تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 67 از 129 اولاول ... 175763646566676869707177117 ... آخرآخر
نمايش نتايج 661 به 670 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #661
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sasha_h's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    عـــــــرش
    پست ها
    315

    پيش فرض خشونت–دلسوزی– سلامت روان

    اگر بنا باشد که رحیم باشم ، نمی خواهم آنرا بر زبان آورم ؛ و اگر بنا باشد که رحم آورم ، همان به که از دور باشد...
    آه ، در جهان کجا از ابلهی رحیمان ابلهی بیش بوده است ؟ و چه چیز در جهان بیش از ابلهی رحیمان اسباب رنج را فراهم کرده است ؟ وای بر همه عاشقانی که بالاتر از رحمشان پایگاهی ندارند ! ...
    " من خود را فدای عشق خویش می کنم و همسایه ام را نیز چون خود." – اینست سخن همه آ فرینندگان. باری آفرینندگان همه سختند. ( چنین گفت زرتشت – بخش دوم – در باره رحیمان )

    مردی که می گوید : "این را می پسندم و بهر خویش بر می گیرم و خواهمش پائید و در برابر هرکس از آن دفاع خواهم کرد" ؛ مردی که از او کاری بر تواند آمد ، تصمیمی را به انجام تواند رساند و به اندیشه ای وفادار تواند ماند و زنی را نگاه تواند داشت و گستاخی را کیفر تواند داد و پوزه اش را به خاک تواند مالید، مردی که خشم خویش را دارد و شمشیرش را و ناتوانان و رنجوران و ستمدیدگان ، و نیز جانوران ، بدو می پناهند و بطبع در سایه او را می آرمند ؛ کوتاه سخن ، مردی که بسرشت سرور است – آری ، آنگاه که چنین مردی رحم آورد ، همانا که چنین رحم ارزشمند است. اما چه سود از رحم رنجوران ! یا رحم آنان که کارشان موعظه کردن رحم است !
    امروزه ... کمابیش حساسیت و تاثر بیمار گونه ای در برابر رنج می یابیم ، همچنین بی بند و باری زننده ای در ناله و زاری ، و نازکدلی فزاینده ای که به یاری دین و یاوه درائیهای فیلسوفانه می خواهد خود را به از آن جلوه دهد که هست – اکنون به معنای واقعی ، یک کیش رنج وجود دارد. در آن چیزی که در حلقه های این سوته دلان به نام "رحم" تعمید یافته است ، به گمان من ، نخستین چیزی که توی چشم می زند ، نامردانگی آن است.
    می باید این تازه ترین نوع بد ذوقی را با شدت و از بیخ از خود دور کرد ؛ و امید است که برای این کار طلسم خوشبختی "دانش شاد" را بر دل و گردن خویش بیاویزند.
    ( نیچه - فراسوی نیک و بد – والا چیست – بند 293)


    گاهى، دلسوزى به حال ستمدیده و مفلوك، دلسوزى به حال خود ستم است. بدل كردن رنج به تصویرى زیبایى شناختى یا نوعى فضیلت، به معناى تقدیس آن سیستمى است كه چنین رنجى را تولید مى كند...
    گزارشگری با «مهربانى و شفقت» با كارگرى شصت هفتاد ساله مصاحبه مى كرد كه حدود پنجاه سال از عمرش را «شرافتمندانه» كار كرده بود. او را «مردى شریف» و «پدرى دلسوز» مى خواند. كسى كه نان از بازوى خویش خورده است. او هیچ اشاره اى به این نكته نمى كرد كه چرا این «كارگر شریف» بناست هنوز در این سن و سال كار كند. البته قرار هم نیست چنین نكته اى طرح شود. گزارشگر مى كوشد رنج و فلاكت را امرى «طبیعى» جلوه دهد و سپس از آن نوعى فضیلت بسازد بى آنكه سخن از آن سازوكارهاى پنهان شده اى به میان آورد كه رنج را، نه به مثابه امرى طبیعى، بلكه در مقام مصیبتى اجتماعى فرا آورده اند. بناست این مناسبات پوشیده بماند. كار قالى بافان در كنج خانه هاى گلى، به عنوان «هنر ایرانى» تقدیس مى شود اما هیچ سخنى از پس و پیش ماجرا كه چیزى جز استثمار و ایدئولوژى «فرهنگ غنى» نیست، به میان نمى آید.
    ...رنج مبین وضعیتى مخدوش است، لاجرم بازنمایى آن نمى تواند «ناب» و خوشایند باشد. این عرضه مخدوش باید در هر نوع روایتى از رنج و فاجعه گنجانده شود، در غیر این صورت، آنچه فاجعه آمیزتر است اتفاقاً خود همین روایت است، روایتى كه مى كوشد، وضعیت رنج بار را نوعى قاعده اعلام كند، قاعده اى كه باید آن را پذیرفت و با آن «سوخت و ساخت».
    یگانه راه بازنمایى رنج و فلاكت، بازنمایى آن به عنوان نوعى استثنا است. استثنایى كه وضعیت موجود مى كوشد آن را به نوعى قاعده بدل سازد. در بازنمایى رسمى از وضعیت موجود، «همه چیز رو به راه» است فقط باید كمى بهتر شود. یعنى همه چیز طبق قاعده است و صرفاً برخى استثناها است كه باید تغییر یابد. كار نقد، برملا كردن آن وضعیت استثنایى همه جا گیر است.(امید مهرگان)



    ضرورت وجود تنبیه
    چندی پیش مجلس اعیان بریتانیا همچنان صحنه بحث در مورد كتك زدن بچه ها بود. قانونگذاران بریتانیایى به بررسى این موضوع پرداختند كه آیا كتك زدن بچه ها به قصد تنبیه آنان باید همچنان پابرجا بماند یا اینكه تنبیه بدنى كودكان را باید به صورت كلى ممنوع اعلام كرد. مجلس اعیان سرانجام تصمیم گرفت كه حق كتك زدن بچه ها را همچنان براى پدر و مادر ها محفوظ نگه دارد، مشروط بر اینكه كتك زدن، زیاد شدید نباشد. تنبیه بدنى كودكان یكى از سنت هاى دیرین تمام جوامع بشرى است اما همواره در نحوه اعمال آن تندروى هاى صورت گرفته و چه بسا كه كودكانى كه حتى جان خود را بر اثر تنبیه بدنى از دست داده یا براى تمام عمر دچار نقص عضو شده اند. در كشور هاى توسعه یافته و غربى، قانون محدودیت هاى زیادى براى تنبیه بدنى كودكان اعمال كرده است و در مواردى، حتى كودكان مى توانند براى رهایى از كتك خوردن از دست بزرگ تر هایشان به پلیس متوسل شوند، هر چند والدین همچنان حق تنبیه بدنى بچه هایشان را در چارچوب متعارف دارند. در ایران تنبیه بدنى كودكان چه در خانه و چه در مدرسه، به میزان چشمگیرى نسبت به گذشته كاهش یافته است. كودكان بسیار كمتر از پدر و مادرهایشان، خاطراتى از تنبیه بدنى در ذهن دارند و حكایت چوب و فلك را تنها از پدربزرگ هایشان مى توانند بشنوند. اما با این حال گزارش ها حاكى از آسیب دیدن شدید كودكان بر اثر تنبیه اولیایشان كم نیست.
    بلر نخست وزیر انگلیس نیز در این باره گفت: دلیل تایید این قانون به وجود آمدن خانواده هاى سالم بود اما در عین حال ممنوع كردن كامل این تنبیه موجب متزلزل شدن خانواده مى شود و براى كودكان دیگر حد و مرزى در احترام به خانواده و رعایت اصول درست و نادرست وجود نخواهد داشت. ( بى بى سى )
    خشونت در تاریخ
    انسان شناسان با بررسی جوامع ابتدایی و متمدن، نشان می دهند كه جنگ های پیش از تاریخ متناسب با تراكم جمعیت و تكنولوژی های نبرد، دست كم به اندازه جنگ های امروزی فراوان (كه براساس نسبت سال های جنگ و سال های صلح اندازه گیری می شود)، مرگبار (كه براساس درصد مرگ ومیرهای ناشی از درگیری تعیین می شود) و بی رحمانه (كه براساس كشتار و نقص عضو غیرنظامیان، زنان و كودكان درباره اش قضاوت می شود) بودند. برای مثال یك گور دسته جمعی متعلق به دوره پیش از كلمب در داكوتای جنوبی یافته شده كه محتوی بقایای مثله شده و پوست كنده ۵۰۰ نفر مرد، زن و كودك است. باستان شناسی به طعنه می گوید «انسان شناسان در جست وجوی جوامع صلح جو هستند، درست همان طور كه دیوژن دنبال انسان می گشت.» به شواهد به دست آمده از یك مكان دیرینه سنگی در حاشیه رود نیل متعلق به ۱۰ هزار سال پیش توجه كنید: «این گورستان بقایای ۵۹ نفر را در خود دارد كه دست كم ۲۴ نفر از آنها شواهد مستقیمی از مرگ همراه با خشونت نشان می دهند، از جمله نوك سنگی پیكان یا نیزه در حفره بدنی در حالی كه در بدن بسیاری از آنها وجود دارد. در آنجا شش چال چند نفره وجود داشت و تقریباً تمام افراد مدفون در آنها در بدن خود دارای نوك سنگی بودند كه نشان می دهد افراد هر گور دسته جمعی در یك رویداد واحد كشته و با هم چال شده اند.»
    پژوهش آشكار می سازد كه حتی آدمخواری نیز كه تا مدت ها گمان می شد نوعی افسانه شهری ابتدایی باشد توسط شواهد عینی تأیید می شود: استخوان های شكسته و سوخته، علائم برش روی استخوان، استخوان هایی كه برای دستیابی به مغز آنها شكاف طولی خورده اند و استخوان های درون ظرف های پخت و پز كه برای آنكه جا شوند خرد شده اند. چنین شواهدی كه تأییدكننده آدمخواری پیش از تاریخ هستند در مكزیك، فیجی و بخش هایی از اروپا به دست آمده است. مدارك قطعی (و تكان دهنده) با كشف پروتئین میوگلوبین ماهیچه انسان در مدفوع سنگواره شده سرخپوستان پوئبلوی آنسازی حاصل شده است.

    قداستی كه به ما گفته شده بومیان آمریكا برای جانوران شكاری بزرگ قائل بودند، تصوری نادرست است _ بسیاری از آنها اعتقاد داشتند كه جانوران شكاری معمول نظیر الك، گوزن، كاریبو، سگ آبی و مخصوصاً بوفالو دارای تناسخ جسمانی هستند و بنابراین آنچه شكار شده به راحتی توسط خدایان جانشین می شود. اگر آنها فرصت داشتند كه جانوران شكاری بزرگ را تا حد انقراض شكار كنند، این كار را می كردند.
    خشونت از منظر پزشكی
    یك مركز پژوهش دولتی امریكا در پی آزمایش ماده معدنی سلنیوم روی دهها مرد اعلام كرد كه این ماده رفتار مردان را تنظیم می كند و كسانی كه 15 هفته آنرا مصرف كرده اند ظاهری آرام و بدون خشونت به دست آوردند و تند خویی و عصبی شدن را از دست داده اند و بهتر از گذشته به تفكر و كارهای فكری پرداخته اند. این بررسی نشان داده است آندسته كه از این ماده محروم شدهند خشن تر و بدخو تر شدند و تمركز روی كارها را از دست دادند. سلنیوم قبلا یك ماده ضد سرطان و ضد پیری شناخته شده بود كه در مرغ و ماهی و گوشت گاو ، مغز بادام فندق و گردو موجود است و به صورت قرص هم فروخته می شود. ( همشهری – آبان 74 )
    مركز پژوهشی دانشگاه دوك اعلام كرد 17% حمله های قلبی ناگهانی نتیجه اظطراب و خشم است و كسانی كه از 25 سالگی دچار استرس و خشم باشند و كینه فرد و افرادی را در خودشان نگه دارند پس از 40 سالگی به احتمال زیاد حمله قلبی را تجربه خواهند كرد. افراد خونسرد و با گذشت به این خطر مصونیت دارند. ( همشهری – آبان 74 )
    دانشمندان دانشگاه دولتی كالیفرنیا در پی یك پژوهش چهارده ساله برای كشف اینكه چرا پاره ای فراد ذاتا و بالفطره جانی و قانون شكن می شوند سر انجام پاسخ علمی آنرا به دست آورده و اعلام كردند :
    كسانی كه از كودكی دارای سلسله اعصاب تنبل هستند و قلب آنها در هر دقیقه 9 ضربه كمتر از معمول می زند و سه بار كمتر از افراد عادی عرق می كنند مستعد ارتكاب جرم و قانون شكنی و تجاوز به حقوق دیگران هستند و تاكید شده است كه تپش قلب و عرق كردن بدن نسبت مستقیم با فعالیت سلسله اعصاب دارد و اگر اعصاب تنبل باشند قلب نیز تپش كمتری دارد و بدن عرق نمی كند و فرد برای جبران این نقیصه دست به سرقت ، كتك كاری ، آدمكشی و .. می زند و بدن او به این طریق می كوشد به حالت عادی باز گردد . همان كاری كه می توان با تزریق آدرنالین به یك فرد در او بوجود آورد. این پژوهش از سال 1981 آغاز شد و بچه های 15 ساله تا سن 29 سالگی تحت آزمایش قرار گرفتند. آنان اعلا م كردند كه هر پزشكی می تواند با معاینه یك نوجوان این نقیصه را در وی كشف كند و با تجویز داروی ممتد او را به حالت عادی برگرداند. آنان در مرحله تهیه دارویی موثرتر از آدرنالین برای اینگونه افراد هستند. ( همشهری – 24 آبان 74 )

    بهداشت روانی - دیروز و امروز
    چرا در زمان گذشته مسائل و مشكلات روحی و روانی افراد به گستردگی امروز نبود؟ چون ....
    در گذشته : وسایل ارتباط جمعی به گستردگی امروز نبود و زندگی مردم عاری از تشریفات بود، ارتباط میان افراد با یكدیگر به مراتب نزدیكتر و صمیمانه تر بود. مثلاً آقایان پس از فراغت از كار روزانه در محلی مانند قهوه خانه یا جای مناسب دیگری دور هم جمع می شدند و از هر دری صحبت می كردند، بنا به قولی با صرف هزینه ای معادل یك سیر چای و نیم كیلو قند یك جمع ۲۰-۱۵ نفری كاملاً از لحاظ روانی شارژ شده به سمت منزل می رفتند. زنان نیز پس از پایان كارهای منزل باخانمهای همسایه یا نزدیكان گرد هم می آمدند و از مسائل و مشكلات و شادی وغمهایشان با یكدیگر گفت وگو می كردند. این نوع گفت وگو كه متأسفانه در زمان ما حرفهای بی ارزش نامیده می شود در نهایت باعث می شد تا با برقرار نمودن ارتباط كلامی و عاطفی بین افراد موجب سلامت روان آنها شود. به هر صورت افراد خانواده پس از پایان روز در خانه خود برای مصرف كمتر انرژی تنها از یك اتاق استفاده می كردند مثلاً در زیر كرسی به گفت وشنود با یكدیگر می پرداختند و اگر كمی احساس یكنواختی در این حالت پیدا می شد به راحتی برای شب نشینی به خانه دوستان و آشنایانی كه در نزدیك آنها مسكن داشتند می رفتند وجمع بزرگتری را برای گسترش روابط عاطفی و انسانی تشكیل می دادند. بروز این رفتارها و ارتباط وسیع و چشمگیر انسانی باعث می شد تا هیچ ناراحتی و مشكل بدون حلی برای همیشه در درون فرد باقی نماند.
    - امروزه : تمام این روابط به بوته فراموشی سپرده شده است زیرا والدین و فرزندان خسته از كار و درس روزانه به خانه برمی گردند. پدر در گوشه ای به مطالعه روزنامه مشغول می شود، مادر به كار خانه یا تماشای تلویزیون می پردازد، فرزندان در اتاق دیگر به انجام تكالیف درسی یا بازی با كامپیوتر هستند وتجمع اعضای خانواده به گرد یكدیگر فقط در زمان صرف غذا می باشد. شب نشینی سنتی تقریباً فراموش شده است، هر گاه بحث رفتن به خانه آشنایان مطرح می شود گرفتاری یكی از افراد بهانه ای می شود تا دیدارهای خانوادگی هر چه بیشتر به تعویق بیفتند در نهایت اگر دیداری تازه شود حرفهای خودمانی و معمولی به دلیل به جا آوردن تشریفات غیر ضروری مهمانی مجالی برای مطرح كردن ندارد حتی در میهمانیهای خودمانی تر همه افراد به دنبال پیگیری برنامه تلویزیون می باشند و جایی برای ارتباط كلامی مفید و دو طرفه باقی نمی ماند.
    - بنابراین :
    با از بین رفتن این ارتباطهای رو در رو میزان ناراحتی های روحی به خصوص افسردگی و اضطراب به نحو چشمگیری بالا رفته است.
    ( روزنامه همشهری ، خلاصه ای از مقاله آقای احمد مسعودی كارشناس مشاوره دانشگاه تهران)

    بهداشت روانی
    بهداشت روانى چیزى فراتر از فقدان یا نبود بیمارى روانى است. مفهوم بهداشت روان شامل رفاه ذهنى، احساس خودتوانمندى، خودمختارى، كفایت درك همبستگى بین نسلى و توانایى تشخیص استعدادهاى بالقوه هوشى و عاطفى در خود است. به عبارت دیگر بهداشت روان حالتى از رفاه است كه در آن فرد توانایى هایش را باز مى شناسد و قادر است با استرس هاى معمول زندگى تطابق حاصل كرده و از نظر شغلى مفید و سازنده باشد و به عنوان بخشى از جامعه با دیگران مشاركت و همكارى داشته باشد.
    نكته مهم این است كه مشكلات روانى صرفاً یك بیمارى روحى نیست بلكه در سلامت جسمانى افراد نیز تاثیر مى گذارد. بسیارى از سرطان ها و بیمارى هاى قلبى _ عروقى به دلیل وجود افسردگى یا استرس در افراد است. بیمارى هاى روان تنى و هیستریك حجم وسیعى از بیمارى ها را در سطح جهان شامل مى شود. اولین و دومین عامل مرگ ومیر در ایران یعنى بیمارى هاى قلبى _ عروقى و تصادف ارتباط مستقیمى با سلامت روانى دارد. در گزارش بهداشت جهانى در سال ۲۰۰۲ در بین ۱۰ رفتار مخاطره آمیزى كه براى انسان ذكر شده است، ۳ مورد آن روانى _ رفتارى بوده (روابط جنسى غیرایمن، مصرف دخانیات و الكل) و سه تاى دیگر تحت تاثیر فاكتورهاى روانى _ رفتارى قرار مى گیرند (چاقى _ فشار خون و كلسترول بالا).
    در تحقیقى كه در استان كردستان در سال ۱۳۷۷ انجام شد، نشان داده كه ۶۱ درصد مردم آگاهى ضعیفى از مفهوم بهداشت داشتند. ۱۲ درصد به دعانویسى جهت بهبود بیمارى اعتقاد داشتند. همچنین اكثریت مردم ایران تصویر درستى از بیمارى هاى روحى _ روانى ندارند و هرگونه بیمارى روحى را دیوانگى مى پندارند.


    سلامت یك مفهوم صرفاً جسمانى نیست، بلكه شئون روانى _ اجتماعى نیز دارد. لذا آموزش مهارت هاى زندگى گامى موثر و اساسى در تامین و تضمین سلامت روانى مردم است. مهارت هاى زندگى شامل مهارت هایى است كه باعث افزایش توانایى هاى روانى _ اجتماعى فرد مى شود و او را قادر مى سازد تا به طور موثر با مقتضیات و كشمكش هاى زندگى روبه رو شود.

    شعری از حافظ

    ما نگوئیم بد و میل به ناحق نكنیم
    جامه كس سیه و دلق خود ازرق(1)نكنیم
    رقم مغلطه بر دفتر دانش نكشیم
    سرّ حق بر ورق شعبده ملحق نكنیم.
    عیب درویش و توانگر به كم و بیش ، بد است
    كار بد ، مصلحت آن است كه مطلق نكنیم !
    آسمان ، كشتی ارباب هنر می شكند
    تكیه آن به كه بر این بحر معلق نكنیم !
    خوش برانیم جهان در نظر رهروان
    فكر اسب سیه و زین مغرّق نكنیم.
    شاه اگر دردی(2) رندان نه به حرمت نو شد
    التفاتش به می صاف مروّق(3) نكنیم
    گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید،
    گو تو خوش باش كه ما گوش به احمق نكنیم !
    حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
    ور به حق گفت ، جدل با سخن حق نكنیم !

    ( حافظ شاملو 386)
    (1) ازرق:نیلگون (2)درد:لای شراب (3)مروق: صاف شده

    منبع:آرمان و اندیشه

  2. این کاربر از sasha_h بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #662
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض فرمانرواكيست ؟ تو يا زندگي

    آيا ميدانيد چند چيز براي شادکامي و رضايت خاطر ضروري است؟. اگر اين نيازهاي اساسي برآورده نشود خود را پوچ و ناقص حس مي کنيم. ذات و جوهره اين نيازها در اين عبارت متجلي است: زندگي کردن، دوست داشتن، ياد گرفتن و يادگاري ارزشمند به جا گذاشتن.
    عدم تامين هر يک از اين نيازها مي تواند به باتلاقي تبديل شود، و نيرو و توجه شما را در کام خود فرو برد. و يا عدم تامين هر يک از اين نيازها مي تواند شما را به فوريت معتاد کند.
    اين نيازها واقعي، عميق و کاملا به هم وابسته و در هم تنيده اند. اما بعضي ترجيح مي دهند آنها را از هم جدا کنند و هر يک را مقوله اي جدا ببينند، که مشکلات عديده اي را بوجود خواهد آورد.
    اگر بر مبناي برداشت جدا سازي اين نيازها را ارزيابي کنيم، ممکن است بين کسب رزق و روزي که يک نياز جسماني است و کمک به جامعه که يک نياز معنوي است، تمايز قايل شويم و در نتيجه، حرفه اي يکنواخت و دلسرد کننده را که در جهت رفاه و آسايش مردم نيست برگزينيم.
    حال اگر نياز معنوي را از ساير نيازها جدا بدانيم، ممکن است به اين حقيقت واقف نشويم که اعتقادمان نسبت به خود و مقصود خويش بر شيوه زيستن، دوست داشتن و يادگرفتن ما تاثير زيادي دارد، و مجزا کردن و يا ناديده گرفتن بعد معنوي رشد، ابعاد ديگر را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد. ويا بعکس، يافتن معنا و مقصود زندگي زمينه پيشروي در ساير ابعاد را فراهم مي کند.
    تنها پس از مشاهده به هم وابستگي و همکوشي اين چهار نياز، مي توانيد آنها را از قوه به فعل درآوريد و از ثمرات ارزشمندشان يعني توازن راستين دروني، رضايت و شادماني ژرف و عميق بهره مند شويد.
    و در پرتو آن، از حرفه اي پر معنا، روابطي عميق و غني و تندرستي به عنوان ابزاري براي تحقق اهدافي ارزشمند سود ببريد.
    لذت حقيقي و شکوهمند زندگي زماني حاصل مي شود که هستي شما در جهت اموري که خود آن را عظيم و مهم شناخته ايد صرف شود. مسبب اصلي اين فرآيند جبر طبيعت است و نه هذيان و ناله هاي خود خواهانه و شکوه و شکايتهاي بيمارگونه، که مي گويد: چرا دنيا موهبتهايش را از من دريغ کرده، و مانع از شادماني من مي شود. سرور و شادماني من به خاطر خود زندگي است، و نه آنچه از آن مي ستانم. و زندگي برايم چون شمع کوته عمر و مختصري نيست. بلکه مشعل شکوهمندي است که مايلم قبل از تسليم آن به نسلهاي آينده، شعله اش را هر چه فروزانتر کنم.
    تمام تاريخ را مي توان در يک فرمول کوچک و ساده معرفي کرد، چالش و واکنش، چالش زاييده محيط زندگي است و آنگاه فرد، جامعه يا سازمان نسبت به آن واکنش نشان مي دهد. سپس چالشي ديگر، و واکنشي ديگر . اين فرمول پيوسته تکرار مي شود. اما مشکل اينجاست که اين واکنش ها در ذهن ما کدبندي مي شوند، در جوهره ذات ما مستقر مي گردند، شيوه تفکرمان را شکل بخشيده و عملکردمان را تعيين مي کنند. ممکن است شيوه يا روش کار ما خوب و کارساز باشد. اما وقتي با چالشي تازه روبرو مي شويم، روشهاي کهنه ديگر به کار نمي آيند.
    اقيانوس در سواحل مختلف اسامي متفاوت دارد. و بر اين اساس خلقيات نيکو که جملگي از روح سرچشمه مي گيرد به اسامي مختلف نظير عشق، عدالت و ميانه روي ناميده مي شود.
    تمام مسايل زندگي زاييده تخلف از قانون کشت و دروست. گندم ميکاريم و انتظار داريم محصول ديگر برداشت کنيم.
    بسياري از برداشتهاي اساسي مان و نيز فرآيندها و عادتهاي ناشي از آن هرگز نمي تواند نتايجي را که چشم به راهش هستيم عايدمان کند.
    نيازهاي جسماني
    تندرستي و نشاط تابع قوانين طبيعت است. و بتدريج توسط ورزش منظم، تغذيه مناسب، استراحت کافي، ذهنيت سالم و خودداري از مصرف مواد زيان آور شکل مي گيرد. با وجود اين اغلب به بيراهه مي رويم و به جاي تلاش در اين زمينه ها مي کوشيم با لباس مد روز، آرايش و تزيين و برنامه هاي سريع کاهش وزن نيازهاي جسمانيمان را برآورده سازيم.
    رفاه اقتصادي بر پايه قوانين و اصولي از جمله صرفه جويي، کارداني، پس انداز براي رفع نيازهاي آينده و دريافت بهره به جاي پرداخت آن استوار است. در عين حال اغلب با اين تصور باطل زندگي مي کنيم که تملک اشياء نيازهاي ما را برطرف مي کند. غافل از اينکه خريد اقساطي وسايل موقتا موجب خشنودي مي شود، در عوض بايد ماهها و حتي سالها دو برابر ارزش واقعي آن را پرداخت و در واقع به خاطر تخلف از اصول طبيعت آرامش و آسودگي خاطرمان را با تملک اين اشياء مبادله کنيم.

  4. #663
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    چگونه خوشبخت ترين زوج دنيا شويم !!


    عشق راهی برای ابراز احساسات است....اما برای ابراز عشقتان نباید حتماً منتظر مناسبات و فرصت های خاص باشید. با به کار بستن این عادات ساده اما مهم در زندگی خود، رابطه عشقیتان را بیش از پیش رونق بخشید تا شما نیز جزء زوج های خوشبخت به حساب بیایید.



    1. حداقل روزی یکبار به همسرتان بگویید "دوستت دارم."

    مطمئن باشید که همسرتان به شنیدن این کلمات نیاز دارد. من اكنون كه حدود 2 سال از ازدواجم میگذرد به عینه مورد فوق را تجربه كرده ام . مطمئن باشید صادقانه گفتن این جمله زندگی تان را از این رو به آن رو می كند،اگر بیش از 30 سال هم از زندگی تان گذشته این مورد را امتحان كنید نه لوس بازی است نه سوسول بازی ...

    2. موقع سلام و خداحافظی همدیگر را در آغوش گرفته و ببوسید.

    شاید این مورد كمی سخت بیاید اما باور كنید از آن روش هایی است كه معجزه می كند و تمام كدور ت ها و ناراحتی هایی را كه شاید پیش آمده باشد از بین می برد.مطمئن باشید اگر هر روز هم این كار را بكنید برایتان به حالت عادی در نخواهد آمد و تكراری نخواهد شد...



    3. تا پایان عمرتان، قرار ملاقات های عاشقانه تان فقط با همسرتان باشد.

    با همسرتان حتی بیشتر از زمانیکه با بهترین دوستانتان رفتار کنید. یادتان باشد که همیشه باید عاشق و معشوق باقی بمانید. پس وقتی برای شام بیرون می روید، درب را برای خانمتان باز کنید، صندلی را برای وی بیرون بکشید، و موقع قدم زدن دست های همدیگر را بگیرید.

    یادتان باشد كه همسرتان تنها كسی است كه در تمام غم ها و شادی هایتان با شما شریك است و دل سوز و فدایی شماست پس آیا به نظرتان چنین كسی ارزش چنین رفتار هایی را ندارد.

    4. مسائل پیش پا افتاده را جدی نگیرید.

    می توانید اجازه دهید که عادات بد همسرتان اعصابتان را به هم بریزد و اذیتتان کند. می توانید هم این عادات را بپذیرید و برای بهبود وضعیت تلاش کنید. آیا همسرتان عادت دارد در خمیردندان را موقع مسواک زدن باز بگذارد؟ خمیردندانتان را جدا کنید. آیا شوهرتان عادت دارد لباسهایش را در همه جای خانه پخش کند؟ توجه نکنید، یا اگر هم خیلی اذیتتان میکند آنها را جمع کنید، و همیشه به خاطر داشته باشید که در قبال این گذشت شما، همسرتان هم کارهای فوق العاده ای برایتان خواهد کرد.

    5. به جنبه مثبت قضیه فکر کنید.

    به جای اینکه در مورد راه هایی که همسرتان موجب یاس و ناراحتی شما می شود فکر کنید، در مورد همه چیزهای مثبتی درمورد او فکر کنید که همیشه نظرتان را جلب می کرده است.

    6. وقتی عصبانی می شوید، کمی صبر کنید.

    وقتی هر دوی شما عصبانی هستید، اصلاً با هم صحبت نکنید. چند دقیقه صبر کنید، بیرون رفته و کمی قدم بزنید، یا روی تخت دراز بکشید. برای مدتی از همدیگر دور شوید. یک مکث کوتاه به هر دو شما این امکان را می دهد که به جای ناراحت کردن و رنجاندن همدیگر، عاقلانه درمورد چیزی که موجب ناراحتیتان شده است با یکدیگر صحبت کنید.

    چیزی كه در اینجا مورد از همه است این است كه در موقع عصبانیت هرگز صدایتان را برای یكدیگر بلند نكنید و حرمت ها را زیر پا نگذارید.

    7. هیچوقت از اسرار و ضعف های همسرتان برعلیه او استفاده نکنید.

    آنچه که به نظر غیر مهم، جزئی، و پیش پا افتاده می آید ممکن است در نظر همسرتان بسیار جدی و پراهمیت باشد. باید تشخیص دهید که چه چیز برای همسرتان مهم است و به هیچ عنوان درمورد آن با دوستانتان، مادرتان، خانواده همسرتان و یا هیچ کس دیگر صحبت نکنید.

    همچنین سعی نکنید موقع دعوا آن مسائل را به رخ او بکشید. یک رابطه عاشقانه رابطه ای است که طرفین بتوانند به همدیگر اعتماد کنند و رازهای درونیشان را برای هم مطرح کنند.

    8. اول به همسرتان فکر کنید.

    اگر هر دوی شما اینکار را انجام دهید، مطمئن باشید رابطه ای بسیار لذت بخش در انتظارتان خواهد بود. تا می توانید در جواب درخواست های همسرتان پاسخ مثبت بدهید و تلاش کنید که زندگی را برای او راحت تر کنید و مطئن باشید او نیز همین کار را برای شما خواهد کرد.

    9. همسرتان را همه جا عزیز بدارید.

    به هیچ عنوان درمورد همسرتان پیش کسی بدگویی نکنید. وقتی درمورد او صحبت می کنید، بگذارید عشق و احترام شما برای همه آشکار شود.








    10. هر روز زمانی را به باهم بودن اختصاص دهید.

    ببینید چه کاری برای هر دو شما بهتر است....با هم غذا بخورید، آخر شب وقتی کنار هم روی تخت دراز کشیده اید فیلم تماشا کنید، با هم برای قدم زدن بیرون بروید و کارهایی از این قبیل. حتی می توانید کارها را باهم مخلوط کرده و برنامه تان را متنوع کنید. اگر یکی از شما در مسافرت به سر می برد، شب ها به همسرتان زنگ بزنید و صدایش را بشنوید. فقط مهم این است که زمانی را کنار هم بگذرانید.

    11. با احترام با یگدیگر صحبت كنید

    اكثر افراد در روز های اول ازدواج و در دوران نامزدی بسیار محترمانه همدیگر را خطاب میكنند و كمتر از "جان" و "عزیز" به هم نمی گویند اما بعد از مدتی همه اینها فراموش می شود و به اصلاح "تو تو" كردن جایگزین آن می شود .

    خطاب كردن همسر با كلمه "شما" چه زن و چه مرد مانع بسیاری از كدروت ها و درگیر ها می شود ،یادتان باشد همسرتان بهترین كس شماست و اوست كه باید از همه بیشتر او را عزیز بدارید و با احترام برخورد كنید.

    رعایت موارد بالا علاوه بر اینكه هیچ هزینه ای برایتان ندارد باعث می شود زند گی تان از این رو به آن رو شود ،اشتباه نكنید این امور ساده تنها برای زو ج های جوان و تازه ازدواج كرده نیست حتی اگر بیش از10سال از ازدواجتان گذشته است،رعایت این موارد هیچ موردی برایتان ندارد.

    می توانید از هم اكنون شروع كنید و این موارد ساده را امتحان كنید... امیدوارم همیشه روز های خوشی را با همسرتان سپری كنید و لبخند همواره بر روی لبتان باشد.

  5. 2 کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #664
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض 9 دشمن زندگي زناشويي

    خانواده- ترجمه سپيده حسينعلي عراقي:
    براي آنكه زندگي زناشويي‌تان به خوبي پيش رود، بي‌خود به‌دنبال شگردهاي معجزه‌آسا نباشيد. در عوض، مي‌توانيد از برخي از تله‌هايي كه احتمال دارد در درازمدت رشته‌هاي پيوند‌دهنده بين شما را سست و ضعيف كند، دوري كنيد. در اينجا راهنمايي كوچكي در مورد عادات بدي كه كاملا بايد كنار بگذاريد ارائه مي‌دهيم!
    1- تلويزيون
    تلويزيون قاتل عشق است. در اين مورد هيچ شكي نداشته باشيد! شام خوردن جلوي تلويزيون را قدغن كنيد. هر شب غذا خوردن جلوي تلويزيون به همراه گويندگان نمي‌گذارد حواستان به يكديگر باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوي تلويزيون به تماشاي فيلم مشغول بوده‌ايد كه وقتي به رختخواب مي‌رويد‌، حتي ديگر وقت نداريد با هم حرف بزنيد و از حال يكديگر باخبر شويد. تنها چاره كار اين است كه اين دشمن را از زندگي عاشقانه بيرون بيندازيد! براي آنكه در اين كار زياد سخت‌گيري نكرده باشيد‌، مي‌توانيد موافقت كنيد كه در هفته‌، 4 شب تلويزيون خاموش باشد.
    2- خانه‌نشيني
    به خاطر تلويزيون و يا بنا به دلايلي، ديگر بيرون نمي‌رويد! مگر درهاي آن رستوران دنج و كوچكي كه آن‌قدر عاشق‌اش بوديد‌، بسته شده؟ پس آن شب‌هايي كه با هم به سينما مي‌رفتيد و به بگومگوهاي پرشور و حرارت مي‌پرداختيد چي شد؟ و حالا فقط ماهي يكبار آن‌هم فقط براي ديدن دوستان بيرون مي‌رويد و احتمالا آنها هم براي بازديد پيش شما مي‌آيند. ديگر از گردش‌هاي دونفره و شب‌نشيني‌هاي رمانتيك خبري نيست! بايد دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آوريد و به اتفاق يكديگر از خانه بيرون بزنيد! حالا كه به تازگي از شر تلويزيون خلاص شده‌ايد، از پولي كه براي ماليات آن كنار مي‌گذاشتيد، براي گردش و بيرون رفتن استفاده كنيد!
    3- ساعات اضافي
    ديگر دير از سر كار به خانه برنگرديد! نه تنها براي خودتان وقت نداريد بلكه علاوه بر آن خستگي و عصبانيت‌تان را با خود به خانه مي‌آوريد‌ كه حقيقتا جز خوشايندي براي همسرتان نيست! تنها كافي‌است كه كار، تمام زندگيتان را به‌خود مشغول كند، به سرعت تنها موضوعي مي‌شود كه از آن در خانه حرف مي‌زنيد. بس كنيد! سعي كنيد به حد كافي زود به خانه برگرديد تا قبل از شام كمي وقت براي خودتان و يا با هم بودن داشته باشيد. به شرطي در اين مدت جلوي تلويزيون ولو نشويد! و خصوصا براي آنكه توجه بيشتري به يكديگر داشته باشيد، هر ازگاهي كار را از ياد ببريد.
    4- رسيدگي به وضع ظاهر
    فكر نكنيد چون ديگر زن و شوهر هستيد و چندين سال از زندگي مشتركتان مي‌گذرد، بايد نسبت به وضع ظاهرتان بي‌خيال شويد! دست از شلختگي و نا‌مرتب بودن برداريد، موهايتان را ژوليده و درهم رها نكنيد، از ريخت‌و‌پاش‌كردن در خانه خودداري كنيد و به‌خودتان برسيد! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه كه هستيد دوست دارد، با اين‌حال چرا سعي نمي‌كنيد خود را به بهترين شكل نشان دهيد؟ به اين ترتيب به او نشان مي‌دهيد كه حضور او و تاثيري كه بر او مي‌گذاريد برايتان مهم است!
    5- بي‌توجهي
    يكي ديگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بي‌توجهي است. در اينجا منظور از توجه كردن گل خريدن و يا هديه دادن نيست بلكه تنها نگاه كردن به همسرتان است. زماني‌كه همسرتان آرايشگاه رفته و يا كت جديدي خريده است به او توجه نشان دهيد؛ به‌خصوص زماني‌كه او را شيك و زيبا مي‌بينيد و يا وقتي‌كه او با تعريف‌هاي بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد، از او تعريف كنيد. زيرا تعريف و تمجيد‌ها هميشه خوشايند هستند‌، اما تنها زماني‌كه درست و بجا به‌كار برده شوند.
    6- حسادت مفرط
    دست از پاييدن و سين‌جين كردن همسرتان برداريد زيرا زندگي مشترك براساس اعتمادي
    دو جانبه بنا مي‌شود. شك و بدگماني‌هاي بيش از حد شما‌، در نهايت او را به ستوه آورده و به سمت فرد ديگري هل مي‌دهد!
    7- خانواده همسر
    نه، مطمئنا تمام خانواده‌هاي همسر آنگونه كه در فيلم‌ها به‌صورت منفي نشان داده مي‌شوند، نيستند. تفاهم بين همسر و خانواده شما اغلب مي‌تواند گرم و صميمانه باشد. اما نكته مهم آن است كه بدانيد زماني‌كه اين تفاهم به حد كافي وجود دارد‌، چيزي را به همسرتان تحميل نكنيد. چنانچه احساس مي‌كنيد كه همسرتان از رفت‌وآمد‌هاي آخر هفته كم‌كم خسته مي‌شود به او اصرار نكنيد آخر هر هفته براي ناهار با خانواده شما باشد و البته اين قاعده در مورد ميهماني‌هاي همكاران و دوستان قديمي نيز صدق مي‌كند.
    8- نبود برنامه
    تشكيل خانواده به معناي گذراندن زندگي بدون در نظر‌گرفتن آينده نيست. شما بايد به اتفاق هم آينده‌تان را بسازيد. از برنامه‌هاي كوتاه‌مدت (مكاني كه تعطيلات را در آنجا مي‌گذرانيد، خريد اتومبيل و...) گرفته تا برنامه‌هاي بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر ديگري شدن و...) بي‌درنگ در مورد آينده‌تان و اينكه چگونه با آن روبه‌رو مي‌شويد فكر كنيد. اين عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پيش‌روي در زندگي را در شما شعله ور مي‌كند!
    9- سكوت
    مطئنا عدم‌گفت‌وگو براي زندگي زناشويي مضر است. اين امر بنا به دلايل مختلف اغلب ناشي از كمبود وقت و يا بي‌توجهي زن و مرد نسبت به يكديگر است كه در بالا از آنها نام برده‌ايم. با اين‌حال، معمولا گفت‌وگو ميان زن و مرد صورت مي‌گيرد، اما هيچ‌يك از طرفين به حرف‌هاي يكديگر گوش نمي‌دهند... در اين حالت، موضوعي را با هم مطرح كنيد و سعي كنيد حقيقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهميد. درصورت نياز، بي‌درنگ از يك روان‌درمانگر كمك بگيريد

  7. 2 کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #665
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض نقش مدير در حل اختلافات كاركنان

    جامعه- آيا در محل كارتان، همكاراني هستند كه دل‌خوشي از هم ندارند؟ آيا آنان براي ساير همكاران مشكل ايجاد مي‌كنند؟ اختلاف در محل كار واقعيت تلخي است. شناسايي اختلاف و برخورد مناسب با آن را قبل از آنكه به مشكل جديدي تبديل شود بايد از اهداف اصلي دانست. اگر مشكل را ناديده بگيريد و به آن اهميت ندهيد، معجزه‌آسا حل نمي‌شود.برخي اختلافات در محيط كار نظير تبعيض و خشونت آشكار و مشخص است و مي‌توان به‌راحتي تشخيص داد. شناسايي ساير اختلافات چندان آسان نيست.
    حوادث كوچك و ناراحت‌كننده‌اي كه بارها روي مي‌دهد، باعث مي‌شود همكاري با همكار ديگر رفتار بدي داشته باشد. مديراني كه نسبت به بعضي كارمندان توجه بيشتري نشان مي‌دهند، با مشكلاتي از سوي ساير كارمندان روبه‌رو مي‌شوند. گاهي برخي كارمندان بيكارند و خودشان را مشغول نشان مي‌دهند و تظاهر به پركاري مي‌كنند، اين امر باعث ناراحتي سايرين مي‌شود.
    مديريت در چه اختلافاتي بايد دخالت كند؟
    هر نوع اختلافي كه محيط كار را برهم مي‌زند، تهديدي براي ساير كارمندان محسوب مي‌شود. وقتي بين كارمندان مشاجره لفظي خيلي جزئي پيش آيد، دخالت مدير لازم نيست، اما اگر هر روز در محيط كار مشاجره و درگيري باشد و دامنه آن به ساير كارمندان گسترش يابد، يا كارمندي محيط كار را به خطر ‌اندازد، دخالت فوري مدير لازم است.
    راهنمايي‌هاي زير به حل اختلاف كمك مي‌كند:
    * موقعيت را شناسايي كنيد
    مدير به كارمند نگراني كه با همكارش اختلاف داشت، گفت: «نگران نباش، واقعا مسئله مهمي نيست.» كارمند گفت: «چون اين مسئله براي شما مهم نيست و به شما ارتباطي ندارد، پس براي من هم نبايد مهم باشد؟»
    انكار و عدم تاييد خشم و نگراني كارمند، آتش خشم او را شعله‌ورتر مي‌كند.
    * تمامي اطلاعات را به دست آوريد
    قبل از حل اختلاف، بايد صحبت همه افراد درگير در مسئله را بشنويد.
    * صبور باشيد و وقت صرف كنيد
    ضرب‌المثل قديمي‌اي مي‌گويد: «عجله كار شيطان است.» براي ارزيابي موقعيت و كسب اطلاعات وقت صرف كنيد. تصميم‌گيري سريع خطرناك‌تر و زيان‌آورتر از تصميم‌گيري اشتباه است.
    * توجه‌تان را به مشكل معطوف كنيد نه فرد
    شايد يكي از كارمندان با سايرين سازگار نباشد و او را فرد مشكل‌دار مي‌نامند. او هميشه ناراضي و ناراحت است و همكاري نمي‌كند. شايد او مشكل دارد. اگر با بررسي كامل و دقيق مشخص شد كه او مشكل‌آفرين است، توجه‌تان را به او معطوف كنيد.
    * خوب گوش كنيد، خوب صحبت كنيد
    اجازه دهيد كارمندان نظراتشان را آزادانه مطرح كنند، شما هم نظرتان را بگوييد. با دقت به صحبت‌هاي كارمندان گوش كنيد. فقط شما متكلم وحده نباشيد.
    * قاطعانه عمل كنيد
    پس از كسب اطلاعات با صرف وقت، صحبت با تمامي افراد درگير و بررسي تمام شرايط، تصميم‌گيري و عمل كنيد. اگر موضوع را ناديده بگيريد،نظر كارمندان نسبت به شما به‌عنوان مدير كارآمد و توانا تغيير مي‌كند.
    آنان تصور مي‌كنند كه يا شما نمي‌توانيد مشكل را حل كنيد يا نسبت به آنان بي‌توجه هستيد. شايد همه همكاران با تصميم‌گيري شما موافق نباشند اما مي‌دانند كه در حل مشكل دخالت كرده‌ايد و آن را به پايان رسانده‌ايد.
    * با تهديد مشكل را حل نكنيد
    با فرياد و تهديدكردن كارمند، شايد بتوانيد مشكل را موقت حل كنيد اما خود را گول نزنيد. مشكل را براي درازمدت حل نكرده‌ايد و عصبانيت كارمندان را نيز به آن اضافه كرده‌ايد

  9. #666
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض ازدحام صداها در‌آرامش ما



    آلودگی- فرزانه متين فر:
    تصور كنيد هر روز صبح از صداهاي جور‌‌واجور از خواب بيدار مي‌شويد مثل صداي بستن در خانه همسايه، بوق خودروها، صداي موتورسيكلت‌ها كه عمدا اگزوز موتور را جوري تنظيم كرده‌اند كه صداي بسيار زيادي مي‌دهد و البته به اين ترتيب سرعت حركت موتور هم كم مي‌شود و تا بخواهيم از آن صداي كاملا گوشخراش خلاص شويم، حداقل 10‌ثانيه بايد صبر كنيم! خريداران آهن‌آلات، فروشندگان مواد‌غذايي هم هراز گاهي با بلندگوي گوشخراش‌شان تشريف مي‌آورند!حالا به جاي يك صبح زيبا با روحيه‌اي شاد و بانشاط، آشفتگي ذهني جاي آن را مي‌گيرد و از همان ا‌بتداي خروج از خانه كه به خيابان مي‌رويد، تشديد مي‌شود.
    انگار شنيدن تمام اين صداهاي ناهنجار برايمان عادي و بخشي از زندگي روزمره شده است.بارها از صداي بوق خودرو يا سر و صداي بيش از اندازه يك موتورسيكلت كه با سرعت از كنارمان رد مي‌شود، يا صداهاي بلند از جا پريده‌ايم.
    رسيدن به آرامش ذهني و دروني يكي از مهم‌ترين اهداف زندگي كردن است و مانعي چون آلودگي‌هاي صوتي باعث نابساماني و عكس آرامش كه همان عصبانيت و خشونت است مي‌شود.
    حتي علاج درد با پناه بردن به دل طبيعت و جنگل و روستاها نيست و نمي‌توان از آفت آلودگي اصوات در امان بود. در آنجا هم صداهايي كه حامل پيام مرگ و نيستي هستند را از طنين رعشه‌آور ار‌ه‌هاي برقي در قطع درختان مي‌شنويم و شاهد غم و اشك سقوط درختان هستيم؛ امواجي وحشي كه گوشخراش و دلخراش‌اند! افزايش فشارهاي عصبي، بروز رفتارهاي تهاجمي، اختلالات شنوايي، كاهش شنوايي و در مواردي حتي فراموشي و افسردگي از پيامدهاي احتمالي آلودگي صوتي هستند.سازمان بهداشت جهاني (WHO) آلودگي صوتي را تهديدي جدي براي سلامت انسان دانسته است كه به‌دليل تنوع منابع (ترافيك، صنعت، محل كار و همجواري) يكي از گسترده‌ترين خطرات براي سلامت انسان به شمار مي‌رود.
    آلودگي صوتي در حر كت‌هاي شهري
    پس از گذشت قرن‌ها و هزاره‌ها شهرسازي دو بعدي، اكنون شاهد سه بعدي شدن شهرها شده‌ايم و بدين معناست كه زمان بشر را به بعد ارتفاع كشانده ولي در اين بين، مقام چهارم يعني ارزش و مقياس انساني كجا قرار گرفته است؟امروزه با افزايش جمعيت در شهرها شاهد بروز مشكلات عديده‌اي هستيم كه از جمله اين مشكلات مي‌توان به آلودگي‌هاي صوتي، هوا و آب، مشكلات حمل‌ونقل درون‌شهري، زاغه‌نشيني و... اشاره كرد. كشور ايران به‌عنوان يكي از كشورهاي پرجمعيت جهان طي سال‌هاي 1335 تا 1380 جمعيتش 6/3 برابر افزايش يافته در حالي كه اين رشد، براي جمعيت جهان كمتر از 3/2 برابر بوده است.
    در حال حاضر با توجه به اينكه بخش عمده جمعيت كشور در شهرها ساكن هستند لزوم به كارگيري تدابيري مؤثر از سوي سازمان‌ها و ارگان‌هايي كه در مديريت شهري نقش تعريف‌شده‌اي دارند احساس مي‌شود. يكي از اين نهادها كه نقشي محوري در جهت بالا بردن كيفيت زندگي در محيط‌هاي شهري، فراهم كردن امكانات، ارائه خدمات و... را ايفا مي‌كند شهرداري است و همان‌طوري كه از تعريف شهرداري مشخص است، «نهادي است غيردولتي كه از محل عوارض و ماليات مردم اداره مي‌شود».
    مهندس اردشير سيروس، عضو هيأت امناي مفاخر شهر‌سازي‌ و استاد دانشگاه با اشاره به مديريت شهري در اين رابطه گفت: شهرسازان مي‌بايستي هر شهر و برزن را طوري طراحي كنند كه با جغرافياي منطقه و تقسيم‌بندي‌هاي شهري و كشوري سنجيده و تعيين شود و عملكرد شهري را براساس پايه‌هاي زندگي و سكونت، كار و اشتغال، تاسيسات شهري، فضاي سبز و بازي، مراكز ورزشي و آموزشي، فضاهاي بهداشتي و شبكه ارتباطات و تردد پي بگيرند.
    وي عوامل نخستين اين درماندگي انسان را كه اجتناب‌نا‌پذير است تكنولو‌ژي
    ورا صنعت، انفجار جمعيت، هجوم ماشين و پيدايش صنعت، جريان شتاب‌آلود تكنولوژي‌هاي نوين و مهاجرت‌هاي بي‌رويه مي‌داند.مهندس سيروس با اشاره به بافت‌هاي تنيده‌شده در ساختمان‌هاي مسكوني گفت: طرح اين بناها با احتياجات بهداشتي نبايد مغايرت داشته باشد و آلودگي‌هاي مختلف خصوصا آلودگي صوتي كه اعصاب و روان را مي‌سايد بايد مورد توجه قرار بگيرد.
    وي ياد‌آور شد: اغلب شهروندان تهراني از آلودگي صوتي رنج مي‌برند و شهروندان تهراني كه در مناطق جنوبي زندگي مي‌كنند علاوه بر سر و صداي ناشي از ترافيك و تراكم بيش از ظرفيت مناطق مسكوني كه از حد طبيعي 250‌نفر تا 300 نفر در هكتار به 800 تا 1000‌نفر در هكتار تجاوز كرده، از سر و صداي ناشي از فرودگاه و راه آهن بيشتر تحت‌تأثير قرار مي‌گيرند.
    با اين تركيب كه زونينگ در محل خودش قرار ندارد بلكه در هم ادغام شده و به محدوده يكديگر تجاوز كرده تاثير نامطلوبي را روي اعصاب و روان انسان‌ها مي‌گذارد. وي افزود: آلودگي صوتي گذشته از ساييدن جسم وجان لايه‌هاي اجتماع موجب اختلال در حركت‌هاي شهري شده است. شبكه و بافتي كه جهت ارتباط عاطفي انسان‌ها و تردد عابران پياده و مادراني كه همراه فرزندانشان به‌دنبال مسيري امن در حركت هستند با هيولاي ناهنجاري‌هاي ماشين مواجه مي‌شوند كه بر اركان حيات و حركت آنها حمله شده و روابط و مقياس انساني را مي‌بلعد.
    همچنين تحقيقات انجام‌شده مركز كنترل كيفيت هواي تهران مويد آن است كه ۵۴۲ نقطه بحراني به لحاظ صوتي ‌در 5منطقه ۶، ۷، ۹، ۱۱ و ۱۲تهران شناسايي شده است كه ۴۱۷ نقطه به مراكز آموزشي و ۱۲۵ نقطه نيز به مراكز درماني اختصاص دارد.
    براساس اين تحقيقات اكثر بزرگراه‌ها و ميادين پرجمعيت تهران در شرايط بحراني قرار دارند و ميدان توحيد تهران با ۹۳‌دسي‌بل، آلوده‌ترين ميدان از نظر آ‌لودگي صوتي است.
    كارشناسان در حالي شهر بانكوك تايلند را با ۱۰۰‌دسي‌بل آلودگي صوتي به‌عنوان آلوده‌ترين شهر دنيا معرفي مي‌كنند كه بر اين باورند كه نبود كنترل بر آلاينده‌هاي صوتي تهران رفته‌رفته اين شهر را به آلوده‌ترين شهر دنيا تبديل خواهد كرد.
    آلودگي صوتي، تحفه‌ شوم صنايع قرن
    مهندس سيروس، نخستين نياز زندگي انسان‌ها را بر آوردن بهداشت شهري و تامين سلامت جسمي و روحي دانست و يادآورشد: همان‌طور كه آرامش بصيري شهروندان در گرو بناهاي زيباست، آرامش سمعي هم در گرو محيط‌زيست سالم و تابش آفتاب به درون زندگي و اجتناب از هر گونه آلودگي صوتي، نوري، هوا است. همچنين آلودگي صوتي يا مرگ پنهان بدترين آسيب‌هاي اجتماعي را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد.
    اردشير سيروس با اشاره به گفته مينستر فولر- صاحب‌نظر معماري معاصر- گفت: اگر موجودي از كرات آسماني به سوي زمين بيايد نخستين مشاهده‌‌اش از كره زمين تصوير انسان‌ها نخواهد بود بلكه شاهراه‌ها، خطوط راه‌آهن، دكل‌هاي انتقال برق و شبكه‌هاي به هم‌تنيده همچون تارهاي عنكبوتي است كه كره زمين را سرطان‌گونه درهم پيچيده و همراه چنين شيارهاي نفس‌گيري او تنها اصواتي را كه خواهد شنيد آلودگي‌هاي ناهنجار صوتي است.
    وي ياد‌آورشد: امروز توازن زندگي به‌علت وجود 2 عامل متجاوز به هم خورده است؛ يكي تحركي كه اتومبيل و وسايط‌نقليه ساخته، بدين معنا كه خيابان‌ها را به دالان‌هاي ماشين‌هاي سنگين پر سرو صدا و آلوده تبديل كرده و ديگري تكنولوژي فراصنعتي است كه وسايلي با قدرت و ديناميسم تحرك بيش از توانايي آدمي را مي‌سازد كه باعث تخريب توازن محيط‌زيست و سكونت آدمي مي‌شود.
    بنابراين آمار و تجارب نشان مي‌دهد امواج هياهيو‌هايي چون اصوات ماشين‌ها و دستگاه‌هاي ارتباط جمعي (تلويزيون، راديو، بلندگوهاي جور‌‌ ‌واجور، آژير‌هاي بي‌موقع و با موقع‌) همگي داراي اثر غيرقابل جبراني است تحت عنوان تحفه شوم صنايع قرن. به‌خصوص اضطراب و تشويشي كه در خواب كودكان مي‌آفريند قابل محاسبه نخواهد بود.
    اين ناهنجاري‌ها گذشته از آنكه بر ضمير ناخودآگاه كودك ضربه مي‌زند او را در شرايط بسيار بدرواني قرار مي‌دهد.

  10. این کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #667
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض ناگزير از انتخاب



    زيست‌بوم- مهدي امام‌بخش:
    يكي از راه‌ها و شيوه‌هايي‌كه آينده‌شناسان، به بحث و بررسي آينده بشر مي‌پردازند، نحوه ترسيم آن از زاويه تحول نقش توليد و مصرف در زندگي بشر امروز است. ترديدي نيست كه جايگزيني انرژي‌هاي فسيلي در عوض مصرف انرژي‌هاي طبيعي، موجد موجود تحول عمده‌اي در زيست ‌اجتماعي و فردي انسان شد. اين مسئله به توليد و مصرف انسان شكل خاصي داد و زمينه را براي شكل‌گيري نوع جديدي از انسان(انسان‌صنعتي) آماده كرد؛ با اين حال به ‌نظر مي‌رسد كه امروزه اشكال جديدتري از انرژي و به تبع آن توليد و مصرف، جايگزين اشكال پيشين انرژي و توليد و مصرف مي‌شود و اين مسئله پيامدهاي مهمي در زندگي بشر خواهد داشت. مطلب حاضر به آينده‌شناسي بشر از منظر تحولات انرژي و توليد و مصرف مي‌پردازد.
    در شكل قبلي زندگي جهاني، يعني زندگي كشاورزي، انسان از انرژي‌هايي استفاده مي‌كرد كه مجددا خود را احيا كرده و قابل استفاده مي‌شدند. انسان‌ها از نيروي عضلاني خود و حيوانات كه با وجود محدوديت و نيز نيرو‌هاي حيات چون خورشيد و آب و باد بهره مي‌گرفتند. براي مثال، اروپا انرژي مورد نيازش را از حدود 14ميليون اسب و 24ميليون گاو تامين مي‌كرد. هستي، درختان را دوباره مي‌شكوفاند، جنگل‌ها را بازسازي مي‌كند، بادهاي دوباره مي‌سازد و رودها را پرآب مي‌كند و حتي عضلات با غذا و استراحت، ستبر‌تر از گذشته خواهند بود اما نظام صنعتي تولدش را مديون انرژي پنهاني بود كه گويي براي چنين روزي تدارك ديده شده بود تا از اين ذخيره استفاده شود و غول صنعتي را به دنيا بياورد.
    در سال 1712 نيو كافمن با اختراع ماشين بخار چراغ اول را روشن كرد و پس از آن به‌علت تصور غلط مردم و حتي نخبگان صنعتي مبني بر اينكه آينده چيزي جز امتداد گذشته و حال نيست اين سوبسيد اقتصادي باعث رشد اقتصاد و تمدن صنعتي شد. كشورها با تصور استفاده ابدي از سوخت‌هاي فسيلي و هسته‌اي، ساختار‌هاي گسترده و عظيم و سربه‌فلك‌كشيده فني و اقتصادي را ساخته و چه در شرق و چه در غرب، انرژي از نوع پراكنده و احيا‌شونده‌‌اش به انرژي‌هاي جبران‌ناپذير و استخراج از ذخاير متراكم و پايان‌پذير، با منابع غيرمتنوع با تكنولوژي گران و متمركز تبديل شد.
    در نيم قرن گذشته بيش از دو سوم انرژي مورد نياز جهان از نفت و گاز تامين شده است اما ما در آستانه استفاده از انواع روش‌هاي توليد انرژي در چارچوب فضا و زمان هستيم و بسته به جغرافيا و منابع طبيعي قابل دسترسي در كشور‌هاي مختلف به شكل بسيار جدي به‌ دنبال تركيب و استفاده از انرژي‌هايي هستيم كه منابع آن احياپذير باشند و به سوخت‌هاي متمركز فسيلي و هسته‌اي وابسته نبوده و داراي انواع گوناگون منابع بسيار پراكنده باشند. استفاده اينگونه مستقل از انرژي‌هاي جبران‌پذير و ارزان به نوعي زنجيره اتصال نامرئي فرد را به جامعه و سازمان‌دهندگان انرژي آن از بين مي‌برد اما توليد در نظام صنعتي بر دور طولاني مبتني است و در هر دور ميليون‌ها محصول مشابه و استاندارد توليد مي‌شود.
    امروزه با انتقال صنايع معمولي به كشور‌هاي در حال توسعه، بيشينه‌سازي‌ و توليد انبوه مبتني بر دور طولاني به آنها منتقل شده و كشورهاي پيشرفته به توليد در دورهاي كوتاه با تيراژ پايين به‌صورت نيمه‌سفارشي يا سفارشي روي مي‌آورند كه مبتني بر مهارت زياد و هزينه‌هاي پژوهش سنگين است. آنان در آينده انحصار ساخت كالاهاي حياتي و مهم و كليدي را خواهند داشت، در حالي‌كه از كارگران كمتري استفاده مي‌كنند. تغيير ديگر در روش توليد آينده، سفارش‌پذيري كامل يعني ساخت كالاهاي سفارشي تك و منحصربه‌فرد براي يكايك افراد جامعه است. اين توليد سفارشي مي‌تواند به شكل توليد مداوم باشد و در آن صنايع تا جايي پيشرفت كنند كه ماشين مداوم كار كند و هر بار محصول جديدي توليد كند و توليد به شكل سفارشي و مداوم درآيد. تحول ديگر مربوط به ورود سلايق و درخواست مشتريان در ساخت كالاي سفارشي مورد نظرشان است.
    با گسترش اين پديده، مشتري چنان با فرايند توليد درمي‌آميزد كه توليد‌كننده و مصرف‌كننده در‌هم تنيده خواهند بود و تمام دگرگوني‌هاي بعدي گرد اين نقطه محوري آغازيدن خواهد گرفت. نظام صنعتي كه روزي با جدايي توليد و مصرف آغاز شده بود تا به امروز به استفاده از انرژي‌هاي متراكم جبران‌ناپذير، زايش ماشين‌هاي جديد توسط ماشين‌هاي هوشمند، پيدايش كارخانه با مديران مياني و بالايي انسجام‌دهنده‌‌اش و ايجاد خانواده‌هاي پرتابل هسته‌اي و شكاف زن ذهنيت‌مدار و مرد صنعتي واقعگرا و شركت‌هاي سهامي و هرم‌هاي قدرت و حتي ورود هنر به بازار كار و ايجاد ديوان‌سالاري همزمان با تخصصي‌كردن كارها، نگاه خطي و تراكمي به زمان و مكان و تمركز در اقتصاد، سياست، رسانه و اطلاعات و... و توليد انبوه و پيدايش حكومت متمركز سياسي منجر شده است.
    با اين حال،‌ به نظر مي‌رسد كه در آينده شاهد دگرگوني‌‌هايي چون تنيدگي توليد و مصرف‌كننده به سمت استفاده از انرژي‌هاي بسيار پراكنده احيا‌شونده، تنوع وظايف و كارها و مزايا و توليد و مصرف متنوع فراتر از استاندارد از نظر نوع و قيمت و كارايي و تغييرات خانواده به سمت واحد كاري و تيم‌هاي اقتصادي چريكي و افزايش عينيت در زن و ذهنيت در مرد و ايجاد شركت‌هاي جديد انعطاف‌پذير، غيرتخصصي‌كردن كارها و حركت به سمت همه‌فن‌حريفي و ايجاد دمكراسي‌هاي نيمه‌مستقيم و نگاه غيرخطي به زمان و غيرتراكمي به فضا و عدم‌تمركز در اقتصاد و سياست و رسانه و اطلاعات و توليد براي مصرف شخصي و پيدايش حكومت‌هاي اقليت‌هاي اقتصادي مستقل باشيم.
    به عبارت ديگر قسمتي از بدنه زندان صنعتي كه فرد خود را در آن غرق كرده، خودبه‌خود فرو مي‌ريزد و فرد كه پس از سلطه قوانين صنعتي خود را به مجموعه‌اي از قوانين جامعه صنعتي تبديل كرده مجبور است در قسمتي از اين مجموعه هماهنگ تغييراتي به‌وجود بياورد كه با كل بدنه متمركز، انبوه‌گرا، متراكم و يكسان، استاندارد و بيشينه‌ساز و توده‌اي آن ناسازگار است و چاره‌اي جز اين نيز نيست. همه كارشناسان در سراسر دنيا بر اينكه انرژي‌هاي متمركز و جبران‌ناپذير فسيلي و هسته‌اي عمري محدود خواهند داشت متفق‌هستند و اين تغييرات انرژي، گريز‌ناپذير مي‌نمايد.
    اما خود اين تغييرات و ناسازگاري‌ها به نوعي به تمام بدنه صنعتي و به قولي روان انسان در بند صنعتي نفوذ مي‌كند كه او ناچار از بازسازي خود با اين قوانين جديد است كه البته نتايج رواني گوناگوني به همراه خواهد داشت. اما آنچه مسلم است اين است كه اين تغييرات رواني به سمت فروريزي ارزش‌هاي صنعتي و در واقع فروپاشي زنداني است كه فرد با خيال راحت، آزادي و مسئوليتش را در آنجا محبوس كرده و فارغ از بار آن، به مجموعه‌اي از قوانين جامعه‌پسند صنعتي تبديل شده است.
    اينجاست كه انسان براي بار دوم، پس از آغاز عصر كشاورزي مجبور به ايستادن در آستانه خودآگاهي وجودي است كه اين‌بار بسيار دهشتبارتر و ناگزيرتر مي‌نمايد. به‌نظر مي‌رسد اين سن تاريخي آگاهي از وجود كه در آن قرار گرفته‌ايم و در اين نوشته از دريچه تغييرات انرژي و توليد بدان پرداخته‌ايم، تكانه‌هاي رواني شديدتري نسبت به‌گذار از جامعه كشاورزي به صنعتي براي ما داشته باشد.
    البته روان انسان، اين به‌رخ‌كشي تنهايي، فرديت و ناگزيري از آن را نيز مطمئنا با روش‌هاي عجيب و غريب خود مي‌تواند در پس زنجير‌هاي تازه‌اي سركوب و فراموش كند اما اين‌بار عده بيشتري بيدار مي‌شوند و با توجه به تغييرات سلسله‌وار نظام آينده كه از همين تغييرات انرژي آغاز خواهد شد- كه همه در جهت استقلال فردي خواهند بود- امكانات انساني بيشتري فرا‌روي جامعه بشري براي تحقق وجود خودساخته مهيا خواهد شد.
    بنابراين تغييرات همه‌جانبه مي‌تواند مورد توجه علومي كه به مطالعه در نقاط عطف بيداري وجودي بشر علاقه‌مندند كمك كند و يكي از نقاط عطفي باشد كه آنها در اين سن تاريخي بتوانند واكنش بشر را براي باري ديگر به تغييراتي كه به سمت فهماندن وجود مي‌رود مورد بررسي قرار دهند. تغييرات نظام صنعتي اين‌بار به شكل اجتماعي و با فشار‌هاي رواني شديدتري بشر را در معرض اين اصل ساده قرار مي‌دهد كه هست و از بودن خود و هستي آگاه است و به همين جهت با ساير هستي متفاوت است و ناگزير از انتخاب و پذيرش مسئوليت آن است.

  12. این کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #668
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض فوايد صرف شام با خانواده

    خانواده- همشهري آنلاين:
    ارتباط بهتر و سلامت بيشتر از فوايد صرف شام با خانواده است.
    اكثر نوجوانان و گاهي اوقات والدين صرف شام با خانواده را قديمي و از مد افتاده مي دانند. آنها معتقدند به جاي اين كه كنار والدين خشك و رسمي بنشينيم و يا خواهر يا برادر كوچكتر خود را اذيت كنيم، ترجيح مي‌دهيم در اتاق‌ خود و به تنهايي شام را صرف كنيم.

    امروزه در عصر تكنولوژي وقتي اكثر نوجوانان از لپ‌تاپ، تلفن همراه و تلويزيون استفاده مي‌كنند برايشان سخت است كه آن‌ها را حتي براي مدتي كوتاه رها كنند.

    محققان در تحقيقی، پاسخ‌هاي كودكاني كه كمتر از سه بار در هفته شام را با خانواده صرف مي كنند را با كودكاني كه پنج بار و يا بيشتر در هفته شام را با خانواده خود می‌خوردند مقايسه كردند و اين نتيجه حاصل شد كه كودكاني كه به دفعات بيشترشام را با خانواده صرف مي‌كنند نسبت به گروه ديگر، بسيار كمتر تمايل دارند از مواد مخدر استفاده كنند.

    اكثر آنها گفته‌اند که والدين آنها به داشتن چنين كودكاني افتخار مي‌كنند و كمتر گزارش شده بين اعضاي خانواده آنها تنش وجود دارد.

    علاوه بر آن در اين گزارش از آنها پرسيده شده اگر با مشكل جدي در زندگي مواجه شوند براي حل آن بيشتر نزد چه كساني مي‌روند و آنها پاسخ داده‌اند نزد والدين مي‌رويم.

    كارشناسان معتقدند ديدار منظم بين والدين و كودكان، برقراري ارتباط را آسان مي سازد كه به نوبه خود كمك مي‌كند والدين نظارت بهتري بر كودكانشان داشته باشند و آنها را بهتر راهنمايي كنند.

    زمان صرف يك وعده غذا بهترين فرصت است تا افراد خانواده با يكديگر ارتباط برقرار كنند.

  14. 2 کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #669
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    توصيه‌هايي براي آنان كه شغلشان را دوست ندارند


    فرد- ترجمه لادن نصيري:
    علاقه به شغل يكي از عوامل پيشرفت فردي و اجتماعي است.
    اگر فردي شغلش را دوست نداشته باشد،قطعا بهره‌وري وي نيز كاهش مي‌يابد. اين امر باعث مي‌شود تا فرد به جاي تفكر درباره ارتقاء سطح كيفي مرتب به فكر فرار از كار باشد.

    شايد بهترين راه حل اين باشد كه فرد به دنبال شغل جديدي كه به آن علاقه دارد بگردد اما يافتن شغل جديد كار چندان آساني نيست. راه ديگر ايجاد شرايطي است كه فرد به كاري كه دارد علاقه‌مند شود.

    مطلب زير به ارائه راهكارهايي در اين زمينه مي‌پردازد:

    1- به‌جاي فكر‌كردن به راه‌هاي فرار، به اين فكر كنيد كه واقعاً دنبال چه هستيد. وقتي سرگرم مرور و يادآوري آخرين خاطره تلخ خود از محيط كارتان هستيد، يك لحظه صبر كنيد و با خود بگوييد «درواقع آنچه مي‌خواهم... .»

    2- در ذهن‌تان تصويري ايجاد كنيد كه بيانگر موقعيت شغلي‌تان باشد. آيا مانند آدمي هستيد در ساحل يك رودخانه، بدون هيچ راهي به سمت ديگر آن؟ يا گم ‌شده‌اي در جنگل؟ و يا در يك پرچين پر از خار، گير افتاده‌ايد؟ وقتي تصوير موردنظرتان شكل گرفت، به فكر تغيير موقعيت باشيد. تصور كنيد كه پلي روي رودخانه مي‌سازيد يا مسيري در جنگل پيدا مي‌كنيد. فقط به‌خاطر داشته باشيد كه نبايد تصوير را به زور ايجاد كنيد. وقتي آمادگي لازم را پيدا كنيد هم تصوير مناسب و هم تغيير به‌دست مي‌آيد.

    3- به‌جاي بيهوده‌ وقت تلف‌كردن، به فكر بهبود مهارت‌هايتان باشيد. سعي كنيد در هر كلاسي كه لازم است شركت كرده و به‌ويژه بر كسب توانايي‌هايي كه براي شغل فعلي يا آينده‌تان مفيد است متمركز شويد.

    4- به جاي دستيابي به عملكردي ممتاز، به رضايت از خود بسنده كنيد. از زماني كه براي ساختن زندگي جديد داريد، استفاده كنيد. مردم اغلب مي‌گويند: «من 10 ساعت در روز كار مي‌كنم. ديگر وقتي براي كاري ديگر باقي نمي‌ماند». اگر تصميم داريد دست از كارتان بكشيد يا قرار است اخراج‌تان كنند، معني‌اش اين است كه به‌دنبال شغل ديگري هستيد. اما كمي صادق باشيد، حداقل به‌‌اندازه حقوقي كه مي‌گيريد به شركتي كه در آن كار مي‌كنيد، مديون هستيد. تعجب نكنيد. اگر اين‌طور فكر كنيد، هم بيش از گذشته در شغل خود پيشرفت مي‌كنيد، هم احساس رضايت خواهيد كرد.

    5- از چه مي‌گريزيد؟ بي‌صداقتي؟ حرص و آز مديران شركت؟ دروغ و دورويي؟ به اين فكر كنيد كه آيا هيچ‌يك از اين موارد، در زندگي يا افكار شما حضور و انعكاس نداشته است؟ اگر در اطراف شما، آدم مزوري وجود دارد آيا بر رفتار شما هم تأثير گذاشته است؟ پس از حل اين مشكل دروني، درمي‌يابيد كه محل كارتان تغيير كرده و در حقيقت زندگي تازه و رضايت‌بخشي را آغاز كرده‌ايد.

    6- هنگام ورود به محل كار، سپر و زره خود را بر تن كنيد. همه افراد بايد با طرز ساخت يك سپر فيزيكي آشنايي داشته باشند. تصور كنيد كه پوسته‌اي خارجي، از ماده‌اي سخت، شما را دربرگرفته و اجازه نفوذ هيچ جسم خارجي را نمي‌دهد. برخي يك نور پشتيباني‌كننده طلايي‌رنگ را ترجيح مي‌دهند. ولي به نظر من يك سپر سخت، كارآمدتر است. هر روز قبل از رفتن به محل كار، 2 يا 3 دقيقه را صرف آماده‌كردن و پوشيدن اين سپر كنيد.

    7- هر روز جايزه‌اي به خودتان بدهيد. يك استراحت طولاني، كتاب‌خواندن يا گفت‌وگو با يك دوست؛ حتي مي‌توانيد غذايي را كه بيشتر دوست داريد، نوش‌جان كنيد. پول و وقت خود را در مراكز خريد هدر ندهيد.

    8- در زندگي‌تان حداقل يك مورد كوچك براي قدرداني و ستايش پيدا كنيد: تزئينات منزل، آسمان، زمستان، مهماني‌هاي خانوادگي و همين‌طور مي‌توانيد به نكات مثبت پيرامون شغل‌تان بينديشيد، يك كامپيوتر نو، يا گپي دوستانه با همكار طبقه پايين. امتحان كنيد، به زحمتش مي‌ارزد. توجه و قدرداني، عاملي است كه ارزش‌هاي مثبت را وارد زندگي مي‌كند.
    9- قبل از تصميم‌گيري براي رفتن از يك موقعيت به موقعيتي ديگر، به احساس خود رجوع كنيد. بينديشيد و به دوروبرتان نگاه كنيد. با عجله و عصبانيت كاري از پيش نمي‌رود. اگر در آرامش به اهداف و خواسته‌هايتان فكر نكنيد، تصميم‌‌هايي خواهيد گرفت كه فقط كارتان را مشكل‌تر خواهد كرد و فراموش نكنيد كه هميشه «دوستاني»‌ هستند كه بايد مواظب نصيحت‌هاي متفاوت‌شان باشيد.

    يكي مي‌گويد، «حواست باشد كه با ترك يك كار، به‌سرعت كار ديگري پيدا نمي‌كني» و يكي ديگر كه در گوشتان مي‌گويد: «نترس، كارت را رها كن، چه فراوان است كار؛ از گرسنگي كه نمي‌ميري!» و گاه يكي از همين «دوستان» به فاصله 5دقيقه، هر دوي اين اندرزها را با شما مطرح مي‌كند، درحالي‌كه يك مربي يا مشاور خوب، به‌جاي تحميل نقطه‌نظر خودش، مي‌كوشد با توجه به درونيات شما، اعتماد‌به‌نفس‌تان را بالا ببرد.

    10- اين جمله را در جايي بنويسيد. به ياد داشته باشيد كه تمام اين پيش‌آمدها، به‌سرعت يك چشم بر هم زدن مي‌گذرد. با سپري‌شدن زمان، شايد به‌زحمت، چيزهايي را كه روزي آزارتان داده است، به ياد آوريد. هنوز روزهاي خوب زيادي پيش‌رو داريد.

    نويسنده: كتي گودوين

  16. این کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #670
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    12 مطالب جالب در مورد روانشناسی

    سلام دوستان

    من این تاپیکو زدم تا مطالب جالب و به درد بخوری از روانشناسی و براتون بزارم تا دوستان استفاده کنن

    این مطالب 100% تو زندگی به درد ادم میخوره من نمیدونم چرا تو ایران به روانشناسی کم اهمیت میدن بیشتر مشکلات ما از درون نشات میگیره که بای رفعش کرد

  18. 4 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •