تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 6 از 6

نام تاپيک: اختلالات شخصیت

  1. #1
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض اختلالات شخصیت



    اختلالات شخصیت (Personality disorders)
    عبارتند از مجموعه اختـلال‌های روان شناختی که ویژگی اصلی آن‌ها رفتـارهای خشـک و غیر قابل انعطاف است. این رفتـارها به اشخـاص آسیب می‌رساند، چون مانع سـازگاری آن‌ها با الزام‌های زندگی روزانه می‌شود و روابط آن‌ها را با دیگران مختل می‌سازد.

    شخصیت، بیانگر آن د‌سته از ویژگی‌های فرد‌ی است که شامل الگوهای ثابـت فکری، عاطفی و رفتاری است (پروین، جان، 2001، ص3). این تعریف بیانگر آن د‌ستـه از ویژگی‌های فرد‌ی با ثبات چه د‌ر زمینه‌ی فکری، رفتاری یا عاطفی است.

    اختلال یا نابهنجاری بر اساس چهار خصیصه تعریف شد‌ه است که عبارتند‌ از:

    1- پریشانی: تجربه عذاب هیجانی یا جسمانی، د‌ر زند‌گی متد‌اول

    2- اختلال: کاهش توانایی فرد‌ د‌ر انجام امور روز مره به طوری که نتواند‌ کارهایش را به نحو مطلوب انجام د‌هد‌.

    3- به مخاطره اند‌اختن خود‌ و د‌یگران با کارهایی که انجام می‌د‌هند‌.

    4- رفتاری که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی غیر قابل قبول باشد‌.


    اشخاصی که به اختلال های شخصیتی دچار هستند، صفات شخصیتی ناسازگارانه دارند و این صفت‌ها آن‌قدر ژرف و عمیق حکاکی شده‌اند که در برابر هرگونه تغییر و دگرگونی مقاومت می‌کنند. در بیشتر مواقع این اشخاص گمـان می‌کنند دیـگران باید تغییر کنند تا با آن‌ها مطابقـت داشتـه باشنـد و نه بر عکـس. اشخاص مبتـلا به اختـلال‌های شخصیت خود و دنیا را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که برایشان به شدت ناراحت‌کننده است و یا توانـایی آن‌ها را برای زندگی عادی از بیـن می‌برد.

    تجربه‌های ناسازگارانهٔ آن‌ها از خودشان و دنیا از کودکی و نوجوانی اغـاز می‌شود و به‌تدریج و در همه جا بر زندگی‌شان تأثیر می‌گذارد. اختـلال‌های شخصیت انواع مختلف دارد و اندیشه، احساسات، و رفتارهای مورد تجربـهٔ شخـص بسته به نوع اختلال شخصـیت می‌تواند متـفاوت باشد. شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد و این ارتباط نزدیکی با «انعطاف‌پذیری» دارد. اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف‌ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت‌ها»


    اختلال شخصیت چیست؟

    بر طبق آنچه در «راهنمای تشخیصی و آماری ( DSM-IV )» آمده است، اختلال شخصیت عبارت است از: «یک الگوی با دوام و پایدار از رفتار و تجربه درونی که به طور قابل ملاحظه‌ای با انتظاراتی که از شرایط فرهنگی فرد وجود دارد متفاوت باشد، فراگیر و غیرقابل انعطاف باشد، شروعش به دوران نوجوانی یا اوایل بلوغ برگردد،در طول زمان پایدار باشد و به ناراحتی یا آسیب‌دیدگی روحی منجر گردد.» به دلیل آن که این اختلالات، مزمن و فراگیر هستند. می‌توانند به اختلال جدّی در کار کرد و زندگی روزمره بیانجامند.


    چه چیزی باعث اختلال شخصیت می‌گردد؟

    علل اختلال شخصیت، محل بحث و اختلاف نظر بوده است. برخی کارشناسان عقیده دارند که اختلالات شخصیت به دلیل تجربیات اولیه‌ای که مانع رشد عادی الگوهای فکری و رفتاری شده‌اند به وجود می‌آیند. برخی دیگر از پژوهشگران عقیده دارند که تأثیرات بیولوژیکی یا ژنتیکی ریشه پیدایش اختلالات شخصیتی هستند. با وجودی که هنوز بر سر یک علت قطعـی برای اختـلالات شخصیتی توافق نشده است امّا به احتمال زیاد ترکیبی از زمینه‌های ژنتیکی و متغیرهای محیطی در رشد آن‌ها دخالت دارند.


    اختلالات شخصیتی چگونه تشخیص داده می‌شوند؟

    به منظور آن که اختلال شخصیت در یک فرد تشخیص داده شود، باید عوارضی در او وجود داشته باشد که ضوابط تشخیص مندرج در DSM-IV را برآورده کند:



    • این الگوهای رفتاری باید مزمن و فراگیر باشند، بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد، از جمله کارکرد اجتماعی، کاری، تحصیلی و روابط نزدیک او تأثیر بگذارند.
    • فرد باید عوارضی نشان بدهد که بردو یا بیشتر از زمینه‌های زیر اثر بگذارد: افکار، هیجانات، کارکرد، روابط میان فردی و کنترل امیال.
    • الگوهای رفتاری باید در طول زمان، پایدار باشند و سرآغاز پیدایش آن را بتوان تا دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ ردگیری کرد.
    • این رفتارها قابل توضیح یا تشریح توسط اختلالات ذهنی دیگر، سوء مصرف دارو یا شرایط پزشکی دیگر نباشند.



    گروه A افراد عجیب و نا متعارف



    • پارانوئید
    • اسکیزوئید
    • اسکیزوتایپال



    گروه B افراد نمایشی-احساساتی و دمدمی


    • ضد اجتماعی
    • اختلالات شخصیتی مرزی
    • اختلال شخصیت نمایشی
    • خودشیفته


    گروه C افراد مظطرب و هراسان


    • دوری گزین
    • وابسته
    • اختلال وسواسی - جبری


    سایر اختلالات شخصیت


    • افسرده
    • منفعل - مهاجم





    ویکی پدیا
    سایت روانیار



    اختلالات شخصيت پارانوئيد ، اختلالات شخصيت اسكيزوئيد ، اختلالات شخصيت اسكيزوتايپال ، اختلالات شخصيت ضد اجتماعي ، اختلالات شخصيت مرزي ، اختلالات شخصيت نمايشي ، اختلالات شخصيت خودشيفته ، اختلالات شخصيت دوري گزين ، اختلالات شخصيت وابسته ، اختلالات شخصيت وسواسي - جبري ، ...

  2. 9 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    پارانویا یا روان گیسختگی پارانوئید،به انگلیسی(Paranoia یا paranoid schizophrenia)در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازه‌ای که به سلامت جانی و مالی خود می‌دهد،خود را شکنجه می‌دهد. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسـانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده‌شان را تهدید می‌کنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.


    این بیماری یکی از گونه‌های روان‌گسیختگی است. روان گیـسختگی پارانوئید یک بیمـاری جدی و مزمن است که فـرد گرفتـار تمـاس با واقعیت را از دست داده و شاید شخص را به سوی بسیاری از حالت‌های خطرناک، مانند کنش‌های خودکشی، هدایت می‌کند.


    نشانگان روان گیسختگی پارانوئید شامل:



    • توهم‌های دیداری، مانند شنیدن صدا
    • کژانگاری، مانند گمان به این که همکار شما می‌خواهد شما را مسموم کند
    • بیزاری
    • خشم
    • گوشه گیری
    • خشونت
    • دشواری‌های گفتاری
    • رییس وار رفتار کردن
    • اندیشه و کنش خودکشی



    در روان گیسختگی پارانوئید به نظر می‌رسد که شخص بیشتر گرفتار حالت‌های بد رفتاری یا اندیشه‌های بد مانند دشواری در اندیشیدن، تمرکز، یا توجه می‌باشد.

    مهم تریـن ویژگی
    این اختـلال عبـارت است از :

    سوءظن و بی اعتمادی به دیگران. مبتلایـان چنین می پندارند که دیگـران آنان را مـورد آزار، بهره کشی یا فریب قرار می دهند، در حالی که واقعیت چنین نیست . این افـراد بدون هیچ دلیـل ، یا بر پایه شواهد ناچیز و بی اهمیـت، دچـار این شک هستند که دیگـران بـر ضـد آنان توطئه می کننـد. درباره وفـاداری همسر، بستگان و دوستان خویش همیشه تردیـد دارند و اعمـال آنان را به دقت مورد ریزبینی قـرار می دهنـد تا شـواهدی حاکـی از نیـات خصمـانه آنان بیابند. حتی تشویق و تعریف، اغلب مورد سوءتعبیر قـرار می گیـرد.

    این افـراد بـه صـورت بیـمار گونـه ، حسـود هستند. اغلـب بـدون اینـکه شواهـدی موجـود باشـد، مظنـون به خیـانت همسرشـان هستند . از آنجـا که قادر به اعتـماد کردن به دیگران نیستند، نیاز شدید به خودکفایی و استقلال دارند .

    اختلال شخصیت پارانویایی یک وضعـیت مزمن و فراگیـر است که مشخـصه‌اش الگــوهای مخّـرب فکـری، رفتـاری و کارکردی اسـت. حــدس زده می‌شـود که این اختلال در یـک تا دو درصد بالغین وجود داشته باشد.عوارض این اختلال غالباً مشـابه اسکیزوفرنی هستند و برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که احتمـال وجـود پیونـدی ژنتیکی بیـن این دو اختلال وجود دارد.افرادی که دچار این نوع اختلالات شخصیت هستند بیشتر در معرض خطر افسردگی و هراس از مکان‌های باز قرار دارند.


    مشخصه بيماران مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد،شكاكيـت و بي اعتمـادي ديرپا به همه افـراد است. مسئوليـت اين احساسـات از نظـر آنـها نه به عهـده خودشان،بلكه به دوش ديگران است. اين بيماران اغلب متخاصم، تحريك پذير و خشمگيـن اند. افراد متعصب و جزم انديش، كسـاني كه مداركي دال بر تخلـف ديـگران از قانـون جمـع مي كنند، افـرادي كه به همسر خود سـوءظن مرضي دارند و اشخاص بدعنقي كه اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصيـت پارانوئيد هستند.افراد مبتلا به اين اختلال تقريباً هميشه منـتظرند كه ديگران به طريقي آنها را استثمار كنند يا به آنها ضرر برسانند. آنها در بسياري از اوقات بي هيچ توجيهي در وفاداري يا صداقـت دوستان و همكاران خود ترديد مي كنند. آنان اغلـب حسادت مرضـي دارند و در وفاداري همسر يا شريك جنسي خود بي دليل شك مي كنند.

    بيماران مبتلا به اين اختلال، حالت عاطفي محدودي دارند و به نظر مي رسد فاقد هرگونه احساس و هيجاني باشند.آنها از اينكه مستدل و عيني مي انديشند،به خود مي بالند حال آنكه چنين نيست. اينها آدمهاي گرمي نيستند و قدرت و منزلت افراد آنها را تحت تأثير قرار مي دهد و به آن دقيقاً توجـه دارند و اگر كسي را ضعيف بيابند يا ببينند كه اختلال يا نقصي در وضع و حالش وجود دارد، به وي با ديده تحقيـر مي نگرند. افراد مبتـلا به اختلال شخصيـت پارانوئيد ممكـن است در موقعيـت هاي اجتماعـي، آدمهايي فعال و كارا به نظر برسنـد،حال آنكه اغلـب
    ديگران را فقط مي ترسانند يا افراد را به جان هم مي اندازند.


    درمجموع
    افرادی که دچار اختلال شخصیت پارانویایی هستند نوعاً شرایط زیر را دارند:



    • بی‌اعتمادی و شک مزمن و فراگیر به دیگران.
    • حس این که دیگران به آن‌ها دروغ می‌گویند یا فریبشان می‌دهند.
    • اعتقاد به این که دوستان و خانواده بی‌صداقت و غیرقابل اعتماد هستند.
    • فوران خشم در پاسخ به وضعیتی که فکر می‌کنند فریب خورده‌اند.
    • معمولاً سرد، حسود، تودار، مرموز و جدّی.
    • در جستجوی معانی پنهان در مکالمات و حرکات




    چه عاملی در بروز اختلالات شخصیتی پاراتوئید نقش دارند ؟


    عوامل ارثی را در ایـن اختـلال دخیـل دانسته اند ، اما به نظـر می رسد نقـش محیـط اولیـه پرورش کـودک نیز بسیـار مهـم است.محیط خانوادگـی سرد، انزواجـو، بی اعتـمادی و سوءظن، موقعیت های برانگیزنده حسادت و کاهنده احترام به نفس ، بدرفتاری از سوی والدین و رفتـار و گفتـار طعنه آمیـز و دارای معانی دوگانه از سوی آنان همه در ایجاد شخصیت پارانوئید نقش دارند . این اختلال در 5/. تا 5/2 درصد کل جمعیت گزارش شده است .

    همانند ساير اختـلالات شخصيـت، بايد نقش عوامل وراثتي، زيستـي (ناقلين عصبــي يا نوروترنسميتـرها)، عوامـل روانـي و محيـطي را درنظر گرفـت. از ديدگاه روان تحليـل گري و نقـش مكانيسم هاي دفاعـي، افراد دچار اختـلال شخصيت پارانوئيـد، از برون فكنـي (Projection) استفـاده مي كنند. يعني تكانه ها و افكـاري را كه خود دارند و برايشان غيرقابل قبول است به ديگران نسبت مي دهند.


    مثال هایی از پارانویای بالینی


    به طور کلی و با استفاده بی قید و شرط از اصطلاح پارانویا، می‌توانیم بگوییم توهمات پارانویید می‌توانند شامل مواردی چون اینکه شخص تصور می‌کند تحت تعقیـب است،مسموم شده‌ است یا شخصی بسیار مهم (مانند یک شخصیت سینمایی، سیاسی یا ورزشی)، دورادور عاشق اوست. چنین توهماتی به عنوان جنون جنسی نیز شناخته می‌شوند.توهمات پارانویید معمول دیگر شامل این باور است که شخص خود را مبتلا به بیماریی تخیلی یا آلودگی انگلی می‌داند،یا اینکه باور دارد ماموریتی ویژه داشته و یا اینکه برگزیده خداوند است،یا اینکه اعمال وی توسط نیرویی خارجی کنترل می‌شود.


    بسیاری از حکام مستبد،به پارانویا مبتلا بوده‌اند.برای مثال استالین نمونه بارزی از شخص پارانویید بوده‌است.این مورد می‌تواند سوال خوبی را به وجود بیاورد که در مورد استالین،در واقع دشمنان زیاد او توهم نبودند.آیا این ممکن است که داشتن دشمنان زیاد،برای ابتلا به پارانویا کافی نیست؟این مبحث،موجب بروز مباحث فلسفی فراوانی شده‌است که به این لطیفه نیز منجر شده‌است: «اینکه تو پارانویا داری دلیل نمی‌شود که کسی آن بیرون نخواهد تو را بکشد.»


    درمان پارانویا

    درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی(behavior therapy) انجام می‌شود که هدف آن کاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است. سر و کار داشتـن با افراد پارانیید بسیـار مشکل است زیرا بسیـار زودرنـج هستـند و رفتارشان معمولاً خصمانه‌است و از نظر احساسی بسیار بستـه و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند. به همین دلیل، درمان این مشکل، از پیشرفت کنـدی برخـوردار است. برای درمان این افراد باید کوشش شود که در ابتـدا چرخـه شـک و تردید او شکسته شود و او با تمرین های آرامشبخش و روشهای کنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و کمکم با کمک پزشک و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای خود به وجود آورد.


    ویـژگی های شخصیتی ایـن بیماران مانع عمـده ای در ایجاد رابطه درمانی مناسب است (روان درمانی) درمان شنـاختی-رفتاری غالباً در کمک به افراد در تنظیم الگـوهای فکری تحریف شده و رفتارهای ناسازگارانه موثـر است. روان درمانـي گروهـي براي ارتقاي مهـارت هاي اجتمـاعي و كاهش شكاكيت آنها از طريق ايفاي نقـش مي تواند مفيد باشـد. بسياري از اين بيماران رفتار درماني را هم كه براي پرورش مهارت هاي اجتماعي به كار مي رود، ممكن است مزاحم و مداخله گر بيابند و تحمل نكنند.


    درمان دارویی بـرای مقابله با اضطـراب و پریشانی بیـمار و یا دوره های آشفتگی شدید و اندیشه های شبه هذیانی او مفید است .

    داروهایـی که معمـولاً در این مورد تجـویز می‌گردنـد شامل داروهای ضد افسردگی، ضد روان‌پریشی و ضد اضـطراب هستند.دارو درمانـی به تنهـایی برای درمـان اختلالات شخصیتی توصیه نمی‌شود و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.


    دارو درماني براي مقابله با سراسيمگي(Agitation) و اضطراب اين بيماران مفيد است.در اكثر موارد داروي ضداضطرابي مثل ديازپام (Valium) كافي است اما گاه نيز ممكن است لازم باشد از داروي آنتي سايكوتيك مثل هالوپريدول (haldol) به مقدار كم و به مدتي كوتاه استفاده شود تا سراسيمگي شديـد يا افكـار نيـمه هذياني آنها قابل تدبير باشد. پيموزايد(orap) را كه داروي آنتي سايكوتيك است، در برخي از بيماران براي كاهش افكار بدگماني آنها به كار برده اند كه موفق هم بوده است.



    بروز پارانویا در فرهنگ عمومی

    در فرهنگ عامه امروز، پارانویا اشکال و روش‌های مختلفی برای ابراز خود پیدا کرده‌است از جمله:



    • اعتقاد به اینکه قدرت خاصی دارند یا در یک ماموریت مخصوص هستند (هذیان عظمت)
    • تئوری توطئه یا اعتقاد به اینکه اخبار و وقایع کاملاً نامربوط، درواقع اجزا یک نقشه بزرگ و توطئه‌آمیز هستند.
    • تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریست‌ها، بشقاب پرنده، سازمان‌های مخفی یا شیاطین
    • کنترل افکار توسط اشعه نامرئی و دستگاه‌های پیشرفته
    • ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینکه بعضی مواد غذایی اصولاً برای مسموم کردن بشر ساخته شده‌اند (مانند قند مصنوعی و آب‌های معدنی)





    منابع:
    ویکی پدیا
    خانه روانشناسی ایران
    سایت روانیار
    ایسنا

  4. 9 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    اختلال شخصیت اسکیزوئید یک وضعیت مزمن و فراگیر است که مشخصه‌اش الگوهای مخرّب فکری، رفتـاری و کارکردی است. عقیـده بر این است که این نوع اختـلال شخصیـت نسبتاً نادر است و مردها بیش از زن‌ها دچار آن می‌شوند. افرادی که دچار این نوع اختلال شخصیت باشند، در خطر ابتلاء به افسردگی نیز قرار دارند.


    بنیادی ترین ویژگی اختلال شخصیت اسکیزوئید عبارت است از دوری گزیدن از روابط اجتماعی . ایـن افراد در ارتباط با دیگران قادر بـه ابراز عواطف عادی نیستند و اصولا دامنه عواطف آنان محدوداست . این ویژگی از ابتدای جوانـی و در زمینه های گونـاگون زندگـی آنان ، چه در محیـط خانه و چه در تحصیل ، چه در کار و چه در زناشویی قابل ملاحظه است .

    ایـن افراد اشتیاقی برای برقراریدوستی و صمیمیـت با دیگران ندارند . از رابطه با مردمان پـرهیز می کنند و بـر خلاف اکثـر انسان ها که از تعلق بـه خانـواده یا گـروه های اجتمـاعی دیـگر لذتمی برنـد ، از ایـن تعلقات رضایـت خاطر ندارند . آنها کار شبانه را بـه کار روزانه ترجیـح می دهند ، زیـرا به ایـن ترتـیـب مجبـور نیستند با عده زیادی سر و کار داشته باشنـد. دوستان نزدیک یا افراد مورد اطمینان ندارند .

    این افراد در نخستین دیدارها معذب و ناراحت به نظـر می رسنـد و از تماس چشمی دوری می کنند . در ابراز خشم خـود حتـی در واکنش به تحریک مستقیـم مشکل دارند

    که در نتیجه این تاثیر را پدید می آورد که آنان فاقد هیجان هستند .



    تشخيص اختلال شخصيت


    اسكيزوئيد در بيماراني مطرح مي شود كه الگوي هميشگي زندگيشان انزواي اجتماعي است. آنها از تعامـل هاي انساني ناراحت مي شوند. درون گرايند و حالت عاطفيشان كند و محدود است. ديگران آنها را آدمهايي نامتعارف، منزوي و تكرو مي دانند. آنها جذب مشاغل انفراديي مي شوند كه مستـلزم حداقل تماس با ديگـران است. شـب كاري را بر كار روز ترجيح مي دهند تا با افراد زيادي برخورد نداشته باشند. در مشاغل يكنفره و غيررقابتي كه براي ديگران غيرقابل تحمل است، با موفقت به كار مي پردازند.

    آنان به ندرت تماس چشمي را تحمل مي كنند. حالت عاطفي شان محدود، سرد يا به نحو نابجايي جدي است. شاد و شنگول بودن براي بيماران سخـت است. گاه سعـي مي كنند به زور خود را اهل شوخي نشان دهند اما بي فايده است. بيشتر جوابهاي كوتاه به سوالها مي دهند. در صحبت كردن پيشدستي نمي كنند. صنايع ادبي غيرمعمول مثل استعـاره هاي غريب به كار مي برند.

    گاه شيفته اشياي بي جان يا مفاهيم ماوراي طبيعي مي شوند. گاه در ذهنشان احساس صميميت ناموجهي نسبت به كساني كه خـوب نمي شناسند يا مدت زيادي نديده اند، ايجاد مي شود. حساسيت sensorium آنها سالم است. حافظه اشان خوب كار مي كند و از ضرب المثل ها تفسيري انتزاعي ارائه مي دهند.

    مبتلايان افرادي سرد و نجوش به نظر مي رسند كه خويشتن دار و گوشه گير هستند. توجهي به اتفاقات روزمره و عـلايق سـايرين نشان نمي دهند. ظاهري آرام، منزوي و غيرمعاشـرتي دارند.سرشان در لاك خودشان است. نياز يا اشتياقي به داشتن پيوندهاي عاطفي با ديگران نشان نمي دهنـد. ديرتر از همه به تغييـرات مد در جامعـه تن مي دهند. آن ها به امور انفرادي علاقه دارند.

    زندگي جنسي شان ممكن است منحصراً در خيال طي شود و ايجاد روابط جنسي پخته را هربار به وقتي ديگر موكول كنند.مردان اسكيزوئيد ممكن است هيچ وقت ازدواج نكنند چون مي توانند با كسي صميمي شوند اما زنهاي مبتلا ممكن است منفعلانه به ازدواج با مردان پرخاشگر كه خواهان چنين زنهايي هستند تن دهند.مبتلايان هيچ وقت نميتوانند خشم خود را مستقیماً ابراز كنند.

    اما مي توانند در امور فارغ از روابط انساني مثل رياضيات و نجـوم سرمايه عاطفـي قابل توجهـي صرف كنند. همچنـين ممكن است دلبستـگي بسيـاري به حيـوانات پيدا كنند. اينها اغلب مجذوب مدهاي غذايي و بهداشتي، نهضتهاي فلسفي و طرحهاي مربوط به بهبود وضعيت اجتماعي مي شوند، خاصه طرحهايي كه به هيچ وجه مستلزم دخالت و نقش فعال خود فرد نيست.

    گرچه افراد مبتلا در لاك خود فرو رفته اند و روزها به افراط در رويـا غرق مي شوند اما قابليـت شنـاخت واقعيـت را به هيچ وجـه از دست نداده اند. از آنجـا كه اعمـال پرخاشـگرانه جاي چنداني در مجموعه واكنشهاي معمول آنها ندارد،اگر با تهديد يا خطري رو به رو شوند غالباً يا غرق در خيالات همه كارتواني (omnipotence) مي شوند، يا به تسليم و رضا تن مي دهند.اين افراد اغلب سرد

    و تودار به نظر مي رسند اما گاه انديشه هايي خلاق و ابتكاري به ذهنشان خطور مي كند كه مي توانند آنها را بپرورانند و در اختيار ديگران بگذارند.


    ویژگیهای تشخیصی:


    ویژگی اصلی اختلال شخصیت اسكیزوئید، یك الگوی فراگیر كناره گیری از روابط اجتماعی و دامنة محدود بیان هیجانها در موقعیتهای بیـن فردی است. این الگو از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف ظاهر می شود.افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسكیزوئید،ظاهراً میلی به صمیمیت ندارند،نسبت به فرصتهای موجود برای گسـترش روابط نزدیك بی تفاوت به نظر می رسندو به نظر می رسد كه از عضویت در خانواده یا گروههای اجتماعی دیگر رضایت چـندانی به دست نمی آورند. آنها به جای بسر بردن با دیگران، ترجیـح می دهند وقت خود را به تنهایی سپری كنند.

    آنها اغلب از لحاظ اجتماعی منزوی یا «تنها» به نظر می رسند و تقریباً همیشه فعالیتها و سرگرمیهای انفرادی را انتخاب می كنند كه مستلزم تعامل دیگران نیست.



    عوارض

    افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید هستند غالباً شرایط زیر را دارند:


    • بی‌تفاوتی نسبت به سایر مردم
    • بی‌علاقگی یا علاقه کم در مورد ایجاد روابط نزدیک با دیگران
    • به ندرت در فعالیت‌های سرگرم‌کننده و لذت‌بخش شرکت می‌کنند.
    • احساس بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی در تشویق و تائید و همچنین انتقاد یا رد کردن دیگران
    • معمولاً سرد، بی‌علاقه، گوشه‌گیر و درون‌گرا




    چه عواملی در ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید نقش دارند ؟



    دوره کودکی یا نوجوانی مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است با انزوا ، روابط کم با همسالان و دستاوردهای پایین تـر از انتظار در مدرسه مشخص شود. ایـن کودکان یا نوجوانان به علت تفاوت با دیگران مورد اذیت و آزار همسالانشان قـرار می گیرنـد که طبعا بر انزواطلبی آنان می افزایـد .


    رابطه ژنتیک بین ایـن اختلال با اسکیـزوفـرنیا و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال ذکـر شده است . مبتلایان بـه اختلال شخصیـت اسکیزوئید می تـوانـند بـیـماران خوبـی بـرای درمان بـه شیوه روان درمانی باشنـد . تمایـل آنـان بـه درون گـری با انتظارات روان درمانـگـر سازگار اسـت .

    بـا بـرقـراری اعتـماد نسبت بـه پـزشک ، ممکن است به تدریج و بـا هراس فراوان، خیال پردازی ها، دوستان تـصـوری و تـرس از وابستگی ، حتی درباره ارتباط بـا درمانـگـر فـرد را آشکار کنـنـد .درمان دارویـی بـا مـقـادیـر جـزیـی از داروهای ضـد روان پریشـی، ضدافسردگی و محرک های روانی در برخی بیماران موثر بوده است .



    درمان


    روان درمانی:


    اختلال شخصیت اسکیزوئید عموماً از طریـق روان درمانی بهبـود می‌یابـد. گرچه بيـماران با درمانگر رابطـه اي صميـمي برقرار نمي كنند اما در روان درماني فعـالانه شركـت مي كنند. انواع روان درمانی از درمان روان پویشی تا گروه درمان ی متفاوت است. در گروه درماني بيماران ممكن است تا مدت ها ساكت بمانند اما بالاخـره مشاركـت مي كنند. از آنجا که اختـلالات شخصیتی باعث الگـوهای فکری تحریف شده می‌گردد، درمان شناختی-رفتاری غالباً در کمک به افراد برای تنظیم الگوهای فکری و رفتاری‌شان موثر است.


    دارو درماني


    در بعضی موارد از دارو درمانی نیز همراه با روان درمانی استـفاده می‌شود. داروهایی که معمـولاً در این مورد تجویـز می‌گردند شامـل داروهای ضدافسـردگی، ضد روان‌پریشی و ضد اضطراب هستند.دارو درمانی به تنهایی برای درمان اختلالات شخصیتی توصیه نمی‌شود و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.درمان با مقادير كمي داروهاي آنتي سايكوتيك،ضدافسردگي و محرك رواني در برخي از بيماران مؤثر بوده است. داروهاي سروتونرژيك ممكن است، از حساسيت بيمار به طرد كم كند. بنزوديازپين ها مي توانند به كاهش اضطراب بين فردي كمك كنند.



    منابع:

    خانه روانشناسی ایران
    سایت روانیار
    روان شناسی برای همه

  6. 7 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    اختلالات شخصیت اسکیزوتایپال


    چشم انداز بیماری


    راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را اینچنین توصیف می کند: یک الگوی فراگیر از کاستیهای اجتماعی و بین فردی که علاوه بر تحریفهای شناختی یا ادراکی، و رفتارهای عجیب و غیر عادی با ناراحتی شدید و یا ظرفیت کم برای برقراری روابط نزدیک و صمیمانه مشخص می شود که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه ای گوناگون آشکار می گردد. وبا پنج مورد از موارد زیر نشان داده می شوند:


    ●چشم انداز بیماری


    راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را اینچنین توصیف می کند: یک الگوی فراگیر از کاستیهای اجتماعی و بین فردی که علاوه بر تحریفهای شناختی یا ادراکی، و رفتارهای عجیب و غیر عادی با ناراحتی شدید و یا ظرفیت کم برای برقراری روابط نزدیک و صمیمانه مشخص می شود که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه ای گوناگون آشکار می گردد. وبا پنج مورد از موارد زیر نشان داده می شوند:

    ▪ افکار عطفی (بدون هذیان های عطفی)
    ▪عقاید عجیب یا تفکر جادویی که بر رفتار اثر می گذارد و با هنجارهای خرده فرهنگی ناهمساز است(مانند خرافات، عتقاد به غیب بینی، ندیشه خوانی یا حس ششم و در کودکان و نوجوانان خیالپردازیها یا انتقالهای ذهنی عجیب و غریب).
    ▪ تجربه های غیر معمول ادراکی از جمله خطاهای ادراکی جسمی.
    ▪فکر و گفتار عجیب (مانند تفکر و گفتار مبهم، حاشیه ای، ستعاره ای با شرح وتفصیل قالبی).
    ▪سوءظن یا اندیشه پردازی پارانوئیدی .
    ▪عاطفه نامناسب یا محدود.
    ▪فقدان دوستان نزدیک یا محرم اسرار غیر از بستگان درجه اول.
    ▪ اضطراب اجتماعی مفرط که با آشنا شدن کاهش نمی یابد و به جای قضاوتهای منفی دربارهٔ خویشتن بیشتر با ترسهای پارانوئیدی همراه است.

    این اختلال صرفاً در طی اسکیزوفرنی، یک اختلال خلقی همراه با خصوصیات روانپریشی – سایر اختلالهای روانپریشی و یا یک اختلال فراگیر رشد رخ نمی دهد.

    ●چشم انداز ابعادی


    در این جا ضوابط مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یک نیمرخ فرضی ایجاد کرده است (برگرفته شده توسط مک کری ،۱۹۹۴ ) :

    الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.

    ب ـ برونگرایی پایین: انزوا اجتماغی، کناره گیری میان فردی، فقدان شبکه های حمایتی، حالت عاطفی سطحی فقدان لذت و ذوق برای زندگی،اکراه نشان دادن قاطعانه خود یا فرض کردن نقشهای رهبری برای خود؛ حتی زمانی که شرایط فراهم باشد، بازداری اجتماعی و کمرویی.

    ج ـ گشودگی بالا : اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه،سودمندی،تفکر غیرعادی (برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.

    د ـ توافق پایین : بدبینی و تفکر پارانوئیدی،عدم اعتماد حتی به دوستان یا فامیل ،ستیزه جویی ،همچنین آمادگی برای جنگ ،بهره کشی و سلطه گری ،دروغگویی ، خشونت ، و بیگانگی با دوستان با بی پروایی، محدود کردن حمایت اجتماعی ،فقدان عرف اجتماعی می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد، حس خودبزرگ بینی و تکبر.

    ه ـ وظیفه شناسی بالا: شیفتگی به کار ،معتادبودن به کار تا اندازه ای که باعث محرومیت از خانواده می شود ،دوباره کاری مشتمل بر نظافت ، پاکیزگی افراطی و توجه به جزئیات ، خودانضباطی انعطاف ناپذیر.


    ●عواطف ویژه :


    اضطراب اجتماعی ،اضطراب و هراس ، فقدان احساس لذت ،احساس تحقیر ،پارانویا (استون،۲۰۰۰) از نظر رفتاری روابط بین فردی مخدوشی دارند.ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سر بزند. در نتیجه آدمهایی منزوی اند و دوستی ندارندیا بسیار کم دارند (کاپلان-سادوک، ۲۰۰۳).


    ●اختلالهای مرتبط:

    نشانه های اضطراب،افسردگی و بی لذتی، دوره های سایکوتیک گذرا، اختلال اسکیزوفرنی گونه، اختلال هذیانی، اسکیزوفرنیا، اختلال افسردگی عمده (انجمن روانپزشکی آمریکایی) خودبیمارانگاری ، تجربه سایکوتیک گذرا، نشانه های وسواس فکری – عملی (استون ،۲۰۰۰).



    مبتلايان به اختلال شخصيت اسكيزوتايپال حتي به نظر افراد غير متخصص نيز، بسيار عجيب و غريب مي آيند. تفكر جادويي، عقايد منحصربه فرد، افكار انتساب به خود، خطاهاي ادراكي و واقعيت زدودگي، همگي جزو زندگي روزمره فرد اسكيزوتايپال است.

    در اختلال اسكيزوتايپال، تفكر و نحوه ارتباط برقراركردن، مختل شده است. مبتلايان گرچه اختلال فكر واضحي ندارند اما تكلمشان متمايز يا ويژه است، ممكن است معنايش را فقط خودشان بفهمند و اغلب نيازمند تفسير است. بيماران اسكيزوتايپال مثل اسكيزوفرن ها ممكن است از احساسات خود باخبر نباشند اما به كشف احساسات ديگران بويژه حالات عاطفي منفي اي مثل خشم، بسيار حساس اند. آنها ممكن است افكاري خرافي داشته باشند يا مدعي غيب بيني و داشتن ساير قدرتهاي فكري و بصيرتهاي ويژه باشند. جهان دروني آنها ممكن است پر از ترسها و تخيلات كودكانه و نيز رابطه با افرادي خيالي و تصوري باشد كه آنها را به وضوح مي بينند. ممكن است اعتراف كنند كه خطاي ادراك يا درشت بيني (مايكروپسي) دارند و افراد را مثل آدمهاي چوبي يا چيزي شبيه آن مي بينند.

    آنها روابط بين فردي مخدوشي دارند و ممكن است اعمال نامناسبي از آنها سربزند درنتيجه آدمهايي منزوي اند و دوستي ندارند يا بسيار كم دارند. اين بيماران ممكن است برخي از خصايص اختلال شخصيت مرزي را هم از خود نشان دهند و در واقع مي شود اين دو تشخيص را همزمان نيز در كسي مطرح كرد. افراد مبتلا اگر تحت فشار رواني واقع شوند، ممكن است از حال عادي خارج شوند و علايم سايكوتيك پيدا كنند، اما مدت اين علايم معمولاً كوتاه است. در حالات شديد بي لذتي و افسردگي شديد هم ممكن است وجود داشته باشد.



    افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال راحتتر هستند که در خود و دور از دیگران باشند، تا اینکه یاد بگیرند روابط بین فردی معناداری داشته باشند. این ترجیحِ انزوا، در ادراکات تحریف شده در مورد چگونگی رخدادِ روابط بین فردی، شرکت می کند. این افراد در پیرامون زندگی باقی می مانند و اکثرا به سمت فعالیت های بدون هدف با روابط کم و بی معنی با دیگران (اگر روابطشان بیش از هیچ باشد) انحراف پیدا می کنند.
    فردی که دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال است، رفتارهای عجیب و غریبی دارد و می اندیشد که اکثرا دیگران او را به عنوان یک فرد عجیب، غیر قابل پیش بینی و نامانوس می بینند. آنها در هنگام لزوم با دوره های کوتاهی از روان رنجوری شناخته می شوند. گفتار آنها ،هنگامی که منسجم باشد، به عنوان گفتاری متمرکز بر جزئیات بی ارزش شناخته می شود. فرآیند تفکر در اسکیزوتایپ ها شامل افکار جادویی، سوء ظن، و وهم است. طرح های تفکر آنها بر این باور استوار است که اسکیزوتیپال بودن راهی ناهشیار برای کنار آمدن با اضطراب اجتماعی ست. در حد یکسانی، رفتار آنها از انزوای اجتماعی و داشتن دیدگاه تحریف شده از روابط بین فردی، ریشه می گیرد.

    نشانگان و علل:


    علل
    :
    اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به عنوان تاثیراتی بر فرد، دارای ریشه های خانوادگی یا گروهی از دلایل همبسته شناخته شده است. اکثر والدینِ افراد تحت تاثیر این اختلال، از لحاظ عاطفی به صورت رسمی از یکدیگر دورند و روابط گیج کننده ی والدینی را نشان می دهند. این طرح از روابط جزئیِ غیر صمیمی، در هنگام رویارویی فرد با روابط اجتماعی در سالهای رشد، نقش بازآفرینی کننده دارد. رشد اجتماعی افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال نشان می دهد که بسیاری از آنان به صورت معناداری به وسیله والدین، خویشاوندان و همسالان در نتیجه ی بدگمانی های معنادار خویشی، تحقیر شده اند. بسیاری خودپنداره ی ضعیف، انتقاد از خود بالا و رفتارهایی حاکی از ناراضی بودن از خود را نشان می دهند. این نشانه ها در حسی دخیل می شوند که آنها را از لحاظ اجتماعی برای داشتن روابط معنادار بین فردی، نالایق نشان می دهد.


    نشانگان :


    راهنمای تخصصی تشخیصی- آماری بیماری های روانی (DSM IV ) 5 ملاک تشخیص برای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را مشخص می کند:

    ● تفسیر نادرست از رویدادها : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا در دیدن دلایل درست و تاثیرپذیری از موقعیت ها و طریقه ای که بر دیگران تاثیر می گذارند، مشکل دارند. برای مثال یک فرد اسکیزوتیپال ممکن است یک اشاره غیرلفظیِ ساده ی ارتباطی، مانند اخم کردن، را به این عنوان که کسی از او ناخوشنود است، بد برداشت کند، در حالی که در واقعیت ممکن است این اتفاق هیچ ربطی به او نداشته باشد. ادراکات آنها اکثرا از آنچه در واقعیت خارجی اتفاق می افتد تحریف دارد اما آنها گرایش دارند باور کنند که ادراک آنها از آنچه دیگران می گویند یا انجام می دهند، بیشتر است.

    ● اعتقادات عجیب و غریب یا تفکرات جادویی : این افراد ممکن است خرافاتی یا گرفتار پارانوئید باشند. اکثرا به نظر می رسد که آنها برای یافتن یک نوع معنیِ ناامیدانه و بعضی احساسات با دنیایی که در آن زندگی می کنند، متعهد به این رفتارها می شوند. این رفتارها نوعی مکانیزم دفاعی برای افزودن معنی به دنیایی که به علت انزوای اجتماعی ای که این افراد تجربه می کنند تهی از معنی ست ، انجام می شوند.

    ● تجارب غیر معمول ادراکی : آنها ممکن است درگیر توهمات یا در رویدادهای خاصی با برخی نیروهای مرموز یا فردی که زنده نیست، شوند. افراد متاثر از این اختلال همچنین ممکن است حس کنند که برای تاثیر بر وقایع یا پیش بینی یک رویداد پیش از به وقوع پیوستن آن، قدرت خاصی دارند.

    ● تفکرات و گفتار غیر معمول : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال ممکن است سبکی گفتاری داشته باشند که در ساختار و کلمه بندی به ظاهر گنگ بیاید. نظرات آنها اکثرا به طور بی ربط، آماده ی قطع یکدیگر و یا مبهم در توصیف، با همدیگر آورده می شوند. برخی از آنها ممکن است با بیش از حد توصیف کردن یا خلاصه کردن، پاسخ هایی سرشار از وراجی ارائه دهند و کلماتی را الحاق کنند که برای گیج کردن و توضیح بیشترِ یک وضعیتِ کاملا مشخص بیان می شوند و به نظر خودشان هنوز منطقی ست. آنها اکثرا برای داشتن گفتگوی مداوم ناتوان اند و ترجیح می دهند فقط در مورد موضوعاتی که به توجه فوری احتیاج دارد صحبت کنند.

    ● تفکرات پارانوئیدی و دارای سوء ظن : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دیگران مظنون هستند و گرایشات پارانوئیدی نشان می دهند.

    ● احساسات گنگ : رفتار اجتماعی کلی آنها کناره گیری و انزوا را نشان می دهد. درمسیری رفتار می کنند که گفتگوهای آنها ناشی از شادی های کوچک زندگی باشد. بسیاری از آنها ترس شدیدی دارند که تحقیر یا طرد شوند. هنوز هم بسیاری از احساسات آنها به دلایل محافظت کننده سرکوب می شود.

    ● رفتار نامتعارف : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دلیل ادا و اطوارهای غیر معمول شان یا انتخاب لباسهای خلاف عرفشان به عنوان فردی عجیب و غریب یا نامتعارف دیده می شوند. وضع ظاهری آنها ممکن است ژولیده به نظر برسد- انتخاب لباسهایی که به هم نمی خورند، لباسها ممکن است زیادی کوچک یا بزرگ باشند یا به طور قابل ملاحظه ای کثیف باشند.

    ● کمبود دوستان صمیمی : به این دلیل که آنها در مهارت و توانایی رشد معنادار روابط بین فردی کمبود دارند، خلوت و انزوا را ترجیح می دهند و به همین دلیل از سوی خویشاوندان پس زده می شوند. آنها به طرز کاهنده ای برای دور شدنِ مثبت از ریشخند و طرد اجتماعی به درون خود می خزند. اگر هرگونه ارتباط اجتماعی مداومی داشته باشند اکثرا محدود به اعضای دستِ اول خانواده می شود.

    ● اضطراب اجتماعی : اسکیزوتیپالها به طور قابل ملاحظه ای در وضعیت های اجتماعی، خصوصا با آنهایی که آشنا نیستند، مضطرب می شوند. آنها می توانند در مواقع ضروری با مردم تقابل داشته باشند اما ترجیح می دهند تا جایی که ممکن است از تقابل اجتناب کنند، چون ادراک آنها از خودشان چیزی ست که با آن راحت نیستند. حتی هنگامی که درمعرض یک گروه از افراد در طول زمان قرار می گیرند به نظر نمی رسد که اضطراب اجتماعی آنها کاهش پیدا کند. در واقع، این وضعیت ممکن است به سمت ادراکِ تحریف شده از دخالتهای پارانوئیدی ِ افرادی که با آنها در رابطه ی اجتماعی هستند، پیش برود.

    آمارها
    :

    اختلال شخصیت اسکیزوتیپال بسیاری از اوقات در افرادی که یک عضو دست اولِ خانوادگیِ دارای اسکیزوفرنی دارند، رخ می دهد. اختلال شخصیت اسکیزوتیپال در تقریبا 3 % از جمعیت عمومی شیوع دارد و به عنوان اختلالی که اندکی بیشتر در مردان رخ می دهد، پذیرفته شده است.
    نشانگانی که یک تشخیص عمومی از اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را نمایان می کند باید در زمینه ی شرایط فرهنگی فرد، خصوصا اگر راجع به خرافات یا اعتقادات مذهبی وآداب و رسوم باشد، ارزشگذاری شود. (برخی از رفتارها که فرهنگ غرب ممکن است به عنوان روان پریشی ببیند در فرهنگی دیگر درون طبقه بندی ِ رفتار به هنجار دیده می شود.)

    تشخیص
    :

    نشانگان اختلال شخصیت اسکیزوتیپال ممکن است در کودکی یا نوجوانی شروع شود و به عنوان یک گرایش عمده به سمت گوشه نشینی از فعالیت ها، ارتباط اجتماعی ضعیف، بیان اضطراب اجتماعی و عدم موفقیت در مدرسه نشان داده شود. باقی نشانگان که ممکن است در سالهای رشد ارائه شود حساسیت بیش از حد در برابر انتقاد و تصحیح، استفاده غیر معمول از زبان، تفکرات عجیب یا خیال پردازی های نامتعارف هستند. کودکانی که این گرایشات را نشان می دهند از لحاظ اجتماعی متفاوت با همسالان هستند که این امر احساس انزوا و بی لیاقتی اجتماعی ای که آنها حس می کنند را افزایش می دهد. برای تشخیص درستِ اختلال شخصیت اسکیزوتیپال، علاوه بر این ها وجود حداقل 4 مورد از نشانگان نامبرده (در DSM IV ) لازم است.

    نشانگان اختلال می تواند گاهی اوقات با نشانگانی که اسکیزوفرنیا به نظر می رسد، اشتباه گرفته شود. تفکرات عجیب و غریب که با اختلال شخصیت اسکیزوتیپال همراه است می تواند به عنوان یک دوره روان نژندی ادراک شود و تشخیص اشتباه داده شود. تا زمانی که دوره های کوتاه روان نژندی بتواند در بیمار دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال رخ دهد، روان پریشی مکررا یا به صورت شدیدی که در اسکیزوفرنی هست ، رخ نمی دهد. برای تشخیص درستِ اختلال شخصیت اسکیزوتیپال، نشانگان اسکیزوتیپال نمی توانند به صورت انحصاری در طول دوره ی اسکیزوفرنیا یا اختلالات خلقی دیگر که ویژگی های روان نژندی دارند رخ دهند.

    تفاوت معمول دیگر در تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتیپال، مجزا بودن آن از باقی اختلالات شخصیت اسکیزوئیدی اجتنابی و پارانوئید است. بعضی تحقیقات بر این باورند که اختلال شخصیت اسکیزوتیپال در اصل اختلالی مانند اسکیزوئید است، اما بسیاری احساسات آن اختصاصی شناخته شده اند. اسکیزوئیدها در توانایی شان برای تجربه ی احساسات کمبود دارند، در حالی که اسکیزوتیپالها بیشتر با توانایی شان برای فهم انگیزه های انسان و روابط اجتماعی مشخص می شوند. زمانی که اختلال شخصیت اجتنابی بسیاری از نشانگان مشابه با اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را داراست، نشانگان تشخیصی در اسکیزوتیپال تکرار رفتاری که به طرز قابل ملاحظه ای نامانوس است، می باشد.

    تفاوت اسکیزوتیپال با پارانوئید در تفکرات منقطع و رفتارهای عجیب و غریب می باشد.


    روشهای درمان بیماری


    درمان :


    درمانجوی مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتیپال تعهد و باقی ماندن در پروسه درمان را سخت می یابد. برای عملکرد فردی بالاترِ افرادی که به دنبال درمان هستند، هدف باید کمک به کارامد شدن بیشتر عملکردشان در روابط اجتماعی ترجیحا بیش از بازسازی شخصیتشان باشد.

    درمانهای وابسته به روان پویایی

    دیدگاه روانپویایی به طور عمومی به دنبال ساخت یک رابطه ی بر پایه اعتماد از لحاظ درمانی است که کوشش می کند با عدم اعتماد بیشتر افراد مبتلا به این اختلال فی النفسه مقابله کند و آن را متوقف سازد. "امید"، همچنین امتیازی از موفقیت در یک رابطه ی درمانی است که می تواند به روابط دیگر تعمیم بیابد. بیان کردن تعابیر در مورد رفتار بیمار به صورت کلی مفید نخواهد بود.

    عملکرد اسکیزوتیپالهایی که مقداری توانایی برای همدلی و میل به گرمای عاطفی دارند در نتیجه ی بهتر برای درمان، در دیدگاه روانپویایی، بالاتر است.

    درمان رفتاری- شناختی

    دیدگاه شناختی بیشتر ممکن است مایل به تمرکز بر تلاش برای تعیین و تغییر محتوای تفکرات اسکیزوتیپال باشد. انحرافاتی که اتفاق می افتد هم در ادراک و هم فرآیند تفکر ممکن است ارجاع دهنده باشد.
    یک نوع پایه گذاری اساسی برای این کار ممکن است از یک رابطه درمانیِ اعتماد محور شروع شود . این کار می تواند برخی از اضطرابات اجتماعی که در بیشتر روابط بین فردی احساس می شود را آرام کند و به برخی از فرآیندهای تفکر اجازه اکتشاف دهد. راههای سودمند انجام دادن این کار می تواند شامل پرورش مهارت های ارتباطی، استفاده از بازخورد نوارهای ویدئو برای کمک به فرد تحت تاثیر اختلال برای درک ِ نمودِ خارجی رفتار او، و پیشنهادات عملی درباره بهداشت شخصی، شغل و در میان دیگران باشد.

    درمان بین فردی

    درمانی که در دیدگاه بین فردی استفاده می شود ممکن است به فرد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اجازه دهد از لحاظ ارتباطی تا زمانی که با درمانگر صمیمی نشده، دور بماند. به تدریج درمانگر می تواند امید به تعهد در بیمار ،پس از آنکه تفکر "امن" در مورد نبود تهدید پیدا کرد، داشته باشد. هدف، رشد اعتماد برای کمک به بیمار، افزودن بصیرت به سمت افکار تحریف شده و جادویی که بر او تسلط دارد، است. صحبت با خودِ جدید می تواند برای کمک به راهنمایی بیمار به سمت تجارب واقعیت محور مطرح شود. درمانگر می تواند این نمود خارجی ِ بیمار را بازتاب دهد.

    درمان گروهی

    درمان گروهی ممکن است برای بیمار یک تجربه ی اجتماعی فراهم کند که او را در معرض این موضوع قرار دهد که از دیگران در مورد امنیت خود در محیطی کنترل شده بازخورد بگیرد. این امر عموما فقط برای اسکیزوتیپال هایی مطلوب است که گریز از جمع یا رفتارهای پارانوئیدی را چندان نشان نمی دهند. بیشتر اعضای گروه ممکن است با این نمایش های رفتاری راحت نباشند و ممکن است برای پویایی گروه مخرب در بیاید.

    درمان خانوادگی و زناشویی

    این وضعیت که فرد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال دنبال درمان خانوادگی یا زناشویی باشد حالت مطلوبی نیست. بیشتر تیپ های اسکیزوئیدی ازدواج نمی کنند و با اعضای درجه یک خانواده قطع رابطه کرده و مستقل می شوند. اگر آنها ازدواج کنند اکثرا مشکلاتی بر حول بی عاطفگی رفتار یا احساسات از سوی شریک خود دارند. درمان زناشویی (درمان زوجی) ممکن است بر کمک به زوجها برای بیشتر درگیر شدن در زندگی همدیگر یا بهتر کردن الگوهای ارتباطی متمرکز باشد .

    دارو درماني

    داروهاي آنتي سايكوتيك براي مقابله با افكار انتساب به خود، خطاهاي ادراكي و ديگر علايم اين اختلال مفيد مي باشد و استفاده از اين داروها توام با روان درماني در درمان بيماران موثر مي باشد.

    داروها :


    تحقیقات قابل توجهی بر استفاده از داروها برای درمان اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به علت آنکه نشانگان خویشاوندی نزدیکی با اسکیزوفرنیا دارد، انجام شده است. در بین بیشترین داروهای سودمند، داروهای ضد روان پریشی نشان داده اند که نشانگانی مانند توهمات و اضطراب هراس در بین دیگران را کنترل می کنند. آموکسافین (با نام تجاری آزندین) یک ضد افسردگی سه مرحله ای با خواص ضد روان پریشی و موثر در بهتر کردن نشانه های شبه اسکیزوفرنیک و افسردگی در بیماران اسکیزوتیپال بوده است .

    همچنین باقی ضد افسردگی ها مانند فلوکستین(پروزاک) به صورت موفقیت آمیز برای کاهش نشانگانِ اضطراب، افکار پارانوئیدی و افسردگی مصرف می شوند.

    بهبود:


    بهبود افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به علت طبیعت ذاتی ِ مکانیزمهای دفاعی فعلیِ موجود در محیط، ضعیف است. اسکیزوتیپالهایی که به صورت قوی وابسته به اعضای خانواده یا دیگران هستند، متمایل به بازگشت به وضعیت بی عاطفگی و نشانه های انزوا می باشند. تا زمانی که برخی سودهای قابل توجه می تواند برای افرادی که تحت تاثیر ملایم این اختلال هستند تولید شود، بیشترشان نمی توانند راههای ذاتی شان از ادراک یا تفسیر واقعیت را تغییر دهند. بسیاری از آنان هنگامی که از ساختار ضعیف حمایتی جامعه برخوردار باشند، داخل پروسه درمان نمی شوند.

    پیشگیری :


    تا زمانی که اختلال شخصیت اسکیزوتیپال از خانواده ای از علت ها سرچشمه می گیرد، تنها معیار پیشگیری شناخته شده، تربیت، محرکات احساسی و محیط بیانگرِ مراقبت کننده است.






    خانه روانشناسی ایران
    دکتر محمد بهشتیان
    وبلاگ اختلالات شخصیت

  8. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder)

    این اختلال با اعمال جامعه‌ستیزانه و جنائی مستمر مشخص است، اما معادل جنایتکاری نیست. بلکه ناتوانی برای تطابق به موازین اجتماعی است که شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می‌گردد. شخصیت‌های ضد اجتماعی معمولاً با ظاهر عادی، حتی فریبنده و راضی کننده مشاهده می‌گردند. معهذا، سوابق آن‌ها حاکی از اختلال عملکرد در بسیاری از زمینه‌های زندگی است.

    اختلال شخصيت ضد اجتماعي عبارت است از: ناتواني از تن دادن به هنجارهاي اجتماعي به طوري كه جنبه هاي متعددي از رفتار فرد در نوجواني و بزرگسالي تحت تاثير اين ناتواني قرار گرفته باشد. مشخصه اين اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعي يا خلاف قانون است اما اين اختلال مترادف با بزهكاري نيست.

    مبتلايان اغلب ظاهري طبيعي و حتي گرم و دوست داشتني دارند اما در سابقه آنها مختل بودن حوزه هاي بسياري از كاركردهاي زندگيشان ديده مي شود. دروغگويي، مكتب گريزي، فرار از خانه، دزدي، دعوا، سوءمصرف مواد و اعمال غيرقانوني، تجاربي است كه اين گونه بيماران نوعاً از ابتداي كودكيشان داشته اند. اين بيماران، بالينگران جنس مخالف خود را اغلب تحت تاثير جنبه هاي مبالغه آميز و اغواگرانه شخصيت خود قرار مي دهند اما به چشم بالينگران جنس موافقشان ممكن است افرادي فريبكار و پرتوقع جلوه كنند.

    آنان هيچ گونه افسردگي يا اضطرابي از خود نشان نمي دهند و اين مغايرتي واضح با وضعيت آنها دارد، هرچند تهديد به خودكشي و اشتغال ذهني مربوط به مسايل جسمي در آنها شايع است. توضيحاتي كه آنها درمورد رفتار ضداجتماعيشان مي دهند، چنان است كه گويي رفتار مذكور از سر بي فكري و بي توجهي انجام شده است. با اين حال در محتواي ذهني بيمار هيچ گونه هذيان يا نشانه ديگري از تفكر غيرمنطقي ديده نمي شود. حتي آنها اكثر اوقات از حس واقعيت سنجي بسيار بالايي برخوردارند و اغلب ناظر را تحت تاثير هوش كلامي خوبي كه دارند، قرار مي دهند.

    افراد معروف به كلاهبردار، نمونه خوبي از بيماران مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي اند. آنها بسيار فريبكارند و اغلب با زباني چرب و نرم قاب ديگران را مي دزدند و آنها را به دام مشاركت در طرحهاي خود مي اندازند. طرحهايي كه شامل راههايي ساده براي پولدار شدن يا كسب شهرت يا بدنامي است و نهايتاً نيز ممكن است فرد را به ورطه فساد مالي، رسوايي اجتماعي، يا هردو بكشند. آنها هيچ وقت راست نمي گويند.

    هرگز نمي شود به آنها اعتماد كرد كه وظيفه اي را درست انجام دهند يا اساساً به هيچ يك از معيارهاي متعارف اخلاق پايبند باشند. لاابالي گري جنسي، همسرآزاري، كودك آزاري و رانندگي در حين مستي از اتفاقات شايع در زندگي اين بيماران مي باشد. چيزي كه خيلي مشهود است اين است كه آنها هيچ وقت از كارهاي خود پشيمان نمي شوند يعني انگار اصلاً وجدان ندارند.


    عوارض


    افرادی که دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند، نوعاً شرایط زیر را دارند:



    • عوارض احتمالاً از دوران کودکی شروع می‌شود. رفتارهایی مانند بی‌رحمی نسبت به حیوانات، ویرانگری و مشكل داشتن با قدرت .
    • معمولاً بر اثر عدم توفیق در تطبیق با رسوم اجتماعی و کم توجهی به حقوق دیگران، مشکلات قانونی دارند.
    • معمولاً کاری را بی‌مقدمه شروع می‌کنند و پیامدهای اقداماتشان را در نظر نمی‌گیرند.
    • بروز پرخاشگری و تحریک‌پذیری که غالباً به برخوردهای فیزیکی می‌انجامد
    • مشکل داشتن در همدلی با دیگران. این ناتوانی در درنظر گرفتن افکار، احساسات و انگیزه‌های سایرین می‌تواند به بی‌احترامی و بی‌اعتنایی نسبت به دیگران بیانجامد.
    • پشیمانی اندکی نشان دادن نسبت به رفتارهای مخرب خود.



    ملاکهای تشخیص اختلال ضد اجتماعی

    ▪ الگوی مستمر بی‌اعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از پانزده سالگی شروع می‌شود و وجود سه علامت (یا بیشتر) از علائم زیر برای تشخیص ضروری است.
    ▪ ناتوانی برای سازگاری با موازین اجتماعی و قانونی که با دست زدن به اعمال تکراری زمینه ساز دستگیری ، تظاهر نماید.
    ▪ فریبکاری ، که با دروغ گویی مکرر ، استفاده از نام‌‌های غیر واقعی یا «گوش بر» برای نفع و لذت شخصی ، مشخص می‌شود.
    ▪ رفتار تکانشی (لحظه‌ای) و ناتوانی برای طرح ریزی پیشاپیش.
    ▪ تحریک پذیری و پرخاشگری که با نزاع و حملات فیزیکی مکرر تظاهر می‌کند
    ▪ بی‌احتیاطی نسبت به ایمنی (سلامت) خود و دیگران.
    ▪ عدم احساس مسئولیت مستمر که با ناتوانی مکرر برای حفظ شغل و عدم احترام به تعهدات مالی تظاهر می‌کند.
    ▪ فقدان احساس پشیمانی ، که با بی تفاوتی یا دلیل تراشی نسبت به آزار ، بد رفتاری یا دزدیدن مال دیگران ، تظاهر می‌کند.
    ▪ سن فرد بالای ۱۸ سال است.

    شواهد اختلال سلوک با شروع قبل ۱۸ سالگی وجود دارد.
    وقوع رفتار ضد اجتماعی منحصرا در جریان اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال مانی نیست.


    ● تشخیص افتراقی اختلال ضد اجتماعی


    ▪ اختلال سلوک
    اگر ملاکهایی برای تشخیص وجود داشته باشد ولی سن فرد موقع تشخیص از ۱۵ سال پایین‌تر باشد تشخیص «اختلال سلوک» گذارده می‌شود (اختلال سلوک بر روی محور I کد گذاری می‌شود).
    ▪ رفتار غیر قانونی
    افراد زیادی کارهایی انجام می‌دهند که بر خلاف قانون یا ارزشهای اجتماع است ولی تمام آنها تشخیص ضد اجتماعی دریافت نمی‌کنند. با توجه به اینکه رفتار ضد اجتماعی شامل زمینه‌های متعدّدی از زندگی شخص دچار اختلال می‌شود، از رفتارهای غیر قانونی قابل تشخیص است. در زیر به علت شناسی اختلال ضد اجتماعی پرداخته می‌شود.


    ● عوامل زیست شناختی اختلال شخصیت ضد اجتماعی


    مطالعات آزمایشی نشان داده است که افراد ضد اجتماعی کوچکترین اضطرابی در مورد تنبیه شدن و ناراحتی‌های آینده (نتیجه کارها) ندارند. به عنوان نمونه در یک آزمایش دو گروه آزمودنی (گروه اول: افراد سالم ، گروه دوم: افراد دچار شخصت ضد اجتماعی) در انتظار دریافت شوک الکتریکی قوی به پوستشان بودند. (قبلا دستگاههای اندازه گیری به پوست دو گروه وصل شده بودند).

    نتایج نشان داد افراد سالم هرچه به زمان دریافت شوک نزدیک می‌شدند، تنش و اضظراب بیشتری نشان می‌دادند و در لحظه وارد شوک ، مقاومت پوستشان بصورت ناگهانی یافت (علامت افزایش اضطراب.ولی هیچ یک از افراد ضد اجتماعی چنین واکنش پوستی که حاکی از اضظراب در آنها باشد، نشان ندادند. تحقیقات بیشتر این فرض را مطرح می‌کنند که ممکن است دستگاه عصبی خودکار در افراد ضد اجتماعی از همان آغاز تولد «کم واکنش» باشد. چنین کمبودی می‌تواند تبیین کند که چرا این افراد این همه به دنبال شور و هیجان هستند و تنبیه و مجازات نمی‌تواند آنها را از کارشان باز دارد.


    عوامل خانوادگی اختلال شخصیت ضد اجتماعی

    نظریه روانکاوی

    نظریه روانکاوی ، رشد وجدان (فرا خود) را به میزان رابطه محبت آمیز کودک با والدین وابسته می‌داند. در یک خانواده سالم چنین محبتی باعث می‌شود که کودک «ارزشهای والدین خود را (که بازتاب ارزشهای جامعه است) درونی سازد (قبول کند) چون دوست دارد مانند والدین خود باشد و از این می‌ترسد که اگر بر خلاف خواسته‌های (ارزشهای) والدین رفتار کند از محبت آنها محروم شود. بدین ترتیب کودکی که از والدین خود محبتی دریافت نکرده، ترسی هم برای از دست دادن آنها ندارد و در نهایت وجدان (فرا خود) در آنها تشکیل نمی‌شود. این نظریه اگر چه منطقی بنظر می‌رسد، اما نتایج تحقیقات نشان داده‌اند که همه کودکان محروم از محبت والدین شخصیت ضد اجتماعی نمی‌شوند و برخی از کودکان برخوردار از محبت والدین نیز ضد اجتماعی شده‌اند.

    نظریه یادگیری اجتماعی

    برای کودک «جامعه» و بویژه «والدین» الگوهای خوبی برای «تقلید و یادگرفتن» نوع رفتار مورد قبول ارزشهای جامعه است. در بعضی از خانواده‌ها کودک یاد می‌گیرد که با«جذاب بودن ، دوست داشتنی بودن و توبه کردن» می‌تواند از تنبیه کار بد خود معاف شود. چنین الگویی می‌تواند به این یادگیری منجرشود که «نوع کردار (رفتار) مهم نیست بلکه توانایی وانمود کردن ، توبه کردن و پشیمانی» از همه مهمتر است.


    روشهای درمان بیماری


    درمان

    افرادی که دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند به ندرت، خود به دنبال درمان می‌روند. این افراد عموماً پس از ایجاد درگیری و مشکلات اجتماعی، از طرف دستگاه قضایی تحت درمان قرار داده می‌شوند.


    • درمانِ شناختی می‌تواند در کمک به این افراد در به دست آوردن بینش نسبت به رفتارشان و تصحیح الگوهای ناسازگارانه فکری موثر باشد.
    • نتیجه مثبت معمولاً پس از درمان طولانی مدّت به دست می‌آید.



    درمان اختلال ضد اجتماعی

    ▪ روان درمانی
    اگر شخصیتهای ضد اجتماعی از حرکت بازداشته شوند (مثل بستری کردن در بیمارستان) همچنین «گروه‌های خود یاری» بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای این افراد مفید است. نکته مهم در روان درمانی این افراد ایجاد محدودیت‌های صریح قبل از شروع درمان است.


    دارو درماني

    براي مقابله با علايم ناتوان كننده اي مثل اضطراب، خشم و افسردگي از درمان دارويي استفاده مي كنند اما از آنجاكه اين بيماران اغلب دچار سوءمصرف مواد نيز هستند، دارو را بايد حساب شده مصرف كرد. بيماران مبتلا اگر در جاي ثابتي نگهداري شوند مثلاً در بيمارستان بستري شوند، اغلب به روان درماني تن مي دهند و اگر خود را در ميان عده اي مثل خود بيابند، بي انگيزگي بيماران براي تغيير هم از بين مي رود، شايد از همين روست كه گروههاي خودياري در تخفيف اين اختلال مفيدتر از زندان بوده اند.

    درمان دارویی بیشتر برای بهبود علائم اضطراب ، خشم یا افسردگی همراه با رفتار ضد اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما چون این افراد اکثرا سوء مصرف الکل و مواد داشته‌اند، باید در تجویز داروها احتیاط کرد.




    خانه روانشناسی ایران
    روانیار
    منبع: ویستا

  10. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    اختلال شخصیت مرزی ( Borderline Personality Disorder )



    اختلال شخصیت مرزی چیست؟

    بر طبق مستندات انستیتو ملی سلامت ذهنی ( NIMH )، اختلال شخصیت مرزی، این گونه تعریف می‌شود:
    «یک بیماری ذهنی جدّی که مشخصه‌اش ناپایداری گسترده در خلق و خو، روابط میان فردی، خود انگاره (تصوّر از خود)، و رفتار است. این ناپایداری غالباً باعث مختل کردن زندگی کاری، برنامه‌ریزی بلند مدّت و حس هویت‌یابی فرد می‌گردد.»

    مهم تـریـن ویژگی های « شخصیت های مرزی » عبارت هستنـد از : بی ثباتی دائمی در روابط با افراد دیگر ، بی ثباتی در هویت و ارزیابی از خویشتن ، بی ثباتی در عواطف و رفتارهای ناگهانی و مهارنشدنی به ویژه به صورت تظاهر شدید خشم و پرخاشگری .


    بدیهی است که ایـن بی ثباتی ها و ایـن فوران های خشم با روابط شغلی ، دوستی و زنـاشویی سازگاری نـدارد . آغـاز ایـن اختلال از اول جوانـی است و اگـر درمان نـشـود بـرای همیشـه ادامـه می یابـد و وخیم می شود .
    عـوارض آن تنها بـه احساس ناراحتـی و رنـج محـدود نمی شود ، بلکـه به شکل صدمـه بـه خود ، خودکشی ، اعتیاد و ضرب و جرح اطرافیان نیز تظاهر می یابد . وضعیـت ایـن مبتلایان چنان است که گویی همیشه در بحران هستند . نوستان های خلقی در آنها شایع است . فـرد در یک لحظه مجادله گر و در لحظه بعد افسرده است . رفتار ایـن افراد ، پیش بینی ناپـذیـر و به میـزان زیـاد به زمینه ارتباط آنان با دیگران مرتبط است .


    بيماران مبتلا به اختلال شخصيت مرزى در واقع در مرز بين پسيکوز و نوروز قرار گرفته‌اند. الگوی نافذ بی‌ثباتی خلق، روابط فردی، و تجسم نفس، که اوائل بزرگسالی شروع شده از ملاک‌های تشخيصی برای اين بيماران است.


    عوارض

    افرادی که دچار اختلال شخصیت مرزی هستند، نوعاً شرایط زیر را دارند:



    • روابط ناپایدار میان فردی و وجود مشکل در خود انگاری و خلق و خوی ثابت. انجام اقدامات نسنجیده نیز بسیار متداول است.
    • داشتن الگوهای اضطراب، افسردگی و تحریک‌پذیری که از چند ساعت تا چند روز به طول می‌انجامد.
    • ممکن است خشم خود را به شکل برخورد فیزیکی با دیگران بیرون بریزند امّا همچنین امکان رفتارهای خود ویرانگر مانند اختلالات تغذیه‌ای، سوء مصرف دارو یا حتی اقدام به خودکشی نیز از سوی آنان وجود دارد.
    • این رفتارها معمولاً با نیت تحریک دیگران صورت می‌گیرد.
    • باور داشتن به هویت خود و برقراری روابط بیش از حدّ احساساتی با دیگران. این تعاملات معمولاً سرشار از تناقض و تعارض است و افرادی که دچار اختلال شخصیت مرزی هستند معمولاً بین ایده‌آل پنداشتن دیگران یا کم ارزش شمرده آنان در تزلزل هستند.
    • خشمگین و ناراحت شدن هنگامی که دیگران انتظارات غیرواقعی آنان را برآورده نمی‌کنند.



    ● ویژگی های شخصیت های مرزی

    «مرزی بودن» یعنی چه؟ تصور می شود که این افراد یک جایی در «مرز» بین روان رنجوری (اضطراب، افسردگی و...) و اسکیزوفرنی (آنچه که در زبان عامیانه بدان جنون گفته می شود) قرار دارند.

    برخی پژوهشگران معتقدند که اختلال شخصیت مرزی نوعی از اسکیزوفرنی یا افسردگی یا احتمالا آمیزه ای از آنهاست. مشخصه فرد مبتلا، ناپایداری در اکثر حوزه های زندگی است. شخصیت زن آلکس در فیلم «جذابیت شوم» نمونه خوبی است از آنچه یک فرد دارای شخصیت مرزی چه جور آدمی است. در یک صحنه بسیار دراماتیک این فیلم، آلکس شدیدا آشفته می شود و در لحظه ای، مچ دست خود را می برد.

    شدت این موضوع نگاهی اجمالی است به ویژگی اصلی افراد مبتلا به این اختلال; یعنی «روابط میان فردی بی ثبات». شخصیت های مرزی تقریبا همیشه به نظر می رسد که در بحران و طوفان به سر می برند. چرخش های سریع خلق در اینها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه بعد افسرده و لحظه ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی اغلب دچار نوع خاصی از افسردگی می شوند که با احساس های پوچی و هیجان پذیری منفی متغیر مشخص می شود.

    دیوید سلینجر، رمان نویس آمریکایی مجموعه داستانی دارد به نام «دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم». در این مجموعه، داستانی وجود دارد با نام «دهانم زیبا و چشمانم سبز» و مردی در آن توصیف می شود که در خانه منتظر آمدن همسر خود است و دیر کردن همسر، وی را شدیدا آشفته و هیجانی می کند و رفتارهایی از پشت تلفن نشان می دهد که بسیار به هیجان پذیری های شخصیت های مرزی شباهت دارد. افراد مرزی به ندرت دیگران را آزار می دهند اما عمیقا تحت تاثیر رویدادهای میان فردی قرار می گیرند که اغلب افراد به راحتی آنها را از سر می گذرانند.

    این افراد روابط عمیق و پرتوقعی با دیگران برقرار می کنند و دیگران را نمی توانند خاکستری ببینند، بلکه یا همه را خوب خوب می دانند یا کاملا بد، پدیده ای که دو نیمگی (Splitting) نامیده می شود. آنها علا وه بر این که روابط آشفته ای دارند، اغلب در مورد «هویت» خودشان یا این که آنها واقعا کیستند، دچار سردرگمی می شوند. حتی بعد از این که دوره عادی جستجوی هویت را در نوجوانی پشت سر گذاشته اند باز هم مطمئن نیستند که از زندگی چه می خواهند و در سطح عمیق تر فاقد درک روشنی از خویشتن خویش هستند.

    عدم اطمینان آنها درباره این که کیستند، به صورت تغییرات ناگهانی در گزینه های زندگی مانند برنامه های شغلی، ارزش ها، هدف ها و نوع دوستان جلوه گر می شود. احساس های مزمن کسالت و بی حوصلگی باعث می شوند افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی به دنبال تحریک باشند. ماجرای روابط آنها، تا اندازه ای این جستجو برای تجربیات هیجانی شدید را نشان می دهد. امکان دارد برای رفع کسالت به رفتارهای تکانشی مانند ولخرجی های نسنجیده، رانندگی بی پروا، پرخوری، یا حتی دزدی از فروشگاه ها بپردازند.

    هیجان ناشی از این فعالیت ها آنها را سرزنده می کند. تفکرات خودکشی گرا یا رفتار جرح خویشتن نیز در بین شخصیت های مرزی متداول است ولی گاها قصد ندارند خودشان را بکشند و این رفتار آنها که «خودکشی گونه» نام دارد، ژستی برای جلب توجه خانواده، معشوق یا متخصصان محسوب می شود. خودزنی آنها به وسیله چاقو یا خاموش کردن سیگار بر روی بدن نوعی پرخاشگری هدایت شده به سمت خود است.

    مرزی هیجان ها را همیشه در حالت اوج (peak) تجربه می کنند نه در حالت متعادل هنگامی که در حالت اوج هیجان قرار می گیرند - به ویژه احساس خشم یا گناه شدید - برای آرام کردن خود و کم کردن شعله هیجانات به خودزنی می پردازند; چرا که توان تبدیل حالا ت هیجانی خود به کلمات را ندارند و در نتیجه مجبورند که پرخاش شدید را متوجه خویشتن کنند.


    ● شخصیت های مشهور مبتلا به اختلال مرزی


    افرادی مثل مارلین مونرو هنرپیشه لورنس عربستان، توماس ولف، آدلف هیتلر و زلدا فتزجرالد همگی دارای خصلت های شخصیتی شبیه به آنچه در افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی دیده می شود بودند. هر یک از آنها به خاطر رفتارهای غیرقابل پیش بینی و بی اندازه متغیرشان، عدم تحمل گفت وگوهای عادی و اجتماعی، دوره های ناامیدی و بسیاری وقایع غیرعادی که مشخصه زندگی آنهاست، مشهور بودند. همچنین هیتلر در روز دوشنبه ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ خودکشی کرد. از روز صدر اعظم شدن هیتلر دقیقا دوازده سال و سه ماه می گذشت...



    چه عواملی در ابتلا به اختلال شخصیت مرزی دخالت دارند ؟

    اختلال شخصیت مرزی در میان بستگان درجه یک مبتلایان به این اختلال ، پنج برابر کل جمعیت است . در خانواده این بیماران میزان اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، اعتید و افسردگی نیز بالاتر از جمعیت عادی است . این نوع شیوه خانوادگی نماینده عوامل ژنتیک و یادگیری است که همراه یکدیگر اثر می کنند و شخصیت مرزی را پدید می آورند .


    در بسیاری از افراد مرزی، دوره هایی از افسردگی شدید وجود دارد که گاه تبدیل به نشانه های پابرجای افسردگی می شود. این بیماران از درمان، چه به صورت سرپایی و چه به صورت بستری در بیـمارستان ( در زمان بی ثباتی شدیـد و بـحران های افسـردگی و روان پـریـشی سوء رفتار ) استقبال می کنند . روان درمانی انفرادی طی جلسات متعدد به بیمار کمک می کند تا دگرگونی های بنیادی در ساختار شخصیتی خود پدید آورد .
    یاری گرفتن از اعضای خانواده ، بهبـود در موقعیت های نامناسب خانوادگی ، تغیـیـر در روابط بیمار گونه اعضای خانواده و خانواده درمانی مفید است. دارو درمانی نیز برای کنترل نشانه های خاص موثر است .


    درمان

    درمان معمولاً بر روی بسیاری از بیماران مؤثر است، خصوصاً درمان‌هایی که با رویکرد شناختی-رفتاری صورت گیرند. هدف درمانگر، کمک به بیمار در یادگیری آگاهی یافتن بیشتر نسبت به دیدگاه‌های دیگران است.

    روان درمانی

    درمان انتخابی برای این اختلال روان درمانی می باشد که به یک اندازه برای بیمار و درمانگر مشکل است. علت آن بی ثباتی و رفتار تکانشی (لحظه ای) و همچنین استفاده از مکانیسم دفاعی«دو نیم سازی» است. (مکانیسمی است که باعث می شود شخصیت مرزی متناوبا از درمانگر یا سایر افراد محیط بیزار شده یا آنها را به شدت دوست بدارد. رفتار درمانی و بخصوص آموزش مهارتهای اجتماعی بویژه با استفاده از نوارهای ویدیوئی که بیمار را در مشاهده تأثیر رفتارش بر دیگران توانا می*کند، مفید است. در کنار روان درمانی انفرادی ، روان درمانی گروهی نیز سودمند می باشد.


    دارو درمانی


    برای اخذ نتایج بهتر دارو درمانی به روان درمانی اضافه می شود. داروهای نورولپتیک (ضد جنون) برای کنترل خشم ، خصومت و دوره های پسیکوتیک گذرا از داروهای(ضد افسردگی)برای بهبود خلق و بیمار استفاده می شود از دیگر داروهای مورد استفاده می توان به ضد تشنج ها و کربنات لیتیوم اشاره کرد. تجویز این داروها باید تحت نظر روانپزشک باشد.


    داروهای روان‌پزشکی مانند داروهای ضدافسردگی نیز هم به صورت جداگانه و هم در ترکیب با روان‌درمانی موثرند. داروهای ضد روان‌پریشی نیز در مواردی که الگوهای فکری تحریف شده وجود داشته باشد تجویز می‌شود.




    روانیار
    خانه روانشناسی ایران
    وبلاگ اختلالات شخصیت

  12. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •