تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 39 از 129 اولاول ... 293536373839404142434989 ... آخرآخر
نمايش نتايج 381 به 390 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #381
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض کمرویی و استرس اجتماعی

    بسیاری از متخصصان و محققان ریشه‌ی اصلی کمرویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی می‌دانند.
    اضطراب از نظر روانشناسی و روانپزشکی یعنی " ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند و فراگیر با احساس خطر قریب‌الوقوع که منبع آن قابل شناخت نیست." به سخن دیگر اضطراب یک پاسخ طبیعی در مقابل هر نوع تهدید یا فرآیندی آگاه کننده و اخطاری به فرد درباره‌ی یک خطر یا موقعیت ضربه‌آمیز است. الگوی پدیدآیی اضطراب در موجود زنده امری است کاملاً فطری و ضرورتی برای بقای حیات و صیانت نفس، تلاش و حرکت و آمادگی برای مقابله با تهدیدها و خطرهای طبیعی و اجتماعی به شمار می‌رود. اما زمانی که نگرانی‌های فرد نسبت به مسائل مختلف به طور فراگیر فزونی یابد به‌تدریج شاهد بروز اضطراب مرضی خواهیم بود. ریشه‌ی اضطراب درونی و روانی است و در مراحل رشد شخصیت پدیدار می‌شود و همان‌گونه که ذکر شد پاسخی برای تهدیدی ناشناخته و نامشخص و دارای جنبه‌ی تعارضی و غالباً مزمن است. اضطراب اجتماعی نتیجه‌ای است از احتمال یا وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیتهای مختلف اجتماعی. به دیگر سخن فردی که دچار اضطراب اجتماعی است هیچ گونه تمایل به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیر معقول، از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد اجتناب می‌ورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیتهای اجتماعی که احتمال دارد شخصیت او مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد، می‌تواند واقعی یا خیالی باشد، در واقع شخصی که به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصور می‌کند در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی فرد یا افرادی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزیابی قرار خواهند داد. و یا ممکن است طوری رفتار کند که مورد تحقیر دیگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گیرد، هنگامی که چنین اضطرابی بروجود فرد مستولی شود اعتماد به نفس کاهش می‌یابد، قدرت نگرش واقع بینانه و برقراری ارتباط متقابل با دیگران به حداقل می‌رسد و احساس تنش یا ناتوانی در تنش زدایی، افسردگی، ناآرامی و بیقراری، گریز از ارتباطات معمول اجتماعی و دل‌مشغولی‌های مفرط، شخصیت فرد را فرا می‌گیرد. در تعدیل اضطراب، عوامل بسیاری از جمله نحوه نگرش یا بازخورد فرد، باورهای قلبی، ارزشها و اعتقادات دینی و تربیت خانوادگی و اجتماعی تأثیر دارد. با اذغان به این که همه انسانها از کوچک تا بزرگ اساساً تشویق پذیر و تنبیه گریز هستند و دوست ندارند که بخشی از رفتار یا جنبه‌های مختلف شخصیتشان توسط دیگران مورد ارزیابی و نقادی قرار گیرد و چنین شرایط ی اصحنه‌های امتحانی برایشان خوشایند نیست،اما آن دسته از کودکان، نوجونان و بزرگسالانی که به طور غیر عادی دچار ترس یا اضطراب اجتماعی هستند، کمترین تمایلی برای حضور در موقعیتهای اجتماعی و ارتباط با دیگران ندارند، چرا که همه موقعیتهای اجتماعی و تعادل بین فردی را صحنه‌های ارزیابی و انتقاد تلقی می‌کنند. فی‌المثل حضور درجلسات مصاحبه و گزینش تحصیلی و شغلی، دیدار با فردی مسئول یا مقتدر برای اولین بار، صحبت، سخنرانی و ارائه گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه‌های پخش مستقیم تلویزیون یا رادیو، ورود به اطاقی مملو از آدم های غریبه و موقعیتهای از این قبیل تقریباً همه افراد را تا حدودی مضطرب می‌کند، لکن بعضی از کودکان، جوانان و بزرگسالان غالباً در هر موقعیت اجتماعی که ممکن است رفتار ایشان مورد ارزیابی قرار گیرد، دچار اضطراب شدید می‌شوند برای این قبیل افراد، اضطراب یک ویژگی شخصیتی محسوب می‌شود و نه یک وضعیت گذرا.

    * اضطراب اجتماعی در شرایط زیر بیشتر مشاهده می‌شود:
    1. ترس از عدم تأیید یا انتقاد توسط دیگران.
    2. ترس از قرارگرفتن در موقعیتی که می‌بایست مصمم و قاطع جواب داد یا اظهارنظر کرد.
    3. ترس از مقابله کردن با شرایط خاص اجتماعی، عصبانیت‌ها و پرخاشگری‌ها.
    4. ترس از مواجه شدن و همکلام شدن با جنس مخالف.
    5. ترس از ناتوانی در برقراری و حفظ روابط بسیار صمیمی بین فردی.
    6. ترس از بروز جدی تعارض و احساس دوگانگی در خانواده و طرد شدن توسط والدین.
    7. ترس از طرد شدن و از دست دادن روابط بین فردی، کمرویی و احساس تنهایی.
    فردی که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست احساس می‌کند که از دوستان و نزدیکان جداست و به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر از دیگران از روابط اجتماعی بهره می‌برد. چنین فردی نمی‌تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترس‌ها و نگرانی‌ها و آرزوها و امیدهایش را با نزدیکان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ‌ها و عکس‌العمل‌های آنها را دریافت کند. احساس تنهایی نیز همانند کمرویی نوعی ناتوانی اجتماعی است و هر کدام از ما در موقعیت یا شرایط خاص ممکن است احساس کنیم که تنها هستیم.
    افرادی که دچار احساس " تنهایی" می‌شوند و این احساس با شدت و مداومت افکار و رفتار ایشان را فرا می‌گیرد، به تدریج از تمایلات اجتماعی و ارتباطات بین فردی‌شان کاسته می‌شود تا به حداقل می‌رسد، و از این نظر بعضی از ویژگی‌های افراد کمرو را پیدا می‌کنند. کمرویی ناتوانی و معلولیت فرد در برقراری ارتباط است و " تنهایی" مشکل انسان در اثر فقر ارتباطی است. باید توجه داشت که صرف احساس تنهایی به معنای کمرویی یا ناتوانی و معلولیت اجتماعی نمی‌‌تواند باشد.
    همچنین احساس تنهایی لزوماً همیشه به معنای تنها بودن نیست. ممکن است یک نفر در جمع آشنایان و دوستان و یا در حین حضور در جشن ازدواج یکی از بستگان احساس کند که تنهاست و برعکس شخصی ممکن است دریک محیط و مکان کاملاً دور از خانواده و دوستان واقعاً تنها باشد بدون اینکه احساس تنهایی کند، شایان ذکر است که به دلیل ویژگی‌ها و نیازهای خاص روانی – اجتماعی نوجوانان ظهور پدیده‌ی تنهایی (احساس تنهایی) در بین آنها به طور فوق‌العاده‌ای بیشتر از شیوع این احساس در میان بزرگسالان است.
    بنابراین احساس تنهایی ممکن است کاملاً گذرا و موقتی باشد و فرد دوباره نشاط زندگی و تمایل به فعالیت اجتماعی را بازیابد. اما هر گاه چنین احساسی به علل گوناگون از جمله ناکامی‌های مکرر، نگرانی و اضطراب شدید، رفتارتبعیض‌آمیز و بی‌عدالتی، فشارهای گوناگون خانوادگی و اجتماعی، سرخوردگی و توسعه‌ نگرش و بازخورد منفی نسبت به رفتار ناخوشایند و واکنش‌های منفی اطرافیان، فقر انگیزشی و قطع امید از پیوندهای عاطفی عزیزان تقویت گردد با شدت هر چه بیشتر فراگیر شود و فرد مبتلا عمیقاً احساس تنهایی می‌کند، نه تنها همانند افراد کمرو دچار ناتوانی یا معلولیت اجتماعی می‌شود بلکه اضطراب و احساس تنهایی زمینه افسردگی جدی را در وی به وجود می‌آورد و ممکن است دست به اقدامات غیرعادی نظیر گریز و فرار از خانه و محل زندگی و کار، بعضی کژروی‌های اجتماعی، اعتیاد و خودکشی بزند. درصد قابل توجهی از کسانی که خودکشی کرده‌اند یا اقدام به خودکشی می‌کنند تجارب فراوانی از احساس تنهایی و رهاشدگی از طرف صمیمی‌ترین نزدیکان و دوستان خود داشته‌اند.
    بنابراین می‌بایست به طور خیلی جدی به این پدیده توجه داشت و افراد مبتلا به این را با اتخاذ روشهای اصلاحی و درمانی مناسب مورد درمان و توان‌بخشی اجتماعی قرار داد. بدون تردید در دنیای پیچیده‌‌ی امروز فراوانی‌ ناراحتی‌ها و رنج‌های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی نظیر: اضطراب، افسردگی، کمرویی و احساس تنهایی و ... به مراتب بیش از بیماری‌های قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتی‌های قلبی خود نتیجه‌ی فشارهای عاطفی و روانی و روابط ناسالم یا نامؤفق بین فردی است.

    منبع : All Rights Reserved 2008 © mohsenazizi.Blogfa.Com

  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #382
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض مدیریت نفس


    داشتن يا نداشتنِ هوس و خواسته
    به طور كلّى، بسيارى از افراد، نيروى اراده را با هوس، اشتباه مى‏كنند و تفاوتى بين آنها قائل نمى‏شوند. حال اگر بخواهيم به توضيح آن دو بپردازيم و آنها را معنا كنيم، هوس را «ميل (گرايش) غريزىِ سيرى‏ناپذير» تعريف خواهيم كرد، در حالى كه اراده، «مُلزَم نمودن اختيارى خويشتن است به تأمين يك خواسته»، كه پس از تحقّق آن خواسته و يا با انصراف از آن، خاتمه مى‏يابد. از همين دو تعريف ابتدايى برمى‏آيد كه اوّلاً هوس، به خودىِ خود، منفى نيست و ثالثا به فعليّت رسيدن و عملى شدن هر هوسى، نيازمند اراده كردن است. هنگامى كه مى‏خواهيم كار بخصوصى را انجام دهيم مى‏گوييم: «دلم مى‏خواهد»، ولى اگر آن كار، باب طبعمان نباشد، مى‏گوييم: «دلم نمى‏خواهد». پس هوس داشتن، مفهوم «قبول عملى» را پيدا مى‏كند و نداشتن هوس، «امتناع از انجام دادن آن عمل» را مى‏رساند.

    تبعيّت از احساس ميل و بى‏ميلى در نهايت، از ما آدم‏هايى كاهل و خمود مى‏سازد ؛ چون هرگونه احساسِ شور و نشاط و ابتكار و نيز جرئت و شهامت را از شخص، باز مى‏ستاند و ميل به تغيير دادنِ خويشتن و جهان را در او مى‏ميرانَد.
    انتخاب نحوه زندگى به طريق خواست و ميل، موجب آن مى‏شود تا سقف امكانات خود را پايين‏تر و پايين‏تر بياوريم و شكست آتى خود را سهل تر بسازيم. شخصيتى كه تنها به نحوه ارضاى «هوس»هاى خود نظر دارد، سرانجام به نقطه‏اى مى‏رسد که ديگر جز برآوردن هوس و ميل غريزى، هيچ كارى برايش نمى‏ماند، در حالى كه انسان، بجز هوس‏ها نيروهاى ديگرى نيز در درون خود دارد (مثل قوّه تعقّل و تفكّر) كه مى‏تواند به مدد آنها رشد و تعالى و تكامل يابد، حالْ آن كه هوس‏ها، با فرسوده شدن تن آدمى و به تحليل رفتن قواى مادّى او، فرسوده مى‏شوند و يا ابزارهاى تأمين آنها (اعضاى بدن و حواسّ پنج‏گانه و...) ضعيف و ناكارآمد مى‏شوند.
    هوس از ديدگاه دين
    آنچه براى يك انسانِ كمالجو مهم است، چگونگى برخورد با اين تمايلات درونى است؛ چرا كه در اثر پيروى نادرست از همه خواسته‏ها و هوس‏هايمان، به تدريج، درخشندگى عقل و ايمان در وجودمان را به خاموشى مى‏رود و در نهايت، به درجه‏اى پايين‏تر از حيوانات، تنزّل خواهيم كرد. قرآن مجيد مى‏فرمايد: «پيروى از هواى نفس مكن كه تو را از خداوند، گمراه مى‏كند».(1) بنابراين، انسان طالب كمال و سعادت و رشد و تعالى، كاملاً بر هوس‏ها و تمايلات نفسانى خويش، نظارت دارد و در يك كلام، هوشيارانه نفس خويش را مديريت و رهبرى مى‏كند
    نفس انسان، خاستگاه هوس‏ها
    اگر انسان به هرچه نفس، خواستار آن بود، تن داد، نفس را به مانند اسب سركش در درون خود خواهد داشت كه ديگر نمى‏تواند آن را كنترل كند و از آن، سوارى بگيرد. پس اگر شخص مى‏خواهد هوس‏هاى خويش را كنترل كند، بايد اين اسب را رام كند و قدرى او را گرسنه نگه دارد و به همه خواسته‏هايش پاسخ ندهد تا بتواند در مواقع لزوم، از آن، در راه رشد و تعالى و عبادت و اطاعت، بهره ببرد و همواره آن را مغلوب عقل و قانون (يا دين و انضباط اجتماعى) بنمايد.
    در حديثى از رسول خدا (ص) مى‏خوانيم: «دشمن‏ترينِ دشمنان تو، نفس توست كه بين دو پهلويت قرار گرفته است».(3) در مقابل نفس، گرايش‏هايى كه موجب تعالى انسان مى‏شوند، برخاسته از عقل‏اند كه روح را پرواز مى‏دهند و به خدا نزديك مى‏كنند.

    مردم در برابر هوس‏ها
    به طور كلّى، مردم در برابر هوس‏هايشان به سه دسته تقسيم مى‏شوند:
    دسته اوّل: مردمى كه به دلخواه خود عمل مى‏كنند و چيزى مانعشان نمى‏شود و همواره به دنبال لذايذ مادّى‏اند و به برآوردن همه هوس‏هاى خويش توجّه كامل دارند. اينان كسانى‏اند كه منزلت متعالى انسانى و نيز سعادت آخرت خويش را قربانى لذّت‏خواهى چند روزه خويش مى‏كنند.
    دسته دوم: كسانى هستند كه براى خواسته‏هاى نفسانى و هوا و هوس خويش حدّ و مرزى مشخص مى‏كنند و در حدّ توان و امكان، سعى دارند از موارد گناه و انحراف و نقض قوانين، دورى گزينند ؛ ولى از برآورده ساختن ساير خواسته‏ها و تمايلاتشان خوددارى نمى‏كنند.
    دسته سوم: كسانى هستند كه اصل را بر مخالفت با هرگونه هوا و هوس قرار مى‏دهند، مگر در مواردى كه رضاى خداوند در موافقت با تحقّق آن ميل و هوس باشد، آن هم صرفا به قصد جلب رضاى خداوند و نه به خاطر پيروى از هوا و هوس.
    انسان هر اندازه به دلخواه هوس‏هايش عمل كند، از خِردش، و ناگزير از خدا دور مى‏شود . وقتى خدا به انسان كمك كند، مبارزه با هوا و هوس، با تمام مشكلاتش براى او آسان مى‏شود، هرچند اين كار، در آغاز، مشكل است. در ادامه به ارائه راه‏كارهايى براى مقاومت در برابر هوس‏ها و اداره كردن آنها خواهيم پرداخت.
    مبارزه‏اى آرام در مقابل هوس‏ها

    به طور كلّى، راه تقويت اراده انسان و كنار زدن هوا و هوس تمرين در پاسخ ندادن به خواسته‏هاى نامعقول نفس و به عبارت ديگر، هوس‏هاى خطرناكى است كه انسان را از مسير زندگى سالم، خارج مى‏كنند. انسان بايد آرام آرام، با هوس‏هاى پوچ و باطل خود به مخالفت برخيزد .

    صبر و خويشتندارى در برابر هوس
    ترديدى نيست كه يك انسان خردمند، فوايد صبر و نتايج خوبِ كوتاه مدّت و درازمدّت آن را بر تبعات و عوارض سوء هوسرانى و نتايج نامطلوب آن، ترجيح مى‏دهد. در اين صورت، پايگاه صبر، يك پايگاه هشيارانه و آگاهانه و يك روش ارادى و اختيارى در زندگى است كه در خلال آن، تحمّل سختى‏ها بر هوسرانى‏ها مى‏چربد.

    زندگى مشترك و هَوَسمندى‏ها
    تشكيل خانواده، راه حل مناسبى براى تعديل غرايز و برآوردن معقول برخى هوس‏هاست، پايبندى به هوس‏ها، پيروى از خواسته‏هاى دل، زندگى را تيره مى‏كند و رشته‏هاى پيوند خانوادگى را از هم مى‏گسلد. چه بسيارند سوء تفاهم‏ها، حساسيت‏ها، برخوردهاى ناروا (و صريح‏تر بگوييم: بى‏تقوايى‏ها) كه از برخى مردان يا زنان سر مى‏زند و اركان زندگى مشترك را (كه بر حُسن نيّت و اهداف نيك انسانى بنا نهاده شده است) ويران مى‏سازد. آرى! ما معتقديم هر سنّى و هر مرحله‏اى از زندگى، اقتضايى دارد. در سنين نوجوانى و جوانى، تظاهر و خودنمايى و احيانا برخى از اشتباهات، ممكن است ناديده گرفته و يا بخشوده شوند ؛ ولى در آن هنگام كه دختر و پسرى، پيوند زندگى مشترك مى‏بندند، بايد بر اساس ضابطه گام بردارند و از پيروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمايند. در غير اين صورت، هدف اصلىِ تشكيل خانواده، زير پا نهاده شده است.
    شايان ذكر است كه در منابع روان‏شناسى جديد، موضوع «هوس» و «پرهيز» و «صبر» را بايد در زير عناوينى چون: هوش هيجانى، مهار هيجان، وسوسه، مقاومت در برابر وسوسه، توان بازدارى، كامروايى با درنگ (تحمّل به خاطر پاداش‏هاى آينده)، و... جستجو كرد.
    پي نوشت:
    1 . سوره ص، آيه 29 .
    2 . الكافى، ج 2، ص 335.
    3 . بحارالأنوار، ج 70، ص 64 .

    منبع: موسسه جهان يسبطين
    Last edited by Ghorbat22; 06-12-2008 at 04:58.

  4. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #383
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض ایراد نگیرید...تشویق و حمایت کنید



    نوجوانی دوره ای بحرانی در زندگی فرزندان ماست. نه نوجوان بودن آسان است و نه والدین یک نوجوان بودن. یک اظهار نظر به ظاهر ساده از طرف شما می تواند باعث ایجاد سوءتفاهم شود و فرزند نوجوانتان برنجد یا خشمگین شود. همین مسأله والدین را برای برقراری ارتباط دوستانه و مناسب با نوجوان گیج و سردرگم و حتی دلسرد می کند. والدین باید با یک رویکرد منطقی،، هم به رشد شخصیتی فرزندانشان کمک کنند و به استقلال طلبی آن ها احترام بگذارند و هم با ملایمت به آنها نشان دهند که خانواده بزرگترین حامی و پشتیبان آنها است.
    ‌● توقع بیش از اندازه نداشته باشید
    از فرزند نوجوانتان توقع بیش از اندازه نداشته باشید. اگر قصد دارید در چند مورد رفتار او را اصلاح کنید، باید در این راه قدم به قدم پیش بروید و در هر مقطع زمانی فقط روی یک جنبه از رفتارش کار کنید، به عنوان مثال اگر اخیراً از او خواستید که هر روز سر ساعت مشخصی به خانه برگردد و او هم تازه شروع به عمل کردن مطابق میل شما کرده است نباید بلافاصله موضوع دیگری مانند کم کردن ساعات تماشای تلویزیون را مطرح کنید. هنگامی که مشغول اصلاح رفتار او در زمینه ای خاص هستید از نافرمانی های کوچکش در سایر زمینه ها چشم پوشی کنید. تلاش بیش از حد برای اصلاح جنبه های متعدد رفتار فرزندتان هر دوی شما را خسته و نا امید می کند. بیشتر بر روی مسائلی متمرکز شوید که به سلامت و امنیت او مربوط است، مانند مواد مخدر، بی احتیاطی در رانندگی و انتخاب دوستان مناسب.
    ● اجازه دهید برای حل مشکل تلاش کند
    برای کمک و پشتیبانی از فرزندتان همیشه حاضر باشید ولی فقط هر وقت از شما خواست، نصیحتش کنید. اگر فرزندتان دوست ندارد درباره موضوع خاصی با شما صحبت کند، اصرار نکنید هرچه در سرش می گذرد را برایتان تعریف کند. اصرار بیش از اندازه در این مورد معمولاً باعث خشمگین شدن نوجوانان می شود. در عوض به او اجازه دهید خودش برای حل مشکلاتش تلاش کند. بدین ترتیب به او نشان می دهید از این که کم کم شخصیت مستقلی پیدا کند حمایت می کنید و این اولین قدم برای افزایش عزت نفس در نوجوانان است. البته باید به او یادآوری کنید که هر زمان نیاز به مشورت و یا کمک شما داشته باشد، همیشه در کنارش حاضر هستید.
    ● به حریم خصوصی نوجوانان احترام بگذارید
    آزادی های معمول نوجوانان را با دخالت های بی مورد محدود نکنید. به حریم خصوصی فرزند نوجوانتان همانند بزرگسالان احترام بگذارید. هرگز ایمیل های او را نخوانید و به مکالمه های خصوصی اش گوش ندهید. هنگامی که او خانه نیست اتاقش را مرتب نکنید. نوجوانان از سرک کشیدن والدین به اتاق و وسایلشان بیزارند و مسلماً شما هم دوست ندارید مرتباً ریخت و پاش آنها را جمع کنید. فرزندانتان آنقدر بزرگ شده اند که بتوانند اتاقشان را خودشان مرتب کنند.
    ● فقط اعتدال را به نوجوانان یاد دهید
    بسیاری از نوجوانان عادت به صحبت کردن بیش از حد با تلفن دارند. به آنها یاد بدهید که تلفن وسیله ای برای همه اعضای خانواده است و همه حق دارند که از آن استفاده کنند.
    می توانید مدت زمانی تعیین کنید و از فرزندتان بخواهید مکالمه های تلفنی اش از آن مقدار بیشتر نباشد. این کار فقط برای آزاد کردن خط تلفن نیست بلکه به فرزندتان اعتدال و میانه روی و نظم می آموزد.
    ● درباره وضع ظاهری بیش از حد حساس نباشید
    نوجوانان درباره وضع ظاهری خود بیش از اندازه حساس هستند. ممکن است آنها مرتباً در حال ایراد گرفتن از سر و وضع و نحوه لباس پوشیدن اطرافیانشان باشند. اما معمولاً هنگامی که کسی از ظاهر خود آنها انتقاد می کند، برخورد مناسبی ندارند. باید به نوجوانان کمک کرد تا تصویر ذهنی مناسبی از خودشان داشته باشند. درباره نحوه لباس پوشیدن فرزندتان بیش از حد حساس نباشید. البته این به این معنی نیست که در هر شرایطی از او تعریف کنید. بلکه به دنبال راههایی برای حمایت کردنش باشید. هنگامی که لباس های مناسبی را برای پوشش انتخاب می کند او را تشویق کنید و سعی کنید باورهای مثبت او را نسبت به خودش مستحکم تر کنید.

    منبع :All Rights Reserved 2008 © mohsenazizi.Blogfa.Com

  6. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #384
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض پیش گیری از خود کشی-چرا مردم خودکشی می کنند؟!

    خصوصيت مشترك ما بين افرادي كه اقدام به خودكشي مي كنند داشتن اين باور است كه خود كشي تنها راه حل غلبه بر احساسات غير قابل تحمل است .كشش خودكشي دراين است كه نهايتا به اين احساسات غيرقابل تحمل خاتمه مي دهد .درتراژدي خودكشي ،آشفتگي ومشكلات عاطفي به حدي شديد مي گردند كه فرد را دريافتن راه- هاي مختلف حل مشكل خود ناتوان مي سازند. رحالي كه راه حل‌هاي ديگري نيز وجود دارند.
    همه ما درطول زندگي احساس تنهائي ،افسردگي ،بي كسي ونا اميدي را تجربه مي -كنيم .مرگ يكي از اعضاي خانواده وشكست دربرقراري ارتباط از جمله مواردي هستند كه اعتماد به نفس ما را تحت تأثير قرارداده احساس بي ارزشي را در ما بوجود مي -آورند.ورشكستگي‌هاي اقتصادي نيز از جمله مشكلات عمده‌اي هستند كه بعضي از ما در طول زندگي كم و بيش با آن مواجه مي‌گرديم. از آنجائي كه ساختار هيجاني هر شخص منحصر به فرد مي باشد هركدام ازما در شرايط مختلف پاسخهاي متفاوتي مي‌دهيم .
    درتشخيص اين كه آيا واقعا ٌفردي قصد خودكشي دارد لازم است اين موقعيت بحراني ،از ديدفردمورد ارزيابي قرارگيرد، چرا كه ممكن است موضوعي كه از ديد شما از اهميت كمي برخوردار است بنظر شخص ديگر بسيار مهم باشد ويا واقعه اي كه شما براي آن اهميتي قائل نمي‌شويد براي شخص ديگر بسيار ناراحت كننده و مهم تلقي گردد.
    بدون توجه به ماهيت بحران ،اگر كسي احساس مي كند كه ديگر تحمل مشكلات را ندارد خطر اقدام به خودكشي ،به عنوان راه حل جذاب براي وي وجود دارد.

    علائم خطر
    حداقل 70 درصد كساني كه اقدام به خودكشي مي‌كنند قبل از اقدام ،به گونه‌اي قصد خودشان را نشان مي‌دهند .آگاهي از اين نشانه‌ها وحاد بودن مشكلات فرد ميتواند د ر پيشگيري از چنين تراژديهايي كمك كننده باشد. اگر شما فردي را مي شناسيد كه در برقراري يك ارتباط هدفمند ويا رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده درموقعيت پراسترسي قرار دارد و يا حتي به دليل شكست درامتحان دچار مشكل مي‌باشد لازم است درصدد يافتن ساير علائم بحران برآئيد.
    بسياري از افراد غالبا با ابراز جملاتي همچون " دلم مي خواهد خودم را بكشم "يا " نمي دانم چه مدت ديگر مي توانم اين فشارها ومشكلات را تحمل كنم " ،يا اينكه "من قرص‌هايم را براي روزي نگهداشته‌ام كه كارها واقعا بدتر گردد" ي" اخيرا طوري رانندگي مي كنم گوئي واقعا برايم اهميت نداردچه اتفاقي برايم پيش بيايد." ديگران را مستقيما از برنامه خود كشي خود مطلع ميگردانند.بطور كلي وجود احساس افسردگي ، ابراز درماندگي ،تنهايي ونا اميدي شديد مي تواند بيانگر افكار منجر به خودكشي درفرد باشد.گوش دادن به صحبتهاي فرد كه نشانة درخواست كمك از طرف اوست حائز اهميت بسياري است چرا كه معمولا اين گونه صحبتها تلاش نا اميدانه فرد جهت برقراري ارتباط ، دريافت كمك و درك مشكلاتش توسط ديگران مي باشد.
    بيشتر اوقات دررفتار بيروني افرادي كه به فكر خودكشي مي افتند تغييراتي ديده مي‌شود آنها ممكن است با بخشيدن اموال قيمتي خود ومرتب كردن كارهايشان خود را براي مرگ آماده كنند .آنها همچنين ممكن است از اطرافيان خود كناره گيري نموده الگوي خواب و خوراك خود را تغيير دهند ويا علاقه‌أشان را نسبت به فعاليتها يا ارتباطات گذشته‌اشان از دست بدهند.
    چنين تغييرات ناگهاني وشديد مي تواند به عنوان زنگ خطر تلقي گردد چرا كه با اين تغييرات فرد خود را درموقعيتي مي بيند كه بزودي مشكلاتش تمام خواهد شد و به آرامش دست خواهد يافت .

    باورهاي غلط وحقايقي راجع به خودكشي
    qباور غلط : فرد بايد ديوانه باشد كه حتي فكر خودكشي به سرش بزند .
    qحقيقت : بيشتر مردم گاهگاهي درطول زندگي خود درمورد خودكشي فكر كرده‌اند. بسياري از افرادي كه خودكشي مي‌كنند ويا اقدام به خود كشي حقيقت : اغلب مواقع عكس قضيه درست است ،كساني كه اقدام‌هاي قبلي خودكشي داشته‌اند بيشتر در معرض خطر خودكشي قرار دارند.براي بعضي از اين افراد، خودكشي دردفعات دوم و سوم آسانتر مي‌باشد.
    qباور غلط :كساني كه قصد جدي خودكشي دارند هيچ كاري را نمي‌توان براي آنها انجام داد .
    qحقيقت :بيشتر بحرانها ي منجر به خودكشي ،محدود به زمان بوده و براساس افكار مبهم صورت گر فته‌لند .كساني كه اقدام به خودكشي مي‌كنند به نحوي قصد فرار از مشكلات را دارند .درحالي كه آنها مي‌بايد مستقيما با مشكلات برخورد نموده تا بتوانند راه حلهاي ديگري را بيابند .راه حلهايي كه با كمك افراد علاقمند به آنها درطول بحران مطرح شده و با حمايت آنها اين افراد قادر خواهند بود دقيق تر راجع به مسائل فكر كنند.
    qباور غلط: صحبت راجع به خودكشي مي تواند ايده خودكشي را در فرد بوجود آورد.
    qحقيقت :بحران و آشفتگي‌هاي هيجاني ناشي از آن ،فكر راجع به خود كشي را در ذهن فرد مستعد ايجاد نموده است .علاقمندي وصحبت مستقيم راجع به خودكشي ،اين اجازه را به فرد مي‌دهد فشار يا ناراحتي صحبت دربارة مشكلات خود را تجربه نمايد كه اين امر مي‌تواند منجر به كاهش اضطراب در وي گردد.اين گونه صحبتها همچنين باعث مي‌شود فردي كه قصد خودكشي دارد كمتر احساس تنهايي يا انزوا داشته واحتمالا براي وي تسكين دهنده نيز باشد.

    چگونه ميتوان به فردي كه قصد خودكشي دارد كمك نمود:
    اغلب خودكشي ها را مي توان با اقدام‌هاي بجا و مناسب در مورد افراد در معرض بحران پيشگيري نمود. اگر فردي راكه قصد خودكشي دارد مي شناسيد لازم است اقدامات زير را انجام دهيد :
    qخونسرد باشيد:دربيشتر موارد عجله‌اي دركار نيست .بنشينيد و واقعا به صحبتهاي فرد گوش فرا دهيد وضمن درك،حمايتهاي عاطفي خود را در مورد وي اعمال نمائيد.
    qبطور مستقيم راجع به خودكشي بحث نمائيد. بيشتر افراد راجع به مرگ و مردن احساسات مبهمي داشته و آماده دريافت هرنوع كمكي هستند . از صحبت يا سؤال مستقيم راجع به خودكشي ،ترس و وحشتي بخود راه ندهيد.
    qفرد را به استفاده از روش‌هاي حل مسئله واقدامات مثبت تشويق وترغيب نمائيد بخاطر داشته باشيد فردي كه در موقعيت بحران عاطفي قرار دارد نمي تواند منطقي ودقيق فكر كند. اورا از هر گونه اقدام جدي وتصميمات غير قابل برگشت درموقعيت بحران باز داريد وراجع به تغييرات مثبتي كه اميد به زندگي را در وي افزايش مي دهد بحث وگفتگو نمائيد.
    qاز ديگر افراد كمك بگيريد.عليرغم اينكه شما قصد كمك را داريد،سعي نكنيد با ايفاي نقش مشاور تمام مسئوليت را خود برعهده بگيريد .درجستجوي افرادي كه بتوانند در زمينه‌هاي تخصصي به شما كمك كنند برآييد ،حتي اگر به قيمت از بين رفتن اعتماد او به شما شود.اجازه دهيد فرد مشكل دار بفهمد كه شما براي وي اهميت قائليد ونسبت به او چنان علاقمنديد كه قصد گرفتن كمك از ديگران جهت رفع مشكلات وي را داريد.

    اطلاعات ارائه شده را مي توان چنين خلاصه نمودكه:
    بحران منجر به خودكشي موقتي است .غير قابل تحمل ترين دردها و ناراحتي ها نيز مي توانند تحمل گردند .كمك هميشه در دسترس شماست .
    qكرده‌اند افراد با هوشي بوده‌اند كه در موقعيت بحران ، انتظار بيش از حدي از خود داشته وموقتا دچار آشفتگي وپريشاني احوال شده‌اند .
    qباور غلط : كسا ني كه يك بار اقدام جدي براي خودكشي داشته‌لند رغبتي براي اقدام مجدد ندارند .

    ترجمه : نسرين مصباح

    منبع :University Of Illinois - Counseling Center

    http://iransco.org/Br_PIshgIrIkhodkoshI.asp
    Last edited by Ghorbat22; 06-12-2008 at 05:38.

  8. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #385
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض آشنایی با سبکهای مختلف رهبری!




    سبک‌های مختلف رهبری در موقعیت‌های مختلفی استفاده می‌شود که نیاز دارید گروهی را مدیریت کنید. عملکرد موثر شما به عوامل مختلفی بستگی دارد که فرهنگ سازمانی که فرد در آن عمل می‌کند یکی از آنهاست.


    رهبر راهنما
    رهبران راهنما دیدگاهی محکم در مورد طریقه انجام کارها دارند و به مادون‌های خود اجازه نمی‌دهند که هیچ استقلالی از خود نشان دهند و باور دارند که همه آنها باید از روشها و برنامه‌های آنها تبعیت کنند. کار اصلی آنها کنترل رفتار و عملکرد سایرین است. این مسئله ممکن است آنها را در نظر دیگران فردی جدی و مستبد نشان دهد و این احساس با این واقعیت که آنها فقط به نظرات و عقاید خودشان بها می‌دهند و به نظر هیچکس کاری ندارند، تشدید می‌شود.

    رهبر واگذارکننده
    همانطور که از نام آن پیداست، چنین رهبری کارها را به زیردستان خود محول می‌کند. ازآنجا که سبک این رهبرها، چندان دموکراتیک نیست، فرایند این واگذاری امور احتمالاً با مشورت و همفکری همراه نخواهد بود. درنتیجه زیردستان فقط باید کاری که به آنها محول شده را انجام دهند و نمی‌توانند هیچ عقیده ای در نحوه انجام پروژه‌ها ابراز کنند. وقتی کارها محول می‌شود، راهنمایی زیادی از طرف رهبر ارائه نمی‌شود و نظارت چندانی روی کار زیردستان نیست. گرچه این سبک رهبری چندان مورد علاقه همه نیست اما آنهایی که طبیعتاً افراد مستقلی هستند از آزادی عملی که به آنها داده می‌شود لذت می‌برند.

    رهبر مشارکتی
    این رهبران سعی در این دارند که بیشترین کارایی را از تیم به دست بیاورند. از اینرو، همیشه همه اعضای گروه را تشویق می‌کنند و باور دارند که با تبادل ایده‌ها و نظرات و رسیدن به توافق عمومی، بهترین راه حل‌ها برای مشکل را پیدا می‌کنند. علاقه چندانی به تحمیل عقاید و نظرات خود به دیگران ندارند اما خودشان را به عنوان ناظر دموکراتیک تیم می‌دانند. به همه اعضای گروه این اطمینان را می‌دهند که می‌تواند نظرات و عقاید خود را آزادانه مطرح کن.

    رهبر مشورتی
    این رهبر عناصری از رهبر دموکرات و رهبر راهنما را با هم دارد. آنها به بحث‌های گروهی ارزش می‌گذارند و از همه اعضای گروه می‌خواهند که در بحث‌ها شرکت داشته باشند. اما بااینکه این بحث‌های گروهی ذاتاً دموکراتیک است، این رهبران هستند که تصمیم آخر را می‌گیرند. بنابراین، تاثیر این سبک رهبری به توانایی افراد در سبک و سنگین کردن مزایا و اشکالات هر ایده که از طرف یکی از اعضای گروه ارائه می‌شود و ظرفیت آنها برای پذیرش تصمیم آخر که ممکن است مورد قبول همه نباشد، بستگی دارد.

    رهبر مذاکره ای
    این رهبران با تشویق کردن و انگیزه دادن، مشوق زیردستان خود هستند تا در جهت یک هدف خاص کار کنند. از اینرو، در طول مذاکرات مختلف، به تمام افراد گروه گفته می‌شود که باید در راستای چه هدفی فعالیت کنند. این رهبران به مهارت خود برای قانع کردن دیگران برای رسیدن به اهداف یاد شده تکیه می‌کنند.

    سبک‌های زیردستان


    زیردست حاضر به قبول
    این زیردستان معمولاً افرادی موافقند که مشتاق هستند کاری که به آنها محول شده را به طول کامل انجام دهند. این افراد، ایده‌ها و نظرات جدید و خلاقانه را به سایر افراد تیم محول می‌کنند و درنتیجه نقش آنها فقط اجرای افکار و ایده‌های دیگران است.

    زیردست متکی به نفس
    این زیردستان وقتی در محیطی کار کنند که به آنها اجازه و آزادی ابراز ایده‌ها و نظراتشان داده شود، به بهترین و موثرترین روش عمل می‌کنند. اینها افراد خلاق هستند دوست دارند همیشه نتیجه بگیرند. درنتیجه، ایده‌های آنها بااینکه ابتدا تخیلی است اما طوری است که برای حل یک مشکل خاص طراحی شده است. اما وقتی این افراد مجبور شوند در محیط‌هایی کار کنند که نیاز به تبعیت شدید داشته باشد، چندان کارآمد نخواهند بود. به همین دلیل نباید با رهبرایی باشند که سبکی خشک دارند.

    زیردست مشارکتی
    این زیردستان باور دارند که قدرت حل مشکل گروه نزد یک نفر نیست و بین تک تک اعضای گروه پراکنده است. دغدغه اصلی آنها این است که تیم مجموعاً به هدف خود دست پیدا می‌کند. آنها از بحث‌های گروهی لذت می‌برند و همیشه افکار و ایده‌های جدید و خلاقانه ای مطرح می‌کنند. از شنیدن نظرات دیگران هم بسیار خوشحال می‌شوند. ازآنجا که کاملاً به انتقاد سازنده معتقد هستند، ضعف ایده‌ها و نظرات دیگران را به خوبی مطرح می‌کند و خودشان هم از اینکه دیگران از ایده‌هایشان انتقاد کنند خوشحال می‌شوند.

    زیردست اطلاع رسان
    رهبران معمولاً به این دلیل به این زیردستان نزدیک می‌شوند که اطلاعاتی کامل و خوب در دست دارند. ایده‌های خلاقانه و راه حل‌های جدید دست اینهاست. توانایی آنها در ابراز عقاید و ایده‌های خود و نقد کامل ایده‌های خود و دیگران به این معناست که راه حل‌هایی که پشنهاد می‌دهند معمولاً عاری از اشکال هستند. رهبران مشورتی ارزش زیادی برای این نوع زیردستان قائلند و آنها را منبع اطلاعاتی خوب و ارزنده ای برای تیم می‌دانند.

    زیردست تقابلی
    این زیردستان افرادی هستند که از نظر احساسی دیدگاهی کاملاً بالغ دارند و به ندرت از انتقادات و عقب نشینی‌ها ناراحت می‌شوند. این افراد معمولاً در ابراز عقاید خود کاملاً آزاد و راحت هستند و برای رسیدن به بهترین رویکرد ممکن با رهبر خود بحث می‌کنند. به همین دلیل رهبر‌های مذاکراتی فایده زیادی از داشتن چنین زیردستی می‌برند. آنها همیشه افکار و ایده‌های بین رهبر و زیردستان را مبادله می‌کنند و بسیار مثمر ثمر هستند.

  10. #386
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض روانشناسی درک و پیش بینی واکنشهای افراد

    تا کنون چند مرتبه اتفاق افتاده که این جمله را شنیده باشید: "من نمی توانم او را درک کنم؟" گاهی اوقات به نظر می رسد که همه ما تصور می کنیم که افراد مجازند تا در برابرمان رفتارهای غیر منطقی و پیش بینی نشده ای را به نمایش بگذارند و عده ی بسیار زیادی نیز بر این باورند که هیچ اشکالی ندارد که اطلاعی از عملکرد رفتاری طرف مقابل نداشته باشند. حقیقت اینجاست که هیچ گاه یک شیوه ی کاربردی دقیق برای پیش بینی رفتارهای انسان وجود نداشته است – البته تا کنون.

    ل. ران هوبارد تکنیکی را ایجاد کرده که در مورد کلیه ی انسان ها کاربرد دارد و هیچ استثنایی هم در آن وجود ندارد.

    از طریق پایگاه داده ای که او ایجاد می کند به طور دقیق می توان کلیه ی رفتارهای انسان های مختلف را پیش بینی کرده و در مورد واکنش هایی که ممکن است یک زوج، شرکای کاری، کارمند و کارفرما، و یا دو دوست در مقابل هم انجام دهند نظر داد و کلیه ی واکنش هایشان را به وضوح پیش بینی نمود. با این آگاهی شما می توانید در صورت تمایل با آنها ارتباط برقرار کنید و یا از انجام چنین کاری خودداری نمایید. با اتکا به این تکنیک کلیه ریسک هایی که در تعاملات اجتماعی احتمال وقوع آنها وجود دارد، به پایین ترین میزان خود کاهش پیدا می کنند و یا به طور کلی ملغی می شوند. شما قادر خواهید بود به طور لغزش ناپذیری کنش ها و واکنش های افراد را پیش بینی نمایید.

    با استفاده از اطلاعاتی که در این مقاله در اختیار شما قرار می دهیم، مطمئن باشید که کلیه روابطتتان از هر نظر پویاتر، پربارتر، و زیباتر خواهند شد. به خوبی می توانید تشخیص دهید که با چه کسی می توانید ارتباط برقرار کنید، و باید از برقراری ارتباط با چه افرادی پرهیز نمایید. حتی این توانایی را نیز پیدا می کنید که به دیگران هشدار دهید تا از قرار گرفتن در روابطی که برایشان مناسب نیست، جداً خودداری نمایند. با اتکا به این تکنیک به راحتی قادر خواهید بود تا پیش بینی کنید که افراد چگونه برخوردی را در شرایط مختلف از خود نشان می دهند. شما می توانید این کار را در هر مورد و در همه موارد انجام دهید.

    روان سنج – یک ابزار حیاتی که در تمام جنبه های زندگی افراد نقش ایفا می کند، مقیاسی است که نشان دهنده حال و هوای پی در پی و متناوبی است که یک فرد می تواند در عرصه های مختلف زندگی خود تجربه کند. منظور از "روان" موقعیت احساسی فرد است. احساساتی نظیر ترس، خشم، غم، اشتیاق، و سایر احساساتی است که در افراد مختلف بروز کرده و بر روی این مقیاس بازتاب داده می شوند.

    استفاده ماهرانه و کاربردی از این مقیاس، شما را قادر می سازد که اولاً رفتار های دیگران را در به درستی متوجه شده و سپس عکس العمل های آتی او را نیز پیش بینی نمایید.

    این مقیاس حرکت نزولی احساسی افراد را از زمانی که در هشیاری کامل به سر میبرند تا وقتی که به حالت نیمه آگاه می رسند و نهایتاً مرگ را تجربه می نمایند، مشخص می کند.

    با در نظر گرفتن تمامی محاسباتی که در مورد انرژی موجود در زندگی و تست کردن آن وجود دارد، می توان ادعا کرد که این مقیاس قادر است کلیه رفتارهای انسانی را حتی زمانی که علائم حیاتی به پایین ترین میزان خود کاهش پیدا کرده و فرد رو به مرگ است را پیش بینی کند.

  11. #387
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض شیوه ی برخورد با افراد اعصاب خوردکن

    ما همواره با افرادي در زندگي مواجه مي باشيم كـه درك كردن و مصاحبت با آنها تا حدودي دشوار است. ايـنـگـونـه افراد كه از ديد ما ممكن است غير عادي بـه نظر آيـنـد، در همه جا وجود دارند و ما مجبوريم كه به نوعي با آنها كنار بياييم.

    در زير به برخي از خصوصيات اين افراد اشاره ميكنيم:

    1- آدم فضول: به زندگي همه سرك ميكشد - مانند يك نـگهـبـان سمج در امور ديگران مداخله مي كند - شايـعـه پراكني ميكند.
    2- هميشه مخالفت كننده: سـلـطه جـو - پرخاشگر - قلدر - با همه چـيـز در ضـديـت ميباشد.
    3- مردد: عـدم صـراحـت - تـصـمـيـم گـيري را به تعويق مي اندازد - مـسـايـل را نـاديـده ميگيرد.
    4- هميشه شاكي: مدام شكوه و گلايه كرده اما هيچ كار مثبتي انجام نميدهد.
    5- بدبين: منفي باف - منتقد - هميشه ميگويد:اين كار عملي نيست.
    6- تـنبل: تـرسو است و از ريسك كردن واهمه دارد - بـي روح وخسته كننده اسـت - در برابر تغيير و تحول مقاومت مي كند.
    7- عقل كل: مصمم و رقابت جو - تحميل كننده و از خود راضي - ديگران را احمق فرض ميكند.
    8- تظاهر به خوبي: نـيـاز مـبرمي به توجه و مورد پذيرش قرار گرفـتـن از سوي ديگران دارد - در تنهايي فرد كاملا متفاوتي است - مقابل ديگران تظاهر به نجابت ميكند.
    9- فضايي: در دنياي خودش زندگي مي كند - به مـحرك هـاي مـعمولي واكنش نشان نميدهد -متفاوت با ديگران - نا اميد كننده.
    10- انفجاري: غير قابل پيشبيني - فرياد ميكشد و ديگران را مرعوب كرده و ايجاد تنش ميكند - بي احساس - عصبي و بدون كنترل.
    11- سوء استفاده گر: ديگران را براي رسيدن به اهدافش فريب ميدهد - از مسئوليت طفره ميرود - با القاء احساس گناه، ديگران را متقاعد ميسازد.
    12- زياد گريه كن: تـمايـل بـه گـريه و اخم - با بدخلقي، دمدمي مزاجي و بـر انگيختن احساس ترحم ديگران را كنترل مي كند - يا با سكـوت طـولاني مـدت بـه مـقـصـود خـود ميرسد - بي مسئوليت و زودرنج ميباشد - مانند كودكان رفتار ميكند.
    13- قرباني شده: منفي ترين نگرش را به زندگي دارد - تمايل به دامن زدن به زيانها، بلاها و مشكلاتش دارد - احساسات منفي بسيار را به دوش ميكشد.
    14- طعنه زن: هـميشه ديگران را تمـسخر كـرده و با سـخـنان نـيـشدار و طـعـنـه آمـيـز ديگران را تحقير ميكند.
    اكنون براي مقابله با افراد مذكور از راهكارهاي ذيل بهره ببريد:


    روشهاي برخورد با افراد مخل اعصاب


    1- اعتماد بنفس خود را از دست ندهيد.
    2- به خاطر داشته باشيد كه واكنش شديد تنها كارها را بغرنج تر و وخيم تر ميكند.
    3- انتظارات واقع بينانه داشته باشيد. كاري از فرد نخواهيد كه قادر به انجامش نباشد.
    4- از تـغيير دادن فرد خودداري ورزيد. بپذيريد كه قادر به تغيير دادن وي نمي بـاشـيـد امـا مي توانيد واكنش خود را نسبت به رفتار وي تغيير دهيد.
    5- اجـازه نـدهيـد شـما را بـازي دهـد. مـمـكن است با بـرانـگيـخـتـن احـساس گـنـاه و يا مسئوليت از شما سوء استفاده كند. از بازيهاي احساسي وي بر حذر باشيد.
    6- خود را برده او نكنيد. با خود صادق باشيد و بياموزيد كه چگونه " نه" بگوييد.
    7- روحـيـه و رويـه منـاسب خـود را حـفظ كنيد. حفظ آبرو و اعـتـبار از دشـوارتـريـن كـارهـا مي باشد. اجازه ندهيد خشم، نفرت و تلخكامي ريشه بدوانند.
    8- بي درنگ با فرد مقابله كنيد. با به تعويق انداختن مقابله با فرد، تنها مسئله را وخيم تر ميگردانيد.
    9- رحم و شفقت جوانمردانه اي را از خود نشان دهيد. اما براي مقابله با ديگران بايد به نكات زير نيز توجه كافي مبذول داريد:
    1- مقابله شما در خلوت و خصوصي باشد نه در انظار عمومي.
    2- به محض برخورد نامناسب با فرد مقابله كنيد. مقابله را به تاخير نيندازيد.
    3- تنها در مورد يك موضوع در آن واحد بحث و گفتگو كنيد.
    4- هنگامي كه نظر خود را بيان كرديد ديگر آن را مرتبا تكرار نكنيد.
    5- تنها به رفتار فرد اشاره كنيد نه خود فرد.
    6- از طعنه زدن بپرهيزيد.
    7- از بكارگيري واژه هاي"هميشه" و "هيچ وقت" بپرهيزيد.
    8- انتقاد خود را در قالب پيشنهاد و يا پرسش مطرح سازيد.
    9- از آنكه با فرد مقابله كرده ايد پوزش نخواهيد.
    10- تعريف و تمجيد را فراموش نكنيد.

  12. این کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #388
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض حرف دلت را بلند بزن! .....


    ما آدم‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و برای زندگی‌کردن و رشد و تکامل‌مان لازم است که در جمع زندگی کنیم

    اما برای اینکه بتوان به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرد باید مهارت‌های لازم را یادگرفت، در این باره اطلاعات کافی داشت و اعتماد‌به‌نفس، قاطعیت و مهارت کلامی خوبی هم پيدا كرد. برای قاطعیت و بیان احساسات و تمایلات درونی با اعتمادبه‌نفس کامل لازم است 3 نوع رفتار را یاد بگیرید؛ نه گفتن و اظهار عدم‌تمایل، بیان احساسات منفی و مثبت و تقاضا و درخواست کمک از دیگران.

    مهارت نه گفتن و اظهار عدم تمایل
    مهارت نه گفتن و نپذیرفتن به روش مناسب و در شرایط و زمان مناسب، یکی از مهارت‌هایی است که باید یاد بگیرید تا بتوانید به راحتی و بدون اینکه آسیبی ببینید در اجتماع زندگی کنید. هنگام رد‌کردن یک درخواست بهتر است به موارد زیر توجه کنید.

    • شرح‌دادن و مشخص‌کردن موضع؛ نه، من نمی‌توانم.
    • بیان و شرح علت: امروز باید کار دیگری انجام بدهم.
    • همدلی: نشان‌دادن اینکه متوجه اهمیت موضوع شده‌اید؛ امیدوارم راه دیگری پیدا کنید.
    برای تمرین این مهارت لازم است خودتان را در شرایطی مانند تعارف به مصرف مواد، پذیرفتن رشوه و انجام یک کار دیگر درحالی که موظفید کار دیگری را انجام دهید، تصور کنید. نه گفتن حق شماست و هر جا که دلتان بخواهد و تشخیص بدهید لازم است، می‌توانید از آن استفاده کنید. اما این را هم بدانید که این کار گاهی ممکن است عواقب جدی و وخیمی داشته باشد (مثلا زمانی که سرپرست یا رئیستان درخواست کاری از شما داشته باشد و از شما بخواهد اضافه کار بایستید، درحالی که شب مهمان دارید و به همسرتان قول داده‌اید زود به خانه می‌روید).
    نکته دیگر این است که نحوه رد‌کردن درخواست دیگران و نه گفتن در شرایط مختلف متفاوت است. وقتی یک درخواست مضر را رد می‌کنید، لازم نیست با طرف مقابل همدردی کنید؛ در این حالت لازم است با تاکید، درخواست را رد کرده و دلیلتان را هم بیان کنید.

    مهارت بیان احساسات
    اینکه شما بتوانید حالات و احساسات درونی‌تان را به‌راحتی به دیگران بگویید، در داشتن روابط سالم و شفاف خیلی مهم و مؤثر است. شما باید یاد بگیرید احساسات منفی و مثبت‌تان را به‌سادگي بیان کنید.

    • احساسات مثبت را نشان دهید؛ چه شغل خوبی پیدا کرده‌ای.
    • احساسات منفی را هم بیان کنید؛ من از کاری که انجام داده‌ای ناراحت شدم.
    قبلا در مهارت کنترل خشم هم راجع به بیان احساسات منفی صحبت کرده بودیم. بیان علت احساسات و توضیح‌دادن درباره آنها به‌ویژه در نشان‌دادن و ابراز احساسات منفی لازم است. بیان علت احساسات مثبت و تعریف و تمجید هم در ایجاد روابط سالم و ایجاد صمیمیت بیشتر، مؤثر است اما این مهم است که شما تشخيص بدهید در شرایط و موقعیت‌های مختلف از جملات و عبارات مناسب استفاده کنید.

    مهارت درخواست‌کردن و تقاضای کمک
    در زندگی گاهی مواقعی پیش می‌آید که ما به کمک دیگران نیاز داریم و باید یادبگیریم چطور از دیگران درخواست کمک کنیم. هنگامی که می‌خواهید از کسی تقاضای کمک کنید، بهتر است به موارد زیر توجه کنید:

    • مشکل را مشخص کنید؛ شما 2 دستور مختلف به من داده‌اید.
    • درخواست کنید؛ ممکن است به من اجازه بدهید یک‌کار را انجام بدهم، بعد کار دیگری به من واگذار کنید؟.
    • توضیح بخواهید؛ ممکن است یک بار دیگر بگویید دقیقا می‌خواهید چه کاری انجام شود؟.
    مهارت درخواست کمک یک مهارت بسیار مهم است و لازم است آن را یاد بگیرید؛ به ویژه در محل کار. مثلا اگر سرپرست یا رئیستان جلوی دیگر همکاران با شما بلند حرف می‌زند و سر شما فریاد می‌زند، شما باید بتوانید خیلی صریح و شفاف به او بگویید: من از طرز برخورد شما ناراحت شدم، لطفا جلوی بقیه همکاران سر من داد نزنید.

    تمرین کنید
    این مهارت هم مانند سایر مهارت‌ها آموختنی است اما برای اینکه بتوانید آن را در زندگی روزمره و در مواقع ضروری به کار ببرید، لازم است بارها و بارها آن را تمرین کنید، خودتان را در شرايط مختلف تخيل كنيد و سعي كنيد رفتار درستي داشته باشيد. سخت است‌ اما چندبار پيش خودتان شرايط مختلف را تمرين كنيد. خيلي مؤثر است، باور كنيد.


    هنگام بیان جملات قاطعانه به چه نکاتی باید توجه کرد؟
    برای اینکه قاطع باشید لازم است نکات مربوط به مهارت قاطعیت و بیان احساسات خود را یادبگیرید و در شرایط و موقعیت‌های مختلف از جملات و عبارات مناسب استفاده کنید. رعایت موارد زیر به شما کمک می‌کند بهتر و با اعتماد به نفس بیشتری بتوانید حرف، نظر، عقیده و احساس درونی‌تان را با دیگران مطرح کنید.

    • تماس چشمی: مطمئن شوید شخصی که با او صحبت می‌کنید از هر چیز دیگر برایتان مهم‌تر است. بیشتر وقت را به او نگاه کنید اما تمام وقت را در چشم‌هایش زل نزنید.
    • حالت بدن: سعی کنید کاملا روبه‌روی فرد قرار بگیرید، صاف بایستید یا بنشینید اما مثل عصا قورت داده‌ها نباشید.
    • رعایت فاصله: احساس‌کردن بو یا گرمای نفس طرف مقابل به این معناست که خیلی به او نزدیک شده‌اید، فاصله مناسب را رعایت کنید.
    • حرکات دست: برای بیان گفته‌هایتان از حرکت دست هایتان کمک بگیرید اما در این کار زیاده روی نکنید تا فردی که از دور شما را می‌بیند تصور نکند در حال اجرای دکلمه هستید يا عصبي شده‌ايد.
    • حالات چهره: چهره شما باید با احساسات و آنچه می‌گویید هماهنگ باشد. وقتی ناراحت هستید نخندید و وقتی شاد هستید اخم نکنید. یک چهره آرام و رضایتمند، بهترین حالت برای نشان‌دادن شادی و یک چهره آرام و جدی بهترین حالت برای نشان‌دادن ناراحتی است.
    • طنین و تغییر بلندی صدا: هنگامی که می‌خواهید یک جمله قاطعانه بگویید، لازم است که شنیده شوید؛ برای این کار باید به طنین صدایتان توجه کنید؛ گاهی شاد، گاهی محکم و گاهی ملایم صحبت کنید و روي برخی بخش‌های کلام تاکید کنید و بلندی صدایتان را تغییر دهید.
    • روان و سلیس صحبت‌کردن: این نکته خیلی مهم است که کلمات مناسب را روان و سلیس و جملات را با مفاهیم هدفمند بیان کنید تا شنوندگان کسل و بی‌حوصله نشوند.
    • وقت مناسب: وقتی شما احساسات منفی‌تان را بیان می‌کنید یا تقاضا و درخواستی از کسی دارید، در نظر گرفتن زمان بسیار مهم است. یک هفته بعد ممکن است خیلی دیر باشد. از طرفی ابراز احساسات در آخرین لحظات، ممکن است کار درستی نباشد. زمان مناسب را برای این کار انتخاب کنید تا طرف مقابل برای تصمیم‌گیری وقت داشته باشد.
    • گوش دادن: گوش‌دادن و خوب و با دقت شنیدن بخش مهمی از بیان درخواست است. وقتی می‌خواهید احساسات‌تان را بدون اینکه قوانین دیگران را زیر پا بگذارید برای آنها بیان کنيد لازم است فرصتی برای پاسخ‌دادن به آنها بدهید.
    • مقدار و حجم جملات: آنچه شما می‌گویید بخش بسیار مهم و با اهمیتی از ابراز احساسات، رد‌کردن یا درخواست یک موضوع است. بسته به آنچه که می‌گویید و آنچه می‌خواهید انجام دهید، مقدار و حجم جملات ممکن است متغیر باشد.

  14. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #389
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض چطور سلامت عاطفی خود را حفظ كنيم؟

    همشهری آنلاین:

    افرادی که از لحاظ عاطفی سالم هستند، به خوبی از پس استرس برمی‌آیند، دارای خودانگاره مثبت هستندف و می‌توانند روابطی سالم با دیگران برقرار کنند ....

    رعایت این توصیه‌ها می‌تواند به شما کمک کنید تا از لحاظ عاطفی سالم بمانید:

    • آنچه را احساس می‌کنید و آنچه باعث ایجاد این احساسات شده است برای خودتان مشخص کنید.
    • به جای اینکه آنجه باعث استرس و اضطراب شما شده است، در ذهن‌تان پنهان کنید، نسبت به خودتان و دیگران درباره عواطف‌تان گشوده باشید.
    • به جای اینکه بر جنبه‌های منفی زندگی تاکید کنید،بر چیزهای مثبت زندگی تمرکز کنید. با چیزی که باعث آزار عاطفی شما می‌شود، روبه رو شوید، اما نگذارید بر شما غلبه کند.
    • از روش‌های آرامش‌بخشی از جمله مراقبه، یا تمرین‌های تنفس عمیق استفاده کنید.
    • با رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و برنامه خوب از جسم‌تان مراقبت کنید.

  16. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #390
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض روشي براي جلوگيري از مشاجره .....

    همشهري آنلاين .....

    خيلي از مشاجرات و جروبحث‌‌ها ‌به دلايل نادرستي، اتفاق‌مي‌افتند؛ به گونه اي كه طرفين، به آساني نمي‌توانند خود را كنترل كنند.


    اين دستورالعمل مي‌تواند شما را براي جلوگيري از ايجاد اين نوع اتفاق‌ها، كمك‌كند.

    براي اين كار در آينده، وقتي شما احساس مي‌كنيد كه يك برخورد جديدي ممكن است پيش‌بيايد، اين سئوال‌ها را دقيقا از خود بپرسيد.

    احساس‌هاي شما
    1-آيا شما بيش از حد احساساتي شده‌ايد و واكنش تند نشان مي دهيد؛ به دليل اينكه خسته و مضطرب‌هستيد؟

    2-آيا اين خشم باعث‌شد كه احساس كنيد درگير با كسي يا چيز خاصي‌شده‌ايد‌ كه نسبت به آن حساسيت‌داريد؟

    3-آيا در يك لحظه دچار وضعيت هورموني خاصي‌شده‌ايد كه احساس‌مي‌كنيد به طور غيرمعمولي، حساس‌، بي حوصله و زودرنج شده‌‌ايد؟

    4-آيا شما تحت تاثير يك بيماري اين واكنش را نشان‌مي‌دهيد؟

    احساسات همسر‌شما
    1-آيا همسر‌شما خيلي‌احساساتي برخورد مي‌كند چون خسته و مضطرب‌است؟

    2-آيا شما مي‌دانيد كه اين احساس‌ عصببيت ‌همسرتان در موارد ديگري نيز بروز‌مي‌كند؟

    3-آيا همسر شما در تلاش براي كسب سلامتي در مورد خاصي است يا تحت تاثير تغييرات هورموني است؟

    وجدان شما
    1-آيا احساس تدافعي‌شما در مورد گفته‌همسرتان يا كاري كه او انجام داده، بخاطر اين است كه شما احساس‌گناه داريد؟

    2-آيا شما برخورد‌دفاعي داريد زيرا مي‌خواهيد از اينكه بگوييد متاسف هستيد، اجتناب‌كنيد؟

    3-آيا شما كينه‌اي را نسبت به همسرتان با خود حمل مي‌كنيد كه نياز‌داريد به اين ترتيب، با اظهار خشم تان از آن رها شويد؟

    4-اگر شما بخواهيد يك بحثي را گسترش دهيد، آيا مطمئن‌هستيد كه اين بحث، موضوع اصلي است كه شما را ناراحت كرده؟(اين مسئله را به طور واقعي بررسي‌كنيد.)

    5-اگر مي‌خواهيد بحثي را شاخ و برگ دهيد، آيا مطمئن‌هستيد كه آن، ارزش خطركردن ايجاد يك مشاجره بالقوه را دارد؟

    6-اگر مي خواهيد بحثي را طولاني كنيد، آيا دستورالعملي براي اينكه بحث‌مفيدي را دنبال كنيد، بكار‌مي‌بريد؟

  18. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •