یکسال گذشت ...
اولین سالگرد درگذشت " زنده یاد ناصر عبداللهی "
تولد : 10 دی ماه 1349
وفات : 29 آذرماه 1385
زنده یاد ناصر عبداللهی ، دهم دیماه 1349 در بندرعباس متولد شد. یکی از خوانندگان خوب و معروف پاپ کشورمان ، که همزمان علاوه بر خوانندگی ، آهنگساز ، ملودی ساز و نوازنده هم بودند و صاحب آلبومهای زیبایی مثل : ( عشق است ... ، دوستت دارم ، بوی شرجی ، هوای حوا ، ماندگار ( معجزه ) ).
آلبوم " ماندگار " ایشون در اصل اسمش " معجزه " بود ، اسمی که خود ایشون برای آلبوم انتخاب کردند.اما چون درست قبل از پخش و توزیع این آلبوم ، ناصر عبداللهی درگذشت ، تهیه کننده های این اثر ، این آلبوم رو با عنوان " ماندگار " پخش و توزیع کردند. و روز چهارشنبه 29 آذرماه 1385 در سن 36 سالگی ، در بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران ، زنده یاد ناصر عبداللهی ، درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد
ناصرعبداللهی به روايت ناصرعبداللهی
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
زندهياد ناصرعبدالهی میگفت: من بچهی جنوب و بندرعباس هستم و طبيعتا از سبك موسيقی موجود در اين منطقه تاثير پذيرفتهام. سبك موسيقی من (به اعتقاد خودم) پاپ معنوی نام دارد، سبكی كه مشتمل است بر تركيب موسيقی پاپ، موسيقی سنتی و موسيقی محلي بندرعباس.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين خواننده موسيقی پاپ در گفتوگويی تفصيلی در اواخر سال 80، از نحوه ورودش به اين عرصه و خاطراتاش سخن گفته بود.
وي در ابتدا به تولدش در بندرعباس اشاره كرده و گفته است: دهم دي ماه سال 1349، ساعت 10 صبح! درشهر بندرعباس متولد شدم؛ در يك خانوادهی ساده، معتقد و هنردوست. يك خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانوادهام. پدرم همواره احيا كنندهی موسيقی در خانهی ما بود و دركنار تشويق ما براي پرداختن به موسيقی ، قرآن را نيز سفارش میكرد و آن را با صوتی خوش تلاوت میكرد.
دربارهی سالهای نوجوانی
تحصيلات خود را در بندرعباس گذراندهام و از سالهای نوجوانی در صدا و سيما، در حوزهی هنري سازمان تبليغات اسلامي و امور تربيتی استان هرمزگان فعاليتهای هنری خود را با اجرای برنامههای هنری و فرهنگی آغاز كردم.
بايد بگويم كه در خانوادهای هنر دوست زاده شدهام و از همين رو تك تك افراد خانوادهام همواره در اين زمينه حامی و مشوق من بودهاند.
خانوادهی من
سال 1367 با همسرم آشنا شده و ازدواج كردم، به نظر من، شاعر بايد عاشق باشد. برای رسيدن به درونش بايد به چشمهي الهی معرفت متصل شود.
اول بار كه شعر گفتن را آموختم مربوط ميشد به زمانی كه عاشق همسرم شدم. ديدن او حس عشق را در من تقويت كرد و مرا به شعر رساند. عشق من به همسرم كه با رسيدن به مرحلهي ازدواج وارد سطح تازهاي از آگاهي شد، طي سالهاي 70 و 71 مرا به سوي عشق اصليتر، رهنمون ساخت. عشق به خدا، از آنجا به بعد بود كه تمهاي معنوي وارد سرودهاي من شد. من و همسرم اواخر 1375 از بندرعباس به تهران آمديم. اوايل زندگي در تهران براي ما دشوار بود اما تدريجا به آن عادت كرديم. پسر بزرگم نويد 11 ساله، دخترم نازنين 9 ساله، و پسر دومم نامي 6 ساله هستند.
به گفتهی مادر گرامیام
به گفتهي مادر گراميام، هنگامی كه نوزادي بيش نبودم، ايشان متوجه ميشود كه من هميشه با نواي موسيقی آرام ميشوم و بدان توجه خاصي نشان میدهم. از همان دوران نوزادي، به گفتهي مادرم، با شنيدن موسيقي نگاهم را به نقطهاي ميدوختم و سراپا به آن گوش جان ميسپردم.
نخستين استاد من
از هنگام كودكی تا زمان حاضر، ارتباطم با موسيقي به هيچ وجه قطع نشده است و ميتوانم بگويم كه نخستين استادم در اين زمينه، برادر بزرگ آقاي محمد طيب عبداللهي بوده است. او با ساز ملوديكا مسلط بود و آن را به خوبي مينواخت. هنگامی كه او سرگرم نواختن بود، من با حرص و ولع عجيبي به انگشتانش خيره ميشدم و با چشم و گوش فواصل موسيقيايی را درك ميكردم و به خاطر ميسپردم، از اينجا بود كه با يك ساز واقعي آشنا شدم، هر روز كه ميگذشت، تشنگيام بيشتر و عشق من به ساز و موسيقي افزونتر ميشد.
اجازه نداشتم به اين ساز دست بزنم
«ملوديكا»ی برادرم برايش بسيارعزيز بود. زيرا هديهای بود از سوي پدرم به او، تا بدين وسيله برادرم را به فعاليت درعرصهي موسيقي بيشتر تشويق كرده باشد و الحق كه همين گونه هم شد. من كه تشنهي موسيقي بودم، اجازه نداشتم كه به اين ساز عزيز! دست بزنم، گرچه برادرم از سر مهر، گاه گاهی به من اجازه ميداد كه از آن استفاده كنم.
بزرگتر كه شدم
پس از آن، به اتفاق يكي از دوستان عزيزم، آقای عظيم قادري نژاد به تمرين موسيقي پرداختم، آن هم با سازي تقريبا همانند ملوديكاي برادرم، ولي بزرگتر و مجهزتر از اكوتوريسم، در مدرسهي راهنمايي بودم كه به تشويق يكي از معلمهايم، عهدهدار تشكيل گروه سرود مدرسه شدم. همزمان دوست عزيزم عبدالله سعيدي، دستگاه ارگ خودش را در اختيار ما گذاشت و ما نيز با اين دستگاه به مناسبتهاي گوناگون به اجراي برنامه ميپرداختيم.
پاپ جنوب
در ادامهي فعاليتهاي موسيقيايیام در بندرعباس، با شادروان استاد رضا روضه خوان واستاد احمد توحدي كه در عرصهي موسيقي پاپ جنوب جايگاه ويژهاي دارند، آشنا شده و همكاريهاي مشتركي با آنها انجام دادم. بدين ترتيب، فعاليتهاي هنري من به گونهاي جديتر ادامه يافت. من در محضر اين استادان ارجمند به فراگيري موسيقي پرداختم و پس از فراگيري متدهاي اوليه نوشتن و خواندن نت و گامها نزد شادروان استاد روضه خوان ريتم، را نيز نزد استاد توحدی آموختم.
در مرحلهاي از فعاليتهاي موسيقياييام احساس كردم كه بايد ملوديها را براي خوانندگان گروه سرودمان زمزمه كنم و گاه گاهي با صدای بلندتر به صورت آواز بخوانم. همزمان با اين مرحله، تحت تاثير سبك موسيقي و اجرای گيتار شادروان ابراهيم منصفي قرار گرفتم كه شاعر، آهنگساز و خوانندهاي كهنهكار در بندرعباس بود. آهنگها و ترانههاي او غالبا محلي و بومي بودند و تاثير فوقالعاده و خاصي بر روي من باقي ميگذاشتند. من ضمن علاقهمند شدن به گيتار، آهنگهاي وي را تمرين ميكردم و سعي داشتم از اين استاد الگو بگيرم و سبك ايشان را دنبال كنم. با دقت در خوانندگي آن بزرگوار، متوجه ويژگيهاي ايشان ميشدم و تلاش داشتم روی همن تكنيكها كار كرده و حنجرهام را تقويت كنم.
چرا پاپ را انتخاب كردم؟
همانگونه كه ميدانيد سبكهاي گوناگوني در موسيقي وجود دارد و هر كسي هم به فراخور ويژگيهاي فردي و شخصيتياش به يك يا چند گونه از اين سبكها علاقهي بيشتري پيدا ميكند. من هم از اين قاعده مستثني نبودهام و طبعم بيشتر پذيراي موسيقي پاپ بود.
پاپ ايراني، يك حركت نوين
موسيقي پاپ ايراني، حركت نوين و تازهاي است كه پويايي دارد و به جرات ميتوان اذعان كرد كه روند اين حركت تا بدين جا خوب بوده و توانسته است جايگاه ويژهاي ميان جوانها ايجاد كند. اين حركت در راستاي مقابله با تهاجم فرهنگي موفق بوده است واميدوارم كه سير صعودي اين هنر، خداي ناكرده به حركتي نزولي بدل نشود.
به گزارش ايسنا، زنده ياد ناصرعبداللهي در بخشي از اين گفتوگو كه به نقل از «كتاب ستارگان موسيقي پاپ» در ادامه ميآيد معتقد است: براي پيشبرد موسيقي پاپ ميبايست موارد زيرا را در دستور كار قرارداد:
1- نظارت دقيق و كارشناسانه در مورد اين سبك 2- تبليغ گسترده براي شناساندن جايگاه واقعي اين سبك به مردم 3- سرمايهگذاري يا اعطاي وام به هنرمندان مستعد و كارآمدي كه توانايي مالي براي ارائه اثر خوب را ندارند. نقطه ضعف موسيقي پاپ اين است كه بستر مشخصي ندارد و از هم گسيخته است و نقطهي قوت آن نزديك بودن به سليقه و خواستههاي جوان ايراني است كه بخش عمدهاي از جمعيت ايران را تشكيل ميدهد.
حس ششم دارم!
يك بار در دوران نوجواني براي اينكه سر به سر مادرم بگذارم، به او گفتم چند نفر دارند دنبال نشاني منزل ما ميگردند و قصد دارند به خانهي ما بيايند بعد، همينطوري نشاني كامل اين افراد خيالي را دادم و خودم از ترس فرار كردم و به منزل داييام رفتم، بعد از يك ساعت پدرم به دنبالم آمد وگفت: تو چرا خانه نيامدي كه به مادرت كمك كني؟ من از ترس دروغي كه به مادرم گفته بودم، زدم زير گريه. پدرم گفت: چرا ميترسي، بعدا فهميدم كه دقيقا همان افراد با همان مشخصاتي كه من داده بودم به منزل ما آمده بودند. من اين حس ششم را از همان موقع در وجود خودم شناسايي كردم.
اگر هنرمند نميشدم
اگر هنرمند نميشدم و به موسيقي رو نمي آوردم، قطعا الان يك نجار بودم زيرا بوي چوب حس غريبي به من ميدهد.
دو آلبوم من
تاكنون دو آلبوم مستقل به بازار موسيقي عرضه كردهام: "عشق است" و "دوستت دارم". عشق است" زمستان 1378 به بازار عرضه شد. غزليات اين آلبوم كه حال و هوايي عرفاني دارد توسط محمدعلی بهمنی سروده شده و تنظيم آهنگها را دكتر چراغعلي، شادمهر عقيلي، بهنام ابطحي و محمد رضا عقيلي انجام دادهاند. صداي دلنشين و گرم دوست عزيز و هنرمند بسيار توانای سينما، پرويز پرستويي،ما بين ترانهها، غنا بخش آلبوم است. آلبوم "دوستت دارم" نيز كار بعدی من بود. خوانندهي همهی ترانهها خودم هستم. تنظيم آهنگها را نيز دوست عزيزم ابطحی و همين طور خودم انجام دادهايم.
محبوبترين آلبوم من
با نظرسنجيهايي كه تاكنون صورت گرفته، مشخص شده است كه محبوبترين و پرمخاطبترين آلبوم من "دوستت دارم" است و گمان ميكنم كه دليل اين محبوبيت، متفاوت بودند آن با كارهای موجود است.
ناصريا
همه ميگويند "ناصريا" كاري اسپانيولي است و از ملوديهاي جيپسي كينگ برگرفته شده است، در حالي كه واقعيت غير اين است و "ناصريا" به هيچ وجه تعلقات اسپانيايي ندارد. اين كار ريتم عربي دارد، ريتمي كه بارها توسط عود،دهل،دف عربي نواخته شده و تاكنون هيچ گاه توسط گيتار نواخته نشده بود. اما من اين كار را انجام دادم. ملودي ترانهي "ناصريا" سال 1367 ساخته شد. آن سال من به كنكاشي در مورد ظلم رسيده بودم؛ ظلمي كه در دنيا وجود داشته و دارد و براي همدردي با مظلومان جهان اين كار را ساختم. در متن شعر "ناصريا" ميگويم اگر كسي به اسم ناصر بودن قصد ياري مظلومي را داشت بايد سختي بسياري را متحمل شود و مبارزات بسياري با نفس خويش داشته باشد و در نهايت در سايهي توجهات پروردگار پيروز خواهد شد.
پاپ چگونه به وجود آمد؟
به صورت خودرو و خود جوش، يعنی در سالهاي بعد از انقلاب در اين دوران نه منابع تئوريكی در اختيار علاقهمندان قرار داشت، نه فرهنگی كه بشود براساس آن رشد كرد و به بلوغ رسيد. پس خوانندههای ما با رجوع به درونياتشان، اين موسيقی را كه ريشه در پاپ سالهاي پيش از انقلاب دارد، متولد ساختند. در نتيجه اگر كسي شباهت صدای خود به يك خواننده قديمي را تقويت كرده و از اين طريق پا به عرصهي موسيقی گذاشته، به سبب شرايط مورد بحث، نميتوان او را در اين زمينه محكوم كرد و مقصر دانست، زيرا چنين هنرمندي اقتضای طبيعت را رعايت كرده و بس.
مرا هم متهم كردهاند
من را هم به "شبيه خواني" متهم كردهاند! ميگفتند: لحظاتي از صداي تو شبيه فلان خواننده است، بعضي وقتها نيز از فلان خواننده تقليد ميكني و مواقعی هم كارهايت شبيه كارهاي نعيم افغانی است در مقابل اين اتهامات شروع به تحقيق كردم و نهايتا به اين موضوع پي بردم كه چرا برخي اينگونه دربارهي صداي من ميانديشند. من اساسا دنبال حرفهای تازه و كارهای نو هستم و از تقليد و شبيه خوانی خوشم نميآيد.
خوانندگان محبوب من
از ميان خوانندگان موسيقي سنتي دوستدار كارهاي استادمحمدرضا شجريان و عليرضا افتخاري هستم، ضمن اينكه برای من جاذبهي موجود در صداي عبدالرسول كارگشا بيشتر از سايرين است. از ميان خوانندگان موسيقی پاپ نيز صدای عليرضا عصار را بيش از همه دوست دارم. كار او، ملوديهايش و سبك خواندنش در كاست اول نو بود، اما از كاست دومش فقط يك قطعه را پسنديدم. ملودی های كاست اول محمد اصفهانی در عين دلنشين بودن، غمانگيز و محزون بود. در آلبوم "فاصله" كارهای قشنگتری از ايشان شنيدم.
پيشگامان موسيقی پاپ
فضاي كار موسيقي پاپ توسط عزيزاني همچون فريد شبخيز ، كوروش يغمايي و علي درخشان باز شد. البته در آغاز آنچه كه اجرا ميشد موسيقي پاپ نبود، بلكه اجراي رديفهاي آواز ايراني بود، با سازهاي مدرن، از آن هنگام، من مشغول مطالعه و بررسي روي سبكهاي موسيقي بودم و براساس مطالعات تئوريك واحساسات درونيام، پروسهای را در خصوص طرحهای فرهنگی و موسيقيايی در ذهنم تدوين كردم كه امروز به مسير حركت من در عرصهي هنر تبديل شده است.
اطباق اشعار ترانههايم
اشعار ترانههايم را براساس مطالعاتم انتخاب ميكنم، در ميان شعراي معاصر آثار محمدعلي بهمني و پرويز اعتصامي را خواندهام. در بين شعراي قديمي نيز عاشق آثار حافظ و مولانا هستم. تا به امروز سطح معلوماتم ايجاب نميكرد از اشعار اين دو بزرگوار استفاده كنم. اما از امروز به بعد به طور قطع گريزهايي به ديوان شاعران عارفي كه بر تارك تاريخ ادبيات ايران قرار دارند، خواهم زد.
ملودیهای شرق من
ملوديهاي ترانههاي من شرقي هستند مثل "ياني"و "پيترگابريل" و ديگر استاداني كه با اين نوع ملوديها در جهان مطرح شدند، دوست دارم با ملودي هاي مشرق زمين كار كرده و حرفهايم را بزنم.
تقاضاهای من
بهعنوان يك بندرعباسی از اهالی اين شهر ميخواهم "جنوبي" زندگی كنند؛ با راستی و بدور از دوز و كلك، مردم جنوب از اصالت واقعي برخور دارند، اصالتهايي كه پرورش آنها ميتواند ختم به راه معنويت شود.
از آنهايي كه از شنيدن صدايم لذت ميبرند و سبك مرا قبول دارند خواهشم دارم: "دعا كنند همسرم در كنارم پايدار بماند" اگر او همفكر من نبود، اصلا پيشرفت نميكردم منزل جايي است كه انسان در آن رشد ميكند و همسر من صبورترين زني است كه تا به امروز ديدهام، پايداري و همراهي او باعث رشد ناصر عبداللهي شده است.
دعا كنند بتوانم در مسير ارتقا و تقويت روحي باقي بمانم تا روز به روز بيشتر و بهتر خدمتگزار خلق باشم.
كاستهاي بعدي
طرح چهار كاست بعديام را به طور كامل در ذهن دارم. بعد از "دوستت دارم""بوي شرجی" را وارد بازار خواهم كرد. "بوي شرجی" در بردارنده قطعاتي به سبك پاپ محلي و قطعاتي فارسي با تمي شاد است. در اين كاست، از سبكی به نام "جعله" استفاده ميشود كه نوعی پاپ محلی است.
جعله" يعني سفال نوازی، زماني كه موسی كمالی و احمد روان براي اولين بار در بندرعباس شروع به جعله نوازی كردند، نميدانستند كه "سفال نوازی" يك هنر جهانی است و در بسياري از مناطق دنيا متداول است.
پرويز پرستويی را من انتخاب نكردم
من پرويز پرستويي را براي دكلمه كردن اشعار در كاست دوستت دارم انتخاب نكردم، ايشان توسط موسسهي فرهنگي دارينوش كه تاكنون كاستهاي مرا تهيه و منتشر كرده، انتخاب شدند. بعدا در حين كار،آشنايي بيشتري با پرويز پرستويي پيدا كردم و احترام من به ايشان چند برابر شد. زيرا او انساني است كه بينهايت متواضع و فروتن است و به رغم موقعيتي كه دارد هرگز خودش را نمي گيرد و در يك جمله "خيلي خاكي" است. من معتقدم صداي پرويز پرستويي به كاست "دوستت دارم" اعتبار خاصي بخشيده است.
ناصر عبداللهي همچنين معتقد بود: ساز وجودي مقدس بوده و اصولا موسيقي ريشههاي معنوي فراوانی دارد. آنچه مسلم است، زايش موسيقي يك امر الهي بوده است و براي آرامش بشر و توجه دادن او به عمق وجود و عرفان، پدران سازهاي امروزي در اعصا گذشته، ساكنين آفريقا و هند بودهاند، آن دسته از سازها و تمهايی كه روشن كنندهي نقاط شادي آور روح بشر هستند، از آفريقا و دستهاي كه نقاط معنوي روح انسان را جلا ميبخشند از هند و مشرق زمين مي آيند و در اين بين، موسيقی اعراب و ايران نيز جايگاه ويژهاي دارند.
توصيه به جوانها
جوانهاي علاقهمند به كار در عرصهي موسيقي پاپ، ابتدا بايد مطمئن شوند كه آيا واقعا به اين نوع موسيقي علاقهمند هستند و يا فقط براي رسيدن به شهرت و معروفيت قصد فعاليت در اين سبك از موسيقي را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقهمند هستند، بهتر است كه به دنبال اين كار نيايند، چرا كه به بيراهه خواهند رفت. اما اگر واقعا به اين نوع موسيقي علاقه دارند، ابتدا بايد با پشتكار، عزمي قوي و شكيبايی بسيار گام به جلو بگذارند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
.