تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 3 از 3

نام تاپيک: نوشته های بادبادک

  1. #1
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض نوشته های بادبادک

    سلام
    با اجازه از مدیران و فعالان ادبیات
    و اجازه از مرحوم سهراب عزیز اولین شعر رو میذارم . فقط من ادبیاتم خیلی ضعیفه به بزرگی خودتون ببخشید
    ( نسخه اول )

    اهل ایرانم
    فوتبالم بد نیست
    لنگه کفشی دارم ، خرده تکنیکی ، سر سوزن شوتی
    پاس هایم داغان
    ضربه سر ها همه اوت
    شوت هایم همه در دار و درخت آویزان

    آرزویی دارم ، بهتر از عشق و هوس
    رویایی ، بهتر از خواندن درس
    دوستانی ، دائم همراه
    وسوسه های بزرگ

    والدینم اما ...
    آرزوهای بزرگ خودشان را دارند
    پیش هر ناخلفی
    بنده را چون هدفی پندارند
    گوششان هم پُر هست
    ناله ها و غم و حسرتهایم
    ثروت و آتیه و مال حلال
    دوستان و هدف و جاه و جلال ...

    عاقبت عزم به رفتن کردم
    با شروعی تازه
    پر ز این آوازه
    کوله را بستم اما ، آرام
    بغضی از عمق وجودم برخاست :
    دوستانم همه اکنون دورند
    والدینم خسته ، پیر و خموش
    این نباشد انصاف !

    حین درگیری عقل و دل و جان
    ناگه آمد خبر از جام جهان
    یک نفر توپ طلا را برده
    دومی کفش طلا را برده
    سومی که بهترین دیوارست
    لایق چهارمی نیمارست

    دیگر عزم سفر باید کرد
    چشم را باید بست
    کفش را محکم باید پوشید
    باشگاهی از دور
    نوجوان می طلبد
    تشنگان و واجدان قهرمان می طلبد
    وقت اثبات است ، اکنون بشتاب
    این تو و این میدان
    شد تمام هدفم توپ زنی در میدان
    ضربات محکم ، کاشته و برگردان
    می برم کاپ طلا را امسال
    میشوم راهی بارسا و رئال ...
    Last edited by New Ray; 05-02-2017 at 03:32.

  2. 6 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    فقیر

    از سفره ی ما نهار را دزدیدند
    ته دیگ و کباب غاز را دزدیدند

    با اینکه نهار و شام، دَه من خوردند
    از توی دهان خیار را دزدیدند

    آنان که همیشه سفره شان رنگی بود
    از توی هوا دلار را دزدیدند

    نوشابه و مرغ و گاو را می گویی
    از لوله ی آب، آب را دزدیدند

    چون تا سر صبح، نان فقط آماده ست
    گردو و پنیر و خواب را دزدیدند

    از شام دگر نگو که باطل گشته
    سریال قشنگ و ناب را دزدیدند

    آنان که ز جهل ما طلبکار شدند
    از منزل ما کتاب را دزدیدند

    حالا که به زیر قسط لاغر گشتیم
    از حال خراب ما فقط پرسیدند

  4. 5 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    اگه نباشه جاش خالی می مونه مُعین's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    336

    پيش فرض

    اهل کاشانم ... روزگارم بد نیست ... تکه نانی دارم خورده هوشی ...
    خوبه ...
    اما من به هیچ عنوان موافق با دستگاری اشعار شعرا نیستم ...
    [حذف شد]
    Last edited by Ahmad; 05-05-2015 at 14:35. دليل: تنها نظر درباره‌ی تاپیک

  6. 2 کاربر از مُعین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •