ون قسمت سفر در زمان و امثالهم هنوز به صورت تئوري هست و حتي نظريه هم نشده
از اونجايي هم نشات مي گيره كه وقتي كه منحني(سطح) زمان رو رسم مي كنيم به شكل دو مخروط در مياد كه ديواره اون جايي كه سرعت حركت ما با سرعت نور برابر هست. درون مخروط سرعت ما كمتر و خارج از اون سرعت ما بيشتر هست
نقطه اي كه دو مخروط به هم وصل هستند (هر دو از راس به هم وصل هستند) حال و بالا را آينده و پايين را گذشته مي گيرند
نقطه حال تنها مي تواند متاثر از گذشته باشه و ... (حوصله نوشتن ندارم!)
جابه جايي در زمان هم تنها در صورتي رخ مي ده كه ما خارج شويم ازا ين مخروط و در جايي ديگر وارد شويم (تئورا) شايد راه ديگري هم باشه ولي اين راه مثلا محتمل هست
خروج از مخروط يعني گذر از ديواره مخروط
گذر از ديواره مخروط يعني گذشتن از سرعت نور
در روش سياه چاله فرض مي كنند كه هر سر سياه چاله بايد به جايي وصل باشه (منظور فضايي هست)
در ضمن شما اگه قوانين گرانش را به صورت نيوتوني هم بنويسيد شتاب وحشتناك سياه چاله به دست مي آيد چه برسد به نسبيتي!
كسي نمي تونه زنده بمونه - هيچ چيزي هم سالم نمي مونه
اين شتاب به حدي هست كه هنگامي كه جسمي به سياه چاله دائما نزديك ميشه - تغييرات شتاب نزديك سطح سياه چاله باعث تبخير اون جسم ميشه
يعني اختلاف شتاب جاذبه در يك ميليمتر اينور و اونور تر باعث ميشه دو مولكول از هم جدا شوند
منبع "كنفرانس يكي از دانشجويان"!!! - مع التاييد الاستاد