تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 21

نام تاپيک: اولین بانوی سخنگو در وزارت خارجه ایران

  1. #11
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

      محتوای مخفی: ...... 

    منکه معنی صحبت شما رو متوجه نمیشم
    از یکطرف میگید

    و از طرف دیگه

    البته نظرات شخصی هر چی بود محترمه ولی منکه نتونستم بین این صحبتهای شما ارتباط منطقی پیدا پیدا کنم.

    باهات مخالفم.دوره ی رفسنجانی دوره ی اغتشاشهای عمومی اجتماعی بود.دوران خاتمی اغتشاشهای دانشجویی و دانشگاهی.4 سال اول احمدی نژاد با اینکه اعتراضاتی برای هدفمندی سوخت و یارانه ها صورت گرفت در مجموع یک مقدار آرامش و رضایت مردم بیشتر بود ولی دوره ی دومش به سیاهی دوران اون آقایون.

    با این قسمت از حرفت موافقم که دوره ی روحانی میتونه خیلی بهتر از دوره ی همه ی اونا رویهم باشه.
      محتوای مخفی: .. 

    به نسبت شرایط ایده ال عقب اگه بسنجیم بله عقب هستم بله شرایط کشور فوق العاده نبود از لحاظ اجتماعی و سیاسی و... اما شما چطور میتونید تحولات بعد خرداد 76 رو با قبلش و حتی دوره اقای احمدی نزاد مقایسه کنید ؟
    بنده اون را با شرایط 8 سال اصلاحات را با شرایط کشورهای مدرن سنجیدم
    حالا متوجه منظور من شدید؟

    هر چند که هر چقدر هم فضا باز بشه باز از 8 سال پیشمون عقب هستیم



    هنوز هم میگم هر چقدر هم فضا باز بشه باز از زمان اقای خاتمی عقب هستیم در حقیقت الان دوباره داره تلاش میشه که برگردیم به زمان اقای خاتمی ! یعنی برگشتن به وضعیت صفر ! دوباره از نو ! به ادعای خود روزنامه نگارها الان دوباره خودسانسوریشون حدود 20 -30 درصد کمتر شده!


    کسی هم نگفت اون 8 سال قبل تر خیلی فضا بازتر بوده !
    بله ! به نسبت کشورهای پیشرفته خیلی هم شرایط ایده ال نبود !


    دلیل اغتشاش ها چی بود ؟ ایا گروه هایی مثل حجتیه نبود ؟ : )


  2. #12
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    شما که میفرمایید اهل مطالعه اید چرا این حرف رو میزنید، چقدر فضای فرهنگی بازتر بود ، چقدر کتابهای چاپ اول بیرون آمد که در دوران بعد دیگر مجوز نگرفت و الان بعنوان ورق زر در انقلاب خرید و فروش میشن، تیراژ روزنامه ها، نشریات تاپ، مجوزهای فرهنگی، اولین آهنگهای پاپ ، باب جدیدی با رفتار رییس جمهوری با دانشجوها 83، انتخابات پرشور، تشکیل احزاب سیاسی ، تشکلات قدرتمند...
    اینها مثبت نیستند؟ پس حرکت فرهنگی-اجتماعی چیست؟

    و جای فعالیت سیاسی کجاست، حزب ، سندیکا، دانشگاه؟ همه که بسته و رد شد تو هشت سال گذشته...
    با سندیکا و حزب و .... سر و کار نداشته و ندارم که بگم کدوم دوره بازتر بود و کدوم دوره محدودتر.آنچه گفتم چیزهایی بود که با چشمان خودم بعنوان یک دانشجوی بیطرف دیده بودم.
    در همون دوران هم بسته شدن روزنامه ی سلام و موارد مشابه وجود داشت که اسباب تنشزایی شد قبلش هم بود بعدش هم بود.همین حالا هم هست.


    اینجوری هم نبود که به دانشجوها بد و بیراه بگن...ما که محصل بودم اوندوران بخاطر دانشگاه ها افتخار میکردیم، خیلی از مردم هم تایید میکردند، آرشیو نقطه نظرات فعالان و رهبران هم در نشریات داخلی اونموقع موجوده.
    ما اون دوران دانشجو بودیم ولی مثل اینکه شما که محصل بودید از اوضاع دانشجوها و جو موجود اون داوران اطلاعات بیشتری دارید.
    اینکه یک عده ی دیگه توی دانشگاهها کتک میخوردند،کشته شدند، چشمشون در جریان اغتشاشات کور شد و تا آخر عمر معلول شدند و شما بعنوان یک محصل داشتید افتخار میکردید هم خیلی جالب بود و خودش طنز کلامتون رو تکمیل کرد.
    اگر از من بپرسید میگم متأسفانه دوست عزیز شما شاید تنها یک درصد از فضای ملتهب و متشنج دوران به اصطلاح اصلاحات رو درک کرده باشید نه بیشتر. همون یک درصد رو هم بلطف معلمینتون بود که دائم اعتصاب میکردند و مدارس تعطیل میشد و بیچاره ها جلوی مجلس کتک میخوردند و سر و کلشون میشکست. این بود پاسخ دولت پرادعایی که ... .به همون آرشیوهایی که ادعاش رو دارید کمی بیشتر مراجعه کنید تا گوشی دستتون بیاد ...

  3. #13
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    با سندیکا و حزب و .... سر و کار نداشته و ندارم که بگم کدوم دوره بازتر بود و کدوم دوره محدودتر.آنچه گفتم چیزهایی بود که با چشمان خودم بعنوان یک دانشجوی بیطرف دیده بودم.
    در همون دوران هم بسته شدن روزنامه ی سلام و موارد مشابه وجود داشت که اسباب تنشزایی شد قبلش هم بود بعدش هم بود.همین حالا هم هست.
    ما اون دوران دانشجو بودیم ولی مثل اینکه شما که محصل بودید از اوضاع دانشجوها و جو موجود اون داوران اطلاعات بیشتری دارید.
    اینکه یک عده ی دیگه توی دانشگاهها کتک میخوردند،کشته شدند، چشمشون در جریان اغتشاشات کور شد و تا آخر عمر معلول شدند و شما بعنوان یک محصل داشتید افتخار میکردید هم خیلی جالب بود و خودش طنز کلامتون رو تکمیل کرد.
    اگر از من بپرسید میگم متأسفانه دوست عزیز شما شاید تنها یک درصد از فضای ملتهب و متشنج دوران به اصطلاح اصلاحات رو درک کرده باشید نه بیشتر. همون یک درصد رو هم بلطف معلمینتون بود که دائم اعتصاب میکردند و مدارس تعطیل میشد و بیچاره ها جلوی مجلس کتک میخوردند و سر و کلشون میشکست. این بود پاسخ دولت پرادعایی که ... .به همون آرشیوهایی که ادعاش رو دارید کمی بیشتر مراجعه کنید تا گوشی دستتون بیاد ...
    نیتتون واضحه
    گرامی شما کم اهمیتترین بخش رو که میتوانستید بر آن حاشیه بروید در دست گرفتید(موضوع زمان محصل بودن)، و هیچ پاسخی به کل و اصل مطلب من ندارید :
    شما که میفرمایید اهل مطالعه اید چرا این حرف رو میزنید، چقدر فضای فرهنگی بازتر بود ، چقدر کتابهای چاپ اول بیرون آمد که در دوران بعد دیگر مجوز نگرفت و الان بعنوان ورق زر در انقلاب خرید و فروش میشن، تیراژ روزنامه ها، نشریات تاپ، مجوزهای فرهنگی، اولین آهنگهای پاپ ، باب جدیدی با رفتار رییس جمهوری با دانشجوها 83، انتخابات پرشور، تشکیل احزاب سیاسی ، تشکلات قدرتمند...
    اینها مثبت نیستند؟ پس حرکت فرهنگی-اجتماعی چیست؟
    در مقابل شما چه دیدید در 84 تا 92؟ در مورد این مواردی که من ذکر کردم وضع چطور بود؟
    شما برای هرکدام از بخش های که نیاز دارید من منبع بدم و به آرشیوی که ادعاش رو دارم مراجعه کنم و براتون اثبات کنم.
    ضمن اینکه ما در این انجمن محترمانه و با ذکر دقیق شواهد و منابع و... صحبت میکنیم نه با گوشی دست دادن و ادعا کردن و خاطراتی که هیچ شاهدی برش نیست و...وگرنه من هم بهتون میگفتم کجا به عزیزانی که در 18 تیر آسیب دیدن افتخار میکردم و بنده هم 80 دانشجو شدم و... این حرفها که بدرد کسی نمیخوره، اثباتی هم نداره...
    شخصی که به این سادگی از پشت مانیتورش فقط با اتکا به چنین موضوعی(که طرف سال 78 دانش آموز بوده: ) به این نتایج میرسه:
    اگر از من بپرسید میگم متأسفانه دوست عزیز شما شاید تنها یک درصد از فضای ملتهب و متشنج دوران به اصطلاح اصلاحات رو درک کرده باشید نه بیشتر. همون یک درصد رو هم بلطف معلمینتون بود که دائم اعتصاب میکردند و مدارس تعطیل میشد و بیچاره ها جلوی مجلس کتک میخوردند و سر و کلشون میشکست.
    و بهمین راحتی شخصیت شناسی میکنه : ) و با یک کلمه محصل در سال 78 میرسه به یک درصد درک دوران اصلاحات، وضع باقی تحلیلهایش روشنه.
    این طنز نیست که ما مفتخر بودیم به حرکت جنبش دانشجویی، این کمترین کاری بود که برای دانشجویی که خواسته بود در اجتماعش نقش داشته باشه و سرکوب شده بود میتونستیم انجام بدهیم. شما ذکر کردید که دانشجوها توسط دیگر اقشار به بدی یاد میشدند! که عرض کردم ما هم در اون هوا نفس کشیدیم یکدفعه به این سن نرسیدیم! از این خبرها نبود!
    با سندیکا و حزب و .... سر و کار نداشته و ندارم که بگم کدوم دوره بازتر بود و کدوم دوره محدودتر
    این هم جواب نامرتبطی است...و قرار به مقایسه نیست و اگر هم بود نیازی نیست هم کارگر بود و هم فعال حزبی و هم دانشجو که بتوانید شرایط رو تحلیل کنید ...
    موضوع این بود: وقتی شما میفرمایید:ما بارها به خودمون ثابت کردیم که دانشگاه جای فعالیت سیاسی نیست، سوال من این است که چرا؟ و کجاست؟ در احزاب نیمه جان؟ سندیکاهای منهدم؟ و...

    خوب بهتره حال و وضع من و خودتون رو رها کنیم و توضیح بدید چطور نقاط روشن فرهنگی در دو دوره ریاست جمهوری 76 و80 ندید؟
    مردم از 84 تا88 به چه صورت خوشحال بودند؟ مساله یارانه ها و بنزین و...در این دوران چه تفاوتی با اغتشاشات دوران هاشمی داره؟
    از اون بیشتر مسایل سال 88 گردپای کدوم مسایل دورانی که متشنج مینامیدش (اصلاحات) رو میگرفتند؟
    همه رو رها کردید فقط به یک سوال پاسخ بدهید: عزیز اهل مطالعه، وضع بازار نشر در 76-84 و 84-92 چه تفاوتی داشت؟ اعم از کیفیت محتوا-مجوز-تیراژ-سانسور و...
    Last edited by Arash4484; 04-10-2013 at 06:35.

  4. 2 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #14
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    ما اون دوران دانشجو بودیم ولی مثل اینکه شما که محصل بودید از اوضاع دانشجوها و جو موجود اون داوران اطلاعات بیشتری دارید.
    اینکه یک عده ی دیگه توی دانشگاهها کتک میخوردند،کشته شدند، چشمشون در جریان اغتشاشات کور شد و تا آخر عمر معلول شدند و شما بعنوان یک محصل داشتید افتخار میکردید هم خیلی جالب بود و خودش طنز کلامتون رو تکمیل کرد.
    فقط درباره همین 3 خط :

    شما زمان دولت نهم یا دهم دانشجو بودین که وضعیت اسف بار دانشجویان رو درک کرده باشین ؟

    شما تو این دوران تحصیل کردین که از سطح علمی دانشگاهها و نحوه و علت گزینش بعضی دانشجو نماها! یا هیئت به اصطلاح علمی مطلع باشین؟!

    بقیه موارد که مربوط به فضای ملتهب میشه بماند که خارج از قوانین انجمن انسانیه ..

  6. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #15
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

      محتوای مخفی: ------- 
    نیتتون واضحه
    گرامی شما کم اهمیتترین بخش رو که میتوانستید بر آن حاشیه بروید در دست گرفتید(موضوع زمان محصل بودن)، و هیچ پاسخی به کل و اصل مطلب من ندارید :

    در مقابل شما چه دیدید در 84 تا 92؟ در مورد این مواردی که من ذکر کردم وضع چطور بود؟
    شما برای هرکدام از بخش های که نیاز دارید من منبع بدم و به آرشیوی که ادعاش رو دارم مراجعه کنم و براتون اثبات کنم.
    ضمن اینکه ما در این انجمن محترمانه و با ذکر دقیق شواهد و منابع و... صحبت میکنیم نه با گوشی دست دادن و ادعا کردن و خاطراتی که هیچ شاهدی برش نیست و...وگرنه من هم بهتون میگفتم کجا به عزیزانی که در 18 تیر آسیب دیدن افتخار میکردم و بنده هم 80 دانشجو شدم و... این حرفها که بدرد کسی نمیخوره، اثباتی هم نداره...
    شخصی که به این سادگی از پشت مانیتورش فقط با اتکا به چنین موضوعی(که طرف سال 78 دانش آموز بوده: ) به این نتایج میرسه:

    و بهمین راحتی شخصیت شناسی میکنه : ) و با یک کلمه محصل در سال 78 میرسه به یک درصد درک دوران اصلاحات، وضع باقی تحلیلهایش روشنه.
    این طنز نیست که ما مفتخر بودیم به حرکت جنبش دانشجویی، این کمترین کاری بود که برای دانشجویی که خواسته بود در اجتماعش نقش داشته باشه و سرکوب شده بود میتونستیم انجام بدهیم. شما ذکر کردید که دانشجوها توسط دیگر اقشار به بدی یاد میشدند! که عرض کردم ما هم در اون هوا نفس کشیدیم یکدفعه به این سن نرسیدیم! از این خبرها نبود!

    این هم جواب نامرتبطی است...و قرار به مقایسه نیست و اگر هم بود نیازی نیست هم کارگر بود و هم فعال حزبی و هم دانشجو که بتوانید شرایط رو تحلیل کنید ...
    موضوع این بود: وقتی شما میفرمایید:ما بارها به خودمون ثابت کردیم که دانشگاه جای فعالیت سیاسی نیست، سوال من این است که چرا؟ و کجاست؟ در احزاب نیمه جان؟ سندیکاهای منهدم؟ و...

    خوب بهتره حال و وضع من و خودتون رو رها کنیم و توضیح بدید چطور نقاط روشن فرهنگی در دو دوره ریاست جمهوری 76 و80 ندید؟
    مردم از 84 تا88 به چه صورت خوشحال بودند؟ مساله یارانه ها و بنزین و...در این دوران چه تفاوتی با اغتشاشات دوران هاشمی داره؟
    از اون بیشتر مسایل سال 88 گردپای کدوم مسایل دورانی که متشنج مینامیدش (اصلاحات) رو میگرفتند؟
    همه رو رها کردید فقط به یک سوال پاسخ بدهید: عزیز اهل مطالعه، وضع بازار نشر در 76-84 و 84-92 چه تفاوتی داشت؟ اعم از کیفیت محتوا-مجوز-تیراژ-سانسور و...
    حرفهای شما مثل اینه به شخص بیطرفی که خودش شاهد وقایع کودتای 1332 بوده بیایید بگید نه حرفهای تو قبول نیست چون با بقیه ی شنیده های من متفاوته و بهش توصیه کنید به آرشیوها مراجعه کنه!
    یا مثالی نزدیکتر. شما 15 سال دیگه وقایع دوران 8 سال اخیر رو برای یکی دارید تعریف میکنید ولی اون چون قرائتهای متفاوتی به خوردش داده شده بشما بگه توی آرشیوها چیزهای دیگری نوشته!

    عزیزم این دیگه مشکل شما با واقعیاتی هست که ما بچشم دیدیدم. شخصا وقتی چیزهایی رو دیدم چه نیازی دارم به آرشیوها رجوع کنم؟!

    ضمنا اینکه اون زمان محصل بودید رو خودتون گفتید. و همونطور که از جملات من استفاده ی ابزاری میکنید توقع نداشته باشید منم متقابلا نکنم.

    فکر کنم به حد کافی با هم بحث کردیم و برای هر دومون روشن شد که نه شما دید من رو قبول دارید و نه من نظرات شما رو .
    شخصی که به این سادگی از پشت مانیتورش فقط با اتکا به چنین موضوعی(که طرف سال 78 دانش آموز بوده: ) به این نتایج میرسه
    منکه جدا نفهمیدم منظور از این جمله وصف حال خودتون بود یا من.ولی اگر منظورتون من بود باید بعرضتون برسونم سال 78 داشتم پایان نامه ی دوره ی دوم دانشجوییم رو می نوشتم و از اینکه بقول شما پشت مانیتور هستم عذرخواهم.ظاهرا باید از پشت مانیتور بلند شم برم داخل مانتیور تا شما خوشتون بیاد.واقعا چه ادبیاتی این روزها آدم می شنوه/
    فقط درباره همین 3 خط :

    شما زمان دولت نهم یا دهم دانشجو بودین که وضعیت اسف بار دانشجویان رو درک کرده باشین ؟

    شما تو این دوران تحصیل کردین که از سطح علمی دانشگاهها و نحوه و علت گزینش بعضی دانشجو نماها! یا هیئت به اصطلاح علمی مطلع باشین؟!

    بقیه موارد که مربوط به فضای ملتهب میشه بماند که خارج از قوانین انجمن انسانیه ..
    خیر دوست عزیز در دولت 9 و 10 دانشجو نبودم ولی از اوضاع هم بیخبر نیستم.
    نکته ی کلیدی صحبتهام اینه که همونطور که یکبار گفتم اهل سیاست و سیاست زدگی هیچوقت نبوده و نیستم و نخواهم بود. چون این واقعیت بارها برام اثبات شده که هر وقت جناح A بیاد سرکار،طیف مخالفش(B) رو قلع و قمع میکنه و البته برعکس. این مشکل عمدتا مربوط به سیاست بازیهای رایج کشورهای جهان سومه.
    فقط افراد بیطرف هستند که این وسط تا حدودی از تیر و ترکش ها جون سالم بدر میبرند.
    محض ذکر خاطره برای جنابعالی،تا جاییکه یادمه هیچوقت خودم رو مهره ی سرباز در بازی شطرنج سیاسی دیگران نکردم و و با اینکه موقعیتش از دوران تشکیل جبهه ی دوم خرداد و چه بعدها در سایر طیفها کاملا برام فراهم بود ولی ذاتا از ورود به این بازیها متنفرم.نه من احتیاجی به ورود به این بازیهای سیاسی داشتم و نه اون عرصه ها هیچوقت خالی از بازیکن می مونه که نیازی به امثال منه بی علاقه بخواد باشه.
    پس اگر بشما بگم این گزینش ها و تیغ هایی که ازش دارید صحبت میکنید رو شخصا توی هیچ دورانی و در هیچ دولتی در حق خودم بچشم ندیدم اصلا تعجب نکنید.برای دیگران هم به تعبیر شما اگر بوده،بهرحال ممکنه نتیجه ی رفتار و تصمیمات خودشون بوده.شاید مهره ی بازی دیگران بودند و خبر نداشتند ...

  8. #16
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    حرفهای شما مثل اینه به شخص بیطرفی که خودش شاهد وقایع کودتای 1332 بوده بیایید بگید نه حرفهای تو قبول نیست چون با بقیه ی شنیده های من متفاوته و بهش توصیه کنید به آرشیوها مراجعه کنه!
    یا مثالی نزدیکتر. شما 15 سال دیگه وقایع دوران 8 سال اخیر رو برای یکی دارید تعریف میکنید ولی اون چون قرائتهای متفاوتی به خوردش داده شده بشما بگه توی آرشیوها چیزهای دیگری نوشته!
    عزیزم این دیگه مشکل شما با واقعیاتی هست که ما بچشم دیدیدم. شخصا وقتی چیزهایی رو دیدم چه نیازی دارم به آرشیوها رجوع کنم؟!
    ضمنا اینکه اون زمان محصل بودید رو خودتون گفتید. و همونطور که از جملات من استفاده ی ابزاری میکنید توقع نداشته باشید منم متقابلا نکنم.
    فکر کنم به حد کافی با هم بحث کردیم و برای هر دومون روشن شد که نه شما دید من رو قبول دارید و نه من نظرات شما رو .
    منکه جدا نفهمیدم منظور از این جمله وصف حال خودتون بود یا من.ولی اگر منظورتون من بود باید بعرضتون برسونم سال 78 داشتم پایان نامه ی دوره ی دوم دانشجوییم رو می نوشتم و از اینکه بقول شما پشت مانیتور هستم عذرخواهم.ظاهرا باید از پشت مانیتور بلند شم برم داخل مانتیور تا شما خوشتون بیاد.واقعا چه ادبیاتی این روزها آدم می شنوه
    فرافکنی هم حدی داره !
    شما تمام این حرفها رو میزنید چون پاسخی به سوالات و نقد اصلی ندارید و مشغولیت شما شده توضیح خودتون در سالهای اصلاحات...که اهمیتی نداره!
    نمیدونم استفاده ابزاری و شنیدن ادبیات و اینها فسانه است...
    در مورد بچشم دیدن عرض کردم شما هم اینجا با یک شاهد طرفید که الان سی سالشه... یکجوری صحبت میکنید انگار موضوع سال 42 است!...منابع و آرشیو هم گفتم مطرح و موجوده، اما شما نه دید دیگری رو قبول دراید ، نه منبع(البته مانور میکنید،در حدی قبول دارید که ما گوشی دستمون باشه! ) ولی اگر بدردتون نخوره خیر!
    و از طرفی اصلا بحث ما سر اغتشاشات نیست بحث فضای باز بود!
    اصلا شما بحثی نکردید...که به کافی بودن و نبودنش بپردازید...


    براتون یک داستان میگم:
    چند تا فعال و نویسنده و پژوهشگر رو کشتن، بعبارتی چاقو چاقو کردند، روزنامه ها پی موضوع رو گرفتند، یکی گیر کرد و چیز خور شد، کاشف بعمل آمد همون آدم پیش زمینه لایحه قانون(سانسور) مطبوعات رو قلمی کرده...یک روزنامه افشا کرد و تعطیل شد، دانشجوها اعتراض کردند، کتک خوردند و کور و حبس شدند.
    این داستان اون مهره های پیاده بود...میل خودشون بود بازیچه نبودند که هنوز ده دوازده سال نگذشته موضوع رو دارید به این ترتیب وارونه جلوه میدید.

  9. #17
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    فرافکنی هم حدی داره !
    شما تمام این حرفها رو میزنید چون پاسخی به سوالات و نقد اصلی ندارید و مشغولیت شما شده توضیح خودتون در سالهای اصلاحات...که اهمیتی نداره!
    نمیدونم استفاده ابزاری و شنیدن ادبیات و اینها فسانه است...
    در مورد بچشم دیدن عرض کردم شما هم اینجا با یک شاهد طرفید که الان سی سالشه... یکجوری صحبت میکنید انگار موضوع سال 42 است!...منابع و آرشیو هم گفتم مطرح و موجوده، اما شما نه دید دیگری رو قبول دراید ، نه منبع(البته مانور میکنید،در حدی قبول دارید که ما گوشی دستمون باشه! ) ولی اگر بدردتون نخوره خیر!
    و از طرفی اصلا بحث ما سر اغتشاشات نیست بحث فضای باز بود!
    اصلا شما بحثی نکردید...که به کافی بودن و نبودنش بپردازید...






    چند تا فعال و نویسنده و پژوهشگر رو کشتن، بعبارتی چاقو چاقو کردند، روزنامه ها پی موضوع رو گرفتند، یکی گیر کرد و چیز خور شد، کاشف بعمل آمد همون آدم پیش زمینه لایحه قانون(سانسور) مطبوعات رو قلمی کرده...یک روزنامه افشا کرد و تعطیل شد، دانشجوها اعتراض کردند، کتک خوردند و کور و حبس شدند.
    این داستان اون مهره های پیاده بود...میل خودشون بود بازیچه نبودند که هنوز ده دوازده سال نگذشته موضوع رو دارید به این ترتیب وارونه جلوه میدید.
    با برچسب زنی به مخاطب، با عصبیت به خرج دادن،با تلاش برای به کرسی نشاندن حرف خود، ... با این نوع منطق نمیشه گفتگو کرد عزیز.
    شما تمام این حرفها رو میزنید چون پاسخی به سوالات و نقد اصلی ندارید
    مگر من جایی گفتم ازم سوال بپرسید تا بیام جواب بدم؟ کجا چنین قراری گذاشتیم و خبر ندارم؟!
    چیزی که یادمه اینه که در صفحه ی قبل دیده های خودم رو برای یک کاربر محترمی نوشتم و به ایشون گفتم نظر مخالفشون محترمه. یهو شما با همین لحن پریدید وسط بحث ما و ظاهرا یقه ی بنده رو چسبیدید که یالا اعتراف کن که داری اشتباه میکنی!


    طلبی که از هم نداریم دوست عزیز.


    یک عده ی دیگه که دست اندرکار بودند هر کدوم در دوره ی خودشون اگر گندی بالا آوردند اگر خوردند و بردند و اگر هر کاری کردند.حالا ما باید با هم اینجا یقه گیری کنیم و بخاطر عقاید شخصی خودمون با هم جنگ و جدال کنیم و بهم جواب پس بدیم؟!
    شما که با بنده که اصلا نه جزو طیف راستم و نه چپ دارید اینطور درشت گویی ... میکنید دیگه با مخالفینتون چطور میخواید رفتار کنید؟! اینه شعار «زنده باد مخالف»؟
    براتون یک داستان میگم:
    شاید برای شما داستان باشه ولی برای ما متأسفانه حقایق برملا شده ی مربوط به دوران اصلاحاته.

    آخ ببخشید بازم فرافکنی شد!
    Last edited by 3274; 04-10-2013 at 10:33.

  10. #18
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    با برچسب زنی به مخاطب، با عصبیت به خرج دادن،با تلاش برای به کرسی نشاندن حرف خود، ... با این نوع منطق نمیشه گفتگو کرد عزیز.
    مگر من جایی گفتم ازم سوال بپرسید تا بیام جواب بدم؟ کجا چنین قراری گذاشتیم و خبر ندارم؟!
    چیزی که یادمه اینه که در صفحه ی قبل دیده های خودم رو برای یک کاربر محترمی نوشتم و به ایشون گفتم نظر مخالفشون محترمه. یهو شما با همین لحن پریدید وسط بحث ما و ظاهرا یقه ی بنده رو چسبیدید که یالا اعتراف کن که داری اشتباه میکنی!
    طلبی که از هم نداریم دوست عزیز.
    یک عده ی دیگه که دست اندرکار بودند هر کدوم در دوره ی خودشون اگر گندی بالا آوردند اگر خوردند و بردند و اگر هر کاری کردند.حالا ما باید با هم اینجا یقه گیری کنیم و بخاطر عقاید شخصی خودمون با هم جنگ و جدال کنیم و بهم جواب پس بدیم؟!
    شما که با بنده که اصلا نه جزو طیف راستم و نه چپ دارید اینطور درشت گویی ... میکنید دیگه با مخالفینتون چطور میخواید رفتار کنید؟! اینه شعار «زنده باد مخالف»؟
    شاید برای شما داستان باشه ولی برای ما متأسفانه حقایق برملا شده ی مربوط به دوران اصلاحاته.
    آخ ببخشید بازم فرافکنی شد!
    من اصلاح طلب نیستم که شعارم زنده باد مخالف باشه...بحث نقد یک دورانه...
    وقتی شما داعیه رو مطرح میکنی مورد سوال قرار میگیره
    ادعا: عدم نبود هیچ چیز روشن/ پاسخ: شرح وضع فرهنگی و اجتماعی
    وگرنه کسی جوابی رو اجبار نداره بده! ولی سوال از اون میشه...نقد میشه...و اگر شما بحث رو ادامه بدید من حق دارم که سوالات اصلی رو طلب کنم.
    درست اینه جوابی نداشته باشیم جوابی هم ندهیم، نه جو بدهیم و فضا رو مه آلود کنیم.
    نه برچسب خوردید نه درشت گویی بهتون شده! اینها رو همچنان مثل بقیه حرفهاتون بدون شواهد مطرح میکنید. جالبه اینکارها رو خودتون کردید و ما (جوانان 17-18 ساله اون دوران) رو بچه محصل بدون درک و غیره خواندید...
    تمام این بازیهای کلامی هم در اینه که پاسخ سوالاتی که من طرح کردم اظهر من الشمسه و این جواب مطلوب شما نیست.

    خوبی و ارزش تالارهای گفتگو در مقابل مباحث کلامی میدونید چیه؟ در اون فقط منطق و شواهد ارزش داره، و من n سالمه و مدرک تحصیلیم فلانه و پس من درست میگم ارزشی نداره. استدلال باید با ادله باشه.
    همین الان یک کاربر 18 ساله بیاد ثبت نام کنه و با پست شماره یکمش نقد درستی هم من و هم از شما بکنه آزاده و فقط میشه با منطق بررسیش کرد.
    مفهومی در بحث کسی پریدن در اینجا بی معنیه، در اونصورت بطریق اولی شما هم میانه بحث دیگری پریدید و...
    در این صورت نه تاپیکی داریم و نه انجمنی. ما مبحث داریم نه صاحب مبحث و گفتگو، کما اینکه هر اسمی جای نام یوزر شما بود من همین حرفها رو میگفتم، قرار نیست شما رو بشناسم و بلعکس، فقط توضیحات بدردی شاید بخوره ...
    پست اولم رو نقل میکنم ... این است لحن بد و اعتراف گیری و منطق غلط؟ یا فرافکنی می کنید...
    شما که میفرمایید اهل مطالعه اید چرا این حرف رو میزنید، چقدر فضای فرهنگی بازتر بود ، چقدر کتابهای چاپ اول بیرون آمد که در دوران بعد دیگر مجوز نگرفت و الان بعنوان ورق زر در انقلاب خرید و فروش میشن، تیراژ روزنامه ها، نشریات تاپ، مجوزهای فرهنگی، اولین آهنگهای پاپ ، باب جدیدی با رفتار رییس جمهوری با دانشجوها 83، انتخابات پرشور، تشکیل احزاب سیاسی ، تشکلات قدرتمند...
    اینها مثبت نیستند؟ پس حرکت فرهنگی-اجتماعی چیست؟
    اینجوری هم نبود که به دانشجوها بد و بیراه بگن...ما که محصل بودم اوندوران بخاطر دانشگاه ها افتخار میکردیم، خیلی از مردم هم تایید میکردند، آرشیو نقطه نظرات فعالان و رهبران هم در نشریات داخلی اونموقع موجوده.
    و جای فعالیت سیاسی کجاست، حزب ، سندیکا، دانشگاه؟ همه که بسته و رد شد تو هشت سال گذشته...

  11. #19
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    من اصلاح طلب نیستم که شعارم زنده باد مخالف باشه...بحث نقد یک دورانه...
    وقتی شما داعیه رو مطرح میکنی مورد سوال قرار میگیره
    ادعا: عدم نبود هیچ چیز روشن/ پاسخ: شرح وضع فرهنگی و اجتماعی
    وگرنه کسی جوابی رو اجبار نداره بده! ولی سوال از اون میشه...نقد میشه...و اگر شما بحث رو ادامه بدید من حق دارم که سوالات اصلی رو طلب کنم.
    درست اینه جوابی نداشته باشیم جوابی هم ندهیم، نه جو بدهیم و فضا رو مه آلود کنیم.
    نه برچسب خوردید نه درشت گویی بهتون شده! اینها رو همچنان مثل بقیه حرفهاتون بدون شواهد مطرح میکنید. جالبه اینکارها رو خودتون کردید و ما (جوانان 17-18 ساله اون دوران) رو بچه محصل بدون درک و غیره خواندید...
    تمام این بازیهای کلامی هم در اینه که پاسخ سوالاتی که من طرح کردم اظهر من الشمسه و این جواب مطلوب شما نیست.

    خوبی و ارزش تالارهای گفتگو در مقابل مباحث کلامی میدونید چیه؟ در اون فقط منطق و شواهد ارزش داره، و من n سالمه و مدرک تحصیلیم فلانه و پس من درست میگم ارزشی نداره. استدلال باید با ادله باشه.
    همین الان یک کاربر 18 ساله بیاد ثبت نام کنه و با پست شماره یکمش نقد درستی هم من و هم از شما بکنه آزاده و فقط میشه با منطق بررسیش کرد.
    مفهومی در بحث کسی پریدن در اینجا بی معنیه، در اونصورت بطریق اولی شما هم میانه بحث دیگری پریدید و...
    در این صورت نه تاپیکی داریم و نه انجمنی. ما مبحث داریم نه صاحب مبحث و گفتگو، کما اینکه هر اسمی جای نام یوزر شما بود من همین حرفها رو میگفتم، قرار نیست شما رو بشناسم و بلعکس، فقط توضیحات بدردی شاید بخوره ...
    پست اولم رو نقل میکنم ... این است لحن بد و اعتراف گیری و منطق غلط؟ یا فرافکنی می کنید...
    عزیزم هر شخصی پستهای اخیرت رو در این انجمن نگاه کنه حس میکنه بجای گفتگو داری دعوا میکنی.یکبار پستهای خودت رو از دید ناظر بیطرف نگاه کن با من هم نظر میشی.
    پس بجای زدن برچسب فرافکن و... به دیگران شما بد نیست یک سوزن به خودت و یک جوالدوز به دیگران بزنی.
    ضمنا این تصور هم اشتباهه که فکر کنی دادن پست آخر در یک تاپیک یعنی بر مخاطبت بشکلی منطقی پیروز شدی! نه. ممکنه مخاطب بجای وارد شدن در دام مغالطه ایکه پهن شده ترجیح داده مثل کاری که من الان کردم کلا اشتراکش رو از تاپیک برداره و با آدمهای منطقی و مودب تری گفتگو کنه.

  12. #20
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    عزیزم هر شخصی پستهای اخیرت رو در این انجمن نگاه کنه حس میکنه بجای گفتگو داری دعوا میکنی.یکبار پستهای خودت رو از دید ناظر بیطرف نگاه کن با من هم نظر میشی.
    پس بجای زدن برچسب فرافکن و... به دیگران شما بد نیست یک سوزن به خودت و یک جوالدوز به دیگران بزنی.
    ضمنا این تصور هم اشتباهه که فکر کنی دادن پست آخر در یک تاپیک یعنی بر مخاطبت بشکلی منطقی پیروز شدی! نه. ممکنه مخاطب بجای وارد شدن در دام مغالطه ایکه پهن شده ترجیح داده مثل کاری که من الان کردم کلا اشتراکش رو از تاپیک برداره و با آدمهای منطقی و مودب تری گفتگو کنه.
    شما نمیتونی جلوی پست دادن بنده رو بگیری و محدودم کنی...به این اعتبار که در این حالت قرار بگیرم که پست آخر را داده باشم یا نداده باشم یا نیتم رو پیروزی قلمداد کنید و....
    تمام پستهای من به خوبی و با لحن مناسبی ذکر شده و بار دیگر تاکید میکنم شخص شما و من مهم نیستیم، مبحث رو بررسی میکنم...قرار نیست با هر عقیده مخالفی من یا دیگری دیگر در تاپیکی پست ندهیم که کسی تصور جنگ روانی نکنه.
    شخصی حرفی میزد : هرکسی اونی رو مینویسه که فکر میکنه و این تفکرهای ساده انگارانه پست آخر و ... به همین شکله.
    در مورد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم تعریف داره، صرف ناخوشآیند بودن عقیده ای برای شما اونرو مغلطه نمیکنه! باید ذکر کنید چرا و به چه ترتیب موضوعی رو مخاطبتون مغلطه کرده.
    +عرضم به حضورتون که در مقام تسامح و تساهل، بنده وظیفه ام بعنوان ناظر حذف عبارت پایانیتون بود که چون در برابر خودم بکار بردید اینکار رو نمیکنم ولی در هرجای دیگر انجمن معذور از حذفم.

  13. 3 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •