همه کودکان دچار اشتباه می‌شوند. به کودکان کمک کنید که از اشتباهات خود پلی برای موفقیت بسازند.



    • به احساسات کودکانتان احترام بگذارید. هرگز نسبت به تردیدها ، ترس‌ها ، عقاید و افکار آنان بی اهمیت نباشید.
    • قوانین روشنی را تنظیم کنید و آنان را اجرا کنید. سعی نکنید در اجرای آن از تنبیه‌های مختلف استفاده کنید.
    • کودکان اشتباه خواهند کرد و هیچکس همیشه از تمام قوانین پیروی نخواهد کرد. محدودیتها را استوار ولی دوستانه اجرا کنید.



    • پیشرفت کودکانتان را ارج نهید. کودکانتان باید بدانند که شما از آنان انتظار تلاش فراوان دارید ولی ظرفیت‌های آنان را نیز می‌شناسید. پیشرفتهای آنان را تمجید کنید و هرگز آنها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نکنید.
    • عقاید و ارزشهای خود را با کودکانتان در میان بگذارید. با آنان صحبت کنید و به صحبتهایشان گوش فرا دهید تا بدین وسیله به آنها اعتماد به نفس بدهید.

  13. #309
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض کودک درون چیست؟

    نظریه تحلیل رفتار متقابل اولین با ر توسط اریک برن ارائه گردید که در آن ساختار شخصیت هر فرد به ۳ بخش کودک -والد -بالغ تقسیم می شود که شامل نوعی نظام به هم پیوسته فکر کردن -احساس کردن و رفتار کردن است.
    در این بخش به حالت خود کودک اشاره می شود.
    حالت خود کودک :آن بخش از ساختار شخصیت است که از بدو تولد در نهاد ما شکل می گیرد و شامل حالاتی مثل ترس -غم -لذت -مهربانی و...است بر این اساس وقتی کودک درون کسی فعال نیست به او احساس دلمردگی و افسردگی شدید دست می دهد.
    کلید درک کودک درون هر فرد کلید درک خوشبختی اوست که به تعبیر فروید "جائی که روان آدمی باشد خود وجودی اش هم باید باشد."
    حالت خود کودک شامل دو بخش است .
    الف . کودک طبیعی ب. کودک سازگار شده
    وقتی ما با احساسات اولیه امان رفتار می کنیم در حالت کودک طبیعی مان قرار داریم و وقتیکه یاد می گیریم رفتارها و احساسات اولیه امان را با اوضاع و احوال خویش وفق دهیم در حالت کودک سازگار شده خویش قرار داریم و این حالت باعث استحکام و بقای شخصیت فرد می شود.
    در نهایت در مورد کودک درون ذکر این نکته حائز اهمیت است که حالت کودک طبیعی پس از تعدیل احساسات و تبدیل شدن به حالت کودک سازگار شده به سمت الگوهای پیچیده و ظریفی از رفتارها گسترش پیدا می کند و تبدیل به مرکزی برای شکل گرفتن خود واقعی (خود بالغ) می شود که هدایت کننده ی رفتارها ی فرد در ادامه مسیر زندگی خواهد بود .

  14. #310
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض چقدر در کنار فرزندتان هستید؟

    نخستین دنیایی که کودکان ما با آن آشنا می‌شوند، محیط خانواده است. آنها از ما و از خلال هزاران لحظه ظاهرا کوچک و کم‌اهمیت زندگی خانوادگی می‌آموزند که چگونه رفتار کنند، برای چه چیزی ارزش قائل شوند و از زندگی چه انتظاراتی داشته باشند. کودکان ما اغلب بعضی از مهمترین پیام‌ها را درباره ارزش‌ها و اعتقادات ما زمانی برداشت می‌کنند که ما به هیچوجه متوجه آنها نیستیم.

    این دنیای اولیه فرزندان ما تا چه حد دوستانه است؟ آیا میان ما احترام متقابل وجود دارد؟ آیا آنها را همانطور که هستند قبول داریم یا می‌خواهیم از آنها چیزی بسازیم که خود دوست داریم؟ آیا حرف و عمل آنها را تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده می‌پذیریم؟ آیا به قصد و نیت آنها اعتماد می‌کنیم؟ آیا برای همراهی آنها در علائق جدیدشان مشتاق و کنجکاو هستیم؟

    اقتدار یا صمیمیت؟؟


    یک محیط خانوادگی دوستانه جائی است که تلاش‌های کودک شناخته می‌شود و مورد توجه و تشویق قرار می‌گیرد. جایی که اشتباهات ، کوتاهی‌ها و تفاوت‌های فردی تحمل می‌گردد. محیطی که با کودک منصفانه و صبورانه رفتار می‌شود و وی می‌تواند با تفاهم و صمیمیت در آن زندگی کند و مورد توجه قرار گیرد.

    مطمئنا مواقعی پیش می‌آید که لازم است ما اقتدار پدرانه یا مادرانه خود را در برابر کودکان خود بکار گیریم، ولی می‌توانیم به گونه‌ای عمل کنیم که این اقتدار به جای سرد و تحکم آمیز بودن، گرم و صمیمانه باشد. ما می توانیم محیط خانوادگی گرمی ایجاد کنیم که افراد آن یار و غمخوار یکدیگر بوده و در عین حال همه بدانند که برای اعمال و رفتارشان حدود معینی وجود دارد. زندگی خانوادگی امروز ما ، الگوهای کودکان ما را برای زندگی آنها در بزرگسالی می‌سازد.

    ما می‌خواهیم روابط سالمی را با فرزندانمان بوجود آوریم که برای تحمل لحظات اجتناب ناپذیر برخوردهای خانوادگی ، به اندازه کافی انعطاف‌پذیر و برای دوام‌آوردن تا هنگام بزرگسالی آنها به اندازه کافی محکم و قوی باشد. ما می‌خواهیم آنها از دور هم جمع شدن‌های خانوادگی در تعطیلات حتی پس از آنکه خود تشکیل خانواده دادند، لذت ببرند. ما می‌خواهیم آنها را با دید مثبتی پرورش دهیم که به آنها کمک کند جایگاهشان را در جهان پیدا کنند و از آنچه زندگی به آنها عرضه می‌کند، لذت ببرند.

    ارتباط متقابل


    ما معمولا روابط متقابل غیرقابل شمارش خود را در زندگی خانوادگی بسیار عادی و بی‌اهمیت تلقی می‌کنیم. در حالی که این روابط می‌تواند برای توانایی درست کنار آمدن با دیگران از اهمیت فراوانی برخوردار باشند. همانطور که ما الگوی رفتار فرزندانمان هستیم، خانواده نیز نمونه یک واحد اجتماعی است. در بسیاری موارد موقعیت‌هایی که کودکان ما در اجتماع با آن روبه رو می‌شوند، شبیه به روابطی است که درخانواده آنها وجود دارد.

    در بحث‌ها و صحبت‌ها و آموزش برای شریک شدن در وسایل و امکانات خانه ، فرزندان ما معنی مسئولیت و چگونگی اعتماد و اتکای به دیگران را می‌آموزند. از طریق جریان‌های عادی زندگی بطور مثال مهمانی‌های کوچک خانوادگی و همیاری کودکان ، آنها به راحتی می‌توانند به تاثیر رفتارشان بر سایر افراد پی ببرند و درک کنند که همبستگی افراد خانواده به یکدیگر عامل مهمی در زندگی آنها محسوب می‌شود. در واقع آموزش همیاری و همکاری با اعضای خانواده در حالتی دوستانه ، درس‌های گرانبهایی به کودکان ما خواهد داد. درباره اینکه در دنیای بزرگتر چگونه با دیگران کنار بیایند.

    کودکان هر چه بیشتر و بهتر در کارهای مشترک خانوادگی به کمک و یاری عادت کنند، از طرف دوستان ، همسایه‌ها و همکارانشان در بزرگسالی بهتر و بیشتر پذیرفته و دوست داشته می‌شوند و دنیا در نظر آنها خوشایندتر خواهد بود و چنانچه در زندگی بخشش و سخاوت یاد بگیرند، خود وسیله‌ای خواهند بود تا دنیا را جای زیبایی برای زندگی بسازند.

    شبکه عاطفی گسترده


    ترکیب خانواده در حال تغییر است. خانواده‌های بزرگ گذشته کوچکتر شده‌اند. خانواده‌های کمتری با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می‌کنند. با ازدیاد طلاق در زندگی مدرن ، برخی خانواده‌ها حتی از وجود یکی از افراد اصلی خانواده یعنی پدر یا مادر محرومند. صرفنظر از ترکیب خانواده ، مهمترین مساله برای کودکان این است که مورد پذیرش و محبت واقع شوند. وجود افراد بزرگسال و مهربان در زندگی فرزندان ما از اهمیت بسیای برخوردار است. کودکان ما از ارتباط دائمی با افراد فامیل یا دوستان خانوادگی بسیار سود خواهند برد.

    از آنجا که ما نمی‌توانیم در همه لحظه‌ها برای فرزندانمان ، همه چیز باشیم، در بسیاری موارد وجود دوستان و اقوام با نقطه نظرهای جدید و کمی وقت بیشتر با هوشیاری‌ها و دانائی‌های خاص آنها می‌تواند بسیار مفید واقع شود. در اینجاست که به اهمیت وجود پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها پی می‌بریم. وجود این افراد اجازه می‌دهد بچه‌ها خود را تحت حمایت یک نسل عاقل‌تر و بامحبت احساس کنند. بیشتر اوقات پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند برای نوه‌هایشان وقت بیشتری نسبت به وقتی که برای فرزندان خود صرف می‌کردند داشته باشند.

    وقتی پای صحبت مادربزرگ‌ها می‌نشینیم، بسیاری از آنها از اشتباهات گذشته‌شان در بزرگ‌ کردن بچه‌ها صحبت می‌کنند. یکی از بزرگترین تاسف‌های آنان این است که چرا هنگام کودکی فرزندشان وقت بیشتری را با آنها نگذرانده‌اند. آنها می‌دانند که بازی کردن با بچه‌ها و اختصاص قسمت زیادی از وقت‌شان برای نزدیک شدن به آنها کار با ارزشی است که می‌تواند به نفع همه خانواده باشد.

    خانواده بزرگ


    یک خانواده بزرگ همچنین می‌تواند محافظ امنی برای بچه‌های ما به حساب بیاید. هرچه درگیری‌های اجتماعی بیشتر باشد، پیوستگی و نزدیکی اقوام نزدیک در زندگی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. وجود اقوام نزدیک در زندگی کودکان نعمتی است برای همه افراد خانواده. کودکان گاهی مایل نیستند در مواقعی که به کمک نیاز دارند مشکلات خود را با پدر و مادر خود در میان بگذارند.

    گاهی نیز به دلیل گرفتاری والدین ، دسترسی فوری و آسان به آنها برای هم‌صحبتی مشکل می‌گردد، در این گونه موارد ، وجود اقوام نزدیک که با علاقه و احساس مسئولیت می‌توانند به فرزندان ما کمک کنند، بسیار حیاتی است. آن عده از ما که به دلایلی اقوام نزدیک خود را در کنارمان نداریم، می‌توانیم این شبکه را با دوستان خانوادگی خود تشکیل دهیم.
    ارتباط نزدیک با اقوام و دوستان ، دنیای فرزندان ما را وسعت می‌بخشد. شبکه گسترده‌ای از افراد بزرگسال که ارتباط عاطفی خوبی با ما داشته باشند، می‌تواند دنیای غنی‌تری در برابر فرندان ما قرار دهد. این افراد با جواب دادن به کنجکاوی‌های فرزندان ما ، با پیشنهادات سازنده و جذاب خود این احساس را به آنها می‌دهند که افراد دیگری غیر از پدر و مادرشان نیز به آنها اهمیت می‌دهند. از آنجا که هر فردی نقطه نظرها و قریحه خاص خود را دارد، وجود تعداد بیشتر افراد بزرگسال در زندگی کودکان ما می‌تواند کمک بزرگی برای موفقیت آنها در زندگی محسوب شود.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •