غزنويان از فرزندان يزدگرد سوم ساساني بودند که از کشته شدن وي بدست آسياباني در مرو به ترکستان رفتند و بعد از دو سه نسلي ترک شدند و قصرهاي ايشان تا قرن هشتم ه. ق هنوز پابرجا بوده است. نسبت ايشان بدين گونه است. امير سبتکين بن جوق قربجکم بن قرا ارسلان بن قراملت بن قرايغمان بن فيروز بن يزدگرد سوم. اين قول قاضي منهاج سراج نويسنده طبقات ناصري درباره اصل نسبت غزنويان ميباشد.
همت غزنويان در رواج فرهنگ و ادب فارسي گفته قاضي منهاج سراج را تأييد ميکند. ابتداي تأسيس حکومت غزنوي سال 351 ه. است و استقلال واقعي آنها سال 389 ه. ق است که سلطان محمود غزنوي بلخ را پايتخت خود قرار داد. مؤسس حقيقي سلسله غزنوي سبکتگين پدر محمود است. که هم در شرق و هم در جنوب و هم در مغرب به فتوحات بزرگي نايل آمد و ممالک غزنوي را وسعتي عظيم بخشيد. اولين فتح مهم وي تصرف دو شهر قصدار و بست در بلوچستان بود. بعد از آن سبکتگين وارد جلگه سند شد و شهر پيشاور را فتح کرد. و شرح فتح خراسان و کمک سبکتگين به امير نوحبن منصور ساماني قبلاً آمده است. سلطان سبکتگين در سال 387 درگذشت و محمود بجايش نشست.
سلطان محمود غازي
محمود مردي شجاع، مدبر و با تقوا و جهادگر بود. وي تمامي خراسان و خوارزم (خيوه فعلي) و طبرستان و عراق عجم (اراک) و بلاد نيمروز (بلوچستان ايران و پاکستان) و جبال غور و و طخارستان را تصرف کرد و ملوک ترکستان را مطيع خود ساخت و بر جيحون پل بست.
سلطان محمود بين سالهاي 392-416 چندين سفر جنگي به هندوستان کرد و مناطق وسيعي از آن مملکت از جمله سند و کشمير و دهلي و سومنات را ضميمه قلمرو خود کرد. و باعث انتشار اسلام در آن نواحي شد. محمود اولين کسي است که در تاريخ سلطان ناميده شده است. وي سلطاني بسيار دادگر بود. بطوري که وقتي پيرزني وي را مؤاخذه قرار ميدهد که نميتواند امنيت را در مملکت خود برقرار کند، محمود نه تنها از آن پيرزن رنجيده خاطر نميشود، بلکه دستور ميدهد که سپاهيانش دزدان را در بلوچستان قلع و قمع کنند. بعد از فتوحات هند محمود در سال 420 ه. ق ري و اصفهان را فتح کرد و حکومت بويه ري را انداخت. علمدوستي و دانشمند و شاعرپروري محمود نيازي به گفتن ندارد. تنها در دربار وي بيش از چهار صد شاعر همانند فردوسي، عنصري بلخي، فرخي سيستاني و... وجود داشتند. و دانشمنداني همچون بيروني که هنوز هم جهان از کتابهايش بينياز نيست.