دکتر راگینی ورما، استادیار رادیولوژی دانشگاه پنسیلوانیا و مولف اصلی این مقاله می گوید
از آنجا که این تغییرات نزدیک به بزرگسالی شکل می گیرد، نمی توان عوامل زیستی مانند تغییرات هورمونی را در این تفاوت ها دخیل دانست بلکه باید عوامل اجتماعی نظیر فشارهای فزاینده فرهنگی ـ اجتماعی یا سازگاری با نقش های جنسیتی را نیز در بررسی های خود در نظر داشته باشیم.
طبیعتا سوالی که بلافاصله به ذهن می رسد این است که کدام یک از این عوامل نقش اصلی را به عهده دارند؟ آیا تفاوت های زیستی الگوهای متفاوت ارتباطات شبکه ای مغز زنان و مردان را می سازد، یا نقش های جنسیتی اجتماعی شبکه های عصبی خاصی را شکل می دهد؟
واقعیت این است که پژوهش مذکور نمی تواند به چنین پرسشی جواب دهد. این که آیا شبکه قوی تر میان نواحی ادراک و کنش است که مردان را در مهارت های جسمانی ممتاز می سازد یا پرداختن بیشتر به انجام وظایف فیزیکی سبب تقویت شبکه ارتباطی میان این نواحی می شود. به همین طریق، آیا شبکه مغزی گسترده تر در تلفیق قوای تحلیل و شهود زنان است که می تواند مهارت های اجتماعی بهتری به آنها بدهد یا فعالیت اجتماعی بیشتر است که سبب ارتباط قوی تر آن نواحی مغزی و در نتیجه تقویت استعداد اجتماعی آنها می شود.
اما چرا باید تاثیرات فرهنگی ـ اجتماعی را در بررسی های علمی تا این اندازه مهم دانست؟ به این دلیل که اکنون شواهد کتمان ناپذیر بسیاری در تائید اهمیت چنین تاثیراتی در اختیار داریم. برای مثال، در ایالات متحده دختران در مقایسه با پسران معمولا در حل مسائل ریاضی توان کمتری از خود نشان می دهند، اما در کشورهای اسکاندیناوی که زن و مرد از مساوات بیشتری بهره می برند و تبعیض جنسیتی بسیار کمتر است، یا هیچ تفاوتی میان دختران و پسران در حل مسائل ریاضی دیده نمی شود یا اگر هم هست بسیار ناچیز است. به طور مثال در هندوستان طی آزمونی که برای سنجش مهارت های بصری مورد نیاز ریاضیات به عمل آمده معلوم شده است که در نواحی روستایی، دختران متعلق به قبایل دارای شرایط اجتماعی مطلوب تر در مقایسه با دختران متعلق به قبایل دارای نظام شدید پدرسالار نمرات بهتری گرفته اند.
به طور خلاصه باید گفت یافته های پژوهش اخیر دانشگاه پنسیلوانیا الزاما به این معنا نیست که همه زنان از تمام مهارت های هیجانی برخوردارند یا همه مردان همیشه در ورزش و ریاضیات مستعد هستند. دکتر کوردلیا فاین، استادیار دانشگاه ملبورن استرالیا که تالیفاتی در این زمینه دارد و البته در مطالعه فوق مشارکت نداشته است، می گوید: «داده های اولیه محققان نشان می دهد چه میزان همپوشانی میان جنس های مذکر و مؤنث وجود دارد.» به گفته او،
دختران در 40 درصد حوزه هایی که تصور می شود جنس مذکر برتر است، بهتر عمل می کنند و البته همین حکم را می توان برای پسران نیز صادر کرد.
پس به طور کلی این یافته ها نه مؤید کامل توانایی جنسیتی در زمینه ای خاص به شمار می رود و نه می تواند تأیید ضعف جنسیتی باشد. تاکنون ما فقط توانسته ایم تفاوت هایی را در الگوی شبکه پیوند های عصبی مغز زنان و مردان مشاهده کنیم. برای پی بردن به علت اصلی این تفاوت ظاهرا راه درازی در پیش است. با این حال، اکنون این فرض قوت گرفته است که تلفیقی از ممارست عملی و نیز عوامل زیستی سبب شکل گیری شبکه های عصبی ویژه متفاوت در زنان و مردان خواهد شد.
منبع کامل خبر :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]