تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 40 از 129 اولاول ... 303637383940414243445090 ... آخرآخر
نمايش نتايج 391 به 400 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #391
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض کيفيت زندگي کاري

    مقدمه
    اگر در محل کار، کمي به پيرامونمان نگاه کنيم، ممکن است از خود پرسيده باشيم که چه تعداد از همکاران ما واقعاً از محيط کار خود و کاري که انجام مي دهند لذّت مي برند. اگر واقع بينانه به اين موضوع نگاه کنيم مي توان گفت که در بسياري از سازمان ها، وضع چندان مطلوبي حکم فرما نمي باشد. به کجا مي رويم؟ به نظر مي رسد محيط هاي کاري امروزي بيش از هر زمان ديگر دچار التهاب و سردرگمي هستند.
    در نظر سنجي ها مشخص شده است که بيش از 50 درصد کارمندان سازمان ها نمي دانند ماموريت سازماني که در آن کار مي کنند چيست؟ 84 درصد آنان اين گونه تصور مي کنند که آگاهي از ماموريت سازماني تاثير چنداني بر روي کيفيت کارشان نمي گذارد و 44 درصد کارمندان سازمان ها هيچگونه همدلي و ارتباط عاطفي بين خود و مديران رده هاي بالاتر سازماني که در آن کار مي کنند، نمي بينند. بررسي ديگري در همين زمينه نشان مي دهد که دو پديده زندگي کاري و زندگي شخصي، اثرات متقابل و تشديد کننده اي بر يکديگر دارند. فردي که در زندگي خانوادگي و شخصي خود مشکلات زيادي دارد، به طور قطع اين مشکلات، بر روي تمرکز، رضايت از کار، بهره وري و شادابي وي در محيط کار اثر مي گذارد.
    مقاله حاضر نظر مختصري به موضوع بسيار مهم کيفيت زندگي کاري کارکنان و مديران سازمان دارد که ما از آن ها انتظار ايجاد کيفيت در مبداء و بهبود مستمر آن را داريم.
    کيفيت زندگي کاري
    کيفيت زندگي کاري (Quality of Work Life=QWL) يعنـي نـوع نگـرش افـراد نسبت به شغل خود. يعني اين که تا چه ميزان اعتماد متقابل، توجه، قدرشناسي، کار جالب و فرصت‌‌‌‌‌‌‌‌هاي مناسب براي سرمايه‌گذاري (مادّي و معنوي) در محيط کار، توسط مديران براي کارکنان فراهم شده است. درجه کيفيت زندگي کاري درون سازمان از طريق اندازه گيری رضايت، غيبت کم؛ و انگيزه بالا در کارکنان برآورد مي‌شود.
    يکي از آفت هاي مهم مديريت، بي توجهي به کيفيت زندگي کاري کارکنان سازمان مي باشد. اين بی توجهی، اثر بخشي و کارايي سازمان را به شدت کاهش مي دهد.
    به دليل عـدم شناخت مديران سازمان از کيفيت زندگي کاري، اين مقوله، تناسب و اندازه‌هاي واقعي خود را در سازمان ها از دست داده است.
    کيفيت زندگي کاري يا کيفيت نظام کار يکي از جالب ترين روش هاي ايجاد انگيزش و راهگشاي مهم در طراحي و غني سازي شغل کارکنان است که ريشه در نگرش کارکنان و مديران به مقوله ي انگيزش دارد.
    ضرورت توجـه به کيفيـت زنـدگي کاري و بهبود آن، يک منطق دارد وآن هم اين است که 65 درصـد عمر مفيد انسان ها در محيط کار سپري مي شود.
    شاخص هاي بهبود کيفيت زندگي کاري عبارتند از:
    ١- خشنودي يا رضايت از کار.
    ۲- مشارکت در کار (مانند حقّ اظهار نظر).
    ۳- کاهش حوادث و سوانح در کار.
    ۴- حقّ انتخاب (مانند شغل، سرنوشت، تاثيرگذاري و...).
    کيفيـت زنـدگي کـاري پايين يعني اين که کارمند شغلش را صرفاً به عنوان وسيله ای برای رفع نيازهای اقتصادي مي داند و کارمندانی با چنين تفکر، غالباً وفاداري کمي به سازمان دارند و عموماً براي جبران كمبودها مجبور هستند دست به کارهاي ديگري نيز بزنند.
    در يک نظـر سنجي بين المللـي که در کشورهاي مختلف انجام گرديده، 10400 نفر از کارکنان سازمان هاي مختلف مورد سؤال قرار گرفتند. مهم ترين انتظارات اين افراد از محيط کارشان را مي توان در 5 مورد زير خلاصه نمود:
    1 – بر قراري تعادل بين کار و زندگي شخصي.
    2 – داشتن شغلي که واقعاً لذّت بخش باشد.
    3 – داشتن احساس امنيت و تامين آينده.
    4 – داشتن حقوق و دستمزد مناسب.
    5 – داشتن همکاران خوب.
    در اکثر کشورها، مورد اوّل يعني توانايي برقراري تعادل بين کار و زندگي شخصي، مهم ترين عامل رضايت از محيط کار است. در تمامي کشورها فاصله قابل توجهي بين آنچه کارکنان مي خواهند و آنچه به دست مي آورند وجود دارد؛ به خصوص در مورد پرداخت حقوق، تعادل بين کار و زندگي شخصي و امنيت شغلي.
    افت كيفيت زندگي کاري و كم كاري
    امروزه عدّه زيادي از افراد به شغل خود به عنوان يک کار موقّت نگاه مي کنند و در بسياری از موارد به دليل عدم رضايت از کيفيت زندگی کاری خود، صرفاً می خواهند جای خود را عوض کنند حتّی اگر موقعيّت پايين تری باشد و در تلاش هستند که در اولين فرصت، از موقعيّت کنوني به موقعيتي بهتر و بالاتر دست پيدا کنند. لذا کمتر فردي شغل خود را آن طور که بايد جدّي تلقي مي کند و اين امر در اکثر کارکنان عادي سازمان که داراي شغل دوّم در خارج از سازمان، با درآمد نسبتاً زيادتري هستند نمود بيشتري پيدا مي کند.
    بدين ترتيب موقعيّت ها و نقش هاي درون سازماني از ثبات لازم و کافي برخوردار نبوده و موقعيت ها دچار يک نوع بي ثباتي مي گردد. در ادامـــه، اين فراينــــد با فرايند عـدم ثبات اقتصادي (افزايـش تـورم و قيمـت ها) که تاثيـر قوي تري بر رفتار کارکنان دارد تشديد مي گردد.
    اما علّت اين امر چيست؟ در زمان کنوني و در پي نابرابري زياد اقتصادي به وجود آمده، ميل به کسب موقعيّت شغلي بالاتر به هر وسيله در نظام اداري جامعه ايران به صورت عادی در آمده است؛ از طرف ديگر فشار اقتصادي و همچنين اقداماتي نظير نظام پرداخت ها، مدرک گرايي و امکان استفاده عدّه اي خاص از مراکز ارائه مدرک؛ و استفاده از امکانات خاص دولتي نظير منازل سازمانی، خودرو، تلفن همراه و اعزام به ماموريت های خارجی و داخلی مختلف براي مديران و رئيسان، در دراز مدّت کاهش انگيزه کار را در سمت فعلي کارکنان موجب مي گردد.
    اتاق كار مجلل و استفاده از ماشين گران قيمت، برپايي جلسات بي محتوا و مسافرت هاي داخلی و خارجی بي دليل به بهانه ماموريت، جزو عواملي هستند كه نقش مدير را در پيدايش اصول غيراخلاقي به اثبات مي رسانند. مسلماً چنين اعمال و رفتاري از طرف مدير تاثيرات سوء و مخربي را در بين كاركنان به جاي خواهد گذاشت و آنان تصوير ذهني منفي نسبت به سازمان و مديريت آن خواهند داشت. متاسفانه موارد فوق الذکر بدون در نظر گرفتن خواسته هاي کارکنان، سازمان را در مسير سياه نمايي، نارضايتي کارمند و ارباب رجوع و بي ثباتي سوق مي دهد.
    در اين رابطه مي توان به عنوان خبري که در روزنامه خراسان مورّخ 04/11/84 (شماره 16335) درج شده بود اشاره نمود. رئيس سازمان بازرسي کشور به صراحت اعلام مي نمايد که رضايتمندي مردم از دستگاه هاي اداري دولتي در وضعيت مطلوبي قرار ندارد و شکايت هاي مردم طي9 ماه اوّل سال 84 نسبت به سال گذشته 40 درصد افزايش داشته است. اين امر نشان مي دهد که طرح تکريم ارباب رجوع که حدود سه سال و نيم از اجراي آن مي گذرد نتوانسته است اهداف مورد نظر طراحان آن را برآورد نمايد و به افزايش رضايتمندي ارباب رجوع که شاخص انجام صحيح امور در دستگاه هاي اداري است بيانجامد.
    مديران ارشد يک سازمان بايد به اين نکته توجه داشته باشند که يک سازمان خلاق و پويا به نقش ها و مشاغل گوناگون با درجه اهميت پذيري بالا احتياج دارد و اگر قرار باشد با امتيازات مادي و معنوي داده شده به بعضی از پست ها به شکل غير عادلانه، برای آن ها، ارزش های کاذب ايجاد و در نتيجه ساير پست ها، بي اهميت و بي ارزش تلقي شود ديگر هيچ کس آن طور که بايد نسبت به شغل خود احساس مسئوليت نمي کند و به مرور زمان نوعي از خمودگي و کاهش انگيزه کار را در بين کارکنان سازمان موجب مي گردد.
    افراد وقتي مي توانند با تمام وجود به سازمان خود خدمت نمايند که نيازهاي شخصي و خانوادگي آنان به طور نسبي ارضا شود. به عبارت ديگر نفع فردي و نفع جمعي بايد هر دو در يک مسير و در يک جهت باشند. اما در کشورهاي جهان سوّم و در حال توسعه، متاسفانه اين مسئله عموما بر عکس است. اگر فـردي به فـکر نفـع جمعـي باشد، در زندگي شخصي عقب مي ماند و اگر بخواهد تنها به فکر منافع شخصي خود باشد در واقع نمي تواند صادقانه به سازمان خدمت نمايد.
    از آن جا که در ايران، توزيع ثروت و درآمد نسبت به ساير کشورهاي در حال توسعه، نابرابر است لذا اکثريت افراد جامعه که داراي مشاغل معمولي هستند، در زير خط فقر زندگي مي کنند. تحت اين شرايط اگر فردي بخواهد خود را وقف کارش نمايد از زندگي شخصی کاملا عقب مي ماند.
    وقتي شرايط ناعادلانه و امکانات غير منصفانه در يک سـازمان افزايش مي يابد، به معني آن است که موقعيّت هاي سازماني، داراي بار ارزشي متفاوت مي شوند. در نتيجه فاصله ارزشي موقعيـّت ها از هم بيشتـر و ارزش يـک کارمنـد بسيار کمـتر از ارزش يک مديـر مي شود. نکته بسيـار مهم ديـگر اين است که در نظام نابرابر مدرنيزه شده، که به همه چيز به عنوان وسيله کسب منافع شخصي نگاه مي کنند افراد داراي مراتب بالاتر تشکيـلات سازمانـي با نگاهی طلبکارانه از ديگران می خواهند که سايرين برای ايشان احترامی خاص و حقوقی بسيار بيشتر (به معناي اعّم) قائل گردند.
    در پي اين تفاوت ارزشي و منزلتي، افراد از آنچه که دارند و هستند راضي نبوده و همواره سعي در تغيير موقعيّت دارند و چنانچه اين تلاش ها مثمر ثمر در بهبود وضعيت درآمدي فرد واقع نشود، فرد دچار بحران هويت و به فردي بي هدف و افسرده تبديل مي گردد که اين امر در نهايت موجب عدم ثبات و پيشرفت در سازمان مي گردد.
    متاسفانه امروزه اقدامات تشـديد کننـده ديگـري نيـز در جامعـه انجام مي گيرد که در نتيجه آن، موقعيّت هاي شغلي بالاتـر داراي ارزش هاي کـاذب مي شوند که از آن جمله مي توان به تملّق و احترام بيش از حدّ به مديران و تجملات دولتي نظير دفاتر کار مجلل با امکانات رفاهي زياد اشاره نمود. بديهي است در چنين نظام سازماني اکثر افراد از داشتن چنين پست هايي و برخورداري از امکانات رفاهي غير معمول در سايه اين پست ها و از احترامات مفرط به خود لذت مي برند.
    در چنين سازمان هايي، مشارکت زير دستان، مشورت با آنان، فهماندن اهداف سازمان به آنان و ايجاد انگيزه دروني، جايي در خط مشي سارمان ندارد و نيازها از بالا ديکته مي شوند، هدف و دستور هرگز نبايد مورد سئوال قرار گيرد، هدف و دستور بايد در کوتاه ترين زمان انجام گيرد، فرد نافرمانبردار بايد مجازات گردد آن هم حتي المقدور مجازات سنگين.
    وقتي مسئله عميق تر بررسي مي شود متوجه مي گرديم آن عده از مديران هم که مايل به استفاده از اين امکانات ناعادلانه نيستند نيز نمي توانند در خلاف مسير جريان شنا نمايند و به ناچار گرفتار مي شوند. در نتيجه همه عوامل ذکر شده (نابرابري، ارزش گذاري هاي غلط شغلي و ...) کسب منزلت، به عنوان هدف اصلي مشاغل در سازمان به يک ارزش اصلي و اساسي تبديل مي گردد.
    مديري كه رفتاري درست و صادقانه دارد بدون آن كه قصد آموزش كاركنان را داشته باشد به آنان تعهد اخلاقي را ياد مي دهد. او الگوي كاركنانش در زمينه اخلاق است و مظهر ارزش هايي است كه در سازمان غالب هستند. اگر مدير از كاركنانش انتظار مشاركت، وظيفه شناسي، انضباط و جدّيت يا پرهيز از سهل انگاري، كم كاري و حيف و ميل منابع را دارد در مقابل آن عدم درك و ناديده گرفتن نيازهاي كاركنان و نيز عدم برقراري شرايط مناسب كاري از طرف مدير پذيرفتني نيست. تجمّل پرستي مدير، راه را براي بروز رفتارهاي غيراخلاقي در محيط سازمان هموارتر مي سازد.

    نتيجه گيري
    با توجه به مطالب گفته شده در مي يابيم که دور تسلسل ايجاد شده در نتيجه عدم توجه به کيفيت زندگي کاري باعث مي گردد که هر شخص به طور فردي در پي راه هاي ارضا نياز خود بر آيد که اين امر غالبا با نفع جمعي در تضاد مي باشد و موجب اختلال بيشتر روابط اجتماعي و پيدايش يک دور باطل مي شود. اوضاع چنان بي قاعده است که ديگرکمترکسي اميدوار به اصلاح اين وضع است. همه چيز دايره وار به دور تسلسل افتاده است و افسردگي ناشي از نوميدي به آينده، رو به فزوني نهاده است. زمان آن رسيده که صريح و شفاف از پيامدهاي روش هايي که مديريت ناکارآمد در اداره امور به کار گرفته مي شود بنويسيم و با تتبع و تفکر در اين موارد به جست وجوي راه هاي تعالي بينديشيم.
    کار به جايي رسيده است که امروزه مديري موفق ناميده می شود که بتواند حداقل کار مورد قبول را با استفاده از حداكثر قدرت تنبيهی خود مانند : توبيخ، کسر حقوق و .... و امکانات تشويق مانند اعطای پاداش، اضافه کار، انتخاب کارمند نمونه و ... فراهم سازد. ولي كارشناسان معتقد هستند مدير مؤثر کسي است که بتواند 80 الي 90 درصد توانايي هاي افراد را به کار گيرد.
    هنگامي كه سيستم های تنبيه و پاداش سازمان به گونه اي باشد كه رفتار نادرست را به صـورت مثبت تقويت كند، افراد خوب هم دست به كارهاي نادرست مي زنند. هنگامي كه سازمان به افراد دروغگو و متقلب و يا كساني كه اعمال خلاف را انجام مي دهند، ارتقاي مقام بدهد و يا آنها را مورد ستايش قرار دهد اين برداشت مي شود كه رفتارهاي غيراخلاقي بازدهي مناسبي دارند، اينجا است كه اصول غيراخلاقي در سازمان ريشه مي گيرد.
    اصول غيراخلاقي كدامند؟ حاكميت روابط بر ضوابط تنها يكي از مواردي است كه سازمان ها را به طرف اصول غيراخلاقي مي كشاند. موارد ديگري مانند: تاخير،‌ ترك محل كار، پنهان كاري، انجام كارهاي شخصي در محيط كار، استفاده از امكانات سازمان به نفع خود، دزدي از اموال سازمان، فاش كردن اسرار سازمان، رياكاري، چاپلوسي، اخذ رشوه و... متلسفانه امروزه گاهي به صورت ارزش درآمده اند.
    تقويت روحيه و افزايش انرژي رواني در محيط کار، کارايي شخصي و سازماني را افزايش مي دهد و وقتي افراد نسبت به کاري که انجام مي دهند احساس خوبي داشته باشند سعي مي کنند آن را به بهترين نحو انجام دهند و مهم تر از آن تلاش مي کنند راه هاي بهتر و موثرتري براي انجام کار پيدا کنند. در غير اين صورت نمي توان انتظار داشت که براي انجام يا پيدا نمودن راه حل، تلاش فوق العاده اي از خود نشان دهند. پس بهتر است مديران فرهنگ کاري خود را به سمتي سوق دهند که چنين روحيه اي را در محيط کار، تقويت نمايد.
    انگيزه در کار وسيله به حرکت در آوردن شخص است. آدمي بدون انگيزه نمي تواند کاري را به پايان برساند و هدفي را دنبال کند. انگيزه، قدرت ابداع بالقوه و نهفته در فرد را به فعاليت مي رساند. توجه و به کار گرفتن انگيزه، ساده ترين و پيچيده ترين وظيفه مديريت است.
    انگيزش نوعي تنش دروني است و بکارگيري آن تنش را کاهش مي دهد. توجه به کيفيت زندگي کاري از جمله کارهاي است که مي توان از طريق آن انگيزش در کارکنان سازمان را افزايش داد.
    مازلو براي نيازهاي انساني، سلسله مراتبي قائل است که بر مبناي آن هر گاه نياز سطح پايين ارضا شود، نيازهاي سطح بعدي فعال مي شود. بدين ترتيب نيازها در افراد در حال تغيير و تحول هستند. در پي ارضاي نيازهاي فيزيولوژيک در انسان نيازهاي ايمني و پس از نياز مقبوليت اجتماعي فعال مي شوند.
    بيشتر محققان توافق دارند يکي از نيازهايي که ما بخاطر آن تلاش ميکنيم عبارت از اين است که «خودمان باشيم» يعني فردي باشيم که شايستگي بودن آن را داريم. انگيزه داشتن در کار باعث مي شود که پر کاري و علاقه مندي در کار به شکل عادت روزانه درآيد. اين ويژگي در مديريت سازماني ژاپن به وضوح قابل مشاهده است. مديريت مذکور موفق شده است با القاي اين احساس که کار اجتماعي جنبه شخصي و خانوادگي دارد، دلبستگي نزديکي در آنان نسبت به کار بوجود آورد.
    اين هنرمندي در کار مديريت باعث شده که توسعه به سبک و سياق ژاپن در جهان مورد توجه و اقبال قرار گيرد.
    ما همه در روزمره گي هاي زندگي خود گم شده ايم. چرا؟ شايد تنها به اين دليل که راه تغيير يافتن را نمي شناسيم.


    تهیه و تنظیم:
    احمد علی رضایی کارشناس ارشد مديريت پروژه
    کیوان نجیب نیا رئیس گروه کنترل و ارزیابی پروژه ها معاونت طرح و توسعه

    منابع:
    - مقاله The Toxic Workplace سايت اينترنتي
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    - آسیب شناسی سازمان، سايت اينترنتي مرکز اطلاعات فنی ایران
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    - آسیب شناسی سازمان، سايت اينترنتي انجمن علمی مدیریت بازرگانی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه
    arbm.blogfa.com.www

  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #392
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض صریح و بی‌آلایش بودن با دیگران

    سخن گفتن از افکار و احساسات خود ، به گونه‌ای صریح و بی‌آلایش شامل هر اظهار نظری است که فرد در مورد افکار ، احساسات ، توانائیها و ویژگیهای شخصیتی خویش بیان می‌نماید. و یا احساس و نگرشهای خود را در مورد طرف مقابل به وی انتقال می‌دهد. خود درونی ما فرد پیچیده‌ای است که دامنه وسیعی از افکار و احساسات مثبت و منفی را دربردارد. علاقمندی برای در میان گذاردن این افکار و احساسات با دیگران گامی به سوی خودگشودگی است. وقتی با دیگران صریح و رو راست هستید، بطور تلویحی آنان را به گفتگو دعوت می‌نمایید.

    آنچه شما درباره خودتان با دیگران در میان می‌گذارید، دیگران را تشویق به صحبت درباره خودشان می‌کند. توجه به این نکته ضروری است که بیان آزادانه خود ، سبب شناخت بهتر ما از ویژگیهای خودمان و حتی دیگران می‌شود. با این آگاهی توانایی ما در
    ایجاد فضای مناسب ارتباطی با دیگران مهیاتر شده و می‌توانیم به درک و تفاهم بیشتری برسیم. از طرفی بیان و اظهار نظر دیگران در مقابل اظهارات ما ، شناخت ما را نسبت به آنان نیز بالاتر برده و در نهایت دانش ما را نسبت به خودمان و دیگران بالاتر می‌برد.
    چرا انسانها از بیان احساسات و افکار خویش اجتناب می‌کنند؟

    دلایل بسیاری وجود دارد که مانع بیان احساسات و افکار می‌گردد. که به چند عامل اشاره می‌شود.


    • بیان افکار و احساسات ، گاه افراد را در مقابل شنونده پیام ، آسیب پذیر می‌سازد. چرا که در بعضی مواقع بیان افکار و احساسات بسیار خطرناک است و ترس و نگرانی از سوء استفاده بعدی از آنها استرس‌زا می‌باشد.



    • بیان افکار و احساسات ، موجب می‌شود دیگران به عمق احساس و تفکر آنها پی ببرند و گاهی ترس و نگرانی از عدم پذیرش و تایید آن توسط فرد شنونده و احیانا سرزنش وی و یا از دست دادن یک موقعیت اجتماعی خاص ، مانع بیان آنها می‌گردد.



    • نگرش منفی ، بی‌اعتمادی شدید و سوء ظن به دیگران گاه منجر به دوری گزیدن از دیگران شده و مانع بیان افکار و احساسات می‌گردد.



    • نگرش منفی و بی‌اعتمادی نسبت به افکار و عقاید شخصی و عدم پذیرش خود و فرار از خویشتن گاه مانع بیان افکار و احساسات می‌گردد.



    • ویژگیهای شخصیتی افراد ، عوامل تربیتی ، مسائل فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و جنسیت از دیگر عوامل تاثیر گذار در بیان صریح خود می‌باشند.


    توجه داشته باشید خود گشودگی امری دوطرفه بوده و رفتار یکی از طرفین در دیگری تاثیر متقابل دارد. هر اندازه به سنین کودکی نزدیکتر باشیم، در بیان صریح و بی‌آلایش خود تواناتریم و هر قدر بزرگتر می‌شویم و تجربه می‌اندوزیم فرا می‌گیریم که خود واقعی‌مان را زیر نقابی پنهان ساخته و آن را کمتر با دیگران در میان گذاریم. چرا که این خود گشودگی موجب آسیب پذیری بیشتر می‌شود. ما حتی به تدریج احساسات مثبت و منفی خود را نیز پنهان می‌کنیم، اگر ناراحت هستیم خود را خوشحال جلوه می‌دهیم و اگر از موضوعی خوشحالیم، خود را مغموم و گرفته نشان می‌دهیم!

    البته به شما مربوط است که تصمیم بگیرید چه وقت ، با چه افرادی و در مورد چه موضوعاتی سخن بگویید و چه وقت خود را از این کار بازدارید. این که به کسی بگویید کفش جدیدتان را از کجا و به چه قیمتی خریده‌اید، یک راه ساده برای خودگشودگی است. اگر چه در بسیاری مواقع ، خود گشودگی مسایل مسایل عمیقتری را در مورد شما به نمایش می‌گذارد؛ مثلا طرز تفکر شما درباره
    دانشگاه ، محیط کار ، خانواده و ... مسایل درونی‌تر را آشکار می‌سازد.
    هشدار

    به خاطر بسپارید بیان صریح و بی‌آلایش با هر فردی ، در هر موقعیتی و درباره هر موضوعی بسیار نامناسب است. پس ضمن خود گشودگی به نکات ذیل توجه کنید.


    • مطالبی را که نشان از فخرفروشی یا به رخ کشیدن موضوعی دارد از اظهارات خود حذف کنید.
    • تحت فشار و یا زور و اجبار مسائل درونی خود را آشکار نسازید. چرا که ماهیت خود گشودگی طبیعی و خودجوش بودن است.
    • میزان صحبت و درجه نزدیکی افراد را ضمن بیان مسائل خود در نظر داشته باشید.



    • ظرفیت و دانش فرد و یا افراد شنونده را در مواجهه با مسائل مطرح شده در نظر بگیرید.
    • صبر و حوصله افراد شنونده را در نظر داشته باشید.
    • موقعیت زمانی و مکانی برای طرح مساله را مدنظر قرار دهید.



    • توجه داشته باشید که بیان احساسات و افکار شما به گونه‌ای از طرف فرد مقابل با بازخورد همراه باشد و شما نیز اطلاعاتی را چه در مورد اظهارات خودتان و چه در مورد خود فرد دریافت بدارید. به عبارتی این خود گشودگی دوطرفه باشد.
    • احترام به اظهار نظر و عقاید طرف مقابل را ضروری شمارید.
    • توجه داشته باشید، خود گشودگی توام با جلب اعتماد دوطرفه باشد.
    • نسبت به اظهار نظر و بیان عقیده دیگران ، پذیرا و راحت باشید.



    • شما نیز شنونده خوبی باشید و احساسات طرف مقابل را درک کنید.
    • در مقابل اظهار نظر و یا گفته‌های طرف مقابل جبهه‌گیری نکنید و نسبت به مسائل دیگران نیز آزاد اندیش باشید.
    • جهت اظهار نظر کردن درباره دیگران از حساسیتهایی آنها آگاه باشید. از کلمات آسیب زننده و آزار دهنده دوری کنید.
    • صریح و بی‌پرده سخن گفتن را از بی‌احترامی به دیگران تفکیک کنید و احساسات دیگران را با رک گویی خود جریحه‌دار نسازید.

    شیوه‌هایی برای خود گشودگی

    همگون ساختن رفتار ظاهری

    رفتار ظاهری خود را حتی‌المقدور با احساسات و تفکرات درونی خود همگون سازید. به عبارتی از پنهان نمودن احساسات و افکار درونیتان دوری نمایید.

    روی احساسات خود تمرکز کنید.


    معمولا بیان عقاید و افکار ، ساده‌تر از بیان احساسات است. همه افراد دارای عقیده‌ای هستند، ولی بازگو نمودن احساس کار مشکلتری است. گاهی برخی احساسات بواسطه سایر احساسات پوشیده می‌شود و گاه از احساسات دیگر نشات می‌گیرد. بطور مثال خشم می‌تواند از یک آسیب روحی ناشی شود، معمولا بیان خشم راحتتر از بیان آسیب اصلی است. اگر ما تلاش کنیم که به جای احساسات ظاهری ، احساسات عمیقتر و زیرین را شناخته و بیان کنیم، در ابعاد عمیقتری خود را بیان کرده‌ایم. به عبارتی احساس اصلی و آغازین را بازشناسیم و آن را ابراز داریم.

    جملات سوالی را به خوبی تغییر شکل دهید.


    گاه اتفاق می‌افتد که ما نگرش و عقیده‌ای درباره چیزی داریم، ولی از در میان گذاشتن آن واهمه داریم، و از بیان صریح آن هراسانیم. در این مواقع گاه به جای بیان مطالب اصلی از پرسشی استفاده می‌کنیم. مثلا بجای آن که بگوییم: من از این فیلم خوشم نمی‌آید، می‌گوییم آیا تو از این فیلم خوشت آمد؟ پس نسبت به این تغییر کلام آگاه باشید و بجای جملات پرسشی از جملات خبری استفاده کنید.

    سعی کنید جملات خود را حین گفتگو با اول شخص آغاز کنید.


    شروع جملات با کلمه من به جای تو در صراحت کلام موثر است. بطور مثال به جای آنکه بگویید آیا از اینکه اینجا هستید خوشحالید؟ می‌توانید بگویید، من از این که شما اینجا هستید خوشحالم. حتی‌المقدور جملات خود را با "من" آغاز کنید.

    در آخر سعی کنید از جمله "من نمی‌دانم" استفاده نکنید.


    این جمله عموما بدین معناست که من نمی‌خواهم در این مورد بیشتر از این صحبت کنم و در واقع ختم صحبت را اعلام می‌کنید.

    چشم انداز


    همانطور که اشاره شد، بیان صریح و بی‌آلایش خویشتن یکی از فاکتورهای مهم ارتباطی است که ابراز آن با توجه به ویژگیهایی شخصیتی ، عادات فرهنگی ، تربیتی ، مذهبی و اجتماعی طیف گسترده‌ای را دربر می‌گیرد. (بسیار بسته بودن و خاموش بودن تا بیش از اندازه صریح و رو راست بودن). حال با مطالعه این متن ، بر روی ارتباطات خود تمرکز کرده و ارزیابی کنید که در کجای این طیف ایستاده‌اید و بودن در این نقطه تا چه اندازه و چرا برای شما مفید و یا مضر بوده است؟

  4. #393
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض من درد، تو سرد(پاسخ متفاوت زنان و مردان به استرس)

    خانم‌ها دوست دارند در این شرایط با كسی حرف بزنند و حالت‌های عاطفی‌شان را نشان دهند و داستان را برای كسی تعریف كنند. در حالی‌كه مردها سعی می‌كنند با آرامش و در خلوت خود، تنش را برطرف كنند و برای رفع آن بیشتر عمل می‌كنند تا اینكه حرف بزنند.

    <كنترل استرس به جنسیت آدم‌ها بستگی دارد و در زن و مرد كاملا متفاوت است.> این نظر متخصصان علم روان‌شناسی است. آنها مدارك و شواهدی برای این مسئله عنوان می‌كنند كه دانستن آنها خالی از لطف نیست.
    خانمی كه به تازگی ازدواج كرده و معلم كلاس اول است و هر روز مجبور است كلاسی پراز بچه‌های ۶ تا ۷ ساله را كنترل كند، توصیف جالبی از استرس دارد. او می‌گوید: <وقتی خسته و كوفته به منزل می‌رسم و با كوهی از كارها در خانه روبه‌رو می‌شوم، دلم می‌خواهد گریه كنم و سر به بیابان بگذارم. بعد شروع می‌كنم به حرف زدن و حرف زدن! آنقدر حرف می‌زنم و غرغر می‌كنم تا بالاخره بعد از نیم ساعت احساس راحتی به من دست می‌دهد. بله من فقط با حرف زدن بهتر می‌شوم.> در عوض آقایی كه پدر یك دختر ۵ ساله است و همسرش هم مجددا باردار شده وقتی با كلی كار و گرفتاری با دخترش سروكله می‌زند، در آخر می‌گوید: <من اصلا در مورد این همه گرفتاری حرفی نمی‌زنم. بهتر است بگذاریم زمان بگذرد و همه چیز خودش به وضع عادی برگردد.>

    ● كار، كار هورمون‌هاست

    یكی از مهم‌ترین دلایل تفاوت پاسخ زن و مرد نسبت به استرس، وجود هورمون‌هاست. سه هورمون كورتیزول، اپی‌نفرین و اكسی‌توسین در این مورد نقش اساسی دارند. وقتی فردی با استرس روبه‌رو می‌شود، دو هورمون كورتیزول و اپی‌نفرین با هم باعث افزایش فشار خون و سطح قند خون می‌شوند. در ابتدا متخصصان به این نتیجه رسیدند كه مقدار ترشح هورمون كورتیزول در شرایط استرس‌زا در خانم‌ها بیشتر است و شاید به این دلیل است كه خانم‌ها در این حالت عاطفی‌تر و حساس‌تر برخورد می‌كنند اما در ادامه متوجه شدند مقدار ترشح این هورمون در زن و مرد یكسان است و اصل تفاوت در هورمون اكسی توسین است.
    در خانم‌ها با افزایش ترشح كورتیزول و اپی‌نفرین در شرایط استرس‌زا، اكسی توسین هم وارد صحنه می‌شود. این هورمون از مغز ترشح شده و تولید دو هورمون قبلی را سركوب می‌كند تا فرد از نظر عاطفی وضعیت آرامتری پیدا كند. مقدار ترشح این هورمون در مردها بسیار كم است و این مسئله در پاسخآنها به استرس تاثیر می‌گذارد.

    ● استرس و زنان سیاستمدار

    یك نظریه جالب به‌نام جنگ و گریز وجود دارد كه می‌گوید آدم‌ها وقتی دچار استرس می‌شوند یا می‌ایستند و مبارزه می‌كنند و یا باروبنه را جمع كرده و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. در یك مطالعه روان‌شناختی مشخص شده خانم‌ها از این دو روش استفاده نمی‌كنند و به‌جای آن راه سازش و دوستی را انتخاب می‌كنند، یعنی سعی می‌كنند آدم‌های دورو اطراف را نگه دارند و به وسیله ارتباط با دیگران مشكل را حل كنند. در سازش، فرد سعی می‌كند با تطبیق خودش با محیط، امنیت ایجاد كرده و استرس را كم‌رنگ‌تر كند و در دوستی، فرد شبكه اجتماعی را خلق كرده و آن‌را حفظ می‌كند تا در چنین شرایطی از او حمایت كند. در مطالعه‌ای كه ذكر شد علت انتخاب این راهكار‌ در زنان وجود هورمون‌های جنسی زنانه واكسی‌توسین ذكر شده است. در حالی‌كه مردها از همان نظریه اول استفاده می‌كنند.

    ● تقاضا در مقابل انرژی

    اعتمادبه‌نفس آقایان در سایه كفایت و كارآیی آنها بدست می‌آید در حالی‌كه این موضوع در خانم‌ها به ارتباطات بستگی دارد، در نتیجه اگر از آدم‌ها تقاضای زیاد از حد داشته باشیم، نحوه پاسخ آقایان و خانم‌ها به این موضوع متفاوت است. خانم‌ها بیشتر مایلند از خیر نیازهای خود به نفع دیگران بگذرند و خود را در ارتباطات مختلف قربانی كنند. در حالی‌كه آقایان در چالش‌ها و رقابت‌ها شركت می‌كنند و نیازشان را به سادگی فراموش نمی‌كنند. در اصل در تقاضای كار و فعالیت زیاد،‌ این آقایان هستند كه پرانرژی به رقابت می‌پردازند تا با رسیدن به هدفشان، خود و سایرین را خوشحال كنند. اما خانم‌ها سعی دارند با تلاش خود رضایت دیگران را جلب كرده و انرژی زیادی برای رفع نیاز دیگران صرف می‌كنند.

    ● من حرف می‌زنم، تو عمل كن

    خانم‌ها دوست دارند در این شرایط با كسی حرف بزنند و حالت‌های عاطفی‌شان را نشان دهند و داستان را برای كسی تعریف كنند. در حالی‌كه مردها سعی می‌كنند با آرامش و در خلوت خود، تنش را برطرف كنند و برای رفع آن بیشتر عمل می‌كنند تا اینكه حرف بزنند.

    ● توصیه‌های زنانه

    ‌‌ یك سیستم حمایتی قوی از روابط اجتماعی داشته باشید كه مثل جعبه كمك‌های اولیه در شرایط استرس به دادتان برسد.
    مطمئن شوید كه سیستم حمایتی شما به‌دردتان می‌خورد. اگر این سیستم از بستگان یا دوستانتان یا همكارانتان تشكیل شده فرقی ندارد بلكه مهم این است كه آنها بتوانند در شرایط پرتنش به شما كمك كنند. این آدم‌ها نباید خودشان در این شرایط وحشت‌زده شوند،‌ افسرده باشند و یا با بدبینی اوضاع را بدتر كنند.
    دوستی داشته باشید كه رازدار شما باشد. این فرد باید به شما احترام گذاشته و شنونده خوبی باشد.
    ماجرا را حتما تعریف كنید. اگر حس می‌كنید اینكار حالتان را بهتر می‌كند ، حتما آن‌را انجام دهید اما در انتخاب شنونده دقت كنید. او باید خیر‌خواه شما بوده، قصد اذیت و آزار نداشته باشد و با وسواس فكری اوضاع را بدتر نكند.
    وقتی استرس دارید از گفتن كلمه <نه> نترسید. خیلی از خانم‌ها تمام وجودشان را وقف خانواده و اطرافیان می‌كنند و خودشان را نادیده می‌گیرند. بهتر است همیشه خودتان را در نظر داشته باشید و سعی نكنید با انجام وظایف سنگین به خودتان استرس وارد كنید.
    به مسائل ساده زندگی <آری> بگویید. سعی كنید با تجدید قوا خودتان را برای فراز و نشیب زندگی آماده كنید. ورزش،‌ پیاده‌روی، موسیقی، مطالعه و... از راهكارهای ساده‌ای هستند كه در مقابله با تنش به شما كمك می‌كنند.

    ● توصیه‌های مردانه

    ورزش كنید. معمولا بیشتر مردها با اینكار از شر فشار و تنش راحت می‌شوند.
    دوستان را فراموش نكنید. ورزش‌های گروهی، صرف ناهار با یك دوست و ... به رفع استرس كمك می‌كند.
    خلوتتان را بهم نزنید. چون شما در تنهایی برای رفع استرس فكر می‌كنید، بهتر است این خلوت را بهم نزنید.
    شما هم به جعبه كمك‌های اولیه احتیاج دارید. فكر نكنید فقط خانم‌ها باید سیستم حمایتی داشته باشند. شما هم برای اینكار اقدام كنید. باید بدانید چه مسائلی در كنترل شماست و چه مسائلی از كنترل‌تان خارج است. در شرایط استرس یكی از این دو مورد مطرح است: موضوع طوری است كه نمی‌توانید از آن فرار كنید و یا در مورد آن كاری انجام دهید یا موضوع طوری است كه قادرید با یك راهكار مناسب شرایط را بر وفق مرادتان كنید. در این مورد به توان، مهارت‌ها و زمان بیشتر توجه كنید.
    موسیقی، درمان خوبی است. یك موسیقی مورد علاقه، آرامش خاصی در شما ایجاد می‌كند.
    مشغولیت تازه‌ای پیدا كنید. زندگی خیلی از آدم‌ها یكنواخت شده است. بهتر است هر چند وقت یكبار سرگرمی تازه‌ای را انتخاب كنید. مواظب خودتان باشید. وجود شما باید همیشه در اولویت باشد. فردی كه برای سلامت روح و جسم خود سرمایه‌گذاری نمی‌كند، سقوط او به دره پرماجرای استرس حتمی است.‌

    روزنامه سلامت

  5. #394
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض ویتامین های عشق

    ویتامین b1 مخصوص خانمها !
    این نوع ویتامین را خانمهای محترم مصرف کنند : به همسرتان توجه کنید
    به پاهای عضلانی، به سینۀ فراخ و مردانه اش، به لبخند زیبایش، به شانه‌های پهنش، به دستان بزرگ و مردانه اش، به چشمان خوش حالتش، به صدای پرطنین اش و به طور کلی به هر ویژگی و صفتی که از او مرد می‌سازد، توجه کنید. اغلب مردان دوست دارند که از مردانگی آنها تعریف و تمجید شود و آنها تشنه ی تعریف و تمجید شما هستند. وقتی مردی تحسین شود، مایل است به سرعت به آن پاسخ دهد. به او بگویید که چه همسر با قدرت و خوبی دارید و از اینکه شوهر شماست چقدر خوشحالید و چقدر خوش اقبالید. به شوهرتان بگویید او را در همین گونه که هست، دوست دارید و دیگر اینکه او را در دنیا با هیچ مرد دیگری حاضر نیستید عوض کنید.
    ویتامین a1 مخصوص آقایان !
    این نوع ویتامین را آقایان محترم مصرف کنند : همسرتان را با زنان دیگر مقایسه نکنید
    هیچ موقع خانمتان را با زنی دیگر، بویژه مادرتان، زن سابقتان یا نامزد قبلی تان مقایسه نکنید. هرگز دربارۀ سایر روابطی که قبلا احتمالا داشته اید، مشتاقانه و با حسرت حرف نزنید. با این اعمال شما عدم امنیت را در جایی که نباید باشد، ایجاد می‌کنید. مردی که می‌خواهد گذشته را دوباره زنده کند، به سوی دردسر می‌رود.
    به خاطر داشته باشید همسرتان می‌خواهد در زندگی شما مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال می‌زنید مانند مادرتان، همسر قبلی تان، دخترخاله تان، آنطور احساس کردن برای او خیلی سخت است. او باور می‌کند که باید دقیقا عین آن الگو عمل كرده، و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانائیهای خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست. بدانید که اگر به هر کس آزادی بدهید که خودش باشد او بهترین فرد می‌گردد.
    ویتامین b2 مخصوص خانمها !
    این نوع ویتامین را خانمهای محترم مصرف کنند : شوهرتان را بابت کارهایی که انجام می‌دهد تحسین کنید
    به طور مثال اگر او اتومبیل را تعمیر می‌کند به او بگویید چقدر خوش اقبالید که همسری را دارید که از استعداد و تواناییهای مکانیکی تا این حد بالا برخوردار است. اگر او با بچه‌ها بازی می‌کند، به او بگویید بچه‌ها چقدر خوشبختند که پدری چون تو دارند. اگر او اهل ورزش است به او بگویید چقدر عالی است که مردی با هیکل متناسب دارید و به ورزش کردن اهمیت می‌دهد. اگر او شما را در رفاه گذاشته است به او بگویید در رؤیاهایتان هم نمی‌گنجید شیوۀ زندگی را که او برایتان فراهم آورده است داشته باشید.
    ویتامین a2 مخصوص آقایان !
    این نوع ویتامین را آقایان محترم مصرف کنند : عشق خود را نسبت به همسرتان اثبات کنید
    زنها از شما مردها می‌خواهند، عشق خودتان را به گونه ای محسوس و مملوس نشان دهید. در واقع، عشق را هر روز و از راههای کوتاه باید بر زبان آورد و نشان داد. خرید هدیه‌های کوچک و تقدیم آن به شکلی خوشایند می‌تواند جالب و زیبا باشد. مثلا شما می‌توانید یک بسته شکلات بزرگ بخرید و به آن یادداشتی ضمیمه کنید، بدین مضمون: "تقدیم به همسر بی نظیرم که همیشه به من خوبی و عشق می‌دهد."هدیه‌هایی که خانمها دوست دارند شوهرانشان به آنها تقدیم کنند بدین قرارند: گل، کارت پستالهای زیبا همراه با دست خط خودتان، عطر، جواهرات، مجسمه‌های زیبا، کیف، لباس، بسته‌های شکلات (کاکائو‌های تخته ای)، تلفن موبایل، ساعت مچی و اگر خیلی پولدارید ماشین‌های مدل بالا!.... اگر امکان پیچیدن هدیه نیز وجود دارد، حتما آن را با کادوهای رنگی زیبا بسته بندی کنید.
    خانمها دوست دارند خودشان بسته بندی‌ها را باز کنند. گرفتن هدیه، به زنها احساس با ارزش بودن می‌دهد و عدم دریافت هدیه، این پیام را برای زن تداعی می‌کند که شما برای او هیچ ارزشی قائل نیستید و به او توجهی ندارید و در یک کلام، دوستش ندارید. در مشاوره‌های خصوصی مان زمانی که با مراجعان صحبت می‌کنیم و می‌گوییم که این تکنیکها را به کار برید، خانمها می‌گویند که خیلی دوست داریم دقیقاً شوهرمان این کارها را برایمان انجام دهد ولی شوهرمان می‌گوید این مسخره بازیها و این بچه بازیها دیگر چیست؟ پس این لباسهایی که پوشیده اید چه کسی برایت خریده است؟ یا خرج خانه را چه کسی می‌کند؟ آقایان، قبول داریم که به طور غیرمستقیم برای خانمتان خرج می‌کنید ولی وقتی که او خودش اشاره کند که به چه چیزهایی نیاز دارم و با هم بروید بخرید این روش او را دچار هیجان نمی‌کند. شما زمانی می‌توانید او را غافلگیر کنید که خودتان بدون اطلاع او، برایش هدیه‌های مختلف بخرید و در مواقعی که انتظارش را ندارد به او تقدیم کنید. بعضی از مراجعان مرد نیز می‌گفتند که این روشها مربوط به دوست پسرها و دوست دخترهاست و زندگی زناشویی فرصتی برای اجرای این تکنیکها و مسخره بازیها نمی‌گذارد! ولی ما به شما آقایان می‌گوییم که این کتاب را دقیقاً برای شماها که فکر می‌کنید زندگی چیز دیگری است نوشته ایم، زیرا اگر این روشها را به کار نبرید یا مرتباً باید ناله‌ها و شکوه‌های همسرتان را بشنوید و یا اینکه خودتان تاوان هزاران مسئله ای را که بعداً برایتان پیش می‌آید را بپردازید!
    ویتامین b3 مخصوص خانمها !
    این نوع ویتامین را خانمهای محترم مصرف کنند : حمامی گرم و نرم برایش آماده کنید
    حمام را تمیز و آماده کنید. حوله ی تمیز، صابون خوشبو و شامپوهای عالی تهیه کنید، سپس وان حمام را پر از آب گرم و حباب صابون کنید. از او تقاضا کنید که استحمامی دلچسب انجام دهد. هنگام استحمام از او با نوشیدنیهای خوش طعم و موردعلاقه اش پذیرایی کنید.
    ویتامین a3 مخصوص آقایان !
    این نوع ویتامین را آقایان محترم مصرف کنند : زنان نیاز به صحبت کردن دارند
    شوهری که یاد می‌گیرد هر روز وقت صرف کند و با زن خود حرف بزند و به صحبتهای او گوش دهد، قلب او را برای همیشه تسخیر می‌کند. از دیدگاه ما: "اگر خانمها و آقایان روزی٢٠ دقیقه با هم صحبت کنند، درِ طلاق را برای همیشه به روی خودشان می‌بندند. مردی که نیاز زن را برای صحبت کردن نادیده می‌گیرد، همسری مهربان و عیبجو پیدا خواهد کرد.
    وقتی او به شما غُر می‌زند و لحظه ای آرامتان نمی‌گذارد آنچه در واقع او می‌گوید این است: اگر نمی‌توانم با گفتگویی خوب بر تو اثر بگذارم، با مذاکرۀ نامطبوع اثر خواهم گذاشت چون حتی بگو و مگوها بهتر است پوچی و خلأیی است که وقتی با تو هستم احساس می‌کنم. آنچه او هر بار می‌گویند این است: لطفاً به حرف من گوش بده. می‌خواهم آنچه را برای من اتفاق افتاده و دربارۀ آن نگرانم، با تو در میان بگذارم." در واقع پند یا نصیحت یا راه حلی نمی‌خواهم، فقط می‌خواهم حرفم را بشنوی و آنچه را می‌گویم درک کنی و به احساس من اهمیت دهی."
    ویتامین b5 مخصوص خانمها !
    این نوع ویتامین را خانمهای محترم مصرف کنند : همسرتان را بابت آنچه می‌گوید تمجید کنید
    به طور مثال اگر او شوخ طبع است به او بگویید: شوخ طبعی او را دوست دارید و این حالت او باعث احساس نشاط شما می‌گردد. اگر او اهل ریسک و خطر کردن است به او بگویید: شجاعت او را که پای هر چه بدان اعتقاد دارد می‌ایستد، خیلی دوست دارید. اگر او کم حرف است به او بگویید: چه شنوندۀ خوبی است و چه نفوذ آرام کننده ای بر شما دارد. اگر او پرحرف است به او بگویید که روح بخش و گرم کننده مجالس و مهمانی‌هاست و چقدر دوست دارید که به سخنانش گوش دهید. اگر او راستگو و درستکار است به او بگویید: چه خصیصه‌های زیبایی داری و شما این صفات را خیلی دوست دارید. اگر باوفاست به او بگویید: چقدر عالی است که می‌توان به او اعتماد کرد. به طور کلی همه چیز و هر چیزی بایستی به شیوۀ مثبت مورد توجه قرار گیرد و با تمجید تفسیر شود. هرگز شوهرتان را با مردان دیگر فامیلتان مقایسه نکنید و مثلاً نگویید که علی آقا در خانه به همسرش کمک می‌کند و یا برای زنش خیلی هدیه می‌خرد و خیلی بهتر از تو همسرداری می‌کند. با انتقاد کردن و مقایسه ی او با دیگران از میزان صمیمیت و نفوذ خود بر همسرتان می‌کاهید. به یاد داشته باشید که هیچ کس از انتقاد خوشش نمی‌آید حتی شما!
    ویتامین a5 مخصوص آقایان !
    این نوع ویتامین را آقایان محترم مصرف کننده : شام بخرید و به خانه بیاورید
    یکی از روشهایی که می‌توانید خانمتان را غافلگیر کنید این است که بعضی از روزها پس از آنکه به محل کارتان رفتید به همسرتان تلفن بزنید و پس از خوش و بش کردن با وی، بگوئید: عزیزم نگران تهیه شام نباش، زیرا من موقع برگشت شام می‌خرم و به خانه می‌آورم.
    ویتامین b6 مخصوص خانمها !
    این نوع ویتامین را خانمهای محترم مصرف کنند : با کاغذهای پشت چسب دار حرف خود را بزنید
    این نوع کاغذهای کوچک پشت چسب دار را می‌توانید از فروشگاههای بزرگ یا مغازه‌های لوازم تحریری خریداری کنید. سپس یادداشتهای خود را در جاهایی که اصلاً احتمالش را نمی‌دهد بچسبانید، به طوری که وقتی صبح آمادۀ رفتن به محل کارش می‌شود ببینید. به طور مثال این نوشته‌ها را می‌توانید بر روی کیف دستی او، بر روی داشبرد اتومبیلش و یا روی درب یخچال و فریزر بچسبانید و در همه ی آنها بنویسید که به نظرتان او چقدر عالی و قدرتمند و دوست داشتنی است و چقدر از اینکه همسر او هستید احساس خوشحالی و شادمانی دارید و در نهایت چقدر او را دوستش دارید.

  6. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #395
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟

    "کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما در عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن مـی رود؛ اگـــر بر روی این مـوضـوع کـــمی دقیق تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری انجام خواهید داد."

    وارن بافت

    در حیطه شغلی نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در عرض چند ثانیه شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعـات بـی پـایه و اســاس آنچنان صدماتی را به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد قـابل جـبـران نـمی بـاشند. آیا می دانید دیدگاه همکارانتان نسبت به شما چیست؟

    کی؛ من؟

    آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش یابی خدمه شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیات اخلاقی شما چیزهایی میگویند؟ زبان جسماني انسان ها، و یا تغییر در لحن صحبت کردنشان زمانی که به آنها می پیوندید تغییر می کند؟ شاید هم اصلا اینطور نباشد و تنها تصور شما مبنی بر این اصل باشد.
    اگر می خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که واقعا به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی آنها را تحلیل و بررسی نمایید.
    شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه های آنها آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنها را نسبت به خودتان تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکات شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می دهد.
    در این قسمت 8 تصور اشتباه که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به وجود آید به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان آورده ایم.
    دست به کار شوید

    1- تصور می کنند شما تنبل هستید

    پیش قدمی کنید
    درخواست واگذاری مسئولیت های بیشتری کنید و کمی بیشتر از ساعت مقرر کاری، در محل کار خود باقی بمانید. بدون توجه به برنامه کاری شما باید خود را طوری نشان دهید که سخت کوش تر از سایرین به نظر بیایید.

    کمالات خود را به نمایش بگذارید
    رجز خوانی نکنید. از خودتان کمی خلاقیت به خرج دهید تا شایعات بی اساسی که پشت سر شما وجود دارند، تبدیل به تشکر و قدردانی شوند. مردم از اینکه کسی از آنها تشکر و قدردانی کند لذت می برند. می توانید چیزی شبیه به این بگویید: "از اعداد و ارقامی که در اختیار من گذاشتی واقعا ممنونم، اونها به من در گزارشی که برای هیئت مدیره می نوشیتم جدا کمک کردند."

    مراقب حرکات جسماني خود باشید
    سعی کنید قوز نکنید و به دیوار کناری یا میز خود لم ندهید. پاهایتان را با یک فیگور مناسب از میز دور نگه دارید. با انرژی و اشتیاق کامل بر سر کار حاضر شوید و توانایی رویارویی با کلیه فشارهای کاری را در خود تقویت کنید.

    2- تصور می کنند شما آماتور هستید

    نحوه آداب و معاشرت خود را تغییر دهید
    ادب و تواضع همه گیر می باشد. زمانی که شما با دیگران با احترام و ادب برخورد کنید؛ این امر کار را برای آنها مشکل می سازد که هر طور دلشان خواست بر روی شما قضاوت کنند، کارهایتان را به باد انتقاد بگیرند و در آخر به شما بی احترامی نمایند.

    انتقاد پذیر باشید
    زمانی که بازخوردهای اجتماعی رفتارهایتان را دریافت کردید؛ لازم به رنجش نیست. با روی باز از انتقادها استقبال کنید و به آن دسته ای که برایتان سازنده است گوش دهید چرا که نشانه ای از بلوغ، کمال و حرفه ای بودن شما هستند.

    حرف دهان خود را مزه مزه کنید
    برای اینکه توی دردسر نیفتید پیش از صحبت کردن به خوبی فکر کنید. بدون توجه به اینکه تا چه حد عصبانی هستید و یا اینکه کار دیگری تا چه اندازه نامرتب و پر اشکال است، خونسردی خودتان را حفظ کنید. مراقب حرف زدن خودتان باشید و دقت کنید که با چه کسی در حال صحبت کردن هستید.

    به جزئیات دقت کنید
    لباس های مرتب بر تن کنید و درست صحبت کنید. با خط مشی و زبان صنفی که در آن مشغول کار کردن هستید آشنایی پیدا کنید. برای جلسات رسمی آماده باشید و سعی کنید محل کارتان همیشه مرتب و سازمان یافته به نظر رسد.

    3- تصور می کنند شما لوده ترین فرد هستید

    دهان خود را ببندید
    شما به دفتر خود می روید تا کار کنید نه اینکه جوک تعریف کنید و دیگران را بخندانید. بعد از کار ساعت ها وقت دارید تا با همکارانتان در رستوران بنشینید و مسخره بازی درآورید. زمانی که همکارانتان شما را تحت فشار قرار می دهند تا آنها را سرگرم کنید توجه آنها را به شخص دیگری جلب کنید. "من امروز مخم برای تعریف کردن چیزهای جالب کار نمکنه، چطوره تو امروز ما رو یک کمی بخندونی رامين." بدون اینکه کسی متوجه شود حواس آنها را از خودتان پرت کرده و شخص دیگری را مخاطب قرار دهید.

    کمتر بخندید
    خیلی خوب است که شما به عنوان یک مرد مهربان و خندان شناخته شوید اما هر چیز اندازه ای دارد. زمانی که جمعی از همکارانتان در کنار هم جمع شده اند و مشغول خندیدن هستند و تمام محدودیت ها را پشت سر گذاشته اند خیلی راحت به آنها بگویید که کارتان زیاد است و باید به کار باز گردید.

    مرتب و منظم باشید
    سعی کنید محل کارتان کاملا حرفه ای به نظر برسد. کاریکاتورهای مضحک را از روی کامپیوتر خود پاک کنید و سعی کنید تعداد جوک هایی را که برای دوستانتان forward می کنید، به حداقل برسانید.

    4- تصور می کنند شما فقط در فکر مهمانی رفتن هستید

    اوضاع را آرام کنید
    سعی کنید در مورد تجربیات خود در این زمینه با کسی گفتگو نکنید. اینکه تا چه ساعت از شب در بیرون از خانه می مانید و چه مقدار نوشیدنی میل می کنید چیزی نیست که همه باید در مورد آن بدانند. در ساعات کاری طوری برخورد نکنید که تصور شود به مهمانی آمده اید و به اصطلاح در خانه خاله به سر می برید.

    جدی باشید
    سعی کنید هیچ گاه دیرتر از زمان مقرر در سرکار خود حاضر نشوید مگر اینکه بخواهید دیگران از فعالیت های فوق برنامه تان باخبر شوند. به هرحال بهتر است همیشه گوش به زنگ باشید و نیروی خلاقیت خود را در زمینه های مختلف به کار گیرید.

    5- تصور می کنند شما مشتاق به جنس مخالف هستید

    با احتیاط عمل کنید
    در مورد روابط جنسی خود لاف نزنید. بدون در نظر گرفتن اینکه تا چه حد دچار وسوسه شده اید سعی کنید هیچ گاه با همکاران، کارفرما، خدمه و ارباب رجوع بگو بخند راه نیندازید.

    رفتار خود را باز بینی کنید
    حرف های مربوط به مسائل جنسی را به زبان نیاورید، جوک های دارای چنین محتوایی را برای یکدیگر نفرستید و در زمان کار سایتهای پورنوگرافی را زیرورو نکید.

    6- تصور می کنند شما همیشه تاخیر دارید

    وقت شناس باشید
    زودتر از خواب بلند شوید و جزء اولین کسانی باشید که وارد شرکت می شوند. با برنامه شغلی خود واقع بینانه برخورد کنید و زمان بیشتری به وجود آورید. اگر به طور مکرر از برنامه های زمانبندی شده عقب بمانید خیلی زرود از شما انتقاد خواهد شد. تاخیر به عنوان نوعی بی احترامی و بی برنامگی به شمار می رود.

    از برنامه جلو باشید
    یک لیست از کل کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و هر چند وقت یکبار آنرا از نو چک کنید. برای اطمینان بیشتر زمان بیشتری را برای انجام کارهای مختلف در نظر بگیرید. هیچ کاری را معوق نگذارید. اگر زمان خود را به خوبی مدیریت کنید به راحتی قادر خواهید بود که تمام پروژه هایتان را پیش از زمان تحویل به اتمام برسانید و اصلا مهم نیست که در طول مسیر ممکن است چه اتفاق های غیر منتظره ای رخ دهند.

    7- تصور می کنند شما به اخلاقیات پایبند نیستید

    درستکار باشید
    به پیشنهادهایی که می دهید دقت کنید. هیچ موقع به همکاران خود این نظر را ندهید که نتیجه تحقیق فرد دیگر و یا ایده های دیگران را سرقت کنید. هر ادعایی که در مورد مسائل مختلف می کنید باید دارای منبع موثق و اثبات شده باشد.

    درستی خود را ثابت کنید
    از رهنمودهایی که شرکت برای کارمندهای خود در نظر گرفته پیروی کنید و هیچ گاه از دارایی های شرکت به نفع خود سوء استفاده نکنید. برای مثال تماس های تلفنی راه دور را با استفاده از تلفنی که در اختیارتان قرار داده اند و استفاده های غیر مجاز از دستگاه کپی موجود در شرکت.) خط مشی شرکت را در مورد دریافت کردن هدیه از مشتری ها و فروشنده ها به خوبی مطالعه کنید تا هیچ گونه شک و شبه های باقی نماند.

    مسئول باشید
    اگر اشتباهی از شما سر زد، آنرا بپذیرید. به جای اینکه بهانه جویی کرده و اشتباه را به گردن دیگران بیندازید مسئولیت کارها را به گردن بگیرید و در جبران آنها بکوشید.

    درست تصمیم بگیرید
    اگر از شما درخواست شد تا کاری را انجام دهید که به نظر خودتان درست نمی آمد و در نهایت تاثیرات منفی بر روی آینده شغلی تان داشت می توانید به راحتی از انجام آن سرباز زنید.

    به انجمن های خیریه کمک کنید
    در صندوق های صدقه پول بیندازید. پیشنهاد کنید که در شرکت یک گروهی تشکیل دهند و از آن طریق به نیازمندان و انجمن های خیریه کمک کنند و یا برای بانک های جمع آوری فراورده های غذایی برای نیازمندان غذاهای فاسد نشدنی جمع کنند.

    8- تصور می کنند که شما در کارهای گروهی ضعیف ظاهر می شوید

    برخوردی دوستانه از خود نشان دهید
    اسم های افراد را یاد بگیرید و در روابط خود از آنها استفاده کنید. در مورد علایق و توانایی های شغلی همکارانتان اندکی بیشتر اطلاعات جمع آوری کنید.

    به آنها اتکا کنید
    از افکار شخصی دیگران کپی برداری نکنید تا هر کجا که لازم شد آنها را بعدا به نفع خود به اتمام برسانید. هر زمان که می توانستید به همکاران خود در انجام کارهایشان کمک کنید و پس از این که کاری با موفقیت انجام شد از آنها قدردانی و تشکر کنید. زمانی که مقامات بالا از زبان همکارانتان شنیدند که کار کردن با شما برایشان لذت بخش است شما خود به خود به یک رهبر تبدیل می شوید.

    روی اهدافتان متمرکز شوید
    چه دیدگاه همکاران نسبت به شما درست باشد چه اشتباه همین نظرها است که میتواند شما را به موفقیت نزدیک سازد و یا اینکه موجب شکست خوردن شما در زمینه شغلی گردد. از یکی از همکاران قابل اعتماد بپرسید که دیگران در مورد شما چه میگویند. این پرسش را می توانید با به جا آوردن مراتب از کارفرمای خود نیز بپرسید. شما می توانید انتقادات منفی را به نظرات مثبت تبدیل کنید. بسیاری از نظرات چند منظوره بوده و قابل تغییر می باشند. فقط باید به خاطر داشته باشید که نباید از آنها آزرده خاطر شوید.
    تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود اصلا به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته اید بلکه فقط تلاش می کنید تا کسانی که با شما در حال کار کردن هستند دید روشن تری نسبت به شما پیدا کنند. پس لازم نیست که سعی در تغییر شخصیت خودتان داشته باشید. بی ریا و درستکار باقی بمانید و همواره نسبت به ارزش هایتان پایبند باشید. و اگر تمام تلاش هایتان به بن بست رسید با یک نیروی جدید در یک کارخانه دیگر شروع به کار کنید.

    منبع:سایت مردمان

  8. #396
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض روانشناسی چهره

    چـهره خـوانـي به اين مـعـنـا است كه شما فـقــط با نگاه كردن به صورت اشخاص پي بـه خـصـوصـيات اخلاقي و شخصيتي او ببريد. چـهره خـوانـي توسـط مردم در اعصار مختلف انجام شده است. شـناخـتـن افراد تنها از روي خصوصـات ظـاهـري آنها مساله بسيار جالبي است. نـكات ظـريف و دقيـق و پيچيدگيهاي بسياري در علـم چـهـره خـوانـي وجـود دارد ولي ما در اينجا به بيان نكات اصلي تر و مهمتر آن بسنده مي كنيم.

    چهره خواني چيست؟


    بشر در طول قرون متمادي سعي نموده تا با پيوند زدن خصـيصـه هـاي صـورت افـراد بـه ويژگيهاي شخصيتي، متوجه افكار و درون ديگران شود. با گـذشـت سـالها علم چهره شناسي نيز گسترش يافته و به شاخه هاي مختلف تـقسـيم شـده است. بـراي مثـال "متوپوسكپي" علم پي بردن به سيرت و درون آدمي از روي خطوط روي پيشاني است.
    "فرنولوژي" علم جمجمه خواني و مطالعه طرز تشكيل جمجمه ميباشد كه به بنا نهادن شخصيت و اميال ذاتي و رواني افراد كمك مي كند.
    "فيزيـوگـنومي" يا عـلم چـهره شـنـاسي، موضوعي است كه ما به آن خواهيم پرداخت. اين علم به ما مي آموزد كه چگونه از روي چهره افراد پي به شخصيت آنها ببريم.
    امروزه دانشمندان به چنين علومـي، "شـبـه علـوم" اطـلاق كرده و بـهاي زيـادي بــه آن نمي دهند و هـمانند عـلومي مانـنـد "طالع بـيني" به آنها مي نگرند: اثبات نشده ولي بيضرر. با اين وجود هنوز بسياري از مردم چهره خواني را راهي مطمئن براي قضاوت در مورد افراد مي دانند. چيزي كه اهميت دارد اين اسـت كـه چـهره را بصورت كامل و دقيق مورد تجزيه و تحليل قرار داده و تا رسيدن به همه حقايق از قضاوتهـاي شـتابزده اجتناب كنيم.
    اكنون گذري مي كنيم بر نكات بنيادين چهره خواني و چگونگي تشخص شخصيت افراد:


    شكل صورت

    دراز و كشيده: افرادي كه داراي چنين صورتي هستند عموما" داراي صـبر و تحمل زياد بوده و توانايي حل مشكلات در آنها بيشتر است. جـذابـيـت و خوش تركيب بودن افراد با چنين صورتي نشانگر اين است كه آنها معمولا كارهاي خـود را نـيـمـه تمام رها نكرده و عادت به انجام امور بطور تمام و كمال دارند.

    گرد: اين شكل دلالت بر اميدواري زنده دلي و انرژي دارد. اينگونه افراد مي تـوانند اتاقي دلگير و ساكت را به بمبي از خنده و شادي تبديل كنند.

    پهن: اينگونه اشخاص بردبار و مهربان و معمولا افراد روشنفكري مي باشند.

    مربعي: طرفدار استقلال فردي و فردگرايي، سختـكوشـي بـراي دسـتـيـابي بـه آرزوها، زيركي و فعال بودن از ويژگيهاي اين افراد محسوب مي شود.
    پيشاني

    صاف: كسانيكه كه داراي خطوط در پيشاني نيستـنـد، افـرادي انديشمند و هميشه در حال تفكر مي باشند و در تصميم گيريها سريع و منطقي عمل مي نمايند.

    چروكيده: وجود خطوط در سطح پيشاني نشان مي دهد كه ايـنـگونه افراد به سرعت هيجان زده و احساساتي شده و سريع آشفته و پريشان حال مي گردند.


    چشم


    رمانها، داستانها و اشعار بسيار زيادي در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصيات روحي و رواني انسان نوشته شده است. چشمها هيچگاه دروغ نمي گويند؛آنها بيانگر احساس دروني و واقعي ما مي باشند.

    اضطراب: اگر مابين عنبيه و پـلك پـاييني هـر دو چشم مـقداري سفيدي وجود داشت، آن شخص انساني مضطرب و نگران است.

    تندخويي: اگر بالاي عنبـيه بخشي سفيد رنگ وجود داشت، علاوه بر استرس نشانگر تندخويي و پرخاشگري در فرد است.

    روان پريشي: چنـانچه دور تا دور عنبيه را سفيدي فرا گرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پايداري روح و روان فرد خواهد بود.

    شادي: وجـود خـطوط كـوچـك در خـارج از چـشمها حاكي از خنده رويي و شادبودن فرد مي باشد.


    ابرو

    صاف: صافي و مستقيمي ابروها نشانگر انديشه، تفكر و ايده گرايي فرد مي باشد.

    كماني: افرادي كه داراي ابروهاي خميده و كماني هسـتند از حـكايـتـها و داسـتـانـهـاي واقعي لذت مي برند.


    باريك: اينگونه افراد معمولا داراي اعتماد به نفس اندكي مي باشند بخصوص اگر ابـروي آنها بجز باريكي، بالا و گرد نيز باشد.


    پيوسته: پيوستگي ابروها نشانگر اين است كه فرد دائما" در حال تفكر و انديشـه بـوده و ايده هاي جالبي در سر دارد.


    پلك

    كوچك: اگرفاصـله بـين بالاي پلك و مژه كم باشد بيانگر اسـتقلال فرد مي باشد و اينكه آن فرد حتي ممكن است بصورت ارادي خودش را به ديگران نزديك نكند.


    بزرگ: بزرگ بودن پلك دلالت بر وابستگي شديد فرد به ديگران دارد.


    بيني

    كوچك: گفته مي شود اشـخاصي كه بـيـني كـوچـك دارنـد ذاتـا" افـرادي ضعيف و اغلب غيرقابل اتكا بوده و در تصميم هايشان استوار و ثابت قدم نمي باشند.

    بزرگ: بزرگي بيني نشانه ابتكار و عزم و اراده مي باشد. يك شـخصـيت قـوي كه اثرش را برجاي خواهد گذاشت.

    تيز: تيز بودن نوك بيني نشانگر اين است كه فرد خود را مقيد به رعـايـت آداب و رسـوم ندانسته و با اطرافيانش به راحتي برخورد مي كند. ايـنگونه افراد خـود را بـاور داشـتـه و بي باكانه و متهورانه خود را به ديگران نزديك مي كنند.

    عقابي: خودخواهي، دودلي و حساس بودن از جمله ويژگيهاي كساني است كه داراي چنين بيني مي باشند.


    گوش

    كوچك: كوچكي گوش نشانه تزلزل و احساس نا امنـي در افـراد اسـت هر چند اينگونه افراد مي دانند كه چه مي خواهد و معمولا" سخت كوش و كاركن هستند.

    بزرگ و دراز: اين قبيل افراد معمـولا انـعـطاف پـذيـر نـبـوده و به سـختي آرام و بي خيال ميشوند.

    پرمو: افرادي كه داراي گوشهايي پرمو هـستند مـعـمـولا وسـواسـي و نـكـته بين بوده و وقت زيادي را براي چيزهاي بي اهميت تلف مي كنند.


    گونه

    برجسته: برجسـتـگي گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژي و اعـتماد بنفس است. كساني كه داراي گـونه بـرـسته مي باشند تمايل بيشتري براي پذيرفتن اشتباهات ديگران دارند.

    گود: علاوه بر جذابيت و زيبايي دليلي بر خوش مشربي و سازگاري فرد مي باشد.
    چانه و فك

    فك چهارگوش: افـراد با فـك چـهار گـوش و مـربعي انـسانهاي تـسخير ناپذير و سركش مي باشند. آنها توانايي تبديل روياهايشان به واقعيت را دارند.

    چانه هاي برآمده: اينگونه افراد، اشـخاصي خود ستـا بوده و تصـور ميكنند هيچ چيزي جز خود آنها اهميت ندارد و جز خودشان حرف كس ديگري را قبول نداشته و خود را عقل كل مي دانند.


    لب

    قلوه اي: لبهاي قلوه اي علاوه بر زيباتر نمودن صورت،نشانه بخشش و گشاده دستي مي باشد. معمولا اينگونه افراد تمايل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو كنند.

    نازك: نازك بودن لب بيانگر خويشتن گرايي ذاتي در اشخاص است.

    لب بالايي نازك پاييني قلوه اي: نشانه اين است كه فردي متـقـاعد كنـنـده و مـجاب كننده مي باشد.

    مطلب آخر


    چهره خواني يك علم دقيق و ثابت شده نيست و حتي با گذراندن دروه هاي آموزشي دقيق و پيشرفته نيز نمي توان بطور قطع در مورد شخصيت و درون افراد صــحبت نمود. نتايج شما در سنجش شخصيت، بستگي به تعداد فاكتورهاي مورد تحليل قـرار گرفـته دارد ولي با بـياد داشتن نكات ذكر شده مي توانيد قبل از صحبت كردن با افراد تا حدي متوجه شخصيت آنها شويد.


    سایت مردمان

  9. 2 کاربر از elham_007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #397
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض زنان بيشتر از مردان كابوس مي بينند

    پژوهشها نشان مي دهند كه زنان بسيار بيشتر از مردان كابوس مي بينند و خوابهايي كه مي بينند عاطفي تر است.
    در مطالعه اي كه روي 170 داوطلب انجام شد، از آنها خواسته شد كه تازه ترين خوابي كه ديده اند را ثبت كنند. 19 درصد مردان كابوس ديده بودند در حالي كه اين رقم در زنان سي درصد بود.
    دكتر جنيفر پاركر، محقق دانشگاه در بريتانيا مي گويد كه در شمار كلي خوابهاي گزارش شده تفاوت زيادي وجود نداشت.
    در پژوهشي ديگر مشخص شد كه زنان خواب آشفته تري از مردان دارند.
    يكي از دلايل ذكر شده براي اين مسئله تغيير دماي بدن زنان طي سيكل ماهانه شان است.
    دكتر پاركر كه استاد دانشگاه در رشته روانشناسي است مي گويد كه از مدتها پيش مشخص شده بود كه زنان پيش از آغاز عادت ماهانه شان خوابهاي واضح تر و آزاردهنده تري مي بينند.
    او مي گويد: "يافته اي كه در تمام بخش هاي اين تحقيق همواره ثابت باقي ماند اين است كه زنان خوابهاي ناخوشايندتري از مردان مي بينند."
    او همچنين مي گويد: "در رابطه با پردازش اطلاعات عاطفي، احتمال بيشتري وجود دارد كه زنان نگراني هاي حل نشده خود را به رختخواب ببرند."
    دكتر كريس ايزيكوفسكي، مدير كلينيك خواب ادينبورگ مي گويد كه از يافته هاي اين پژوهش درباره تفاوت بين دو جنس در مقوله خواب متعجب نشده، اما مشكل، فهميدن اين مسئله است كه آيا زنان كابوس هاي بيشتري دارند يا آنها را بهتر به خاطر مي آورند.
    او همچنين مي گويد: "خواب زنان سبك تر و بي خوابي در بين آنها رايج تر است. بيدار شدن پي در پي ممكن است باعث به خاطر آوردن خوابهايشان شود، اما در عين حال اين امكان نيز وجود دارد كه خواب سبك، خود از علائم ترس باشد."
    دكتر ايزيكوفسكي مي گويد كه احتمالا كابوس افراد بيشتر از آني است كه خودشان فكر مي كنند چون بيشتر آنها به سرعت فراموش مي شوند.

    منبع :arvandan.blogfa

  11. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #398
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض دردهايي كه خبر از افسردگي مي دهد

    اغلب افراد اطلاعاتي درباره علائم احساسي بيماري افسردگي دارند،اما عوامل اين بيماري شايع تنها به اين موارد محدود نشده است و عوارض جسمي را نيز شامل مي شود كه كمتر مورد توجه قرار مي گيرد.
    از جمله اين عوامل سردرد، كمردرد، اختلالات گوارشي و اختلال در خواب است كه به بررسي آنها مي پردازيم.
    سردردها: سردردها در بين افراد مبتلا به افسردگي بسيار رايج است. اگر فرد اخيرا مبتلا به سردرد ميگرني شده باشد ،با بروز افسردگي شديد تر هم مي شود.
    كمر درد: اگر فرد قبلا مبتلا به كمر درد بوده است ، اين اختلال روحي مزيد بر علت شده و درد را شديدتر مي كند.
    درد مفاصل و ماهيچه ها: به طور كلي افسردگي باعث مي شود كه دردهاي مزمني نظير درد مفاصل بدتر شود.
    درد قفسه سينه: به طور واضح بايد گفت كه در صورت احساس چنين دردي بدون هيچ تاملي بايد به پزشك مراجعه كرد و مورد آزمايش قرار گرفت. زيرا ممكن است علامت يك بيماري جدي قلبي باشد. ولي به طور كلي در هنگام افسردگي نيز اين درد احساس ميشود.
    اختلالات گوارشي: از جمله علائم گوارشي ناشي از افسردگي عبارتند از احساس تهوع و استفراغ . همچنين فرد ممكن است دچار اسهال شود يا به طور مزمني مبتلا به يبوست گردد.
    احساس خستگي و فرسودگي: مهم نيست كه فرد چه مقدار خوابيده است، ولي با اين حال احساس خستگي خواهد كرد. به طوري كه خارج شدن از رختخواب براي فرد بسيار سخت و حتي غير ممكن ميشود .
    اختلالات خواب: در وضعيت افسردگي اغلب افراد دچار كم خوابي مي شوند. در اين حالت فرد خيلي زود از خواب بيدار ميشود يا خيلي دير به خواب مي رود. در نوع ديگر ، فرد بيش از اندازه نورمال و طبيعي به خواب مي رود.
    تغيير وزن و اشتها: بعضي از افراد مبتلا به افسردگي اشتهاي خود را ازدست مي دهند و دچار كاهش وزن مي شوند. بعضي ديگر افراد به نوع خاصي از غذاها مثل كربو هيدرات ها علاقه مند شده و در اين حالت مبتلا به چاقي مي گردند.
    احساس سرگيجه و منگي: اين مورد نيز از ديگر علائم و نشانه هاي افسردگي مي باشد.
    خيلي از افراد مبتلا به افسردگي به موقع درمان نمي شوند. چون اغلب پزشكان د رتشخيص علت اصلي اين اختلالات دچار گمراهي مي شوند. همان طور كه گفته شد ، اين علائم و تغييرات فقط در سر اتفاق نمي افتد ، بلكه كليه نقاط بدن را تحت تاثير قرار مي دهد مثل دستگاه گوارش. به نظر مي رسد كه افسردگي به دليل عدم تعادل در بعضي از مواد شيميايي خاص مغز اتفاق مي افتد. بعضي از اين مواد شيميايي نقش موثري در چگونگي احساس درد دارند.بنابر اين محققان معتقدند كه نوع درد ي كه بيمار افسرده تجربه مي كند با ساير افراد فرق مي كند.
    درمان علائم فيزيكي: در بعضي از موارد روان درماني و دارو به صورت تركيبي براي درمان مورد استفاده قرار مي گيرد كه د رمجموع باعث رفع علائم نيز ميشود. اما بهتر است كليه علائم فيزيكي كه فرد احساس مي كند را به پزشك اطلاع دهد . نبايد فكر كرد كه خود به خود برطرف مي شود، شايد به مداواي فوق العاده اي نياز باشد. مثلا اگر فرد مبتلا به بي خوابي شده ، پزشك داروي ضد اضطراب تجويز خواهد كرد كه باعث مي شود فرد احساس آرامش بيشتري داشته باشد و راحت تر به خواب رود. بعضي از داروهاي ضد افسردگي نظير سيمبالتا (cymbalta) و افكسور(effexor)باعث رفع درد هاي مزمن نيز مي شوند. همچنين بعضي از روش هاي روان درماني وجود دارد كه به فرد كمك مي كند تا بهتر بر درد غلبه كند.

    منبع : arvandan.blogfa

  13. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #399
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض شخصيت و شغل

    آيا مي‌دانيد كه بين شخصيت افراد و شغلي كه آنها انتخاب مي‌كنند ، ارتباط وجود دارد ، «جان هالند» از روان شناساني است كه معتقد است انتخاب شغل ، بيانگر نوع شخصيت فرد است . در نظريه اي كه جان هالند در همين مورد ارائه كرده است مي‌گويد :
    اكثر شاغلان يك شغل خاص ، ويژگيهاي شخصيتي مشابه دارند ، به همين خاطر مردم عادي رياضي دانان را آدم هاي دقيق و نكته سنج و مديران را انسانهاي جاه طلب و….. مي‌دانند .
    هالند پس از پژوهش هاي متعدد ، شش نوع شخصيت را در رابطه با انتخاب انواع شغل‌ها معرفي كرده است ، (البته اين در صورتي است كه انتخاب شغل از روي ناچاري نباشد بلكه واقعاً انتخابي باشد ):

    1-شخصيت واقع گرا:
    افرادی فعال و پر خاشگرند و اعمال عيني را بر فعاليت‌هاي ذهني‌ ترجيح مي‌دهند ، مانند : مهندسان و صنعت كاران و عكاسان .

    2-شخصيت هوشمند :
    افرادي وظيفه شناس و متفكرند و احساس مسؤليت خوبي را از خود نشان مي‌دهند ، اين افراد بيشتر به فعاليتهاي ذهني مي‌پردازند تا كارهاي عملي ، مانند زيست شناسان، شيمي دانان ،رياضي دانان.

    3-شخصيت اجتماعي:
    افرادي برونگرا و خوش مشرب‌اند كه روحيه كمك كردن ، بشر دوستي و برقراري ارتباط با ديگران در آنها ديده مي‌شود مانند،مددكاران اجتماعي ،خبرنگاران و معلمان.

    4-شخصيت قراردادي:
    اين افراد وسواسي ، حسابگر و منظم هستندكه به اصول و عقايد اهميت زيادي مي‌دهند . مانند :آمارگران ، بازرسان و حسابداران .

    5-شخصيت هنرمندانه:

    اين افراد درون گرا واحساساتي‌اند كه علاقه دارند احسساتشان را از راه هنر بيان نمايند . مانند : موسيقي دانان ، و هنر پيشگان

    6-شخصيت كاسبكارانه:

    افراد ماجرا جو ، جاه‌طلب و پول دوست هستندكه از رقابت كردن لذت مي‌برند، مانند : پزشكان ، بازرگانان و مديران

  15. #400
    اگه نباشه جاش خالی می مونه elham_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    345

    پيش فرض خودكشي با تغييرات در بافت مغز ارتباط مستقيم دارد

    يك پژوهش كانادايي نشان داد: خودكشي با بروز تغييرات در مغز در ارتباط است. به گزارش سلامت نیوز،‌ مطالعه روي بافت مغز نشان داده است؛ ‌مغز اشخاصي كه اقدام به خودكشي مي‌كنند درمقايسه با افرادي كه به دلايل ديگر مي‌ميرند دچار تفاوتهاي شيميايي مي‌شود.
    محققان در اين تحقيق بافت مغزي 20 نفر را كه خودكشي كرده بودند مورد تجزيه وتحليل قرار دادند و دريافتند؛ نوع پردازش در مغز اين افراد متفاوت است به گونه‌اي كه روي رفتارهاي آنها تاثير مي‌گذارد.
    اين پژوهش كه در مجله «روانشناسي بيولوژيك» منتشر شده حاكيست؛ به نظر مي‌رسد فاكتورهاي محيط زيستي تا حدي در اين تغييرات نقش دارند.
    محققان مي‌گويند؛ اين كشف مسير جديدي را در تحقيقات دانشمندان باز خواهد كرد.
    به گفته دانشمندان، شواهد علمي جديد نشان مي دهد كه فاكتورهاي ژنتيكي و محيطي ممكن است با همديگر تعامل كرده و منجر به بروز تغييرات خاص و طولاني مدت در مدارهاي مغزي شوند.
    اين تحقيق از سوي پژوهشگران دانشگاه وسترن اونتاريو، دانشگاه كارلتون و دانشگاه اوتاوا صورت گرفته است.
    محققان در بررسي‌هاي خود متوجه بروز تغييرات شيميايي در dna اشخاصي شدند كه خودكشي كرده بودند، اين تغييرات باعث غيرفعال شدن ناخواسته برخي از ژنها در سلول مي‌شوند. به اين ترتيب دستورات ژنها دچار اختلال مي‌شود براي مثال به جاي دستور تشكيل سلول قلب دستور تشكيل يك سلول پوستي صادر مي‌شود. اين تغييرات روي رفتارهاي فرد تاثير مي‌گذارد و در نتيجه عواقب ناگواري در پي خواهد داشت.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •