تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 129 اولاول ... 345678910111757107 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #61
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض آشتی یا قهر

    چرا قهر می‌کنیم؟
    فردی که قهر می‌کند هدفی دارد و در واقع با قطع ارتباط می‌خواهد مطلب خود را به اطرافیان یا به فرد مقابل بیان کند. بعضیها بیشتر از بقیه قهر می‌کنند و برخی افراد هرگز علاقه‌ای به قهر ندارند. بطور کلی هدفی که در این رابطه مورد نظر فرد است معمولا برای بیان یک ناراحتی یا یک هیجان منفی است. فرد می خواهد به طرف مقابل بگوید که ناراحت است، یا می‌خواهد کاری کند رفتار او را تغییر دهد و ... . در هر حال قهر کردن به صورت یک وسیله و یک مکانیزم در آمده است که در مواقع ناراحتی از فرد سر می‌زند. یک روش تخلیه ناراحتی است که در واقع چنین کاری را نیز انجام می‌دهد و فقط فرد به این روش عادت کرده است و معمولا قبل از اینکه فکر بهتری به ذهنش برسد که در آن لحظه فایده بهتری داشته باشد به این روش اقدام می‌کند.

    برخی‌ها این روش را از دوران کودکی یاد گرفته‌اند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافیان و بویژه والدین در مواقع ناراحتی از یک فرد دیگر رفتار آنها را الگو برداری کند. چنین کودکی یاد می‌گیرد پیام خود را با قطع ارتباط بیان کند و به روشی غیر از گفتار کلامی مفهوم ناراحتی خود را به اطرافیان برساند. بطور کلی این روش چه در کودکی یاد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالی فرقی نمی‌کند. فرد از یک شیوه نادرست برای تنظیم رفتار خود استفاده می‌کند و در واقع نمی‌تواند به روش مناسبتری مطلب خود را بگوید، یا از خود دفاع کند.

    چرا آشتی می‌کنیم؟
    انسان یک موجود اجتماعی است. وجود وابسته به شبکه اجتماعی است که در آن قرار می‌گیرد و شاید بدون آنکه متوجه باشد چنین وابستگی در او وجود دارد. در واقع بهتر است بگوئیم یک نیاز، انسان به برقراری روابط با دیگران نیازمند است. چنین نیازی نه تنها یک نیاز جسمی بلکه عمیقا یک نیاز روانی است. بنابراین دور ماندن از چنین روابطی برای وی فوق‌العاده دشوار است، مگر افرادی که به اختلالاتی دچارند که دوری از روابط اجتماعی را ترجیح می‌دهند. بر این اساس ماندن در وضعیت قهر برای افراد دشوار است. بویژه اینکه در یک سوی قهر معمولا افرادی قرار داند که به نحوی از لحاظ عاطفی برای فرد دارای اهمیت هستند، مثل قهر دو دوست یا قهر زن و شوهر.

    بنابراین بازگشت به وضعیت قبلی و تمایل به آن معمولا وجود دارد، حتی در مواردی که افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود به نوعی فقدان چنین تمایلی را نشان می‌دهند. ممکن است شدت ناراحتی از طرف مقابل به قدری زیاد باشد که فرد کاملا از برقراری رابطه مجدد ، به عبارتی آشتی خوداری کند و حتی دلایل و توجیهات منطقی برای آن داشته باشد. ولی جمله ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد... به شکلهای مختلف در ذهن افراد وجود دارد. برخی افراد بیشتر از بقیه نیاز روانی و عاطفی خود به روابط با دیگران احساس می‌کنند.

    این چنین افرادی هر چند یاد گرفته باشند از روش قهر به عنوان یک روش برای بیان ناراحتی استفاده کنند، اما بزودی تمایل به بازگشت در آنها بوجود می‌آید. برخی افراد به صورت خودکار در حالت هیجانی به این روش اقدام می کنند، اما بعد از مدتی که هیجاناتشان فروکش کرده و قدرت منطق نمو بیشتری یافته ، متوجه مسائلی می‌شوند که تمایل به بازگشت در آنها را بوجود می‌آورد. برخی از افراد دیگر به نظر کینه‌ای تر هستند و شاید به نظر برسد هرگز نمی‌توانند فرد مقابل را ببخشند، حتی به قیمت تحمل ناراحتیهای حاصل از قطع روابط و ... .

    بهتر از قهر و آشتی
    افرادی که در قهر می‌مانند افرادی هستند که شیوه مناسب ابراز وجود ، دفاع از خود ، قاطعیت و جرات وزری را یاد نگرفته اند، نمی‌توانند هیجانات خود را بخوبی کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصمیمهای منطقی شان شوند، قدرت چشمپوشی و بخشیدن دیگران را ندارند و یا غرور کاذبی برای خود ایجاد کرده‌اند و ... .

    در هر حال هم خود قهر و هم عواملی که به ایجاد و تداوم آن مربوط می‌شوند استرس‌زا هستند. افکار منفی آزاد دهنده در حالت قهر شدیدا فعال می‌شوند. فرد در حال قهر بیشتر از حالتهای عادی به ویژگیها ، گفتار و رفتار منفی فرد مقابل توجه می‌کند، در حالی که در حالت برقراری دوستی این دسته از افکار بسیار کاهش می‌یابند. بر این اساس قهر و آشتیهای مداوم آزار دهنده و بهم ریزنده شرایط آرام زندگی هستند که می‌توان روشهای مناسبتر و ایده‌آل‌تری بجای آنها جایگزین کرد تا فرد بتواند با جرأت ورزی بیشتری در شرایط استرس‌زا حاضر شود، بتواند از خود دفاع کند و با حفظ دوستی و صلح به حل مشکل و اختلاف بوجود آمده مبادرت کنند.

    چنین روابطی از پایایی بیشتری برخوردار هستند، آرامش فرد را تداوم می‌بخشند و از همه مهمتر راه اندازی افکار منفی که بسیار آسیب رسان برای افراد و برای روابط او هستند جلوگیری می‌کنند. فرد بهتر است با کنکاشی در خود ، علت اساسی تمایل با استفاده از ابراز بهتر را در خود پیدا کند و به رفع آن اقدام نماید. شیوه‌های جرات ورزی را یاد بگیرد، شیوه‌های کسب آرامش را یاد بگیرد و از بروز افزایش اضطراب و دیگر هیجانات منفی خود جلوگیری کند. به این ترتیب سیستم منطقی فرد نیز فعالتر شده و می‌تواند استدلال درستی داشته باشد و تصمیمهای درستی اتخاذ کند.

    قهر تربیتی
    گاهی اوقات والدین برای کاهش رفتار نامناسب در خود از ابزار قهر استفاده می‌کنند. و به عبارتی می‌خواهند به این روش ناراحتی را از رفتار کودک بیان کنند و آنرا بهتر از شیوه‌های تنبیه بدنی و ... می‌دانند. در هر حال استفاده از این ابزار نیز برای تربیت کودک می‌تواند هم مفید و هم مضر باشد. استفاده مکرر از این ابزار و برای هر رفتار جزئی و کلی به کودک یاد خواهد داد که از قهر برای بیان ناراحتی خود استفاده کند و از طرف دیگر در صورت تداوم استفاده از قهر ، تأثیر گذاری خود را از دست خواهد داد و دیگر به عنوان شیوه تربیتی مناسب نخواهد بود.

    استفاده از قهر می‌تواند مفید باشد، در صورتی که مدت زمان آن بسیار کوتاه و با توجه به سن کودک تنظیم شود. برای خردسالان ، یک قهر 4 - 3 دقیقه‌ای مناسب خواهد بود و معمولا توصیه می‌شود از قهرهای طولانی با کودکان و نوجوانان جدا خودداری شود و دفعات آن مکرر و زیانبار نباشد.

  2. #62
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض واي بدبخت شدم ، واي معتاد شدم ، يكي منو ببنده به تختي چيزي

    با تشكر از دوت خوبم
    اعتياد به اينترنت ایا ممکن هست ؟

    مسعود صديقيان ــ تورنتو
    آيا امكان دارد كسي به استفاده از اينترنت معتاد شود؟ پاسخ مثبت است. عنوان "اعتياد به اينترنت" يك برداشت كلي و اصولاً به استفاده مستمر از اينترنت اطلاق ميشود و امكان دارد دامنه نتايج آن به كم خوابي، به خطر افتادن موقعيت شغلي و دگرگوني در روابط خانوادگي و اجتماعي منجر شود.
    مقاله‌اي كه توسط كارول پوترا در مجله سايكالوژي تودي به چاپ رسيده با داستان يك دانشجوي دانشگاه به نام دان شروع ميشود كه سال اول را با ميانگين نمرات 3 و نيم به پايان رسانيده بود. او در سال دوم مجبور شد در خوابگاه دانشگاه مشتركاً با دانشجوي ديگري زندگي كند كه مدام مشغول بازي با كامپيوتر بود. نمرات او پس از مدتي به كمتر از يك و نيم رسيد و دوست دخترش او را ترك كرد. زندگي دان سوژه كتاب تازه كارول پوترا با نام Caught in the Net است. او تصميم دارد مسائل رواني معتادان به اينترنت را به مردم آموزش دهد. او ميگويد رهايي از مشكلات زندگي با پناه بردن به اينترنت حل نشده و به آن بايد به عنوان چاره موقتي برخورد كرد. هنگامي كه يك معتاد به اينترنت در انتهاي شب سرانجام دست از كامپيوتر ميكشد و آن را خاموش ميكند مشكلات واقعي به سراغ او ميايند. در اين زمان رويارويي با آنها بسيار سخت تر و آثار افسردگي عميق تر به نظر ميرسند. با سياه شدن مانيتور تنهايي و گناه عدم توجه به اطرافيان بيشتر احساس ميشود. در اين هنگام شخص معتاد به اينترنت مانند معتادان به الكل براي رهايي از مشكلات مجدداً به سمت اينترنت كشيده شده و همه درها را به جز اتاقهاي گفتگو بسته مي‌بيند. از نشانه‌هاي ديگر اعتياد فراموش كردن قرارهاي ملاقات، عدم توجه به وضع ظاهري و بهداشت شخصي و بروز حالتهاي عصبي در گفتگوهاي دوستانه ميتواند باشد. روياها و خيالپردازي‌هاي شخص معتاد به نوعي با اينترنت رابطه دارند و مچ دست اغلب آنها درد ميكند، دروغ ميگويند، اعتياد خود را انكار ميكنند، غذا خوردن به موقع را فراموش كرده و معمولاً در مقابل كامپيوتر به خوردن ميپردازند.
    تقريبا 5 تا 10 درصد استفاده كنندگان از اينترنت دچار مشكل اعتياد هستند و جاي تعجب نيست كه اين نسبت در ميان مصرف كنندگان مشروبات الكلي و قماربازان نيز ديده ميشود. 2 تا 3 درصد از ميان 10 درصد معتادان به اينترنت آن را به صورت غيرطبيعي و بيش از حد معمول استفاده ميكنند. آنها ساعتهاي طولاني از اوقات خود را به بازديد از سايتهاي گوناگون و گفتگوهاي بيهوده در چت روم مي گذرانند.
    نتايج مطالعات اخير دكتر ديويس پژوهشگر دانشگاه يورك روي گروهي از دانشجويان نشان ميدهد علت اعتياد به اينترنت در بسياري از آنها دستيابي به راهي براي سركوب اضطرابها و تنش هاي زندگي بوده است. به گفته دكتر ديويس احتمال اعتياد به اينترنت در ميان افراد منزوي و گوشه گير و كساني كه در ارتباطات اجتماعي و بين فردي خود مشكل دارند بيش از ديگران است. ديويس در انتهاي بررسيهاي خود نتيجه گيري ميكند اگرچه استفاده از اينترنت در دريافت اطلاعات جديد بسيار سودمند است اما از آن نبايد براي فرار از مشكلات زندگي استفاده كرد.
    اعتياد به اينترنت پديده بسيار جديدي است و هنوز بسياري با آن كاملاً آشنا نيستند. عده‌اي معتقدند نمي توان استفاده مستمر از اينترنت را با اعتياد به مواد مخدر، الكل و يا حتي سيگار مقايسه كرد. روانشناسان و پزشكان كلينيك‌هاي درماني كمتر از ده سال است كه به مشكل اعتياد به اينترنت توجه نشان داده‌اند و بسياري از متخصصان هنوز در گروه بندي آن با ساير موارد اعتياد اختلاف نظر دارند. برداشت عمومي جامعه از اعتياد به اينترنت بر آن است كه مردم با ميل خود به سراغ اينترنت ميروند در حاليكه اعتياد به موارد ديگر چندان ارادي و با تصميم قبلي نيست.
    نتايج تحقيقات دانشگاه پيتسبورگ بر روي 500 استفاده كننده اينترنت نشان داده است كساني كه به اتاقهاي گفتگو و بازديد از سايتهاي مختلف، ايميل و خريد از شبكه وابسته هستند علايم باليني شبيه معتادان به الكل‌ و يا مواد مخدر از خود نشان داده‌اند و بسياري از آنها اگر چه از بيخوابي رنج ميبرند، اما توانايي دوري از كامپيوتر را ندارند. آنها هميشه خسته به نظر ميرسند و روابط آنها با اطرافيان و جامعه به حداقل رسيده و عصبي هستند. مهمترين ويژگي معتادان به اينترنت مانند ديگر موارد اعتياد عدم قبول واقعيت وابستگي روحي به اينترنت است. آنها همواره تلاش ميكنند تا اتلاف ساعتهاي متمادي از عمر خود در مقابل كامپيوتر را كاملاً عادي جلوه داده و آن را توجيه كنند. اينترنت در واقع مانند الكل و قمار راه گريز از دنياي واقعي است. بيشترين اوقات معتادان در اتاقهاي گفتگو و بازيهاي كامپيوتري ميگذرد. سايتهاي خبري، خريد و ايميل از ديگر مواردي هستند كه بيشتر معتادان در آنها به وقت گذراني مشغول هستند.
    براي تشخيص معتادان اينترنت بايد رفتار آنها به دقت مورد ارزيابي قرار گيرد. معمولاً معتادان به اينترنت كنترل زمان را از دست داده و كاملاً ارتباط خود را با دنياي خارج قطع ميكنند. پسران جوان و زنان ميانسال بيشترين معتادان اينترنت را تشكيل ميدهند. بسياري از جوانان تا دير وقت از اينترنت استفاده ميكنند و اگر به تحصيل اشتغال داشته باشند اغلب تكاليف درسي آنها ناتمام باقي ميماند.
    به عقيده برخي از روانپزشكان آثار اعتياد به اينترنت در افرادي كه در اثر رويارويي با مسائلي مانند طلاق، بيكاري، عدم توجه والدين و مشكلات مالي و حقوقي ضربه روحي خورده‌اند بيشتر به چشم ميخورد. از اعتياد به اينترنت با عنوان IAD نام برده ميشود و نسبت معتادان حدود 2 تا 5 ميليون در ازا هر 50 ميليون استفاده كننده معمولي است.
    مرگ يك جوان چيني در چند سال پيش پس از سه روز استفاده بي وقفه از كامپيوتر و يا ماجراي پدري كه فرزند نوزاد خود را در وان حمام گذاشت و تصميم گرفت تا پر شدن وان به سراغ ايميل هايش برود از نمونه‌هاي روشن اعتياد به اينترنت است و چنين نمونه‌هايي روانشناسان و بسياري از مردم جهان را متوجه شيوع نابهنجاري و بيماري جديدي كرده است كه بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد.
    پرفسور كيمبرلي يانگ استاديار پيشين دانشكده روانشناسي برادفورد از اولين كساني است كه استفاده بيش از حد به اينترنت را در گروه اعتياد قرار داد. مطالعات او در سال 1994 با بررسي در رفتار بيش از 500 استفاده كننده از كامپيوتر انجام شد. او در مطالعات خود از شركت كنندگان در بررسي ميخواست به 8 سئوال جواب دهند تا او بتواند نسبت وابستگي آنان به اينترنت را تشخيص دهد. يکي از سئوالات اين است: آيا پس از قطع ارتباط با اينترنت در خود نشانه‌هاي افسردگي، سرخوردگي و يا عصبانيت مي‌بينيد؟ كه 3 جواب مثبت نشاندهنده اعتياد به اينترنت بود.
    يافته‌هاي دكتر كيمبرلي يانگ حاكي از عدم توانايي معتادان به اينترنت در مقابله با مشكلات روزمره است. او ميگويد افراد خجالتي بيشتر در معرض اعتياد قرار دارند و مسائل فردي مانند كمرويي سبب ميشود تا اينگونه افراد جهت فرار از حقايق در دنياي خيالي اتاقهاي گفتگو هيچگاه نگران قيافه و وضع ظاهر و محيط خانوادگي نبوده و بتوانند با مردم سراسر دنيا بدون آشكار كردن موقعيت خود ارتباط برقرار نمايند. زنان خانه دار و معمولاً دانشجويان جديد دانشگاهها در شهرهاي به دور از خانواده و غريب از اولين قربانيان اعتياد به اينترنت هستند.
    درمان و كمك به معتادان اينترنت در حال حاضر در مراحل ابتدايي قرار دارد و تحقيقات كامل روشهاي معالجه روان درماني چنداني در دست نيست. تعدادي كتابچه و جزوه خود درماني توسط انستيتوهاي بهداشتي به چاپ رسيده كه نميتوانند به رفع اعتياد كمك كنند. جاي تعجب نيست اگر گفته شود تعداد بيشماري از گروههاي پشتيبان كمك به معتادين خدمات خود را در اينترنت قرار داده‌اند.
    همانند روشهاي موجودي كه در ترك اعتياد سيگار، مواد مخدر، مشروبات الكلي و قمار به كار ميرود متخصصان به قطع ناگهاني از اينترنت اعتقاد ندارند اگر چه تجويز اينگونه درمان در برخي قابل اجرا است ولي اكثر معتادان به دلايل گوناگون مانند انجام و اتمام پروژه‌هاي درسي دانش‌آموزان و دانشجويان و كارمندان قادر به ترك ناگهاني اينترنت نيستند.
    قدم اول براي كساني كه تصميم دارند بدون كمك روانپزشكان و روان درمانگران خود راساً به كم كردن ساعات استفاده از اينترنت اقدام كنند شناخت عمق وابستگي به اينترنت است. در اين مرحله انكار اعتياد نقش عمده‌اي در ترك آن بازي خواهد كرد. پس از آن بايد به قول و قرارهاي شخصي پرداخت و مدت و زمان استفاده روزانه از اينترنت را محدود و آن را جداً دنبال كرد. قدم بعدي يافتن جايگزين مناسب جهت اينترنت است. بازگشت به گذشته و مقايسه آن با حال نشان خواهد داد كه كدام فعاليت خانوادگي و اجتماعي و شخصي مانند گذراندن وقت با همسر و فرزندان، دوستان، ورزش، مطالعه و خواب جاي خود را با اينترنت تعويض كرده‌اند.
    مقابله با مشكلاتي مانند خاطرات بد گذشته، جدايي، مسائل مالي،‌ تنهايي، بيكاري و استرسهاي ناشي از كار با روي آوردن به اينترنت و چت روم از بين نخواهند رفت. شناخت نقاط ضعف و قدرت هر شخص جهت ترك اعتياد كاملاً به آمادگي روحي وابسته است و مراجعه به پزشك و در ميان نهادن مشكلات شخصي و خانوادگي با وي كاملاً ضروري به نظر ميرسد و نبايد از آن غفلت كرد.
    متاسفانه كتابهاي مرجع فراواني در مورد اعتياد به اينترنت به چاپ نرسيده است. كتابهاي زير از معدودي است كه اعتياد را مورد بررسي قرار داده‌اند.
    Caught in the Net كيمبرلي يانگ ناشر John Willy and Sons Inc.
    Virtual Addiction دكتر ديويد گرين فيلد، ناشر بارنز اند نوبل


    پاسخ مثبت به 3 سئوال از 8 سئوال زير نشانه اعتياد به اينترنت است.
    1. Do you feel preoccupied with the Internet (think about previous online activity or anticipate next online session)?
    2. Do you feel the need to use the Internet with increasing amounts of time in order to achieve satisfaction?
    3. Have you repeatedly made unsuccessful efforts to control, cut back, or stop Internet use?
    4. Do you feel restless, moody, depressed, or irritable when attempting to cut down or stop Internet use?
    5. Do you stay online longer than originally intended?
    6. Have you jeopardized or risked the loss of a significant relationship, job, educational or career opportunity because of the Internet?
    7. Have you lied to family members, therapist, or others to conceal the extent of involvement with the Internet?
    8. Do you use the Internet as a way of escaping from problems or of relieving a dysphoric mood (for example, feelings of helplessness, guilt, anxiety, depression

  3. #63
    آخر فروم باز Venus's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,607

    1 40 راز دستيابي به آرامش




    *شكرگذار نعمات الهي باشيد. 2*نيايش كنيد. 3*سكوت كنيد و با صداي ملايم صحبت كنيد. 4*باغباني كنيد. 5*به صذاي آواز پرندگان گوش بسپاريد. 6*طلوع و غروب خورشيد را تماشا كنيد. 7*گل ها را ببوييد. 8*به دامان طبيعت برويد. 9*ساعت مچي را رها كنيد. 10*شقيقه هايتان را ماساژ دهيد. 11*موهاي خود را شانه بزنيد. 12*موسيقي مورد علاقه خود را گوش دهيد. 13*لبخند بزنيد. 14*نفس عميق بكشيد. 15*هر روز استحمام كنيد. 16*شير بخوريد. 17*ظرفي پراز ميوه را تماشا كنيد. 18*هرروز 8 ليوان آب بنوشيد. 19*تغذيه مناسب داشته باشيد. 20*به ميزان كافي استراحت كنيد. 21*بازي كنيد. 22*با دوستي رازدار؛درد دل كنيد. 23*اشك بريزيد. 24*پاكيزه باشيد. 25*نظم را رعايت كنيد. 26*صادق و رازنگهدار باشيد. 27*به كساني كه دوستشان داريد ابراز علاقه كنيد. 28*همه كائنات را دوست بداريد. 29*به خود و ديگران احترام بگذاريد. 30*مودب و مهربان باشيد. 31*به قول هايتان عمل كنيد. 32*مشكلات و تشويق هاي خود را بنويسيد. 33*ليستي از موفقيتهايي كه تا كنون كسب كرده ايد فراهم كنيد. 34*مثبت انديش باشيد. 35*خود و ديگران را ببخشيد. 36*گذشته را رها كنيد و در اكنون جاودانه زندگي كنيد. 37*بخشش كنيد. 38*براي رسيدن به اهداف خود برنامه ريزي كنيد. 39*اهداف خود را تعيين كنيد. 40*به خدا ايمان داشته باشيد *

  4. #64
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض چگونه در کودکان اعتماد به نفس ایجاد کنیم

    سرزنش نكنيد
    عزت نفس اندك ،حالت خود تقويتي دارد، يعني اگر كودكي دچار اين مشكل است، خود نيز آن را شدت مي بخشد. مثلاً اگر او فكر مي كند در درس رياضي ضعيف است بدون شك هنگام روبه رو شدن با يك مسأله رياضي بسيار نگران مي شود و اين احساس ضعف به ناتواني او در حل رياضي بيشتر كمك مي كند در نتيجه مجدداً احساس شكست كرده و اين باور كه در فهم درس رياضي ناتوان است در او تقويت مي شود. والدين بايد با از بين بردن ترديد در وجود فرزندشان او را از عزت نفس اندك برهانند و به كودك خود مهارت هايي بياموزند كه نوع رفتار،روش و نگرش خود را اصلاح كند.زماني كه قصد داريم به كودكمان بياموزيم چه اهدافي را در زندگي داشته باشد و براي رسيدن به آنها چگونه تلاش كند، بايد احساساتي را كه باعث تقويت تفكرات منفي در آنها مي شود كاهش دهيم. بدين منظور بايد باورها و توقعات سختي كه از خود دارد و باعث ضعيف شدن عزت نفس مي شود و به آن شدت مي بخشد را تغيير دهيم و : از احساسات خود و ديگران با وي صحبت كنيم. او را مطمئن سازيم كه احساسش را درك مي كنيم.
    به او بياموزيم كه براي ابراز احساساتش روش منطقي به كار ببرد. كودكي كه عزت نفس اندك دارد دائم نگران است ،زيرا فكر مي كند اگر در كاري شكست بخورد بدون شك تنبيه و يا تحقير مي شود، بنابراين علاقه اي به آزمودن موضوعات جديد ندارد و فقط در موقعيت هاي امتحان شده و آشنا احساس آسودگي خيال مي كند. براي اين كه بتواند احساس عدم اعتماد به نفس را در خود از بين ببرد، پيرو برنامه اي خشك و انعطاف ناپذير و تشريفاتي مي شود تا به خود قيافه كنترل و نظم داشتن بدهد زيرا نسبت به توانايي هايش اعتمادي ندارد. هرگاه مرتكب اشتباهي شود خودش را مرتب سرزنش مي كند در نتيجه بيشتر احساس بي لياقتي كرده و ديگر لزومي نمي بيند تلاش كند و انگيزه اش را هم از دست مي دهد و پس از زماني كه انگيزه در او از بين رفت چيزي وجود نخواهد داشت كه او را خشنود سازد. بيشتر اوقات تكاليف مدرسه، كودك را دچار تشويش مي كند و اين نگراني اعتماد به نفس او را از بين مي برد. براي اين كه كودكان مان هنگام انجام دادن تكاليف مدرسه شان دچار اضطراب و نگراني نشوند، بايد:
    *تكاليف خود را در اتاقي آرام و بي سروصدا كه حواسشان پرت نشود انجام دهند، چرا كه آشفتگي ذهني باعث تشويش و اضطراب شده و ترسي غالب بر آنها مستولي مي شود كه تمركز حواس را از آنها مي گيرد.
    *وقتي والدين قصد دارند در يادگيري دروس به كودكان كمك كنند بايد كنارشان آرام بنشينند و با صداي ملايم صحبت كنند؛ بدين ترتيب آنها مجبور نمي شوند تا بر ترس ديگري كه همان عصبانيت والدين هنگام اشتباه كردن است غلبه كنند.
    *راه ديگر آموزش به كودكان مضطرب اين است كه به آنها كمك كنيم تا ترسهاي فلج كننده شان كه معمولاً از خطاهاي هنگام يادگيري ناشي مي شود را فراموش كنند. اين خطاها مثلاً در زمان انجام دادن تكاليف مدرسه و يا در بازي هاي گروهي ممكن است به وجود آيند و بايد از آنها براي آموزش كودك بهره جست. وقتي كودك مرتكب خطايي مي شود به جاي سرزنش كردن وي سعي كنيد از آن خطاها واكنش مثبتي به وجود آوريد. مثلاً به او بگوييد:« بهتر است اين مسأله را بررسي كنيم و وقتي فهميديم مشكل چيست مي توانيم حلش كنيم. »
    به كودك خود بياموزيم كه كف نفس داشته باشد. كف نفس يعني اين كه بتوانيم خونسرد بنشينيم و فكر كنيم، تصميم بگيريم و عواقب رفتارمان را تجسم نماييم. كودك مضطرب نمي تواند روي تصميم هاي آني خود كنترلي داشته باشد بنابراين نمي تواند عزت نفس اندكش را اصلاح كند.

    روشهايي براي كمك به فرزندان

    والدين براي كمك به فرزندان خود بايد:
    1- براي فرزندان خود وقت كافي در نظر بگيرند و دقيقاً توضيح دهند كه چرا رفتاري پذيرفتني است در حالي كه رفتاري ديگر چنين نيست و هنگام سرزنش فرزند خود آن رفتار خاص را مورد خطاب قرار دهند نه شخصيت كودك را.
    2- بعضي مواقع عدم وجود مهارتي خاص موجب اضطراب مي شود؛ مثلاً كودكاني كه نمي توانند وارد جمع كودكان ديگر شوند به كمك والدين خود نياز دارند كه اين مهارت را به وي بياموزند و بدين ترتيب وحشت از اين كه اساساً ايرادي در وجودش دارد را از وي دور سازند.
    3- وقتي كودكي هنگام آموختن درس خود دچار تشويش و نگراني مي شود به او كمك كنيد تا مشكل خود را تشخيص دهد و برطرف سازد.
    4- وقتي اشتباهي صورت مي گيرد تا جايي كه امكان دارد براي اصلاح آن وقت كافي بگذاريد زيرا عجله كودك را نگران مي كند.
    5- سعي كنيد از راههاي گوناگون به كودك خود آموزش دهيد. مثلاً يك كودك ممكن است آموزش ها را تنها به صورت شفاهي درك نكند بنابراين كاري را كه بايد او انجام دهد هر قدر هم كه ساده باشد كاملاً شرح داده و به طور عملي انجام دهيد. (مثلاً پيام تلفني گذاشتن را به طور عملي به او بياموزيد)؛ برخي از كودكان هنگام ديدن بهتر درك مي كنند تا شنيدن. كودك وقتي كاملاً متوجه شد كه چه توقعي از او دارند احساس آرامش و راحتي بيشتري مي كند. برخي از كودكان نيز معيارهاي بالايي براي خود در نظر مي گيرند كه سبب تشويش و نگراني مي شود و وقتي نمي توانند به آرزوهاي غيرواقعي شان دست يابند« احساس شكست» ميكنند و ذهنشان آشفته مي شود؛ در اين مواقع كمتر مي درخشند.
    6-والدين براي اين كه كودكشان را از نگراني برهانند بايد او را دايم تشويق يا تحسين كنند البته تشويق، اغراق آميز و ناپخته نباشد. كودكان معمولاً از كارهاي خود خيلي انتقاد مي كنند و از آنچه كه انجام مي دهند زياد راضي نيستند.
    7- برخي از كودكان هر نوع تعريف و تمجيد را يك جور مزاحمت تلقي مي كنند. واكنش فرزندتان نسبت به تعريف و تمجيد را مشاهده كنيد و وقتي متوجه شديد كه كودكتان حتي هنگام تعريفي مثبت آشفته خاطر و مضطرب مي شود تا جايي كه امكان دارد او را به حال خود بگذاريد و كاري به كارش نداشته باشيد.
    8- والدين كودكي كه نمي تواند خشم خود را كنترل كند بايد او را تشويق كنند تا روي يك كار- نه چند كار همزمان- وقت بگذارد و از بار اضافي و اضطراب ناشي از خستگي و گرسنگي بپرهيزد زيرا ممكن است اميدش را در راه رسيدن به اهدافش از دست بدهد.
    9- والدين بايد از كودك بپرسند كه چه اهدافي دارد.
    10- وقتي هدف كودك مشخص شد بايد به او كمك كنند كه تشخيص دهد آيا هدفش با واقعيت همخواني دارد يا خير و اگر چنين بود براي رسيدن به آن، او را تشويق كنند.
    11- والدين كودك نگران بايد به او كف نفس بياموزند. براي پدر يا مادر اين كه كودكش مي گويد:« من خيلي احمق هستم.» يا« هيچ كاري از دستم برنمي آيد؟»سخت است. ولي وقتي كودك نسبت به خود چنين احساسي دارد فرياد كشيدن بر سر او هيچ دردي را درمان نمي كند. وقتي به او دستور مي دهيم كه اين گونه صحبت نكند تنها نگراني اش را افزايش داده ايم. مجبوريم احساسات منفي كودكان را بپذيريم تا بتوانيم آنها را تغيير دهيم. به جاي اين كه با زورگويي او را از داشتن احساسات منفي منع كنيد برايش محيطي فراهم كنيد تا بتواند اين احساسات را ابراز كند ولي با روشي درست به او نشان دهيد كه اين احساسات واقعيت ندارند. در اين گونه مواقع والدين مي توانند از روش هاي زير بهره جويند:

    درك احساسات كودكان

    روشي درست به او نشان دهيد كه اين احساسات واقعيت ندارند. در اين گونه مواقع والدين مي توانند از رو ش هاي زير بهره جويند:
    1-توجه كودك را روي كاري كه دارد انجام مي دهد متمركز كنيد و توانايي هاي او را هرگز ارزيابي نكنيد و از نارضايتي ديگران نيز صحبتي به ميان نياوريد. مثلاً بهتر است به او بگوييد« روي اين كار خيلي وقت مي گذاري. »نه اين كه بگوييد:« خيلي كند كار مي كني».
    2- صميميت و اعتقادي كه والدين نسبت به كودك احساس مي كنند به وي اطمينان خاطر مي بخشد و بدون ترديد او را به سوي كشف بهترين استعدادش سوق مي دهد. تلاش و جديت او را تحسين كنيد. تا جايي كه امكان دارد به او اجازه دهيد خودش بسياري از تصميم هايش را بگيرد. همه كودكان _ به ويژه كودكان نگران- بايد مطمئن شوند كه ما علاقه منديم بدانيم آنها مسائل را چگونه مي بينند و از شنيدن تفكرات و تصورات آنها لذت مي بريم.
    3- از آنجايي كه تنبيه و تهديد يا بي حوصلگي و عصبانيت، نگراني كودكان را افزايش مي دهد بايد از آن اجتناب شود. وقتي كودك حس مي كند كه از او نااميد شده ايم از ترس يخ مي زند و گاهي اوقات شرمنده مي شود. بايد براي كودك محيطي فراهم آوريم كه هم احساس امنيت كند و هم بتواند طعم تلاش و شكست را با هم بچشد.
    احساس ديگري كه باعث به وجود آمدن طرز فكري منفي در كودك و عزت نفس اندك مي شود عصبانيت است. يعني كودكي كه عزت نفس اندك دارد بسيار گوشه گير، منفي باف، عبوس و نق نقو است و در اكثر كارها اشتياقي از خود نشان نمي دهد. كودكي كه عصباني است توجهي به راضي و خشنود نگهداشتن ما ندارد. حتي ممكن است طوري رفتار كند كه نشان دهد نسبت به انجام دادن تكاليف مدرسه يا برآوردن توقعات ما دل نگراني ندارد و حتي سعي مي كند خود را با اعتماد به نفس نشان دهد و بگويد نيازي به كمك، تأييد يا حمايت ديگران ندارد. اما كودك عصباني نياز مبرمي به كمك دارد.

    خشم كودكان

    موارد زير موجب خشم كودكان مي شود:
    1- وقتي چيزي جلوي موفقيت و پيشرفت او را مي گيرد. 2-وقتي به آنها برچسب هايي مانند بد، بي عرضه، لوس يا بي معرفت زده مي شود. 3- وقتي كه احساس ضعف يا عدم كنترل مي كنند.
    عصبانيت اغلب دفاعي در برابر عزت نفس اندك است. كودك به جاي اين كه در برابر نااميدي بايستد يا عدم قدرت خود را بپذيرد احساس خشم مي كند و چنين خشمي به روش هاي متعددي بروز مي كند:
    1- سعي مي كند ديگران نسبت به او احساس بدي داشته باشند تا متوجه عزت نفس اندك او نشوند. بنابراين نسبت به بچه هاي كوچك و ضعيف تر قلدري مي كند و با هم سن و سال هاي خود رفتار پرخاشگرانه اي دارد.
    2- بسياري از كودكان عصباني احساس ضعف مي كنند و مثلاً به اين دليل كه جلوي موضوعي بسيار اضطراب آور كه در محيط زندگي شان در حال وقوع است (مثل طلاق و يا مشكلات مالي خانوادگي) را نمي توانند بگيرند سعي دارند دست به خشونت زده و بدين ترتيب احساسات ناخوشايند خود را سركوب كنند.
    3- وقتي كودكي احساس مي كند كساني را كه دوست دارد نسبت به او بد فكر مي كنند، ممكن است درد و رنج ناشي از اين موضوع را با خشم پنهان سازد. چنين كودكاني هنگام دفاع در برابر نارضايتي والدين احتمال دارد با خود فكر كنند كه: «اهميتي نمي دهم آنها چه فكر مي كنند.» يا «اهميتي نمي دهم كه بد، لوس، احمق، بي فكر يا تنبل هستم.»
    4- طبق قاعده اكثر مواقع كودكان بايد به بزرگترها احترام بگذارند يا فقط چيزي بگويند كه خوشايند باشد. مثلاً «اگر حرف خوبي براي گفتن نداري حرف نزن!» را غالباً بزرگترها به كوچكترها مي گويند. بدين ترتيب به كودك اجازه داده نمي شود تا تفكرات و احساسات خود را بيان كند و سكوت كردن او را عصباني مي كند.
    5- عصبانيت كودك را به سوي تمرد و رفتاري شكننده سوق مي دهد و بدين ترتيب ممكن است كه تنبيه هم بشود، بنابراين (به سبب عدم تأييد ديگران) عصبانيتش افزايش مي يابد.
    روش مقابله با خشم كودكان
    با كودك عصباني بايد اساسي برخورد كنيم تا بتوانيم روش هاي جديد ارتباط با او را بيابيم:
    1- اولين كاري كه بايد انجام دهيم اين است كه عصبانيت او را بپذيريم و تشخيص دهيم كه چه چيزي او را عصباني كرده است. 2- بايد به كودكان اطمينان دهيم كه مي خواهيم او را درك كنيم. اگر كودكان از صميم قلب تشويق شوند كه درباره احساسات شان صحبت كنند سرانجام مي توان مشكلاتي كه شكل عصبانيت به خود گرفته اند را تشخيص دهيم و بدين ترتيب در رفع آنها كمك كنيم. 3 - بايد سعي كنيم مشكلاتي را كه در قالب عصبانيت بروز مي كنند مورد خطاب قرار دهيم. وقتي كودك را متوجه كنيم كه مي دانيم رفتار او ناشي از چه مشكلي است او مطمئن مي شود كه به اساس نيكي وجودش ايمان داريم و همه چيز رفع خواهد شد. 4- كودك را بايد مطمئن سازيم كه عصبانيت وي يا هر چيزي كه پشت اين خشم پنهان است، هيچ گونه آسيبي به روابط وي با ما نخواهد زد. بسياري از كودكان مايل نيستند تفكرات و احساساتشان را براي ما بگويند، چون معتقدند كه اگر صادق و رو راست باشند ما از سخنانشان تعجب مي كنيم و عصباني مي شويم. 5- بايد به عصبانيت كودك حتي اگر مستقيماً متوجه ما باشد اهميت بدهيم. بعضي مواقع كودك از دست پدر يا مادرش كه به او توجه كافي ندارند عصباني مي شود. به هر حال اگر كودك بپرسد كه چه چيزي موجب عصبانيتش شده است، مؤثرتر خواهد بود. كودك در سن ۵ سالگي توانايي زيادي دارد تا فكر و احساسش را بيان كند به شرط اين كه در محيطي امن و مطمئن قرار داشته باشد، يعني مطمئن باشد اگر بگويد چه احساسي دارد شما عصباني نمي شويد يا به او گوشه و كنايه نمي زنيد و او را به لوس يا خودخواه بودن متهم نمي كنيد.
    افسردگي مورد ديگري است كه باعث كاهش عزت نفس مي شود. افسردگي در كودك موجب اختلال در يادگيري، بازي و توسعه روابطش با ديگران مي شود و بعضي مواقع نيز حتي مانع ارتباط او با والدين مي شود و اغلب بي سروصدا به وجود مي آيد.

    علائم افسردگي

    كودك افسرده علائم زير را از خود بروز مي دهد: 1- تابع اميال آني خود است. او باور ندارد كه مي تواند مشكلاتش را حل كند. بنابراين براي به دست آوردن اعتماد به نفس تلاش كمي مي كند و كاري را پيگير انجام نمي دهد. 2- او خود را از آن نوع افرادي مي داند كه در هر مرحله از زندگي دست به هر كاري بزند، شكست مي خورد. 3- داوطلب نمي شود چرا كه معتقد است شركت او در كاري ارزشمند نيست. 4- معلومات شخصي كمي دارد و احساس مي كند كه شايسته آگاهي نيست و چون مي ترسد ديگران او را تأييد نكنند محتاطانه سخن مي گويد. 5- او معتقد است هميشه مردم را از خود نااميد مي كند بنابراين مدام از ديگران كناره گيري مي كند. 6- مدت زمان قدرت تمركز او كوتاه است. 7- برخي از كودكان افسرده دچار عذاب شديد روحي اند، به طوري كه براي خود انواع متفاوتي بيماري مي تراشند و يا براي اين كه ديگران از آنها توقع انجام دادن كاري را نداشته باشند تمارض مي كنند و احتمالاً معتقدند كه ديگران فقط زماني آنها را دوست خواهند داشت كه حس ترحم شان را برانگيزانند. 8- او دوست دارد شخص ديگري باشد. علامت ديگر افسردگي دروغگويي يا حسادت است. كودك وقتي اعتماد به نفس ندارد نسبت به هم سن و سال هاي خود حسادت مي ورزد.
    چگونه مي توان كودكي را از افسردگي رها ساخت؟
    1- بايد به او ياد بدهيم هدفي واقعي كه مناسب توانايي هايش باشد در نظر بگيرد. اهداف فوق العاده بزرگ كه امكان دسترسي به آنها نيست ممكن است بهانه اي براي طفره رفتن از تلاش كردن باشد و اهدافي هم كه دستيابي به آنها خيلي ساده و آسان است احتمالاً به او يادآوري مي كند كه از مبارزه مي ترسد. به جاي اين كه او را تشويق كنيم تا مثل نقاشي بزرگ، رئيس جمهور يا ستاره اي ورزشي شود به او ياد دهيم دريابد كه امروز يا اين هفته چه مي خواهد به دست آورد؟ 2- به او كمك كنيم تا براي رسيدن به هدفش تلاش كند. كودكان افسرده در عين حال كه شروع به آموختن مهارت هايي براي كسب عزت نفس مي كنند به حمايت عاطفي ويژه اي هم نياز دارند. 3- اجازه دهيم كه كودك گاهي طعم شكست را بچشد تا بفهمد كه كجاي كارش اشتباه بوده است. 4- سعي كنيم به او تفهيم كنيم كه مي تواند موفقيت هاي كودكان ديگر را بدون اين كه احساس حسادت كرده و يا در مقابل نسبت به خود احساس بدي پيدا كند، تحسين نمايد. كودكي كه عزت نفس بالايي دارد نسبت به مهارت، استعداد و ويژگي هاي كودكان ديگر احساس خوشحالي مي كند ،ولي كودكي كه عزت نفس اندكي دارد در برابر توانايي هاي ديگران احساس شكست مي كند. 5- به او كمك كنيم تا تصميم بگيرد و روي تصميم خود ثابت قدم بماند و عواقب احتمالي آن را نيز بپذيرد. برخي از پيامدها خوب و برخي بد هستند، مهم اين است كه كودك بياموزد با تغييرات سازگاري يابد. 6- به حرف هاي او گوش كنيم و تأييدش نماييم. بسياري از كودكان افسرده تصور مي كنند افكار و احساساتشان زير عدم پذيرش ديگران مدفون مي شوند. ممكن است چنين كودكاني از گفتن تصوراتشان هراس داشته باشند و يا نتوانند اشاره اي به آنها كنند و كمتر بفهمند كه چه مي خواهند يا چه احساسي دارند. آنها ممكن است زودرنج باشند و نسبت به هر چيزي احساس گناه كنند. 7- كودك افسرده نمي تواند احساس شادماني كند. او را بايد درك و راهنمايي كنيم. وقتي به او كمك مي كنيم تا هدفي براي خود در نظر بگيرد و در مورد آن تصميم بگيرد و اگر شكست خورد آن را پذيرفته اما به راهش ادامه دهد در واقع او را به سوي نگرشي مثبت هدايت كرده ايم. آنگاه او متوجه مي شود كه توانايي هايش مؤثرند و اعتماد به نفسش افزايش مي يابد
    به نقل از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  5. #65
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض چگونه با رفتار های متغیر نوجوان خود برخورد کنیم؟

    والدین در سنینی که فرزندشان به نوجوانی می رسد با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شوند که قبلا وجود نداشته. بنابراین باید بدانند چگونه رفتارکنند که آرامش و امنیت هر چه بیشتر برای طرفین حاصل شود . او مرموز شده و هر ساعت به شکلی متفاوت رفتار می کند و بیشتر تمایل دارد با دوستانش باشد تا با خانواده . مدام بحث می کند و پرخاشگر شده. امکان ندارد کاری را که از او می خواهیم بلافاصله انجام دهد. آیا این عبارت برای شما نیز آشناست؟ نوجوان داشتن اینگونه است. او دیگر همان کودکی که با لبخند هر چه می خواستید انجام می داد نیست. نوجوانی سن مرموز شدن - تغییر کردن و تردید است. از طرف دیگر شما نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده باشد که عاقبت خوبی ندارد پس فشار خود را بر او افزایش می دید. او نیز که خواهان استقلال بیشتری است واکنش نشان داده و قصد ندارد در محدودیتی که شما ایجاد کرده اید زندانی شود بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره و گاها دعوا می کشد. مساله اینجاست که در این میان کسی مقصر نیست . والدین اکثرا در دهه چهارم یا پنجم زندگی بوده و بسیار محافظه کارانه عمل می کنند و حال آنکه نوجوان بی پروا قصد دارد حرکتی سریع به سوی اهدافش داشته باشد و دسترسی به آرزوهای خود را ممکن و شدنی می بیند. پس اگر دو طرف وضعیت و شرایط را بخوبی درک نکنند نخواهند توانست ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار نمایند. این شرایط برای نوجوان نیز سخت است. باید توجه داشت که مرحله عبور از کودکی به بزرگسالی برای خود نوجوان نیز سخت است. چرا که بسیاری از تغییرات در همین سنین رخ می دهد و نوجوان نیز در مواقعی دچار حالت گیجی ، تردید ، نگرانی و عدم اعتماد به نفس می شود. او از لحاظ روحی نیز دچار بیشترین تغییرات در حالات عاطفی شده و خشم شدید و عشق فراوان را تجربه می کند. از نظر جسمی نوجوان به تکامل رسیده و نیروی جنسی شدیدی دارد به همین دلیل است که اگر در این سنین کسی را برای صحبت و گفتگو در مورد مسائل خود نداشته باشد ممکن است دچار مشکلاتی شود. او از نظر هوش در فعالترین وضعیت ممکن قرار دارد و بخوبی قادر به تجزیه و تحلیل انواع مسائل و دیدگاههاست در این زمان نوجوان شروع به بررسی رفتار ها و نقطه نظرات والدین کرده و با درک تغییرات میان تفکر خود و والدین مناقشات آغاز می شود. از طرفی نوجوان تحت فشار بیشتری نسبت به قبل از طرف محیط پیرامونش قرار می گیرد و نیاز به حمایت والدین در این دوران بیشتر از هر وقت دیگر احساس می شود. برخورد والدین به گزارش مهر والدین وقتی با بحران نوجوانی رو به رو می شوند در بسیاری از موارد سعی می کنند کنترل امور را به دست بگیرند. در این راه ممکن است دیکتاتور و جدی شوند و با نوجوان درگیر شوند تا ثابت کنند قدرت در دست آنان است. برخی دیگر نیز سعی می کنند اصلا به کارهای نوجوان کاری نداشته باشند تا از هر گونه مجادله پرهیز شود و نوجوان خودش راهش را پیدا کند. جالب این که هر دو روش بی نتیجه است : نوجوانی که والدین قدرت طلب دارد بیشتر به طغیان و سرکشی می پردازد تا ثابت کند که مستقل و دارای قدرت تصمیم گیری است. ممکن است حتی برخی از مسائل را مخفی و از والدین فاصله بگیرد. نوجوانی هم که والدین بسیار انعطاف پذیر دارد ممکن است احساس کند بی ارزش است و نادیده گرفته شده و والدین اهمیتی به مسائل و بعضا مشکلات او نمی دهند. در هر دو حال نوجوان حمایت کافی را از والدین نمی گیرد. فرصت را مغتنم بشمارید به جای اینکه دوران نوجوانی فرزندتان به عنوان دوران مشکل ساز بنگرید سعی کنید آن را یک فرصت با ارزش تلقی کنید. شما در این زمان وقت دارید تا رابطه ای متفاوت از دوران کودکی فرزندتان با وی برقرار نمایید. سرکشی او را یک حمله به قدرت خود تلقی نکنید بلکه یک مرحله مهم در استقلال او بدانید. چنانچه کنجکاو هستید که از امور او اطلاع داشته باشید می توانید این را با وی در میان بگذارید و از طرف دیگر به او کمک کنید که در مورد ارزشها و باورهای گوناگون فکر کند. در کنار او باشید و خود را کنار نکشید. بسیاری از والدین گفتگوهای موثری در مورد مسائل گوناگون با نوجوانشان دارند. شما می توانید دستاوردهای مثبتی از این دوران فرزندتان داشته باشید که یکی از آنها مشورت است. می توانید به او نزدیکتر شده و صمیمیت خود را افزایش دهید. البته زمانی را برای تنها بودن یا گذراندن با وی را نیز به او بدهید و در هنگام لزوم در کنارش باشید. فرزندان ما به جایی می رسند که افرادی مستقل با روحیه و افکار خاص خود می شوند بنابراین تضاد آنها با والدین امری عادی و طبیعی است . اما می شود با ساده گرفتن و آگاهی از این مرحله آن را خوشایند کرد. بهترین کار در لحظات بحرانی چیست؟ بهترین کار چند لحظه مکث و کشیدن چند نفس عمیق است با این کار به خود فرصت آرامش و واکنش صحیح می دهید . بهتر است در لحظات بحرانی با نوجوان بحث نکنید و فکر کنید که بهترین و مناسب ترین واکنش شما چه می تواند باشد البته با آرامش. چگونگی برقراری ارتباط با نوجوان به گزارش مهر نوجوان تمایل دارد بیشتر با دوستان و هم سن و سالان خود باشد اما در عین حال نیازمند والدین نیز می باشد البته نیازمند حمایت - راهنمایی - تشویق و تایید والدین نه چسبندگی و دستورات آنها. این یک رابطه ظریف است که در عین ارتباط با او و نشان دادن علاقه به امور وی کمی او را راحت و به حال خود بگذارید. اکثر نوجوانان تمایل دارند والدین در حکم مشاور آنها باشند تا راجع به مسائلشان در شرایط گوناگون با آنها مشورت کنند. چنانچه شما این نقش حمایتی را بخوبی ایفا می کنید لازم نیست نگران اهمیت وجود خود در زندگی فرزندتان باشید زیرا مطمئنا او نیز از ارزش شما بخوبی آگاه است. تحقیقات نشان داده اند نوجوانانی که با والدین خود در مورد مسائلی مانند مواد مخدر و دیگر بزهکاریها گفتگو می کنند 36 درصد کمتر دچار این گونه کجروی ها می شوند. پس فکر نکنید که اگر راجع به این موارد صحبت نکنید شانس ابتلاء او را کاهش داده اید اما باز هم خاطرنشان می کنیم که به استقلال او احترام بگذارید و اگر نخواست راجع به مورد خاصی صحبت کند او را تحت فشار قرار ندهید و به عبارت دیگر سعی در کنترل اجباری وی نکنید که نتیجه عکس خواهید گرفت. از طرفی دیگر یکی از مهمترین عوامل در برقراری ارتباط با نوجوان این است که برایش وقت بگذارید. گاهی اوقات ترتیب دادن یک فعالیت خاص یا حتی سفر نیز مفید است. البته مشارکت در کارهای عادی مانند تماشای تلویزیون ، قدم زدن ، چیدن میز یا حتی شستن ظرفها با یکدیگر نیز بسیار سودمند است. می توان وقتی نوجوان از مدرسه بر می گردد به صحبتهای او گوش کرد و کم کم سر صحبت را در مورد وقایعی که برایش اتفاق افتاده باز کرد. اما مراقب باشید که صحبت هایتان جنبه دستوری و قضاوتی نداشته باشد. تشویق کننده باشید نوجوانان اصولا در مورد بسیاری چیزها تردید داشته و نیازمند تشویق و تایید شما هستند. البته هر فردی متفاوت از فرد دیگر است و نوع خاصی از تشویق را بیشتر می پسندد پس دقت کنید تا به موقع او را تشویق نمایید و از او تعریف کنید به ویژه در جمع تحسین کردن اثر بهتری خواهد داشت به شرطی که مصنوعی نباشد. برای مثال اگر او بیش از پیش در درس خواندن تلاش می کند یا اگر در کاری به شما کمک می کند یا اینکه لباسهای مرتب و مناسبی را می پوشد از او تقدیر کنید. گاهی اوقات گشتن به دنبال نکات مثبت کار ساده ای نیست و یا شاید ما به آن عادت نکرده ایم. تعریف و تمجید از کسی که با او تضاد و مجادله داریم را دوست نداریم. برای حل این مشکل بهترین راه توجه به مسائل جزیی اما مطلوب است. برای مثال می توان گفت : من از نحوه صبحت کردن تو با دوستم خیلی لذت بردم. یا گاهی اوقات از موارد بد جزیی صرفنظر کنیم. چگونگی شروع صبحت با نوجوان یکی از عوامل مهم در صحبت با نوجوان انتخاب وقت مناسب است. در شرایط مناسب این کار راحت تر انجام می شود. گاهی اوقات شما باید با حوصله و حتی ایجاد یک زنگ تفریح این زمان مناسب را ایجاد نمایید. در گفتگو ها نیز یک طرفه فقط به انتقاد و موضع گیری نپردازید. برخی از مسائلی که نوجوان را نگران می کند به شرح زیر است : آیا می توانم دوست پیدا کنم یا آیا کسی را دوست خواهد داشت؟ من باید با پیشنهاد دستانم مبنی بر کارهایی که خانواده ام مرا منع می کند چه کنم؟ آیا امتحاناتم به خوبی برگزار می شود؟ آیا شغل خوبی پیدا می کنم؟ در زندگی دنبال چه بروم؟ چگونه باید با والدینم رفتار کنم تا در عین احترام نظرات خود را نیز مطرح کنیم؟ اگر من جای والدینم بودم جور دیگری رفتار می کردم؟ - نوجوان چه می خواهد ؟ نوجوان خواهان اعتماد والدین است.استقلال می خواهد. می خواهد با والدینش راجع به آنچه آنها نمی خواهند گفتگو کند. - والدین چند دسته هستند؟ 3 گروه از والدین فرزندانی بی مسوولیت برای آینده تربیت می کنند: والدینی که بیش از حد از فرزندان حمایت می کنند و همه کارها را به جای آنها انجام می دهند. برای مثال صبحانه شان را آماده جلویشان گذاشته - اتاق و لباسهایشان را مرتب کرده و حتی در تکالیف بخشی از کار را به عهده می گیرند. گروه دوم والدینی هستند که بشدت سخت گیر هستند و دائم در حال ایراد گرفتن - انتقاد کردن و دستور دادن هستند. دسته سوم والدینی هستند که بیش از حد نوجوان را آزاد می گذارند تا هر چه می خواهد اعم از درست یا غلط انجام دهد. نکته قابل توجه این است که شما برای رفتار مناسب و روحیه ای شاد در برخورد با نوجوان نیازمند آرامش هستید ، پس برای رسیدن به این آرامش بیاید زمانی را نیز برای پرداختن به خود و علایقتان اختصاص دهید. تمام انرژی و وقت خود را صرف تمرکز بر کارهای فرزندتان نکنید. جالب این جاست که وقتی نیازهای شما به عنوان والدین تامین شود شادتر بوده و نزاع با نوجوانتان نیز کاهش می یابد و از روابط لذت بیشتری خواهید برد.

  6. #66
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض نقش فشار روحی بر مغز انسان

    نياز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافي شناخته شده است، اما اين شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگي عاطفي نقش دارد بلكه ساختار مغز را نيز متاثر مي‌كند، يافته جديدي است



    به گزارش پايگاه اينترنتي مجله علمي "روانكاوي" آلمان، به هنگاميكه دانشمندان كودكان يتيم يك كشور اروپاي شرقي را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سياهي" يافتند كه طبيعتا بايد

    "‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬

    باشد. اين همان بخش از مغز است كه مسووليت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زيبايي و لذت، لياقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با ديگران را برعهده دار

    .

    پژوهش‌هاي علم اعصاب و تحقيقات بيوشيمي با كمك و كاربرد تكنيك پويشگري مغز و مطالعات برش‌هاي آن، ثابت كرده‌اند كه سيستم اعصاب نه تنها به تحريكات عواطفي عكس‌العمل نشان مي‌دهد، بلكه در اساس شكل مي‌گيرد



    مغز يك نوزاد هنوز به خوبي شكل نگرفته و بدون ساختار است و براي رشد و تحول خود به تحريك نياز دارد، نه تنها به تحريكات محسوس و شناختي در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازيها، رنگها يا موزيك، بلكه به برخوردها و رفتارهاي محبت آميز نيز محتاج است



    لبخند، تماس چشمها و وجود يك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگي خاطر و

    همزمان نيز ترشح هورمونهايي در

    "‪ "frontale Kortexpr

    ‬مي‌گردد يعني در آن بخشي از مغز كه در همان سالهاي نخستين شكل مي‌گيرد و در پختگي رشد و تحول رفتار اجتماعي سرنوشت ساز است.

    هر چه روابط و تاثيرات متقابل مثبت بيشتري بوقوع بپيوندد، اتصالات و شبكه‌هاي بهتر و بيشتري در اين بخش ايجاد مي‌گردد



    بدين ترتيب، نظريه پيوند "جان بوولبي" كه گهگاه مورد ترديد قرار مي‌گرفت بوسيله پژوهش‌هاي بيولوژيكي تاييد شد

    نظريه بوولبي مي‌گويد، رشد و تحول يك كودك از طريق تجربه پيوندها و دلبستگيهاي دوران كودكي به نحو مثبت و يا به گونه‌اي منفي تحت تاثير قرار مي گيرد

    يكي از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ويسكونسين" آمريكا نشان داد كه نحوه و چگونگي عكس‌العمل يك فرد در مقابل فشارهاي روحي در سنين كودكي تعيين مي‌شود



    "نوزاداني كه با مادران تحت فشار روحي يا افسردگي بزرگ مي‌شدند، بعدها بيشتر از حد متوسط آسيب پذير بودند. اينها در مواقع سخت و پيچيده با ترشح شديد هورمونهاي فشار عكس العمل نشان مي‌دهند"



    جالب توجه اينجا است كه كودكاني كه در سنين بالاتر مادران خويش را افسرده تجربه مي‌كردند، از عكس العمل شديد مشابهي برخوردار نبودند



    بنابراين خاطرات بد اوليه نه تنها رفتار را نقش مي‌دهد بلكه بر طبق علوم و شناختهاي جديد، عكس‌العملهاي الگويي فيزيولوژيكي مغز را كه تعيين‌كننده چگونگي برخورد و رفتار ما با احساسات و ديگر اشخاص هستند، نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند



    بر اساس اكتشافات جديد، اين پرسش در ظاهر ساده كه آيا بايد نوزاد عاجز گريان را در بغل گرفت و آرام كرد، ديگر به استيل تربيتي مربوط نمي‌شود

    واقعيت غير قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از ميان بردن فشارهاي روحي و احساسي خويش نيستند، آنها به هنگام هيجان و برآشفتگي، قدرت تغيير خودآگاه و انحراف ذهن خويش را ندارند

    در اين موقعيت "هيپوتالاموس" موادي را بعنوان علامت توليد مي‌كند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتيزول" مي‌گردد



    در سالهاي پس از دوران كودكي، مغز در مواقع سختي و فشار يا با توليد بيش از حد هورمون كه نتيجه آن بروز ترس و افسردگي است و يا با توليد كمتر از حد لازم كه نتيجه آن سردي عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان مي دهد



    نتيجه‌گيري از اين شناختهاي جديد علمي تنها چنين مي‌تواند باشد كه نوزاد در سالهاي اوليه زندگيش به فردي نيازمند است كه برايش شناخته شده باشد، فردي كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردي كه به وي لبخند بزند و با محبت و مهرباني رفتار كند

    خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درماني ترديد دارد كه پرورش و تربيت نوزاد توسط افراد غريبه بتواند اين كيفيت پرورشي را بوجود آورد.

    وي مي‌گويد: در كودكان كم سني كه توسط غريبه‌ها پرورش مي‌يابند، احتمالا اين كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصي براي ديگري داشته باشد، وجود دارد.

    "آنها مي‌آموزند كه بايد در انتظار علاقه و توجه ديگران باقي بماند"

    والدين نيز در سالهاي نخستين نياز به حمايت ديگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهاي روان درماني يا به موسسات اجتماعي و گروهها و همدردان مشترك احتياج دارند تا به اين وسيله بتوانند از تنهايي و ايزوله شدن خود جلوگيري نمايند

  7. #67
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض چه کنیم تا فرزندان کمرو نداشته باشیم

    "فرزندي دارم كه بشدت از جمع گريزان است،نمي داند در حضور مردم چگونه بايد رفتاركند،صورتش به شدت سرخ مي شود. رفتارش در خانه ومدرسه متفاوت است وهيچ وقت ازحق خود دفاع نمي كند.”كمرويي مقوله اي ناروشن است،هرچه نزديك تر به آن بنگريم.تنوع بيش تري درآن مشاهده مي كنيم.بنابراين قبل از آن كه درباره نحوه مقابله باآن فكركنيم،بايدازمضمون كمرويي شناخت بيش تري داشته باشيم.
    تعريف كمرويي
    كمرويي، صفت فردي است كه به خاطر ترسويي،احتياط كاري وعدم اطمينانش،نزديك شدن به آن مشكل است.فردكمرو هشيارانه ازمواجهه باافراد يا چيزهاي مشخص يا انجام كاري همراه آنان بيزار است.درگفتارياكردارخودملاح ه كاراست،از ابراز وجود بيزار است وبه طور محسوسي ترسوست.ممكن است فرد كمرو كناره گير يابي اعتماد وياازخمير مايه ي ديگري باشد: شخصيتي پرسش انگيز، بي اعتمادومشكوك.
    فرهنگ لغت، كمرويي رابه عنوان ناراحت بودن در حضورديگران تعريف مي كند.امابه نظرنمي رسد كه اين تعريف مطلب زيادي به آنچه عموماَدرباره كمرويي مي دانيم بيفزايدهيچ تعريف واحدي كفايت نميكند. زيراكمرويي براي افراد مختلف داراي معاني متفاوت است.كمرويي شرايط پيچيده اي است كه آثارمختلفي بر جاي مي گذارد، از ناراحتي مختصر تاترس بي مورد از مردم وروان رنجوري حاد.
    علل كمرويي
    كمرويي علل مختلفي دارد،بعضي از آن ها ازاين قرارند:
    • وجودفردكمرو در خانواده مثل پدر،يامادركمرو الگوگيري كودك ازاو
    • تحقيركودك در خانه ومدرسه
    • برچسب كمرويي بر كودك زدن وتلقين كمرويي به او
    • مقايسه كودك با ديگران
    • توقع بيش از حد از كودك داشتن
    • تجارب منفي كودك درموقعيت هاي مختلف
    • نقل مكان هاي مكرر خانواده
    • ترتيب توالد
    • طلاق يامرگ يكي از والدين
    • آرمان گرايي والدين ويا جامعه
    راه هاي پيشگيري ازكمرويي در كودكان :
    «« ازكودك خود،آدمي خجول نسازيد»»
    بيشتراوقات خجالت هنگامي درطفل ايجادمي شود كه اودرزندگي خانوادگي خودتكيه گاه مطمئني نمي يابدتابااطمينان واعتمادبه آن، شخصيت خويش راثبات بخشد.همين كمبودباعث مي شود كه كودك شما ازتجربه كردن وقايع تازه و عجيب برحذرباشد .ممكن است شما اظهاركنيدكه:“ من چندفرزنددارم، اما چرا فقط اين يكي كمرو شده؟” توجه داشته باشيد حتي در يك خانواده كه نحوه تعليم وتربيت درآن يكسان است همه افراد بهره ي يكساني از آن نخواهندبرد. پس اگر متوجه كمرويي فرزند خودشديد،به هيچ وجه اورابافرزندان ديگر مقايسه نكنيد.هم چنين نبايد رفتار وكرداراورا تاييد كنيد مثلا بگوييد:“آفرين چه دختر ساكتي! ويااو بچه بسيار خوبي است،هميشه گذشت مي كند.”
    بدانيد كه كودك شما مثل شاخه نورس وتري، دردستان قدرتمند شماست.پس بافرزند خوددركمال دقت وظرافت رفتارنماييد، زيراكمرويي ويابرعكس اعتماد به نفس او،درخانواده شكل مي گيرد.
    از كودك خود توقع انجام كارهاي محال رانداشته باشيد .
    سعي كنيد انجام كارهايي را از كودك درخواست نماييدكه مي دانيد ازعهده آنهابرمي آيد.ومثلا اگردردوره ي ترس هاي كودكانه است ازاونخواهيد كه در استخري از آب بپرد ويابه زيرزمين تاريك برود.




    زياد ازحدنگران فرزند خود نباشيد .
    اگرترس ونگراني شمادر موردفرزندتان زيادازحدباشد،ناخودآگاه اين ترس رابه كودكتان نيز منتقل مي كنيد.اگر اين روش را ادامه دهيد،امكان عمل وابتكار را ازاومي گيريد.سعي كنيد همه چيز را از قبل براي آماده نسازيد،بلكه به او كمك كنيد تا بتوانددربرابر موقعيت هايي كه احتمال خطر درآن مي رود عكس العمل مناسبي نشان دهد.درضمن سن و سال اورا ازيادنبريد واورابه انجام كارهاي ساده تشويق كنيد كه از هر عامل ديگري در تصحيح رفتارش مناسب تراست.
    ابتكارات كودك را دست كم نگيريد.
    به كارهاي كودك خودبها بدهيد وبدانيد كه او در حدتوان خودتوانسته كارهايي هرچندكوچك راانجام دهد.نكته مهم آن است كه اوبه خود وبه نيروي خود اطمينان پيداكند ونتايج كارهاي خويش را بسنجد.تجربه اندوزي فعلي اوست كه اساس رشدش رادرآينده فراهم ميكند. ازگفتن جملات هشدار دهنده مثل:“ مواظب باش ويــا حواست راجمع كن”خودداري كنيد وبه جاي اين القاآت منفي،محيط اورا ازعوامل خطرزاتخليه كنيد.
    تولد نوزاد جديد
    تولد نوزاد جديد همواره باواكنش هاي خاصي از جانب كودك بزرگتر همراه بوده است.تنهاراه درمان دراين موقعيت ،عبارت است ازسهيم كردن اودرمراقبت ازنوزاد وبدترين روش آن است كه مثلا مانع ازدست زدن اوبه نوزاد بشويم.به خصوص درروزهاي اول تولد در مقابل كودك ارشد به نازونوازش نوزاد نپردازيم واين كارراحتمادرغياب كودك بزرگتر انجام دهيم.
    كودك راازمدرسه نترسانيد.
    ورود به مدرسه رادروازه ي دخول به اجتماع فرزندتان بدانيد وهرترس وترديدي رااز دل دوركنيد.كودك راباتنبيهات احتمالي مدرسه نگران نسازيد.توجه داشته باشيد كه كودك در صورتي اين گام هاي نخستين را با موفقيت برخواهدداشت كه والدين با عقل وتدبير، اوراآماده ي اين كار ساخته باشند.سعي كنيد اورابه حال خودواگذاريدتا تجارب تلخ وشيرين اين ايام راخود تجربه كند وبيش از حد نگران اونباشيد.


    كشف عوامل جاذب
    به كودكان در كشف هرچيز جذب كننده اي كه دروجودشان هست كمك كنيد واز امروز به تعريف كردن ازفرزندخودتان به خاطرتمام چيزهاي جذب كننده اي كه دراعمال ووجوداومي يابيد،بپردازيد.
    عرصه ي برخوردهاي كودك رابامحيط خارج گسترش دهيد.
    شرايطي به وجودآوريدكه كودكان نحوه ي استفاده ازمعلومات كودكان ديگررا، به عنوان يك منبع فرابگيرند واز يكديگر كمك بخواهندوبه يكديگركمك كنند.هدف، تمرين وتشويق همكاري،اشتراك مساعي ودوستي براي ايجاد يك جامعه دموكراتيك است.علاوه برآن بازي ها واسباب بازيهايي كه به دوبازيكن يابيش ترنياز دارند بايد براي تقويت بازي اشتراكي در دسترس باشند.




    كودكان را وابسته به خودنكنيد
    فرزندان يا شاگردان خودراصرفا به اين دليل كه بهترمي توانيد آنان راتحت كنترل يا سازمان دهي در آوريد،تشويق به وابستگي نكنيد.وابستگي مانندشكلات كشي است،هرچند مزه ي آن خوب است اما هميشه در آخركار،به دندان شمامي چسبد.
    حس قبول مسئوليت رادركودكان تقويت كنيد .
    به كودكان يادبدهيدكه مسئول كارهاي خودشان باشند.كودكان راتشويق كنيد كه درمقابل ديگران نيزمسئول باشند،البته نه فقط در كمك كردن به افراد سالمند براي عبور از خيابان،بلكه در كمك كردن به خواهران وبرادران در انجام كارهاي خانه، كمك به شمادرزمان ناراحتي يا كمك به همكلاس هايي كه نيازمند ياري مي باشند.
    كودك رااز شكست نترسانيد.
    بروز برخي اشتباهات را مجازبدانيد وبگذاريد كودك با صرف وقت كافي متكي به نفس ترشود.كودكان كمرو به دليل اضطراب ناشي ازشكست دركارياانجام نادرست عملي از انجام هركاري مي ترسند.به كودكان بياموزيد به استقبال مخاطرات حساب شده بروند وشكست را متحمل شوند.
    احساس لذت درتنهايي
    ترتيبي بدهيد كه كودكان به هنگام تنهايي باخودشان راحت باشند.تنهايي،زماني كه به عنوان ابزاري براي برقراري ارتباط باخود انتخاب مي شود مي تواند تجربه اي مثبت باشد.اين به آن معناست كه مكان هايي اختصاصي واوقاتي فردي در اختياركودك شما قرارداده شود.هم چنين به آن معناست كه زندگي كودك رابافعاليت هاي گروهي برنامه ريزي شده پرنكنيم.بنابرموقعيت حتي به آن معناست كه كودك رابه انجام فعاليت هاي انفرادي مانند پياده روي در اطراف منزل،رفتن به موزه وسينما،يا كودكان بزرگتر رابه گردش درپارك تشويق كنيم.




    نوازش،اطمينان وعطوفت
    سعي كنيدفرزندان خود(به خصوص فرزندان كمرو) را ،قدري بيشترنوازش كنيد.تماس جسماني باعث مي شود كه كودك احساس طرد شدن نكند.اين كاراحساس رضايت رادراو ايجاد مي كند وواقعيت وجودي اوراموردتأييدقرامي دهد.
    والدين محترم بدانند كه دستورالعمل هايي كه ذكرشد،بسيار ساده وعملي است.بااين حال اگر بازهم احساس نموديد كه فرزند كمرويي داريد،هرگز مايوس نشويد وخودرانبازيد،بهترين كاراين است كه كاررابه كاردان بسپاريدوازكارشناسان متخصص كمك بخواهيد.در ضمن سعي كنيد كه رفتارتان كاملا طبيعي باشد.در اين صورت كودكان هم آرامش خاطر پيدامي كنند وروند درمان به سرعت پيش خواهد رفت.

  8. #68
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض مهارتهاي زندگي با رويكرد عرفاني

    نويسنده: دکترهما ميرزا وزيري

    امروزه همراه با پيشرفتهاي تكنولوژيكي در دنيا به نظر مي رسد ميزان استرسهاي شغلي ، تحصيلي، خانوادگي و … نيز افزايش يافته و جستجوي يك سيستم روانشناسي مناسب ضروري است تا بتواند فرد را در بحرانهاي مختلف براي يافتن راه حل ياري دهد. سيستم پيشنهادي ما در اينجا ديدگاه هاي عرفاني است.
    نگرش عرفاني به زندگي مهارتهاي مختلفي را براي فرد به همراه دارد كه او را براي رسيدن به سطوح آرامش كمك مي كند. ما بر آن هستيم كه اين سيستم را با شاخصه هاي عرفان ايراني و متناسب با فرهنگ ملي خود عرضه كنيم.
    از آنجا كه عرفا با زبان رمز سخن گفته اند لازم است اصول عرفاني به زباني ساده و در قالب عناوين كلي بيان گردد و ويژگيهاي انسان كامل مورد توجه قرار گيرد.
    در هر جلسه يكي از محورهاي اين ديدگاه مطرح مي شود و در پايان تمرينهايي ارائه مي شود كه افراد آنها را انجام داده و در جلسه بعد درباره اثرات تمرين يا موانع احتمالي براي انجام آن گفتگو مي كنند سر فصلهاي مورد گفتگو را مي توان به ترتيب زير فهرست كرد :

    گام اول : جام جم چيست؟
    گام دوم: رهايي از تعلق دوبيني (interpretation)
    گام سوم :رهايي از تعلق مقايسه
    گام چهارم:رهايي از تعلق افتادن در تله قضاوت ديگران
    گام پنجم : پيشنهاد روش عشق ورزيدن به تمام مظاهر جمال خداوند به جاي استفاده از عقل جزئي
    گام ششم :نظريه پذيرش و تفكر گاه جبر گاه اختيار به جاي انتقاد و سعي در تغيير ديگري
    گام هفتم : زيستن در حال و رهايي از تعلقات گذشته و آينده فكر كردن

    گام اول : جام جم چيست؟

    راههاي رهايي از if condition در اين بخش به روشن ساختن مفهوم جام جم مي پردازيم كه عامل تمايز انسان از ساير موجودات است.
    جام جم مجموعه انرژيهاي دروني انسان است. در واقع در اين بخش گفتگوي ما پيرامون اين محور است كه تمام قدرتهابراي خوشبختي و سعادت درون انسان است و تعريف و فرمول مشخصي براي آن وجود ندارد. با اين ديدگاه انسان يك موجود «عامل» است كه مي تواند خود را از همه اگرهاي موجود رها كند . در راه شناخت اين انرژيهاي دروني موانعي وجود دارد كه در عرفان آنها را تحت عنوان كلي « تعلقات » بررسي مي كنيم. بنابراين در جلسات بعد به جستجوي تعلقات و راههاي رهايي از آن مي پردازيم.
    تمرين (1) ساعتي را با خود خلوت كنيد و هر تفاوتي را كه در خود با ساير موجودات مي يابيد فهرست كنيد.
    از خود بپرسيد چرا نام من انسان شده است؟
    چه توانايي هايي دارم و آيا تا به حال از تمام آنها در هر لحظه أي كه خواسته ام استفاده كرده ام يا نه ؟
    ببينيد مي توانيد دليل عدم استفاده از اين توانايي ها را بيابيد.
    تمرين(2) در يك جمله براي خود بنويسيد كه چه وقت در زندگي احساس خوشحالي و خوشبختي مي كنيد.

    گام دوم: رهايي از تعلق دوبيني (interpretation)
    يكي از مهمترين تعلقات كه موجب مي شود نتوانيم از انرژيهاي دروني خود درست استفاده كنيم تعلق دوبيني است.
    ما عادت كرده ايم از هر رفتار و سخن اطرافيان خود تعبيري داشته باشيم .بنابراين همواره همه پديده ها را به صورت دو پديده مي بينيم يكي خود واقعيت و ديگري تعبير و تفسيري كه ما از واقعيت داريم. اگر بتوانيم در بحران هاي مختلف واقعيت را از تعبير و interpretation تفكيك كنيم به مرور با تمرين خواهيم توانست تعبيرها را به كناري نهيم و براي واقعيتهاي موجود راه حل پيدا كنيم به همين دليل يكي از بهترين راه حل ها در كدورتهاي بين افراد صراحت است.
    تمرين(1) ناراحتي هاي خود را در چند روز گذشته مرور كنيد آيا مي توانيد واقعيت و تعبير را از هم جدا كنيد؟ فكر مي كنيد چند درصد از ناراحتي هاي ما ناشي از تعبير است و چند درصد به واقعيت باز مي گردد. با كنار گذاشتن تعبير ها آيا مي توانيد براي واقعيت ها راه حل مناسب بيابيد؟ راه حل ها را روي كاغذ بنويسيد.
    تمرين (2) آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه تعبير شما از موضوعي ناراحتتان كرده و بعد گذشت زمان مشخص كرده كه تعبير شما اشتباه بوده و شما بي دليل ناراحت شده ايد؟ اين موارد را بنويسيد و در كلاس راجع به آن گفتگو كنيد.

    گام سوم :رهايي از تعلق مقايسه
    مقايسه براي فرد مقابل شما پيامي منفي به همراه دارد . خواه نزديكترين فرد به شما مثلا همسرتان باشد يا فردي دورتر مثلا همسايه.
    هنگامي كه كسي را با ديگري مقايسه مي كنيد فرد مقابل به سرعت واكنش دفاعي نشان مي دهد و اين واكنش دفاعي از آنجا كه شتابزده است بر وخامت بحران مي افزايد .
    علاوه بر اين گاهي مقايسه ذهني بين خودتان و ديگري يا مقايسه فرد با الگوهاي از پيش تعيين شده باعث بروز اضطرابهاي بسياري براي خودتان مي شود. اين باور رايج كه مقايسه در امور مثبت مفيد است باوري ناصحيح است .
    چرا براي امور مثبت از روشهاي انساني ايجاد انگيزه بهره نبريم؟ اگر با فرزند خود با زبان مقايسه سخن گوييم او نيز با همين زبان به ما پاسخ مي گويد. در اين گام همچنين به دنبال راه هايي هستيم كه اگر توسط كسي مورد مقايسه با ديگري قرار گرفتيم بتوانيم با استفاده از انرژي هاي دروني خود از تعبير جملات آن فرد پرهيز كنيم.
    تمرين(1) وقتي مي خواهيد با اطرافيان خود با زبان مقايسه صحبت كنيد با خود بينديشيد و راه مناسبتري را براي بيان واقعيت بيابيد. اجازه ندهيد جملات شما احساس عدم كفايت در فرد مقابل پديد آورد . با خود فكر كنيد كه آيا گفتگو با زبان مقايسه راه را براي فرد مقابل باز نمي كند كه او هم به مقايسه شما با ديگران بپردازد؟
    تمرين(2) مواردي را كه فردي را با ديگري در گذشته مقايسه كرده ايد مرور كنيد به دقت بينديشيد آيا شما مي توانيد به تمام فاكتورهاي شخصيتي آن دو فرد اشراف داشته باشيد و مقايسه أي دقيق و با رعايت همه جوانب و جزئيات انجام دهيد اگر به اين نتيجه رسيديد كه هرگز نمي توانيد همه جزئيات وجودي يك فرد را در نظر بگيريد تصميم بگيريد به طور جدي از مقايسه بپرهيزيد.
    تمرين(3) گاهي ما افراد را با الگوهايي كه از قبل در ذهن داشته ايم مقايسه مي كنيم مثلا خانمي پس از ازدواج مدام همسرش را با يك الگوي برتر كه در ذهن داشته به عنوان مثال پدرش يا برادرش مقايسه مي كند و چون همسرش را مشابه الگو نمي يابد احساس مي كند در انتخابش شكست خورده است.چند درصد از بحران هاي زندگي شما به اين گونه مقايسه ها ارتباط مي يابد با پذيرش تفاوت هاي انسانها مي توانيد از تعلق مقايسه رهايي يابيد.

    گام چهارم:رهايي از تعلق افتادن در تله قضاوت ديگران
    بسياري از ما در موقعيتهاي مختلفي از زندگيمان با فيلم نامه أي بازي مي كنيم كه ديگران برايمان نوشته اند.
    توجه به اينكه ديگران راجع به ما چه فكر مي كنند و آيا رفتار ما مورد تاييد آنهاست يا نه دغدغه بزرگي محسوب مي شود.اين دغدغه پاره أي از انرژي هاي دروني ما را به هدر مي دهد.براي رهايي از اين تعلق بايد به اين نكته توجه كنيم كه ما نيازمند تاييد افرادي هستيم كه خود آنها هم به همان نسبت نيازمند تاييد ما هستند. با رهايي از اين تعلق مي توانيم حتي بسياري از رفتارهاي اجتماعي را كه مخالف موازين انساني هستند تغيير دهيم.
    تمرين(1) آيا تا به حال مواردي پيش آمده كه درباره ي فردي قضاوت كرده ايد و گذشت زمان نشان داده قضاوت شما اشتباه بوده است ! درباره ي اين موارد در كلاس گفت و گو كنيد .
    تمرين(2) گاهي عليرغم قضاوتهاي ديگران كاري را انجام مي دهيم . پس از مدتي همه قضاوتشان را در مورد ما اصلاح مي كنند . آيا چنين مواردي را در زندگي خود تجربه كرده ايد . آنها را بنويسيد و در كلاس گفت و گو كنيد .
    تمرين(3) آيا تا بحال مشاهده كرده ايد كه همه ي افراد يك جمع قضاوت واحدي درباره ي موضوعي داشته باشند ؟ توجه به قضاوتهاي افراد به ما كمك مي كند تا دريابيم نمي توانيم همواره همه را راضي نگه داريم .
    تمرين(4) گاهي نيز شرايطي پيش مي آيد كه اكثريت افراد يك جمع قضاوت واحدي درباره ي موضوعي ارائه مي دهند اما پس از چندي واقعيت خود را نشان مي دهد . واقعيتي كه كاملا متضاد با قضاوت جمع بوده است. اين موارد را يادداشت كنيد و در كلاس مطرح نماييد.

    گام پنجم : پيشنهاد روش عشق ورزيدن به تمام مظاهر جمال خداوند به جاي استفاده از عقل جزئي
    در عرفان از دو نوع عقل صحبت مي كنيم ،عقل كلي كه ما را در يافتن پاسخ براي سئوالات اساسي آفرينش ياري مي دهد همچون پاسخ به سئوال (( از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟)) چنين عقلي رشد دهنده و پوياست.اما عقل جزئي ما را به تفكر زائد وا مي دارد.
    عقل جزئي عقل محاسبه گر و شعبده بازي است كه با كنار هم گذاشتن جزئيات در مورد افراد به قضاوت و داوري رفتار انسانها مي پردازد . عرفا اين عقل را كاهش دهنده انرژي هاي دروني مي دانند و در مقابل آن از عشق حمايت مي كنند كه مفهوم آن مهر ورزيدن به همه موجودات اطرافمان است .
    همانطور كه حافظ مي گويد : اين همه شعبده ها عقل كه مي كرد اينجا سامري پيش عصا و يد بيضا مي كرد منم كه شهره ي شهرم به عشق ورزيدن منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن با عشق ورزيدن به همه ي مظاهر حيات چشم ها از آلودگي به ديدن رهايي مي يابد وبه قول (( هريس )) انسان به بهترين وضعيت روحي دست مي يابد كه اصطلاحا وضعيت I am Okay You are Okay است .
    تمرين(1) بحران هايي كه اخيرا با آن مواجه بوديد مرور كنيد. بررسي كنيد كه عقل جزئي چقدر براي شما مشكل به وجود آورده است و اگر با ديدگاه مهرورزي به بحران نگاه كنيد آيا راه حل هاي بهتري نمي يابيد؟
    تمرين (2) مهر ورزيدن به طبيعت و كودكان در نهاد ما به طور فطري قرار دارد با كمي تمرين مي توانيم ويژگي هاي اين مهرورزي را بيابيم و آن را در مورد انسانهاي اطراف خود تمرين كنيم . مثلا اگر بچه نه ماهه أي دستش را بلند كند و به صورت ما بزند نه تنها ناراحت نمي شويم بلكه دست بچه را مي بوسيم. تمرين كنيم كه آيا مي توانيم اين رابطه ي مهرورزانه ي شفاف و بدون دخالت عقل جزئي را با همه انسانها داشته باشيم .
    تمرين(3) يك نمونه عشق مجازي را بررسي كنيد و توانايي هايي را كه عشق مجازي در وجود عاشق پديد مي آورد در نظر بگيريد آيا تصور نمي كنيد عشق حقيقي چندين برابر اين توانايي ها را در وجود ما پديد مي آورد؟

    گام ششم :نظريه پذيرش و تفكر گاه جبر گاه اختيار به جاي انتقاد و سعي در تغيير ديگري
    در روانشناسي امروز تاكيد مي شود كه بهترين حالت براي فهم شرايط ناراحت كننده أي كه قابل تغيير نيست پذيرش آن شرايط است .
    تلاش براي تغيير دادن ديگري اين پيام را به همراه دارد كه از نظر ما او آن چيزي نيست كه ما مي خواهيم و اين پيام براي طرف مقابل همواره منفي است .
    با پذيرش اطرافيان خود در واقع خود را از وضعيت (( اگر )) رهايي بخشيده ام و اين كار تنها از طريق تغيير ديدگاه نسبت به افراد حاصل مي شود .
    تفكر جبر و اختيار در عرفان به آرامش فرد كمك بسياري مي كند . باور كنيم كه ما موجودات آزادي آفريده شده ايم كه قادر به انجام هر كاري هستيم . چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ فلك حافظ اما سنتهايي در طبيعت وجود دارد كه ما بايد در چارچوب آن سنتها زندگي كنيم .
    به تعبير ديگر اگر بپذيريم كه مواردي وجود دارد كه در ناموس آفرينش از اختيار ما خارج است بهتر مي توانيم از نيروي اختيار خود در سطوح ديگر بهره بريم . رضا به داده بده وز جبين گره بگشا كه بر من و تو در اختيار نگشاده است حافظ بعنوان مثال ما مي توانيم هر زمان كه خواستيم كليد برق را بزنيم و لامپ را روشن كنيم اما گاهي برق از محل توليد قطع شده است و ما هر چه تلاش مي كنيم با زدن كليد لامپ روشن نمي شود . در چنين مواردي اگر شرايط را نپذيريم دچار اظطراب و ناراحتي مي شويم اما اگر واقعيت را بپذيريم با آرامش كامل به دنبال راه حل مثلا روشن كردن شمع مي گرديم.
    تمرين (1) در مورد ويژگي هاي خاصي در اطرافيانتان كه شما را ناراحت مي كند با خود بگوييد من او را دوست دارم و همينطور كه هست او را مي پذيرم و سعي در تغيير دادن خصو صياتش ندارم . متقابلا من آنقدر توانايي در وجودم دارم كه هر لحظه مي توانم فرمول خوشبختي و خوشحالي خود را با استفاده از انرژيهاي درونيم بنويسم پس در هر شرايطي قادرم خوشحال باشم .
    تمرين (2) اگر باور خاصي داريد كه بسيار به آن پايبند هستيد مثلا فكر مي كنيد كم حرفي نشانه ادب است دقت كنيد كه تا چه حد فاكتورهاي خانوادگي و محيطي بر روي آن تاثير داشته است. آيا همه انسان ها مثل شما مي انديشند ؟ اگر فرد مقابل شما داراي باوري كاملا مغاير باور شماست با خود فكر كنيد اگر شما اعتقاد او را داشتيد دوست داشتيد با شما چطور رفتار مي شد ؟
    تمرين (3) به همه مواردي كه باور داريد بينديشيد و ببينيد آيا اين امور مطلق هستند يا نسبي ؟ آيا خط كشي وجود دارد كه به طور قطع خوب و بد را مشخص كند ؟ خط كشي كه همه افراد بشر آن را بپذيرند؟ آيا منطق از ديد انسان هاي مختلف متفاوت نيست ؟
    تمرين (4) اختلاف نظرهاي خود را با ديگران مرور كنيد ببينيد گاهي اصرار بر باور خود موجب نمي شود نتوانيم لذت هاي ديدگاه مقابل را بشناسيم و از آن لذت ببريم ؟ اگر چنين مواردي را تجربه كرده ايد بنويسيد و در كلاس گفتگو كنيد.

    گام هفتم : زيستن در حال و رهايي از تعلقات گذشته و آينده فكر كردن
    به گذشته اي كه از دست رفته يا نگراني داشتن نسبت به آينده اي كه هنوز نيامده باعث مي شود انرژي هاي ما در زمان حال كاهش يابد و ما از لذت زيستن در لحظه بي بهره بمانيم .
    تعلق به تحقق حتمي نتيجه منابع انرژي دروني ما را خاموش مي كند .
    گاهي روزهاي متمادي از زيبايي هاي اطراف خود لذت نبرده ايم چرا كه يا عقل جزئي سرگرم تجزيه و تحليل وقايع گذشته است و يا در آرزوهاي بي انتهاي آينده غرق است .
    دقت كرده ايد كه گاه شايد براي چند روز نگاهي به آسمان نينداخته ايم و از زيبايي آن لذت نبرده ايم براي اينكه فردي هفته پيش حرفي گفته كه ناراحتمان كرده يا از آينده موهومي مي ترسيم .
    از زيبايي رشد لحظه به لحظه فرزندانمان غافليم چرا كه مشغول گرفتن حقوق گذشته خود هستيم يا براي كسب حق هاي جديد در آينده نقشه مي كشيم . با لذت بردن از حال مي توانيم همواره پر انرژي باشيم و براي هر مشكل محتملي در آينده آمادگي روحي لازم را داشته باشيم .
    تمرين (1) دقيقا در لحظه اي كه فكر كردن به امري در گذشته يا داشتن دغدغه اي براي آينده شما را ناراحت مي كند با خود اين جمله را تكرار كنيد الان چه كاري مي توانم انجام دهم كه خوشحال باشم مثلا نگاهي به زيبايي هاي اطرافتان بيندازيد يا حالت فيزيكي بدن خود را تغيير دهيد و به فرمي در آوريد كه زمان خوشحالي احساس مي كنيد مثلا نفس عميق بكشيد يا به ورزشي سبك بپردازيد .
    تمرين (2) احساس ناراحتي خود را در لحظه اي كه اتفاقي افتاده با مدتي پس از آن مقايسه كنيد و با تمرين سعي كنيد از قيد زمان رهايي يابيد . تلاش كنيد در لحظه وقوع مسئله احساستان را همچون يك سال پس از وقوع آن سازيد . با خود فكر كنيد پس از يك سال چه شرايطي پيش مي آيد كه به اندازه لحظه وقوع بحران ناراحت نيستم آن حالت را تمرين كنيد .
    تمرينهاي كلي
    1) هر روز يك تغيير گر چه بسيار كوچك در وضعيت زندگي خود پديد آوريد . با ديگران درباره اين تغيير صحبت كنيد . مثلا يك شب شام را روي پشت بام سرو كنيد و به همه اعضاي خانواده بگوييد اين برنامه را تنظيم كرده ام تا براي همه لذت و خوشحالي بيشتري ايجاد كنم .

    2) با هر كس كه صحبت مي كنيد نكته خاصي در او بيابيد كه آن را مورد تمجيد و تاييد قرار دهيد . مثلا هنگام صحبت كردن با يك راننده تاكسي بردباري او را در انجام اين كار سخت ستايش كنيد يا هنگام صحبت كردن با همسرتان بگوييد چقدر زيبا كلمات را در جمله به كار مي بري يا وقتي كه ديروز به زيبايي صحبت مي كردي احساس غرور كردم .

    3) هر روز با خود اين جمله را تكرار كنيد : امروز چه كسي را خوشحال كنم؟ اطمينان داشته باشيد با خوشحال كردن ديگران چشمه هاي خوشحالي و انرژي درون خودتان مي جوشد اين پاداش طبيعت براي شماست . مثلا با خود بگوييد امروز بايد احوال يكي از افراد مسن فاميل را بپرسم .

    4) وقتي با كسي سخن مي گوييد كه ديدگاهش درباره مسئله اي با شما متفاوت است سعي كنيد خود را در موقعيت او قرار دهيد و ديدگاهش را درك كنيد . از تقسيم كردن افراد به بد و خوب بپرهيزيد .

    5) وقتي مسئله اي شما را ناراحت مي كند سعي كنيد واقعيت و تعبير را از هم جدا كنيد از تعبير هار هايي يابيد و براي واقعيت ها راه حل پيدا كنيد سپس با خود بگوييد براي خوشحالي خود چه كاري مي توانم انجام دهم ؟

    6) در زندگي زناشويي اين هدف ارزشمند را همواره در نظر داشته باشيد مي خواهم از زندگي در كنار همسرم لذت ببرم و براي او نيز شرايطي را فراهم كنم كه از وجود من لذت ببرد پس از دام توقع خود را رهايي مي بخشم . من قادرم اين كار را به خوبي انجام دهم زيرا تفاوت من به عنوان يك انسان با ساير موجودات در همين است .

    7) اگر سخن كسي شما را آزرد در همان لحظه با خود بگوييد : سخنش را تعبير نمي كنم حتما براي اين سخن دليلي در ديدگاه خود داشته كه اين دليل هيچ ارتباطي با من ندارد . اگر هنوز نمي توانيد به اين سطح از آرامش برسيد از راه حل صراحت استفاده كنيد اما توجه كنيد كه صراحت با گله گذاري متفاوت است .

    8) سعي كنيد در گفتگو با اطرافيان خود از جملات مثبت استفاده كنيد . انتقاد مقايسه و بحث كردن پيام هاي منفي براي فرد مقابل دارد مثلا به جاي اينكه به همسرتان اعتراض كنيد كه چرا دير به خانه آمده است وقتي به خانه آمد به او بگوييد چقدر خوب شد كه آمدي نمي داني وقتي تو در كنارم هستي چقدر احساس آرامش مي كنم . تا مي توانيد جملات را با چاشني محبت توام كنيد .

    9 ) اگر فكري منفي شما را در دايره اي بسته قرار داد با تكرار جمله هاي مثبت از اين دايره بيرون بياييد . توجه كنيد كه افكار منفي افكار منفي ديگر را به سوي خود جذب مي كنند .

    10 ) در وسواسهاي فكري راه نجات تكرار جملات مثبت و استفاده از نيروي خيال است . خود را در موقعيتي كه از آن مي ترسيد فرض كنيد دقت كنيد آن موقعيت چه ويژگي هايي دارد گاهي ما فقط به دليل ابهام در موقعيتي از آن مي هراسيم . مثلا شما هميشه وسواس داريد كه مبادا هنگام بيرون رفتن از خانه چيزي را جا بگذاريد . از قدرت خيال كمك بگيريد و با خود تصور كنيد كه از خانه بيرون رفته ايد و بعد متوجه شده ايد كيف پولتان را جا گذاشته ايد به راه حل هاي ممكن بينديشيد خواهيد ديد آنقدرها هم كه تصور مي كرديد وحشت آور نيست حتي مي توانيد به صورت عملي موقعيت هاي مشابه را تجربه كنيد .

    هر كو نكاشت مهر و ز خوبي گلي
    نچيد در رهگذار باد نگهبان لاله بود


    منبع: انجمن درمانگران ايران
    IranHealers.com *Parastari.com *Hejamat.com* Health Information Cente

    ويرايش: بر اساس قوانين لطفا پستهاي پشت سر هم خودتون رو در يك پست ارسال كنيد.

  9. #69
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض وسواس

    "وسواس" از اختلالات اضطرابي انسانهاست که پايه ي زيست شناختي دارد. وسواس گاهي از کودکي شروع مي شود ولي نمونه هاي آن را در تمام گروههاي سني مي توان مشاهده کرد.






    اين يکي از شايع ترين رفتارهاي دروني انسان است و نيرويي بي ريشه ولي قويست که انسان را به انجام و يا بازداشتن از اعمالي وادار مي کند. در آياتي از قرآن کريم وسواس به معني افکار بيهوده و مضري آمده که در ذهن خطور مي کند. وسواس به عنوا بيماريي پيچيده ، آزار دهنده و اسارت آور معرفي شده است که شخص را مجبور مي کند تا رفتاري بر خلاف ميل و اراده انجام دهد و با آن که مي داند افکار و رفتارش بيهوده است ولي خود را در رهايي از آن ناتوان مي بيند.
    مبتلا شدن يکي از اعضاي خانواده به اين اختلال، علاوه بر اينکه احتمال دارد الگوي ديگران مخصوصاً کودکان واقع شود. يقيناً اثر سويي در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت؛ بطوريکه بيم آن مي رود مسائل مهم زندگي مورد غفلت قرار گيرد و يا به علت ترس و شرمندگي از فاش شدن نشانه هاي وسواس نزد ديگران، خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوري نمايد. از اين رو به شناسايي و راههاي پيشگيري از آن مي پردازيم به اميد آنکه شاهد شکل گيري خانواده هاي سالم و بالنده باشيم.
    به اميد آن روز


    تعريف وسواس :
    "وسواس" عبارت است از رفتارها، عقايد ، افکار يا تصوراتي که تکرار شونده و پايدار هستند. برخي معتقدند که وسواس نوعي غريزه واخورده و ناخودآگاه است. حالتي که در ان فکر، ميل يا عقيده اي خاص که اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در بند خود مي گيرد، بطوريکه اختيار و اراده را از او سلب مي کند.

    نشانه هاي وسواس
    1– ترس : فرد وسواسي همواره مي ترسد که دچار حادثه ناگوار شود( اگر از خيابان عبور کنم، تصادف خواهم کرد) بيمار حتي گاهي براي رهايي از ترس خود که البته کاملاً بي دليل است دست به کارهاي خطرناک مي زند.
    2 – اجبار و لزوم : فرد در خود احساس الزام به انجام عملي دارد و ناچار است اعمال و رفتاري را به صورت اجباري انجام دهد، بطوريکه فرد با وجود آگاهي از بيماري اش خود را مجبور به انجام رفتارهاي تکراري مي داند.
    3 – احساس ناتواني : در مواجهه با مشکل، احساس ناتواني و درماندگي مي کند و قادر به کنترل آن نيست.
    4 – دقت و نظم افراطي : فرد در تکرار رفتارهاي وسواسي دقيقاً از نظم و ترتيب خاصي پيروي مي کند که موجب آزار اعضاي خانواده مي شود.
    5 – پرخاشگري : گاهي براي انجام رفتارهاي وسواسي دست به کارهايي مي زند که با پرخاشگري و عصبانيت و حتي خودآزاري همراه است.
    6 – وارسي کردن : شخص وسواسي وقتي کاري مي کند از انجام آن اطمينان ندارد. مثلاً موقع خروج از منزل دچار ترديد مي شود: «آيا در را قفل کرده ام؟» «آيا گاز را خاموش کرده ام ؟» و ...
    7 – شک در انجام فرائض ديني : مثلاً هنگام نماز خواندن وقتي اعمال اوليه را انجام مي دهد به اين فکر مي افتد که آيا تکبيرة الاحرام را گفته يا نه ؟ رکعت سوم است يا چهارم؟ وضو را صحيح انجام داده يا نه ؟
    8 – تکرار : فرد عملي را بارها انجام مي دهد، مثلاً دست خود را بارها و بارها مي شويد تا شايد آرام بگيرد.
    9 – آداب و رفتار خرافي : چنانچه فردي به اين نوع وسواس مبتلا شده با شد به برخي از اشياء خاص حساسيت نشان مي دهد. ممکن است معتقد باشد اگر موقع خروج از منزل به شي ء خاص (قفل، دستگيره) دست نزند اتفاق بدي مي افتد و يا اشياء و روزهاي خاصي را نحس و يا موجب بدشانسي مي داند.

    انواع وسواس
    اختلال وسواس به صورتهاي زير نمايان مي شود:
    1 – وسواس فکري: افکار و تصاوير ذهني که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تأثير قرار داده ، موجب ناراحتي او مي شوند، مانند نگراني دائم از وقوع يک حادثه و يا ترس از آلوده شدن به ميکروب، عفونت و بيماري.
    2 – وسواس عملي : اعمالي اجباري هستند که بيمار بارها و برطبق نظم خاصي براي از بين بردن افکار وسواسي خود انجام مي دهد، اين کارها نه تنها جنبه منطقي ندارند بلکه کاملاً بيهوده به نظر مي رسند، مانند:وارسي و يا شستشوي بيش از حد، شمارش ، دقت بيش از اندازه و ذخيره سازي يا انبار نمودن و ... بطور کلي وسواس عملي همانند ترمزي فرد را از انجام کارها باز مي دارد.

    ريشه هاي خانوادگي وسواس :
    علت وسواس دقيقاً شناخته نشده است ولي برخي از عوامل مؤثر در بروز آن را مي توان ذکر کرد:
    1 – وراثت : فرزنداني که واليدن آنها به وسواس مبتلا بوده اند بيش از افراد ديگر به اين عارضه دچار مي شوند.
    2 – عوامل بيولوژيکي: در بيماري هاي خاص، بخشي از مغز دچار آسيب شده و فرد رفتار وسواسي از خود نشان مي دهد که کاملاً جنبه بيولوژيکي دارد. اينگونه افراد حتماً بايد براي دارو درماني به روانپزشک مراجعه نمايند.
    3- ياد گيري : فرزنداني که با افراد وسواسي در خانواده تعامل بيشتري داشته باشند احتمال بروز بيماري در آنها زيادتر است.
    4 – سخت گيري : کنترل بيش از حد والدين نسبت به فرزندان احتمال برانگيخته شدن (شکل گيري) بيماري وسواس را در آنها بيشتر مي کند.
    5 – بيماري دوران کودکي : گاهي آسيب هاي مغزي در دوران کودکي به دليل ابتلا به بيماريهاي مختلف نيز در بروز وسواس مؤثر است.

    ويژگيهاي اختلال شخصيت افراد وسواسي :
    - معمولاً توانايي بيان عواطف گرم و لطيف را ندارند.
    - به احساسات ديگران توجه نمي کنند و بر آنچه خود قبول دارند اصرار مي ورزند.
    - در انجام کار و مثمرثمر بودن، تمرکز افراطي دارند.
    - سخت کوش هستند ولي به علت توجه زياد به جزئيات ، قادر نيستند به اصل مسائل بپردازند.
    - به علت ترس از اشتباه کردن، دچار ترديد در تصميم گيري هستند و احساس بلاتکليفي مي کنند.
    - معمولاً کارها را ناتمام مي گذارند.
    - اغلب افرادي خشک به نظر مي رسند.
    - چون به شيوه اي از پيش تعيين شده بارها رفتاري را تکرار مي کنند، عده اي آنها را ماشينهاي زنده توصيف کرده اند.

    توصيه هاي اساسي پيشگيري و درمان :
    1 – شرايط پرتنش خانوادگي ، بيماري وسواس را تشديد مي کند، سعي کنيم محيط خانواده را آرام سازيم.
    2 – اعضاي خانواده از قضاوت، انتقاد يا مسخره کردن رفتارهاي وسواسي بيمار خودداري نمايند.
    3 – خانواده بايد بپذيرد که وسواس نيز يک بيماري است، با درک اين موضوع بهتر مي توان به بيمار کمک کرد.
    4 – در بسياري از موارد نبايد منتظر پاسخ هاي درماني سريع و آني بود، بلکه بايد هر گونه پيشرفتي (حتي اندک) را در درمان موفقيتي بزرگ دانست و آن را تقويت کرد.
    5 – در برخورد با بيمار از سرزنش هاي کلامي مانند «نکن» ، «نشور» و «مگر نمي داني اين کار را نبايد بکني: اکيداً پرهيز نمائيم، زيرا به جاي کمک کردن موجب تشديد بيماري مي شويم.
    6 – از مراقبت بيش از حد فرد مبتلا خودداري کنيم، اغلب بهتر است کاري با او نداشته باشيم.
    7 – سعي کنيم اعتماد به نفس بيمار را تقويت کنيم.
    8 – وسواس يک بيماري اضطرابي است با پذيرش بي قيد و شرط و همدلي بيمار در تقليل اضطراب او بکوشيم.
    9 – همکار و هميار بيمار باشيم تا زودتر به نتيجه برسيم، حمايت يکي از اعضاي خانواده و يا يک دوست خوب مي تواند روند درماني را سرعت ببخشد.
    10 – رفتار درماني نيازمند شکيباييش، بردباري و ... است ، پس در بالا بردن پايداري، دانش و بردباري فرد بيمار تلاش کنيم.
    11 – ثبات و پايداري خود را در کمک به بيمار حفظ کنيم.
    12 – در روزهايي که بيمار آرامش دارد او را دلگرم و تشويق کنيم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افکار ناخوشايند را تا انتها ادامه دهد.
    آنچه که در بالا گفته شد عوامل کاهش دهنده و پيشگيري کننده است ؛ بايد بدانيم که وسواس بيماري اي است که با خود درماني از بين نمي رود و براي درمان بايد به متخصص (روانشناس باليني و يا روانپزشک) مراجعه کرد.

  10. #70
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sarvi_kh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    412

    پيش فرض روانشناسی رنگها


    پژوهش دانشمندان نشان مي‌دهد، رنگ‌ها همانگونه كه بر روح و روان آدمي تاثيرات گوناگوني مي‌گذارند، جسم او را نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند.

    به گزارش روز شنبه يك پايگاه اينترنتي، پژوهشگران بر اين باورند كه هريك از رنگ‌ها سودمندي درماني محسوسي براي بدن انسان دارند و گزارشهاي بيشماري در مورد استفاده‌هاي موفقيت آميز از رنگ در درمان بسياري از بيماريهاي فيزيكي دريافت كرده‌اند.

    برخي از دانشمندان معتقدند: تمايل ناخودآگاه ما به يك يا چند رنگ خاص مي تواند نشانه‌اي از نيازهاي بدن ما در جهت ترميم خود باشد.

    آگاهي از ويژگيهاي درماني گوناگوني كه به هر يك از رنگ‌ها نسبت داده شده است، مي‌تواند كمك زيادي به گزينش درست آنها، هنگام تهيه لوازم و طراحي دكوراسيون فضاهاي مختلف خانه باشد.

    رنگ قرمز

    بر اساس اين گزارش، رنگ "قرمز"، مهيج‌ترين رنگ در ميان رنگ‌ها است

    اين رنگ علاوه بر ايجاد احساس هيجان در بيننده، فعاليت امواج مغزي را تحريك مي‌كند و ضربان قلب، تعريق و فشار خون را نيز افزايش مي‌دهد.

    از اين رو، اغلب افراد در صورت وجود مقادير زياد رنگ قرمز در محيط احساس ناآرامي و هيجان مي‌كنند، اما مشتقات معتدل‌تر اين رنگ مانند سرخابي و صورتي، رنگ‌هايي گرم و بسيار لطيف هستند.

    رنگ سرخابي

    مجموعه‌اي از سايه‌هاي مختلف رنگ سرخابي آرامش عضلات و رفع گرفتگي و خستگي از آنها را موجب مي‌شود.

    رنگ صورتي

    صورتي نيز از آنجا كه بازدارنده اشتها است،مي‌تواند براي درمان‌هاي رژيمي سودمند باشد

    رنگ نارنجي

    "نارنجي"، رنگي گرم و صميمي است كه بسياري از خواص رنگ قرمز را داراست، اما نه به غلظت و شدت آن.

    نارنجي پرتوهاي شادي آفريني از خود ساطع مي‌كند كه موجب رفع خستگي مي شود.

    اين رنگ محرك اشتها و دستگاه هاضمه است و در نتيجه براي استفاده در غذاخوري‌ها بسيار مناسب است.

    نارنجي خالص ممكن است در سطوح بزرگ و به مقدار زياد بيش از اندازه درخشان به نظر برسد، اما رنگ‌هاي ديگر خانواده نارنجي مانند هلويي، گلبهي، آجري و تناليته‌هاي مختلف رنگ‌هاي خاكي، جذاب تر و مناسب تر از نارنجي خالص هستند.

    رنگ زرد

    جذابيت رنگ زرد بيشتر به سبب قدرت آن در روشن نماياندن فضاهاي تاريك است.

    فضاهايي كه با تناليته‌هاي رنگ زرد رنگ آميزي شده باشند، انرژي بخش هستند و موجب رفع خستگي در بيننده مي‌شوند.

    اين رنگ تمركزآفرين است و اگر به صورت خالص و به مقدار زياد در محيط به كار گرفته شود، مي‌تواند در بيننده خستگي عصبي ايجاد كند.

    رنگ‌هاي خانواده زرد هر چه روشن تر باشند، انرژي ملايم‌تري به ما مي‌دهند.

    دانشمندان معتقدند، اين رنگ براي درمان ناراحتي‌هاي روده‌اي سودمند است.

    رنگ سبز

    با درهم آميختن گرماي زرد با آرامش رنگ آبي، رنگ "سبز" انرژي و زندگي به ما مي‌بخشد.

    اين رنگ آرامش بخش، اضطراب را از ما دور مي‌كند و موجب رفع تنش و گرفتگي‌هاي عضلاني مي‌شود.

    سبز رنگي ايده‌آل براي فضاهايي است كه در آنها تمركز و آرامش مورد نياز است.

    تحقيقات انجام شده، رنگ‌هاي خانواده سبز را براي افرادي كه از افسردگي، اضطراب و يا ناراحتي‌هاي عصبي رنج مي‌برند، مفيد نشان مي‌دهند.

    رنگ آبی

    "آبي" رنگ آرامش، قدرت و سلامت است و مي‌توان گفت، داراي خواصي درست برخلاف رنگ قرمز است.

    اين رنگ موجب كاهش ضربان قلب و تعريق شده و همچنين فشار خون را پايين مي آورد.

    آبي‌هاي روشن يادآور آسمان و رنگ صلح و آرامش هستند.

    تناليته‌هاي تيره تر اين رنگ، افكار عميق را تحريك مي‌كنند اما مقادير زياد رنگ آبي مي‌تواند كسالت و اندوه و در نتيجه افسردگي خفيف را موجب شود.

    رنگ بنفش

    رنگ "بنفش" هيجان قرمز را با آرامش آبي درهم مي‌آميزد، اما رنگي نه مهيج و نه آرامش بخش است.

    بنفش رنگي مرموز است و بعضي از مردم آن را ناآرام و اضطراب آور مي دانند.

    با اين وصف، تحقيقات دانشمندان نشان مي‌دهد، تناليته‌هاي رنگ بنفش در درمان ميگرن‌ها و اختلالات عصبي مفيد هستند.

    با پژوهش در خواص رنگ‌ها و استفاده بجا از آنها در فضاهاي گوناگون خانه مي توانيم وضعيت روحي و جسمي خود را بسيار بهبود بخشيم.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •