تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 8 از 8

نام تاپيک: دست نوشته های greena

  1. #1
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض دست نوشته های greena

    تازه آمدم در کوچه شما
    خانه ای کوچک گرفته ام کنار تان
    شاید که همسایه خوبی باشم.....

    سلام

  2. 15 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    ای کاش فقط دستانم خالی بود،
    حال آنکه دستانم شده آغوش دوری از تو
    از خودم، از زیبا ترین لحظات .....
    پر شده از بی خبری ،
    دستانم آغوش گناه است...................

  4. 10 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    سلام
    کجایی.....؟
    همین جا ........!پیش من........ یادم رفته بود تو خدایی
    میدونم قبل ازسلام گفتنم جوابم و دادی
    میدونی سلام من بی طمع نیست ...........؟

    پس منو ببخش ....... قبل از اینکه جواب سلامم رو بدی منوببخش ....

  6. 9 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    سال ها بود که فکر میکردم به تو
    و فکر میکردم که تو نمیدانی از عشق من به خودت
    وقتی دانستم که سالهاست میدانی و اکنون دیگری را برگزیده ای ،
    خوشحال شدم ،
    از اینکه حداقل تو به خواسته ات رسیدی
    خوشحال هستم چون من عاشقت بودم.......

  8. 11 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    هرروز معنی خوب بودن را بهتر میفهمم هروز راه و نشانه ای تازه پیدامیکنم......... ....

    دیگه مقصدم از دور هم پیداست دستام منتظر یه همراست....

    مطمئنم گمت کردم این بار خودت پیدام کن ......جاده طولانیه بی همراه...........


  10. 5 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    آه که دلم ،خاک شده

    خوش به حالش دیگه اون پاک شده

    دل من خیلی زمونه واسه من تنگ شده

    خود من از دل من پاک شده



    دیگه این دل،خسته از بی دلی مه

    اما بازم هم ره دل تنگیمه

    منتظرم منتظره یه دل تنگ شده

    دل من چی میگه.........
    دل من چی میگه.......

    آوازش مثله شباهنگ شده.........







    بهار نود و یک


  12. 6 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    چشم ها همیشه بیان احساست میکنند ..........،

    ولی کسی نمیداند در قلب من چیست ....... چون چشم هایم طاقت بیان احساس قلبم را ندارند ........



    ولی با چشمانم به ماه به آسمان به تو که آفریننده همه چیز هستی نگاه میکنم و با قلبم به تو که احساس را بر این مشتی خاک دادی سپاس میکنم ............


    من تو را ندیدم وقتی دستت را در شب و روز بر من کشیدی .....چون همیشه خوابم ولی باور کن در بیداری هم خوابت را میبنم اما از ندانستنم نمیشناسمت ...........

    باور کن خدای من به اشک هایم که در این لحضه کلماتم را درخشان به من مینمایند به همین قطرات ناچیز..........دوستت دارم اگرچه که لایق دوستی با همچو توی نیستم
    ...........

  14. 6 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    پروفشنال greena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر نور زیبای خدا
    پست ها
    903

    پيش فرض

    گل

    آن گل تنها بود ،


    و صداي تمدن ر ا ميشنيد


    بدون آنكه بخواهد , بدون آ نكه ببيند

    شايد خود خواسته بود ,
    واز پس آن ديوار بلند
    در ظر في از گل,
    آزاد بود , اما
    در آن چهار ديواري تنها
    ولي او ميتوانست آسمان را ببيند
    وحتي به آن بر سد و يا حتی ,

    پرواز كند و يا ,
    تمام هستي را ،ببيند آنچنان كه هست ببيند

    چون ديگر او يك گل نبود
    بلكه يك وجود بود

    و او باز هم ديوار ميديد
    ولي اينبار ميخواست آسمان ر اببيند .



    15/2/1382

    ساعت 21:23


  16. 5 کاربر از greena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •