تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 16

نام تاپيک: دست نوشته های Miss Artemis

  1. #1
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض دست نوشته های Miss Artemis

    به بهانه ی بارون نیمه شب:



    باز بوی آسمان می آید

    باز دلتنگ پریدنم

    خدایا به اشرف مخلوقاتت بال ندادی تا به گنجشکی حسادت کند؟!

    رویای کودکی ام لمس ابر ها بود و تصور کودکانه ام میگفت روزی به آن می رسم

    بزرگ شدم و رویاهایم کوچک شد

    کاش کوچک بودم هنوز

    تا رویای پرواز امروز آرامم کند...

  2. 21 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    نمیدانم چرا....
    نمیدانم چه سری است که هر بار بی حوصله ام....هر بار هوای دلم ابری ست....هر بار بی هیچ دلیل اشکی قصد رخ نمایی میکند...
    یکدفعه خبری از تو میرسد....
    صدایت را میشنوم...
    دست خطی از تو میبینم....
    نشانی از تو ظاهر میشود....

    بعد

    تمام میشود...

    خاطرم پر میشود از تو
    جایی نمی ماند برای شادی یا اشک
    فقط منم و تو....

    راستی...
    این لبخند از کجا پیدایش شد؟!

  4. 21 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    آن روزها هوای نبودنت همه جا بود ....

    عادی نمیشد ....هر حرفی ، هر سلامی ، هر نگاهی ، همه چیز برایم یادآوری میکرد که بودی ولی نیستی

    روزها شب شد و شب ها روز .... زمستان بهار شد و بهار ، تابستان ...

    نفهمیدم کی ...ولی بالاخره عادی شد ....به همان آرامی که به بودنت انس گرفتم نبودنت هم مونسم شد

    ولی .....ولی چرا رویاهای نیمه شبم را رها نمیکنی؟

    بس نیست ؟

    خواب روز هایی را میبینم که معرفتت را باد نبرده بود ....

    روزهایی که یادت زیبا بود ....

    روزهایی که افتخارم بودی ....

    ...

    کاش نمی خوابیدم!


  6. #4
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    گاهــی چــه بی بهانـــه شـــاد می شویـــم ...


    گاهــی چـــه با بهانـــه نمی شویــــم

  7. 16 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    تو یادت نیست

    آن شب ها ،

    همان شب هایی که همین دور و برهاست

    به چشم های دروغگویت فکر میکردم

    تا خوابش را ببینم

    آن قدر فکر میکردم که دروغش محو میشد و چشمت میماند برای خوابم

    این شب ها ،

    همین شب هایی که غروبش در خاطرم نیست

    خواب چشم هایی را میبینم

    که عجیب آشناست

  9. 12 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض



    یکی به این بغض لعنتی یاد بدهد قبل از آمدن باید در بز
    ند ...


    .

  11. 16 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    حرفش را که زد ،

    آن حرف مهمه را می گویم

    یکی از همین تاکسی ها بوق زد ...

    عهد کردم آن لحظه را با همان بوق حتی ، در دلم ثبت کنم

    میدانم غلط کردم

    ولی فکر من را نمیکنند این تاکسی ها که هر روز با بوق هایشان مسیرم را می پرسند ؟
    Last edited by Miss Artemis; 17-05-2011 at 00:51.

  13. 10 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    .

    قول بده

    وقت درد دل هایم

    نصیحت از بقچه ات در نیاوری ...

    بگو حق با تو ست ... حتی اگر نبود

    تو را که بشنوم

    مطمئن می شوم که هستی هنوز

    که چینی نازک تنهایی ام را

    بند زنی




    .


  15. #9
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    >> شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ...



    امــــروز تــو ترافیـــک این تهـــــرانِ لعنتـــی

    صــــدای داد و بیــــــداد مردی رو از ماشین بغـــلی شنیـــــدم

    نگـــاهش کــــردم

    دلــــم گرفــــت

    داشت ســـر پـــــدر پیـــــرش داد میــــزد : آخه تو پدری ؟!

    تو اگه پدر بودی که .....



    نگاه پــــــدر ،






    غمگیــــن بود.














    ...

  16. 16 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #10
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    یـــــک روز بــــایـــد همــــه ی آدم هـــای دنیــــا را جمــــع کــــرد

    پیــــر ، جــــوان ، مــــرد ، زن ، ... همــــه را

    اعـــــلام می کنیــــم کـــه کــــــلاس درس اســـــت

    حضـــــور همـــــه اجـــــباری ست و هیــــچ عــــذر و بهانــــه ای پذیــــرفتنی نیـــست

    مــــن می روم آن بــــــالا پشــــت میکروفـــن

    و بــــه نماینــــــدگی از همـــــه ی شمــــا میــــگویم :

    " تمنـــــا می کنـــــم بر حــــس کنجکاوی تــــان غلبـــــه کنید ! بـــــه حریــــم شخصـــی افراد احتــــــرام بگذاریــــــد ! "

    همیـــن !

  18. 13 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •