دست نوشته های من

[vauled guardian]

خدایا...
دلم اگر برایت تنگ میشود
مرا ببخش چون روزم اینگونه قشنگ میشود...

Vauled guardian...

[vauled guardian]

خاطراتت را به دست قلبم میسپارم
تا با طبش ان هرلحظه به یادت باشم...

[vauled guardian]

کس نمیداند در این بحر عمیق
سنگ ریزه قیمت دارد یا عقیق
من همین دانم که در این روزگار
هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق

[vauled guardian]

قس به درد های قلب زارم
قسم به خاطراتی که با تو دارم
توباشی یا نباشی در کنارم
تورا از جان واز دل دوست دارم

Vauled guardian...

[vauled guardian]

من از ساعت از این اختراع عجیب بشر که جای خالی حضور تورا به رخ دلتنگی هایم میکشد
متنفرم...

[vauled guardian]

در ماهی تابه مرامت سوختم بی وفا
روغن بریز...

[vauled guardian]

بر روی در یاچه ی قلبم
نوشتم " ورود ممنوع"
عشق امد و گفت بی سوادم

[vauled guardian]

مهربانی را وقتی دیدم:
که کودکی میخواست اب شور دریا را
با ابنبات کوچکش شیرین کند...

[vauled guardian]

باز یادت میکنم
تا نگویی بی وفاست
از تو دورم
گرچه این دل لحظه لحظه با شماست
***

[vauled guardian]

اگر بهترین دوستم نیستی
بهترین دشمنم باش
اگر بهترین غمخوارم نیستی
بهترین غمم باش
هر چیزی که میخواهی باش
فقط بهترین من باش
چون همیشه در خاطراتم میمونی
پس در بدترین خاطراتم بهترین باش