تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 15

نام تاپيک: دست نوشــته هــای sara_girl

  1. #1
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض دست نوشــته هــای sara_girl

    کــــاش یکی بــود
    کــه بود
    کـــه واقعا بــــــود..../....


  2. #2
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    مــــا به هم قول دادیــــــم
    قول دادیـــــم کـــــه تا به خــــوشبختی نرسیدیم خســــته نشویــم
    قول دادیم کـــه دلتنگـــــی هایمان فقط برای خودمان باشـــــد و لبخندمـــان برای دیگـــــران
    به هم قول دادیم کـــه وقتــی دستهایمان ، احساسهایمان یخ زد و سردمان شد به گــــرمای حضورمان و به حرم نفسهای همزمانمان در این دنیا دلگـــــرم شــــویم
    مـــیدانی من هنـــوز هم یادم هــست ....یادم هست قول دادن هایمان را ....داغــــی اشکهایمان را .....ولــــی ؛ گاهــــــی ؛ باور کن فقط گــــاهی دلم حضورت را در کنارم میخواهـــد....دلــــم میخواهد با هم به خوشبختی برسیم.....میخواهم دستهای سردم را فقط دستهای مهربانت گــــرم کند .....میدانم عزیزتــــرینم میدانم کـــــه اگر بودی اخمهای شیرینت تنها جــــوابت بود....ولـــــی.....میدانم کــــه به هم قول دادیم...../.....


  3. #3
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    محـــــکم باش دلــَـــکَم......
    اگــــــر گاهـــی سردی احســـــاس این مردمان شکستند تـــــو را
    محـــــکم باش اگــــر با ذوقــی کودکـــــانه به طـــرفشان رفتـــی ولــــی آنها تو را ندیدنـــد و تو تنهـــــا و غریب گوشه ای ایستادی و آنها را با بغــض نظاره کـــــردی.....
    محکـــــم باش اگــــر خیلـــــی ها ادعـــای دوست داشتن تو را کردند و تـــــو آرام در قلب آنها نشستی ولــــی وسط راه بیــــن هـــزاران دلِ هــــــرزه گم شــــدی و فرامـــــوش.......
    محکـــــم باش که خدایی بـــود و هست کــــه همیشه ی همیشــــه با تـــــو خواهد بـــــود و خـــواهد مانــــــد چــــــون عــاشق حقیقی توست........

  4. 9 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    تو باش....
    تو همیشه باش.....
    وقتی تو هستی ترس هم میترسد که به سراغم بیاید....
    نرو......
    من از بازگشت ترس ها.....میترسم........

  6. 10 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    فكرش را كن كه خيلي سالها بعد تنها روي تاب حياط خانه ات نشسته اي و آرام آرام تكان ميخوري، خنكي هوا را با تمام وجودت حس ميكني، هوا را نفس ميكشي، هي نفس ميكشي و بعد اشكهايي كه آرام قل ميخورد روي صورتت، چشمانت را ميبندي ، سفر ميكني به گذشته، روي تاب نشسته اي و آرام تكان ميخوري، لبخند ميزني، چشمانت برق ميزنند، سرعتت را بيشتر ميكني، بيشتر، تند تر ، سريعتر، حالا ديگر با صدا ميخندي، بلندتر، باهيجان تر، پرشورتر، موهاي مشكي ات ميريزد روي شانه هايت، تاب هر لحظه بالاتر ميرود...آسوده خيال و سبك بال چشمانت را ميبندي و براي خودت رويا بافي ميكني و بعد ناگهان تاب را از حركت باز ميداري، لبخند ميزني، انگار كه روياهايت خيلي هيجان انگيز و زيبا باشد، روي تاب دراز ميكشي، دستانت را زير سرت ميگذاري و خيره ميشوي به آسمان، انقدر به ماه و ستاره ها نگاه ميكني كه پلكهايت سنگين ميشود و دلت ميخواهد همانجا روي تاب بخوابي، با چشماني نيمه باز دوباره به روياهايت فكر ميكني، انگار آنها را داري براي خدا تعريف ميكني و خداوند با لبخند دارد به حرفهايت گوش ميدهد و گاهي هم موهايت را نوازش ميكند، ته دلت قرص است ، آرامي، و اين آرامش را نميخواهي با دنيا عوض كني، چشمانت را ميبندي و آرام ميخوابي، دوباره پرتاب ميشوي به آينده، چشمانت را باز ميكني، به دستانت نگاه ميكني، چقدر پير شده اند، خودت هم پير شده اي، روي تاب دراز ميكشي ، دستهايت را ميگذاري زير سرت و به آسمان خيره ميشوي، تو باز هم ميخواهي رويابافي كني پيرزن؟

  8. 5 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #6
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    مـــن ديگر خسته شده ام از اين واقعــيت هاي تلـــخ، حداقــــل تو برايم كمــــي دروغ هـــاي شيرين بگــــو، مثــلا بگـــو هميشــه ميشود تو را داشت.../....

  10. 6 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #7
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    ميدانستي دوست داشتن بعضي ها چقدر دل ميخواهد؟ تو ، ميدانستي؟

  12. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #8
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    اين روزها شده ام مثل مســافري كـــه زنـــدگي را در ايستگــاهي گم كــرده است و ســوت هاي بــي وقفه ي قــطار يعنـــي پايــان بازي.../...

  14. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #9
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    شده است كه احساس كنــــي داري جايـــي زندگـــي ميكني ، جايي كه فرسنگها دورتـــر از زندگيـــست ؟

  16. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #10
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    تـــــو هر جا ميخـــواهي باش، من كــه دلت را بــه دلـــم سنجــاق كرده ام : )

  18. 4 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •